ضرورت برنامه‌ریزی امور عبادی و اقتصادی نمازگزاران - 95
۱۳۹۵/۰۳/۱۱

                                                                                                       بسم الله الرحمن الرحیم

ایجاد انگیزه[1]

با دقت در زندگی خود و دیگران درمی‌یابیم که انسان‌ها برای برطرف کردن نیازهای اقتصادی افراد خانواده خود بسیار تلاش می‌کنند و در این راه سختی‌های فراوانی را تحمل نموده، از خواب و خوراک خود کم کرده، سعی می‌کنند با سفر به شهرها و گاه کشورهای دور و نزدیک و انجام تجارت‌های مختلف، منافع بیشتری را به دست آورند.

از طرفی عده زیادی از مؤمنان برای رسیدن به مقامات معنوی بالا، عبادت‌های گوناگون و بسیاری را به‌جا می‌آورند. روزهای طولانی تابستان روزه مستحب می‌گیرند، (در شب‌های قدر) تا نیمه‌های شب بیدار می‌مانند و نمازهای گوناگون به‌جا می‌آورند و یا قرآن می‌خوانند، به سفرهای طاقت فرسای زیارتی می‌روند، نذرهای پرهزینه به‌جا می‌آورند و...

اما می‌بینیم که این همه تلاش مادی و معنوی در بسیاری از موارد نتیجه دلخواه را نمی‌دهد و افراد هم در زمینه اقتصادی و هم در زمینه معنوی رشد و پیشرفت چندانی نمی‌کنند. اکنون سؤال این است که چرا در زمینه اقتصادی، هزینه‌ها با نتیجه‌ها همخوانی و هماهنگی ندارد؟ چرا نتیجه کار و تلاش‌های مادی و معنوی چندان رضایت‌بخش نیست؟ چرا پس از آن‌همه تلاش، باز هم بسیاری از مردم با مشکلات مادی و معنوی رو به رو هستند؟ چرا بسیاری از ما بدهکاری اقتصادی داریم؟

و چرا در زمینه معنوی پس از سال‌ها عبادت متوجه می‌شویم که نماز خواندمان هیچ تفاوتی با گذشته نکرده و هنوز هم حواسمان در نماز جمع نیست؟ دعاهای گوناگون را می‌خوانیم و به شکل‌های مختلفی با خداوند مناجات می‌کنیم؛ اما هرگز حال خوش معنوی برای ما پیش نمی‌آید؟ آیا باید عیب کارها را به خداوند نسبت دهیم و بگوییم همه چیز در دست خداوند است و حتماً او نخواسته که ما بیش از این رشد و پیشرفت کنیم؟ یا اینکه واقعیت چیز دیگری است؟

آیا باید مشکلات را به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمانه گره بزنیم و بگوییم در این شرایط نمی‌توان بیش از این پیشرفت کرد؟ یا اینکه جایی از کار ما عیب و ایراد دارد و باید آن را برطرف کنیم تا به نتایج بهتر و بالاتر برسیم؟

متن و محتوا

برای پاسخ سؤال‌های زیر بهترین راه این است که کارهای خود را بررسی کنیم و ببینیم آیا آنچه انجام داده‌ایم بر اساس برنامه است؟ یا برای کارهایمان هیچ برنامه‌ای را در نظر نداشته‌ایم؟ و اینجاست متوجه می‌شویم که عیب بسیاری از کارهای ما (که ناقص و بی‌نتیجه می‌مانند) این است که بدون برنامه‌ریزی درست و دقیق انجام شده است!

اهمیت برنامه‌ریزی

کارهایی که بدون برنامه‌ریزی انجام شوند با مشکلات گوناگونی رو به رو خواهند شد. در نظام خلقت هر چیزی جایگاه و اندازه ویژه خود دارد. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّا کلَّ شَی‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ[2]؛ البته ما هر چیز را به‌اندازه آفریدیم.»

بر اساس این آیه همه موجودات بر اساس یک اندازه‌گیری دقیق و حساب‌شده پدید آمده‌اند؛ همه موجودات حد و اندازه و زمان و مکان و هدف خود را دارند و هیچ‌یک به شکل اتفاقی به وجود نیامده‌اند. ما نیز باید از آفرینش الهی الگو بگیریم و هر کاری را بر اساس هدف خاص و به‌اندازه خاص خود انجام دهیم. رسول خدا (ص) می‌فرماید: «وَ لَا عَقْلَ کالتَّدْبِیرِ[3]؛ هیچ عقلی مانند تدبیر نیست.»

