کودک‌ و مسجد
۱۳۹۱/۱۲/۱۶

آنجا که‌ از تعلیم‌ و تربیت‌ نسل‌ نو وساختار بنیه‌ فرهنگی‌ جوانان‌ سخن‌ درمیان‌ است‌ بالطبع‌ آمادگیهای‌ روحی‌ آنان‌ در دوران‌ کودکی‌ ، درصفحه‌ تحقیق‌ دانشمندان‌ علوم‌ تربیتی‌ و روان‌ شناسان‌ نقش‌ می‌ بندد.

دوران‌ کودکی‌ انسان‌ نسبت‌ به‌ دیگر حیوانات‌ ، طولانی‌ تر و حساس‌ تراست‌ . کودک‌ به‌ مراتب‌، بیشتر از دیگر حیوانات‌ به‌ مراقبت‌ و پرستاری‌ والدین‌ نیاز دارد.

هرچند روان‌ شناسان‌ درباب‌ تعلیم‌ و تربیت‌ کودک‌ دیدگاهها و فرضیه‌ های‌ سه‌ گانه‌ ای‌ دارند و به‌ پیروان‌ : «فرضیه‌ یادگیری‌» ،« رشدگرایان‌»و «روانشناسان‌ نوین‌ انسان‌ گرایانه‌» تقسیم‌ شوند،اماوجه‌ غالب‌ باپیروان‌ «فرضیه‌ یادگیری‌»است‌ . این‌ فرضیه‌ ،دیدگاه‌ منطقی‌ تری‌ دارد،وبسیاری‌ از پیروان‌ دیگر فرضیه‌ ها هم‌ دراین‌ دیدگاه‌ شریکند.

طبق‌ این‌ نظریه‌ ، کودکان‌ آن‌ چیزی‌ می‌ شوند که‌ والدین‌ ازآنان‌ می‌ سازند.درحقیقت‌ والدین‌ ، آموزگاران‌ و دیگران‌، به‌ اندیشه‌ و رفتار کودک‌ سازمان‌ می‌ دهند(ویلیام‌،۱۳۷۳).

طبق‌ این‌ تفکر، « دوران‌ کودکی‌ بقدری‌ حساس‌ است‌ که‌ اگر از فرصت‌ آن‌ استفاده‌ نشود وطفل‌ ساخته‌ و پرداخته‌ نشود ، امکان‌ بازسازی‌ او هیچگاه‌ چون‌ اول‌ مقدورنتواند بود. و دربسیاری‌ از موارد ، دوباره‌ سازی‌ او امری‌ قریب‌ به‌ محال‌ است‌ . درحدود ۳ تا ۶ سالگی‌ ، رشد کودک‌ بسیار سریع‌ است‌ . و درهمین‌ دوره‌ بحرانی‌ رشد است‌ که‌ می‌ توان‌ به‌ پرورش‌ شخصیت‌ اوهمت‌گماشت‌ ، عادات‌ نیکو وضروری‌ را دراو ایجاد کرد،و او را به‌ رعایت‌ اصول‌ و مقررات‌ زندگی‌ فردی‌ و اجتماعی‌ وادار نمود»(قائمی‌ امیری‌،خانواده‌ و تربیت‌ کودک‌ ،۱۳۵۰ .

فرهنگ‌

سعدی‌ دراین‌ باره‌ ، چنین‌ سروده‌ است‌ ( سعدی‌ ،گلستان‌،باب‌ تعلیم‌ و تربیت‌ ):

هرکه‌ در خردیش‌ ادب‌ نکنند

دربزرگی‌ فلاح‌ از او برخاست‌

چرب‌ تر راچنانکه‌ خواهی‌ پیچ‌

نشود خشک‌ ،جزبه‌ آتش‌ راست‌

حتی‌ روسو قدم‌ فراتر نهاده‌ و معتقد است‌ که‌ تکوین‌ عادات‌ در کودک‌ ، بلافاصله‌ پس‌ از تولد او آغاز می‌ شود،وی‌ می‌ گوید:«تکرار می‌ کنم‌ ،تربیت‌ آدمی‌ از زمان‌ تولد او شروع‌ می‌ شود .قبل‌ از سخن‌ گفتن‌ وشنیدن‌ ،به‌ یادگرفتن‌ مشغول‌ است‌ ، تجربه‌ و آزمایش‌ درسها راپیش‌ بینی‌ می‌ کند .همان‌ دقیقه‌ که‌ دایه‌ خود رامی‌ شناسد درحقیقت‌ خیلی‌ تحصیل‌ کرده‌ است‌ . اگر ترقی‌ انسان‌ را - در هرقدر هم‌ که‌ خرفت‌ باشد - از حین‌ ولادت‌ تا آنجا که‌ رسیده‌ تعقیب‌ نمایید ، از معلومات‌ او متحیر خواهید شد «حجتی‌ ،اسلام‌ وتعلیم‌ وتربیت‌ ،ج‌ ۱،۲۶۴)

