نگاهی گذرا به اهمیت و جایگاه کتابخانه‌های مساجد در فرهنگ اسلام
۱۳۹۲/۰۱/۰۷

مقدمه
 بدون تردید، کتاب و کتابخانه در تمدن از درجه و جایگاه ویژه و والایی برخوردار بوده است. این جایگاه بیشتر ناشی از تعالیم مکتب اسلام است. اسلام، مکتب علم و دانش، و مسلمانان را به دانش اندوزی توصیه می کند. احادیث و روایات بی شماری از پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) درباره فضایل علم و دانش که از طریق کتاب و کتابخانه منتقل می شوند، وجود دارد.
مطالعه تاریخ مساجد از آغاز تاکنون، بیانگر این است که مسجد و کتابخانه همواره همراه بوده اند. از همان آغاز که قرآن کریم به صورت مکتوب درآمد، مسلمانان قرآنهای نوشته را به مسجد اهداء و یا وقف می کردند. با افزایش شمار کتابها، کتابخانه های مساجد نیز رشدی فزاینده یافت. به طوکلّی، کتابخانه های مسجد، در تأسیس نخستین کتابخانه‌های عمومی و  در شکوفایی فرهنگ و تمدّن اسلامی نقش به سزایی داشته ‌اند. در این شماره از ماهنامه «مسجد»، به عنوان مقدمه و پیش درآمد به جایگاه کتاب و کتابخانه و تاریخچه کتابخانه ‌های مساجد می پردازیم. در شماره ‌های بعدی به لطف الهی درباره نقش و کارکرد کتابخانه ‌ای مساجد که چندان به آن پرداخته نشده سخن خواهیم گفت. بنابراین در این نوشتار در سه محور بحث را پی می گیریم:
۱. اهمیت و جایگاه کتاب و کتابخانه در اسلام؛
۲. تاریخچه کتابخانه مساجد؛
۳. نخستین کتابخانه ‌های اسلامی.


اهمیت و جایگاه کتاب و کتابخانه در اسلام
الف) کتاب
«کتاب» واژه‌ای عربی و از ریشه «کَتَبَ»، به معنی پیوستن اجزای مختلف یک چیز به همدیگر است. استعمال مجازی آن برای نوشتن، به‌واسطه پیوند دادن حروف و کلمات در امتداد «سطر» است. گاهی به ‌پیوستن الفاظ در کلام نیز کتاب گفته‌اند. لفظ «کتاب» مصدر و به معنای "نوشتن" است، ولی اصطلاحاً به هر نوع متن چاپی یا نوشتاری متشکل از تعداد زیادی صفحه (به تعبیری بیش ۴۸ صفحه) که حاوی اطلاعاتی باشد، کتاب گفته می-شود.
در اهمیت «کتاب» همین بس که همه پیامبران الهی، کتاب داشتند، و حتّی آنان که با کتابی خاصّ مبعوث نبوده اند، باز بر اساس کتابهای پیامبران پیشین رفتار نموده اند.
کتاب، محصول تجربه ‌های انسان و خلاقیت ‌های ذهنی و آموخته ‌های درازمدت انسان است. «کتاب به منزله شاهرگ اجتماع است که از مسیر آن مهم ترین مواد حیات روحی، یعنی: علم و دانش و کمال، تا دورترین نقاط عالم به همه افراد بشر می رسد. بنابراین، کتاب در «انتقال علوم» نقش به سزایی دارد؛ گاهی بیشتر و فراتر از ابزار دیگر آموزشی است و در جایگاه یک «معلم»، کار می کند و اثر می ‌گذارد.
پدید آوردن آثار علمی و «فرهنگ مکتوب» از توصیه ‌های مهم اولیا دین است و به نشر و گسترش دانش کمک می کند و به عنوان یک «میراث فرهنگی» برای نسلهای آینده ماندگار می شود.
امام صادق(ع) به مفضّل بن عمر فرمود: «اُکْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَکَ فِی‌ إخْوَانِکَ فَإنْ مِتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ فَإنَّهُ یَأتِی‌ زَمَانُ هَرْجٍ مَا یَأنَسُونَ فِیهِ إلاّ بِکُتُبِهِم؛ بنویس و دانشت را در میان برادرانت منتشر کن، و هنگام‌ مرگت‌ کتابهای‌ خود را برای‌ فرزندانت‌ به‌ ارث‌ بگذار! زیرا بر مردم روزگار آشفته ‌ای رسد که با چیزی جز کتابهایشان انس نگیرند.»(۱)

در روایتی دیگر آمده است: امام حسن(ع)، فرزندان و برادرزادگان خویش فراخواند و درباره علم آموزی و دانش اندوزی و کتابت و بایگانی آثار علمی چنین توصیه فرمود:
«اِنَّکُم صِغارُ قَومٍ وَ یُوِشَکُ اَن تَکُونُواِ کبارَ قَومٍ آخَرین، فَتَعَلَمَّوُا العِلمَ، فَمَن لَم یَستَطِع مِنکُم اَن یَحفِظَهُ فَلیَکتُبُه وَ لِیَضَعَهُ فی بَیتِهِ؛ شما کوچک ‌های قوم و جماعتی هستید و نزدیک است که بزرگان قومی دیگر شوید. پس دانش بیاموزید. هر کس از شما  نتواند علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد، پس آنرا بنویسد و در خانه ‌اش نگهداری کند.(تا در موقع لزوم به آنها مراجعه کند).»(۲)

