به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، سال ۹۸ در حالی آغاز شد که مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم را برای تببین آینده انقلاب اسلامی صادر کردند. مرکز رسیدگی به امور مساجد نیز شعار سال خود را "بستر سازی مساجد در تحقق گام دوم انقلاب" معرفی و این بیانیه را محور همه فعالیت های این مرکز قرار داد.
پیرو این امر، روزهای دهه تکریم و تعظیم مساجد، با تاثیر از این بیانیه مهم و آینده ساز نامگذاری شدند. به همین بهانه پایگاه تخصصی مسجد پرونده ویژه خبری دهه تکریم و تعظیم مساجد را با محوریت بیانیه گام دوم انقلاب تقدیم خوانندگان خود میکند.
آنچه که مسلم است در بیانیه گام دوم انقلاب، نسل جدید جایگاه ویژهای دارد. اما نسل جدید و متعهد در کجا تربیت میشوند؟ ویژگی آن چیست؟ قطعاً در انقلابی که از مساجد برخاسته، بهترین محل تربیت نیروی انقلابی نیز مسجد است و غایت همهی مساجد، مسجد طراز اسلامی است.
در مصاحبه پیش رو و مصاحبههای آینده، ویژگی مساجد طراز انقلاب که همان مساجد طراز اسلامی هستند، و نقش آنها را در گام دوم انقلاب بررسی میکنیم. در همین راستا، گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین رضا مطلبی امام جماعت مسجد ابوذر محله فلاح انجام داده ایم که در ادامه میآید.
لازم به ذکر است که؛ مسجد ابوذر یکی از مساجد مهم تهران به شمار میرود. یکی از ویژگی های این مسجد، حضور نوجوانان و جوانان در همه ساعات روز در این مسجد از قبل از انقلاب تا کنون است. رضا مطلبی بیش از 40 سال امام جماعت مسجد ابوذر است. او در دوران مبارزات جوانان بسیاری را از مسجد به طریق مبارزه کشاند و اکنون نیز برنامه های مسجدش برای جوانان جذاب است. در ادامه گفت و گو با این امام جماعت مبارز و انقلابی را میخوانیم.
جایگاه مسجد در بیانیه گام دوم انقلاب چیست؟
مساجد باید اولین محلی باشند که از بیانات مقام معظم رهبری پیروی میکنند. بر عهده مساجد است که وقتی مقام معظم رهبری لب بازمیکنند آنها ابتدا گوش و سپس زبان و قلم شوند و سخنان رهبری را حداقل در چهار دیواری مسجد و بعد در بیرون مسجد عملی کنند. این وظیفه شرعی و عقلی مساجد است.
که البته لب گشودن و سخن گفتن مقام معظم رهبری برای مردم جهان و به خصوص ایران حجت است، که بایستی گوش کنند. چون ولی امر مسلمین است. یعنی؛ ایشان از جانب امام زمان (عج) برای مردم منصوب شدند، برجای امام زمان و در زمان غیبت ایشا نشسته است. پس بیان ایشان، گفتارشان، عمل، سیره و روش ایشان برای کل مردم حجت است.
در حال حاضر، مساجد باید قبل از هرچیز جایگاه خودشان را پیدا کنند. به نظر من مساجد اکنون جایگاه خود را توسط مردم از دست دادهاند. البته بخشی از این موضوع به این برمیگردد که برخی از ائمه جماعت به وظایفشان عمل نمیکنند. بخشی هم، به حضور کم رنگ مردم و اهمیت ندادن به جایگاه مسجد توسط آنها برمیگردد.
ائمه جماعات متاسفانه یا مشغول کار هستند و یا گرفتار و مریض! آنها باید از ابتدا میپذیرفتند که امامت مسجد مثل یک شغل رسمی است. باید صبح، ظهر و مغرب به مسجد بروند. باید از ابتدا طوری به این کار نگاه میکردند که گویا یک شغل اداری است و اگر یک روز در مسجد حاضر نشوند کار مردم، عرف جامعه و فرهنگ مردم عقب میماند.
قطعا آن بخشی که به مردم مربوط میشود، تحت تأثیر فعالیت های دشمن است. مردم و ائمه جماعات باید برای مبارزه با نقشه دشمن چه کاری انجام دهند؟
متأسفانه دشمن، کارش را خوب انجام میدهد و لذا توانسته کار را به اینجا بکشاند. ولی این ماییم که باید بیدار باشیم، هم ائمه جماعات و هم مردم باید بیدار و هوشیار باشند.
اولین کار برای مبارزه با نقشه دشمن حضور مستمر امام جماعت در مسجد است. ما خبر داریم که نماز برخی از ائمه جماعات، در بعضی از اوقات هفته تعطیل است. کار دارند و یا در مسافرت هستند. ولی اگر احیاناً نمیتوانند برای نماز حضور داشته باشند، بایستی کسی را برای آن وعده، جای خود بگذارد. امام جماعت نباید مدت طولانی از مسجد دور شود.
