مسجد و جوان1/بررسی علل جذب حداکثری جوانان در صدر اسلام به مساجد(1)
۱۳۹۴/۰۵/۰۴

مسجد به عنوان یک نهاد موثر در تاریخ اسلام همواره نقش محوری در جوامع اسلامی ایفا نموده است. این نقش در صدر اسلام بخاطر نوپایی و همبستگی جامعه اسلامی نمود بیشتری داشت تا آن‌جا که بسیاری از مسائل جامعه در مسجد رسیدگی می‌شد.

مسجد به عنوان یک نهاد موثر در تاریخ اسلام همواره نقش محوری در جوامع اسلامی ایفا نموده است. این نقش در صدر اسلام بخاطر نوپایی و همبستگی جامعه اسلامی نمود بیشتری داشت تا آن‌جا که بسیاری از مسائل جامعه در مسجد رسیدگی می‌شد.

جوانان در صدر اسلام از ارکان اصلی دعوت پیامبر اکرم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) بودند و حضرت توجه ویژه‌ای به این قشر از جامعه داشت. پیامبر(صلی ­الله ­علیه ­و آله ­و سلم) با اتخاذ تدابیری توانست میان این قشر و مساجد پیوند عمیقی را رقم بزند که می‌تواند برای مسلمانان در طول تاریخ به منزله سرمشقی برای ایجاد رابطه بین جوانان و مساجد قرار گیرد. این نوشتار بر آن است تا با بررسی برخی از تدابیر پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) شاخصه‌های کاربردی برای جذب جوانان به مسجد را فرا روی خواننده‌گان قرار دهد.

برگزاری جلسات آموزشی در مسجد

یکی از اقدامات مهم پیامبر اکرم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) اهتمام به آموزش مسلمانان بود و کسب علم را بر هر مرد و زن مسلمان واجب می‌دانست.[1] پس از هجرت پیامبر(صلی­ الله ­علیه­ و آله­ و سلم) به مدینه و افزایش جمعیت مسلمانان در این شهر مسئله آموزش مسلمانان بیش از پیش ضرورت یافت و حضرت خود به عنوان اولین معلم در آموزش مردم پیشگام بود و اصحاب دور حضرت حلقه زده و از ایشان بهره می‌بردند.[2] نبی اکرم اسلام(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) در اقدامی دیگر شرط آزادی آن دسته از مشرکانی که در جنگ بدر اسیر شده بودند را تعلیم خواندن و نوشتن به ده مسلمانان کم سن و سال قرار داد.[3] پیامبر اکرم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) پیوسته مردم را به کسب دانش تشویق می‌کرد تا آن‌جا که نقل شده است:

«رسول خدا(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) به مسجد وارد شدند، در مسجد دو مجلس جداگانه برپا بود. گروهی در حال یاد دادن و فرا گرفتن دانش بودند. جمعی نیز به دعا و راز و نیاز با خداوند مشغول بودند. پیامبر اعظم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) فرمودند: «هر دو گروه به سوی یک هدف گام بر می‌دارند؛ دسته‌ای خدا را می‌خوانند و گروهی نیز آموزش می‌بینند و به نادانان را تعلیم می‌دهند ولی این گروه کار برتری انجام می‌دهند. من نیز به منظور آموزش به مردم مبعوث شده‌ام» از این رو پیامبر اعظم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) خود در میان گروهی که سرگرم آموزش بودند نشست.»[4]

با توجه به این‌که تعداد قابل ملاحضه‌ای از یاران و نزدیکان پیامبر اکرم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) چون امام علی(علیه­ السلام)، عمار یاسر، ابوذر غفاری، زید بن حارثه، مصعب بن عمیر، قیس بن سعد عباده، جابر بن عبدالله و ... در سنین جوانی به سر می‌بردند و همچنین با در نظر گرفتن تبعیت آنان از پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم)، بدیهی است که همین جوانان بیشتر از بقیه در معرض این تعالیم و آموزش‌ها قرار داشتند. در نتیجه این عده برای کسب علوم و معارف حضور بیشتری در مساجد داشتند. البته نباید از این نکته غافل شد که میزان بهره‌مندی ایشان از علوم پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) و آموزش‌های دیگر با هم متفاوت بود و همه در کسب علم در یک جایگاه قرار نداشتند.

