احکام
۱۳۹۲/۱۰/۱۴

     بنا بر اظهر ، در قرار دادن مکانى به عنوان مسجد، صیغه وقف لازم نیست بلکه هرعملى که دلالت بر آن کند کافى است ، اگر چه به کار بردن لفظ در ایجاب آن ، و تلفّظ به وقفیت به عنوان مسجدیت احوط است . و همچنین در قبول متولى یا حاکم شرع؛ و اظهر اعتبار قصد قربت است در وقف مسجد ؛ و کافى است که با نیت و اراده بگوید : « جَعَلْتُهُ مَسجِدا لِلّه » و مسجدیّت را اعلام کند ، به معنایى که در عرف مسلمین معمول است ( در مقابل مسجد به معناى لغوى ) ؛ و در قبضش کافى است یک نفر که نمازش محکوم به صحت باشد با اذن واقف در آن جا نماز بخواند؛ و اقرب ترتیب آثار مسجدیّت است بر مساجد مخالفین، در صورتى که محکوم به کفر نباشند؛ و کلیساها و کنیسه ها در جهت حصول تقرب مانند مساجد مخالفین است ولى در سایر جهات محل تأمل است .

 

     نجس کردن زمین، سقف، بام، ظاهر و باطن مسجد حرام است و هرکس بفهمد که نجس شده است باید فوراً نجاست آن را برطرف کند؛ و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود نجاستش را برطرف نمایند مگر آن که واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد. و بنا بر احوط کافر نباید وارد مساجد مسلمین شود.

 

     گذاشتن لباس نجس و سایر چیزهاى نجس و متنجّس در مسجد، در صورتى که نجاست آن به مسجد سرایت نکند و موجب بى احترامى به آن نباشد، مانعى ندارد.

 

     بنا بر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزى را نقاشى کنند و بکشند، مخصوصا چیزهایى که مثل انسان و حیوان روح دارد، که در غیر مسجد هم اشکال دارد ، و احتمال دارد نماز خواندن در این مساجد هم مکروه باشد ؛ ولى نوشتن قرآن و احادیث صحیحه در مسجد مانعى ندارد.

 

     اگر مسجد خراب هم شود نمى توانند آن را بفروشند، یا داخل ملک و جاده نمایند.

 

     فروختن در و پنجره و چیزهاى دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد کنند، و چنانچه در آن مسجد قابل مصرف نیست و همان مسجد به پول آن نیاز دارد، بفروشند و صرف نیاز آن مسجد کنند و اگر آن مسجد به خود آن و به پول آن نیاز ندارد در مساجد دیگر آن را مصرف کنند و اگر آنجا هم نیاز نباشد بفروشند و پول آن را صرف مسجد کنند. و غلّه و نذوراتى که براى مسجد معینى قرار داده شده، در صورت بى نیاز بودن آن مسجد و یا معذور بودن مصرف در آن مسجد مى توان آنها را در سایر مساجد مصرف کرد؛ و همچنین است حکم غلات و نذورات موقوفه مشاهد مشرفه؛ و با تعذر مصرف در موارد معین شده و یا مماثِل آن، مى توان آن غلات و نذورات را در مطلق خیرات و مبرّات مصرف نمود.

 

     ساختن مسجد و تعمیر مسجدى که نزدیک به خرابى مى باشد مستحب است و اگر مسجد طورى خراب شود که تعمیر آن ممکن نباشد، مى توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند بلکه مى توانند مسجدى را که خراب نشده، براى احتیاج مردم خراب کنند و بزرگتر بسازند.

 

     چند چیز در مسجد مستحب است ، از جمله : تمیز کردن مسجد ، روشن کردن چراغ آن و قرار دادن محل تطهیر از بول و غایط در خارج مسجد ؛ و نیز مستحب است کسى که مى خواهد مسجد برود ، ته کفش خود را وارسى کند که نجاستى در آن نباشد و موقع داخل شدن به مسجد ، اول پاى راست و موقع بیرون آمدن ، اول پاى چپ را بگذارد.