دکتر الکسیس‌ کارل‌ ، فیزیولوژیست‌ ،جراح‌ و زیست‌ شناس‌ معروف‌ فرانسوی‌ ، براین‌ باور است‌ : برای‌ آنکه‌ تعلیم‌ و تربیت‌ مفید افتد، باید خیلی‌ زودتر ازآنچه‌ عموماً امروز می‌ کنند ، شروع‌ شود. یعنی‌ از هفته‌ های‌ اول‌ بعد از تولد ، ابتدا باید به‌ مسائل‌ فیزیولوژیکی‌ منحصر شود. و بعد ازسال‌ اول‌ به‌ مسائل‌ روانی‌ توجه‌ شود. ارزش‌ زمان‌ برای‌ کودک‌ و پدر و مادرش‌ یکسان‌ نیست‌ . یک‌ روز در یک‌ سالگی‌ ، خیلی‌ طولانی‌ تر از یک‌ روز در ۳۰ سالگی‌ است‌ . و شاید، شش‌ برابر حوادث‌ فیزیولوژیکی‌ و روانی‌ راشامل‌ است‌ . بنابر این‌ ،نباید چنین‌ دوران‌ پرمایه‌ کودکی‌ را بدون‌ کشت‌ گذاشت‌ . محتملاً، درطول‌ ۶ سال‌ اول‌ زندگی‌ نتیجه‌ اجرای‌ مقررات‌ زندگی‌ قطعی‌ تر است‌ ( کارل‌، راه‌ رسم‌ زندگی‌ ،۱۱۸).

اما برخلاف‌ معتقدات‌ روانشناسان‌ غربی‌، که‌ تربیت‌ کودک‌ را از هفته‌ های‌ اول‌ بعد از تولدمی‌ دانند ، دیدگاه‌ اسلامی‌ آن‌ را خیلی‌ جلوتر و حتی‌ به‌ دوران‌ قبل‌ از انعقاد نطفه‌ در رحم‌ مادر مرتبط‌ می‌ شناسد.

براین‌ اساس‌ ، بیانات‌ پیشوایان‌ دین‌ مبین‌ اسلام‌ ،مشحون‌ از دستورها و مقررات‌ خاصی‌ است‌ که‌ هم‌ درباره‌ آداب‌ نکاح‌ ومجامعت‌ تذکراتی‌ داده‌ و هم‌ به‌ تاثیر آن‌ دستورها به‌ شکل‌ بندی‌ بهداشت‌ جسمی‌ وروان‌ کودک‌ چه‌ درشکم‌ مادر و چه‌ بعد از تولد تاکیدکرده‌ است‌ .باید دانست‌ که‌ اسلام‌ درباب‌ تعلیم‌ و تربیت‌ ، فراتر از دیگران‌ اندیشیده‌ است‌ ، براین‌ دیدگاه‌ پا می‌ فشارد که‌ : « السعید من‌ سعد فی‌ بطن‌ امه‌، والشقی‌ من‌ شقی‌ فی‌ بطن‌ امه‌» ( نیکبخت‌ کسی‌ است‌ که‌ دررحم‌ مادر به‌ نیکبختی‌ رسیده‌ است‌ ، و بدبخت‌ کسی‌ است‌ که‌ درشکم‌ مادر به‌ بدبختی‌ رسیده‌ است‌ »(محمدی‌ ری‌ شهری‌ ، میزان‌ الحکمة‌ ،ج‌ ۵ ،۱۲۹ ).

بنابر این‌ باید در نظر داشت‌ که‌ برای‌ مسجدی‌ بارآوردن‌ کودک‌ و اهل‌ نماز کردن‌ او ، والدین‌ به‌ طی‌ چنین‌ مسیری‌ نیاز دارند، زیرا کارآمد ترین‌ و پربازده‌ ترین‌ مرحله‌ پرورش‌ کودک‌ - مطابق‌ با اخلاق‌ اسلامی‌ و عادات‌ نیکوی‌ فردی‌ و اجتماعی‌ - همین‌ دوران‌ کودکی‌ اواست‌ . کودک‌ درچنین‌ مرحله‌ ای‌ ، آمادگی‌ پذیرش‌ هرگونه‌ اخلاق‌ ، آداب‌ و عادات‌ را به‌ راحت‌ ترین‌ وجه‌ دارد.

راسل‌ می‌ گوید : « سرعتی‌ که‌ طفل‌ شیرخوار درکسب‌ عادت‌ به‌ کار می‌ برد، شگفت‌ آور است‌ . کسب‌ هرگونه‌ عادت‌ بد، سدی‌ در برابر کسب‌ عادات‌ خوب‌ دراوایل‌ کودکی‌ خواهد بود. به‌ همین‌ جهت‌ ، تکوین‌ عادت‌ در اوایل‌ کودکی‌ ، بسیار مهم‌ به‌ شمار می‌ رود چه‌ اگر عادتهای‌ اولی‌ نیک‌ باشد ، درآینده‌ از تشویقهای‌ بی‌ پایان‌ نجات‌ خواهیم‌ یافت‌ به‌ علاوه‌ عادتی‌ که‌ درآغاز عمر کسب‌ می‌ شوند، در دورهای‌ بعدی‌ زندگی‌ پایدار می‌ مانند و همانند غرایز ، مؤثر و مسلط‌ خواهند بود. و عادات‌ منافی‌ با آنها که‌ بعدها کسب‌ می‌ شوند ممکن‌ نیست‌ به‌ آن‌ درجه‌ از تاثیر و تسلط‌ برسند . ازاین‌ رو ، عادات‌ نخستین‌ باید مورد توجه‌ کامل‌ قرار گیرند» ( فلسفی‌ ، اخلاق‌، ج‌۱، ۲۷۷).

