گزیده ای از سخنان گوهربار امام علی(ع) درباره بلایای طبیعی
۱۳۹۱/۱۲/۲۷

روز بیستم مهر به پیشنهاد وزارت کشور و تصویب شورای فرهنگ عمومی «روز ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی» نامیده شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم
 رخداد های طبیعی مانند: زلزله، سیل، توفان، خشکسالی و ... و تغییر و تحولاتی که پس از آن ایجاد می شود از آغاز خلقت کره زمین تا کنون سیری مداوم داشته و شیوه های مقابله با آن نیز از ابتدایی ترین شکل خود (مانند پناه بردن انسان به غارها) تا پیشرفت های عصر حاضر که زندگی مسالمت آمیز با پدیده های طبیعی را توصیه می کند همچنان ادامه دارد. 
این امر برای ایران که در بین ۱۰ کشور شاخص جهان از نظر بروز سوانح طبیعی قرار دارد و سالانه با خسارت ۳۰ تا ۵۰ هزار میلیارد ریالی سوانح طبیعی مواجه است، اهمیت بسزایی دارد. در این نوشتار مختصر، ضمن بیان گزیده ای از سخنان گوهربار امام علی(ع)، به نحوه برخورد با این پدیده¬های طبیعی اشاره می شود.
امام علی(ع)  فرمودند:
 «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَة؛ بلا برای ظالم ادب نمودن و تنبیه کردن است، برای مؤمن امتحان است، برای انبیاء درجه است و برای اولیاء کرامت.» (بحارالأنوار، ج‏۶۴، ص۲۳۵)
شرح و توضیح:
انواع بلایا
براساس این سخن گوهربار امام عای(ع)، بلاء و مصیبت برای مجازات و تأدیب ظالمین تا شاید از این راه متنبّه شده به راه راست بازگردند. چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ؛ به آنان از عذاب نزدیک(عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ(عذاب آخرت) مى‏چشانیم، باشد که بازگردند.» (سجده: آیه۲۱) همچنین در آیه¬ای دیگر می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون؛ ظاهر شد فساد، در خشکى و دریا به خاطر کارهایى که مردم انجام داده‏اند؛ تا [خداوند جزاى‏] برخى از آنچه کرده‏اند را به آنها بچشاند، باشد که باز گردند.»(روم: آیه۴۱)
امّا بلاء و مصیبت درباره مؤمنین برای امتحان و آزمایش آنها است تا به این وسیله استعدادهای الهی آنان شکوفا شود؛ و به صفاتی چون صبر، حلم، رضا، توکّل و... آراسته گردند. زیرا حقیقت وجودی انسان در عالم برزخ و آخرت تابع صفات و ملکات درونی اوست. خداوند متعال می فرماید: «سپس از پى آن غم، آرامشى بر شما نازل کرد، خوابى که جمعى از شما را فراگرفت و گروهى که تنها در فکر جان خویش بودند گمان‏هاى نادرستى، در باره خدا چون گمان دوره جاهلیّت داشتند، مى‏گفتند: آیا ما را از این کار چیزى هست؟ بگو: سر رشته همه کارها به دست خداست. در دل خویش چیزهایى نهان مى‏داشتند که بر تو آشکار نمى‏کردند. مى‏گفتند: اگر کار دست ما بود در اینجا کشته نمى‏شدیم. بگو: اگر در خانه‏هاى خود هم بودید، کسانى که کشته شدن بر آنان مقرّر شده بود [با پاى خود] به قتلگاه خویش مى‏رفتند، و براى این که بدین‏سان خدا نیت‏هاى شما را بیازماید و آنچه در دل دارید تصفیه کند، و خدا به راز دل‏ها آگاه است.» (آل عمران: آیه ۱۵۴) همچنین می فرماید: «لَتُبْلَوُنَّ فی‏ أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛: به یقین(همه شما) در اموال و جانهاى خود، آزمایش مى‏شوید. و از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب آسمانى داده شده، و همچنین از مشرکان، سخنان آزار دهنده  فراوان خواهید شنید، و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، شایسته‏تر است؛ زیرا این از کارهاى مهم و قابل اطمینان است.»(آل‏عمران: آیه۱۸۶)
از این آیات شریفه به روشنی استفاده می شود که هدف از امتحان و مبتلا نمودن مؤمنان از جانب خداوند حکیم، تصفیه نمودن باطن آنها و آراستن آنها به صفات نیکوست. در برخی روایات نیز بیان شده که برخی از این ابتلائات به عنوان کفّّاره  گناهان مؤمنان است و کفّاره؛ یعنی پوشاننده، و این شدائد را کفّاره گفته اند؛ چون موجب می شود نقصهای حاصل از گناه پوشیده و پر شوند. 
