شرایط حضور زنان در مسجد
۱۳۹۱/۱۱/۲۱

"بسمه تعالی"

شرایط حضور زنان در مسجد

مقدمه

بنا بر معیارهای ارزشی بشر، بین زن و مرد فرقی وجود ندارد. در آیات و روایات نیز سخن از برابری حقوق زن ومرد به میان آمده است. در مقامات معنوی نیز تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد؛ لذا زنان می‌توانند مانند مردان به مقامات عالی انسانی دست یابند. تقوا امری اکتسابی است و جنسیت در آن دخیل نیست و از نگاه قرآن فقط تقوا ملاک برتری انسان‌ها بر یکدیگر است. همان‌گونه‌که مدارج تقوا به نژاد، قوم و سرزمین جغرافیایی ربطی ندارد، به سن، ثروت و زیبایی نیز ربط ندارد. اسماء بنت عمیس، از نخستین زنان مهاجر در اسلام، وقتی ازحبشه بازگشت، به دیدار همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد. نخستین پرسش او این بود: «آیا آیه‌ای درباره‌ی زنان نازل شده است؟» و آنان پاسخ دادند: «خیر». اسماء خدمت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسید و عرض کرد: «ای رسول خدا! جنس زن گرفتار خسران و زیان است؟»، رسول خدا(صلی الله‌علیه‌وآله) فرمود: «چرا؟»، گفت: «چون در قرآن فضیلتی همانند مردان برای زنان نیامده است». دراین‌هنگام، آیه‌ی 35 سوره‌ی احزاب نازل شد و برخی ارزش‌های معنوی زن و مرد را بیان کرد که در یک ردیف قراردارند. در سوره‌های دیگر قرآن نیز از برابری بین زن و مرد در ارزش وکمالات انسانی سخن به‌میان آمده است. بنابراین، زن درکمالات و درک مدارک عالی اخلاقی هیچ تفاوتی با مرد ندارد؛ بلکه اسلام به زن، مانند مرد، روح کامل انسانی و اراده و اختیار داده است . لذا، هر دو را در یک صف واحد قرار داده است و در یک مسیر هدایت کرده است. قرآن کریم گاه با خطاب‌های «یاایهاالناس» و «یاایها الذین امنوا» (بدون درنظرداشتن جنسیت) هر دو را مخاطب قرار داده است و برنامه‌های تربیتی اجتماعی را برای هر دو لازم دانسته است و گاه او را به‌صراحت در کنار مردان قرار داده است: «وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ»، هرکس ایمان داشته باشد و عمل صالحی انجام دهد، مرد باشد یا زن، داخل بهشت می‌شود. چنانچه صادق آل محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرموده‌اند : «أَکْثَرُ الْخَیْرِ فِی‏ النِّسَاءِ» ، بیشترین خیر و خوبی در وجود بانوان است. تردیدی نیست که سعادت و شقاوت جامعه‌ی بشری بسته به وجود زن است؛ زیرا عالی‌ترین وظیفه‌ی انسانی، که تربیت نسل آینده‌ی بشر است، نخست به دوش زن گذاشته شده است. ازاین‌رو، زن می‌تواند مبدأ سعادت و شقاوت باشد. همان‌‌طورکه امام راحل(رحمة‌الله‌علیه) زن را مربی جامعه معرفی کرده‌اند. حال، باتوجه‌به‌اینکه نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل می‌دهند، این سؤال مطرح می‌شود که آیا از نظر اسلام فضایل و آثاری که برای رفت‌وآمد به مسجد و حضور درآن ذکر شده است فقط به مردان اختصاص دارد یا زنان نیز می‌توانند از آثار و برکات خانه‌ی خداوند بهره‌مند شوند؟ به‌دیگرسخن، آیا در زمان پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و صدر اسلام زنان در مساجد حضور می‌یافتند یا نه؟ اگر در مسجد حضور داشته‌اند، شیوه‌ی رفتار پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با این حرکت اجتماعی زنان چگونه بوده است؟ در پاسخ اجمالی به این سؤال باید گفت: اسلام زنان را از شرکت در اجتماع نهی نمی‌کند؛ بلکه در بعضی موارد شرکت آنان را واجب می‌داند، مانند شرکت در مراسم حج واجب که برای آن زن و مرد هر دو مورد خطاب خداوندند و هیچ تفاوتی میانشان نیست. دراین‌راستا، حتی این سفر معنوی به اجازه‌ی شوهر هم منوط نیست. از دیگر مواردی که اسلام بر هر مسلمانی واجب دانسته است و تفاوتی قائل نشده است، تحصیل است. بنابراین، می‌توان استفاده کرد به تحصیل زنان به همان اندازه‌ی مردان تأکید شده است. پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در روایتی فرمودند: «طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَةٌ عَلَى‏ کُلِ‏ مُسْلِمٍ‏ وَ مُسْلِمَةٍ» ، طلب علم بر هر مسلمانی، اعم از زن و مرد، واجب است. از دیگر مواردی که اسلام بر هر مسلمانی واجب دانسته است جهاد دفاعی است. اگر افراد به قدر کفایت به جبهه نروند، دفاع از هیچ‌کس ساقط نمی‌شود و بر زنان، پیرمردان، بیماران و خردسالان نیز واجب می‌شود. همچنین، رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) با قید قرعه زنانشان را با خود به سفرهای جهادی می‌بردند. بعضی از اصحاب نیز چنین می‌کردند. همچنین، زنان از تشییع جنازه منع نشده‌اند. در اخبار آمده است وقتی زینب، دختر بزرگ رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، وفات کرد خواهرشان، زهرای مرضیه(سلام‌الله‌علیها) و زنان مسلمان آمدند و بر وی نماز خواندند. در کتاب وسائل الشیعه روایات گوناگونی دراین‌زمینه آمده است که شرایط و چگونگی شرکت زنان را در مسائل اجتماعی بیان می‌کند. از مجموع روایات به این نتیجه می‌رسیم: زنان اجازه دارند در مجالس عزا، ادای حقوق مردم یا تشییع جنازه شرکت کنند؛ همچنان‌که حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) و زنان ائمه‌ی اطهار(علیهم‌السلام) در آن‌ها شرکت می‌کردند. بنابراین، باتوجه‌به کارکردهای مسجد و نقش آن در امور مردمی، حضور زن در مسجد علاوه‌براینکه حضور در مراسمی عبادی و معنوی و بهره‌مندشدن از برکات و فضایل عبادت دسته‌جمعی است، حضور در فعالیت‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی نیز است. اسلام برای حفظ کرامت و شخصیت زن و مصون‌ماندن وی از آلوده‌شدن به گناه شرایطی برای این حضور درنظر گرفته است و زنان را به رعایت‌کردن آن سفارش کرده است. مقاله‌ی حاضر این شرایط را بیان می‌کند و از آثار و برکات این حضور تاحدامکان سخن می‌گوید. فصل اول شرایط حضور زنان در مسجد 1- رعایت حجاب یا پوشش اسلامی از دیدگاه اسلام، یکی از شرایطی که زنان موظف‌اند هنگام حضور در مسجد رعایت کنند حجاب یا پوشش اسلامی است. براساس ادله‌ی کلی، حجاب در بیرون از منزل، هنگامی‌که بانوان در مجالس عمومی حضور پیدا می‌کنند و در معرض دید نامحرم قرار می‌گیرند، اثبات‌پذیر است. علاوه‌برآن، در روایات اسلامی به مسئله‌ی پوشش اسلامی زنان در مسجد و مسیر آن نیز اشاره شده است که خود تأکیدی است بر مسئله‌ی حجاب برای خانم‌های نمازگزاری که در مسجد حضور پیدا می‌کنند. برای روشن‌شدن ارزش و اهمیت موضوع حجاب در آیات و روایات و رعایت آن هنگام حضور در مسجد، تاحدممکن در این تحقیق این موضوع را تشریح می‌کنیم. ازاین‌رو، بعد از روشن‌شدن معنا و مفهوم آن، از نظر لغتی و اصطلاحی، به ادله‌ی عقلی و نقلی حجاب و سپس به فلسفه‌ی حجاب و پیامدهای بی‌حجابی و بدحجابی و مسائل مربوط به این موضوع می‌پردازیم. معنا و مفهوم حجاب واژه‌ی «حجاب» در لغت به‌معنای پرده و حایل است. در کتب لغت آمده است: حجاب چیزی است که حایل می‌شود بین دو چیز و جمع آن «حجب» است. معنای لغوی حجاب پوشش نیست. اینکه به‌معنای پوشش استعمال شده است شاید از این جهت باشد که پرده وسیله‌ی پوشش است؛ چون قرارگرفتن در پشت پرده مانع از دیدن چیزی می‌شود؛ همان‌گونه‌که حجاب مصطلح مانع از دیدن مواضعی از بدن خانم‌ها می‌شود. در قرآن کریم حدوداً هفت بار کلمه‌ی حجاب در معنای لغوی خود تکرار شده است که به‌معنای پرده و حایل است؛ ازجمله در این آیات: 1- «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ‏ ذلِکُمْ‏ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ»‏ ، از آن‌ها (زنان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)) وقتی چیزی مطالبه کردید، از پشت پرده بخواهید؛ 2- «وَ بَیْنَهُما حِجابٌ‏ وَ عَلَى‏ الْأَعْرافِ» ، و میان آن دو [گروه] حایلى است و بر اعراف مردانى هستند؛ 3- «حَتَّى‏ تَوارَتْ‏ بِالْحِجابِ»، آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. در سوره‌های اعراف آیه‌ی 46، احزاب آیه‌ی 53، فصلت آیه‌ی 5 و اسراء آیه‌ی 45 نیز معنای لغوی کلمه‌ی پرده استعمال شده است. در دستوری که امیرالمؤمنان(علیه‌السلام) به مالک اشتر نوشته است می‌فرمایند: «فَلَا تُطَوِّلَنَ‏ احْتِجَابَکَ‏ عَنْ‏ رَعِیَّتِکَ...» ، در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن، حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند؛ بلکه خودت را در معرض ملاقات مردم قرار ده، حائیلی بین تو و مردم نباید وجود داشته باشد. استفاده از کلمه‌ی حجاب در مورد پوشش زن نسبتاً اصطلاحی جدید است و در عصر کنونی در مورد پوشش خانم‌ها به‌کار می‌رود. در سخنان فقها، به‌ویژه فقهای قدیم، برای پوشش زن از کلمه‌ی «ستر» استفاده می‌شده است. به‌هرحال، واژه‌ی حجاب امروزه به‌معنای پوشش زن است. عفت یکی از واژه‌هایی که با مسئله‌ی حجاب مرتبط است کلمه‌ی عفت است. عفیفه‌بودن زن از صفات زنان مؤمن است. معنای لغوی این کلمه حفظ‌کردن و دورداشتن خود از محرمات و گناه است. در قرآن کریم نیز این کلمه به همین معنای لغوی استعمال شده است: «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ» ، زنان سالخورده اگر خودشان را بپوشانند و از دید نامحرم حفظ کنند برایشان بهتر است. زیرا از نظر اسلام هرقدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند، پسندیده‌تر و به تقوی و پاکی نزدیک‌تر است. ادله‌ی وجوب حجاب الف: حجاب در آیات در آیاتی که از آن‌ها وجوب حجاب و پوشش اسلامی استفاده می‌شود، کلمه‌ی «حجاب» به‌کار نرفته است. آیات فقط حدود حجاب و پوشش خانم‌ها را بیان کرده‌اند. آیه‌ای که در آن کلمه‌ی «حجاب» به‌کار رفته است، به زنان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مربوط است؛ ولی مانعی ندارد که موضوع آن عام باشد و حکم حجاب برای همه‌ی زنان از آیه ثابت شود. گرچه در مورد زنان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) تأکید بیشتری وجود دارد؛ زیرا آن‌ها امّ المؤمنین هستند و لازم است در حفظ حجاب بیشتر احتیاط کنند. آیات مربوط به مسئله‌ی حجاب در دو سوره‌ی قرآن مطرح شده است: یکی در سوره‌ی نور و دیگری در سوره‌ی احزاب. 1- آیات سوره‌ی نور «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکي لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ به ما یَصنَعُونَ * وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»، به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند؛ این برای آن‌ها پاکیزه‌تر است. خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است و به زنان باایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس‌آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان هم‌کیششان یا بردگانشان (کنیزانشان) یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند. آن‌ها هنگام راه‌رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان دانسته شود (و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگی به‌سوی خدا بازگردید ای مؤمنان تا رستگار شوید. شأن نزول در شأن نزول نخستین آیه، از امام باقر(علیه‌السلام) در کتاب کافی چنین نقل شده است: جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبه‌رو شد - در آن دوران زنان مقنعه‌ی خود را پشت گوش‌ها قرار می‌دادند و طبعاً گردن و مقداری از سینه‌ی آن‌ها نمایان می‌شد - چهره‌ی زن نظر جوان را جلب کرد و جوان چشم خود را به او دوخت، هنگامی‌که زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه می‌کرد، درحالی‌که راه خود را ادامه می‌داد، تا اینکه وارد کوچه‌ی تنگی شد و باز همچنان به پشت‌سر نگاه می‌کرد، ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعه شیشه‌ای که در دیوار بود صورتش را شکافت، هنگامی‌که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است و به لباس و سینه‌اش ریخته است، (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند خدمت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) می‌روم و این ماجرا را بازگو می‌کنم، هنگامی‌که چشم رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) به او افتاد فرمود: چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحی خدا، نازل شد و آیه را خواند. مبارزه با چشم‌چرانی و ترک حجاب این سوره درحقیقت سوره‌ی عفت، پاکدامنی و پاکسازی از انحرافات جنسی است. آیات مورد بحث احکام نگاه‌کردن، چشم‌چرانی و حجاب را بیان می‌کند و زنان را از بی‌عفتی و ترک حجاب منع می‌کند. استفاده‌ی وجوب حجاب از این آیات روشن است؛ همان‌گونه‌که فقهای عظام حکم وجوب حجاب را فهمیده‌اند و بااستفاده‌از این آیات به وجوب حجاب و پوشش فتوا داده‌اند. خداوند نخست در این آیات مؤمنان را از چشم‌چرانی منع کرده است و می‌فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ»، به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نگاه‌کردن به زنان نامحرم و آنچه نظرافکندن بر آن حرام است) فرو گیرند و دامان خود را حفظ کنند. یَغُضوا از ماده‌ی غض (بر وزن خز) و در اصل به‌معنای کم‌کردن و نقصان است و در بسیاری از موارد برای پایین‌آوردن صدا یا کم‌کردن نگاه استفاده می‌شود. قابل توجه اینکه قرآن نمی‌گوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند (و به‌اصطلاح متعلق آن فعل را حذف کرده است) تا دلیل بر عموم باشد؛ یعنی از مشاهده‌ی هر چیزی چشم برگیرند که نگاه به آن حرام است. اما باتوجه‌به سیاق آیات، به‌خصوص آیه‌ی بعد که درباره‌ی مسئله‌ی حجاب سخن می‌گوید، به‌خوبی روشن می‌شود که منظور نگاه‌نکردن به زنان نامحرم است. شأن نزولی را که در بالا آوردیم نیز این مطلب را تأیید می‌کند. دومین دستور در آیه‌ی فوق مسئله‌ی حفظ فروج است. این کلمه در زبان عربی به‌معنای عورت است که در فارسی، برای حفظ عفت در کلام، کلمه‌ی «دامن» را به‌کار می‌برند. بنابراین، منظور از حفظ فرج در روایات پوشاندن آن از نگاه دیگران است. در حدیثی از امام صادق(علیه‌السلام) می‌خوانیم: «کُلُّ شَیْ‏ءٍ فِی الْقُرْآنِ‏ مِنْ‏ حِفْظِ الْفَرْجِ‏ فَهُوَ مِنْ الزِّنَا إِلَّا هَذِهِ الْآیَةَ فَإِنَّهَا مِنَ النَّظَرِ» ، هر آیه‌ای که در قرآن از حفظ فروج سخن می‌گوید، منظور حفظ‌کردن از زنا است؛ جز این آیه که منظور از آن