 

     مستحب است مسجد داراى سقف نباشد، بلکه سایبان قرار دادن بر آن به غیر بوریا ، مکروه است ، مگر به سبب ضرورت و یا مرجّحات دیگرى که با وجود آنها، بنا بر اقرب این کراهت از بین مى رود .

 

     خوابیدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد ، و صحبت کردن راجع به کارهاى دنیا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعرى که نصیحت و مانند آن نباشددر مسجد مکروه است؛ و نیز مکروه است آب دهان و بینى و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد و گمشده اى را طلب کند و صداى خود را بلند کند و در هرصورت باید از کارهایى که با احترام مسجد منافات دارد یا مزاحم نمازگزاران است اجتناب کند؛ ولى بلند کردن صدا براى اذان مانعى ندارد.

 

     مستحب است که در مسجد از خرید و فروش و سایر معاملات ( عقود و ایقاعات ) غیرعبادى خوددارى شود و امّا مانند نذر و وقف و نکاح چون حیثیت عبادى دارند اشکالى ندارد ؛ و مستحب است از ورود دیوانگان و اطفال غیرممیز که مراعات آداب مساجد را نمى نمایند به مساجد، خوددارى شود؛ و مکروه است کسى که بوى بدى از او استشمام مى شود مثل بوى سیر و پیاز، داخل مسجد شود، و بعید نیست نمازى را که با این حال خوانده اعاده اش مستحب باشد.

 

     تعرض به معابد یهودیان و مسیحیان که در ذمّه اسلام هستند و آن معابد هم در دست خود آنهاست جایز نیست، و آن اماکن مثل مساجد محترم است و جایز نیست خراب کردن آنها مگر با شرایطى که در مساجد هم جارى است.

 

     نماز در مسجد از نماز در غیر مسجد افضل است؛ و بهتر از همه مسجد الحرام است و بعد مسجد النبى و بعد مسجد کوفه و بعد مسجد سهله و مسجد خیف و مسجد غدیر و مسجد بیت المقدس و مسجد براثا و مسجد قبا و مسجد جامع هرشهر و بعد مسجد قبیله و بعد مسجد بازار ؛ و از جمله مواضع مستحب و با فضیلت، مشاهد مشرفه انبیاء و اوصیاء آنان و ائمه علیهم السلام است .

 

     نجس کردن زمین و سقف و بام و ظاهر و باطن مسجد، حرام است و هر کس بفهمد که نجس شده است ، باید فوراً نجاست آن را بر طرف کند. و احتیاط واجب آن است که طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نکنند و اگر نجس شود، نجاستش را بر طرف کنند.

 

     چند چیز در مسجد مستحب است:

تمیز کردن مسجد

        روشن کردن چراغ

        کسى که وارد مسجد مى شود، ته کفش خود را وارسى کند که نجاستى در آن نباشد

        موقع داخل شدن به مسجد، اول پاى راست و موقع بیرون آمدن ، اول پاى چپ را بگذارد.

 

وقف خاص مسجد

     در قابلیّت مسجد از براى تخصیص به صنف خاصّى تأمّل است، اظهر عدم تخصیص و صحّت وقف است، مگر آن که معلوم شود از قراین و شواهد وحدت مقصود از وقفیّت و خصوصیّت.

 

عدم اعتبار صیغه وقف

     اظهر عدم اعتبار صیغه وقف است در مسجدیّت، بلکه کافى است هر عمل دالّ بر معنى ایجاب با قبول اهلش، اگر چه به نماز خواندن یا بنا بر مسجدیّت باشد؛ اگر چه احوط است در ایجاب آن، لفظ و تلفّظ به وقفیّت به عنوان مسجدیّت، و همچنین قبول متولّى یا حاکم.

 

قصد قربت در وقف مسجد

     و اظهر اعتبار قصد قربت است در مثل مسجد و کافى است این که بگوید «جَعَلْتُهُ مَسْجِداً للّه » با اراده و اعلام مسجدیّت به معناى معهود در عرف متشرّعه در مقابل مسجد به معنى لغوى؛ و در قبضش، کافى است نمازِ یک نفر که محکوم به صحّت باشد با اذن واقف به جهت مسجدیّت.