انجام‌ دادن‌ مداوم‌ تکالیف‌ دینی‌ و برخی‌ از اعمال‌ عبادی‌ در اسلام‌ بویژه‌ نماز ، به‌ تمرین‌ در دوران‌ کودکی‌ نیاز دارد، تا پس‌ از طی‌ مراحل‌ رشد جسمانی‌ و رسیدن‌ به‌ حد بلوغ‌، در برگزاری‌ آن‌ احساس‌ سنگینی‌ و مسامحت‌ بیجا به‌ وجود نیاید و احیاناً به‌ ترک‌ آن‌ منجر نشود.

در روایتی‌ از امام‌ صادق‌ (ع‌) به‌ نقل‌ از پدر بزرگوارش‌ ،چنین‌ نقل‌ شده‌ است‌ : کان‌ علی‌ بن‌ الحسین‌ (ع‌)یأمر الصبیان‌ ان‌ یصلواالمغرب‌ و العشاء جمیعاً و الظهر و العصر جمیعاً فیقال‌ له‌ یصلون‌ فی‌ غیر وقتها ، فیقول‌ هو خیر من‌ ان‌ یناموا فیها (حضرت‌ امام‌ زین‌ العابدین‌ (ع‌) همواره‌ بچه‌ ها را به‌ برگزاری‌ نماز مغرب‌ و عشاء و ظهر و عصر ، فرمان‌ می‌ دادند . به‌ حضرت‌ گفته‌ می‌ شود که‌ بچه‌ ها نماز را درغیر وقت‌ آن‌ می‌ خوانند . پس‌ ایشان‌ می‌ فرمایند : آن‌ بهتر از این‌ است‌ که‌ در وقتش‌ بخوابند) ( نوری‌ ،مستدرک‌ الوسائل‌ ، ج‌۳، ۱۹).

مراد امام‌ این‌ است‌ که‌ آنان‌ تکلیفی‌ دراین‌ خصوص‌ ندارند بلکه‌ منظور عادت‌ وتمرین‌ دادن‌ آنان‌ به‌ نماز و رفع‌ احساس‌ سنگینی‌ نسبت‌ به‌ نماز است‌ . ازجمله‌ قوانین‌ سودمندی‌ که‌ دانشمندان‌ تعلیم‌ و تربیت‌ به‌ آن‌ رسیده‌ اند « قانون‌ ممارست‌ و تکرار» و «قانون‌ تشویق‌» است‌ .

ثورندیک‌« Thorandike » متوجه‌ اهمیت‌ این‌ قانون‌ شد که‌ اعاده‌ و تکرار هرامری‌ ، به‌ حفظ‌ آن‌ منجرمی‌گردد. و به‌ عکس‌ ، اهمال‌ در تکرار ، موجب‌ فراموشی‌ و نسیان‌ خواهد بود. (حجتی‌ ،اسلام‌ و تعلیم‌ و تربیت‌ ،ج‌۲،۲۲۰).

این‌ قانون‌ ،همان‌ سخنی‌ است‌ که‌ مولی‌ الموحدین‌ حضرت‌ علی‌ (ع‌) درجملات‌ کوتاه‌ خود ۱۴۰۰ سال‌ قبل‌ فرمودند:« العادة‌ طبع‌ ثان‌» (عادت‌ ،سرشت‌ دوم‌ است‌) (آمدی‌ ،تصنیف‌ غررالحکم‌ و در رالکلم‌ ،۳۲۲).

« للعادة‌ علی‌ کل‌ انسان‌ سلطان‌ عادت‌ برای‌ انسانها به‌ منزله‌ پادشاه‌ و فرمانرواست‌ آمدی‌ ،تصنیف‌ غررالحکم‌ و دررالکلم‌،۳۲۲)

«الفضیلة‌غلبة‌ العادة‌ » فضیلت‌ نتیجه‌ پیروزی‌ برعادت‌ است‌ )(آمدی‌،تصنیف‌ غررالحکم‌ و دررالکلم‌ ،۳۲۲).

با اهتمام‌ و التفاوت‌ به‌ نقش‌ عادات‌ در زندگی‌ معنوی‌ آینده‌ کودکان‌ است‌ که‌ ماهمواره‌ خواهیم‌ توانست‌ فرزندان‌ خود را به‌ شاهراهای‌ اسلامی‌ هدایت‌ کنیم‌ و آنان‌ را ازکجرویها و افتادن‌ به‌ دست‌ اندازهای‌ جاده‌ ای‌ رهایی‌ بخشیم‌ . آنگاه‌ راهزنان‌ فریبنده‌ و مهاجمان‌ بافضولات‌ فرهنگی‌ ، یارای‌ مقاومت‌ با ایمان‌ و اعتقاد راسخ‌ آنان‌ را نخواهند داشت‌ .

اکنون‌ بجاست‌ این‌ سئوال‌ مطرح‌ شود : با توجه‌ به‌ اهمیت‌ عادتدهی‌ کودکان‌ درمساجد آیا اسلام‌ درقبال‌ مسجد روی‌ کودکان‌ چه‌ دیدگاهی‌ دارد؟

درجواب‌ این‌ سئوال‌ ،باید گفت‌ که‌ درنگاهی‌ به‌ احادیث‌ و روایات‌ وارده‌ با پاسخهای‌ دوگانه‌ ای‌ مواجه‌ می‌ شویم‌ :

۱- احادیثی‌ که‌ ورود کودکان‌ را به‌ مسجد مکروه‌ می‌ شمارد.