حفظ‌کردن از نگاه دیگران است. گاه این سؤال پیش می‌آید که چرا اسلام کاری را نهی می‌کند که با شهوت و خواست دل بسیار هماهنگ است؛ ولی در پایان آیه آمده است: ذلِکَ‏ أَزْکى‏ لَهُمْ، این برای آن‌ها بهتر و پاکیزه‌تر است. سپس، به کسانی که نگاه هوس‌آلود و آگاهانه به زنان نامحرم می‌کنند و گاه آن را غیراختیاری قلمداد می‌کنند اخطار می‌دهد: «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ به ما یَصنَعُونَ»، خداوند از آنچه انجام می‌دهید مسلماً آگاه است. در آیه‌ی بعد، خداوند به شرح وظایف زنان دراین‌زمینه می‌پردازد. نخست، به وظایفی که مشابه مردان دارند اشاره می‌کند: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ»، و به زنان باایمان بگو چشم‌های خود را فرو گیرند (و از نگاه‌کردن به مردان نامحرم خودداری کنند) و دامان خود را حفظ نمایند. به‌این‌ترتیب، چشم‌چرانی همان‌طورکه بر مردان حرام است، بر زنان نیز حرام است و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران همان‌طورکه بر مردان واجب است، بر زنان نیز واجب است. زینت پنهان و آشکار در ادامه‌ی همان آیه، خداوند به مسئله‌ی حجاب اشاره می‌کند که از ویژگی زنان است: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا»، خانم‌ها نباید زینت خود را آشکار سازند، جز آن مقدار که طبیعتاً ظاهر است. دراینجا، منظور از زینتی که زنان باید بپوشانند و زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ دراین‌باره بین مفسران سخن بسیار است. اما، به گفته‌ی تفسیر نمونه حق این است که آیه را بدون پیش‌داوری و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم. بنابراین، زنان حق ندارند زینت‌هایی را آشکار کنند که معمولاً پنهان است؛ هر چند اندامشان نمایان نشود. به‌این‌ترتیب، مجاز نیستند لباس‌های زینتی مخصوصی را که زیر لباس عادی یا چادر می‌پوشند آشکار کنند. در روایات متعددی که از ائمه‌ی اهل بیت(علیهم‌السلام) نقل شده است نیز همین معنی دیده می‌شود. آن‌ها زینت باطن را به قلاده (گردنبند)، دملج (بازوبند) و خلخال (زینتی که زنان عرب به مچ پاها می‌کردند) تفسیر کرده‌اند. چنان‌که در روایت ابی الجارود از امام باقر(علیه‌السلام) نقل شده است: «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها فَهِیَ الثِّیَابُ وَ الْکُحْلُ وَ الْخَاتَمُ وَ خِضَابُ الْکَفِّ وَ السِّوَارُ وَ الزِّینَةُ ثَلَاثٌ زِینَةٌ لِلنَّاسِ وَ زِینَةٌ لِلْمَحْرَمِ وَ زِینَةٌ لِلزَّوْجِ فَأَمَّا زِینَةُ النَّاسِ فَقَدْ ذَکَرْنَا وَ أَمَّا زِینَةُ الْمَحْرَمِ الْقِلَادَةُ فَمَا فوق‌ها وَ الدُّمْلُجُ وَ مَا دُونَهُ وَ الْخَلْخَالُ وَ مَا أَسْفَلَ مِنْهُ وَ أَمَّا زِینَةُ الزَّوْجِ فَالْجَسَدُ کُلُّه». چون در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر را انگشتر، سرمه و مانند آن تفسیر کرده‌اند؛ می‌فهمیم منظور از زینت باطن خود زینت‌هایی است که نهفته و پوشیده است. مقنعه یا روسری دومین حکم در آیه این است که: «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ»، خانم‌ها باید خمارهای خود را بر سینه‌های خود بیفکنند. خمر جمع خمار (بر وزن حجاب) و دراصل به‌معنای پوشش است؛ ولی معمولاً به چیزی گفته می‌شود که زنان با آن سر خود را می‌پوشانند (روسری). جیوب جمع جیب (بر وزن غیب) و به‌معنای یقه‌ی پیراهن است که از آن به گریبان تعبیر می‌شود و گاه به قسمت بالای سینه، به تناسب مجاورت با آن، نیز اطلاق می‌گردد. از این جمله استفاده می‌شود که زنان، قبل از نزول آیه، دامنه‌ی روسری خود را به شانه‌ها یا پشت سر می‌انداختند، طوری‌که گردن و کمی از سینه‌ی آن‌ها نمایان می‌شد. قرآن دستور می‌دهد روسری خود را بر گریبان خود بیندازید تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور شود (از شأن نزول آیه که قبلاً آوردیم نیز این معنی به‌خوبی استفاده می‌شود). استثناءهای حجاب در سومین حکم مواردی شرح داده می‌شود که زنان می‌توانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار کنند. آن‌ها نباید زینت خود را آشکار کنند مگر در دوازده مورد که شامل افراد محرم، زنان، بردگان، کودکان و دیوانگان است. کیفیت راه‌رفتن خداوند چهارمین حکم را چنین بیان می‌کند: «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ»، آن‌ها به هنگام راه‌رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان آشکار شود و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش رسد.خانم‌ها باید در رعایت عفت و دوری از اموری سختگیر باشند که آتش شهوت را در دل مردان شعله‌ور می‌کند و ممکن است به انحراف از جاده‌ی عفت منتهی شود. سرانجام، خداوند با دعوت عمومی همه‌ی مؤمنان، مرد و زن، به توبه و بازگشت به‌سوی خدا آیه را پایان می‌دهد: همگی به‌سوی خدا بازگردید ای مؤمنان تا رستگار شوید. اگر در گذشته کارهای خلافی دراین‌زمینه انجام داده‌اید، اکنون که حقایق احکام اسلام برای شما تبیین شد از خطاهای خود توبه کنید و خود را به او بسپارید! 2- آیات سوره‌ی احزاب «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً * لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً» ، ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو جلباب‌های (روسری‌های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند؛ این کار برای اینکه (از کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آن‌ها سر زده) خداوند همواره غفور و رحیم است. اگر منافقان و آن‌ها که در دل‌هایشان بیماری است و (همچنین) آن‌ها که اخبار دروغ و شایعات بی‌اساس در مدینه پخش می‌کنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان می‌شورانیم، سپس جز مدت کوتاهی نمی‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند. شأن نزول در تفسیر علی‌بن‌ابراهیم در شأن نزول آیه‌ی نخست چنین آمده است: «آن ایام زنان مسلمان به مسجد می‌رفتند و پشت سر پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) نماز می‌گزاردند. هنگام شب موقعی که برای نماز مغرب و عشا می‌رفتند، بعضی از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آن‌ها می‌نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آن‌ها را آزار می‌دادند و مزاحم آنان می‌شدن. آیه‌ی فوق نازل شد و به آن‌ها دستور داد حجاب خود را به‌طورکامل رعایت کنند تا به‌خوبی شناخته نشوند و کسی بهانه‌ی مزاحمت پیدا نکند. اخطار شدید به مزاحمان و شایعه‌پراکنان آیات فوق دو بخش دارد: در بخش نخست، مسئله‌ی حجاب مورد بحث است؛ لذا خداوند به زنان باایمان دستور می‌دهد هرگونه بهانه و مستمسکی را از دست مفسده‌جویان بگیرند. در بخش دوم، با شدیدترین تهدید، که در آیات قرآن کم‌نظیر است، به منافقان و مزاحمان نوامیس مردم و شایعه‌پراکنان حمله می‌کند و موضع‌گیری پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در مقابل آن‌ها مشخص می‌کند. خداوند در قسمت اول می‌گوید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»، ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو روسری‌های بلند خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند. جلباب مفسران و ارباب لغت چند معنی برای جلباب ذکر کرده‌اند؛ اما قدر مشترک همه‌ی آن‌ها این است که بدن را با آن بپوشانند (درضمن، باید توجه داشت جلباب هم به کسر و هم فتح جیم قرائت می‌شود). بیشتر به‌نظر می‌رسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگ‌تر و از چادر کوچک‌تر است؛ چنان‌که نویسنده‌ی لسان العرب روی آن تکیه کرده است. منظور از یدنین این است که زنان جلباب را به بدن خویش نزدیک کنند تا درست آن‌ها را محفوظ کند؛ نه اینکه آن را آزاد بگذارند طوری‌که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد و به تعبیر ساده‌ی خودمان لباسشان را جمع‌وجور کنند. بعضی از این جمله استفاده کرده‌اند که صورت را نیز باید پوشانید؛ ولی این سخن هیچ دلالتی بر این معنی ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است. به‌هرحال، از این آیه استفاده می‌شود که حکم حجاب و پوشش برای زنان آزاد قبل از این زمان نازل شده بوده است؛ ولی بعضی از روی ساده‌اندیشی به‌خوبی مراقب آن نبوده‌اند و آیه‌ی فوق تأکید می‌کند که در رعایت آن دقیق باشند. ازآنجاکه نزول این حکم جمعی از زنان باایمان را نگران گذشته‌شان کرد، خداوند در پایان آیه می‌افزاید: «وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً»، خداوند همواره غفور و رحیم است. در ادامه‌ی دستوری که به پوشش زنان باایمان داده شد، به مسئله‌ی دیگری پرداخته می‌شود؛ یعنی فعالیت‌های موذیانه‌ی اراذل و اوباش. «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً»، اگر منافقان و کسانی که در قلبشان بیماری است و نیز کسانی که اخبار دروغ در مدینه پخش می‌کنند دست از کارشان بر ندارند، ما تو را بر ضد آنان می‌شورانیم و بر آن‌ها مسلط خواهیم ساخت، سپس جز مدت کوتاهی نمی‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند! «الْمُرْجِفُونَ» از ماده‌ی «ارجاف» و به‌معنای اشاعه‌ی اباطیل برای غمگین‌کردن دیگران است و اصل ارجاف به معنی اضطراب و تزلزل است. ازآنجاکه شایعات باطل اضطراب عمومی ایجاد می‌کند، این واژه به آن اطلاق شده است. «نُغْرِیَنَّکَ» از ماده‌ی «اغراء» و به‌معنای دعوت به انجام کار و یادگرفتن چیزی توأم با تشویق و تحریض است. از لحن آیه چنین استفاده می‌شود که سه گروه در مدینه مشغول خرابکاری بودند و هر کدام به نحوی کارهای شوم خود را انجام می‌دادند. این کارها به‌صورت برنامه و جریان در آمده بود و جنبه‌ی شخصی و فردی نداشت. نخست، منافقان بودند که با توطئه‌های ضداسلامی برای براندازی اسلام می‌کوشیدند. دوم، اراذل و اوباش بودند که قرآن از آن‌ها به بیماردلان تعبیر کرده است (الَّذینَ‏ فی‏ قُلُوبِهِمْ‏ مَرَضٌ). همان‌گونه‌که این تعبیر در آیه‌ی 32 همین سوره احزاب در مورد افراد هوسباز و شهوتران نیز آمده است. گروه سوم کسانی بودند که با پخش شایعات در مدینه، به‌خصوص هنگامی‌که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌) و ارتش اسلام در غزوات بودند، روحیه‌ی بازماندگان را تضعیف می‌کردند و خبرهای دروغ درباره‌ی شکست پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و مؤمنان می‌دادند. به گفته‌ی بعضی از مفسران این گروه همان یهودها بودند. به‌این‌ترتیب، قرآن هر سه گروه را به‌شدت تهدید کرده است. «ثقفوا» از ماده‌ی «ثقف و ثقافت» و به‌معنای دست‌یافتن و مسلط‌شدن بر چیزی با دقت و مهارت است. به‌همین‌دلیل به علم و فرهنگ ثقافت می‌گویند. ثقفوا به این نکته اشاره دارد که بعد از این حمله‌ی عمومی آن سه گروه هیچ‌جا در امان نخواهند بود و آن‌ها را بادقت جستجو و پیدا می‌کنند و به دیار عدم می‌فرستند. سپس، خداوند در آخرین آیه می‌افزاید این دستوری تازه نیست. این سنتی الهی و همیشگی بوده است که در اقوام پیشین وجود داشته است و هرگاه گروه‌های خرابکار بیشرمی و توطئه را از حد بگذرانند، فرمان حمله‌ی عمومی به آن‌ها صادر می‌شود (سُنَّةَ اللَّهِ‏ فِی‏ الَّذینَ‏ خَلَوْا مِنْ‏ قَبْلُ ). چون این حکم سنتی الهی بوده است هرگز دگرگون نخواهد شد؛ زیرا برای سنت خداوند تبدیل و تغییری وجود ندارد (لَنْ‏ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ‏ تَبْدیلاً ). نتیجه اینکه شدت لحن آیه و ذکر نام متجاوزان به حریم عفاف و حجاب در کنار منافقان و شایعه‌پراکنان، جدی‌بودن مسئله‌ی حجاب را نشان می‌دهد. بنابراین، آیه هرگونه ساده‌پنداشتن و بی‌اهمیت جلوه‌دادن پوشش اسلامی و گسترش فرهنگ بدحجابی و بی‌حجابی را از دست بهانه‌جویان می‌گیرد. 3- آیات مرتبط دیگر به مسئله‌ی حجاب «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى‏ طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی‏ مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیی‏ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً» ، ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در بیوت پیامبر داخل نشوید، مگر به شما اجازه برای صرف غذا داده شود (مشروط بر اینکه قبل از موعد نیایید) و در انتظار وقت غذا ننشینید؛ اما هنگامی که دعوت شدید داخل شوید و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید. این عمل پیامبر را ناراحت می‌کند؛ ولی او از شما شرم می‌کند. اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد و هنگامی که چیزی از وسائل زندگی (عاریت) از آن‌ها (همسران پیامبر) می‌خواهید، از پشت پرده بخواهید، این کار دل‌های شما و آن‌ها را پاک‌تر می‌دارد و شما حق ندارید رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را آزار دهید و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا عظیم است. میان اعراب و بسیاری مردم دیگر معمول بوده است و البته هنوز هست که هنگام نیاز به بعضی وسائل زندگی، به‌صورت‌موقت آن را از همسایه به عاریت بگیرند. خانه‌ی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز از این قانون مستثنا نبوده است و افراد گاه و بیگاه می‌آمدند و چیزی از همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عاریت می‌خواستند. روشن است قرارگرفتن همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در معرض دید مردم (هر چند با حجاب اسلامی باشند) کار خوبی نبوده است؛ لذا دستور داده شد از پشت پرده یا پشت در وسائل را به عاریت بگیرند. اسلام و مسئله‌ی پرده‌نشینی زنان نکته‌ای که باید در این آیه به آن توجه شود این است که منظور از حجاب پوشش زنان نیست؛ بلکه حکمی اضافه بر آن است که مخصوص همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است و آن اینکه مردم موظف بودند، به‌دلیل موقعیت خاص همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، برای دریافت هر چیزی از آنان از پشت پرده اقدام کنند و آن‌ها حتی با پوشش اسلامی هم دربرابر مردم ظاهر نمی‌شدند. البته این حکم درباره‌ی زنان دیگر وارد نیست و برای آن‌ها فقط رعایت پوشش کافی است. شاهد این سخن آنکه کلمه‌ی حجاب هر چند در استعمال‌های روزمره به‌معنای پوشش زن است؛ ولی در لغت و تعبیرات فقهای ما چنین مفهومی ندارد. در قرآن مجید، این کلمه همه‌جا به‌معنای پرده یا حائل به‌کار رفته است؛ مانند آیه‌ی 45 سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 32 سوره‌ی ص و آیه‌ی 51 سوره‌ی شوری. از قدیم تاکنون نیز فقها در مورد پوشش زنان معمولاً کلمه‌ی ستر را به‌کار برده‌اند و در روایات اسلامی نیز همین تعبیر یا شبیه آن وارد شده است. به‌کاربردن کلمه‌ی حجاب برای پوشش زنان اصطلاحی است که بیشتر در عصر ما پیدا شده است و اگر هم در تاریخ و روایات باشد بسیار کم است. اسلام به زنان مسلمان دستور پرده‌نشینی نداده است و تعبیر پردگیان و تعبیرهایی شبیه به این در مورد زنان جنبه‌ی اسلامی ندارد. آنچه درباره‌ی زن مسلمان لازم است، داشتن همان پوشش اسلامی است؛ ولی به زنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به‌دلیل وجود دشمنان فراوان و عیب‌جویان مغرض، این دستور خاص داده شده است. لذا، قرآن بعد از این دستور دلیل آن را چنین بیان می‌فرماید: «ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»، این برای پاکی دل‌های شما و آنان بهتر است. درحقیقت، آیه‌ی فوق کمال عفت را در مورد زنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیان می‌کند. آنان به‌دلیل نسبتشان با پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) جایگاهی ویژه دارند؛ لذا دید مردم و قضاوتشان دربرابر آن‌ها به‌گونه‌ای دیگر خواهد بود. به‌همین‌دلیل، در آیات 32 تا 34 سوره‌ی احزاب، خداوند به‌صورت‌مستقیم زنان آن حضرت را خطاب می‌کنند و حساب آن‌ها را از دیگران جدا می‌کنند. دستورهای ویژه به همسران پیامبر در آیات قبل همین سوره، از موقعیت و مسئولیت سنگین همسران پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخن گفته شده است؛ در ادامه نیز این موضوع همچنان ادامه می‌یابد و شش دستور مهم به همسران پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) داده می‌شود. خداوند نخست در مقدمه‌ای کوتاه می‌فرماید: «یا نِساءَ النَّبِیِ‏ لَسْتُنَ‏ کَأَحَدٍ مِنَ‏ النِّساءِ إِنِ‏ اتَّقَیْتُنَ...»