دوم؛ مساجد باید زبان و بیان داشته باشند. یعنی برای مردم حرف بزنند و مردم را دعوت کنند. من معتقدم برخی از ائمه جماعات ضعیف شدند و ضعیف عمل می کنند و مردم هم به به تبع آن از مساجد دور میشوند. علاوه بر این، دشمن تمام تلاشش را انجام داده تا مردم را نسبت به مسجد بدبین کند. آنقدر در گوش مردم خوانده که مگر در مسجد چه خبر است؟!، که مردم جایگاه اصلی آن را فراموش کردند. برخی با خود میگویند؛ اگر قرار به نماز خواندن باشد در منزل هم میتوان خواند. برخی هم متاسفانه از مسجد درهم و دینار میخواهند. اما مساجد کارشان این نیست. حال اگر مساجد توانستند زمینه ای را هم برای امور اقتصادی مردم فراهم کنند خیلی خوب است اما کار واقعی مسجد این نیست.
کار مسجد کار فرهنگی است. کار عبادی و عبادتی. ولی دشمن در گوش امام جماعت و مردم آنقدر خواند که غافل شدیم! تبلیغات و وسوسههای شیاطین آنقدر برای ما عادی شده که حقیقت مطلب را در نمییابیم. هم شیاطین جنی و هم شیاطین انسی!
از سویی برخی برنامهها به مسأله دوری مردم از مسجد دامن زده است. به عنوان مثال؛ آنچه رادیو و تلویزیون پخش میکند با آنچه که امام جماعت انجام میدهد موازی شده. سخنرانیها و مصاحبه هایی که از صدا و سیما پخش میشوند، که بعضاً گویندگانش از برخی ائمه جماعات هم بهتر هستند، نباید بر حضور مردم در مسجد تأثیر بگذارند. البته پخش این برنامه ها در جای خود خوب است، اما حضور در مسجد بسیار مهم تر است.
امام علی(ع) میفرمایند: الْجَلْسَةُ فِی الْمَسْجِدِ خَیْرٌ لِی مِنَ الْجَلْسَةِ فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ الْجَنَّةَ فِیهَا رِضَا نَفْسِی وَ الْجَامِعَ فِیهِ رِضَا رَبِّی»؛ «نشستن در مسجد برای من بهتر از نشستن در بهشت است؛ زیرا در بهشت نفس من راضی خواهد بود و در مسجد، رضایت پروردگار من خواهد بود»
با همه این موانع، به نظر میرسد شما برای اینکه مسجد ابوذر در چنین شرایطی مملو از نوجوان باشد، تلاش بسیاری کردهاید. مشی شما برای رسیدن به این نقطه چه بوده؟
ببینید! قطعاً زمین این مسجد کاری نکرده! محیطش هم کاری نکرده! اول امام مسجد خوب کار کرده و دوم مردمش با روحانی همکاری کردهاند.
من بیش از ۴۵ سال است که به اینجا آمدم. مشی من یک مشی خاص و عجیب بود. من بر خلاف عرف که صف اول نماز جماعت باید افراد مسن و سالخورده باشند، جوانان را به صف اول دعوت میکردم.
البته، فرهنگ هم همین را میگوید. شرع هم میگوید: صف اول افراد موثق، متدین و باتقوا باشند. علتش این است که اگر وسط نماز جماعت، امام به دلایلی نتوانست نماز را ادمه دهد، یکی از افرادی که پشت سر هستند جلو بیاید و نماز را ادامه دهد و درست هم هست. ولی من این کار را نکردم! من به جوان ها گفتم که شما صف اول بیایید! این کار من است! یعنی کار آقای مطلبی که من هستم! حتی بچه ها را هم به صف اول کشاندم و نماز خواندند.
دوماً از همان اوایلی که من آمدم اینجا، برای بچهها کلاس درس گذاشتم. حتی کلاس عربی برگزار کردم. یک کتاب به نام "صرف و نحو رضایی" که ادبیات عربی را خیلی خلاصه و ساده بیان کرده بود و من بعد از نماز مغرب و عشا آن را برای بچه ها درس می دادم.
سوم؛ زمین کنار مسجد را که قرار بود برای امام جماعت خانه بسازند را تبدیل به سالن تأتر کردم. گفتم من خودم در قم خانه دارم. آن را میفروشم و در تهران خانه میخرم و همین کار را کردم. آن زمین را ساختیم و شد سالن آمفی تئاتر. حتی سن بندی کردیم، پرده های برقی مناسب تأتر نصب کردیم و سالها افرادی در آن تئاتر بازی میکردند. دری هم به مسجد داشت و از مسجد به آنجا می رفتند و از آنجا به مسجد می آمدند. البته الان کار تئاتر بازارش کساد شده و ما جمعش کردیم. الان این سالن تبدیل به یک سالن اجتماعات شده و کلاس درس و بحث و اجتماعات در آنجا برگزار می شود.
البته من خودم ناراضی هستم! و همیشه میگویم که بیشتر و بهتر از اینها باید کار میکردیم.
اگر به سالهای اول امامت در این مسجد برگردید، اولین دغدغه و فعالیت شما چه خواهد بود؟
البته من این عقیده و این فکر را دارم و قطعاً امام جماعت میشدم. معتقدم بایستی با زمان کار کنیم. لذا با توجه به تغییر و تحول جامعه، کار خود را انجام میدادم. شرایط این روزها با 40 سال پیش فرق بسیاری کرده است. اگر کاری که آن زمان انجام دادم باز هم جواب دهد همان را انجام میدهم ولی اگر کار دیگری لازم باشد قطعاً انجام خواهم داد.
گفت و گو: جلال حیراننیا