۲- احادیثی‌ که‌ دلیل‌ برجواز حضور کودکان‌ درمسجد، و تشویق‌ بدان‌ امراست‌ .

در دو سه‌ حدیثی‌ که‌ به‌ طرق‌ مختلف‌ درباب‌ کراهیت‌ حضور کودکان‌ درمساجد وارد شده‌ است‌ صرف‌ نظر از اینکه‌ تقدم‌ و تاری‌ در کلمات‌ آنها مشاهده‌ می‌ شود چنین‌ است‌ : « جنبوامساجدکم‌ مجانینکم‌ وصبیانکم‌ » (حضرت‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) می‌ فرمایند: از مساجدتان‌ دیوانگان‌ و کودکان‌ خود رادورنگه‌ دارید . (نوری‌ ،مستدرک‌ الوسائل‌ ،ج‌۱، ۲۳۰)

البته‌، شماری‌ از علما و اهل‌ سنت‌ از این‌ حدیث‌ حکم‌ عدم‌ جواز ورود کودک‌ را به‌ مسجد استنباط‌ کرده‌ و بدان‌ فتوی‌ داده‌ اند . قابسی‌ از مالک‌ نقل‌ می‌ کند: اگر کودک‌ درسنین‌ بازی‌ و شیطنت‌ است‌ ،من‌ ورود او را به‌ مسجد جایز نمی‌ دانم‌ ( داغ‌،تاریخ‌ تعلیم‌ وتربیت‌ دراسلام‌،۱۲۳)

اما درمقابل‌ این‌ حدیف‌ ما در ماخذ دینی‌ شاهدیم‌ که‌ پیامبر(ص‌) و اصحاب‌ ، بچه‌ های‌ خود را به‌ مسجد می‌ آورند. نه‌ تنها بچه‌ های‌ سه‌ چهارساله‌ بلکه‌ زنان‌ اصحاب‌ با بچه‌ های‌ شیرخوار خود در نمازهای‌ جماعت‌ حاضر می‌ شدند.

روایات‌ نشان‌ نمی‌ دهند که‌ پیامبر رحمت‌ (ص‌) حتی‌ دریک‌ مودر برآنان‌ یا بر والدین‌ آنان‌ نهیب‌ زده‌ یا به‌ آوردن‌ بچه‌ هایشان‌ به‌ مسجد اعتراض‌ کرده‌ باشند . بلکه‌ برعکس‌ ،عکس‌ العملهایی‌ که‌ حاکی‌ از تشویق‌ و رضایت‌ است‌ ، ازجانب‌ آن‌ حضرت‌ مشاهده‌ می‌ شد.

ابن‌ عمر درباره‌ پیامبر (ص‌) چنین‌ می‌ گوید:« رایت‌ روسل‌ الله‌ (ص‌) علی‌ المنبر یخطب‌ الناس‌ ، فخرج‌ الحسن‌ فعثر ، فسقط‌ علی‌ وجهه‌، فنزل‌ علی‌ المنبر یرید اخذه‌ ، فاخذه‌ الناس‌ فاتوا به‌، قال‌ قاتل‌ الله‌ الشیطان‌ : ان‌ الولد فتنه‌ و الله‌ ماعلمت‌ انی‌ نزلت‌ من‌ المنبر حتی‌ اتیت‌ به‌ »(رسول‌ خدا ص‌ ) را دیدم‌ که‌ درمنبر برای‌ مدم‌ سخنرانی‌ می‌ کردند ( امام‌ حسن‌(ع‌) ) درخروج‌ از مسجد پایش‌ لیز خورد وبه‌ زمین‌ افتاد .حضرت‌ از منبر پایین‌آمد تا او رابگیرد.مردم‌ او را گرفتند و به‌ ایشان‌ دادند .حضرت‌ (ص‌) فرمودند: خدا شیطان‌ را بکشد. واقعاً فرزند موجب‌ آزمایش‌ است‌ . به‌ خدا قسم‌ ، هیچ‌ متوجه‌ پایین‌ آمدن‌ از منبر نشدم‌ ،تااینکه‌ او به‌ من‌ رسانده‌ شد)هندی‌ کنزالعمال‌ ،ج‌۱۶، ۲۸۹

گاهی‌ ، پیغمبر (ص‌) درحال‌ سجده‌ بودند، که‌ امام‌ حسن‌ (ع‌) می‌ آمدند و برپشت‌ پیامبر (ص‌) می‌ نشستند . پیغمبر (ص‌) به‌ همان‌ حال‌ می‌ ماندند و سجده‌ را طول‌ می‌ دادند (شریف‌ قرشی‌ ،زندگانی‌ حسن‌ بن‌ علی‌ (ع‌) ،ج‌۱، ۶۸)

شبی‌ پیامبر (ص‌) نماز عشاء می‌ گذاشتند و سجده‌ ای‌ بسیار دراز به‌ جاآورند . پس‌ از پایان‌ نماز، علت‌ را ازایشان‌ پرسیدند ، پیامبر(ص‌) فرمودند: پسرم‌ حسن‌ برپشتم‌ سوار بود، و ناراحت‌ بودم‌ که‌ پیاده‌ اش‌ کنم‌ (شریف‌ قرشی‌،زندگانی‌ حسن‌ به‌ علی‌ (ع‌) ،ج‌۱، ۶۸)