بنابراین، دانش بشری از تباه شدن مصون می ماند و به آیندگان منتقل می شود. توجه شریعت اسلام به این گونه میراثهای علمی، جایگاه والای علم و دانش و کتاب را از دیدگاه مکتب نشان می دهد، و از جهت اجر اخروی نیز ثواب بزرگی را برای آن وعده داده است.
در یک روایت مفصل نبوی(ص) در این باره میخوانیم:
«الْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ وَ تَرَکَ وَرَقَة وَاحِدَةً عَلَیْهَا عِلْمٌ تَکُونُ تِلْکَ الْوَرَقَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ سِتْراً فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِکُلِّ حَرْفٍ مَکْتُوبٍ عَلَیْهَا مَدِینَةً أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْیَا سَبْعَ مَرَّاتٍ... ؛ هرگاه مؤمنی از دنیا برود و تنها یک ورق از خود یادگار بگذارد که علمی در آن ثبت شده باشد، در روز رستاخیز همین ورق به صورت مانع و پرده ‌ای درخواهد آمد که میان آتش دوزخ و نویسنده آن حائل خواهد بود و در برابر هر حرفی که نوشته، شهری به او عطا می شود که هفت بار از دنیا و محتویات آن وسیع ‌تر باشد... .»(۳)

بدون تردید اگر مفاهیم علمی و اندوخته ‌ها و آموخته ‌ها نوشته نشود و به صورت کتاب در نیاید، از میان خواهد رفت. این همان سخن گهربار پیامبراکرم(ص) است که فرمود: «علم و دانش را بند بکشید و نگهدارید؛ پرسیدند: به بند گشیدن دانش چگونه است؟
فرمود: با نوشتن آن.»(۴) ارتباط شاگرد با استاد، از نظر محدوده زمانی و مکانی و فراگیری «محدود» است. استفاده از نوار درسی، سی دی ‌ها و نرم افزاها و کلاس آموزش و سخنرانی علمی هم همیشه و همه جا ممکن نیست؛ یا این که اینها در همه شرایط در اختیار همگان نیست. امّا کتاب، به عنوان «استاد همراه» و «معلم رایگان» و «آموزنده همدم»، اثرگذارتر و ارتباط با آن آسانتر و بهره ‌گیری از آن سهل الوصل تر است. البته، اینها گوشه-هایی از امتیازهای «کتاب» است.
ب) کتابخانه
«کتابخانه» نهادی اجتماعی است که با گردآوری، سازماندهی و نگهداری دانش مدوّن بشر امکان رشد اندیشه، شکوفایی استعداد و باروری ذهن خلاق انسان پویا و جستجوگر را فراهم می کند. باتوجه به گسترش روزافزون علوم و فنون در زمانها و مکانهای مختلف تنها کتابخانه است که دسترسی آسان به انبوه دانش آدمی را میسر می-سازد و تبادل افکار را به بار می آورد.
وقتی «کتاب»، حاصل تفکرها و تجربه ‌های اهل اندیشه و معرفت است، «کتابخانه» نیز کانون همایش صاحب نظران و موزه پرطراوت و شاداب دانشمندان و صاحبان معارف است.
همان گونه که در باغ و بوستان، خاطر آدمی نشاط می یابد، سیر در بوستان کتاب نیز مشام جان را شاداب و معطّر می سازد. بی مناسبت نیست که در روایات اسلامی، از کتاب به عنوان بوستان دانشمندان یاد شده  است امام علی(ع) می فرماید: «الکُتبُ بَساتینُ العُلَماءِ؛ کتاب‏ها بوستان‏هاى دانشمندان‏اند .»(۵) و همدم و سخنگویی شایسته به شمار آمده است امام علی(ع) می فرماید: «نِعمَ المُحَدِّثُ الکِتابُ؛ چه سخن‏گوی خوبی است کتاب.»(۶)

کسی که قدم در کتابخانه می گذارد، به گلگشت دل انگیز و مجمع دانشمندان و دانایان قدم نهاده است. طبیعی است که در چنین محیطی، انسان احساس نشاط کند و روحش بالنده شود.
کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی از درجه و جایگاه ویژه و والایی برخوردار بوده است. این جایگاه بیشتر ناشی از تعالیم مکتب اسلام است. اسلام؛ مکتب علم و دانش، و مسلمانان را به دانش اندوزی توصیه می کند. احادیث و روایات بی شماری در منابع روایی اسلام درباره فضایل علم و دانش که از طریق کتاب و کتابخانه منتقل می شوند، وجود دارد.
با توجه به عنایت خاصی که مکتب اسلام به علم و دانش داشته است و راه بهروزی و سعادتمندی را از آن علما می داند، بدیهی است که توجه به کتاب و کتابخانه به عنوان ابزاری با ارزش برای انتشار علوم در خور توجه و دقت است و نباید فراموش کرد که معجزه پیامبر اسلام(ص)، «کتاب» است و در دومین سوره قرآن کریم در ابتدا به کتاب اشاره دارد. «ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ.»(بقره: آیه ۲)

