ایجاد انگیزه
خداوند در قرآن مساجد را به طور اختصاصی و مشخص جزء داراییهای خود دانست است و میفرماید: «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه». با صرف نظر از وجوه مختلف دیگری که در این آیه وجود دارد یکی از معانی این آیه همان است که باعث شده تا ما مساجد را خانه خدا بدانیم. از سوی دیگر در روایات متعددی مردم عیال و خانواده خداوند محسوب شدهاند؛ چنانکه از رسول خدا نقل شده است که فرمود: «الْخَلْقُ عِیَالُ اللَّه فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِیَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ سُرُوراً».
بنابراین مسجد به عنوان خانه خدا محلی برای گرد هم آمدن عیال و خانواده خداست. جایی که خانواده خدا در آن به اسکان و آرامش میرسند. خانوادهای که نه فقط برای اقامه نماز بلکه برای زندگی و آن هم زندگیِ مؤمنانه، مسجد را محل رفت و آمد خود قرار میدهند. یک دسته از افراد این خانواده که نسبت به رعایت و مراقبت از او تأکیدات فراوان شده است کودکان، جوانان و نوجوانان هستند. گروهی که متأسفانه در مواردی به دلیل برخورد نامناسب و نادرست دیگر افراد خانواده، از این خانه دل بریده و مأمن و مأوای این چنین گرم و امن را از دست میدهند. به همین دلیل بسیار ضروری است که گاهی به بزرگترها گوش زد نمود که «اینجا خانه خداست نه آنها» و «همه از این خانه به یک اندازه ارث می برند جز اینکه آنکه با تقواتر است سهم بیشتری خواهد برد». در این میان سیره عملی رسول خدا و امامان معصوم خود نمونه ارزنده و بارز این رعایت و مراقبت به خصوص در محیط مسجد است. سیره عملیای که خط مشی و مسیر مشخصی را برای علما و بزرگان دینی ترسیم نمود. بنابراین نتیجه شناخت این مسیر و رفتار بر اساس این نقشه راه حفظ و امنیت خانواده بخصوص جوان و نوجوان در برابر مشکلات و انحرافات دنیا به ویژه در روزگار کنونی خواهد بود.
اقناع اندیشه
باید باور کنیم که فرزندان ما زمانی از ما جدا شده و جایی جز مسجد و منبر را مأوای خود قرار میدهند که ما شرایط موجود را با برخوردهای سختگیرانه، نسنجیده و غیرعلمی، برای ایشان ناامن کنیم. به تعبیر حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه«مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ؛ کسى که نزدیکانش او را رها سازند، آنها که دورند او را مى برند».
کلید برخورد مناسب با کودک، نوجوان و جوان در یک جمله خلاصه میشود: «فهم شرایط و درک موقعیت انسان در این سنین حساس و تعامل درست بر اساس اقتضائات آن». براى حسن برخورد با مخاطب، به ویژه نوجوانان و جوانان، از منظر روانشناسى عمدتاً باید به سه شیوه عمل کرد:
1 . رعایت نکات شکلى و صورى
یکى از قالبها و سبکهاى برخورد با مخاطب این است که از لحاظ شکلى، ظاهرى و صورى به نکات ذیل توجه نمود:
1-1 رعایت جاذبه هاى صورى
نوجوان و جوان از فردی که دارای پوشش باوقار، سنگین، پاکیزه و مرتب است نسبت به فردی که این ویژگی را ندارد تأثیرپذیرتر میباشد. مسئولین و متولیان مسجد به خصوص امام جماعت که نقش مربی و معلم را دارند باید نسبت به این امر مهم اهتمام داشته باشند. مؤید این سخن هفت آیه اول سوره مدثر است که مفسرین آن را نخستین آیات نازل شده بر پیامبر اسلام میدانند. رسول خدا پس از نزول این آیات، مأمور میشود تا آشکارا دعوت خود را آغاز کند. جالب اینجا است که از نکات مطرح شده در این آیه لزوم توجه به تمیزی لباس است. اگرچه برخی از مفسران لباس را کنایه از درون و باطن یا چیزهای دیگری گرفتهاند ؛ اما نتوانستهاند از معنای ظاهری آن نیز صرفنظر کنند.
2-1 برخورد با نشاط و گشاده رویى
اساساً بهترین نوع برخورد با مخاطب، بویژه در نوع برخوردهایى که جنبه تربیتى داشته و از موضع مربى و معلم و مبلغ صورت میگیرد، علاوه بر داشتن هنر مخاطب شناسى و برخوردارى از جواذب ظاهرى و شکلى، میبایست با نشاط و شادى و با گشاده رویى با مخاطب برخورد نمود. روشن است که تأثیر سخن و رفتار چنین افرادى به مراتب بیش از افرادى است که از جوانب ظاهرى برخوردار نبوده، از هنر مخاطب شناسى بی بهره اند و نیز در نوع برخورد رعایت ادب، وقار، نشاط و گشاده رویى را نمی کنند. البته، کسانى که از چنین هنرهایى بی بهره اند، فاقد نفوذ کلام نیز خواهند بود.