حتی‌ ابوقتاة‌ انصاری‌ روایتی‌ که‌ حاکی‌ ازنهایت‌ توجه‌ پیامبر (ص‌) به‌ کودکان‌ دراثنای‌ نماز است‌ ، نقل‌ می‌ کند که‌ شاید برای‌ ما غیر منتظره‌ بنماید . و درصورت‌ صحت‌ روایت‌ ممکن‌ است‌ آن‌ را مغیر با اصل‌ حضور قلب‌ در نماز تلقی‌ بنماییم‌ . اوچنین‌ می‌ گوید :«ان‌ رسول‌ الله‌ (ص‌)کان‌ یصلی‌ و هو حامل‌ امامه‌ بنت‌ زینب‌ بنت‌ رسول‌ الله‌ (ص‌) و لابی‌ العاص‌ بن‌ ربیعه‌ بن‌ عبد شمس‌ ،فاذاسجد وضعها و اذا قام‌ حملها »(همانا رسول‌ خدا (ص‌)و همسر ابی‌ العاص‌ ،را دربغل‌ می‌ گرفتند و هنگام‌ سجده‌،او را زمین‌ می‌ گذاشتند و در قیام‌،او را برمی‌ داشتند) (عبدالباقی‌ ،اللولو و المرجان‌ ،ج‌۱،۱۰۹).

دو روایت‌ دیگر که‌ برحضور کودکان‌ شیرخوار و خردسال‌ در مسجد دلالت‌ می‌ کند،جالب‌ توجه‌ است‌ .صاحب‌ مستدرک‌ الوسائل‌ ، ازکتاب‌ عدة‌الداعی‌ چنین‌ نقل‌ می‌ کند: « صلی‌ رسول‌ الله‌ (ص‌) بالناس‌ یوماًفخخف‌ فی‌ الراکعین‌،فلما انصرف‌ قال‌ له‌ الناس‌ یا رسول‌ الله‌ رأیناک‌ خففت‌ هل‌ حدث‌ فس‌ الصلاة‌؟ قال‌ : و ماذاک‌ ، قالوا خففت‌ فی‌ راکعتین‌ الاخرتین‌ ، فقال‌ اوماسمعتم‌ صراخ‌ الصبی‌ ، وفی‌ حدیث‌ آخر: خشیت‌ ان‌ یشتغل‌ به‌ خاطر ابیه‌» (روزی‌ رسول‌ خدا(ص‌)بامردم‌ نمازمی‌ گزاردند که‌ دو رکعت‌ آخر را سبکتر کردند. پس‌ ازاتمام‌ نماز ، مردم‌ گفتند: یارسول‌ الله‌ ، متوجه‌ سبک‌ کردن‌ نمازشدیم‌ . آیااتفاقی‌ در نماز روی‌ داد،فرمودند: چطور مگر ؟ گفتند: دورکعت‌ آخر را سبک‌ برگزار کردید.فرمودند: آیا صدای‌ گریه‌ بچه‌ را نشنیدید؟و درحدیث‌ دیگری‌ هست‌ که‌ فرمودند: ترسیدم‌ فکر پدرش‌ بدان‌ مشغول‌ شود)نوری‌ ،مستدرک‌ الوسائل‌ ،ج‌۶، ۵۰۳)

رسول‌ خدا(ص‌) درحدیث‌ دیگری‌ نیز می‌ فرمایند : «انی‌ لاقوم‌ الی‌ الصلوة‌ ارید ان‌ اطول‌ فیها فاسمع‌ بکاء الصبی‌ فاتجوز فی‌ صلاتی‌ کراهیة‌ ان‌ اشق‌ علی‌ امه‌»(من‌ به‌ نماز می‌ ایستم‌ و می‌ خواهم‌ تا آن‌ را طولانی‌ سازم‌ .پس‌ ،گریه‌ کودکی‌ را می‌ شنوم‌.وچون‌ خوش‌ نمی‌ دارم‌ که‌ برمادر او سخت‌ گیری‌ کنم‌ ،نماز را سبک‌ برگزارمی‌ کنم‌ .(بخاری‌ ،صحیح‌ ،ج‌۱،۱۳۹۷ زبیدی‌ ،مختصرصحیح‌ البخاری‌ ،۱۰۸ ،بلاغی‌ پیامبر رحمت‌ ،۲۳ .

درحدیث‌ دیگری‌ ضمن‌ دلالت‌ برحضور کودکان‌ درمساجد چگونگی‌ شرکت‌ آنان‌ درصفوف‌ جماعت‌ ،بدین‌ گونه‌ بیان‌ شده‌ است‌ : «عن‌ جابر،عن‌ ابی‌ جعفر(ع‌)قال‌ :سألته‌ عن‌ الصیبان‌ اذا صفوا فی‌ الصلوه‌ المکتوبة‌، قال‌ : لاتؤخر و هم‌ عن‌ الصلوة‌ و فرقوا بینهم‌» (جابر نقل‌ می‌ کند که‌ امام‌ باقر(ع‌) درباره‌ کودکانی‌ که‌ درنماز واجب‌ حضور می‌ یابند پرسیدم‌ .حضرت‌ فرمودند:آنان‌ را در اخر صفهای‌ جماعت‌ باهم‌ نگذارید ،بلکه‌ جداگانه‌ دربین‌ بزرگسالان‌ پراکنده‌ سازید)(طباطبائی‌ بروجردی‌ ،جامع‌ احادیث‌ الشیعة‌، ج‌ ۶، ۴۵۹)