امیرمؤمنان علی (ع) در آخرین وصیت خود می‌فرماید: «اُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم[4]؛ شما دو پسرم و همه فرزندان و اهل خود و هر کسی که نوشته من به دست او خواهد رسید را به تقوای الهی و رعایت نظم در کارها سفارش می‌کنم.»

رعایت نظم یعنی انجام هر کاری در وقت خود و به‌اندازه مناسب و با بهترین شیوه که بهترین نتیجه را نیز خواهد داد و مقدمه و اساس آن داشتن برنامه است.

اکنون باز هم سؤال‌های ابتدایی بحث را مرور می‌کنیم:

چرا شکست؟

جوانی را در نظر بگیرید که می‌خواهد به کار خرید و فروش مشغول شود؛ اما برای آن برنامه‌ریزی نمی‌کند و به اصطلاح بی‌گدار به آب می‌زند. چند احتمال برای او وجود دارد:

او بهترین زمان برای خرید و فروش اجناس را نمی‌شناسد؛ برای همین اجناس را در فصلی خریداری می‌کند که بالاترین قیمت خود را در طول سال دارند.

 اجناس را در زمانی خریداری می‌کند که کمترین مشتری نسبت به زمان‌های دیگر وجود دارد.

اجناس را در فصلی خریداری می‌کند که زمان فاسد شدنشان فرا رسیده است.

اجناس را از شهر یا محلی خریداری می‌کند که آن‌ها را با بالاترین قیمت می‌فروشند.

از شیوه نگهداری اجناس آگاهی ندارد و آنچه خریده است، به‌زودی فاسد می‌شود.

افراد خبره در این کار را نمی‌شناسد و با آنان مشورت نمی‌کند؛ از این رو نمی‌تواند هیچ‌یک از خطرات بالا را پیش‌بینی کند و برای آن‌ها چاره‌اندیشی نماید.

از این رو جوان مورد نظر ما نمی‌تواند با دیگران رقابت کند و اجناس خود را به‌موقع و با قیمت مناسب به فروش برساند و در نتیجه اجناس، روی دستش می‌ماند وسرمایه‌ای که می‌بایست برایش سودآور باشد و آن سود مقدمه‌ای برای کسب سودهای کلان شود، به هدر می‌رود.

آنچه گفتیم درباره کسب درآمد بود، اکنون درباره هزینه درآمدها بحث می‌کنیم. اگر جوان ما در کسب و کار خود موفق شد و درآمدی کسب کرد باید در هزینه کردن آن نیز بهترین برنامه‌ریزی را داشته باشد و در اجرای آن برنامه نهایت دقت را داشته باشد. زیرا اگر این جوان درآمد خود را برای خرید لباس‌های گران‌قیمت و تهیه اسباب تجملاتی و ... هزینه کند، نخواهد توانست از درآمدش برای سرمایه‌گذاری بیشتر استفاده کند و در نتیجه از کسب و کار بهتر باز می‌ماند.

بر آن کدخدا زار باید گریست که دخلش بُوَد نوزده، خرج بیست!

از این‌روست که امام باقر (ع) تقدیر (اندازه‌گیری) در معیشت را یکی از نشانه‌های کمال انسان می‌دانند.[5]

این مثال نگاهی به مباحث اقتصادی داشت؛ در امور عبادی نیز برنامه‌ریزی و تدبیر لازم است و کسی که برای خود برنامه دقیق عبادی ندارد؛    

  • نمی‌تواند از فرصت‌های کم، برای عبادت استفاده کند؛
  • نمی‌تواند خود را در برابر گناهانی که پیش می‌آید، کنترل کند؛
  • نمی‌تواند ثواب عبادت‌هایی را که انجام داده، حفظ نماید؛
  • نمی‌تواند عبادات را بر اساس اولویتی که در روایات آمده است انجام دهد.

چنین فردی ممکن است هر جا که احساس کند یک کار خیر و دارای ثواب است به سراغ آن برود، در نتیجه سرمایه‌های خود را هدر دهد و اولویت برنامه عبادی و یا اقتصادی خود را تشخیص ندهد.