3-1 به کارگیرى ادبیات دلنشین به فراخور حال مخاطب
از دیگر نکات لازم الرعایت و از جهت صورى و شکلى در برخورد با مخاطب، به ویژه جوانان و نوجوانان، به کارگیرى زبان و ادبیات شیرین و دلنشین به تناسب فهم و درک مخاطب است. قطعاً نوع زبان، ادبیات و برخوردى که با یک کودک، نوجوان و جوان و یا فرد میانسال به کار میرود، باید متفاوت باشد. مربیان و معلمانى که در برخورد با افراد مختلف و مخاطبین متفاوت، به تناسب سطح فهم و درک مخاطب و با شناخت درست مخاطب، از شعر، استعاره و ادبیات زیبا و دلنشین استفاده کنند، صد البته کلامى نافذتر از دیگرانى دارند که از این هنر بی بهره اند و حتماً موفقترند.
2. رعایت اصول تکوینى و باطن
مراد از اصول باطنى و تکوینى، اصولى است که فرد باید بدون فریب، اغوا، دورویى و تصنع بدان معتقد بوده و عملاً بدان ملتزم و پایبند باشد. اجمالاً، محورهاى زیر را میت وان در قالب این اصول تکوینى و باطنى مطرح کرد.
1-2 خیرخواهى و خلوص نیت در برخورد
اساساً از جمله رمز و راز موفقیت در زندگى و در هرکارى، خلوص نیت است. آنگاه که مخاطب احساس کند که مربى در بیان و رفتار خود جز خلوص نیت و خیرخواهى ندارد، با جان و دل سخنان او را پذیرفته و وى را به عنوان الگو میپذیرد. همچنین اگر جوان یا نوجوان احساس کند که مربى در گفتار خود صادق است و بدون کمترین چشمداشت و به درستى و راستى قصد راهنمایى جوان یا نوجوان را دارد، البته، با جان و دل و صمیمانه کلام او را میپذیرد.
2-2 ایمان و باور حقیقى به شایستگی هاى جوان و نوجوان
از دیگر اصول لازم الرعایت این است که مربى باید قابلیت، استعداد و ظرفیتها و شایستگیهاى جوان و نوجوان را باور داشته باشد و او را بپذیرد تا بتواند در او تأثیرگذار باشد. اگر حقیقتاً مربى به شایستگیها و ظرفیتهاى جوان معتقد نباشد، چگونه میتواند او را هدایت و یا ارشاد نماید؟ لازمه تأثیرگذارى بر فرد، علاوه بر پذیرش، باور داشتن به ظرفیتهاى اوست.
3-2 دورى و اجتناب از برخورد از موضع قدرت
از دیگر رمز و راز موفقیت یک مربى این است که به عنوان یک دوست و رفیق با جوان و نوجوان برخورد نماید. دوستانه و صمیمانه مسائل و مشکلات وى را به او متذکر شده و راه چاره اى براى آن بیابد. طبیعى است که برخورد از موضع قدرت و قوت، با لجاجت و عدم پذیرش نوجوان و جوان مواجه خواهد شد و بهترین راه موفقیت و تاثیرگذارى بر مخاطب این است که از در دوستى با او وارد شده و صمیمانه با او برخورد کرد، نه از موضع قدرت.
4-2 پایبندى عملى بدانچه توصیه میکند
از دیگر رموز موفقیت مربى این است که بدانچه توصیه، راهنمایى و ارشاد میکند، خود عملاً پایبند باشد. طبیعى است، کسى که خود به صفتى پایبند نیست و عمل نمیکند، در صورتى که آن را به دیگرى توصیه کند، مورد پذیرش و مقبول واقع نمیشود. با رعایت اصول تکوینى و باطنى فوق، کلام و رفتار مربى میتواند به خوبى در جوان و نوجوان تأثیرگذار باشد.
3. شیوه ها و اصول رفتارى
مربى در برخورد با نوجوان و جوان علاوه بر رعایت اصول و قواعد شکلى و صورى و نیز اصول تکوینى و باطنى، که خود باید بدان متصف باشد، شیوه ها و اصولى را رعایت نماید تا با برخوردارى از روانشناسى برخورد، بتواند بهتر و بیشتر تأثیرگذار باشد. غالباً این اصول را میتوان در محورها و شاخصهاى زیر بیان نمود:
3-1 سعه صدر، صبورى و مواجهه فراجریانى
صبر و استقامت، سعه صدر و برخورد فراجریانى در مواجهه با مسائل و مشکلات جوانان و نوجوانان از جمله اصول رفتارى مورد توصیه است.
3-2 طمأنینه در رفتار و اعتماد به نفس در گفتار
مربى و فرد تأثیرگذار باید از اعتماد به نفس کافى در گفتار و وقار و طمأنینه لازم در رفتار برخوردار باشد.
