به گزارش پایگاه تخصصی مسجد، بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب به عنوان روز عفاف و
حجاب نامگذاری شده است. روزی که دژخیمان رضاخان مردم معترض به کشف حجاب را
درمسجد گوهرشاد به خاک و خون کشید. به همین مناسبت در ادامه مروری اجمالی به این قیام سرنوشت ساز خواهیم داشت
دی ماه، سالروز کشف حجاب توسط رضاخان
از سال 1313(هـ ش) که رضاخان در اولین و آخرین سفر خارجی خود به ترکیه تصمیم گرفت با زور چماق مانند ممالک فرنگی، اسباب ترقی و رفاه جامعه ایرانی را فراهم سازد، تا کنون 84 سال می گذرد. رضاخان مرده است و جوانان اکنون از این ادعای واهی، تنها فهرستی از خشونت و جنایات این قزاق چکمه پوش را در ذهن دارند.
سر کلاف کشف حجاب در ایران، به تنها سفر رضاخان به ترکیه بر نمی گردد؛ بلکه قصه از آن جا آغاز می شود که عده ای روشنفکر از فرهنگ برگشته، به فکر طبابت جامعه خود افتادند و این به ظاهر طبیبان با نسخه اشتباه خویش، علاج درد نکردند. آنها نسخه پیچیدند که از فرق سر تا نوک پا، غربی شویم؛ با این تصور ساده دلانه که دامن کوتاه و کلاه شاپو، ما را همانند جوامع غربی به پیشرفت می رساند و با پا گرفتن این اندیشه غلط، حکومت رضاخانی به قدرت رسید.
روشنفکران ایرانی به تنهایی به چنین اندیشه منوری نرسیدند؛ بلکه اعمال چنین سیاست هایی، در ترکیه توسط کمال آتاتورک، در ایران توسط رضاخان و در افغانستان توسط امان الله خان، به صورتی هماهنگ، توسط انگلیس تقویت و دنبال می شد؛ زیرا تضعیف و تحقیر باور اسلامی مردم منطقه، به معنای جلوگیری از شکل گیری مجدد تمدن اسلامی بود و تجددخواهی مورد تأیید انگلیس، این خطر را مهار میکرد.
امام خمینی(ره) تأکید می کرد که استعمارگران برای به یوغ کشیدن ما، ابتدا «به سراغ زنان ما آمدند». وی با آگاهی از این سیاست غرب فرمود: «آنان چون می دیدند که زنان در نهضت مشروطه و پس از آن، نقش برجسته ای داشته اند و آنها هستند که می توانند حتی مردان را به میدان مبارزه بکشند، نخست به سراغ زنان ما آمدند».
اولین زنی که در ایران کشف حجاب کرد
تساوی حقوق زن و مرد، یکی از دوازده تعلیم اجتماعی بهائیت است و کشف حجاب و بی بندوباری زنان و مردان، ذیل آن قرار می گیرد. در دوره ناصرالدین شاه، اولین زنی که به صورت عمومی و علنی کشف حجاب کرد، زنی به نام زرین تاج بود که توسط سران بابیت، ملقب به طاهره و قره العین شد و تنها زنی است که از «حروف حی» محسوب می شود (لقبی که بر اساس حروف ابجد، به هجده نفر از اولین کسانی که به علی محمد باب ایمان آوردند، داده شد).
نخستین واقعه کشف حجاب در ایران، پس از اسلام، در بدشت- در استان سمنان - روی داد. در این مکان عده ای از بابیان به سرکردگی محمد علی قدوس و طاهره قره العین با دو هدف نجات باب از زندان ماکو و تعیین تکلیف بابیه با دین اسلام و اعلام جدایی و مخالفت صریح با دیانت حضرت ختمی مرتبت، دور هم جمع شدند.
در این مکان قره العین در برخوردی کاملا متضاد با دین اسلام و مغایر با شرایط اجتماعی زمان خود، با به نمایش گذاشتن سیمای برهنه خویش، اولین زنی بود که با نسخ رسوم گذشته، زمینه های اجتماعی گسترش لادینی و اباحی گری را که از مقاصد استعمار بود، فراهم ساخت.
بخش هایی از سخنرانی تاریخی امام خمینی (ره) در عصر عاشورای روز 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه، ناظر به دست داشتن بهائیت در توجه ویژه به زنان، به وسیله طرح مسائلی مانند کشف حجاب و تساوی حقوق زن و مرد است؛ «یک حقایقی در کار است. یک حقایقی در کار است. شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهایی ها مراجعه کنید؛ در آن جا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد، رأی عبدالبهاء است؛ آقایان از او تبعیت می کنند. آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آن جا؛ می گوید: تساوی حقوق زن و مرد. آقا! این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایی هستی، که من بگویم کافر است؛ بیرونت کنند. نکن این طور؛ بدبخت! نکن این طور. تعلیم اجباری عمومی نظامی کردن زن، رأی عبدالبهاء است... مطالب خیلی زیاد است؛ بیشتر از این معانی است که شما تصور می کنید. مملکت ما، دین ما، در معرض خطر است».
