فرازهایی از دعاهای امام سجاد (ع)
۱۳۹۳/۰۳/۱۱

بارالها! سپاس تو را بر پرده‌پوشیت پس از علمت و بر عافیت‌دادنت بعد از آگاهی‌ات؛ چرا که هریک از ما کارهای عیب‌دار کرده‌ایم و تو آن را علنی نساخته‌ای و مرتکب زشتی شده‌ایم و تو رسوا نساخته‌ای و در خفا کارهای بد کرده‌ایم و تو کسی را بر آن دلالت ننموده‌ای، چه بسا نکوهیده که ما مرتکب شده‌ایم و چه بسیار فرمان که ما را بر آن مطلع فرمودی و ما از آن تخطی کردیم و بسا زشتی‌ها که اندوختیم و بسا خطاها که دست به ارتکاب آن زدیم که تو خود از آن اطلاع داشته‌ای،‌ صرفنظر از بینندگان دیگر؛ و تو از هرکس دیگری بر افشای آن تواناتر بودی، عافیت تو در جلوی چشمان ایشان پرده‌وار فرو افتاد و چون سدی جلوی گوش‌هایشان را گرفت.

بارالها! درود بر محمد و خاندان وی و مرا از ریخت‌و‌پاش بی‌جا و زیاده‌روی بازدار و با دهش و میانه‌روی تقویت فرما و به من نیک‌سنجی بیاموز و به لطف خویش از تبذیر نگاه‌‌دار و قوت و روزیم را از راه‌ حلال تأمین فرما و انفاقم را به راه‌های خیر معطوف دار و آن مال را که در من مایه عجب گردد یا منتهی و منجر به سرکشی شود، باز ستان.

بارالها! از ستم‌رسیده‌ای که در پیش من مورد ستم قرار گرفته و به یاری او برنخاسته‌ام و از احسانی که درباره من انجام یافته و شکرانه‌اش را به جای نیاورده‌ام و از آدم بدکاری که از من پوزش خواسته و من پوزش وی را نپذیرفته‌ام و از مستمندی که به من روی سؤال آورده و به او ایثار نکرده‌ام و از حق حقداری که برعهده من بوده و آن را نپرداخته‌ام و از عیب مؤمنی که بر من آشکار شده و آن را پرده‌پوشی نکرده‌ام و از هرگناهی که مرا پیش‌ آمده و از آن خود را به دور نداشته‌ام، به سوی تو پوزش می‌طلبم.

بارالها! همانا تو مرا به کاری واداشته‌ای که تو خود بیشتر از من برآن سیطره داری و توانایی تو بر آن کار و بر خود من بیشتر از توان من است؛ پس از امکانات نفس من آن را به من ببخش که مایه خشنودی تو می‌گردد و از نفس من در عین عافیت آن بستان که مایه رضای تو باشد.

خصلتی که مرا برمی‌انگیزد تا از تو مسئلت کنم همانا تفضل توست به هر کس که روی به درگاه تو می‌آورد و با خوش‌بینی روی به سوی تو می‌کند، چرا که هر احسان از جانب تو از روی تفضل است و هر نعمت که دهی بی‌سابقه است

بارخدایا!‌ چون غمگین شوم ساز و برگ من تویی و چون محروم گردم مایه امیدم تویی و چون مصیبتی به من در رسد به درگاه تو زاری می‌کنم و هرچه را از کف دهم، تویی که آن را جبران می‌کنی و هر‌چه تباه شود توأش به اصلاح می‌آوری و هرچه تو را ناخوش افتد تویی که آن را دگرگون توانی کرد، پس ای خدا، پیش از روی آوردن بلا، نعمت عافیتم بخش و پیش از طلب، توانگری نصیبم فرمای و پیش از آنکه گمراه شوم طریق هدایتم نمای. رنج عیب‌جویی بندگان را از من دور فرما و در روز رستاخیر ایمنی به من ارزانی دار و مرا حسن ارشاد بخش.