، ای همسران پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شما همچون یکی از زنان عادی نیستید اگر تقوا پیشه کنید... . همسران پیامبر به‌دلیل انتسابتان به پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ازیک‌سو و قرارگرفتن در کانون وحی و شنیدن آیات قرآن و تعلیمات اسلام ازسوی‌دیگر موقعیتی خاص دارند و می‌توانند سرمشقی برای همه‌ی زنان باشند، چه در مسیر تقوا و چه در مسیر گناه. به دنبال این مقدمه که طرف را برای پذیرش مسئولیت‌ها آماده می‌کند و به آن‌ها شخصیت می‌دهد، نخستین دستور را در زمینه‌ی عفت صادر می‌کند و به‌خصوص به سراغ نکته‌ای مهم می‌رود تا مسائل دیگر در این رابطه خودبه‌خود روشن گردد. ایشان می‌فرمایند: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ»، به‌گونه‌ای هوس‌انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند. در پایان آیه نیز دومین دستور را این‌گونه شرح می‌دهد: «وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»، شما باید به‌صورت شایسته‌ای که مورد رضای خدا، پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و توأم با حق و عدالت باشد سخن بگویید. درحقیقت، جمله‌ی «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ» به کیفیت سخن‌گفتن اشاره دارد و جمله‌ی «قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» به محتوای سخن. جمله‌ی اخیر می‌تواند توضیحی برای جمله‌ی نخست باشد. مبادا کسی تصور کند رفتار زنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) باید با مردان بیگانه موذیانه یا دور از ادب باشد؛ بلکه باید رفتاری شایسته و مؤدبانه داشته باشند و درعین‌حال بدون هیچ‌گونه جنبه‌های تحریک‌آمیز باشد. سپس، سومین دستور که در زمینه‌ی رعایت عفت است صادر می‌شود: «وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى»، شما در خانه‌های خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوید و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید. «قرن» از ماده‌ی وقار و به‌معنای سنگینی است و در اینجا کنایه از قرارگرفتن در خانه‌هاست. بعضی نیز احتمال داده‌اند از ماده‌ی قرار بوده باشد که از نظر نتیجه تفاوت چندانی با معنی اول نخواهد داشت. «تبرج» به‌معنای آشکارشدن دربرابر مردم است و در این آیه آشکارکردن زینت و خودنمایی و جلوه‌گری زنان در انظار بیگانه است. این کلمه از ماده‌ی برج گرفته شده است که دربرابر دیدگان همه ظاهر است. اما منظور از جاهلیت اولی چیست؟ ظاهرا همان جاهلیتی است که با عصر پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مقارن بوده است. در تاریخ آمده است که در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و به‌این‌ترتیب قرآن همسران پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را از این‌گونه اعمال باز می‌دارد. بی‌شک، این حکمی عام است و اصرار آیات بر زنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای تأکید بیشتر بوده است. درست مثل اینکه به شخصی دانشمند بگوییم تو که دانشمندی دروغ نگو؛ اما به این مفهوم نیست که دروغ‌گفتن برای دیگران مجاز است و منظور این است که مرد عالم باید به‌صورت جدی‌تر از این کار پرهیز کند. درنهایت، دستور چهارم، پنجم و ششم را به این صورت بیان می‌فرماید:‏ «وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»، شما زنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز را بر پا دارید، زکات را ادا کنید و خدا و رسولش را اطاعت نمایید. مقدار پوشش واجب از مجموع آیاتی که در مورد حجاب است هیچ‌گاه پرده‌نشینی و پشت پرده‌بودن زن استفاده نمی‌شود. حجاب واجب همان پوشیدن روسری و پیدانبودن زینت‌هایی مانند گردنبند، گوشواره و دستبند است. بسط‌دادن دستورهای که به زنان پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) داده شده است به زنان دیگر دلیل ندارد. لذا، کسانی اسلام را به پرده‌نشینی زنان متهم می‌کنند که یا بی‌اطلاع‌اند یا مقاصد شوم استعماری دارند و برای بد جلوه‌دادن شریعت اسلام قلم‌به‌دستان بی‌تقوا را به خدمت گرفته‌اند. ب: حجاب در روایات مسئله‌ی حجاب و پوشش زنان در روایات دامنه‌ی گسترده‌ای دارد. این روایات به چند دسته تقسیم می‌شود: یک دسته از روایات از ارزش و لزوم حجاب و پاک‌زیستی سخن می‌گویند، دسته‌ی دیگر چشم‌چرانی را نهی می‌کنند، برخی دیگر از روایات عفت‌داشتن و حجاب را ستایش می‌کنند و برخی دیگر از کنترل رفتار زن و مرد سخن می‌گویند. در ادامه، به نمونه‌ای از این روایات اشاره می‌کنیم: 1- نکوهش چشم‌چرانی در روایات، چشم‌چرانی و نگاه‌های هوس‌آلود به ناموس مردم بسیار نکوهش شده است و بسیاری از روایات پیامدهای بد و اثرات زیانبار این عمل را بیان کرده‌اند. در حدیثی از پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین می‌خوانیم: «النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ ترک‌ها خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِیمَاناً یَجِدُ حَلَاوَتَهُ فِی قَلْبِهِ» ، نگاه‌کردن حرام تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است؛ پس کسی که از خوف خدا ترک کند، خداوند ایمانی به او عطا می کند که شیرینی آن در قلبش ایجاد می‌شود. همچنین، در روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً» ، نگاه‌کردن حرام تیر زهرآلود شیطان است؛ چه‌بسا بعضی نگاه‌ها پشیمانی طولانی به‌دنبال دارد. در روایتی دیگر از پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین نقل شده است: «النَّظَرُ إِلَی مَحَاسِنِ النِّسَاءِ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهُ أَذَاقَهُ اللَّهُ طَعْمَ عِبَادَةٍ تَسُرُّهُ» ، نگاه‌کردن به زیبایی‌های زنان از تیرهای شیطان است؛ اگر کسی ترک کند خداوند شیرینی عبادتی که او را خوشحال کند به او می‌چشاند. همان‌گونه‌که مشاهده کردید، در این احادیث نگاه‌کردن حرام به زهرکشنده تشبیه شده است و حتی می‌توان گفت آثار زیانبار نگاه‌های حرام بدتر و زننده‌تر از زهر است؛ زیرا زهر بدن انسان را نابود می‌کند و رابطه‌ی انسان را با دنیا و مخلوق خدا قطع می‌کند؛ اما نگاه‌های حرام معنویت انسان را متلاشی می‌کند و رابطه‌ی انسان را با خالق قطع می‌کند. بدین‌جهت، شیرینی ایمان و لذت عبادت از او گرفته می‌شود. علی(علیه‌السلام) پرهیز از نگاه‌های حرام را شکرگذاری از نعمت چشم معرفی می‌کند و می‌فرماید: «لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیْ‌ءٌ أَقَلَّ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ(علیه‌السلام) لَکُمْ أَوَّلُ نَظْرَةٍ إِلَی الْمَرْأَةِ فَلَا تُتْبِعُوهَا بِنَظْرَةٍ أُخْرَی وَ احْذَرُوا الْفِتْنَة» ، در وجود انسان چیزی کمتر از شکر چشم نیست؛ پس نگاهت را رها مساز تا تو را از ذکر خدا باز دارد و در ادامه فرمود اولین نگاه به زن نامحرم را تکرار و متابعت مکن و از فتنه و فساد پرهیز کن. امام باقر(علیه‌السلام) از حالات چشم، در روز قیامت، سخن به میان آورده است و درباره‌ی چشمی که نگاه‌هایش را از نامحرم باز می‌دارد می‌فرماید: «کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ غَیْرَ ثَلَاثٍ عَیْنٍ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ فَاضَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ» ، همه‌ی چشم‌ها در روز قیامت گریان است؛ مگر چشمی که در راه خدا بیدار مانده باشد و از خوف خدا اشک ریخته باشد و چشمی که از نگاه‌های حرام پرهیزکرده باشد. 2- ارزش حجاب و پوشش در این دسته از روایات، با عبارت‌های مختلف، به حفظ حجاب و پرهیز از بی‌حجابی سفارش شده است. از مجموع این روایات ارزش حجاب و پوشش در اسلام و جدی‌بودن آن برای بانوان برداشت می‌شود. چنانکه در روایتی از علی(علیه‌السلام) چنین می‌خوانیم: «وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَی عَلَیْهِن» ، زن‌ها را با حجاب و پوشش حفظ کن. به‌درستی‌که جدی‌گرفتن حجاب برای زنان سالم‌تر و ماندگارتر است. اسلام حجاب و پوشش اسلامی را برای خانم‌ها به‌گونه‌ای توصیه می‌کند که با حفظ آن امکان سوءاستفاده از مزاحمان و مردان بیگانه گرفته می‌شود و زمینه‌ی جلب‌توجه خنثی می‌شود. ازاین‌رو، اسلام استعمال بوی خوش را در بیرون از منزل برای خانم‌ها ممنوع کرده است؛ زیرا مقدمه‌ی فساد است. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «لَا یَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَهَا إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بیتها» ، برای زن سزاوار نیست که وقتی از منزل بیرون می‌رود لباسش را خوشبو کند. اسلام حجاب و پوشش اسلامی را فقط وظیفه‌ی زن نمی‌داند؛ بلکه به مردان هم سفارش می‌کند دربرابر بی‌حجابی همسرانشان بی‌تفاوت نباشند. لذا، در روایتی به نقل از امام رضا(علیه‌السلام) چنین آمده است: «وَ قَدْ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سَبْعَةً إِلَی أَنْ قَالَ وَ الْمُتَغَافِلُ عَنْ زَوْجَتِهِ وَ هُوَ الدَّیُّوثُ» ، پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هفت طایفه را لعن نمود تا اینکه فرمود: کسی که در مورد زنش سهل‌انگار است دیوث است. 3- ستایش عفت و حجاب در این دسته از روایات، خانم‌های عفیف و باحجاب ستایش و تشویق می‌شوند و با این کار زنان مسلمان برای پذیرایی حکم حجاب آماده می‌شوند. همچنین، این آیات از اجر و پاداش عفت و پرهیزگاری خبر می‌دهد که فقط با رعایت پوشش اسلامی میسر است و بی‌عفتی را نهی می‌کند که به‌دلیل ترک حجاب دامنگیر زنان مسلمان می‌شود. این آیات به عواقب بد بی‌حجابی و بی‌عفتی نیز اشاره می‌کند که سرانجامش لعن خداوند و آتش جهنم است. به گفته‌ی علی(علیه‌السلام) زن باعفت و باحجاب هم‌ردیف مجاهد در راه خدا و ملکی از ملائکه‌هاست: «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ» ، اجر و پاداش مجاهد شهید در راه خدا بالاتر از اجر و پاداش انسان باعفت و پرهیزکار نیست؛ انسان عفیف و پاکدامن هم‌ردیف ملکی از ملائکه‌هاست. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «الْحَیَاءُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ فِی النِّسَاءِ وَ وَاحِدَةٌ فِی الرِّجَال» ، حیادارای ده جزء است، نه جزء آن در زن‌هاست و یک جزء آن در مردان. امام باقر(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ» ، بالاترین عبادت عفت شکم و دامن است. در حدیثی، امام علی(علیه‌السلام) بی‌تفاوت‌بودن مردان درمقابل عفت، پاکدامنی و پاکزیستی همسرانشان را از بی‌غیرتی مردان قلمداد کرده‌اند؛ لذا با خطاب به اهل عراق می‌فرمایند: «یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُوَافِینَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ قَالَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ لَا یَغَارُ» ، ای مردم عراق به من خبر رسیده است که زنان شما در مسیر راه با مردان شانه می‌زنند؛ آیا حیا نمی‌کنید؟ و بعد فرمود خدا لعنت کندکسی را که غیرت نداشته باشد. مردانی که به جلوه‌گری و خودنمایی همسرانشان در بیرون از منزل راضی باشند، در گناه همسرانشان شریک و مستحق آتش جهنم‌اند. «الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَیِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَ الزَّوْجُ بِذَلِکَ رَاضٍ یُبْنَی لِزَوْجِهَا به کلِّ قَدَمٍ بَیْتٌ فِی النَّار» ، و همچنین در روایتی می‌خوانیم زن وقتی از خانه‌اش با زینت و بوی خوش بیرون می‌رود و شوهرش هم به این راضی است، با هر قدم همسرش برای او خانه‌ای در جهنم بنا می‌شود. 4- کنترل رفتار زن و مرد برای اینکه در جامعه‌ی اسلامی کاملاً جانب عفاف و پاکزیستی رعایت شود و مردان و زنان مسلمان به گناه آلوده نشوند و جلوی فتنه و فساد گرفته شود، مردان و زنان از معاشرت‌ها و تماس‌هایی که ممکن است آتش شهوت را در دلشان بیدار کند منع شده‌اند؛ مانند مصافحه و خودآرایی و زینت زنان بیرون از منزل و هم‌صحبت‌شدن غیرضروری زنان با مردان نامحرم. در حدیثی رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «مَنْ صَافَحَ امْرَأَةً تَحْرُمُ عَلَیْهِ فَقَدْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَنِ الْتَزَمَ امْرَأَةً حَرَاماً قُرِنَ فِی سِلْسِلَةٍ مِنْ نَارٍ مَعَ الشَّیْطَانِ فَیُقْذَفَانِ فِی النَّار» ، زنی که با مردی نامحرم دست بدهد مورد غضب الهی قرار گرفته و به غضب او برگشته است. همچنین، از آن حضرت نقل شده است: « نَهَی أَنْ تَخْرُجَ الْمَرْأَةُ مِنْ بیت‌ها به غیرِ إِذْنِ زوج‌ها فَإِنْ خَرَجَتْ لعن‌ها کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاءِ وَ کُلُّ شَیْ‌ءٍ تَمُرُّ عَلَیْهِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ حَتَّی تَرْجِعَ إِلَی بیتها وَ نَهَی أَنْ تَتَزَیَّنَ الْمَرْأَةُ لِغَیْرِ زوج‌ها فَإِنْ فَعَلَتْ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُحْرِقَهَا بِالنَّارِ وَ نَهَی أَنْ تَتَکَلَّمَ الْمَرْأَةُ عِنْدَ غَیْرِ زوج‌ها وَ غَیْرِ ذِی مَحْرَمٍ مِنْهَا أَکْثَرَ مِنْ خَمْسِ کَلِمَاتٍ مِمَّا لَا بُدَّ لَهَا مِنْهُ» ، روایت است که پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خارج‌شدن زن‌ها بدون اجازه‌ی شوهرانشان نهی نمود و فرمود: زنی که بدون اجازه‌ی شوهرش از خانه بیرون می‌رود مورد لعن همه‌ی ملائکه‌های خداوند و هر چیزی که جن و انس بر آن مرور می‌کند قرار می‌گیرد تا اینکه به خانه‌اش برگردد و همچنان نهی کرد از زینت‌کردن زن برای غیر از همسرش و فرمود: اگر کسی چنین کند حق است بر خداوند که او را در آتش جهنم بسوزاند و نهی کرد از سخن‌گفتن زنان با غیر شوهرش بیشتر از پنج کلمه‌ای که مورد نیاز است. فطری‌بودن حجاب مسئله‌ی حجاب و پوشش برای انسان‌ها مسئله‌ای فطری است. قرآن می‌فرماید: از زمان خلقت آدم مسئله‌ی پوشش مطرح بوده است. حتی قبل‌ازاینکه آدم و همسرش از بهشت رانده شوند، لباس بهشتی داشتند؛ اما به‌دلیل ترک اولی که همان استفاده از شجره‌ی ممنوعه بود، چنین لباسی از بدنشان فرو میریزد و آنگاه متوجه می‌شوندکه برهنه‌اند. درهمین‌حال، انگیزه‌ی پوشش‌طلبی و عفت‌خواهی آن دو را وادار می‌کند از برگ درختان بهشتی لباسی تهیه کنند. قرآن دراین‌باره چنین می‌فرماید: «إِنَّ لَکَ أَلاَّ تَجُوعَ فیها وَ لا تَعْرى» ، بهشت برای شما جایگاه خوبی است؛ در آن هرگز گرسنه و برهنه نخواهی شد. بنابراین، از این آیه به‌خوبی به‌دست می‌آید که فطرت اولیه‌ی انسان براساس پوشش‌طلبی، عفت‌خواهی و حیا درمقابل همنوعانش بنا نهاده شده است. پس، اصل حجاب و پوشش برای بشر امری فطری و طبیعی است و درمقابل آن برهنگی است که خلاف فطرت و طبیعت بشر است. با این بیان روشن می‌شود که اصل حجاب و پوشش ویژه‌ی دین مقدس اسلام نبوده است و از اول خلقت بشر مطرح بوده است؛ بااین‌تفاوت‌که اسلام برای پوشش زنان کیفیت خاصی را بیان کرده است و به‌همین‌دلیل با نام حجاب اسلامی مورد توجه علما و دانشمندان اسلامی قرار گرفته است. حجاب ازنظر عقل لزوم پوشش ازنظر عقل بر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ زیرا عقل سلیم هر چیزی که برای انسان مایه‌ی کرامت، موجب استواری اجتماع و سبب آرامش روانی افراد می‌شود را نیکو و شایسته می‌بیند و هر چیزی که باعث فساد، تباهی جامعه و سقوط اخلاق می‌شود را مذموم و ناپسند می‌داند. فضیلت حیا یکی از گزاره‌های عقل است و حیا انسان را به‌سوی حفظ پوشش و عفت دعوت می‌کند و به‌عکس بی‌حیایی که ماحصل جهل است انسان را به برهنگی و بی‌عفتی می‌خواند. امام علی(علیه‌السلام) فرموده‌اند: خداوند آدم را بین عقل، حیا و دین مخیر کرد؛ آدم عقل را انتخاب کرد. خداوند، توسط جبرئیل، به حیا و دین گفت از عقل دور شوید. آن‌ها به جبرئیل گفتند: «إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ‏ نَکُونَ‏ مَعَ‏ الْعَقْلِ‏ حَیْثُ‏ کَانَ»، ما همواره با عقل خواهیم بود. فلسفه‌ی حجاب حجاب در اسلام از مسئله‌ای اساسی و ریشه‌ای نشأت می‌گیرد؛ اسلام می‌خواهد لذت‌های جنسی زن و مرد در منزل و نظام خانوادگی محصور باشد و به محیط‌های اجتماع که مخصوص کار و تلاش است کشیده نشود. ازطرف‌دیگر، اسلام نمی‌خواهد زنان برای تمتعات مردان خودشان را رایگان عرضه کنند؛ بلکه تمتعات مردان از زنان باید براساس سلسله‌ی تعهدات متقابل باشد. محیط اجتماع صرفاً باید برای کار و فعالیت باشد، نه برای کامجویی و لذت‌جویی. براین‌اساس، وقتی زنان وارد اجتماع می‌شوند و در محیطی خارج از منزل قرار می‌گیرند، باید پوشیده باشند و با حجاب اسلامی در اجتماع ظاهر شوند. این خود فلسفه‌ای دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم: 1- آرامش روانی و اجتماعی نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی و معاشرت‌های بی‌بندوبار هیجان‌ها و التهاب‌های جنسی را افزایش می‌دهد و تقاضای سکس را به‌صورت عطش روحی و خواستی اشباع نشدنی درمی‌آورد. غریزه‌ی جنسی نیرومند و دریاصفت است؛ هرچه بیشتر از آن اطاعت شود، بیشتر می‌گردد و آتشش شعله‌ورتر می‌شود. این امر زمانی به اوج خود می‌رسد که زنان بی‌حجاب و با آرایش، عشوه‌گری و خودنمایی در مکان‌های عمومی، اداره‌ها و کارخانه‌ها، که مردان نیز در آن‌ها حضور دارند، وارد شوند. ناگفته پیداست که با چنین وضعیتی مردان، به‌خصوص جوانان، در حالت تحریک دائم قرار می‌گیرند؛ تحریکی که هر آن به مغز و اعصاب آن‌ها فشار می‌آورد و تداوم این حالت سبب بروز امراض روحی و روانی می‌شود. چنانچه همه‌ی پزشکان روانی معتقدند: «هیجان مستمر باعث بیماری روانی خواهد شد». اسلام با دستور حجاب از این بیماری، التهاب‌ها و تحریک غریزه‌ی جنسی پیشگیری کرده است؛ تحریکی که اگر کنترول نشود به طغیانگری و هواپرستی منجر می‌شود. اسلام غریزه‌ی جنسی زن و مرد را با رعایت پوشش اسلامی تعدیل کرده است. اسلام هیچ‌گاه طرفدار روح و اعصاب ناآرام و بیماری‌های روانی نیست؛ اسلام می‌خواهد بشریت روح آرام و اعصاب آرام و سالم داشته باشد. 2- اجازه‌ی ورود در فعالیت‌های اجتماعی البته این نکته را نباید فراموش کرد که اسلام نمی‌خواهد زنان، که نیمی از پیکر جامعه هستند، خانه‌نشین شوند. روایاتی که به مسئله‌ی خانه‌داری، شوهرداری و تربیت فرزندان زنان تأکید دارد بیانگر ارزش و اهمیت کانون خانواده است که اسلام به آن قائل است. اسلام می‌خواهد بگوید که تربیت فرزندان، شوهرداری، انجام کارهای خانه و سروسامان‌دادن منزل برای زنان اولویت دارد و اگر نیازی وجود نداشته باشد بهتر است زن کار بیرون از منزل را در رتبه‌ی دوم قرار دهد؛ اما اگر جایی حضور زنان لازم باشد یا پیشرفت اجتماع به همکاری و کمک زنان احتیاج داشته باشد، نه‌تنها از نظر اسلام حضور زنان ممنوع نیست، بلکه واجب است. به‌همین‌دلیل، اسلام مسئله‌ی حجاب و پوشش زن را مطرح می‌کند. بنابراین، مسئله‌ی حجاب محکم‌ترین دلیل جواز حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی است؛ زیرا حکم حجاب برای خارج‌شدن زنان از منزل و واردشدن آن‌ها در مکان‌های عمومی و انجام فعالیت‌های اجتماعی است. اگر اسلام مخالف حضور زنان در اجتماع بود و زنان را به خانه‌نشینی دعوت کرده بود، معنا نداشت حکم حجاب جعل شود. 3- استحکام نظام خانواده پوشش بانوان عامل خوش‌بختی ایشان است. پوشش زن موجب تحکیم روابط زناشویی در محیط خانوادگی و ازدواج مشروع است. پوشیدگی زن جلوی معاشرت‌های بی‌بندوبار و خلاف ارزش‌های اسلامی را می‌گیرد و به‌صورت‌متقابل محیط خانه را پر از مهر و وفا می‌کند و درنتیجه پیوند زناشویی رفاقت و صمیمت در زوج‌ها به‌وجود می‌آورد. اسلام می‌خواهد همه‌ی علاقه و توجه زوج‌ها به یکدیگر باشد و همسر چشمش فقط به شوهرش دوخته شود. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به دخترش فاطمه فرمود: «ای شیءٍ خیرٌ للمرأة؟ قالت: ان لاتری رجلاً و لا یراها رجل»، بهترین چیز (زینت‌ها) برای زن کدام است؟ عرض کرد: او مردی را نبیند و مردی او را نبیند. ابن سینا، فیلسوف معروف شرق، می‌گوید: «بر مرد لازم است زن را به تربیت فرزندان و تدبیر خانه‌داری مشغول نموده و وسائل پوشش و آرامش او را مهیا نماید. اگر زن بیکار و به کار خانه‌ی خود مشغول نباشد، قهراً میل به نمایش و اسراف زینت و لهو می‌کند؛ به این واسط از وظیفه‌ی طبیعی خود خارج شده سرانجام مخالفت با حقوق و بزرگواری مرد می‌کند». در محیطی که حجاب است (و شرایط دیگر اسلامی رعایت می‌شود)، دو همسر به همدیگر تعلق پیدا می‌کنند و احساسات، عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر می‌شود. در بازار آزاد برهنگی، عملاً زنان به‌صورت کالای مشترکی (دست‌کم در مرحله‌ی غیرآمیزشی جنسی) درآمده‌اند و دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی ندارد و خانواده‌ها همچون تار عنکبوت به‌سرعت متلاشی می‌شوند و کودکان بی‌سرپرست می‌مانند. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: «الْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ سَتَرَهَا بَیْتُهَا فَإِذَا خَرَجَتْ اسْتَشْرَفَهَا الشَّیْطَانُ»، زن موجودی آسیب‌پذیر است که خانه از او حافظت می‌کند؛ وقتی بدون حجاب بیرون آید، شیطان او را احاطه می‌کند. 4- حفظ حرمت و کرامت زن زن ازنظر شخصیت و کرامت با مرد فرقی ندارد. زن در دیدگاه اسلام بالاترین مقام را دارد؛ زیرا مقام مادری ویژه‌ی زنان است. حریم نگه‌داشتن بین زن و مرد یکی از وسایل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود از آن دربرابر مرد استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند و تأکید کرده است که زن هر مقدار متین‌تر و باوقارتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می‌شود. در جامعه‌ای که قانون حجاب رعایت نمی‌شود، زنان به خودآرایی، خودنمایی و جلوه‌کردن در انظار مردان بیگانه روی می‌آورند و این امر، به‌مثابه‌ی فرهنگی در جامعه، از کرامت و شخصیت و مقام مربی‌گری زن می‌کاهد. شگفت اینجاست همان‌های که فرهنگ بی‌حجابی را تبلیغ می‌کنند و شعار دفاع از آزادی زنان را سر می‌دهند، گه‌گاهی دانشمندانشان اظهار می‌دارند که حیا و عفت در بالابردن مقام زن برای مرد تأثیرگذار است. دورنگه‌داشتن زن از مرد آتش عشق مردان را تیزتر می‌کند، تسلط معنوی زن را بر مرد افزایش می‌دهد و قدرت و محبوبیت زن را بیشتر می‌کند. ویل دورانت می‌گوید: خودداری از انبساط و امساک در بذل‌وبخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می‌کردند، توجه ما به آن جلب می‌شد؛ ولی رغبت و قصد به‌ندرت تحریک می‌گردد. مرد جوان به‌دنبال چشمان پر از حیاست و بی آنکه بداند حس می‌کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می‌دهد. یکی دیگر از دانشمندان به نام برتراند راسل می‌گوید: «از لحاظ هنر مایه‌ی تأسف است که به‌آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیرممکن گردد». از همه شگفت‌انگیزتر سخنی است که یکی از مجله‌های زنانه از آلفرد هیچکاک – که به قول آن مجله، به‌دلیل شغل فیلمسازی، هیچکاک درباره‌ی زنان تجارب فراوانی داشت – نقل می‌کند. او می‌گوید: زنان شرقی تا چند سال پیش به‌خاطر حجاب و نقاب و روی‌بندی که به‌کارمی‌بردند خودبه‌خود جذاب می‌نمودند و همین مسئله جاذبه‌ی نیرومندی بدان‌ها می‌داد؛ اما به‌تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می‌دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان می‌رود و همراه آن از جاذبه‌ی جنسی او هم کاسته می‌شود. مولوی، شاعر توانا و عارف نازک‌اندیش، مثلی بسیار زیبا درباره‌ی حریم زن و افزایش قدرت و محبوبیت زن به‌وسیله حجاب می‌گوید. نخست، او درباره‌ی تسلط معنوی زن بر مرد چنین سخن می‌گوید: زین للنّـاس حق آراستـه است زانچه حق آراست چون دانند جست چون پی یسکن الیهــاش آفرید کی تواند آدم از حوّا برید رستم زال ار بود وزحمـزه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش آنکه عالم مست گفتـارش بدی کلّمینــی یا حمیــــرا می‌زدی آنگاه، زن و مرد را به آب و آتش تشبه می‌کند و می‌گوید مثل زن مثل آتش است و مثل مرد مثل آب. اگر حایلی بین آب و آتش نباشد، آب بر آتش غلبه می‌کند و آن را خاموش می‌کند؛ اما اگر حایلی باشد و آب را در دیگ قرار دهند و آتش را زیر دیگ روشن کنند، اندک‌اندک آب گرم می‌شود و به جوش می‌آید؛ تاآنجاکه آب به بخار تبدیل می‌شود . آب غالب شد برآتش ازلهیب زاتش او جوشد چو باشد در «حجیب» چونکه دیگی حایل آمد آن دو را نیست کــرد آن آب را کردش هوا مبارزه با فرهنگ بیگانه شکی نیست که فرهنگ بی‌حجابی و برهنگی فرهنگی وارداتی و غربی است. یکی از حربه‌های مهم استکبار در مقابله با مسلمانان حمله به فرهنگ اسلامی و ترویج فرهنگ مبتذل خودشان است. به گواهی تاریخ، استکبار جهانی از جوانان باایمان و مسلمانان معتقد که غیرت و شجاعت دینی دارند شکست خورده است؛ ازاین‌رو برای سست‌کردن باورهای دینی و به فسادکشاندن جوانان مسلمانان با ترفندهای مختلفی دست‌به‌کار شده است که ترویج فرهنگ بی‌حجابی، برهنگی و لباس‌های غربی و همچنین انتقاد از حجاب اسلامی یکی از آن ترفندهاست. بنابراین، برای اینکه حجاب اسلامی را از زنان مسلمان بگیرند، گفتند که حجاب اسلامی مخالف آزادی زنان و مخالف تمدن است. از طرفی هم با مزدوران دست‌نشانده‌شان در کشورهای اسلامی (ایران، ترکیه، افغانستان) همدست شدند و دستور بی‌حجابی را صادر کردند. عده‌ای نیز تحت تأثیر شعارهایشان قرارگرفتند و دید برخاسته از باورهای مذهبی‌شان دربرابر حجاب اسلامی را از دست دادند و طبق خواست استعمار به مدل‌های غربی روی آوردند. زنان مسلمان می‌دانند که اسلام مخالف آزادی زن و تمدن واقعی، چه در بعد مادی و چه در بعد معنوی، جامعه‌ی بشری نیست. اسلام خواهان تمدن مادی و معنوی انسان‌هاست. اسلام نه‌تنها تمدن می‌خواهد، بلکه خود آورنده‌ی تمدن است. اسلام مخالف بی‌بندوباری، بی‌عفتی و فرهنگ مبتذل بیگانه است؛ زیرا فرهنگ اسلام فرهنگی برتر و به تمدن واقعی نزدیک‌تر است. پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: «الاِسْلامُ یَعْلُواوَلَایُعْلَی عَلَیْه» ، فرهنگ اسلام برتر و متمدن‌تر است و برتر از آن فرهنگی نیست. حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌دنبال این حدیث فرموده‌اند: «نَحْنُ‏ نَرِثُهُمْ‏ وَ لَا یَرِثُونَّا» ، ما مسلمانان به آن‌ها ارث می‌گذاریم، نه اینکه از آن‌ها ارث ببریم. این حدیث به ما می‌آموزد که مسلمانان نباید تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرارگیرند و آنان را الگوی خود قرار دهند. پیامدهای بی‌حجابی و بدحجابی فتنه‌ی آخرالزمان در روایات، فرهنگ برهنگی و بی‌حجابی را فتنه‌ی آخرالزّمان بیان کرده‌اند که اکنون نیز شاهد آن هستیم. امام علی(علیه‌السلام) در ضمن گفتاری از این فتنه یاد کرده‌اند و فرموده‌اند: «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَادِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ خَارِجَاتٌ فِی الْفِتَنِ دَاخِلَاتٌ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتُ‏ الْمُحَرَّمَاتِ‏ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ» ، در آخرزمان که بدترین زمان‌هااست، زنان بی‌حجاب و برهنه آشکار شوند که با زینت و آرایش بیرون آیند، آنان از مرز دین خارج شده‌اند و در فتنه‌ها فرو رفته‌اند و به‌سوی شهوات شتاب دارند، حرام خدا را حلال کنند، سرانجام این‌ها در آتش دوزخ وگرفتار عذاب ابدی می‌شوند. به‌هرحال، فرهنگ برهنگی و بی‌حجابی پیامدهایی دارد که از خطرناک‌ترین پیامدهایش این موارد است: گسترش دامنه‌ی فحشا گسترش دامنه‌ی فحشا و افزایش فرزندان نامشروع از دردناک‌ترین پیامدهای بی‌حجابی است. البته، این بدان معنا نیست که عامل اصلی فحشا و فرزندان نامشروع فقط بی‌حجابی است؛ زیرا گسترش فحشا عوامل فراوانی دارد. ولی یکی از عوامل عمده و مؤثر آن مسئله‌ی بی‌حجابی و بدحجابی و برهنگی است؛ به‌دلیل‌اینکه در مرد غریزه‌ی جنسی بسیار زیادی، درمقایسه‌با زن، وجود دارد که او را به زن به‌شدت علاقه‌مند می‌کند. این غریزه اگر به‌طورصحیح اشباع نشود، موجب انحراف و پیامدهای ناگوار می‌شود. آثار طغیان این غریزه به‌سرعت در چشم مردان ظاهر می‌شود. اگر مردان آزاد و بی‌بندوبار باشند و هیچ کنترلی در میان نباشد، به چشم‌چرانی می‌پردازند و به‌دنبال چشم‌چرانی ارتباطات نامشروع و فسادهای دیگر پدیدار می‌شود. ازسوی‌دیگر، زنان هم به خودآرایی و نمایش علاقه دارند و اگر قانون و ضابط‌ای در کار نباشد، به بی‌حجابی رو می‌آورند. جوامع غربی که بی‌حجابی را در دنیای بشر، با نام آزادی زن و حقوق زن، تبلیغ می‌کنند، گه‌گاه بعضی از دانشمندانشان عواقب خطرناک این روند را اعلام می‌کنند. ازاین‌رو، بعضی از دانشمندان انگلیسی، باوجوداینکه برای مذهب و برنامه‌های اخلاقی اهمیتی قائل نیستند، اعتراف می‌کنند که وجود فرزندان نامشروع در جامعه برای دولت و ملت خطری جدی است و تهدیدی برای امنیت جامعه به‌حساب می‌آید. اُفت تحصیلی افت تحصیلی و کم‌کاری یکی دیگر از پیامدهای بی‌حجابی است که دامنگیر برخی جوامع شده است؛ جوامعی که فرهنگ بی‌حجابی و برهنگی در آن‌ها حکم‌فرماست. مطالعات دانشمندان تربیت نیز نشان داده مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس می‌خوانند و مراکزی که مرد و زن در آن کار می‌کنند و بی‌بندوباری در آمیزش آن‌ها حکمفرماست، کم‌کاری، عقب افتادگی و عدم مسئولیت به‌خوبی مشاهده شده است. تردیدی نیست که برای تحصیل علم و کار، به‌ویژه کارهای اداری، تمرکز حواس ضروری است. هر مقدار تمرکز فکری در دانش‌آموزان و کارمندان بیشتر باشد، در انجام وظیفه موفق‌تر خواهند بود. حضور دختران و زنان بی‌حجاب و باآرایش موجب پرت‌شدن افکار پسران و کارمندان می‌شود. ازطرف‌دیگر، مردان و پسران هرزه نیز از این فضا سوءاستفاده می‌کنند؛ درنتیجه هرج‌ومرج فکری به‌وجود می‌آید و انجام وظیفه به باد فراموشی سپرده می‌شود. از دیگر پیامدهای بی‌حجابی این موارد است: متزلزل‌شدن نظام خانواده، بالارفتن آمار طلاق، فراموش‌شدن ارزش واقعی زن، کمک به ترویج فرهنگ مبتذل غرب و بی‌هویتی خانم‌های مسلمان. لباس بدن‌نما وقتی پوشش چیزی واجب شد، باید ویژگی پوشندگی واقعی را داشته باشد و پوشش نازک و بدن‌نما پوشش حساب نمی‌شود. بنابراین، مواردی را که شارع مقدس پوشاندنش را واجب کرده است باید کاملاً پوشاند. معصومان(علیهم‌السلام) پوشیدن لباس نازک را نهی کرده‌اند و در مذمت آن سخن‌های زیادی گفته‌اند که همگی بر حرمت دلالت دارد. علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «عَلَیْکُمْ بِالصَّفِیقِ مِنَ الثِّیَابِ فَإِنَّ مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دِینُه» ، از لباس ضخیم استفاده کنید؛ کسی که لباسش نازک است، دینش نیز سست و نازک است. امام صادق(علیه‌السلام) لباس نازک را نه‌تنها نهی می‌کند، بلکه در شأن زن مسلمان نمی‌داند؛ لذا می‌فرماید: «لَا یَصْلُحُ لِلْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ أَنْ تَلْبَسَ مِنَ الْخُمُرِ وَ الدُّرُوعِ مَا لَا یُوَارِی شَیْئاً» ، شایسته‌ی زن مسلمان نیست که روسری و پیراهنی بپوشد که بدن‌نما باشد و چیزی از بدن را نپوشاند. علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «مَنْ أَطَاعَ امْرَأَتَهُ أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَی مَنْخِرَیْهِ فِی النَّارِ قِیلَ وَ مَا تِلْکَ الطَّاعَةُ قَالَ تَدْعُوهُ إِلَی ... وَ لُبْسِ الثِّیَابِ الرِّقَاقِ فَیُجِیبُهَا» ، کسی که از زنش اطاعت کند خداوند او را با صورت در جنهم واژگونش می‌کند. سؤال شد در چه چیزی اطاعت کند مستحق چنین عذابی است؟ فرمود: همسرش او را در... و پوشیدن لباس نازک دعوت کند و او هم رضایت دهد. لباس شهرت لباس شهرت یعنی پوشیدن لباسی که در شأن کسی نباشد و موجب شهرت و انگشت‌نماشدن وی شود. علت این شهرت و انگشت‌نماشدن می‌تواند رنگ، نوع یا نحوه‌ی دوخت لباس باشد یا تناسبش با شخصیت فرد. اسلام می‌خواهد همه‌ی جامعه روشی معقول و اجتماعی در زندگی داشته باشند و جلوی اعمالی را می‌گیرد که فرد را از همنوعان متمایز می‌کند. اسلام می‌خواهد زنان و مردان سنگینی و وجاهت اجتماعی داشته باشند و نوع لباس‌پوشیدنشان عادی و به دور از هرگونه جلب توجه باشد. به‌همین‌جهت، اسلام پوشیدن لباس‌هایی را منع کرده است که موجب تمایز فرد در جامعه شود. اسلام پوشیدن چنین لباس‌هایی را ناشی از حقارت و کمبودهای روانی شخص می‌داند. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: «کَفَی بِالْمَرْءِ خِزْیاً أَنْ یَلْبَسَ ثَوْباً یَشْهَرُهُ أَوْ یَرْکَبَ دَابَّةً تَشْهَرُهُ» ، کافی است برای حقارت شخص اینکه لباسی بر تن کند که موجب شهرت او شود و یا چارپایی را سوار شود که او را انگشت‌نما سازد. همچنین، می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یُبْغِضُ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ» ، لباس شهرت مبغوض خداوند است. البته بعضی علما، مثل شیخ کلینی در کافی و شیخ حر عاملی در وسایل، این روایات را حمل بر کراهت نموده‌اند؛ ولی شدت بیان و سخت‌گیری‌های ائمه(علیهم‌السلام) در این مورد و هشدار ایشان به عذاب بر حرمت دلالت دارد. لذا، حضرت امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) لباس شهرت را بنابر احتیاط واجب حرام می‌داند و مرحوم صاحب عروه صریحاً فتوا به حرمت داده است. ، در روایات معصومان(علیهم‌السلام) صریحاً لباس شهرت مذموم و مبغوض دانسته شده است. به گفته‌ی اصولیین، نهی از چیزی کشف از مبغوضیت آن چیز نزد خداوند می‌کند. روایتی از حسن ابن علی(علیه‌السلام) می‌تواند مؤید حرمت باشد: «مَنْ لَبِسَ ثَوْبَ شُهْرَةٍ کَسَاهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَوْباً مِنَ النَّارِ» ، کسی که لباس شهرت بپوشد روز قیامت خداوند لباسی از آتش به تنش می‌کند. همچنین، نحوه‌ی رفتار امام(علیه‌السلام) با کسی که لباس شهرت بر تن کرده بود دلالت بر حرمت دارد. روایت است عبادابن‌کثیر نزد امام صادق(علیه‌السلام) آمد، درحالی‌که لباس شهرت بر تن داشت، امام(علیه‌السلام) فرمود: این چه لباسی است؟ گفت: آیا چنین لباسی برایم عیب است؟ حضرت فرمود: بلی! بعد فرمود: رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است: «مَنْ لَبِسَ ثِیَابَ شُهْرَةٍفِی الدُّنْیَا أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثِیَابَ الذُّلِّ یَوْمَ الْقِیَامَة» ، کسی که در دنیا لباس شهرت بپوشد، در آخرت خداوند لباسی از ذلت بر تنش می‌کند. البته، لازم به ذکر است که لباس شهرت در شرایط مختلف زمانی و مکانی و در هر عرف و اجتماعی فرق می‌کند و ملاک تشخیص آن عرف هر جامعه است. در واقع، ملاک لباس شهرت انگشت‌نماشدن است. 2- عطرنزدن زنان هنگام رفتن به مسجد یکی از شرایطی که در مورد حضور زنان در مسجد بیان شده است این است که خود را زینت نکنند و از خوشبویی پرهیز کنند؛ زیرا یکی از مصادق زینت است. قبل از بیان این مطلب، مناسب است نظر اسلام را درباره‌ی زینت و تجمل بدانیم. زینت و تجمل دراسلام در متون دینی اسلام بابی وجود دارد به نام زینت و تجمل. زینت و تجمل در اسلام نه‌تنها منع نشده است، بلکه به آن سفارش شده است. البته، اسلام درمورد زینت، مانند همه‌ی موارد دیگر، حد اعتدال را اتخاذ کرده است. اگر ساختمان روح و جسم انسان را درنظر بگیریم، می‌بینیم تعلیمات اسلام درست با ویژگی‌های روح و جسم بشر هماهنگ است و یکی از ویژگی‌های بشر حس زیبای‌خواهی است که اسلام نیز آن را نادیده نگرفته است. منتهی اسلام غرق‌شدن در زیبایی‌خواهی را، که به‌صورت تجمل‌پرستی ظهور می‌کند، نهی کرده است. اهمیت زینت در روایات در روایات، به‌صورت گسترده و با ذکر مصادیق به زینت توجه شده است. از مجموع این روایات فضیلت و اهمیت زینت در اسلام به‌خوبی به‌دست می‌آید. 1- امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: «إِذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَی عَبْدِهِ بِنِعْمَةٍ أَحَبَّ أَنْ یَرَاهَا عَلَیْهِ لِأَنَّهُ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ» ، وقتی خداوند نعمتی را برای بنده‌اش می‌دهد، دوست دارد آثار آن را در بنده‌اش مشاهده کند برای اینکه خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. 2- از امیر مؤمنان(علیه‌السلام) نقل شده است که فرموده‌اند: «لِیَتَزَیَّنْ أَحَدُکُمْ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ کَمَا یَتَزَیَّنُ لِلْغَرِیبِ الَّذِی یُحِبُّ أَنْ یَرَاهُ فِی أَحْسَنِ الْهَیْئَةِ» ، هرکدام از شما باید برای برادر مؤمن خود زینت کنید؛ همان‌گونه‌که برای دیگران زینت می‌کنید و دوست دارید که شما را به بهترین هیئت ببیند. 3- از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است: «النِّسَاءُ یَلْبَسْنَ الْحَرِیرَ وَ الدِّیبَاجَ إِلَّا فِی الْإِحْرَامِ» ، سزاوار است زن‌ها لباس ابریشمی و لطیف بپوشند، مگر در احرام. 4- امیر مؤمنان(علیه‌السلام) فرموده‌اند: «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ یُحِبُّ أَنْ یَرَی أَثَرَ النِّعْمَةِ عَلَی عَبْدِهِ» ، خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و دوست دارد که اثر نعمتی را که به او داده است مشاهده کند. موارد جالب دیگری نیز در روایات، در مورد چگونگی زیبایی و زینت، وجود دارد که به جزئیات اشاره کرده است؛ مانند شانه‌زدن مو ، سرمه‌کشیدن ، خوشبویی و استفاده از انگشتر . زینت برای حضور در مسجد تاکنون، با مواردی که ذکر کردیم، دریافتیم در اسلام زینت و تجمل امری پسندیده است؛ به‌خصوص استفاده از آن برای واردشدن به مکان‌های مقدس و انجام دعا و عبادت. در قرآن کریم می‌خوانیم: «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» ، همه‌س زینت‌های خود را هنگام رفتن به مسجد بردارید. سیره‌ی معصومان(علیهم‌السلام) در وصف امـام حسـن مجتبـی(علیه‌السلام) آمــده است: وقتی به نماز برمی‌خواست بهتریـن لباس‌های خود را می‌پوشید. علت را پرسیدند و آن حضرت فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ، فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی وَ هُوَ یَقُولُ‏ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ، فَأَحَبَ‏ أَنْ‏ أَلْبَسَ‏ أَجْوَدَ ثِیَابِی‏» ، خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. مـن برای خدایم خود را آراسته می‌کنم؛ چون او می‌گوید: زینت خود را نزد هر مسجدی برگیرید و مـن دوست دارم که بهترین لباسـم را بپوشـم. همچنین، نقل شده است که امام سجاد(علیه‌السلام) در شبی سرد با لباس‌های زیبا و مرتب و معطر بیرون رفتند؛ وقتی از وی سؤال کردند که با این هیئت در چنین شب سردی کجا عازم هستید حضرت فرمود: «الی مسجد جدّی رسول الله...» ، به‌سوی مسجد جدم رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) اراده نمودم. فقها با استفاده از روایات و سیره‌ی معصومان(علیهم‌السلام) استعمال بوی خوش و پوشیدن لباس تمیز و زیبا را، هنگام رفتن به مسجد، مستحب می‌دانند. اما درمورد زنان همین امر مستحب نهی شده است. احادیث منع عطرزدن زنان هنگام رفتن به مسجد یکی از شرایطی که در روایات به آن اشاره شده است، حضور زنان در مسجد بدون استفاده از عطر و خوشبوبودن است. چنانچه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «إذَا شَهِدتْ‏ إحداکنّ‏ العِشاء فلا تَمَسَّنَّ طِیباً» ، زن‌ها وقتی در مسجد حضور پیدا کردند از بوی خوش استفاده نکنند. همچنین، در روایتی دیگر گفته‌اند: «أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ‏ لِغَیْرِ زَوْجِهَا لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا» ، هرگاه زنی خود را خوشبو کند، سپس به‌سوی مسجد برود، نمازش قبول نمی‌شود، تاآنکه آن بوی خوش را از خود برطرف کند. در روایت دیگری از آن حضرت می‌خوانیم: «لا تمنَعُوا إماءَ اللّه‏ مساجدَ اللّه‏، و لیَخْرُجْن إِذا خرَجْنَ‏ تَفِلات» ، زنان را از مسجد منع نکنید و زنان هم نباید با خوشبویی از خانه خارج شوند و به مسجد روند. امام علی(علیه‌السلام) فرموده‌اند: وقتی زنان با بوی خوش و زینت‌کرده بیرون می‌روند، خدا را معصیت می‌کنند؛ زیرا برخلاف دستورات خداوند عمل کرده‌اند؛ در این صورت جایز نیست که اجازه داده شود. همان‌گونه‌که دیده می‌شود اجازه‌ی بیرون‌رفتن زن به استفاده‌نکردنش از بوی خوش منوط شده است (اگر زنان هنگام خروج از منزل یا حضور در مسجد بوی خوش را ترک نکنند، بر مردان جایز نیست که اجازه دهند). این خود اهمیت و دقت اسلام را در مسئله‌ی حجاب و عفاف نشان می‌دهد. دلیل منع عطرزدن زنان هنگام حضور در مسجد دلیل منع عطرزدن زنان در مسجد این است که دین مقدس اسلام به عفت و پاکزیستی بسیار اهمیت می‌دهد و به‌هیچ‌وجه از بی‌عفتی و بدحجابی چشم‌پوشی نمی‌کند؛ زیرا مقدمه‌ی آلوده‌شدن، ارتکاب اعمال حرام و فرورفتن در محرمات جنسی است. برای پیشگیری از این پیامدهای ناسالم، اسلام دستور می‌دهد زنان بدون زینت و خوشبویی به مسجد بروند. ازطرف‌دیگر، ممکن است عطرزدن و تزیین زنان برای رفتن به مسجد باعث شود در مسیر مورد آزار و اذیت جوانان هرزه و بی‌بندوبار قرار گیرند. بنابراین، ضرورت ایجاب می‌کند حضور زنان خداجو برای عبادات در مسجد بدون زینت و خوشبویی باشد؛ زیرا این کار به تقوی و پاکزیستی نزدیک‌تر است. در روایتی از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین می‌خوانیم: زنان را با ساده‌پوشی عادت و یاری دهید؛ زیرا اگر یکی از آنان با لباس تجملی و زیورهای نیکو بیرون رود، در نظر بینندگان خوش آید (باعث هیجان شهوت و فتنه می‌شود). 