مساجد مخالفین

     و اقرب ترتیب آثار مسجدیّت است بر مساجد مخالفین، در صورتى که محکوم به کفر نباشند، «و بِیَعْ» و «کنائس» مشترکند با مساجد مخالفین در جهت حصول تقرّب، و در سایر جهات، تأمّل است.

 

مصلى در خانه

     و اتّخاذ مسجد در خانه شخصى ـ مثلاً ـ که بیش از مصلاّى شخصى نیست، موجب ثبوت احکام مسجد نیست در غیر ثواب مقصود.

 

کفایت تحجیر براى تحقق مسجد

     بناى مساجد براى انشاى مسجدیّت وتعمیرآنهابراى ابقاى مسجدیّت،از مستحبّات مؤکّده است؛و اقرب کفایت تحجیرمباح است براى مسجدیّت و مقدّمات آن،اگر به این قصد انجام بگیرد.

 

مستحبّات و مکروهات بنا در مساجد

     مستحب است آن که مکشوف باشد مساجد، و مسقّف نباشند، بلکه مکروه است تظلیل به غیر عریش که از بوریا ساخته مى شود؛ و اقرب زوال کراهت به سبب ضرورت و مرجّحات دیگر است، و در صورت کراهت، نماز زیر سایه مکروه است، نه مطلقا.و مستحب است که محلّ تطهیر از اخباث، در خارج مسجد نزدیک درب مسجد باشد؛ و اگر مستلزم تنجیس مسجد باشد چه در داخل یا خارج قریب و چه تنجیس ظاهر یا باطن مسجد که مسجدیّت آن سابق باشد، جایز نیست بناى آن.و مستحبّ است که مناره، با دیوار مسجد باشد نه در وسط آن، بلکه در صورت مزاحمت مصلّین، جایز نیست توسّط مناره متأخّره از مسجدیّت جمیع صحن مسجد.و مکروه است بالاتر بودن مناره از سطح بالاى مسجد؛ و اقرب، ارتفاعِ کراهت است به سبب ضرورت و حاجت اگر مقرون به مفسده نباشد.

 

آداب ورود به مسجد

     و مستحبّ است در وقت دخول در مسجد، تقدیم پاهاى راست و در وقت خروج از آن، تقدیم پاهاى چپ. و مستحبّ است تعاهد نعل در وقت دخول و استعلام آن براى امن از تنجیس مسجد. و مستحب است دعاى به مأثور در وقت دخول مسجد و خروج از آن؛ و استقبال در حال دعا، داخل مستحبّ است.و دعاى دخول، بعد از دخول است، و دعاى خروج، متّصل به خروج است بعد از تحقّق آن بنا بر اظهر.

 

تغییر بنا و تخریب مسجد

     جایز است تخریب آنچه از مسجد، مُشرِف به انهدام است با مفسده یا خوف آن در ابقا، یا سایر مصالح، مثل ضمّ به مسجد دیگرى و توسعه مسجد اوّلى و امثال اینها؛ و احوط تأخیر نقض است در صورت ثانیه تا فراغ از توسعه مگر با احتیاج به آلات اولّى.و فتح باب زاید و روزنه و نحو اینها، موقوف به مصلحت عموم اهل مسجد است، یا دفع مفاسد از ایشان؛

 

اذن در تغییر و تخریب

     و احوط انجام امور مذکوره با اذن متولّى شرعى، یا حاکم در صورت نبودن متولّى است، و همچنین عدول مؤمنین در صورت نبودنِ حاکم، اذن مى دهند، یا مباشرت مى کنند.و مستحبّ است اعاده بعد از تخریب به تعمیر مسجد.