باتوجه‌ به‌ احادیث‌ و روایاتی‌ که‌ یاد آور شدیم‌ ،اگر جمع‌ بندی‌ صحیحی‌ به‌ عمل‌ نیاید شاید این‌ شبهه‌ ایجاد شودکه‌ احادیث‌ مشمول‌ نوعی‌ تناقض‌ گویی‌ شده‌ اند،درحالی‌ که‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ چنین‌ نیست‌ .صدور احادیثی‌ از قبیل‌ :«جنبوا مساجدکم‌ مجانینکم‌ وصبیانکم‌ ....»نشان‌ می‌ دهد که‌ این‌ حدیث‌ شریف‌ ،کودکانی‌ را درنظر دارد که‌ درحرکات‌ خود و درشیطنت‌ و شلوغ‌ کاری‌ بسان‌ دیوانگان‌ عمل‌ می‌ نمایند و درصورت‌ حضور درمسجد ، موجب‌ آلودگی‌ یا ایجاد بی‌ نظمی‌ غیرمتعارف‌ درمسجد می‌ شوند.این‌ احتمال‌ هم‌ وجود دارد که‌ درجامعه‌ آن‌ روز باتوجه‌ به‌ شرایط‌ و عدم‌ امکاناتی‌ از قبیل‌ پوشاک‌ مناسب‌ بچه‌،حضور کودکان‌ چه‌ بسا موجب‌ آلودگی‌ مسجد و حاضران‌ درمسجد می‌ شد.

طبق‌ نظرفقیه‌ بزرگوار شهید ثانی‌ (ره‌) :«مراد کودکانی‌ است‌ که‌ به‌ طهارت‌ آنان‌ اعتمادی‌ نیست‌ یا اینکه‌ خوب‌ و بد را تشخیص‌ نمی‌ دهند اما بچه‌ ممیزی‌ که‌ طهارت‌ او مورد وثوق‌ است‌ و خودش‌ نیز برنمازها مواظبت‌ می‌ نماید ،کراهیتی‌ برآن‌ متوجه‌ نیست‌ بلکه‌ سزاوار است‌ او را به‌ آمدن‌ مسجد تمرین‌ دادهمچنانکه‌ لازم‌ است‌ برای‌ نماز تمرین‌ وعادت‌ داده‌ شود »(عاملی‌ ،الروضة‌البهیة‌ ،ج‌۱، ۹۶)

آیت‌ الله‌ شهید مطهری‌ ،دریکی‌ از گفتارهای‌ خود در توضیح‌ آیه‌:«وامر اهلک‌ بالصلاة‌و اصطبر علیها»(طه‌ 132/)(اهلت‌ را به‌ نماز دستور بده‌ و برنماز صبرکن‌)چنین‌ بیان‌ می‌ کند:«.....بچه‌ هاا را ازکودکی‌ باید به‌ نمازتمرین‌ داد....بچه‌ را باید درمحیط‌ مشوق‌ نماز خواندن‌ برد .این‌ به‌ تجربه‌ ثابت‌ شده‌ است‌ که‌ اگر بچه‌ به‌ مسجد نرود،اگر در جمع‌ نباشد نمازخواندن‌ جمع‌ را نبیند به‌ این‌ کار تشویق‌ نمی‌ شود. چون‌ اصلاً حضور درجمع‌ مشوق‌ انسان‌ است‌ آدم‌ بزرگ‌ هم‌ وقتی‌ خودش‌ را درجمع‌ اهل‌ عبادت‌ می‌ بیند روح‌ عبادت‌ بیشتری‌ پیدا می‌ کند بچه‌ که‌ دیگربیشتر تحت‌ تأثیر است‌ ... باید با بچه‌ های‌ خودمان‌ ، برنامه‌ مسجد رفتن‌ داشته‌ باشیم‌ ،تا بچه‌ هابا مساجد ومعابد آشنا بشوند.ماخودمان‌ ازبچگی‌ با مساجد ومعابد آشنا بودیم‌ در این‌ اوضاع‌ و احوال‌ امروز چقدر به‌ مسجد می‌ رویم‌ که‌ بچه‌ های‌ ما که‌ هفت‌ ساله‌ شده‌ اند به‌ دبستان‌ وبعد به‌ دبیرستان‌ و بعد به‌ دانشگاه‌ رفته‌ اند ولی‌ اصلاً پایشان‌ به‌ مساجد نرسیده‌ است‌ بروند؟خوب‌ اینها قهراً از مساجد فراری‌ می‌ شوند حالا،ممکن‌ است‌ بگویید وضع‌ مساجد خراب‌ است‌ کثیف‌ است‌ یا مثلاً یک‌ روضه‌ خوان‌ می‌ آید و حرف‌ چنان‌ و چنین‌ می‌ زند .آنها را هم‌ وظیفه‌ داریم‌ که‌ درست‌ بکنیم‌ وظیفه‌ که‌ دریکجا تمام‌ نمی‌ شودوضع‌ مساجد خودمان‌ را هم‌ باید اصلاح‌ بکنیم‌ (مطهری‌ ،گفتارهای‌ معنوی‌ ،۹۴)