3- حضور زن در مسجد با اجازه‌ی شوهر از دیگر شرط‌های حضور زن در مسجد اجازه‌ی شوهر است. دراین‌راستا، روایات به دو دسته تقسیم می‌شود: دسته‌ی اول عام است و خروج زن را از منزل بدون اجازه‌ی شوهر مطلقاً منع می‌کند و دسته‌ی دیگر درخصوص حضور زن در مسجد سخن می‌گوید. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: «أَیُّ امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ وَ خَرَجَتْ مِنْ بیت‌ها فَهِیَ تُلْعَنُ حَتَّی تَرْجِعَ إِلَی بیت‌ها مَتَی مَا رَجَعَتْ» ، هر زنی که خود را خوشبو کند و از منزل خارج شود، مورد لعنت قرار می‌‌گیرد تا اینکه به خانه‌اش برگردد. همچنین فرموده‌اند: «لَیْسَ لِلْنِّساء نَصِیبٌ فیِ الخُرُوجِ اِلَا مُضْطَرة فَاِذَا خَرَجَتْ بِه غیر اِذْن زُوجَها او وَلِیها فَقَد اَثمت وَلُاتَزال فی سخطِه اللهُ حَتی تَرْجع» ، زن حق ندارد از خانه بیرون رود مگر ناچار شود. هرگاه بدون اجازه‌ی شوهر یا سرپرستش خارج شود، گناهکار است و پیوسته خشم خداوند بر اوست تا برگردد. به همین مضمون، روایات زیادی در کتب روایی از پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است. علمای اسلام از این روایات حکم وجوب اجازه‌ی شوهر را درمورد بیرون‌رفتن زن از منزل نتیجه گرفته‌اند. امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه)، در تحریرالوسیله، خارج‌شدن زن را از منزل بدون اجازه موجب نشوز زن دانسته‌اند. این نظر مشهور فقهاست و کسی هم مخالفتی ندارد. ازآنجاکه زن برای رفتن به مسجد باید ابتدا از خانه خارج شود، برای رفتن به مسجد به اجازه‌ی شوهر نیاز دارد. علاوه‌براین، روایاتی که عبادات مستحبی منط به اجازه شوهر می‌داند نیز مانع از خروج زن برای رفتن به مسجد می‌شود؛ زیرا حضور زن در مسجد ازجمله‌ی مستحبات است؛ بنابراین باید با موافقت شوهر باشد. البته، مردان هم اخلاقاً موظف‌اند برای رفتن به مسجد به زنان اجازه دهند. چنانچه رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: «لَا تَمْنَعُوا اَماءَ اللهَ عَنْ مَسَاجِد اَلله» ، کنیزان خدا را از مساجد خدا منع نکنید. همچنین فرموده‌اند: «إِذَا اسْتَأْذَنَتْ أَحَدَکُمُ امْرَأَتُهُ إِلَى‏ الْمَسْجِدِ فَلَا یَمْنَعْهَا» ، زمانی اگر همسر هر کدام شما اجازه‌ی مسجد خواست مانع نشوید. دلیل منع خروج زن از منزل بدون اجازه‌ی شوهر الف: مسئولیت سرپرستی زندگی مشترک باید ضوابط و قواعدی داشته باشد تا زن و شوهر با اطمینان خاطر کنار هم زندگی باصفایی داشته باشند؛ درنتیجه باید فردی سرپرستی و مسئولیت اداره‌ی زندگی را عهده‌دار شود و تصمیم‌گیر نهایی معلوم شود. اسلام چنین مسئولیتی را، باتوجه‌به توانایی‌های مرد، به دوش مردان گذاشته است و می‌فرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» ، مردان سرپرست زنان‌اند. به‌همین‌دلیل، دستور می‌دهد خروج زن از منزل و انجام مشغولیت‌های زن در بیرون از منزل باید با اجازه‌ی (موافقت) شوهر باشد؛ حتی اگر آن کار انجام عملی عبادی باشد، مثل حضور در مسجد برای نماز. البته اخلاقاً هیچ مانعی ندارد که زن و شوهر در مسائل کلی یکدیگر را باخبر کنند و با موافقت و اجازه‌ی همدیگر پیش بروند. ب: مصلحت خانوادگی اسلام پیوند زن و شوهری را پیوندی واقعی می‌داند و آنقدر به این پیوند و مصالح آن اهمیت می‌دهد که کوچک‌ترین امری را که برخلاف مصلحت آن باشد و بی‌توجهی به آن باعث بی‌اعتمادی و دلسردی زن و شوهر گردد منع می‌کند. برهمین‌اساس، برای حفظ مصلحت خانواده دستور می‌دهد رفت‌وآمدهای زن در بیرون از منزل با جلب رضایت شوهر باشد. ازطرف‌دیگر، شوهر هم موظف است در همین محدوده تصمیم بگیرد و سختگیری‌های بی‌مورد را کنار بگذارد. شهید مطهری(رحمة‌الله‌علیه) درمورد بیرون‌رفتن زن از منزل می‌فرماید: دو مسئله وجود دارد؛ یکی اینکه زن باید پوشیده باشد و بیرون‌رفتن به‌صورت خودنمایی و تحریک‌آمیز نباشد و دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب می‌کند که خارج‌شدن زن از منزل با جلب رضایت شوهر و با مصلحت‌اندیشی او باشد... گاهی ممکن است رفتن زن به خانه‌ی اقوام و فامیل خودش هم مصلحت نباشد. فرض کنیم زن می‌خواهد به خانه‌ی خواهر برود و فی‌المثل خواهرش مفسد و فتنه‌انگیز است که زن را علیه مصالح خانوادگی‌اش تحریک می‌کند. تجربه هم نشان می‌دهد که این‌گونه قضایا کم‌نظیر نیست... در چنین مواردی شوهر حق دارد که از این معاشرت‌های زیانبخش که زیانش نه‌تنها متوجه مرد است، متوجه خود زن و فرزندان نیز می‌باشد جلوگیری کند. مسئله‌ی تزاحم گاه موقعیتی پیش می‌آید که شخص نمی‌تواند به دو وظیفه با هم عمل کند و ناچار است یکی را فدای دیگری کند. در این موارد، که از آن با نام «تزاحم» یاد می‌شود، عقل حکم می‌کند که باید مهم را فدای اهم کرد؛ یعنی وظیفه‌ای را باید انجام داد که اهمیت بیشتری دارد و دیگری را باید ترک کرد. اگر این مسئله در حیطه‌ی وظایف فردی باشد، تشخیص این امر به عهده‌ی خود شخص است؛ ولی اگر وظایف مربوط به شئون مجموعه یا جامعه‌ای باشد، وظیفه‌ی تمیز بر عهده‌ی رئیس آن مجموعه است. ازین‌‌رو، تشخیص چنین امری در جامعه‌ی اسلامی بر عهده‌ی ولی فقیه است.این امور در خانواده بر عهده‌ی رئیس خانواده است. اوست که تشخیص می‌دهد آیا کار همسرش در بیرون خانه با وظایف خانوادگی او و مصالح زندگی مشترک در تضاد است یا خیر؟ او می‌تواند به‌دلیل تزاحم، همسرش را از شغل و هر نوع خروج از منزل منع کند. البته، مسئله‌ی تزاحم در جایی مطرح است که دو طرف تزاحم وظیفه باشد؛ اگر چه از باب واجب کفایی یا وظایف اجتماعی باشد. درغیر‌این‌صورت، یعنی اگر شغل وظیفه نباشد و با وظایف خانوادگی در تعارض باشد، جایز نیست زن به آن شغل بپردازد. در روایتی به نقل از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است: «أَنَّ امْرَأَةً سَأَلَتْهُ فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَی الزَّوْجَةِ قَالَ لَا تَتَصَدَّقُ مِنْ بَیْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعُهُ نفس‌ها وَ إِنْ کَانَتْ عَلَی ظَهْرِ قَتَبٍ وَ لَا تَصُومُ یَوْماً تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ»، زنی از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال کرد حق شوهر بر همسرش چیست؟ آن حضرت فرمود: اینکه زن از شوهرش اطاعت کند و نافرنانی نکند و از خانه بدون اجازه بیرون نرود، بدون اجازه‌ی اوصدقه ندهد و بدون اذن او روزه‌ی مستحبی نگیرد. محجوریت مرد اگر به دلیلی مرد از سرپرستی خانواده محجوریت پیدا کرد (به‌واسطه‌ی جنون، اعتیاد مزمن، مریضی و ناتوانی جسمی و ...) و صلاحیت سرپرستی و اداره‌ی زندگی خانوادگی را از دست داد، زن می‌تواند با مراجعه به مراجع قانونی و تقاضای اعطای سرپرستی این وظیفه را بر عهده بگیرد. دراین‌صورت، قانون اختیاراتی را به او واگذار خواهد کرد که در جامعه‌ی اسلامی ولایت فقیه مبنای فقهی چنین امری است. 4- پرهیز از رفت‌وآمد تنها گام‌هایـی که مسلمان هنگام رفتـن به مسجد برمی‌دارد نزد خـداوند بسیار گرامـی است. برای اینکه ایـن ارزش را به ضـدارزش تبـدیل نکنیم، بهتر است اگر موقعیت اجتماعی اقتضا می‌کند زنان و دختـران سعی کنند با دوستان، خواهران، برادران، پدر، مادر یا شوهرشان به مسجد بروند تا ثوابی که برای این رفت‌وآمد درنظر گرفته شده است شامل حالشان شود. در سخنـی از امـام صـادق(علیه‌السلام) آمده است: «مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ الْمَسْجِدِ لَمْ‏ یَضَعْ‏ رِجْلَیْهِ عَلَى رَطْبٍ وَ لَا یَابِسٍ إِلَّا یُسَبِّحُ لَهُ إِلَى الْأَرَضِینَ السَّابِعَةِ» ، کسـی که به‌سـوی مسجد حرکت کند، گام بر تروخشک نمی‌گذارد، مگر اینکه زمیـن تا طبقات هفت‌گانه‌اش بـرای او تسبیح می‌گویند. تردیدی نیست حفظ ارزش و ثـواب ایـن گام‌ها در گـرو حفظ شـئونات اسلامـی و ارزش‌های متعالـی است. 5- عدم اختلاط یکی از شرایط حضور زنان در مسجد رعایت حریم بین زن و مرد است. زنان مسلمان مجازند در مسجد حضور یابند، به شرط اینکه این کار به اختلاط زن و مرد منجر نشود. البته، مسئله‌ی اختلاط مرد و زن به حضور زنان در مسجد اختصاص ندارد و درمورد غیرمسجد هم این مسئله نهی شده است. در متون روایی فریقین این روایات به دو دسته تقسیم می‌شود: یک دسته به‌صورت‌مطلق اختلاط زن و مرد را منع کرده است و دسته‌ی دیگر از اختلاط در مسجد سخن گفته است. الف: روایات مطلق نقل شده است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: 1- «بَاعِدُوا بَیْنَ اَنْفَاسِ الرِّجالِ وَ النِّساءِ فَإنَّهُ إذا کَانَت المُعایَنَةُ وَ الْلِقاءُ کَانَ الدّاءُ الّذِی لادَواءَ لَهُ إِیّاکُمْ‏ و الدُّخولَ‏ عَلَى‏ النِّساءِ» ، بین زنان و مردان فاصله قرار دهید؛ زیرا بر اثر ملاقات و به‌هم‌آمیختگی دردی به هم رسد که دوا ندارد. بر شما باد که از آمیزش و اختلاط با زنان اجتناب کنید. 2- «اِیّاکَ وَ الخَلوةَ بِالنِّساءِ وَ الّذی نَفسی بِیَدِهِ ما خَلا رَجُلٌ بِاِمرَأةٍ اِلّا دَخَلَ الشَّیطانُ بَینَهُما وَ لَاِن یَزحَمُ رَجلٌ خِنزیراً مُتَلَطِّخاً بِطینٍ وَ حَمأةٍ خَیرٌ لَهُ مِن اَن یَزحَمَ مِنکَبَهُ اِمرَأةٌ لا تَحِلٌّ لَهُ»، از خلوت‌کردن با هر زن بیگانه بپرهیزید؛ به خدا سوگند مردی با زنی نامحرم خلوت نکند، جز آنکه شیطان بین آن‌ها وارد شود و سرانجام آن دو را گمراه سازد اگر خوکی آلوده به کثافت و لجن‌مال به انسان زحمت رساند بهتر است از اینکه شانه‌ی زن بیگانه با مردی تماس پیدا کند. 3- «إیّاکم‏ و محادثة النّساء فإنّه لا یخلو رجل بامرأة لیس لها محرم إلّا همّ بها» ، از ملاقات با زنان نامحرم دوری کنید؛ زیرا خلوت نکند مردی با زن نامحرم مگر اینکه قصد او کند. باتوجه‌به این آیات، علما و بزرگان مراجع تقلید کراهت اختلاط زن و مرد را نتیجه گرفته‌اند. البته روشن است حکم به کراهت در صورتی است که خوف فتنه و فساد (در اصطلاح فقها خوف «ریبه») وجود نداشته باشد و اگر چنین خوفی وجود داشته باشد شکی نیست که حرام است که در مورد جوانان نیز چنین خوفی وجود دارد. به‌همین‌دلیل، وقتی از امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) درمورد شرکت بانوان در ارگان‌های دولتی، جهاد سازندگی و ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه سؤال کردند، ایشان فرمودند: با رعایت وظایف شرعیه در امور متذکره مانع ندارد؛ ولی از اختلاط و تماس زن با نامحرم اجتناب شود.همچنین، درمورد تحصیل دختران گفتند: ادامه‌ی تحصیل در رشته‌های حلال اشکال ندارد؛ ولکن تستر و خودداری از اختلاط لازم است و اگر ادامه‌ی تحصیل مستلزم اختلاط با نامحرم باشد و مفاسد دینی و اخلاقی در بر داشته باشد، ترک کند. ب : روایات مقید به مسجد گذشته از روایات عام، روایات منع اختلاط بانوان با مردان در مسجد نیز در کتب روایی اهل سنت نقل شده است. ازجمله، روایت است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بیرون مسجد بودند، دیدند مردان و زنان با هم از مسجد بیرون می‌آیند؛ پس به زنان رو کردند و فرمودند: «بهتر است صبر کنید ابتدا مردان بروند بعد شما» . همچنین، آن حضرت روزی به دری از درهای مسجد رو کردند و فرمودند: خوب است این در را برای بانوان اختصاص دهید. پیامدهای زیانبار اختلاط زن و مرد پیامد اختلاط زن و مرد مربوط می‌شود به همان کشش جنسی‌ای که بین دو جنس مخالف وجود دارد. کسی نمی‌تواند ادعا کند که دربرابر هوا و هوس خودش که او را به‌صوی گناه دعوت می‌کند برتری دارد و خطر آلوده‌شدن در او منتفی است. به گفته‌ی قرآن، حضرت یوسف(علیه‌السلام) از این وادی پر خطر به خدا پناه برد و گفت: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ» ، و من نفس خود را تبرئه نمى‏کنم؛ زیرا نفس قطعاً به بدى امر مى‏کند، مگر کسى را که خدا رحم کند؛ زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است. به‌ویژه این اتفاق زمانی می‌افتد ‌که زنان با زیستی خاص و با مد و لباسی آنچنانی ظاهر می‌شوند؛ مانند بسیاری از عروسی‌ها و سفارش‌های اسلام نیز دراین‌راستا مورد بی‌مهری قرار گرفته است. شکی نیست که به گفته‌ی شهید مطهری: «این گونه همدوشی‌ها به هم‌آغوشی‌ها منتهی می‌گردد». دراین‌مورد، گفتار آنان که سخن معروف «الانسان حریص علی مامنع» را سر می‌دهند سخت اشتباه است. گویا آنان با روحیه‌ی انسان‌ها آشنایی ندارند و از آمار تکان‌دهنده‌ی فساد در جوامعی که حدی برای معاشرت و اختلاط زن و مرد نمی‌شناسند اطلاعی ندارند. برای نمونه، بد نیست بدانید از هر ده زن امریکایی، چهار نفر در محیط کار هدف باج‌خواهی و تهدید جنسی همکارانشان قرار می‌گیرند. به گزارش رادیوی دولتی انگلیس، روزنامه‌ی اخبار جهان، «50 درصد زنان به شکلی مورد آزار و اذیت قرار گرفته یا همکاران مرد آن‌ها برایشان مزاحمت ایجاد کرده‌اند». این آمار نشان می‌دهد که هر چه معاشرت بیشتر و آزادتر باشد، خوی وحشیگری بیشتر می‌شود. به عقیده‌ی شهید مطهری: «آزادی در مسائل جنسی سبب شعله‌ورشدن شهوت‌ها به‌صورت حرص‌وآز می‌شود که نمونه‌اش به گواهی تاریخ رفتار صاحبان حرمسراهای رومی، ایرانی و اعراب است». درنتیجه، برای اینکه فرد و جامعه از چنین خطری در امان بمانند، اسلام به اجتناب از اختلاط زن و مرد سفارش می‌کند. اسلام برای پیشگیری از آسیب، در مواردی که اجازه می‌دهد زنان همدوش مردان در امور اجتماعی سهیم باشند، راه‌هایی را پیشنهاد می‌کند: 1- برای احتیاط، از