مسجد وجوان29/مساجد، جوانان و تهاجم فرهنگی(1)
۱۳۹۴/۱۰/۲۹

تهاجم فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزش‌های خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت می‌گیرد. برخلاف مبادله فرهنگی که در آن نظام‌ها توسعه یافته و تغییرات را برمی‌تابند؛ در تهاجم فرهنگی، ارزش‌های اصلی هر نظام مورد تردید قرار می‌گیرد و به مرور زمان نظام‌های ارزشی و فرهنگی از بین می‌روند.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تهاجم فرهنگی به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزش‌های خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، تهاجم فرهنگی صورت می‌گیرد. برخلاف مبادله فرهنگی که در آن نظام‌ها توسعه یافته و تغییرات را برمی‌تابند؛ در تهاجم فرهنگی، ارزش‌های اصلی هر نظام مورد تردید قرار می‌گیرد و به مرور زمان نظام‌های ارزشی و فرهنگی از بین می‌روند.

 کسانی که با فرهنگ به جنگ می‌آیند از روشی استفاده می‌کنند که اصلا مورد انزجار و نفرت مردم واقع نشود، بلکه آنرا در پوششی جذاب و قابل پذیرش به جامعه عرضه می‌کنند، به همین دلیل برای مقابله با آن نمی‌توان از زور و فشار استفاده کرد بلکه باید مانند خود آن‌ها از راه فرهنگ وارد شد، به همین دلیل کار مسجد در این زمینه خیلی حساس و کلیدی است، زیرا گاهی برخی فعالیت‌هایی که برای مقابله با این تهاجم صورت می‌گیرد، خود نوعی به فراگیر شدن و پذیرش بیشتر آن رفتار و الگوی غلط، کمک می‌کند، به همین علت برای برخورد با آن نیاز به یک رفتار سنجیده و مناسب است. در این شماره به برخی اقداماتی که باید به عنوان مقدمه انجام شود اشاره شده و در شماره‌ی بعدی به راهکارهایی برای مقابله با این تهاجم اشاره می‌شود:

مقدمات:

 1. اگر بخواهیم در مقابل یک دشمن جبهه بگیریم و از جوانانمان هم بخواهیم در مقابل این‌ها موضع گرفته تا در دام آنان نیفتند، اول باید دشمنی دشمن را به آنان نشان داد در غیر این صورت، انگیزه‌ای برای مبارزه و مقابله با آن مهاجم وجود ندارد؛ زیرا اساسا او را مهاجم ندانسته تا با آن مقابله کنند. و در بسیاری از مواقع خود آنان به تبلیغ آن فرهنگ برخاسته و از آن دفاع می‌کنند و دیگران را به آن دعوت می‌نمایند. مانند مدهای لباس، مو و موسیقی‌هایی که در بین جوانان رایج شده است. که خود این جوانان دیگر دوستانشان را به این کار دعوت کرده و آن را فراگیر می‌کنند. پس اگر ما بخواهیم به عنوان نمونه، با فرهنگ غرب که به صورت یک فرهنگ مهاجم به جنگ ما آمده است، مبارزه کنیم لازم است که لایه‌های این فرهنگ را برای جوانان باز کنیم تا خطر را حس کنند نه این‌که تمام این فرهنگ را رد کرده و آن را نفی کنیم، چون در شرایط کنونی خیلی از جوانان مجذوب این فرهنگ شده و خیره‌ی این پیشرفت هستند، و  فرهنگ غرب را فقط همین پیشرفت می‌دانند و به آثار مخرب آن هیچ توجهی ندارند. مقام معظم رهبری در این مورد می‌فرمایند: «بنده مکرّر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مى‏زنم. معناى صحبت هاى بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از باى بسم اللّه تا تاى تمّت، همه‏اش خراب و خرابى و بدى است. اگر این‏گونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اوّل آن را  نمى‏پذیرفتند و اصلًا تحمّل نمى‏کردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد.( اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزه‌های علمیه،1390،ص723) پس اولین مقدمه برای مقابله با این تهاجم این است که ما بتوانیم این مسئله را درست ترسیم نماییم که ما با پیشرفت و تکنولوژی مخالف نیستیم بلکه با مبانی غلط این تفکر مخالفیم. این کار موجب می‌شود که جوانان به ما اعتماد کنند چون منصفانه وارد شدیم و با ذکر نقاط مثبت به نقد و مقابله با نقاط منفی و مخرب آن برخواستیم.

  2.برای مقابله با تهاجم فرهنگی، لازم است اول فرهنگ ناب اسلامی تبیین شود تا بعد از عرضه فرهنگ غرب و تحلیل آن نقاط ضعف آن برای جوانان روشن شود، همانطور که ذکر شد جوان باید به مبانی غلط این فرهنگ پی ببرد تا به چشم یک مهاجم و مخرب به آن نگاه کند؛ و این وظیفه مسجد و روحانی محترم است تا بعد از تبیین مبانی اسلام به نقد فرهنگ غرب بپردازد، البته در این زمینه می‌توان از کارشناسان زبده در این حوزه استفاده کرد تا برای جوانان به خوبی این مسئله روشن شود که همه‌ی فرهنگ غرب خوب نبوده و قابل دفاع نیست. این کار موجب می‌شود که مسجد، از برچسب‌هایی مانند افراطی، عقب افتاده، متحجر و خشک مقدس و ... در امان باشد و جوان با یک دید باز و با اعتماد و اعتقاد کافی به مطالبی که از مسجد می‌شنود گوش داده و تمام تلاش خود را برای مقابله با این فرهنگ غلط به کار گیرد.

