داستان اُمّ داوود
۱۳۹۴/۰۲/۰۶

فاطمه، مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبى (ع ) و مادر رضاعى امام صادق (ع ) است که امام صادق (ع) اعمال پانزدهم رجب را برای رهایی پسرش از اسارت به او می آموزد در این مقاله می خواهیم داستان و دعای ام داوود را بررسی کنیم

فاطمه، مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبى (ع ) و مادر رضاعى امام صادق (ع ) است که امام صادق (ع) اعمال پانزدهم رجب را برای رهایی پسرش از اسارت به او می آموزد
در این مقاله می خواهیم داستان و دعای ام داوود را بررسی کنیم
منصور دوانیقی خلیفه ستمگر بنی عباس یکی از نواده های امام مجتبی علیه السلام را که داود نام داشت، بدون هیچ تقصیر و گناهی دستگیر کرد و او را با غل و زنجیر از شهر مدینه به عراق برد و در آنجا زندانی کرد
مادر داود می گوید: فرزندم مدتی زندانی بود و من از او هیچ خبری نداشتم و هنگامی که از احوال او جویا می گشتم، عده ای به من می گفتند: که او کشته شده است. و عدّه ای دیگر می گفتند: که او را-مانند دیگر فرزندان امام مجتبی علیه السلام در لابلای ستونها زنده بگور نموده اند و من به همین خاطر نگران حال فرزندم بودم و به درگاه خدای عزّ و جلّ دعا نموده و تضرّع و استغاثه کردم و رهایی فرزندم را از خداوند متعال طلب می نمودم و از اهل ایمان نیز درخواست می کردم که برای خلاصی فرزندم دعا کنند تا بتوانم قبل از اینکه بمیرم فرزندم را ببینم آن مؤمنین نیز در این مورد کوتاهی نکرده و برای رهایی فرزندم دعا می کردند.

مدتی بر این منوال گذشت غم من از دوری فرزندم بیشتر شد و ناراحتیم فزون گشت و روز به روز دل تنگتر می شدم به حدّی که از آمدن او ناامید گشتم.
روزی به نزد امام صادق علیه السلام رفتم و بخاطر کسالتی که آن حضرت علیه السلام داشت از ایشان عیادت نمودم و هنگامی که خواستم از نزد ایشان مرخص گردم آن حضرت از احوال فرزندم داود از من جویا شدند؟
هنگامی که امام صادق عیه السلام از احوال فرزندم سوال کردند، من گریستم و به امام صادق علیه السلام گفت: ای مولای من! از داود هیچ خبری ندارم و نگران حال او هستم. مدت زیادی است که از من دور شده و او در عراق زندانی می باشد و با این کهولت سنی که دارم امیدی ندارم که قبل از مرگم او را ببینم من با اشتیاق زیادی به دیدار فرزندم دارم و برای او دل نگران هستم.
از شما می خواهم که برای خلاصی او دعا کنید زیرا او برادر رضاعی شماست و هر دوی شما در نوزادی هم شیر بوده اید. در این هنگام امام صادق علیه السلام به مادر داود فرمود:
ای مادر داود! چرا دعای استفتاح را نمی خوانی؟
زیرا استجابت این دعا تضمین شده است و آن دعا دعایئ است که زود به اجابت می رسد و آن دعا دعائی است که خدای متعال درهای آسمان را برای آن می گشاید و ملائکه با آن دعا روبرو می شوند و بشارت اجابت آن را می دهند و خدای متعال بهشت را به شخصی که این دعا را بخواند کرامت می فرماید
در این هنگام که مادر داود به امام صادق علیه السلام گفت: ای فرزند پاکان و راستگویان! چگونه می توانم به این دعا دسترسی پیدا کنم و به آن آگاهی یابم؟
در این هنگام امام صادق علیه السلام به این مضمون به مادر داود فرمود: ای مادر داود! حلول ماه رجب نزدیک است و این ماه ماه مبارکی است که حرمت زیادی دارد و دعا در این ماه، مستجاب می گردد.
برتو لازم است که سه روز از این ماه را روزه بگیری -روز سیزدهم و چهاردهم وپانزدهم- سپس در روز پانزدهم هنگام ظهر وقت زوال خورشید غسل نمائی و هشت رکعت نماز بخوانی. چهار نماز دو رکعتی. و باید که رکوع و سجود و قنوت آنها را با خوبی انجام دهی. در رکعت اول سوره: حمد و سپس سوره قل یا ایها الکافرون را بخوان
و در رکعت دوّم سوره: قل هو الله احد را بخوان و در باقی شش رکعت بعد از حمد هر سوره ای را که مایل هستی بخوان. سپس نماز ظهر را بجای آور و پس از نماز ظهر بار دیگر آن هشت رکعت را تکرار کن و باید رکوع و سجود و قنوت آنها را بخوبی انجام دهی و لازم است که در هنگام نماز پاکیزه ترین لباسهایت را بپوشی و در جائی تمیز و پاک نشسته باشی و لازم است که سجادّه تو نیز پاک و تمیز باشد و بهتر است که در آن هنگام که خود را خوشبو کنی و از عطر استفاده نمائی زیرا ملائکه ازاین کار تو خوشحال می شوند.
و سعی وکوشش نما که -در این هنگام- هیچ شخصی بر تو وارد نگردد و با هیچ احدی سخن نگویی و هیچ امری در هنگام انجام این اعمال تو را مشغول نسازد و پس از انجام این نماز در حالی که رو به قبله هستی سوره حمد را صد بار بخوان و سوره قل هو الله احد را صد بار بخوان و آیه الکرسی را ده بار بخوان. سپس سوره انعام و بنی اسرائیل و کهف و لقمان و یاسین و صافات و فصّلت، و شوری و دخان و فتح و واقعه و ملک و قلم وانشقاق و بقیه سوره ها را تا آخر قرآن بخوان و پس از فارغ شدن از خواندن این سوره ها در حالی که رو به قبله هستی این دعا را بخوان:
بسم الله الرحمن الرحیم
صدق الله (العلیّ) العظیم الذی لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم ذو الجلال و الاکرام الرحمان الرحیم الحلیم الکریم الّذی لیس کمثله شیء و هو السمیع العلیم البصیر الخبیر شهد الله انه لا اله الّا هو و الملائکه و اولوا العلم قائماً بالقسط لا اله الّا هو العزیز الحکیم