 

صرف آلات مسجدى در مسجدى دیگر

     و جایز است صرف آلات آن و اثاث و فرش و سایر لوازم داخله مسجد یا خارجه آنها با علم یا اماره معتبره کاشفه از خروج از ملک مالک ، در مساجد دیگر با استغناى آن مسجد از خود آنها و مالیّت آنها، وگرنه خالى از تأمّل نیست.چنانچه اگر اوّلى مستغنى از مالیّت بشود و مساجد دیگر، مستغنى از عین باشند، جایز است صرف مالیّت آن در تعمیر مساجد دیگر، یا آنچه ملحق به تعمیر است.

 

صرف نذورات مسجدى در مسجد دیگر

     و جایز است صرف غلّه و نذور مسجدِ معیَّن، در سایر مساجد با استغناى معیّن، یا تعذّر صرف فعلاً و فیمابعد، و همچنین است حال نذور و غلاّت موقوفه سایر مشاهد مشرّفه، و با تعذّرِ صرف در مماثل، صرفِ در وجوه برّ و مطلق قربتها مى شوند.

 

نظافت و روشنایى مساجد

     و مستحب است کنس مساجد، و متأکّد است در پنجشنبه و شب جمعه؛ و مستحبّ است اسراج در مسجد به مقدار حاجت. و احوط عدم مخالفت با ناظر یا حاکم یا عدول مؤمنین، در کمیّت و کیفیّتِ این گونه تصرّفات است.

 

تزیین به طلا

     و احوط ترک تزیین مسجد به طلا و ترک تصویر و نقش مساجد است مخصوصاً به ذوات الارواح که در غیر مسجد هم محلّ اشکال است؛ و محتمل است کراهت نماز در مساجد مزخرفه و مصوّره اگر چه اختیارِ کراهتِ عمل بشود، در مقابل حرمت، و کتابت قرآن و احادیث صحیحه، از نقشِ ممنوع نیست.

 

غصب مسجد و لزوم اعاده آن

     جایز نیست غصب مسجد به اخذ در طریق و املاک؛ و اگر اخذ شد، واجب است اعاده با امکان، به همان مسجد و با عدم امکان، به سایر مساجد، و وجوب آن، کفایى است. و اظهر ثبوت مؤونه، بر آخذ است در صورت احتیاج به مؤونه.

 

تصرّفات جایزه

     و تصرفات جایزه در مسجد، بر همه کس حلال است حتى غاصب، مگر آن که در بقاى غصب، مداخله داشته باشد.

 

عدم جواز بیع عرصه مسجد

     و بیع عرصه مسجد جایز نیست در هیچ حال، به خلاف سایر موقوفات که در موارد استثنا، جایز است بیع آنها.

 

عدم جواز غصب براى مسجد

     و چنانچه اخذ از مسجد جایز نیست، اخذ براى مسجد از طُرق و املاک یعنى از املاک نوع و شخص مسلمانها و متعلّق حقوق آنها جایز نیست، مگر آن که طریق از انتفاع خاصّ، خارج بشود و به اباحه اصلیّه برگردد که حیازت آن براى احیا براى مسجدیّت و غیر آن جایز است.و همچنین مثل املاک شخصیّه است، اوقاف عامّه و خاصّه، مگر آن که مصلحت مسجدیّت مثل سایر مصالح، مجوّز تبدیلِ وقفِ عامى باشد که براى حاکم باشد این گونه تغییر در وقف معیّنى از حیث زمان و مکان.

 

بقاى مسجدیت بعد از زوال

     و بعد از زوال آثار مسجدیّت، جایز نیست تملّک آن و فعل ممنوع در مساجد، مگر در «مفتوح العنوه»، اگر مسجدیّت آن به تبع آثار و ابنیه باشد و آن محل تامل است، بلکه اطلاق آن، محلّ منع است.

 

نجس شدن مسجد و لزوم ازاله

     و تنجیس مساجد جایز نیست، و ازاله نجاست، واجب است بر عموم؛ و اظهر آن است که مؤونه محتاجٌ الیها بر مُنجِّس است .و ازاله نجاستِ دیگر در مسجد، جایز است اگر تنجیسِ مسجد، یا موجب هتکِ ممنوع نباشد.و در حکمِ تنجیس، فرقى بین ظاهر و باطن مسجد و نجاست سابقه و لاحقه نیست.