در تفسیر مجمع‌البیان[6] آمده که در یکی از سال‌ها که مردم مدینه گرفتار خشک‌سالی و گرسنگی شده بودند و اجناس افزایش قیمت زیادی پیدا کرده بود «دحیه» با کاروانی از شام فرا رسید و با خود مواد غذایی آورده بود، در حالی که روز جمعه بود و پیامبر (ص) مشغول خطبه نماز جمعه بود، طبق معمول برای اعلام ورود کاروان طبل زدند و حتی بعضی دیگر آلات موسیقی را نواختند، مردم با سرعت خود را به بازار رساندند، در این هنگام مسلمانانی که در مسجد برای نماز اجتماع کرده بودند خطبه را رها کرده و برای تأمین نیازهای خود به‌سوی بازار شتافتند، تنها دوازده مرد و یک زن در مسجد باقی ماندند که آیات 9 تا 11 سوره جمعه نازل شد و آن‌ها را سخت مذمت کرد پیامبر (ص) فرمود: اگر این گروه اندک هم می‌رفتند از آسمان سنگ بر آن‌ها می‌بارید.»

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِی لِلصَّلاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلی ذِکرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیعَ ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی‌که برای نماز روز جمعه اذان گفته می‌شود به‌سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می‌دانستید.»

«فَإِذا قُضِیتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثِیراً لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛ و هنگامی‌که نماز پایان گرفت شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهی طلب کنید و خدا را بسیار یاد نمائید تا رستگار شوید.»

«وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیها وَ تَرَکوک قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیرُ الرَّازِقِینَ؛ هنگامی‌که تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده می‌شوند و به‌سوی آن می‌روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند، بگو آنچه نزد خدا است بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزی دهندگان است.»

بنابراین باید در امور عبادی نیز تدبیر نمود و این‌گونه برنامه‌ریزی، هم لازم و هم درخور تقدیر است؛ اما برنامه‌ای که صرفاً در اختیار امور دنیوی قرار گرفته باشد، مضموم است. بر اساس آموزه‌های قرآن، این ویژگی، از صفات کافران است، چنانکه در وصف آنان فرمود: «الَّذِینَ یسْتَحِبُّونَ الْحَیوةَ الدُّنْیا عَلَی الْأَخِرَةِ...[7] همان‌ها که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند و (مردم را) از راه اللَّه باز می‌دارند و می‌خواهند راه حق را منحرف سازند آن‌ها در گمراهی دوری هستند.»

بیان یک نمونه

جوانی که شب را به‌قصد انجام صله‌رحم به مهمانی می‌رود و تا دیر وقت در خانه اقوام خود می‌ماند و به شوخی وخنده می‌پردازد و کار خود را به‌عنوان صله‌رحم و شاد کردن مؤمنان به‌حساب می‌آورد؛ اما چنین مهمانی باعث هدر رفتن وقت او می‌شود. از سویی دیگر، دیر خوابیدن او را از بیداری سحر و لذت مناجات با خداوند محروم و در طول روز دچار کسالت می‌کند. در بعضی موارد نیز ممکن است نماز صبح او قضا شده ناراحتی و کسالتش چند برابر شود. همین کسالت در طول روز، باعث ناراحتی یا عصبانیت او شده و عصبانیت او سبب برخورد نامناسب با دیگران و رنجاندن آنان می‌شود و به این ترتیب او به گناه، آزار مؤمنان گرفتار می‌گردد. همچنین دیر بیدار شدن، نظم تمام کارهای آن روزش را به هم می‌زند و او را سردرگم می‌کند؛ در نتیجه آن روز، حال هیچ‌گونه عبادتی را نخواهد داشت! این کسالت می‌تواند تا پایان شب ادامه داشته و در بیداری سحرگاه بعدی این فرد اثر بگذارد و او را از بیداری سحرگاه و لذت مناجات محروم کند و در نتیجه در روزهای بعد نیز به همان کسالت روز اول گرفتار شود!

همچنین مردی که از ثواب کار کردن در خانه و خدمت به همسر خود، آگاهی ندارد و برای آن وقت معینی قرار نداده است، به‌راحتی از کمک کردن به همسرش خودداری می‌کند، غافل از اینکه پیامبر اکرم (ص) به این کار بسیار سفارش فرموده و برای آن، اجری باور نکردنی بیان می‌کند: «یا علی! هر که در خانه به عیال خود کمک کند و آن را ننگ نداند، خدای تعالی اسمش را در دیوان شهیدان می‌نویسد و در برابر هر روز و شبی ثواب هزار شهید و در برابر هر قدمی ثواب یک حج و عمره می‌نویسد و به عدد رگ‌های بدنش شهری در بهشت به او می‌دهد. یا علی! یک ساعت خدمت در خانه بهتر است از عبادت هزار ساله.»[8]

بنابراین در همه امور زندگی حتی امور عبادی نیز برنامه‌ریزی و تدبیر ضروری است و امور زیر می‌تواند اهمیت و ضرورت این مطلب را بیان کند: 

الف) آگاهی از ارتباط مسجد و امور اقتصادی

اگر نظری به چگونگی ارتباط مسجد و امور اقتصادی در صدر اسلام داشته باشیم، درمی‌یابیم که اکثر تجّار و بازرگانان به‌محض ورود به شهرها، به مساجد مراجعه می‌کردند. با توجه به نقش محوری مساجد، حضور این تجّار و بازرگانان در این اماکن نشان از ورود کالاهای جدید داشت.