(انّ الدین عندالله الاسلام) و بلغت رسله الکرام و انا علی ذلک من الشاهدین اللهّم لک الحمد و لک المجد و لک العزّ (و لک الفخر) و لک القهر و لک النعمه و لک العظمه و لک الرحمه و لک المهابه و لک السلطان و لک البهاء و لک الامتنان و لک التسبیح و لک التقدیس و لک التهلیل و لک التکبیر
و لک ما یری و لک ما لا یری و لک ما فوق السماوات العلی و لک ما تحت الثری و لک الارضون السفلی
و لک الآخره و الآولی و لک ما ترضی به من الثناء والحمد و الشکر و النعماء
اللّهم صلّ علی جبرئیل امینک علی وحیک و القوی علی امرک و المطاع فی سماواتک و محال کراماتک (المتحمّل لکلماتک) الناصر لاولیائک المدمّر لاعدائک
اللهمّ صلّ علی میکائیل ملک رحمتک والمخلوق لرافتک و المستغفر المعین لاهل طاعتک
اللهمّ صلّ علی اسرافیل حامل عرشک و صاحب الصور المنتظر لامرک و الوجل المشفق من خیفتک
(اللهم صلّ علی عزرائیل ملک الرحمه الموکّل علی عبیدک و امامک المطیع فی ارضک و سمائک قابض ارواح جمیع خلقک بامرک)
اللهمّ صلّ علی حمله العرش الطاهرین و علی السفره الکرام البرره الطیّبین و علی ملائکتک الکرام الکاتبین، و علی ملائکته الجنان و خزنه النیران و ملک الموت و الاعوان یا ذالجلال و الاکرام
اللهمّ صلّ علی ابینا آدم بدیع فطرتک الّذی کرمته بسجود ملائکتک و ابحته جنّتک
اللهم صل علی امنا حواء الطهره من الرجس المصفاه من الدنس المفضّله من الانس المتردّده بین محال القدس
اللهمّ صلّ علی هابیل و شیث و ادریس و نوح و هود و صالح و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و یوسف و الاسباط و لوط و شعیب ایّوب و موسی و هارون و یوشع و میشا و الخضر و ذی القرنین و یونس و الیاس و الیسع و ذی الکفل و طالوت و داود و سلیمان و زکریّا و شعیا و یحیی و تورخ و متی و ارمیا و حیقوق و دانیال و عزیز و عیسی و شمعون و جرجیس و الحوارییّن و الاتباع و خالد و حنظله و لقمان
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و ارحم محمدّاً و آل محمّد و بارک علی محمّد و آل محمّد کما صلّیت و رحمت و بارکت علی ابراهم و آل ابراهیم انّک حمید مجید
اللّهم صلّ علی الاوصیاء و السعداء و الشهداء و ائمه الهدی
اللّهم صلّ علی الابدال و الاوتاد و السیّاح و العباد و المخلصین و الزّهاد و اهل الجدّ و الاجتهاد و اخصص محمّداً و اهل بیته بافضل صلواتک و اجزل کراماتک و بلّغ روحه و جسده منّی تحیّه و سلاماً و زده فضلاً و شرفاً و اکراماً حتّی تبلّغه اعلی درجات اهل الشرف من النبین و المرسلین و الافاضل المقرّبین
اللّهم و صلّ علی من سمّیت و من لم اسمّ من ملائکتک و انبیائک و رسلک و اهل طاعتک و اوصل صلواتی الیهم و الی ارواحهم و اجعلهم اخوانی فیک و اعوانی علی دعائک
اللهم انّی استشفع بک الیک و بکرمک الی کرمک و بجودک الی جودک و برحمتک الی رحمتک و باهل طاعتک الیک و اسالک اللهم بکلّ ما سالک به احد منهم من مساله شریفه (مسموعه) غیرمردوده و بما دعوک به من دعوه مجابه غیرمخیبه