ازطرفی‌ دیگر باید به‌ نکته‌ ظریف‌ توجه‌ داشت‌ که‌ منع‌ بچه‌ از مسجد ، با منع‌ مادر او ازمسجد نیز ارتباط‌ تنگاتنگی‌ دارد .مادران‌ که‌ معمولاً مسئولیت‌ پرستاری‌ و تربیت‌ فرزندان‌ را بیشتر از پدران‌ به‌ عهده‌ دارند درمراعات‌ چنین‌ امری‌ ، سالیانی‌ را محکوم‌ به‌ خانه‌ نشینی‌ و محرومیت‌ از مساجد الهی‌ خواهند بود. مادران‌ بااین‌ فرض‌ باید به‌ جرم‌ مادربودن‌ و پرستاری‌ حداقل‌ سه‌ فرزند ،۱۰ تا ۱۲ سال‌ از حضور درپایگاههای‌عظیم‌ فکری‌ ومعنوای‌ اجتناب‌ کنند، و درنهایت‌ به‌ آموخته‌ های‌ بیات‌ خانه‌ پدری‌ و آموزشهای‌ فراموش‌ شده‌ و منسوخ‌ دوران‌ تحصیلی‌ قناعت‌ نمایند. بدیهی‌ است‌ چنین‌ برداشتی‌ درحوزه‌ خدامحوری‌ و علم‌ مداری‌ اسلامی‌ جایگاهی‌ ندارد و با نص‌ صریح‌ دینی‌ مغایر است‌.

این‌ نکته‌ را هم‌ باید اضافه‌ کرد که‌ هیچ‌ وقت‌ ،احتمال‌ شلوغ‌ کاری‌ و شیطنت‌ از جانب‌ کودکان‌ دور از انتظار نیست‌ ،ودرصورت‌ حضور درمساجد دررفع‌ آرامش‌ آن‌ مقداری‌ دخیل‌ خواهند بود. اما از باب‌ « الاهم‌ فالاهم‌ » و نتیجه‌ عادت‌ پذیری‌ کودک‌ ، باید آن‌ را تحمل‌ کرد و درطراحی‌ مساجد برای‌ آنان‌ نیز جایگاهی‌ را متناسب‌ با روحیه‌ کودکی‌ در نظر گرفت‌ .

امروزه‌ برای‌ جلب‌ و جذب‌ کودکان‌ و نوجوانان‌ و حتی‌ جوانان‌ به‌ مساجد ازباب‌ : «وجوب‌ مقدمه‌ واجب‌» باید ساخت‌ مهد کودک‌ فضای‌ سبزومجتمهای‌ ورزشی‌ ،تفریحی‌ و برنامه‌ ریزی‌ ازسوی‌ متولیان‌ مساجد پیش‌ بینی‌ شود باتوجه‌ به‌ فراگیربودن‌ امور فوق‌ در زندگی‌ روزمره‌ کودکان‌ و جوانان‌ باید مساجد را توسعه‌ داد و متحول‌ کرد .

ما امروز در دنیایی‌ زندگی‌ می‌ کنیم‌ که‌ دربافت‌ شهری‌ آن‌ ،دیگر از خانه‌ باغها بویژه‌ در طبقات‌ پایین‌ ومتوسط‌ جامعه‌ - که‌ طیف‌ مسجدی‌ را هم‌ آنان‌ تشکیل‌ می‌ دهند - خبری‌ نیست‌ .کودک‌ و جوان‌ در یک‌ محاصره‌ آپارتمانی‌ و آپارتمان‌ نمایی‌ به‌ دور از تفریجات‌ لازم‌ محدود شده‌ است‌ .لذا شوق‌ بازی‌ در فضای‌ سبز زیبا و دلپذیر و «گلگشت‌ درکنار آب‌ نماهای‌ مسجد » (مهاجرانی‌،روزنامه‌ اطلاعات‌،۲۸/۳/۱۳۷۷)می‌ تواند با بلند شدن‌ نغمه‌ دلکش‌ اذان‌ از مأذنه‌ مساجد ، جذبه‌ و اشتیاق‌ آنان‌ ار نسبت‌ به‌ مسجد روی‌ شعله‌ ورکند.حتی‌ چنین‌ روشی‌ ،می‌ تواند پدران‌ ومادران‌ را به‌ سوی‌ مسجد بکشاند، که‌ این‌ خود از زمینه‌ های‌ «توفیق‌ اجباری‌» است‌ و از راههای‌ تحکیم‌ پیوند خانه‌ و مسجد به‌ شمارمی‌رود.

اساساً معماری‌ سنتی‌ مساجد برچنین‌ ساختاری‌ دلپذیر و دلارایی‌ استواربوده‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ تاریخ‌ می‌ نویسد میراث‌ فرهنگی‌می‌نمایاند و حافظ‌ شیرازی‌ می‌ سراید:

بده‌ ساقی‌ می‌ باقی‌ که‌ درجنت‌ نخواهی‌ یافت‌

کنارآب‌ رکناباد وگلگشت‌ مصلی‌ را

متاسفانه‌ با وجود پیشرفتهای‌ معماری‌ و تحولات‌ : اجتماعی‌ ، فرهنگی‌ وصنعتی‌ ، به‌ صراحت‌ می‌ توان‌ ادعا کرد که‌ مسجد سازیهای‌ امروز ، هیچ‌ تناسبی‌ با آنهمه‌ تحولات‌ نشان‌نمی‌دهندو فاقد جاذبه‌ های‌ تبلیغی‌ مطابق‌ با زمان‌ است‌ .

