مسجد و دولت، رابطه ای استراتژیک
۱۳۹۱/۱۲/۲۰
رابطه مسجد و دولت در چه الگویی قرار می گیرد؟ دولت اسلامی چه وظایفی در قبال مساجد دارد؟ مسجد چه وظایفی در قبال دولت دارد؟ در شرایط فعلی باید چه کار کرد که مسجد و دولت بتوانند در کنار هم به پیشرفت جامعه کمک کنند؟
رابطه مسجد و دولت رابطه ای استراتژیک و مهم است. رابطه ای که باید با حساسیت درباره آن صحبت کرد. این رابطه در علوم مختلفی نظیر فقه سیاسی، جامعه شناسی فرهنگ و جامعه شناسی سیاسی مورد بحث قرار می گیرد. البته در حال حاضر فقدان مطالعه منسجم و علمی در این زمینه از آسیب های مهم حوزه مطالعات مسجد به شمار می آید. یعنی در پژوهش های این حوزه، هنوز رابطه ای منطقی بین دولت و مسجد طراحی نشده است و به لحاظ تئوریک اختلافات زیادی در این زمینه وجود دارد.
این رابطه را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد: نگاه مسجد به دولت و نگاه دولت به مسجد.
۱. نگاه مسجد به دولت را باید در مبحث کارکرد سیاسی مسجد جستجو کرد. مسجد از زمان شکل گیری آن تا کنون دارای کارکرد های مختلف سیاسی بوده است. «پیامبر گرامی اسلام(ص) پایه های حکومت نوپای مدینه را در مسجد مدینه محکم کرد و بسیاری از برنامه ریزی های سیاسی خود را در مسجد انجام داد.»
یکی از کارکردهای مهم سیاسی مسجد که متأسفانه نادیده گرفته می شود، «تعادل بخشی بین مردم و حاکمیت اسلامی» است. از آن جا که مسجد خانه خداست وتعلق به دولت ها و قدرت ها ندارد، این ظرفیت را دارد که بدون انگیزه های حزبی و جناحی، مرکزی برای تعادل بخشی بین حاکمیت و مردم باشد. به این گونه که از یک طرف با «کنترل و نظارت بر امر حکومت داری اسلامی» حرف دل مردم را به متولیان امور حکومت برساند و از طرف دیگر به عنوان حامی و پشتیبان حکومت از ارزش های نظام اسلامی دفاع کند. این نظارت توسط امام جماعتی که روحانی نخبه، عادل و آزاده است، انجام می گیرد.این کارکرد اگرچه تا کنون خیلی مطرح نشده است، اما آثار و نتایج قابل توجه آن، می طلبد مطالعات علمی در مورد آن، صورت بگیرد. «احیا کارکرد سیاسی مسجد به صورت مستقل و بدون وابستگی حزبی و جناحی، بدان معناست که علاوه بر این که اندیشه های بنیادین سیاسی اسلام در مساجد نشر پیدا می کند؛ مساجد، محلی برای نصیحت، امربه معروف و نهی از منکر به حکومت و دولت باشند و نقشی تعادل بخش بین مردم و حکومت ایجاد کند. هر مسجد دارای امام جماعتی نخبه، عادل و آزاده باشد و بتواند با ارزیابی صحیح از مسائل کشور ارتباط مردم با حکومت را تقویت کند و در صورت نیاز حرف دل مردم را به حکومت برساند. این امر به پویایی مسجد و نظام جمهوری اسلامی کمک شایانی می کند؛ اعتماد مردم به حکومت افزایش پیدا می کند و مسجد محلی امن و خانه ای حقیقی برای مردم می شود. امروزه صاحب نظرانی نظیر «هابرماس» فیلسوف آلمانی، به دنبال تحقق این آرمان هستند و نظریه «حوزه عمومی» را مطرح می کنند. این ظرفیت نهفته در مساجد در هیچ مکان، معبد و یا دینی وجود ندارد و تنها مسجد است که می¬تواند چنین کارکردی داشته باشد.»
۲. در مورد نگاه دولت به مسجد یک نقطه اشتراک وجود دارد. «به اتفاق آراء صاحب نظران، دولت نباید هیچگونه دخالتی در امور اداره مسجد داشته باشد. دخالت دولت در اداره مسجد آثار و نتایج مخربی دارد، یکی از آن¬ها عدم استقبال عموم مردم به مسجد است. همین که مسجدی برچسب دولتی بودن بخورد ناخودآگاه تعداد جمعیت آن مسجد نسبت به مساجد مردمی کمتر می شود، همچنین این امر سبب سیاست زدگی مساجد نیز می شود؛ رویکردهای دولت ها غالبا باهم متفاوت است و این امر سبب به هم خوردن رویکرد سیاسی مساجد در هر دوره از دولت ها می شود. مساجد می بایست جوهره مردمی خود را حفظ کنند و مردم در اداره مسجد سهیم باشند.»
اما در مورد بودجه دهی دولت به مسجد اختلاف نظرهای متعددی وجود دارد. «برخی دیدگاه ها معتقدند دولت اسلامی موظف به امر ساخت و آبادانی مسجد است. مسجد سازی را یکی از مصادیق مصالح عامه می دانند که دولت موظف به این امور است. همان طور که دولت موظف به راه سازی و بیمارستان سازی است باید به مسجدسازی هم بپردازد. قرآن نیز اقامه‏ى نماز را از وظایف و کارهاى قطعى مسئولان حکومت اسلامى می داند. «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ» (کسانی که اگر به آن ها در زمین قدرت دهیم به برپایی نماز اقدام می کنند.)