نکته درخورتوجه این که: بلاها و مصیبت هایی که برای ترفیع درجه بوده، اختصاص به کسانی دارد که فاقد هرگونه گناهی هستند و البته روشن است که انبیاء(ع) بارزترین مصداق چنین افرفادی هستند؛ امّا چنین مقامی تنها مختصّ این بزرگواران نیست، بلکه برای برخی افراد غیر نبی نیز چنین مقامی قابل تصوّر است؛ مانند حضرت مریم(س) یا حضرت معصومه(س) یا حضرت ابوالفضل(ع) و برخی علما که صاحب عصمت اکتسابی شده اند. اینها چون گناهی برای زدوده شدن ندارند، بنابراین بلایا برای آنها صرفاً جنبه ارتقاء درجه دارند؛ یعنی با این بلایا قابلیّت فیض پذیری این بزرگواران افزایش یافته آماده برای پذیرش فیض بیشتر می شوند. 
امّا آخرین قسم بلایا برای اولیاء به معنای مطلق آن است که عبارت از چهارده معصوم(ع) هستند. هر نبی و مؤمنی نسبت به افراد پایین تر از خود ولی محسوب می شود، امّا وقتی این واژه در کنار انبیاء و مؤمنین ذکر شد، مراد از آن ولیّ الله کامل خواهد بود که بر همگان و حتّی بر انبیاء(ع) نیز ولایت دارند. این بزرگواران نه تنها از معصیت معصومند، بلکه به معنای حقیقی کلمه از ترقّّی مقام نیز منزّهند، چون مقامی بالاتر از آنچه ایشان در آن مستقرّ شده اند، تصوّر ندارد. بین این ذوات مقدّسه و خداوند متعال تنها حجاب مخلوقیّت و خالقیّت حائل است که آن نیز دریدنی نیست. پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ وَ مَا عَرَفَکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِی؛ یا علی! جز من و تو کسی خدا را چنان که حقّ معرفت اوست نشناخت؛ و تو را نیز آنچنان که حقّ معرفت توست جز من و خدا نشناختیم.» (بحارالأنوار، ج۳۹، ص۸۴) 
همچنین آن حضرت فرمودند: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ؛ خدایا آن گونه که من بندگی تو نمودم، حقّ بندگی توست و آنچه من از تو شناختم حقّ معرفت توست.» (بحارالأنوار، ج۶۸، ص۲۳) یعنی دیگر بالاتر از این نه عبادتی توان نمود و نه معرفتی توان حاصل کرد؛ زیرا  بیش از این ذاتاً محال است.
امّا این که امام علی(ع) فرمود: بلا برای اولیاء کرامت است «... وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَة»، مقصود این است که در هنگام بلا کمالات وجودی این بزرگواران برای دیگران نیز ظاهر می شود. آنگونه که در کربلای معلّی عظمت روح حسینی(ع) ظهور نمود؛ به گونه ای که کسی چون «حرّ» آن را اعجاز امامت یافت یا در شدائد زیادی حلم و خلق نبوی ظاهر می شد تا آنجا برخی افراد زیرک از عظمت صفات اخلاقی آن حضرت پی به نبوّتش می بردند. چنان که شجاعت علوی و هیبةالله و یدالله و اسدالله بودن آن حضرت در شدّت جنگ بروز می نمود. 