بار خدایا! به تو پناه می‌برم از آشوب، آز و شدت خشم و چیرگی رشگ و بی‌طاقتی و کمی قناعت و کج‌خویی و ابرام شهوت و چیرگی عصبیت و پیروی از هوس و ‌مخالفت با هدایت و فرو رفتن در خواب غفلت و از در تکلّف درآمدن و گزینش باطل بر حق و اصرار بر گناه و خرد انگاشتن معصیت و بزرگ‌انگاری طاعت و خود‌بالیدن توانگران و ناچیز شمردن بی‌چیزان و کج‌رفتاری با زیردستان و ناسپاسگزاری درباره کسی که به ما نیکی نموده است.

بارخدایا‍! چون در بین دو نقصان دچار شویم که یکی در دین و دیگری در دنیاست نقصان را آنجاگذار که زودگذر است و بازگشت ما را به سوی خود در آنجا گذار که دوامش بیشتر؛ و چون قصد دو امر کنیم که یکی از آنها مایه خشنودی و دیگری باعث خشم توست، پس ما را متمایل بدان‌سو گردان که مایه خشنودی توست و توان ما را بر آنچه مایه خشم تو می‌گردد بکاه و در این مقام، نفس ما را به اختیار خود وامنه؛ چرا که نفس جز در آنجا که تو وی را توفیق عنایت کنی، باطل را برمی‌گزیند و جز آنجا که تو بر وی رحمت فرمایی، فرمان‌دهنده به کار بد است.
امام سجاد (ع)

بارخدایا! اگر اصلاحم را در آن دانی که گرفتن حقم به تأخیر افتد و انتقام از آن کسی که بر من ستم رانده تا روز بازپسین - یعنی روزی که حق و باطل از هم جدا شوند و دو طرف مخاصمه برای داوری در یک جا گرد هم آیند- به تأخیر افتاد؛ پس درود بر محمد و خاندان وی مرا به نهیی راستین و شکیبایی پایدار یاری کن و از خواهش زشت و آزمندی آزمندان پناه بخش و آیینه‌سا آنچه را که برای من ذخیره کرده‌ای و از کیفر برای دشمنم مهیا فرموده‌ای در دلم مصور ساز و آن را وسیله خرسندی من به قضای خود و اطمینان به اختیار خویش قرار ده؛ آمین ای پروردگار جهانیان، تویی تو که فزون‌بخش سترگی و بر هرچیز توانایی.

بارالها! سه خصلت است که مرا از اینکه چیزی از ‌تو طلب کنم باز می‌دارد و یک خصلت است که در آن مرا تنها به خواسته‌ام وادار می‌کند.

آنچه باز می‌دارد یکی فرمانی است که به من داده‌ای و در انجام آن من کندی به خرج داده‌ام و دیگر آنکه از چیزی مرا بازداشته‌ای ولی من در انجام آن شتافتم و سه دیگر نعمتی است که بر من ارزانی داشته‌ای و در شکرانه آن کوتاهی ‌کرده‌ام.

و اما خصلتی که مرا برمی‌انگیزد تا از تو مسئلت کنم همانا تفضل توست به هر کس که روی به درگاه تو می‌آورد و با خوش‌بینی روی به سوی تو می‌کند، چرا که هر احسان از جانب تو از روی تفضل است و هر نعمت که دهی بی‌سابقه است. اینک این منم، بارالها، که بر در خانه عزت تو، چون منقادی ذلیل در‌ایستاده‌ام و شرمنده چون بینوایی عیال‌وار به سؤال پرداخته‌ام و اقرار می‌کنم که در هنگام احسان تو، جز به خودداری از عصیان تو کاری نکرده‌ام و در جمیع احوال خبر راه امتنان نپیموده‌ام. پس آیا خدایا همین اقرارم به زشت کرداریم به نزد تو، مرا سود می‌دهد؟ و آیا اعتراضم به زشت‌کرداریم مرا از عذاب رهایی‌بخش است؟ یا در همین‌جا که ایستاده‌ام خشم خود بر من گماشته‌ای یا در همین دم که تو را می‌خوانم غضب خود را ملازم من گردانیده‌ای؟!