در مقابل این دیدگاه برخی دیگر معتقدند مسجد فقط باید مردمی باشد. مردم باید در امر آبادانی مسجد مشارکت فعال داشته باشند و دولت نباید هیچ گونه دخالتی در امر آبادانی مسجد داشته باشد. پیروان این دیدگاه به بررسی آثار و پیامدهای این امر نیز پرداخته اند. آنها معتقدند دولت به جای کمک مالی به مسجد، باید به اصلاح زیرساخت های اقتصادی بپردازد و وضعیت اقتصادی مردم را بهبود ببخشد. وقتی وضعیت اقتصادی مردم بهبود یابد و فاصله بین غنی و فقیر در جامعه کم شود، مردم به تناسب وسع مالی شان و عشق و علاقه ای که به دین خود دارند مساجد خود را آباد میکنند.
از طرف دیگر دیدگاه تلفیقی و ترکیبی نیز با اختلاف سلیقه مواجه است. این اختلاف سلیقه متوجه میزان دخالت دولت و هم چنین دخالت حکومت به جای دولت در اقتصاد مسجد است. یعنی بعضی معتقدند به جای دولت باید حکومت از امور اقتصادی مسجد پشتیبانی کند. پیشنهاد این گروه این است که مقداری از بودجه حاصل از درآمدهای نفتی در اختیار ولی فقیه قرار گیرد، تا به صلاح-دید وی مجموعه مساجد آبرومند برای نظام اسلامی ساخته شود. این گروه نیز به شدت مخالف دخالت دولت در بودجه دهی به مسجد هستند و معتقدند اگر این امر در کوتاه مدت جواب دهد به طور قطع در بلند مدت با چالش های بی شماری در این زمینه روبرو خواهد شد.»
وضع فعلی مساجد نیز نشان می دهد، «در حال حاضر بخشی از منابع مالی مساجد توسط بودجه های اختصاصی دولت و کمک های مالی شهرداری ها تأمین می شود. بعضی از مصاحبه شوندگان پژوهش مذکور معتقدند: توزیع نامتعادل بودجه های اختصاصی به مساجد از آسیب های کمک های دولتی است. این بودجه ها به بعضی مساجد بیشتر و به بعضی کمتر اختصاص می گیرد. سهم قابل توجهی از بودجه¬های دولت به مساجد ضعیف شهرها و روستاها اختصاص نمی یابد و بیشتر آن به مساجد قوی شهر تعلق می گیرد. معیار قوی بودن این مساجد در فعالیت های فرهنگی نیست بلکه به لحاظ ساختمان سازی، گنبد، مناره و آیینه کاری آنها است.»
نتیجه سخن: آنچه منطقی تر به نظر می رسد و زودتر نتیجه میدهد، این است که درصدی از پول نفت و منابع طبیعی توسط ولی فقیه به آبادانی فیزیکی مساجد و ایجاد مساجد آبرومند و خودکفا با توجه به نیاز کشور اختصاص یابد. دولت نیز زمینه های ساخت مسجد را فراهم کند. یعنی دولت به اموری مانند کمک به محیط یابی مساجد و قرار دادن مسجد در بهترین نقطه شهر، تدوین الگوی شهر اسلامی، اختصاص فضای مناسب برای مساجد و همچنین همکاری شهرداری ها و وزارت مسکن برای ارزیابی و کمک به مهندسی ساختمان مسجد باشد. دولت به جای اختصاص بودجه به مساجد، بیشتر سعی خود را در رفع مشکلات اقتصادی مردم صرف نماید. از طرف دیگر به گونه ای فرهنگسازی شود که مردم انگیزه پیدا کنند که اوج علاقه و هنر خود را برای ساخت مساجد طراز اسلامی به کار گیرند، تا جوهره مردمی مسجد از بین نرود و پیوند مردم و مسجد پیوندی برخاسته از حس خداجویی و معنویت خواهی مردم باشد. این راهکار فواید و آثار مثبتی هم برای مساجد و هم برای نظام و انقلاب دارد. یکی از آنها تقویت کارکرد سیاسی مسجد است که پیش از این گفته شد. اگر دولت ها منابع مالی مساجد را تأمین کنند نمی توان انتظار داشت که روحانی مسجد منتقد و نصیحتگر دولت ها باشد. همچنین خطر سیاست زدگی نیز از بین می رود. از طرف دیگر یکی از بخش های تأمین بودجه توسط ولی فقیه، تأمین مالی روحانی و امام جماعت مسجد است. ازاین رو امام جماعت برای امربه معروف و نهی از منکر به مردم نیز پشتوانه دارد به نظر میرسد این نقطه تعادل بین حاکمیت، دولت و مردم است که تنها در مساجد اجرایی است.
مردم نیز به دو صورت در امر آبادانی مسجد مشارکت می کنند: ۱. خیرین مسجد ساز ۲. کمک های نقدی مردم به مساجد محل یا شهر خود.
منابع:
۱. قرآن کریم
۲. الویری، محسن ۱۳۸۶، مسجد، ارتباطات و توسعه پایدار، نامه صادق شماره۳۱: ۹۵
۳. قرائتی، محسن، ۱۳۸۳، تفسیر نور، تهران، انتشارات مرکز درسهایی از قرآن، ج۸ ص ۵۱
۴. کاشانی زاده، امیرمسلم،۱۳۹۱، بررسی آسیب شناختی وضعیت کنونی مساجد ایران از منظر نخبگان حوزوی و دانشگاهی، پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه باقرالعلوم(ع)
تهیه و تدوین: کاشانیزاده