۲. امام على(ع) فرمودند: «انَّ اللّه یبتلى عبادَهُ عند الأَعمال السَیِّئة بنقص الثّمرات و حبسِ البرکات و أغلاقِ خزائِنِ الخَیْرات لیستوبَ تائبٌ و یُقْطِعَ مُقْطِعٌ وَ یَتَذَکَّرَ متذکِّرٌ؛ خداوند بندگان خویش را به هنگامى که کارهاى بد انجام مى دهند با کمبود میوه ها و جلوگیرى از نزول برکات و بستن در گنج هاى خیرات به روى آنان آزمایش مى کند.»(نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳)
شرح و توضیح:
انسان در عالم دنیا همچون مسافرى است که در مسیر زندگى خود در حرکت است و اگر در طول مسیر همیشه در رفاه و آسایش باشد، ممکن است غفلت بر او چیره شود و او را از مسیر اصلى و هدف نهایى باز دارد؛ ازاین رو خداوند که «أرحم الراحمین» و از همگان نسبت به انسان مهربان تر است، زنگ بیدار باش را براى انسان در قالب بلا و سختى به صدا درمى آورد و انسان را از عواقب خطرناک ضلالت و گمراهى باخبر مى سازد. چنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَلَقَدْ أَخَذْنَآ  آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْص مِّنَ الثَّمَرَ تِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ؛ و ما نزدیکان و قوم فرعون را به خشکسالى و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکّر گردند.»(اعراف: آیه ۳۰)
اگر بشر زندگی راحت و خالی از هرگونه ناملایمات داشته باشد، ارزش راحتی و آسایش را درک نخواهد کرد؛ زیرا بشر با غرور، شهوت، امیال و غرایزی که دارد اگر بحالش گذاشته شود و هیچ وسیله بیدار باشی نداشته باشد، به تدریج حدود و حقوق را فراموش کرده و طبعاً به هرگونه خواسته‌های نامشروع امیال و آرزوها تن خواهد داد که فرآیند نامطلوب در پی خواهد داشت. بنابراین بشر به یک بانگ بیدار باش و زنگ خطر نیازمند است تا فطرت ذاتی انسان بیدار شود و به خداوند رو آورند، و از طرفی بشر تنها برای زندگی در این جهان مادی خلق نشده، بلکه برای یک حیات جاودانی و کاملتری ذخیره شده است که این زندگی مقدمه برای رسیدن به آن است. و از آنجا که بشر در نتیجه سرگرم شدن و مشغول شدن به این زندگی مادی، از زندگی ابدی غفلت نموده و در پی تکامل خود نیست، نیازمند به یک وسیله تذکر و بیداری است که او را به مقصد اصلی و وطن حقیقی متوجه نماید و زوال و فنای این جهان گذرا را در مقابل او مجسّم سازد تا دلبستگی شدید به آن پیدا نکند و در تکاپوی تکامل خود باشد.
از برخی از آیات قرآن کریم درمی یابیم که، علت مصائب و مشکلات این است که انسان دل‌بسته و اسیر زرق و برق این جهان مادی نشود و آن را جاودانه نپندارد. بنابراین مصائب و مشکلات زنگ بیدارباش برای غافلان، شلاق بر ارواح خفته، رمز ناپایداری جهان مادی و اشاره‌ای به کوتاه بودن عمر این زندگی است.
 قرآن کریم می فرماید: «لَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ؛ آنچه از دست داده‌اید غمگین نشوید و به آنچه خداوند به شما داده است خوشحال و دل‌بسته نباشید.»(حدید، آیه ۲۳)
۳. على(ع) فرمودند: «إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیَّةَ أصْلَبُ عُوداً، وَالرَّوَائِعَ الْخَضِرَةَ أرَقُّ جُلُوداً، وَالنَّابِتَاتِ الْعِذْیَةَ أَقْوَى وَقُوداً، وَ أبْطَأُ خُمُوداً، درختان بیابانى (که از مراقبت و رسیدگى باغبان محرومند) چوب محکم تر و دوام بیشترى دارند درختان باغتان (که دائماً مراقبت شده اند) نازک پوست و بى دوام ترند.»(نهج البلاغه: نامه ۴۵)
سخن آخر
برخلاف نظر مادیون، که عوامل تأثیر گذار در سرنوشت انسان و عمر او را در عوامل طبیعی منحصر می‌دانند،‌ شریعت‌های آسمانی, افزون بر عوامل مادی، مانند: بی‌احتیاطی‌ها، مراعات نکردن بهداشت، ساخت و سازهای نامناسب، زلزله‌ها، سیل‌ها و...، عوامل معنوی را نیز، مانند: صدقه، دعا، گناه، عذاب خداوند و...، در سرنوشت انسان مؤثر می‌دانند. در اینجا به عنوان نمونه، به برخی از آیات و روایاتی که بر تأثیرگذاری عوامل معنوی تأکید دارند اشاره می‌شود:
۱. در روایتی پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «ان الصدقة و صلة الرّحم تعمران الدیار، و تزیدان فی الاعمار؛ انفاق در راه خدا و صله رحم خانه‌ها را آباد، و عمر‌ها را طولانی می‌کند.»(بحارالانوار، ج۹۳، ص۱۳۰)
۲. آیه ۴۱ سوره ‌روم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون؛ فساد در خشکی و دریا به خاطر اعمال مردم آشکار شد، تا نتیجه بعضی از اعمالی را که انجام داده‌اند به آنان بچشاند، شاید باز گردند.»