اختلاط در موارد غیرضروری پرهیز شود؛ 2- زنان در مجامع عمومی با حجاب کامل وارد شوند؛ 3- از سخنان تحریک‌آمیز جلوگیری شود؛ 4- زن و مرد در نگاه‌هایشان کاملاً مراقب باشند (غضّ نظر داشته باشند)؛ 5- چون هیچ ضرورتی برای اختلاط زن و مرد در مسجد وجود ندارد از آن پرهیز شود؛ 6- اسلام جوانان را به ازدواج آسان و بی‌دغدغه‌ی تجمل‌گرایی دعوت می‌کند؛ زیرا خطر بیشتری متوجه آن‌هاست. از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل است که در مورد ازدواج جوانان فرمودند: «مَنْ‏ تَزَوَّجَ‏ أَحْرَزَ نِصْفَ‏ دِینِهِ» ، کسی که ازدواج می‌کند نصف دینش را حفظ نموده است. در روایتی دیگر از ایشان می‌خوانیم: «مَنْ‏ أَحَبَ‏ أَنْ‏ یَلْقَى‏ اللَّهَ‏ تَعَالَى طَاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَاهُ بِزَوْجَتِهِ» ، اگر کسی می‌خواهد خداوند پاک و پاکیزه را ملاقات کند، پس باید با همسرش ملاقات کند. 6- توقف و وقت‌گذرانی‌نکردن بین خانه و مسجد از جـمـلـه شرایط رفت‌وآمد زنان به مسجد توقف‌نکردن بین راه مسجد و خانه است. توقف‌های بیجا در کوچه‌ها و خیابان‌ها برای زنان و دختران زشت است. ائمه‌ی معصوم(علیهم‌السلام) توقف بیهوده در مسجد را مذموم شمرده‌اند تا چه رسد به اینکه بین راه توقف بیهوده شود. پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خطاب به ابوذر می‌فرماید: «یـا ابـاذر! کُلُ‏ جُلُوسٍ‏ فِی‏ الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلَّا ثَلَاثَةً قِرَاءَةُ مُصَلٍّ أَوْ ذِکْرُ اللَّهِ أَوْ سَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ» ، هر جلوسی در مسجد لغو و بیهوده است مگر اینکه برای سه کار باشد: خواندن قرآن، ذکر خدا و کسب دانش. بـنـابـرایـن، تـوقف بیهوده در مسجد و خارج از آن از دیدگاه روایات اهل بیت(علیهم‌السلام) مذموم است. در روایات اهل سنت نیز، در صحیح بخاری، از عایشه چنین نقل شده است: «أَنَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَانَ یُغَلِّسُ بِهَا حَتَّى إِنَّهُ کَانَ إِذَا فَرَغَ مِنْهَا انْصَرَفَ النِّسَاءُ وَ هُنَّ لَا یُعْرَفْنَ‏ مِنَ‏ الْغَلَسِ» ، وقتی پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز صبح را خواند بانوان [بلافاصله] پراگنده شدند درحالی‌که به‌دلیل تاریکی اول صبح یکی از دیگری شناخته نمی‌شدند. 7- پرهیز از سخنان بلند و بیهوده در مسجد یکی از نکاتی که زنان باید هنگام حضور در مسجد رعایت کنند، پرهیز از سخنان بیهوده و صدای بلند است. بانوان مسلمان و خداجو که برای عبادت به مسجد می‌روند باید دو مسئله را رعایت کنند. نخست، قداست و احترام مسجد را رعایت کنند و دیگری از سخنان بلند و بیهوده پرهیز کنند. به‌طورکلی در روایات، با صدای بلند و بیهوده سخن‌گفتن در مسجد نفی شده است. دراین‌مورد، هیچ فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. به فرموده‌ی قرآن این کار از مصادق لغو است و پرهیز از آن یکی از صفات شایسته‌ی مؤمنان است. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره‌ی پرهیز از بلندکردن صدا در مسجد فرموده‌اند: «إِذَا فَعَلَتْ‏ أُمَّتِی‏ خَمْسَ‏ عَشْرَةَ خَصْلَةً حَلَّ بِهَا الْبَلَاءُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هُنَّ قَالَ... وَ ارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ فِی الْمَسَاجِدِ» ، هـنگامی که پانزده خصلت در میان امت من رایج شود بلا بر آنان نازل خواهد شد... ازجمله‌ی آن‌ها این است که صداها را در مسجد بلند کنند. حضرت علی(علیه‌السلام) ضمن حدیثی دراین‌باره فرمودند: «یَأْتِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ نَاسٌ یَأْتُونَ الْمَسَاجِدَ فَیَقْعُدُونَ فِیهَا حَلَقاً ذِکْرُهُمُ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الدُّنْیَا لَا تُجَالِسُوهُمْ فَلَیْسَ‏ لِلَّهِ‏ فِیهِمْ‏ حَاجَةٌ» ، در آخرزمان زمانی فـرا می‌رسد که مردم به مسجد می‌آیند و گردهم می‌نشینند و یگانه همشان دنیا است و سخن‌گفتن در آن خصوص. با این‌ها ننشینید که خداوند آنان را به حال خودشان رها کرده است. مقام و عظمت مسجد در اسلام به اندازه‌ای است که سخنانی غیر از ذکر و یاد خدا در آن شایسته نیست. پرداختن به امور دنیا در مکانی که مخصوص عبادت است، علاوه‌براینکه خلاف شأن بندگان نمازگزار است، اگر موجب بی‌حرمتی به مسجد شود، حرام و از گناهان کبیره نیز است. احکام صدای زن نامحرم در مورد زنان، علاوه‌براینکه صدای بلند در مسجد نهی شده است، رساندن صدا به گوش مردان نامحرم نیز نهی شده است. ازاین‌رو، بر شدت منع و لزوم رعایت این شرط افزوده شده است و احادیث زیادی دراین‌مورد نقل شده است. در روایتی از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) چنین نقل شده است: «وَ نَهَی أَنْ تَتَکَلَّمَ الْمَرْأَةُ عِنْدَ غَیْرِ زوج‌ها وَ غَیْرِ ذِی مَحْرَمٍ مِنْهَا أَکْثَرَ مِنْ خَمْسِ کَلِمَاتٍ مِمَّا لَا بُدَّ لَهَا مِنْهُ» ، حضرت منع کرد از صحبت‌کردن زنان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه‌ای که ناچار است زن از گفتن آن. همچنین، امام کاظم(علیه‌السلام) به نقل از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «مَنْ کَانَ‏ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ، فَلَا یَلْبَثُ فِی مَوْضِعٍ تَسْمَعُ نَفَسَهُ امْرَأَةٌ لَیْسَتْ‏ لَهُ‏ بِمَحْرَمٍ» ، کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد در خانه‌ای که نفس زن نامحرم به گوشش می‌رسد نباید بخوابد. حال اگر خانم‌ها در مسجد صدایشان را بلند کنند و به گوش مردان نامحرم برسانند، بدون اینکه ضرورتی در کار باشد،- به‌ویژه اگر با سبکی خاص سخن بگویند که به نظر مردان تحریک‌آمیز باشد- مسجدی که محل عبادت و کسب ثواب است به گناه آلوده می‌شود. خداوند به زنان رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ‏ بِالْقَوْلِ‏ فَیَطْمَعَ‏ الَّذی‏ فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» ، اى همسران پیامبر! شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر] نیستید، اگر سَرِ پروا دارید؛ پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد و گفتارى شایسته گویید. خـداونـد در ایـن آیـه وقار و عفاف در کیفیت سخن‌گفتن را به زنان دستور می‌دهد. گـرچـه ایـن کار به‌ظاهر بسیار ساده به‌چشم می‌آید؛ ولی درواقع می‌تواند سرچشمه‌ی لغزش‌های فراوانی شود. حکم فقهی مسئله به‌نظر همه‌ی فقها، اگر زن صدایش را نازک کند و با کیفیتی صحبت کند که برای مرد نامحرم تحریک‌آمیز باشد، هم برای زن چنین صحبتی حرام است و هم برای مرد گوش‌دادن آن. لذا، صاحب عروة می‌گوید: «و یحرم علیها إسماع الصوت الذی فیه تهییج للسامع بتحسینه و ترقیقه». اما درمورد قرائت نماز فتوای علما متفاوت است. امام(رحمة‌الله‌علیه) می‌فرمایند: «بنابر احتیاط واجب اگر صدای زن را مرد نامحرم بشنود، قرائت نماز صبح و مغرب و عشاء را آهسته بخواند». مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «اگر نامحرم صدایش را می‌شنود بهتر است آهسته بخواند». مکارم شیرازی می‌فرمایند: «اگر نامحرم صدایش را می‌شنود مستحب است آهسته بخواند». بنابراین، خانم‌ها موظف‌اند درمورد قرائت نمازشان به مراجع تقلیدشان مراجعه کنند. وظیفه‌ی امام جماعت در رعایت حال زنان و مادران نمازگزار امام جماعت وظایفی دارد که شایسته است برای رونق بیشتر مسجد، باشکوه‌شدن نماز جماعت، جلب و جذب مؤمنان و عمران و آبادانی مسجد به آن‌ها توجه کند. ازجمله وظایفی که در روایات بر آن تأکید شده است این است که امام جماعت در خواندن نماز حال ضعیف‌ترین افراد را در نظر بگیرد. در روایتی امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: «یَنْبَغِی لِلْإِمَامِ أَنْ‏ یَکُونَ‏ صَلَاتُهُ‏ عَلَى‏ صَلَاةِ أَضْعَفِ‏ مَنْ خَلْفَهُ» ، شایسته است که نماز امام جماعت مثل نماز ضعیف‌ترین افرادی باشد که به او اقتدا نموده است. باید درمورد خانم‌ها به این امر بیشتر دقت کرد، به‌ویژه درمورد خانم‌های باردار و خانم‌هایی که بچه شیر می‌دهند. لذا، باید از رکوع و سجده‌های طولانی که برای این افراد سنگین است خودداری شود. در روایتی آمده است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دو رکعت آخر نماز چهار رکعتی را با تخفیف انجام داد، به‌گونه‌ای‌که اعجاب حاضران را برانگیخت، گفتند: یا رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله)! مگر چیزی پیش آمد که رکعت‌های آخر نماز را سبک انجام دادید؟ حضرت فرمود: «أَمَا سَمِعْتُمْ‏ صُرَاخَ‏ الصَّبِیِّ» ، آیا صدای گریه‌ی طفل به گوشتان نرسید. در بعضی احادیث آن حضرت حکمت این عمل را هم بیان کرده‌اند: «خَشِیتُ‏ أَنْ‏ یَشْتَغِلَ‏ بِهِ‏ خَاطِرُ أَبِیهِ» ، ترسیدم از اینکه ذهن پدر طفل متوجه فرزندش شود یا پدرش نگران شود. امام صادق(علیه‌السلام) در ضمن حدیثی فرموده‌اند: «کان رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) یَسْمَعُ صَوْتَ الصَّبِیِّ وَ هُوَ یَبْکِی وَ هُوَ فِی الصَّلَاةِ فَیُخَفِّفُ الصَّلَاةَ أَنْ تَعْبُرَ أُمُّهُ » ، رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) صدای طفلی را شنید که گریه میکند، وی نمازش را سبک انجام داد تا مادرش به سراغش رود. با استفاده از این روایات، علما و فقها فرموده‌اند بر امام جماعت مستحب است در ادای نماز رعایت حال نمازگزاران را بکند. البته، درمورد سبک انجام‌دادن نماز آنچه باید مورد دقت قرار گیرد دو مطلب است: نخست اینکه به کیفیت عبادت لطمه وارد نشود و دیگر اینکه مظنه‌ی سبک‌شمردن نماز به وجود نیاید. فصل دوم آثار و برکات حضور زنان در مسجد در روایات، رفتن به مسجد سفارش شده است. ثواب نماز در مسجد چند برابر ثواب نماز در خانه است. اما در روایات آمده است که نماز زن در خانه بهتر از مسجد است؛ البته در موقعیتی که زن نتواند خودش را کاملاً از دید نامحرم حفظ کند و شرایط حضور در مسجد را رعایت کند. دلیل این منع قرارنگرفتن زنان در معرض دید نامحرم است. بنابراین، اگر زنان شرایط حضور در مسجد را کاملاً رعایت کنند، نمازشان در مسجد بهتر از خانه خواهد بود. چنانچه حضرت امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) در ضمن فتاوایشان می‌گویند: «برای زن‌ها نمازخواندن در خانه، بلکه در صندوق‌خانه و اطاق عقب بهتر است؛ ولی اگر بتواند کاملاً خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند». حضور در مسجد آثار و برکات بسیاری دارد و بندگان شایسته‌ای که توفیق حضور در مسجد را می‌یابند، از این برکات و آثار بهره‌مند می‌شوند. ازاین‌نظر، فرقی بین زن و مرد وجود ندارد؛ همان‌گونه‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ» ، این بیان خطاب به انسانیت است که سرانجام انسان به لقاء الله می‌رسد. 1- آثار عبادی قران کریم یکی از اهداف اصلی و اساسی برپایی مساجد را عبادت و پرستش خداوند دانسته و فرموده‌اند: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً» ، مساجد محل عبادت خدای تعالی است با خداوند کس دیگری را نخوانید. همچنین: «رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ» ، و توجهتان را در هر مسجد به‌سوی او نمایید و او را بخوانید و دین خود را برای او خالص گردانید (و بدانید) همان‌گونه‌که در آغاز شما را آفرید [بار دیگر در رستاخیز] باز می‌گردید. در روایات اسلامی این معنا دامنه‌ی گسترده‌تری دارد و معصومان(علیهم‌السلام) جنبه‌های عبادی مسجد را با تعبیرات زیبا و پرمعنا وصف کرده‌اند. در این میان، از پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که فرموده‌اند: «کُلُ‏ جُلُوسٍ‏ فِی‏ الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلَّا ثَلَاثَةً قِرَاءَةُ مُصَلٍّ أَوْ ذِکْرُ اللَّهِ أَوْ سَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ» ، هر نشستنی در مسجد بیهوده است مگر سه نشستن: برای خواندن نماز، ذکر خدا و سؤال‌نمودن از علم. به گفته‌ی روایات، عبادت در مسجد با عبادت در غیرمسجد، از نظر آثار و برکات، برابری نمی‌کند. به گفته‌ی روایات، ثواب نمازخواندن در مسجد حتی فرادا بیش از نمازی است که در بیرون مسجد خوانده می‌شود. البته، عبادت دسته‌جمعی آثار و برکاتی دارد که عبادت فردی به پای آن نمی‌رسد. دراین‌باره، فرقی بین زن و مرد نیست و زنان نیز با حفظ شرایط از این برکات بهره می برند. 2-آثار علمی کارایی مسجد در فرهنگ اسلام فقط در جنبه‌ی عبادی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه یکی از مهمترین کارکردهای مسجد نقش‌آفرینی آن در زمینه‌ی آموزش‌های علمی و فراگیری علم و معرفت است. وقـتـی زنـان در مسجد گردهم می‌آیند، بهترین زمانی است که می‌توانند از مسائل دینی و قرآن بـهـره‌مـند شوند. رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سخنی به ابوذر فرمود: مسجد محل پاسخ و پرسش درخصوص مسائل علمی است و فقط در این صورت است که می‌توان در آن نشست. همچنین آن حضرت فرموده‌اند: «هرکس به مسجد من بیاید و هدفی جز فراگیری دانش یا آموختن به دیگران نداشته باشد؛ بسان مجاهدی است که در رای خدا جهاد می‌کند». به گواه تاریخ، «مسجدنبوی» مهم‌ترین مرکز آموزش قرآن و فقه اسلامی در صدر اسلام بوده است. جلسات متعدد و حتی شبانگاهی در این مسجد تشکیل می‌شد. در دوره‌های پس از صدر اسلام نیز این روند ادامه داشت؛ به‌گونه‌ای‌که مکاتب فقهی و کلامی از مسجد بیرون آمدند و ائمه‌ی مذاهب مراحل بالندگی خود را در مساجد سپری کردند. بنابراین، برای رفتن به مسجد بـایـد ارزش قـائل شد و دامنه‌ی فواید آن را گسترده‌تر از آنچه به ذهن می‌آید دانست. امروزه که درهای مساجد روی هـمه گشوده شده است، در آن‌ها سخنرانی‌های گوناگون صورت می‌پذیرد و علوم اسـلامـی تبلیغ می‌شود، زنان هم می‌توانند با حضور خود در آن‌ها بهره‌های فراوانی ببرند و هم پاداش تحصیل علم را ببرند و هم ثواب حضور در مسجد را. اهمیت رفتن به مسجد برای فراگیری علم و دانش به اندازه‌ای است که بعضی از فقها رفتن زنان را به مسجد، جهت فراگیری مسائل اسلامی، واجب دانسته‌اند وگفته اند: «اگر راهی برای یادگیرفتن مسائل اسلامی جز از طریق رفتن به مسجد وجود ندارد، واجب است زنان به مسجد بروند». 