 

کیفیّت تطهیر محل تخلّى براى بناى مسجد

     و جایز است جعل مسجدیت، براى محل غایط و بول بعد از پوشانیدن آن محلّ با خاک پاک.و اظهر اتحاد حکم این نجاست، با نجاست ظاهر است در این که شرط جعل مسجدیّت، ازاله نیست، بلکه ازاله، حکم آن است؛ و ازاله باطن به ترتیب مذکور، مؤدّىِ به استحاله عین نجاست و استهلاک متنجّس به آن است، اگر چه اولى، ازاله عین است به اخراج بدون عسر؛ و احوط سبق مطلق ازاله است، اگر چه به نحو موارات باشد در جعل مسجدیّت.

 

دفن میّت در مسجد

     دفن میّت در مسجد جایز نیست در صورت ایذا و مزاحمت مصلّین یا تلویث باطن مسجد؛ و در غیر این تقدیر، اظهر ـ چنانکه مقتضاى اصل است ـ عدم حرمت است اگر چه احوط، ترک است.

 

اخراج سنگ ریزه از مسجد

     اخراج سنگریزه هاى مسجد در صورت دخول در مسجدیّت و توابع آنها با بناى مسجد یا بعد از آن، حرام است؛ و در صورت اختصاصِ به آن، خلاف احتیاط است، مگر آن که مسجد از شخص و مالیّت آن، مستغنى باشد [ که ] مثل سایر آلات، در مسجد دیگر صرف مى شود، و در غیر این دو صورت، مکروه است، و اگر اخراج شد، به همان مسجد، یا مسجد دیگرى، ادخال شود استحباباً، مگر آن که به جاروب کردن خارج شود و از مستحب، اخراج مثل آن باشد.

 

از مستحبّات و مکروهات بناى مساجد

     و مکروه است زیادتى بر توسط در بالا بردن بناى مسجد، مگر آن که مصالحى خالى از مفاسد، رفع کراهت نماید.مکروه است شرفه ها که بنا مى شود در بالاى دیوار مسجد و آن کنگره دیوار است. و بناى محاریب در داخل مسجد نه در دیوار مسجد، جایز نیست؛ و در کراهت آن در نفس دیوار به ازدیاد از متعارفِ مستمرِّ به حسب عمل، تأمّل است.

 

     و طریقْ قرار دادن مسجد، مکروه است، و ظاهر این است که موضوعِ استطراق، منتفى مى شود با نماز خواندن.و مستحبّ است ترک بیع و شرا در مسجد، بلکه مطلق معاوضات و معاملات از عقود و ایقاعات غیر عبادیّه، مانند «نذر» و «عتق» و «وقف» و «نکاح» که حیثیّت عبادیّت دارند؛و ترک راه دادن دیوانه ها و اطفال غیر ممیّزین که مراعات آداب مساجد نمى نمایند؛و انفاذ حکم، نه فتوا و تعلّم آن، بلکه انفاذ حکم هم ممکن است با ضمایم و مقارنات، مختلف باشد در کراهت، یا استحباب، یا وجوب، چنانچه مستفاد است از حکایت «دکّة القضاى مسجد کوفه»؛و تعریف گمشده ها؛ و رفع صوت در آن، و اجراى حدود غیر ملوِّثه محرّمه در آن؛ و ترک لغو و ذکر دنیا و خوض در باطل اگر حرام نباشد؛ و انشاد شعر در مسجد غیر آنچه که معلوم است رجحان آن مطلقا، مثل آنچه در معارف حقه و مدایح اهل بیت رسالت ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و مراثى ایشان و مواعظ و حکم و استدلالات لازمه، براى معالم دینیّه باشد با خالى بودن از مفاسد و عناوین مکروهه دیگر، مانند رفع صوت تا حدّ کراهت.