یا الله یا رحمان یا رحیم یا حلیم یا کریم یا عظیم یا جلیل یا منیل
یا جمیل یا کفیل یا وکیل یا مقیل یا مجیر یا خبیر یا منیر یا مبیر یا منیع یامدیل یا محیل یا کبیر یا قدیر یا بصیر یا شکور یا برّ یا طهر یا طاهر یا قاهر یا ظاهر یا باطن
یا ساتر یا محیط یا مقتدر یا حفیظ یا مجیر یا قریب یا ودود یا حمید یا مجید یا مبدی یا معید یا شهید یا محسن یا مجمل یا منعم یا مفضل یا قابض یا باسط یا هادی یامرسل یا مرشد یا مسددّ
یا معطی یامانع یا دافع یا رافع
یا باقی یا واقی یا خلّاق یا وهّاب یا توّاب یا فتّاح یا نفّاح یا مرتاح
یا من بیده کلّ مفتاح
یا نفّاع یا رؤوف یا عطوف یا کافی یا شافی یا معافی یا مکافی یا وفی یا مهیمن یا عزیز یا جبّار یا متکبّر یا سلام یا مؤمن
یا احد یا صمد یا نور یا مدبّر یا فرد یا وتر یا قدّوس یا ناصر یا مونس یا باعث یا وارث یا عالم یا حاکم یا بادی یا متعالی
یا مصوّر یا مسلمّ یا متعجّب یا قائم یا دائم یا علیم یا حکیم یا جواد یا باریء یا بارّ یا سارّ یا عدل یا فاضل یا دیّان یا حنّان یا منّان
یا سمیع یا بدیع یا خفیر یا مغیّر (یا مفتی)
یا ناشر یا غافر یا قدیم یا مسهّل یا میسّر
یا ممیت یا محیی یا رافع یا رازق یا مقتدر یا مسبّب
یا مغیث یا مغنی یا مقنی یا خالق یا راصد یا واحد یا حاضر یا جابر یا حافظ یا شدید یا غیاث یا عائذ یا قابض
(یا منیب یا مبین یا طاهر یا مجیب یا متفضّل یا مسجیب
یا عادل یا بصیر یا مؤمل یا مسدّد یا اوّاب یا وافی یا راشد
یا ملک یا ربّ یا معزّ یا مذل یا ماجد یا رازق یا ولی یا فاضل یا سبحان)
یا من علی فاستعلی فکان بالمنظر الاعلی
یا من قرب فدنی و بعد فنای و علم السرّ و اخفی
یا من الیه التدبیر و له المقادیر
یا من العسیر علیه سهل یسیر
یا من هو علی ما یشاء قدیر
یا مرسل الریاح یا فالق الاصباح یا باعث الارواح
یا ذالحود و السماح یا رادّ ما قد فات
یا ناشر الاموات یا جامع الشتات یا رازق من یشاء و فاعل ما یشاء کیف یشاء
و یا ذالجلال و الاکرام یا حیّ یا قیّوم یا حیّ حین لا حیّ
یا حیّ یا محیی الموتی
یا حیّ لا اله الّا انت (یا) بدیع السماوات و الارض
یا الهی (و سیدی) صلّ علی محمّد و آل محمّد
و ارحم محمّداً و آل محمّد و بارک علی محمّد و ال محمد
کما صلّیت و بارکت و رحمت (و ترحّمت) علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمید مجید
و ارحم ذلّی و فاقتی و فقری و انفرادی و وحدتی و خضوعی بین یدیک و اعتمادی علیک و تضرّعی الیک
ادعوک دعاء الخاضع الذلیل الخاشع الخائف المشفق البائس المهین الحقیر الجائع الفقیر العائذ المستجیر المقرّ بذنبه المستغفر منه المستکین لربّه دعاء من اسلمته ثقته و رفضته احبّته و عظمت فجعته دعاء حرق حزین، ضعیف مهین بائس مسکین بک مستجیر
اللّهمّ و اسالک بانّک ملیک و انّک ما تشاء -من امر- یکون و انّک علی ما تشاء قدیر
و اسالک بحرمه هذا الشهر الحرام و البیت الحرام و البلد الحرام و الرکن و المقام و المشاعر العظام و بحقّ نبیّک محمد علیه و آله السلام
یا من وهب لآدم شیث و لابراهیم و اسماعیل و اسحاق یا من ردّ یوسف علی یعقوب و یا من کشف -بعد البلاء- ضرّ ایّوب و یا رادّ موسی علی اُمّه و زائد الخضر فی علمه و یا من وهب لداود سلیمان و لزکریا یحیی و لمریم عیسی
یا حافظ بنت شعیب و یا کافل ولد امّ موسی (عن والدته)
اسالک ان تصلّی علی محمّد و آل محمد و ان تغفر لی ذنوبی -کلّها- و تجیرنی من عذابک و توجب لی رضوانک و امانک و احسانک و غفرانک و جنانک و اسالک ان تفکّ عنّی کلّ حلقه (ضیق) بینی و بین من یؤذینی و تفتح لی کلّ باب و تلیّن لی کلّ صعب و تسهّل لی کلّ عسیر و تخرس عنّی کلب ناطق بشرّ و تکف عنّی کلّ باغ و تکبت عنّی کلّ عدوّ لی و حاسد و تمنع عنّی کل ظالم و تکفینی کلّ عائق یحول بینی و بین حاجتی و یحاول أن یفرّق بینی و بین طاعتک و یثبّطنی عن عبادتک
یا من الجم الجنّ المتمردّین و قهر عتاه الشیاطین و اذلّ رقاب المتجبّرین و ردّ کید المتسلّطین عن المستضعفین
اسالک بقدرتک علی ما تشاء و تسهیلک لما تشاء کیف تشاء ان تجعل قضاء حاجتی فیما تشاء.
سپس امام صادق علیه السلام به مادر داود فرمود: پس از فارغ شدن از خواندن این دعا بر روی زمین سجده کن -و گونه های خود را روی زمین قرار بده- در حال سجده بگو:

اللهمّ لک سجدت و بک آمنت فارحم ذلّی و فاقتی و اجتهادی و تضرّعی و مسکنتی و فقری -الیک- یاربّ.
سپس امام صادق علیه السلام به مادر داود فرمود: سعی کن کوشش نما که -در هنگام خواندن این دعا- چشمان تو اشک آلود گردد اگرچه به مقدار سر سوزنی باشد زیرا نشانه اجابت این دعا: شکسته شدن دل و جاری شدن اشک می باشد.
آنگاه امام صادق علیه السلام به مادر داود به این مضمون فرمود: در حفظ این دعا سعی و کوشش فراوان نما و برحذر باش از اینکه دعا را به غیر اهل خود بیاموزی و برحذر باش از اینکه این دعا به دست شخص نااهلی بیفتد
زیرا این دعا دعای شریفی است و در این دعا اسم اعظم خدا یاد شده است و این دعائی است که به اجابت می رسد و شخصی که این دعا را می خواند حاجتش برآورده می شود و به خواسته اش می رسد و آرزویش برآورده می گردد چه زن باشد و چه مرد و اگر جن و انس دشمن فرزند تو باشند و او در دست آنها گرفتار باشد، خدای متعال -به برکت این دعا- او را نجات خواهد داد و او را از گزند آنها مصون خواهد داشت.
مادر داود می گوید: آنگاه امام صادق علیه السلام این دعا را نوشت سپس به طرف خانه ام رفتم و در اقبال الاعمال چنین آمده است: سپس من این دعا را نوشتم و در انتظار حلول ماه رجب و رسیدن ایام مخصوص آن بودم
پس از فرا رسیدن آن ایام مخصوص من روزه گرفتم و همانگونه که امام صادق علیه السلام به من فرموده بود، دعا کرده و آن اعمال را بجای آوردم و پس از خواندن نماز مغرب و عشاء افطار نمودم سپس -در نیمه شب- مقداری نماز خواندم، آنگاه خوابیدم.