3-3 استخدام و به کارگیرى علایق و سلیقه هاى مقبول و انگیزه هاى فطرى نسل جوان
باید با شناخت ویژگى و خصوصیات رفتارى و گفتارى نوجوانان و جوانان و در واقع با مخاطبشناسى درست، دانست که از جمله ویژگیهاى این قشر، تجدد و نوگرایى، تحرک، تلاش، امید، آرمانخواهى، آرمانگرایى، آزادى خواهى، نشاط و طراوت، لطافت، غرور، احساس خوشبختى، منزلتطلبى، جسارت و... میباشد. می بایست با به کارگیرى و استخدام علایق و سلیقه هاى معقول و متناسب با این ویژگیها با او برخورد و رفتار کرد.
4-3 التزام به توصیه و برخورد و تبلیغ غیرمستقیم
بهترین شیوه تأثیرگذارى، برخورد و رفتار و تبلیغ غیرمستقیم است. البته نوع تبلیغ و برخورد بی واسطه و غیرمستقیم و غیرزبانى به مراتب مؤثرتر، کارآمدتر و تأثیرگذارتر از شیوه برخورد مستقیم و زبانى است.
5-3 تأکید بر عزت نفس، تقویت خودباورى، وقار و اعطاى شخصیت به مخاطب
از دیگر شیوه هاى رفتارى مورد نظر در برخورد با نوجوانان و جوانان، تأکید بر عزت نفس، تقویت خودباورى، وقار و اعطاى شخصیت به مخاطب است. مخاطب نوجوان و جوان وقتى احساس میکند که مربى ضمن احترام گذاشتن به وى و تأکید بر عزت نفس وى، او را به عنوان یک شخصیت حقیقى و واقعى پذیرفته است و او را محترم می شمارد، به راحتى نه تنها سخنان او را می پذیرد که مجذوب و شیفته رفتار او می گردد.
6-3 تحریک احساسات و عواطف
براى حسن تأثیر بر مخاطب، به ویژه نوجوان و جوان و با هدف تآثیر بیشتر و بهتر، ضمن شناخت روحیات و خلقیات مخاطب، با تحریک عواطف و احساسات وى میتوان بیش از پیش بر او تأثیرگذار بود.
7-3 استفاده همزمان از اهرم تشویق و تنبیه
یکى از شیوه هاى صحیح تربیت و نیز برخورد شایسته و مناسب با مخاطب، تذکار صفات شایسته و بایسته و مناسب و مثبت و نیز صفات منفى مخاطب است. به عبارت دیگر، همانگونه که ترغیب، تحریک و تشویق مخاطب به کارهاى شایسته و خوب لازم و ضرورى است، منع، ردع و توبیخ و سرزنش وى در خصوص کارهاى ناشایست نیز ضرورى است. صرفاً استفاده از اهرم تنبیه و یا تشویق مسیر و فرایند تربیت را دچار انحراف و افراط و تفریط خواهد نمود.
تحریک احساسات
خاندان نبوت بهترین نمونه و الگو در شئون گوناگون زندگی و از جمله برخورد با جوان و نوجوان، در سیره علمی و عملی خود برای ما به یادگار گذاشتهاند. حضرت سیدالشهدا جوانان اصحاب خود را مثل بزرگترها درگیر ماجرای کربلا میکند از آنها نظر میخواهد، با آنها مشورت میکند. عقبه بن سمعان میگوید: اواخر شب بود حضرت فرمان داد از قصر بنی مقاتل آب برداشته و راه بیفتند. اندکی پس از حرکت، امام (ع) همانگونه که سوار بر مرکب بود، مختصری به خواب رفت، سپس بیدار شد و فرمود: «انّا لله و انّا الیه راجعون و الحمدالله ربّ العالمین». سپس امام (ع) دو یا سه مرتبه این جمله را تکرار کردند. علی بن الحسین (ع) روی به پدر نمود و گفت: ای پدر! جانم فدای تو باد، خدا را حمد کردی و آیه استرجاع خواندی، علّت چیست؟ امام (ع) فرمود: پسرم! در میانه راه، خواب مختصری بر من عارض شد، پس در خواب شخصی را سوار بر اسب دیدم، در حالی که میگفت: این قوم راه میپیمایند و اَجَل هم به سوی آنان در حرکت است، دانستم که خبر مرگم است که به ما داده شده است. علی بن الحسین (ع) گفت: ای پدر! خدا شر را از تو دور گرداند، آیا ما برحق نیستیم؟ امام (ع) فرمود: سوگند به آن کسی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما بر حقّیم. علی بن الحسین (ع) گفت: پس اگر بر حقّیم ما را از مرگ باکی نیست. امام (ع) به علی اکبر (ع) فرمود: خداوند به تو جزای خیر دهد؛ آنگونه که پدری به فرزندش جزای خیر میدهد.