البته مستقیماً خرید و فروش در داخل مسجد انجام نمی‌گرفت و هنگام حضور در مسجد، اصل همه کارها بر محور عبادت و نیایش بود و دید و بازدید و گفتگو برای تبادل و خرید بعد از انجام اعمال عبادی صورت می‌گرفت.

در صدر اسلام حتی بیت‌المال، در مسجد نگهداری می‌شد. خزانه یا دارالمال، معمولاً روی چند ستون مستقل در وسط مسجد ساخته می‌شد تا از همه جهت در معرض دید باشد و کاملاً محافظت شود. علاوه بر بیت‌المال مسلمانان، اهالی محل یا شهر، اشیای قیمتی خود را به آن‌جا می‌سپردند. همچنین، تنظیم قراردادها در مسجد انجام می‌گرفت و بازرگانان هنگام مسافرت‌های خود که اغلب به درازا می‌کشید، اموال با ارزش خود را در خزانه به امانت می‌گذاشتند و پس از بازگشت، پس می‌گرفتند.»[9]

ب) مرور برنامه زندگی عالمان

بزرگان دین برای کوچک‌ترین فرصت‌های عمرخود برنامه داشته و به‌خوبی از آن‌ها بهره می‌برده‌اند.

در آن هنگام که امام خمینی (ره) در پاریس بودند، خبرنگاران برای مصاحبه به محضرش آمدند. هنگامی‌که دوربین‌های خود را نصب می‌کردند تا برای مصاحبه آماده شوند، حدود ده دقیقه طول کشید. در همین مدت، امام به تلاوت آیات قرآن مشغول شدند. برخی از ایشان خواستند تا امام (ره) فقط صبر کند و دیگر هیچ عملی انجام ندهد! اما حضرت امام (ره) فرمود: چند دقیقه طول می‌کشد تا مصاحبه گران آماده شوند، آیا این چند دقیقه عمر و وقتم را تباه کنم؟!

ایشان تابستان، به کوفه می‌رفت و عصرها راننده ایشان را برای ادای نماز مغرب و عشا به نجف می‌آورد. روزی برای دیدن ایشان، خدمتشان رسیده بودم. از قضا، آن روز راننده یادش رفته بود کتاب ایشان را با خود بیاورد. آقا، با ناراحتی به وی گفت: تو کی دیده‌ای که من بدون کتاب بنشینم؟! تو که می‌دانی من هر جا باشم باید کتاب همراهم باشد! با اینکه وقتی به نجف می‌رسید، زمانی اندک تا اذان مغرب مانده بود، همیشه از همین فرصت کم، بهره می‌برد و به مطالعه می‌پرداخت.

نوه امام (ره) می‌گوید: «امام در طول شبانه‌روز حتی یک دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعیین شده نداشتند. با توجه به شرایط سنّی و میزان فعالیتی که داشتند، بازهم ساعت خاصی را در سه نوبت ـ هر کدام نیم تا یک ساعت ـ به اهل منزل اختصاص داده بودند و ما معمولا خدمت ایشان می‌رسیدیم و مسائل خودمان را مطرح می‌کردیم. امام خمینی (ره) در این ساعات معمولاً از نظر فکری و روحی به خانواده توجّه داشتند، هیچ سؤالی را بی‌جواب نمی‌گذاشتند...»[10]

علّامه طباطبایی وقتی تفسیر المیزان را می‌نوشتند، ابتدا بی‌نقطه می‌نوشتند، بعد که مرور مجدد می‌کردند، آن را نقطه‌گذاری می‌کردند. از ایشان علّت این کار سؤال شد، گفتند: «من حساب کرده‌ام اوّل که بی‌نقطه می‌نویسم و بعد در مرور نقطه می‌گذارم، چند درصد در وقتم صرفه‌جویی می‌شود.»[11]

ج) مطالعه روایات اولیای الهی

امیر مؤمنان حضرت علی (ع) می‌فرماید: «لِلمُؤمِنِ ثَلاثُ ساعاتٍ: فَساعَةٌ یناجی فی‌ها رَبَّهُ، وساعَةٌ یرُمُّ مَعاشَهُ، وساعَةٌ یخَلّی بَینَ نَفسِهِ وبَینَ لذّت‌ها فیمایحِلُّ ویجمُلُ[12]؛ سزاوار است مؤمن را سه زمان باشد: زمانی که در آن با پروردگارش راز و نیاز کند و زمانی که هزینه‌های زندگی را تأمین کند و زمانی را به خوشی‌های حلال و زیبا، اختصاص دهد.»