اگر چه در روزگاران قدیم، کتاب همچون زمان حال گسترش پیدا نکرده بود، و افراد با سواد و کسانی که می توانستند بنویسند و بخوانند قشر وسیعی از جامعه نبودند، امّا مسلمانان به ویژه در رابطه با اعتقادات دینی خود مبنی بر حفظ و نگهداری قرآن کریم از دستبرد حوادث روزگار و ثبت و ضبط آنچه از پیامبر اسلام می شنیدند، خود را موظف به نگارش می دانستند و بر حفظ و نگهداری آنها مراقبت می کردند.
مسلمانان هر چه از زمان پیامبر دورتر می شدند، خود را به نگارش و ثبت و ضبط وقایع نیازمندتر می دیدند و پا به پای تکامل خط و به همراه حفظ و ضبط قرآن کریم و آثار پیامبران و معصومین برای کسب اطلاع و آگاهی از اندوخته ‌های اقوام دیگر نیز، تلاش وافر می نمودند. بدین ‌گونه، شوق معرفت جویی و حس کنجکاوی، قلمرو اسلام را در اندک زمانی کانون انوار دانش کرد. رواج صنعت کاغذ مخصوصاً از اسباب عمده رواج علم و معرفت شد. هنوز قرن اوّل هجرت تمام نشده بود که مسلمانان صنعت کاغذ را از ماوراء النهربه داخل بلاد عرب زبان بردند. در قرن دوم، هم بغداد کارخانه کاغذسازی داشت هم مصر. طولی نکشید که در سایر سرزمینهای اسلامی، حتّی در «سیسیل و اندلس» هم صنعت کاغذ راه یافت.
رواج صنعت کاغذ از اسباب به وجود آمدن کتاب و توسعه یافتن کتابخانه ‌ها گشت و در هر جا صنعت کاغذ راه یافت کار تألیف هم آسان شد. از برکت وجود کاغذ در زمان یعقوبی در بغداد بیشتر از صد کتابفروشی وجود داشت که غیر از فروش کتاب در آنها از کتب نسخه ‌برداری می کردند. این امور کار تشکیل کتابخانه را هم آسان  کرد. به تدریج در غالب سزمینهای اسلامی، کتابخانه ‌ها به وجود آمد.

کتابخانه‌های مساجد.
کتابخانه‌های مساجد نخستین و در عین حال رایج‌ترین کتابخانه‌های عمومی در جهان اسلام بوده‌اند که اغلب به وسیله خود مردم ساخته، سازماندهی، و اداره می‌شدند.(۷)

بسیاری از این کتابخانه‌ها مجموعه کوچک کتاب‌های مذهبی بودند که در یکی از شبستان‌های مسجد و یا در کنار آن نگهداری می‌شدند و ظاهراً هیچ محل ثابتی برای آنها وجود نداشته است. این کتابخانه‌ها بیشتر در کنار منبر و محراب و در دسترس عموم قرار می‌گرفت. ایجاد کتابخانه در چنین محلی سبب می‌شد که کتابخانه بیشتر در معرض دید، و در نتیجه، قابل دسترس‌تر باشد.(۸)

تاریخچه کتابخانه ‌های مساجد
آموختن علم و دانش اندوزی، کتاب و کتابخوانی در شریعت اسلام، به سالهای آغازین رسالت پیامبر(ص) برمی گردد. مسلمانان پس از نزول هر سوره، آن را می نوشتند و به یکدیگر می آموختند. به این صورت، کتاب وحی را بارها استنساخ کردند. این کوشش آن چنان با شوق و علاقه انجام می گرفت که به تدریج، کلمات قرآن وسیله آموزش و خواندن و نوشتن زبان عربی شد. نسخه بردای و نوشتن گسترده کتاب وحی این امکان را فراهم آورد که بسیاری از مسلمانان به داشتن یک نسخه از قرآن یا بیشتر، یا بخشهایی از آن، موسوم به «جزء» یا «حزب» مباهات کنند.
اطمینان به حفظ کتاب وحی هنگامی حاصل شد که جوامع اسلامی دریافتند کتاب مقدّس آنها به محلّی دائمی نیاز دارد که مؤمنان همواره آسان و مطمئن به آن دسترسی داشته باشند. مسجد، که بیش از هر نهاد اجتماعی دیگری این نیاز را برآورده می کرد، بی تردید بهترین انتخاب بود. به این ترتیب در اندک زمانی  سراسر  قلمرو اسلامی، مساجد کوچک و بزرگ پر از نسخه های فراوان از تمام یا بخشی از قرآن شدند.(۹) علاوه قرآن کریم، صحابه و یاران پیامبراکرم(ص) احادیث و سخنان آن حضرت را نیز می نوشتند و به صورت جزوه و کتاب درمی ‌آوردند.
ابن سعد در «طبقات الکبری» نقل می کند: «عبدالله بن عمرو از رسول خدا(ص) اجازه خواست که احادیث و سخنان آن حضرت را بنویسند و پیامبر به او اجازه داد و او مجموعه ‌ای نوشت و آن را «صحیفه صادقه» نامید.(۱۰) از شواهد تاریخی استفاده می شود که همه مساجد دارای کتابخانه نبوده‌اند، امّا تقریباً در همه مساجد جامع، مجموعه‌های کتاب وجود داشته است. برخلاف مساجد معمولی که فراوان و عموماً کوچک بودند و برای آن ساخته می‌شدند که مؤمنان نمازهای روزانه خود را در آن به‌جای آورند.
بیشتر مساجد جامع، که به طور عمده در وسط مراکز مهم جمعیتی قرار می ‌گرفت، ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشت. بنابراین، می توان ادعا کرد که ایجاد کتابخانه در مساجد جامع، با نقش آنها به عنوان محل اجتماعات همگانی و الهی سازگار بوده است.(۱۱)