 این آیه شریفه بیانگر این است که گاهی مصیبت‌ها، جنبه دسته جمعی دارد و محصول گناهان جمعی است.
۳.  در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «ای مسلمانان از زنا بپرهیزید که شش پیامد سوء دارد: سه چیز در دنیا و سه چیز در آخرت؛‌ امّا آن سه که در دنیا است: نورانیت را از انسان می‌برد، فقر و تنگدستی به بار می‌آورد و از عمر انسان می‌کاهد.» (ارشاد‌القلوب دیلمی، انتشارات شریف رضی، ج۱، ص۷۱)
بنابراین، نباید عوامل دخیل در سرنوشت انسان را، منحصر به عوامل مادی و ظاهری دانست. نکته شایان توجه این که، اعمال انسانها مانند عوامل طبیعی بر روند حوادث تأثیر دارد؛ امّا این که فلان حادثه تحت تأثیر کدام علّت بوده است کاری است بسیار مشکل و جز اولیای الهی ـ که واقف بر اسرار باشند ـ کسی قادر به تشخیص قطعی آن نیست، ازاین رو بهتر است از قضاوت کردن بدون دلیل، در این گونه حوادث بپرهیزیم.
وظیفه انسان در برابر حوادث و عوامل طبیعی
 اسلام و به ویژه آموزه‌های شیعی، نه تنها انسان را به دست روی دست گذاشتن در برابر عوامل طبیعی فرانخوانده، بلکه او را به مواجهه مناسب با آنها فراخوانده است. قرآن کریم و روایات اسلامی در هیچ مورد نمی‌گوید در برابر مصیبت‌ها تسلیم باش و در رفع مشکلات کوشش نکن و تن به ظلم‌ها، ستم‌‌ها، بیماری‌ها و حوادث‌ بده، بلکه می‌گویند: اگر با تمام تلاش و کوششی که انجام دادی باز هم گرفتاری‌ها بر تو چیره شد، بدان گناهی کرده‌‌ای که نتیجه و کفّاره‌‌اش دامانت را گرفته، به اعمال گذشته بیندیش و از گناهانت استغفار کن و خویشتن را بساز و ضعف‌ها را اصلاح نما.»(ر.ک: تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۴۰، با اندکی دخل و تصرف)
تمام دستورهای بهداشتی و تأمینی و امنیتی در راستای همین مواجه مناسب انسان در برابر حوادث است. در روایتی آمده است: «امام علی(ع) در پای دیواری نشسته بود، متوجّه شد که دیوار شکسته است و ممکن است فرو ریزد؛ فوراً برخاستند و از آنجا دور شدند. مردی اعتراض کرد: از قضای الهی می‌گریزی؟ حضرت پاسخ دادند: از قضای الهی به سوی قدر الهی فرار می‌کنم.»(بحارالانوار، ح۵، ص۹۷)
بنابراین، وظیفه در برابر حوادث احتیاط کامل و فراهم کردن همه شرایط و امکانات متناسب با آنها است. از جمله، در برابر زلزله، سیل، طوفان و جز اینها، وظیفه همه (مردم و دولت)، ساخت و ساز مناسب، دورکردن خود از معرض آنها است؛ اگر به وظیفه عمل نشود، عامل پدیده‌های شرّ از جز خودمان کسی نخواهد بود، براین اساس نظر حقوقی اگر پیمانکاری اصول ساخت و ساز را مراعات نکند، مجرم شناخته خواهد شد.
نویسنده: عسکری اسلامپورکریمی