3- آثار سیاسی و اجتماعی حضور زنان در مسجد مشتی است بر دهن یاوه‌گویان و منحرفانی که اسلام را به تحقیر و زندانی‌کردن زنان متهم می‌کنند؛ لذا حضور زنان در مسجد نشان می‌دهد اسلام مخالف آزادی زن نیست. در صدر اسلام نیز زنان در کارهای اجتماعی و سیاسی شرکت داشتند و حضور در مسجد شرکت زنان را در برنامه‌های سیاسی- اجتماعی ثابت می‌کند؛ مانند سوده دختر عمارابن اسک همدانی. به گفته‌ی قرآن سه زن حضرت موسی(علیه‌السلام) را از کشته‌شدن حفظ کردند و پرورش دادند: مادر موسی، خواهر موسی و زن فرعون. این سه زن با وضعیت سیاسی آن روزگار مبارزه کردند تا موسی پرورش یافت. بی‌تردید اکنون مسجد یکی از مراکز سیاسی مهم در جامعه‌ی اسلامی است. حضور زنان در مساجد می‌تواند یکی از جلوه‌های سیاسی این قشر عظیم در جامعه باشد. رونـق‌گرفتن مساجد، که نیمی از آن به‌دست زنان صورت می‌گیرد، چیزی نیست که بتوان به آسانی در مورد آن سخن گفت؛ زیرا بازتابی که این امر در میان مجامع جهانی و برون مرزی دارد بسیار فراتر است. به‌این‌دلایل، همان‌گونه‌که اسلام به زنان دستور عفاف و حجاب می‌دهد، دستور شرکت در مجامع عمومی را نیز می‌دهد. حضور زنان در مساجد بیانگر حضور فعال آنان در جامعه‌ی اسلامی و مجامع دینی و مذهبی است. زنان با حضور در مساجد وحدت و همبستگی در سطح اجتماع را به ارمغان می‌آورند. همان‌گونه‌که در صدر اسلام و بعد از آن مسجد کانون طرح مسائل سیاسی و پایگاه مقاومت و جنبش‌های اسلامی بوده است، امروزه نیز این نقش را از دست نداده است. اگر در برهه‌ای نقش‌آفرینی مسجد در بعد سیاسی به سستی گراییده بود، همگام با انقلاب اسلامی در ایران این نقش‌آفرینی دوباره احیا گردید. بنابراین، اگر زنان در مساجد حضور نیابند، از مسائل مهم سیاسی کشور و جهان اسلام آگاه نمی‌شوند و مسئولیت‌هایشان در این زمینه انجام نمی‌شود. 4- آثار معنوی مسجد جایی است که خداوند عنایت بیشتری دارد و مسلماً دست بندگان آسان‌تر به آستانش خواهد رسید. ازاین‌رو، رفتن به خانه‌ای که میزبان آفریدگار همه‌ی گیتی است بسیار اهمیت دارد و شخص هیچ‌گاه در آن بی‌نصیب نخواهد ماند؛ به‌خصوص اگر با یاد خدا و امید به خشنودی او در آنجا بنشیند. پس این لذت به گروهی خاص اختصاص ندارد و به شرایطی خاص محدود نشده است. همان‌گونه‌که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند: «مَنْ‏ کَانَ‏ الْقُرْآنُ‏ حَدِیثَهُ‏ وَ الْمَسْجِدُ بَیْتَهُ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ» ، کسی کـه کلام و ذکرش قرائت قرآن باشد و مسجد خانه‌اش، خداوند متعال خانه‌ای در بهشت برایش مهیا سازد. آن کسی که در مسجد با خدا رازونیاز می‌کند و شیرین‌ترین گفتارش را کلام او می‌داند، لابد اجری دارد و سزاوار بزرگداشت است که خداوند در بهشت برایش خانه‌ای در‌نظر می‌گیرد و این بهترین پاداشی است که بنده می‌تواند توقع داشته باشد. اصولاً کسی که اراده‌ی مسجد می‌کند در او نورانیتی پدید می‌آید که ما با دیدگان عادی قادر به درک آن نیستیم. قدر و منزلت اهل مسجد به حدی است که خداوند قدم‌هایی را که به‌سوی مسجد برداشته می‌شود مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید: «... آنچه را از پیش فرستاده‌اند و تمام آثار آن را می‌نویسیم». در ادامه‌ی این آیه گفته شده است مراد از آثار همان گام‌های مؤمنان است و شأن نزول آیه این است: قبیله‌ی «بنی سلمه» در نقطه‌ی دوردستی از شهر مدینه ساکن بودند. روزی از دوری خانه‌های خویش به مسجد و مشقّت حضور در آنجا و نماز جماعت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آن حضرت شکایت کردند و تصمیم گرفتند به نزدیکی مسجد پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل مکان کنند. سپس، این آیه‌ نازل شد و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به آن‌ها فرمود: آثار و گام‌های شما به‌سوی مسجد در نامه‌ی اعمالتان نوشته می‌شود و پاداش می‌گیرید. هنگامی‌که «بنی سلیمه» این سخن را شنیدند از تصمیم خود صرف‌نظر کردند و در جای خود ماندند. این سخنان به جنسیت محدود نمی‌شود و زنان نیز می‌توانند به این کمال دست یابند و به مقامات الاهی نزدیک شوند. حضور بانوان در مسجد مقدمه‌ای است برای رسیدن به مقامات عالی معنوی و خداوند چنین مقاماتی را ویژه‌ی دوستداران مسجد و اهل مسجد قرار داده است. 5- آثار فرهنگی برای اینکه بگویند ملتی فرهنگی است، به شناخت، دانش و پیشینه‌ی فرهنگی آن رجوع می‌کنند. در فرهنگ مسلمانان نیز همواره چنین بـوده است کـه آغاز فعالیت تأثیرگذارترین اندیشه‌های اسلامی و دانشمندان مسجد بوده است. از آن روز که پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیک‌هایی به کشورهای همسایه فرستاد و آن‌ها را مأمور آموزش قرآن و احکام کرد، مساجد در آن کشورها رونق یافتند و نخستین پایگاه دانش و دیانت شدند. هرکس خواستار دانش بود، باید ابتدا اهل مسجد و دوستدار خانه‌ی خدا می‌شد تا بتواند از انوار آن مکان مقدس بهره‌مندگردد. در آن محل هم جهان‌بینی اسلامی تدریس می‌شد، هـم رزم تـن‌به‌تن، درس دین و دیانت، رسم سیاست، آموزش بندگی و خداباوری. درحقیقت، فرهنگ اسلام فرهنگ برخاسته و جوشیده از مسجد است. این مسجد بود که در روزگار کهن فرهنگیان دلسوز جامعه‌ی بشریت را در آغوش گرم خویش پروراند و به رشد و بالندگی رساند. شخصیت‌های برازنده‌ی اسلام از همین مساجد برای تبلیغ اسلام فرستاده شدند و در هر نقطه‌ای که مستقر شدند مسجد را مرکز نشر فرهنگ اسلامی قرار دادند. برای زنان که نمی‌توانند مانند مردان در هر اجتماعی شرکت کنند، مسجد بهترین مکان برای کسب دانش اجتماعی، سیاسی، عبادی و اخلاقی است. بنابراین، آنچه از روایات به‌دست می‌آید و شرایطی که اسلام برای زنان درنظر گرفته است، باعث رونق‌یافتن مساجد و رشد و بالندگی زنان می‌شود. هیچ‌کس تاکنون زنان را از رفتن به این مکان‌ها باز نداشته است و برای تأیید گفتارمان به سخنانی از حضرت امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) رجوع می‌کنیم. ایشان در وصیت‌نامه‌ی الهی- سیاسی‌شان آورده‌اند: «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان، خرد و کلان در صحنه‌های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند». 6- آثار اخلاقی و تربیتی ازآن‌جاکه زنان معمولاً بیشتر وقت خود را صرف کارهای خانه و تربیت فرزندان می‌کنند و گاهی نیز مشکلات زندگی آن‌ها را در تنگنا قرار می‌دهد، نیاز دارند به گوشه‌ای بروند و با خود خلوت کنند و آرامش یابند. دراین‌راستا، تجربه نشان داده است که اگر شخصی به بزرگ‌تر از خود پناه ببرد و با او درددل کند، مؤثرتر است و مؤمنان هم یگانه کسی را که برای درددل می‌شناسند، خدای متعال است. مکانی هم که مناسب‌تر و نزدیک‌تر به خدا است مسجد می‌باشد. زنان برای پرورش فرزندان بیشتر از مردان به رازونیاز احتیاج دارند؛ زیرا فرزندان به کانونی نیاز دارند که آرام، امین و پاک باشد که این مورد هم در گرو داشتن ایمانی محکم میسر است. پس چه خوب است کسی که قصد مسجد می‌کند به این امید دل از همه چیز بکند و فقط به خشنودی حضرتش توجه کند که آنجا خداوند بـه بنده‌اش نزدیک‌تر است و آسان‌تر به درددل‌هایش توجه می‌کند. 7-آثار روانی خداوند به مساجد عنایت بیشتری دارد؛ چون محل پرستش و خانه‌ی اوست. حضور در مسجد انسان را به یاد خدا می‌اندازد. وقتی بانوان وارد مسجد می‌شوند احساس آرامش می‌کنند؛ زیرا ازاین‌جهت فرقی بین زن و مرد نیست: «المؤمن فی المسجد کالسّمک فی الماء» ، مؤمن در مسجد مثل ماهی در آب است. یعنی همان‌گونه‌که آب مایه‌ی آرامش، رشد و ادامه‌ی حیات ماهی است، مسجد برای انسان‌های خداجو مایه‌ی آرامش، حیات معنوی و کسب کمالات نفسانی است. کسی که در طول روز مشغول کسب‌وکار است، در مشغولیت‌های مادی و گرفتاری‌های دنیایی غرق می‌‌شود و پیش‌آمدهای نگران‌کننده آرامش روحی و روانی را از انسان سلب می‌کند. بار مسئولیت خانواده، آینده‌ی فرزندان و احساس ناتوانی در تربیت آن‌ها برای انسان دلهره‌آور است. دراین‌حال، بنده با نماز به یاد خداوند می‌افتد، خود را در محضر قادر متعال توانا می‌بیند و حل هر مشکلی را دربرابر قدرت و عظمت او ناچیز می‌بیند. سپس، لب به ذکر و تسبیح می‌گشاید، از خداوند یاری می‌طلبد و به آرامش و اطمینان قلبی می‌رسد. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ » ، آگاه باش که با یاد خدا دل‌ها آرامش مى‏یابد. برخی روایات رسیدن به آرامش فکری، روحی و روانی را در رفتن به مسجد می‌دانند و به همین جهت رفتن به مسجد را هنگام وقوع حادثه و اندوه سفارش می‌کنند. در روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: «إِنَّ الزَّلَازِلَ وَ الْکُسُوفَیْنِ وَ الرِّیَاحَ الْهَائِلَةَ مِنْ‏ عَلَامَاتِ‏ السَّاعَةِ فَإِذَا رَأَیْتُمْ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فَتَذَکَّرُوا قِیَامَ الْقِیَامَةِ وَ أَفْزِعُوا إِلَى مَسَاجِدِکُمْ» ، زلزله، آفتاب‌گرفتگی، مهتاب‌گرفتگی و بادهای وحشت‌زا از نشانه‌های قیامت است. زمانی‌که چنین چیزی را مشاهده کردید از [حادثه‌ی قیامت] یاد کنید [و برای آرامش روحی، روانی] به مساجد پناه ببرید. دراین‌میان، زنان بیشتر به آرامش و اطمینان قلبی نیاز دارند؛ زیرا مسئولیت سنگین تربیت فرزندان بیشتر به دوش زنان است و اوست که باید کانون خانواده را گرم نگه دارد، آرامش را در خانه برقرار سازد، خانه را کانون صفا و صمیمیت و معنویت کند و بنابراین به‌جاست که با حضور در مسجد نیرو بگیرد. جمع بندی: حضـور زنان در مسجد، احیای شعائر الهی است. ازآنجاکه مسجد یکی از شعائر دیـن مقدس اسلام است، در روایات به رفت‌وآمد به آن بسیار تأکید شده است. مسجد از بهترین مصادیق شعائر الهی است. ارج‌نهادن به ایـن شعائر، به فرموده‌ی قـرآن، نشان‌دهنده‌ی پـرهیزکاری است: «ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» ، این است [فرایض خدا] و هر کس شعائر خدا را بزرگ دارد درحقیقت آن [حاکى‏] از پاکى دل‌هاست. براین‌اساس، حضور زنان در مساجد برای انجام فرایض دینی مصداق تعظیم و بزرگداشت شعائر الهی است و شرکت آنان در مسجد به‌معنای سهیم‌بودن آنان در عمران و آبادانی مسجد و احیای شعائر دینی است. فهرست منابع 1. قرآن. 2. نهج البلاغه. 3. طریحی، شیخ فخرالدین، مجمع‌البحرین، مکتب نشرثقافة الاسلامیه، چ 2، 1408ق. 4. علامه ابن منظور، جمالالدین، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، 1405 ق. 5. الفراهیدی، عبدالرحمن، کتاب العین، مؤسسه دارالهجره، چ 2، 1409 ق. 6. مطهری، مرتضی، مسئله‌ی حجاب، صدرا ، چ 37، 1372 ش. 7. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه‌ی مرعشی نجفی، 1404 ق. 8. ابن حزم اندلسی، علی ابن احمد، المحلی، بیروت، دارالفکر. 9. ابوالفتح کراجکی، محمد بن علی، معدن الجواهر، تهران، کتابخانه‌ی مرتضویه، چ 2، 1394 ق. 10. العجلونی الجراحی، اسماعیل ابن محمد، کشف الخفا، لبنان، دارالکتب العلمیه، بیروت. 11. النووی، محی الدّین بن شرف، المجموع، دارالفکر. 12. امام خمینی، تحریرالوسیله، قم، قدس محمدی. 13. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، 1401 ق. 14. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن ترمذی، بیروت، دارالفکر، 1403 ق. 15. جمعی از نویسندگان، فرهنگ مسجد، قم، مؤسسه‌ی فرهنگی ثقلین، 1385ش. 16. جوادی آملی، عبدالله، زن در آینه‌ی جمال و جلال، تهران، رجاء، چ 4، 1374ش. 17. حسینیان، روح الله، حریم عفاف، تهران، سازمان تبلیغات، 1372ش. 18. دستغیب، سیدعبدالحسین، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه‌ی مدرسین، چ 6. 19. راوندی، قطب الّدین، فقه القرآن، قم، کتابخانه‌ی مرعشی نجفی، چ 2، 1405ق. 20. رهبری، حسن، مسجد نهاد عبادت و ستاد ولایت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ 2، 1382ش. 21. سجستانی، سلیمان ابن اشعث، سنن ابی داود، بیروت، دارالفکر، 1410ق. 22. شیخ الاسلامی، سیدحسین، ترجمه‌ی غررالحکم، قم، انصاریان، چ 5، 1379ش. 23. شیخ بهایی، محمدبن حسین، مفتاح الفلاح، بیروت، دارالأضواء، 1405ق. 24. شیخ حرعاملی، محمدبن حسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1409ق. 25. شیخ صدوق، محمد، الخصال، قم، جامعه‌ی مدرسین، چ 2، 1403 ق. 26. شیخ صدوق، محمد، ثواب الاعمال، قم، شریف رضی، چ 2، 1364ش. 27. شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بابویه قمی، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات اسلامیه وابسته به جامعه‌ی مدرسین، چ 3، 1413ق. 28. شیخ طوسی، ابوجعفرمحمدبن حسن، التّهذیب، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ 4، 1365ش. 29. صادقی زفره، حسن، معاشرت زنان و مردان از دیدگاه اسلام، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما،1382 ش. 30. طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، عروةالوثقی، قم، جامعه‌ی مدرسین، 1420 ق. 31. طبرسی، امین الدین، مجمع البیان، بیروت، دارالاحیاالتراث العربی، 1379ق. 32. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیرالمیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ 3، 1397ق. 33. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه الوفا، بیروت، 1404 ق. 34. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالفکر. 35. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ 4، 1365 ش. 36. محدث نوری، میزاحسین، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408 ق. 37. محسنی گرگانی، احمد، حجاب در اسلام، حکمت، 1392ق. 38. محمدی اشتهاردی، حجاب بیانگر شخصیت زن، ناصر، 1375ش. 39. مشایخی، قدرت الله، حقوق از دیدگاه امام سجاد(علیه‌السلام)، قم، انصاریان، 1379 ش. 40. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه و شرح فشرده‌ی نهج‌البلاغه، قم، مطبوعات هدف، چ 8، 1369ش. 41. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ 15، 1375ش. 42. مکارم شیرازی، ناصر، رساله‌ی توضیح المسایل. 43. نوبهار، رحیم، سیمای مسجد، اعتماد، 1372ش. 44. نیشابوری، مسلم ابن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر. منبع: دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز رسیدگی به امورمساجد