 کتابخانه ‌های زیادی در مساجد به وجود آمدند که بدون توجه به اندازه و محل قرا گرفتنشان، «مکتبه» یا «خزانة المصاحف» نامیده می شدند.
هرگاه مسجد یا کتابخانه مسجدی تأسیس می شد، مرسوم بود نسخه ‌ هایی از تمام یا یا بخشهایی از قرآن به مسجد یا کتابخانه اهداء می شد.(۱۲)  یکی از محققان اظهار داشته است که اکثر کتابخانه‏های مسجد-  صرف‏نظر از حجم و مکان آنها کتابخانه‏های قرآنی بودند؛زیرا همزمان با بنای مساجد نسخه‏هایی از قرآن در آن نهاده می‏شد و اهدا و وقف قرآن ها بر آنها از آداب و رسوم اسلامی ریشه‏دار به شمار می‏آمد.(۱۳)

روند اهداء کتاب و احداث کتابخانه آن گاه به صورت جدّی مطرح شد که برخی از عالمان و فقیهان هنگام مرگ، کتابهایشان را وقف مساجد می کردند.
«روت استل مورن مکتسن»،  که درباره کتابخانه داری اسلامی و عربی مطالعه فراوانی کرده است می ‌نویسد: «کتابها اهدا می شد و بسیاری از دانشمندان کتابخانه خود را وقف مسجد شهر می کردند تا هم مطمئن باشند که کتابخانه آنها محفوظ می ماند و هم کتابها در دسترس همه دانش آموختگان و افرا د اهل مطالعه که به کتابخانه مراجعه می کنند، قرا می گیرد. کتابهایی که با زحمت فراوان استنساخ و یا به بهای زیاد خریداری می شد ارزش محافظت را داشت. صاحبان این کتابها آنها را وقف مساجد، حرم ‌ها و مدرسه ها می کردند تا از آنها مراقبت شود و در دسترس دانشمندان دوره های بعد قرار گیرد.(۱۴)

یاقوت حموی به هنگام مرگ کتابهایش را وقف حرم زیدی (مسجد زید) در خیابان دینار بغداد کرد.(۱۵)

از کتابخانه های مهم دنیای اسلام، کتابخانه «مسجدالحرام» است. «این کتابخانه فهرستی داشت که عنوانها و نویسندگان نسخه های خطی موجود در انها را فهرست بندی کرده بود. این فهرست، که تاریخ تألیف آن ذکر نشده است، مشخص می سازد که این کتابخانه از بعضی عنوانها بیست نسخه یا بیشتر داشت.»(۱۶)

کتابخانه «مسجدالنبی» کتابهایی داشت که حاکمان و پادشاهان و علمای پروتمند در مراحل گوناگون تاریخی، آنها را وقف کرده بودند. در سال ۵۸۰هجری قمری دو گنجینه بزگ از کتابها و قرآنهای وقفی در آن وجود داشت.(۱۷)

از دیگر مساجدی که دارای کتابخانه ‌های مهم بوده ‌اند، می ‌توان مسجد «جامع اموی» و «جامع زیتونیه» دمشق، مسجد «جامع بغداد» و مساجد قاهره، نجف و کربلا را نام برد.

کتابخانه ‌های مساجد در ایران
کتابخانه ‌های مساجد در ایران سرنوشتی تقریباً مشابه با سرنوشت کتابخانه ‌های مساجد در دیگر کشورهای اسلامی داشته اند. پس از حمله اعراب و سقوط امپراتوری بزرگ ایران، ایرانیان از همان آغاز، دین اسلام را به عنوان دین رسمی خویش برگزیدند. در ابتدا مسلمانان فضاهای موجودی که در ایران وجود داشت و پیش از تصرف ایران برای انجام مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می گرفت را به عنوان محلّی برای انجام فرائض مذهبی خود در نظر گرفتند. مثلاً ایوان مدائن واقع در کاخ ساسانیان (طاق کسری) را برای برگزاری نماز در نظر گرفتند و یا مسجد «بال» در قزوین که سالن اجتماعات بزرگ در زمان هخامنشی بوده است، تغییر کاربردی داده شده و به مسجد تبدیل شده بود. سپس برای ساختن مسجدبزرگ از خود ابتکارات قابل توجّهی نشان دادند به گونه ای که تقلید و تبدیل آثار هنری ایرانیان در ساخت مساجد، یعنی سردرهای استثنایی و روبناهای پرتلألوء که با کاشیهای سرامیک برّاق تزیین شده اند، سبک جدید را در تأسیس مساجد پدید آورد.
ایرانیان با تأسیس کتابخانه های مساجد و تشکیل جلسات بحث و گفتگو رونق خاصّی به مساجد و کتابخانه های آن بخشیدند. ایرانیان که خود همواره در کسب علم و دانش زبانزد عام و خاص بوده اند، از دانشمندان دیگر کشورها نیز به گرمی پذیرایی می کردند.
کتابخانه ‌های مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع نیشابور، مسجد جامع مرو و بخارا و جوامع سمرقند، از کتابخانه-های قابل توجه بودند.
یاقوت حموی درباره کتابخانه مسجد جامع مرو(۶۱۶هـ.ق)، می نویسد: در آنجا ده کتابخانه است که دو کتابخانه در مسجد جامع است که مانند آنها در دنیا ندیده ‌ام. نام یکی از این دو، کتابخانه «عزیزیه» است؛ زیرا آن را شخصی به نام «عزیزالدین ابوبکر عتیق زنجانی وقف کرده است که در آن، نزدیک به دوازده هزار جلد کتاب وجود دارد، و نام کتابخانه دیگر مسجد جامع «کمالیه» است. متأسفانه این گنجینه گران ‌قدر و دیگر کتابخانه های مرو و نیز همه مساجد، مدارس و بناها به وسیله تهاجم ویرانگر مغولان نابود گردید و بدین سان، بسیاری از آثار علمی و تمدن اسلامی شرق، طعمه آتش شد.(۱۸)