مسجد سازی‌ و مسجد داری‌ در دنیای‌ امروز نیازمند دانش‌ فنی‌ و تخصص‌ لازم‌ خود است‌ که‌ متاسفانه‌ تاکنون‌ برنامه‌ ریزی‌ دقیقی‌ دراین‌ باره‌ نشده‌ است‌

واقعیت‌ این‌ است‌ آن‌ مقداری‌ که‌ به‌ نقش‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ مساجد درجریان‌ انقلاب‌ اسلامی‌ باور کرده‌ ایم‌ به‌ همان‌ میزان‌ در گسترش‌ جاذبه‌ های‌ تفریحی‌ مساجد تلاش‌ و کارنکرده‌ ایم‌ و«مسجد دانشگاه‌»بسیار ایجاد کردیه‌ ایم‌ ولی‌ به‌ فکر«دانشگاه‌ مسجد »نیفتاده‌ ایم‌ .

امروزه‌ احداث‌ هرگونه‌ ساختمانی‌ تابع‌ یک‌ سلسله‌ اصول‌ و ضوابط‌ شهر سازی‌ ، وبراساس‌ نیازمندیهای‌ تعریف‌ شده‌ کارشناسانه‌ صورت‌ می‌ پذیرد .اما فقط‌ دراین‌ میان‌ مسجد است‌ که‌ ازهیچ‌ اصول‌ علمی‌ ، تربیتی‌ و تبلیغاتی‌ برخوردار نبوده‌ و تاکنو نیز در مورد طراحی‌ کارشناسانه‌ آن‌ الگویی‌ ارائه‌ نشده‌ است‌ .

منابع‌ :

۱. آمدی‌ ، تصنیف‌ غررالحکم‌ و دررالکلم‌ ،قم‌،دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌

۲. بخاری‌ ، صحیح‌ بخاری‌

۳. بلاغی‌،صدر،پیامبر رحمت‌ ، تهران‌ ، انتشارات‌ حسینیه‌ ارشاد

۴. حجتی‌ ،محمدباقر، اسلام‌ وتعلیم‌ و تربیت‌ ، چاپ‌ پانزدهم‌ ، تهران‌ ، دفتر نشر فرهنگ‌ اسلامی‌

۵. داغ‌ ،محمد و دیگران‌ ، تاریخ‌ تعلیم‌ و تربیت‌ دراسلام‌ قرن‌ ۶-۱ هجری‌ ، ترجمه‌ علی‌ اصغر کوشافر ، تبریز ، دانشگاه‌ تبریز، ۱۳۶۹

۶. زبیدی‌ ، احمد بن‌ عبداللطیف‌ ، مختصر صحیح‌ البخاری‌ ، بیروت‌ ، دارالنفائس‌

۷. سعدی‌ ، گلستان‌

۸. شریف‌ قرشی‌ ، باقر ، زندگانی‌ حسن‌ بن‌ علی‌ (ع‌۹ ، ترجمه‌ فخرالدین‌ حجازی‌ ، چاپ‌ دوم‌ .

۹.طباطبائی‌بروجردی‌،حسین‌،جامع‌احادیث‌الشیعة‌،قم‌،۱۳۶۹ هـ.ق‌

۱۰. عاملی‌ ، زین‌ الدین‌، الروضة‌البهیة‌،قم‌،موسسه‌ اسماعیلیان‌ ۱۳۷۵

۱۱. عبدالباقی‌ ،محمدفؤاد،اللؤلؤو المرجان‌،بیروت‌ ،دارالفکر

۱۲. فلسفی‌ ،محمدتقی‌،اخلاق‌،چاپ‌ دوم‌،تهران‌

۱۳. قائمی‌ امیری‌،علی‌،خانواده‌ وتربیت‌ کودک‌،تهران‌،انتشارات‌ امیری‌

۱۴. کارل‌ ،الکسیس‌،راه‌ رسم‌ زندگی‌،ترجمه‌ پرویزدبیری‌،چاپ‌ پنجم‌،اصفهان‌،نشرتأیید

۱۵. محمدی‌ ری‌ شهری‌ ،محمد،میزان‌ الحکمة‌،چاپ‌ اول‌،قم‌،دفترتبلیغات‌ اسلامی‌

۱۶. مطهری‌ ،مرتضی‌ ،گفتارهای‌ معنوی‌

۱۷. مهاجرانی‌،عطاءالله‌ «نقدحال‌»،روزنامه‌ اطلاعات‌ ،۲۸خرداد۱۳۷۷

۱۸. نوری‌ ،میرزاحسین‌،مستدرک‌ الوسائل‌،چاپ‌ جدید

۱۹. ویلیام‌،سی‌ کرین‌،پیشگامان‌ رشد،ترجمه‌ فریدفدایی‌،تهران‌،اطلاعات‌ ۱۳۷۳

۲۰. هندی‌،حسام‌ الدین‌ ،کنزالعمال‌ ،بیروت‌،الشرکة‌المتحدة‌للتوزیع‌

نویسنده:حسن‌ رهبری‌ (کارشناس‌ ارشد مدیریت‌)