    3. نکته‌ی دیگر این است که، اگر مسجد بخواهد در مقابل تهاجم فرهنگی نقش خود را درست انجام دهد، باید جایگاه خود را در این زمینه اثبات نماید، یعنی برای جوانان باید این روشن شود که مسجد به عنوان یک پایگاه دینی می‌تواند به مقابله با این پدیده بپردازد. زیرا جوانان فکر می‌کنند، تهاجم فرهنگی امری متعلق به این برهه از تاریخ بوده و دین و روایات ما در این زمینه مطلبی نداشته و اساسا سخنی ندارند که بخواهند در این زمان مطرح نمایند، به همین دلیل باید این کار را به فضاهای امروزی مانند دانشگاه‌ها و مجامع‌ علمی دیگر سپرد تا آن‌ها اظهار نظر نمایند. با این وضع کار مسجد و روحانی محترم آن بسیار سخت و سنگین است، زیرا باید به تبیین این مطلب بپردازند که تهاجم فرهنگی مطلبی تازه نیست، بلکه در زمان‌های گذشته هم وجود داشته و امامان ما هم با این پدیده رو درو شده و برنامه‌هایی برای مقابله با آن دارند. به عنوان نمونه وقتی تاریخ امیرالمومنین  علیه السلام را مطالعه می‌کنیم این نکته به چشم می‌خورد که دشمنان حضرت با یک تهاجم فرهنگی دقیق و همه جانبه به مقابله با ایشان پرداخته و تا جایی کار را پیش بردند که اولین شخص جامعه‌ی اسلامی به لحاظ شجاعت، علم، تقوا و ... کنار گذاشته شد و در منابر مورد لعن قرار می‌‌گرفت، پس تهاجم فرهنگی امر تازه و مختص به امروز نیست که ما دست مسجد را در این زمینه خالی بدانیم و او را کنار بگذاریم، مسجد با تحلیل این مطالب می‌تواند به اثبات جایگاه خود پرداخته و مورد جذب جوانان در مبارزه با این مسئله باشد.

    4. در نکات قبل اشاره شد که، برای مقابله با یک فرهنگ نباید به خاطر وجود برخی نقاط ضعف در آن، تمام آن را کنار زد، خصوصا وقتی که در بین عده‌ای این فرهنگ مورد احترام بوده و بعضی از ویژگی‌های خوب آن چشم بعضی را گرفته است. به همین دلیل اگر بخواهیم منصفانه وارد شویم و جوان را به سمت خود جذب نماییم  بهتر است تا از خوبی‌های آن فرهنگ دفاع کرده و در مرتبه‌ی بعد، از آنان استفاده کنیم. و در پاره‌ای از موارد تاکید کنیم که این کار آنان خوب است و  ما از آنان یاد می‌گیریم، به عنوان نمونه وقتی امیر المومنین علیه السلام در سرزنش اصحابش می‌فرمایند: « صَاحِبُکُمْ یُطِیعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ یَعْصِی اللَّهَ وَ هُمْ یُطِیعُونَهُ لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِیَةَ صَارَفَنِی بِکُمْ صَرْفَ الدِّینَارِ بِالدِّرْهَمِ فَأَخَذَ مِنِّی عَشَرَةَ مِنْکُمْ وَ أَعْطَانِی رَجُلًا مِنْهُم» (شریف رضی،1414،ص.142). در این کلام  حضرت دشمنان خود را به خاطر یک وصف خوب مورد ستایش قرار داده و می‌فرمایند من حاضرم ده‌تای شما را با یک تن از آنان عوض کنم. زیرا آنان در فرمانبرداری از رهبر معصیت کار خود استوارتر از شما هستند. این انصاف در داوری در مورد دشمنان است که حضرت در این کلام نورانی به آن اشاره می‌نمایند. و در جای دیگر می‌فرمایند: «أَ وَ لَیْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِیَةَ یَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَیَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَیْرِ مَعُونَةٍ وَ لَا عَطَاءٍ وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِیکَةُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِیَّةُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاء»(شریف رضی،1414،ص.259). در این کلام هم ایشان اصحاب خود را به دشمنان ارجاع داده تا از آنان فرمانبرداری را یاد بگیرند. روحانی محترم و دست‌اندر کاران مسجد باید خود به خوبی‌های دشمن اشاره کرده و  به آن دعوت کنند تا جوان به انصاف و  حق‌گرایی آنان ایمان پیدا کنند و در جایی که حکم به تعارض فلان رفتار غلط، با فرهنگ اسلام داشتند حرف آنان را بپذیرند.

فهرست منابع:

1.حوزه و روحانیت در نگاه رهبری، گردآوری و تدوین: حمید آقانوری، دوم، قم، اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزه‌های علمیه، 1390، ص723.

2.نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏،تحقیق و تصحیح: صالح، صبحی، اول، قم، هجرت،‏1414 ق.‏