حمله مغول به ایران که با آتش و ویرانی همراه بود، عملاً کتابخانه های مساجد را از بین برد. دانشمندان ایرانی یا به دیگر کشورهای اسلامی گریختند و یا در منازل خویش سکونی تلخ را به نظاره نشستند. به این ترتیب دانش-اندوزی و کتابخوانی جای خود را به تمجید و ترس داد و از کتابخانه های مساجد چیزی جز خاطره ‌ای در اذهان برجای نماند.
پس از حمله مغول و با شکل گیری دوباره حکومت های ایرانی، به ویژه از دوره صفویه به بعد، مساجد رونق دوباره ای یافتند و به تدریج بر تعداد کتابخانه های مساجد نیز افزوده گشت.

نخستین کتابخانه ‌های اسلامی
جرجی زیدان پس از بیان این مطلب که عربها در اواخر سده دوم فقط علوم اسلامی را مدوّن کردند (البته این بیان جرجی زیدان در مورد تاریخ تدوین علوم اسلامی مربوط به تدوین کتب توسط اهل سنت است که در آن مورد نیز اتفاق نظر وجود ندارد و گر نه علمای امامیه تاریخ تدوین فقه، حدیث و... را همان آغاز و توسط امام علی(ع) و... می دانند.(۱۹)

نخستین فرمانروایی که به تأسیس کتابخانه ‌های عمومی دست زدند خلفای عبّاسی بودند، گرچه در زمان بنی امیه نیز کتابخانه هایی بود، ولی آنها بیشتر توسط پزشکان و فیلسوفانی که در خدمت دولت بودند، تأسیس می شد و خود و فرزندانشان استفاده می کردند.
نخستین کتابخانه عمومی را عباسیان در بغداد دایر کردند، «بِیْتُ‌الْحکْمه»(۲۰) نامیدند. در این کتابخانه ها به ترجمه و استنساخ نیز مشغول می شدند... مأمون عباسی از نظر تأسیس کتابخانه عمومی و نهضت علمی برای سایر فرمانروایان اسلامی سرمشق شد.(۲۱)

بنابر نظر محققان «بیت الحکمه» توسط هارون الرشید و مأمون پی ریزی شد و آن مجمع علمی بزرگی بود با کتابخانه ‌ای بزرگ. به درخواست مأمون، فرمانگزارسیسیلی مجموعه ‌ای از کتابهای یونانی را که در جایی معین و دور از دسترس محافظت می شد برای وی ارسال داشت. و مأمون، سهل بن هارون را کتابدار بیت الحکمه نمود.
همچنین گفته ‌اند: مأمون پس از پیروز شدن بر امپراطوری بیزانس به هنگام آتش بس، نامه ای به امپراتور روم نگاشت و از او خواست تا بهترین کتابهای کهن یونانی رابرایش بفرستد و بدین منظور افرادی نظیر «ابن بطریق و حجاج مطر» را به آنجا فرستاد، آنها بهترین کتابها را آورده و به تازی برگرداندند.(۲۲)

عالمان بزرگی همچون، «علان شعوبی و ابوسهل فضل نوبختی» از کاتبان و مترجمان این مرکز در عصر هارون و مأمون بوده ‌اند.
تأسیس بیت الحکمه عباسی در گسترش فکر و احیاء «کتابخانه» در جهان اسلام تأثیرفراوانی داشت و از آن پس بزرگان و خلفا به تأسیس کتابخانه های عمومی و خصوصی همت گماشتند.
بیت الحکمه، دارای ساختمان ویژه ای بود که در کاخ هارون الرشید قرار داشت و تا زمان استیلای قوم مغول بر بغداد و سقوط این شهر(۶۵۶ هـ.ق) همچنان بر قرار بوده است.(۲۳)