رفتار و سیره نبی اکرم اسلام(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) بهترین زمینه را در الگوبرداری ما برای جامعه اسلامی فراهم کرده است و متولیان امر مساجد - ائمه جماعات، هیات امنا و بزرگان هر مسجد - می‌توانند با تکیه بر این سیره رسول گرامی اسلام(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) به طراحی برنامه‌ای جامع و هدفمند برای تعلیم جوانان در مساجد بپردازند. برای تعلیم و آموزش جوانان در مساجد نباید تنها به علوم و معارف دینی بسنده کرد و شایسته است تا با در نظر گرفتن شرایط سنی جوانان و نیاز این قشر در هر منطقه و هر برهه زمانی در زمینه های مختلف علمی و مهارتی کلاس‌های متنوع و مفید برگزار شود. استفاده از اساتید مجرب، تبلیغات مناسب برای اطلاع رسانی این کلاس‌ها و دوره‌ها، برگزاری منظم، تشویق شرکت کنندگان و ممتازان و دعوت والدین برای همیاری و همکاری در این کلاس‌ها در موفقیت هر چه بیشتر این برنامه کارگشا می‌باشد.

استفاده از جوانان مستعد

در سیره پیامبر اکرم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) آموزش جوانان پایان راه نبود، بلکه در حقیقت آموزش نیروی کار آمد و مومن آغازی بود برای استفاده از این افراد در حیطه‌ای که در آن آموزش دیده‌اند.

امام علی(علیه­ السلام) به عنوان نزدیکترین فرد به رسول گرامی اسلام(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) همواره از تعالیم ایشان بهره‌مند بود.[5] امام این‌گونه نبود که نبی اکرمصلی­الله­علیه­وآله­وسلم تنها به آموزش حضرت اکتفا کنند بلکه در موارد مختلف از وجود امام علی(علیه ­السلام) استفاده نمودند.

پیامبر اکرم(صلی­ الله ­علیه­ و آله­ و سلم) پس از فتح مکه گروه‌های تبیلغی را برای تبلیغ اسلام روانه مناطق مختلف نمودند. دعوت از مردم یمن هم به امام علیعلیه­السلام محول شد. امام علی به همراه نامه پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) به سوی مردم یمن حرکت کرد و موفق شد در یک روز قبیله هَمْدان که از مهمترین و بزرگترین قبایل آن منطقه بود را به اسلام مشرف گرداند.[6] بدیهی است که همین موفقیت‌های چشمگیر سبب شد تا پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) امر قضاوت در یمن را نیز به امام علی(علیه ­السلام) سپرد.[7]

مصعب بن عمیر از دیگر جوانانی بود که توسط پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم)در مکه مسلمان شد و آموزش دید. مصعب در اثر مشکلات مکه مجبور به مهاجرت به حبشه شد. وی بعد از پیمان عقبه اول بازگشت و پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) او را برای آموزش قرآن و برپایی نماز به مدینه فرستاد.[8] در اثر فعالیت‌های مصعب جمعیت مسلمانان در مدینه زیاد شد و حتی مصعب توانست با اجازه پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) در مدینه نماز جمعه برپا کند.[9]

تنها با ملاحضه این دو مورد از سیره پیامبر اکرم(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) می‌توان دریافت که آموزش هدفمند و منظم از مهمترین علل جذب جوانان صدر اسلام به مساجد بوده است و پیامبر(صلی ­الله ­علیه وآله ­و سلم) بعد از آموزش این جوانان از آنان در همان مواردی تعلیم دیده بودند استفاده می‌کردند که در نتیجه باعث ایجاد انگیزه و اشتیاق در میان دیگر جوانان می‌شد.

شایسته است که در زمان حاضر هم متولیان مساجد علاوه بر برنامه‌های آموزشی مفید، جذاب و منظم برای جوانان تلاش نمایند تا از افراد برگزیده و ممتاز این دوره‌ها برای آموزش دوره‌های دیگر استفاده کنند تا بدین وسیله هم انگیزه جوانان برای شرکت در کلاس‌ها افزایش یابد و هم این افراد ممتاز ثمره آموزش‌های خود را دریابند.

پی‌نوشت

[1]. کنز الفوائد، محمد بن على‏ کراجکى، تصحیح عبدالله نعمه، دارالذخائر، قم،1410ق، ج2، ص107.

[2]. بحارالانوار، علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ق ، ج ١۶، ص ٢٣۶.

[3]. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، موسسه بوستان کتاب قم، 1385ش، ص503.

[4]. منیة المرید، شهید ثانى، تحقیق رضا مختاری، مکتب الإعلام الإسلامی، قم چاپ اول، 1409ق، ص106.

[5]. انساب الأشراف، أحمد بن یحیی بلاذرى، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، 1417/1996، ج2، ص98و121.

[6]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج2، ص300.

[7]. طبقات الکبرى، محمد بن سعد بصری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1410/1990، ج2،ص257.

[8]. اسد الغابه فى معرفة الصحابه، ابن اثیر بیروت، دار الفکر، 1409/1989،ج4،ص405.

[9]. طبقات الکبرى، همان، ج3، ص88-87.