پس از خواب رفتن در عالم رؤیا اشخاصی از ملائکه و انبیاء و صلحاء و پاکانی - را که در جملات آن دعا از آنها یاد شده و بر آنها درود و صلوات فرستاده بودم-مشاهده نمودم و همچنین-در این رؤیا-پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله را نیز مشاهده کردم که آن حضرت به این مضمون-به من فرمود:
-
ای دخترم-ای مادر داود تو را بشارت و مژده می دهم و بدانکه این ملائکه و انبیاء و صلحائی که می بینی همه آنها به یاری آمده اند و همه آنها برایت استغفار می کنند و همه آنها براورده شدن حاجت ات را به تو مژده می دهند
و من تو را به مغفرت و رضوان الهی نوید می دهم و خبر حفظ سلامتی فرزندت و بازگشت او به سویت را به تو بشارت می دهم -انشاء الله-
مادر داود می گوید: در این هنگام از خواب برخاستم و به خدا سوگند که مدت زمانی -بیشتر از پیمودن مسیر عراق تا مدینه- نگذشت که فرزندم به نزدم آمد.
و پس از آنکه دعایم مستجاب شد و فرزندم به نزدم آمد او جریان آزادی خود را اینچنین شرح داده و گفت:-ای مادر-من در حالی که در عراق-در تنگ ترین زندانها-محبوس بودم و در غُل و زنجیر قرار داشتم و در حالی که از نجات خود مأیوس شده بودم در نیمه ماه رجب در خواب بودم، که در عالم رویا تو را دیدم که بر جانماز نشسته بودی و اطراف تو انبیاء و صلحاء بودند که آنها تسیبح خدا را بر زبان جاری می ساختند و در میان آنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را دیدم که با صورتی زیبا در حالی که لباسی تمیز بر تن داشت و از وی بوی خوش به مشام می رسید به من فرمود:-ای فرزند بانوی نیکوکار- تو را بشارت باد به این که خدای عزّ و جلّ دعای مادرت را در حقّ ات مستجاب نمود.

سپس داود گفت: در این هنگام از خواب بیدار شدم و ناگهان دیدم که پیکی از طرف منصور دوانیقی به نزد من آمد و در همان شب مرا به نزد منصور برد و پس از آنکه به نزد منصور رسیدم او دستور داد تا غُل و زنجیرها را از من باز کنند سپس او به من نیکی کرد و دستور داد تا ده هزار درهم به من بدهند و دستور داد تا مرا بر اسبی تندرو سوار کرده و در سریعترین زمان به مدینه برسانند و اینک-ای مادر-می بینی که من در نزد شماهستم.
مادر داود می گوید: پس از اینکه داود به نزد من آمد او را به خدمت امام صادق علیه السلام بردم و او پس از سلام کردن به حضرت امام صادق علیه السلام ماجرای آزاد شدن خود را برای آن حضرت بیان نمود.
در این هنگام امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: آن شب منصور دوانیقی حضرت امیرالمؤمنین را در خواب دید و آن حضرت به اوفرمود:
فرزندم را آزاد کن و گرنه تو را در آتش خواهم انداخت.
در این هنگام منصور احساس کرد که در زیر قدمهایش آتشی وجود دارد و در همین حال -با پریشانی- از خواب بیدار شد و دستور آزادی تو را داد.

 

منبع مقاله: ناجی موسوی جزایری، سید هاشم، از کتاب « فرزندان رحمت شده و فرزندان نفرین شده»