پس از خلفای عباسی، به ویژه خلفای اندلس در این کارها به مأمون تأسی کردند و بیش از همه آنان حکم بن ناصر (که در سال ۳۵۱ خلیفه شد) در این مورد به مأمون شبیه بود به طوری که ابن خلدون و مقریزی شماره کتابهای کتابخانه کاخ سلطنتی اندلس را چهار صد هزار جلد دانسته اند.
در قرطبه، خلیفه اموی اندلس کتابخانه عظیمی تأسیس کرد که می گویند در حدود چهارصد هزار جلد کتاب داشت و تنها فهرست آن بالغ بر چهل و چهار مجلد می شد. همچنین در غرناطه، در عصر امویها هفتاد کتابخانه عمومی وجود داشت.
در مصر و شام نیز از کتابخانه های متعدد یاد شده است. درزمان «الحاکم» کتابخانه فاطمیان مصر صدهزار کتاب داشت و این تعداد در زمان مستنصر فاطمی به دویست هزار رسید واین کتابها به اهل علم عاریه هم داده می شد.
جرجی زیدان درباره کتابخانه «العزیزبالله» دومین  خلیفه فاطمی مصر(که در سال ۳۶۵ هـ.ق خلیفه شد) می نویسد:
«وی با تشویق وزیر دانش پرور و کتاب دوستش، «یعقوب بنِ کِلّس»، کتابخانه ای تأسیس کرد که نام آن «خزانة الکتب» و دارای یک میلیون و ششصد هزار جلد کتاب بوده است.» (۲۴)

وی درباره کتابخانه بزرگ شام که توسط خلفای فاطمی تاسیس شد و فرنگیان در سال ۵۰۲ هـ.ق پس از فتح طرابلس آن را غارت کردند از کیبون، مؤلف تاریخ امپراتوری روم، نقل کرده است که «سه میلیون کتاب آن کتابخانه را فرنگیان سوزاندند.»(۲۵)