امام کاظم (ع) می‌فرماید: «اِجتَهِدُوا فی أن یکونَ زمانُکُم أربَعَ ساعاتٍ: ساعَةٌ لِمُناجاةِ اللّه، و ساعَةٌ لأمرِ المَعاشِ، و ساعَةٌ لمُعاشَرَةِ الإخوانِ و الثِّقاتِ الذینَ یُعَرِّفُونَکُم عُیُوبَکُم و یَخلُصُونَ لَکُم فی الباطِنِ، و ساعَةٌ تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکم فی غَیرِ مُحَرَّمٍ[13]؛ سعى کنید اوقات خود را چهار قسمت نمایید: زمانى براى مناجات با خدا و زمانى براى کسب و کار و زمانى براى معاشرت با برادران و افراد مورد اعتمادى که عیب‌هایتان را به شما گوشزد مى‌کنند و در باطن خیر خواه شما هستند و زمانى براى کام‌جویى از لذّت‌هاى غیر حرام.»

بر اساس این احادیث ارزشمند، مؤمن باید همواره برای کارهای اقتصادی و کارهای عبادی خود زمان ویژه‌ای قرار دهد و از هیچ‌یک غافل نشود (نه به بهانه دنیا آخرت را فراموش کند و نه به بهانه آخرت دنیا را کنار بگذارد) زیرا این دو همدیگر را کامل می‌کنند و نقص در هر یک دیگری را نیز ناقص می‌کند. کسی که در اثر بی‌برنامگی و بی‌نظمی به فقر مبتلا شده است بدون شک به خاطر مشغولیت فکری نخواهد توانست برنامه عبادی مناسبی را اجرا کند.

ناگفته نماند که یک برنامه دقیق و حساب شده برای هر کاری را فقط کارشناسان آن رشته می‌توانند طراحی کنند و ما باید هم در مرحله طراحی و هم در مرحله اجرا از افراد خبره کمک بگیریم، به‌ویژه در برنامه‌های عبادی که پیچیدگی‌های بسیار دارد و عدم موفقیت در آن خسران جبران‌ناپذیری در پی خواهد داشت!

خلاصه کلام

هیچ‌کس پیش خودش چیزی نشد                             هیچ آهن خنجر تیزی نشد[14]

همان‌گونه که دنیا با آخرت ارتباط بسیار محکمی دارد، برنامه داشتن در امور اقتصادی ارتباط گسترده‌ای با برنامه عبادی دارد و بسیار به‌جا است که هم برای اقتصاد خود برنامه‌ریزی دقیق داشته باشیم و هم عبادات خود را بر اساس برنامه حساب‌شده و تخصصی به‌جا بیاوریم و هر دو برنامه را با پشتکار فراوان اجرا کنیم. همان‌گونه که مولای متقیان حضرت علی (ع) می‌فرماید: «اعْمَلْ لِدُنْیاک کأَنَّک تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِک کأَنَّک تَمُوتُ غَدا؛ برای دنیای خود چنان کار کن که گویا برای همیشه زنده خواهی بود. برای آخرتت چنان کار کن که گویا فردا خواهی مرد.»[15]


 

[1]. روش ابهام در موضوع.

[2].  قمر/ 49.

[3]. بحارالانوار ج 72، ص 100.

[4]. نهج البلاغه، ص 421.

[5]. بحار الانوار، ج 75، ص 172. (الْکمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَی النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَة)

[6] . مجمع البیان،  ج 9، ص287.

[7] . ابراهیم/ 3.

[8]. جامع الأخبار، صص 103-102.

[9] . آیین مسجد، ج 2، ص 158.

[10] . مهر و قهر، ص 50.

[11]. ره توشه راهیان نور، شماره 272، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 140.

[12]. بحار الانوار، ج 67، ص 65.

[13]. تحف العقول، ص 409.

[14]. مولوی.

[15]. بحار الانوار، ج 44، ص 139.