 

     و تخصیص خواندنیهاى در مسجد، به قرآن، دور نیست استحبابش، مگر آن که در مقابل معلوم الرجحان مطلق باشد. و توقیر مسجد به ترک منافیاتِ احترام، مستحبّ است مطلقا، و در بعض آنها کراهت ثابت است.و بعض امور مکروهه، تخلّص از کراهت آنها درمساجد،به فعل آنها بیرون مسجد با تناسب ـ مثل انشاد ضالّه ـ مى شود.و خواب در مساجد، مکروه است، و کراهت آن در «مسجدین» اشدّ است، و ضرورت مثل نداشتن مسکن، رافعِ کراهت است و مکروه است دخول در مسجد براى کسى که بوى بدى از او استشمام مى شود، مثل آکل سیر و پیاز بدون اذهاب رایحه آنها؛ و دور نیست استحباب اعاده نمازى که خوانده شده با این گونه بوها و مکروه است آب بینى و دهان در مسجد ریختن که «نخامه» و «بصاق» باشد؛ و جایز است در صورتى که هتکِ محرّم و ایذاى مصلّین نباشد، و دور نیست استحباب ابتلاع غیر مضرّ از آنها؛ و اگر مکروه به جا آورده شد، اخراج یا دفن آنها مستحبّ است.و دفن «قُمّله» (شپش) که دیده مى شود در مسجد در زیر سنگ ریزه ها، یا اخراج آن، مستحبّ است، و علما فرموده اند: کشتن آن یا قصع (یعنى خُرد و ریز کردن آن) مکروه است و آن که اگر کرد، با خاک بپوشاند.و کشف عورت در مسجد با امن از مطّلعِ غیر مَحرم، مکروه است، و دور نیست استحباب ستر ناف تا زانو یا کراهت کشف اینها.و سنگریزه را با انگشتها انداختن در مسجد مکروه است.

 

تبدیل معابد به مسجد

     معابد یهود و نصارى اگر در ذمّه اسلام باشند و در یَدِ آنها باشند، جایز نیست تعرّضى به آنها، و محترمند مثل مساجد ما؛ و جایز نیست تغییرات و نقض و هدم آنها مگر به شروط جواز در مساجد ما. و اگر اهلش رفتند و اضافه به آنها منقطع شد و مأیوس از رفت و آمد آنها شدیم، ولایتِ آنها، به دست حاکم شرع ما است، و جایز است تبدیل آنها به مسجد و تغییرات و هدمهاى لازم این تبدیل.و همچنین در صورتى که در دارالحرب باشد این معابد، که با امکان، استعمالات، جایز و تبدیل هم جایزاست به مسجد.و فرشها و لوازم معبد، در حکم معبد است؛ و احوط آن است که صرف آلات در مسجد، یا تبدیل به مسجد، در تشخیص ضرورت و مصلحت، با نظر حاکم شرع از ما باشد.و در صورت تبدیل به مسجد، معلوم الطّهاره از آن و مستصحب الطّهاره و معلوم النّجاسه و مستصحبِ آن، حکم آنها ظاهر است.و در موارد علم اجمالى که اطراف آن غیر محصور نیست با عدم علم اجمالى به مطهِّر که مانع از علم به نجاست بقائیّه موضعى از آن باشد بنا بر عدم جریان استصحاب نجاست در موضوع خودش در این فرض به واسطه علم به انتقاض حالت سابقه، احوط با عدم عسر و حرج، تطهیر است، خصوصاً در صورتى که واقع در دارالحرب بوده.

 

ترتیب فضیلت نماز در مساجد

    فضیلت نماز در مساجد، مربوط به تفاضل در خود مساجد است؛ پس به این ترتیب، افضل است نماز در «مسجد الحرام» از «مسجدالنبى» ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و آن از «بیت المقدّس» و «کوفه»، و آنها از «مسجد جامع»، و آنها از مسجد قبیله و آن از مسجد سوق، و براى هر کدام، مقدارى مذکور است در روایات، متفاوت به تفاوتى که اشاره به آن در خود مسجدها شد.