کتابخانه سلطان مراکش که می ‌گویند هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، بالغ بر سیصد چهارصد هزار کتاب بود و همین کتابها بود که به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.
در ایران نیز در قرون نخستین تاریخ اسلامی، بیش از ۶۰۰ کتابخانه وجود داشته است که برخی از آنها از شهرت و آوازه ‌ای جهانی برخوردار بوده ‌اند.
«تامپسون» مورخ برجسته در حوزه کتابخانه های قرون وسطی درباره کتابخانه های ایران در آن دوران می نویسد:
در ایران، هر شهر مهم دارای کتابخانه بوده است. مجموعه های بزرگ در نیشابور، اصفهان، غزنه، بصره، شیراز، مرو و موصل یافت می شد.
کتابخانه بزرگ عضد الدوله دیلمی در شیراز که در قرن چهارم بنیاد نهاده شده، چنان عظیم بود که هر کتابی در انواع علوم تألیف می شد، نسخه ‌ای از آن در آنجا قرار می ‌گرفت. کتابهای این کتابخانه بر حسب انواع علوم در حجره های جداگانه قرار داشت. کتابخانه سامانیان نیز شهرت جهانی داشته است. ابن سینا مدتها در آن کتابخانه به مطالعه و استنساخ کتب اشتغال داشت. کتابخانه شخصی صاحب بن عباد وزیر فخرالدوله دیلمی که می گویند چهارصد شتر برای حمل آنها لازم بود، معروف است و قسمتی از آن در غلبه سلطان محمود غزنوی بر «ری» از بین رفت.(۲۶) سابوربن اردشیر، وزیر بهاءالدوله دیلمی، کتابخانه ‌ای در کرخ بغداد ساخت که در آن دهها هزار جلد کتاب بود به خط ائمه مشهور و معتبر.
اهمیت و تفاوت کتابخانه ‌های مساجد با سایر کتابخانه ‌ها
کتابخانه های مساجد با وقف کتابها از سوی دانشمندان، علمای اسلامی و مردم بنیانگذاری شدند. از آنجا که مسجد محل عبادت است و در بین مسلمانان از حرمت و قداست خاصی برخوردار است، بنابراین می توان گفت: کتابخانه های مساجد مردمی است  که همین ویژگی آن را از سایر کتابخانه ها متمایز می کند. این نوع کتابخانه ها با توجّه به نیازهای خاص جامعه مسجد روز که اغلب از جوانان تشکیل می شود، مجموعه ‌سازی می شوند و والدین با اطمینانی، مثال زدنی فرزندان خود را به حضور در این مکان تشویق می کنند. کتابخانه های مساجد بدون دخالت مستقیم دولت غالباً از سوی مردم ساخته می شود و مردم خود اداره آن را نیز برعهده می گیرند. ازاین ‌رو می توان تفاوتهای کتابخانه های مساجد با سایر کتابخانه ها را به شرح زیر خلاصه کرد:
۱. کتابخانه های مساجد چون مردمی هستند، عملاً مردم خود را صاحب و حافظ آن می دانند؛ ساعات کاری کتابخانه های مساجد معمولاً براساس نیاز مراجعان تنظیم می شود، عضویت همه افراد با هر سطحی از سواد در کتابخانه های مساجد آزاد است؛ چون مردم خود کتابخانه های مساجد را بنیانگذاری می کنند، بنابراین خود نیز بار مالی آن را برعهده گرفته و بر دولت هزینه ای متحمّل نمی شود.
۲. مدیریت کتابخانه های مساجد با نیروهای محلّی است. شناختی که این افراد از نیازهای ساکنان محل خود دارند و نیز شناخت کامل مردم از این افراد، باعث جذب ساکنان محل به کتابخانه و مسجد می شود؛
۳. از آنجایی که انجام وظیفه در کتابخانه های مساجد خود خواسته است و افراد برای کسب ثواب در این کتابخانه ‌ها مشغول به کار می شوند، بنابر این اشتیاق زیادی به راهنمایی مراجعین و رفع نیازهای اطلاعاتی آنها وجود دارد؛ توسعه کتابخانه های مساجد به اعتماد محلّی نیز وابسته است. وقتی کتابخانه در جایی استقرار می یابد که أمن ترین محل از نظر مسلمانان است، اعتماد محلی نیز افزایش می یابد؛
۴. کتابخانه ‌های مساجد با نیروهای داوطلب اداره می شود. این امر هزینه دولت برای استخدام کتابداران برای اداره این کتابخانه را کاهش می دهد؛
۵. با عنایت به حرمت و قداست مساجد و وابستگی کتابخانه های مساجد به مسجد امکان وجود کتابخانه گمراه کننده و انحرافی یا نامناسب در مجموعه آنها بسیار نادر است؛
۶. هر جا مسجد باشد، اغلب کتابخانه ای نیز در کنار آن وجود دارد. بنابر این، با توجه به شمار زیاد مساجد در جوامع اسلامی، کتابخانه های مساجد نیز نسبت به سایر کتابخانه ‌ها از فراوانی بیشتری برخوردارند؛
۷. علما و بزرگان معمولاً بیشترین و ارزشمندترین کتابهای خود را وقف مساجد می ‌کنند. بنابراین در بسیاری از کتابخانه ‌های مساجد، کتاب ‌هایی را می توان یافت که شاید در جای دیگری نتوان از آنها سراغ گرفت.
نتیجه سخن
در آموزه ‌ها و متون دین اسلام درباره اهمیت و ارزش علم و دانش و کتابخوانی، آیات و احادیث فراوانی وجود دارد که حکایت از توجّه مسلمانان به چنین آموزه ‌ای دارد. در این فرهنگ، کتاب با عباراتی چون «بوستان دانشمندان»، «سخنگوی نیکو»، «مایه آرامش» مورد تأکید و ستایش قرار گرفته است.
ایجاد کتابخانه ‌ها در مساجد به سالهای آغازین رسالت پیامبر(ص) و نزول قرآن برمی ‌گردد که با نوشتن آیات کریمه و اهدای نسخه ‌های قرآن به مساجد شروع شد. چون مسلمانان، مساجد را محلّی أمن و مطمئن و از طرفی مهم ‌ترین مرکز آموزشی می ‌دانستند، ازاین ‌رو کتابخانه ‌هایی در مساجد فراهم کردند. از اواسط قرن اول هجری، اهدای کتاب به مساجد رونق بیشتری پیدا کرد و چون معماری مساجد آن زمان گنجایش لازم را نداشت و مکان مناسبی هم برای کتابخانه ‌ها در نظر نگرفته بودند، در ساخت و سازهای بعدی مساجد، اختصاص فضایی به کتابخانه در درون مساجد متداول شد. در نتیجه، هر مسجد مهم و عظیمی می ‌بایست کتابخانه ‌ای می ‌داشت تا افراد کتاب ‌های خود را به آن مسجد اهدا کنند. هر چند اکثر کتابخانه ‌های مساجد در حد معمول بودند، ولی بعضی مساجد بزرگ دارای مجموعه ‌هایی نفیس و کامل از کتاب ‌هایی بودند که در قلمرو اسلامی شهرت زیادی داشت.
