دوشنبه / ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ / ۱۵:۱۹
سرویس : دین و اندیشه
کد خبر : ۳۱۲۴۹
گزارشگر : محمد قدس
بازخوانی خاطره ای از یک خیر مسجد ساز

وقتی امام خمینی(ره) از میرزا عبدالله توسلی یاد کرد

مرحوم عسگر اولادی پیشنهاد ساخت مدرسه فیضیه را به امام می‌دهد و امام به می‌گوید این کار باید با مشارکت بالی مردم ساخته شود تا رژیم جرات تعرض و خراب کردن آن را نکند...

به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، در تاریخ بیستم اسفند سال 96 و در روزهای پایانی سال، به همت مرکز رسیدگی به امور مساجد و سایر نهادهای شهرستان دماوند، یاد و خاطره مردی گرامی داشته شد که دل در گروءِ اسلام و مردم داشت و در این راه گویا علاوه بر نام نیک به چیزی دیگر و والاتر دست یافته بود و آن اعتقاد و ایمان به امام خمینی(ره) بود.

حاج میرزا احمد توسلی، خیری که هرکاری از دستش برمی‌آمد در عمر 60 ساله اش برای مردم کشورش و حتی فراتر از آن، انجام داد. مردی که در تمام عمرش الگویی بارز و موفق بود. پشتکار، خلق و خوی خوب، اعتماد به نفس، گمنامی در عین شهرت و تعهدش به اسلام و مسلمین، لحظه به لحظه عمرش را همچون یک الگو برای تمام سنین قرار داد.

چهره‌های معروفی از علما و مبارزین انقلاب اسلامی درباره او صجبت کرده‌اند و او هم مورد وثوق همه آنها بود. اما در این بین یکی از افراد نزدیک به وی که خواهرزاده ایشان و یک مبارز انقلابی است در مورد دایی خود خاطره‌ای تعریف کرده است که از مقام والای او نزد امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مراجع تقلید حکایت دارد.

مرحوم حبیب الله عسگر اولادی از مؤسسین و اعضای حزب موتلفه اسلامی و از مبارزین دوره ستمشاهی درباره حاج میرزا عبدالله توسلی می‌گوید:

در دهه عاشورایی که خرداد ماه بود پیشنهادی را از هیئت های مؤتلفه ، خدمت امام(ره) بردیم که اگر اجازه بدهید یک حساب جاری برای ساختن مدرسه فیضیه به نام شما باز کنیم. خدمت امام عرض کردم : این پیشنهاد از طرف کسی نیست، ایده خود ما است. امام(ره) فرمود : این کار شدنی است؟ عرض کردم : شما یاد دادید که کار نشد ندارد. فرمودند: بروید با ده نفر مشورت کنید اگر آنها تصدیق کردند، انجام دهید. بعد امام اشاره کردند : حاج عبداله توسلی را می شناسید؟ گفتم: بله. گفتند: ایشان آدم خیّری است. مراجع به ایشان علاقه دارند . گفتم : ایشان دایی من هستند. دعا فرمودند و گفتند: ایشان فداکاری دارند. شما با ایشان هم مشورت کنید.

به تهران رفتیم و با افراد مختلف از جمله مرحوم حاج توسلی مشورت کردیم. حاج عبدالله توسلی گفتند : سلام مرا خدمت آقا برسانید، عرض کنید دو سه ماهی به من مهلت بدهند، اوضاع که آرام تر شد من سه چهار نفر را دعوت می کنم ، می آئیم و مدرسه را می‌سازیم .نیازی نیست پول جمع کنند.

من دو روز دیگر خدمت امام رسیدم و نظر مرحوم حاج توسلی را به ایشان گفتم. امام فرمودند: به ایشان سلام برسانید و بگویید: من یک طلبه هستم و به دنبال وظایف خودم هستم. اما می‌خواهم که مردم اظهار علاقه کنند حتی با یک تومان! من معتقدم هر خشت مدرسه فیضیه را یک نفر باید بدهد، اگر چند تاجر خیّر بیایند اینجا را بسازند، برای دولت خراب کردنش آسان است. اما اگر بداند که دست زدن به دیواری که هر خشتش را مردم داده اند، برایشان تبعات دارد، جرأت نمی‌کنند چنین کاری کنند.

وقتی من قضیه را برای حاج عبدالله توسلی گفتم آن مرحوم گفت: ایشان واقعاً از زوایه ی دیگری به قضیه نگاه می کنند .اصلاً زاویه دید ایشان با  زاویه ی دید من فرق می کند. من می‌خواهم مدرسه فیضیه ساخته شود، ایشان می‌خواهند اسلام را در کشور بسازند.

 

منبع: گفتگو با حبیب الله عسگر اولادی، ماهنامه ره آورد دماوند 

https://www.masjed.ir/u/4to

ارسال نظر

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

سایر اخبار

در بیانیه تقدیر مرکز رسیدگی به امور مساجد آمده؛
 
شارح و مترجم نهج‌البلاغه مطرح کرد:
 
اهمیت شب‌های قدر در کلام رهبری
 
بازخوانی بیانات امام خامنه‌ای درباره انس با قرآن