نکته درخور توجه این که: مساجد با داشتن نقش ‌های عبادی، علمی، آموزشی و فرهنگی و غیره، کتابخانه ‌های مطرح و برجسته ‌ای در جوامع اسلامی به شمار می ‌آمدند که عظمت آنها را تنها در نظامیه ‌ها، مدرسه ‌ها و یا بیت-الحکمه می ‌توان مشاهده کرد. آن چنان که می توان گفت: رشد تأسیس کتابخانه ‌ها در جهان اسلام به گونه ‌ای بود که در غالب سرزمینهای اسلامی به تدریج کتابخانه ‌های به وجود آمده متعلق به مساجد یا مدارس بود که درهایشان به روی طالبان علم گشوده بود.
کتابخانه های مساجد در جهان و ایران بعد از اسلام، سابقه ای دیرینه دارند و از صدر اسلام، مساجد به عنوان کانون ‌های عبادی و آموزشی همواره مورد توجّه و عنایت والیان و امرای اسلامی قرار داشته اند.
مساجد، پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در ترویج فرهنگ و مبانی اسلامی در بین اقشار مختلف جامعه نقش به سزایی ایفاء کرده که ایفای نقش فرهنگی مساجد در گرو فعالیت ‌های کتابخانه ای که مظهر دانش، فهم و تمدن والای بشری است میسر گردید.
بنابراین، با مطالعه در تاریخ درخشان فرهنگ و تمدن اسلامی ‌به روشنی درمی ‌یابیم که مساجد از توانمندی بسیار بالایِ فرهنگ ‌سازی در زمینه ‌ ‌های مختلف مذهبی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، آموزشی، پژوهشی، هنری، ورزشی، بهداشتی و غیره برخوردار بوده و هست. از ‌این ‌رو اگر برای مساجد، سیاست ‌گذاری و برنامه ‌ریزی دقیق-تری شود، مساجد می ‌توانند بازوان و پشتوانه پر توان فرهنگی هر دولت و ملتی باشند.
خوشبختانه به همّت مسئولین و دست اندرکار در امر فرهنگ بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، کتابخانه ‌های از رونق بیشتری برخوردار گشت و مساجد دوباره کانون توجه مردم به ویژه جوانان قرار گرفت. دولت اسلامی نیز به امور مساجد توجّه بیشتری معطوف داشت و برای توسعه مساجد و اهتمام به امور آن سازمانهای مختلفی مثل «مرکز رسیدگی به امور مساجد»، «مؤسسه عمران مساجد» و «ستاد عالی کانونهای فرهنگی هنری مساجد» و... را تشکیل داد.
بنابراین، با توجه اهمیت و نقش مساجد در دنیای اسلام و مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، می توان به نقش مساجد و کارکرد کتابخانه ‌ای آن در کنار دیگر کارکردهای آموزشی مساجد، در ارتقای رشد و فرهنگ جامعه اسلامی پی برد.
پی نوشتها:
۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص ۱۵۱؛ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۸، ص۳۲۱.
۲. بحارالانوار، ج۱، ص۱۱۰؛ میزان الحکمه، ج۸، ص۳۲۴.
۳. بحارالأنوار، ج۱، ص۱۹۸؛  شیخ صدوق، الأمالی، نشر کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش، ص۳۷.
۴. بحارالانوار، ج۲، ص ۱۵؛ میزان الحکمه، ج۸، ص۳۲۴: «قَیِّدُوا الْعِلْمَ. قیل وَ مَا تَقْیِیدُهُ؟ قَالَ رسول الله(ص): کِتَابَتُهُ.»
۵. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶ش، ح۹۹۱.
۶. همان.
۷. دیانی، محمدحسین، زمینه‌های نوشکوفایی کتابخانه‌های مساجد، ص۵۲۱؛ در مجموعه مقالات کنگره بین‌المللی کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، ۱۳۷۹، ص۵۱۹-۵۳۲.
۸. رفعت، ابراهیم. مرآة الحرمین، چاپ قاهره، دارالکتب، ۱۹۲۵م. = ۱۳۳۴ق. = ۱۳۰۴، ص۴۲۳.
۹. سباعی، محمد مکی، تاریخ کتابخانه‌های مساجد، ترجمه محمد عباسپور، محمد جواد مهدوی، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، ۱۳۷۳، ص۸۳-۸۴.
۱۰. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری،  بیروت، دارالصادر، ج۴، ص۲۶۲.
۱۱. تاریخ کتابخانه‌های مساجد، ص۸۳.
۱۲. تاریخ کتابخانه ‌های مساجد، ص۸۲-۸۳.
۱۳. تاریخ کتابخانه‏های مساجد، محمد مکی سباعی، متن انگلیسی، ص۲۵۱.
۱۴. تاریخ کتابخانه ‌های مساجد، ص۸۱-۸۲.
۱۵. ساعاتی، یحیی محمود، وقف و ساختار کتابخانه های اسلامی، ترجمه احمد امیری شادمهری، چاپ اول، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد مقدس، ۱۳۷۴هـ.ش، ص۸۶.
۱۶. تاریخ کتابخانه ‌های مساجد، ص۱۵۲.
۱۷. ابن جبیر، سفرنامه ابن جبیر، ترجمه پرویز اتابکی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱هـ.ش، ص۲۳۱.
۱۸. یاقوت الحموى، معجم البلدان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق، ج۵، ص۱۱۴.
۱۹. ر ک: علامه عسکری، مقدمه مرآة العقول، ج۲، ص۶۸.
۲۰. «بِیْتُ‌الْحکْمه»، بزرگ‌ترین و معتبرترین کتابخانه‌های جهان اسلام در سده‌های نخستین اسلامی در بغداد را بیت‌الحکمه می‌دانند، که می‌توان آن را نخستین کتابخانه عمومی یا نیمه ‌عمومی و دانشگاهی در تاریخ اسلام دانست. در منابع اسلامی، این کتابخانه به اسامی گوناگونی چون خزانه‌الحکمه، خزانه‌المأمون. زمان تأسیس بیت الحکمه به دوران خلیفه هارون الرشید سالهای (۱۷۰ تا ۱۹۳ هجری) که زمان شکوفایی تمدن و علم بوده است برمی گردد. این مکان، ابتدا به عنوان کتابخانه مورد استفاده علما و مترجمان قرار گرفت؛ امّا پس از پیشرفت و توسعه آن تبدیل به مرکزی برای فراگیری دانش شد و به عنوان اولین مرکز علمی مسلمانان، دانشمندان بسیاری را در خود پرورش داد.
۲۱. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام، تهران، انتشارات امیرکبیر، ص۶۳۱.
۲۲. احمد فرید رفاعی، عصرالمأمون، چاپ قاهره، دارالکتب المصر، ۱۳۴۶ ق، ج۱، ص۳۷۵؛ ر.ک: علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء قفطی، مقابله، تصحیح، حواشی و مقدمه به کوشش بهین دارائی، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۴۷ش، ص۵۱.
۲۳. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات بدرقه جاویدان، ۱۳۸۸ش، چاپ سوم، ج۳، ص۲۵۹.
۲۴. زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ۶۳۲-۶۳۴.۲۶.
۲۵. همان، ص۶۳۶.
۲۶ ر.ک: یاقوت الحموى، معجم الادباء، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بى تا، ج۲، ص۳۱۴.