تغییر کلاه مردان، مقدمه کشف حجاب
برای آماده ساختن زمینه کشف حجاب، مجلس در ششم دی ماه 1307، قانون متحدالشکل نمودن لباس ها را تصویب کرد. بر اساس این قانون، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی برای مردان، الزامی شد. تلاش های رضا خان باعث شد تا عده ای از زنان غرب زده، به ویژه زنان درباری و زنان دولت مردان، به صورت بی حجاب یا بدحجاب، در مجامع و معابر عمومی ظاهر شوند و مردم نیز تحت تاثیر اختناق و ظلم رضاخانی، حساسیت لازم را از خود نشان ندادند. تعویض کلاه مردان، مقدمه کشف حجاب زنان بود و هیچ کس جرات نکرد به صورت آشکار به آن اعتراض کند.
قانون رضاخانی: روسپیان باید چادر سر کنند!
با اعلام قانون منع حجاب، آیین نامه زیر طی بخش نامه هایی به تمامی مراکز دولتی و غیردولتی ابلاغ شد:
1. اعطای وام به کارمندان دولت جهت خرید لباس مناسب برای همسرانشان، به منظور حضور در جشن ها و میهمانی ها.
2. توبیخ و در مواردی اخراج کارمندان دولت، در صورت عدم حضور آنها و همسرانشان (بدون حجاب) در ضیافت ها.
3. بازداشت و مجازات مخالفان کشف حجاب.
4. ممانعت از ورود زنان باحجاب به فروشگاه ها، سینماها، گرمابه های عمومی، درمانگاه ها و یا ممانعت از سوارشدن آنها به
درشکه و اتومبیل.
برای اهانت بیشتر به زنان چادری، روسپیان حق بی حجاب شدن نداشتند. مجله شهربانی نیز آماری از جرائم اعمال منافی را که در زیر چادر انجام شده بود، ارائه داد. حکومت با اقدام به این تبلیغات، سعی می کرد نماد عفت را به سمبل بی عفتی تبدیل کند.
جشن شیراز، مقدمه قیام مسجد گوهرشاد
برگزاری جشن های گرامی داشت بی حجابی در ماه های دی و بهمن 1314 در سراسر کشور، به ویژه در شیراز را می توان مقدمه قیام مسجد گوهر شاد نامید. چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، برگزاری جشن شیراز با حضور علی اصغر حکمت، وزیر معارف، در 13 فروردین 1314ش. مقدمه قیام مسجد گوهر شاد شد. در این جشن پس از ایراد سخنرانی ها، در پایان جشن، عده ای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و ارکستر، آهنگ رقص می نواخت و دختران به پای کوبی پرداختند. روز بعد، این خبر مانند بمبی در شهر پیچید و عده ای از مردم در مسجد وکیل اجتماع کردند. در اولین اقدام، حسام الدین فال اسیری یکی از عالمان شیراز، به برگزاری چنین مراسمی اعتراض کرد و آن را از مظاهر بی دینی در جامعه نامید.... اعتراض او باعث شد تا بلافاصله دستگیر و زندانی شود.
قیام مسجد گوهرشاد
پس از واقعه کشف حجاب در جشن شیراز و دستگیری و حبس آیت الله فال اسیری و بی حرمتی به وی، موجی از اعتراضات در کشور، به ویژه در حوزه های علمیه قم، مشهد و تبریز به راه افتاد. در تبریز، دو مرجع عالیقدر، سید ابوالحسن انگجی و میرزا صادق آقا به تغییر لباس و کلاه شاپو، اعتراض کردند و به سمنان تبعید شدند. «در مشهد هم که دستور تغییر لباس رسیده بود و خبر جشن شیراز و گرفتاری فال اسیری و تبعید دو نفر از عالمان تبریز منعکس شده بود، غوغایی برپا شد و مراجع روحانی سخت ناراحت شدند و برای بحث و گفت وگو درباره تغییر لباس و سخت گیری هایی که در باره معممین
شده بود، جلساتی تشکیل دادند. در این جلسات که آیت الله حاج آقا حسین قمی و آیت الله سید یونس اردبیلی و فرزند آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و جمعی دیگر از عالمان و مدرسان درجه اول مشهد شرکت داشتند، مسئله تغییر لباس مطرح شد و بیان شد که این تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید به شدت از آن جلوگیری شود.
تا این زمان، برخی از عالمان معتقد بودند که کارهای صورت گرفته، بدون اطلاع شاه بوده، وی مخالف این اعمال ضد دینی است؛ اما علی اصغر حکمت طی نطقی در میدان جلالیه تهران، با حضور رئیس الوزراء (ذکاء الملک)، به طور آشکار اعلام کرد که گمان مردم مبنی بر عدم آگاهی رضاشاه از جشن شیراز و خود سرانه بودن این حادثه، اشتباه محض است. در این نطق، حکمت گفت که وقوع این حادثه، مستقیماً به دستور شخص رضاشاه بوده است. این اظهارت و وقوع این حوادث در کشور، پس از درج در مطبوعات، در سطح شهر مشهد هم انتشار یافت. آیت الله سید عبدالله شیرازی که در این زمان در مشهد حضور داشت و از نزدیک شاهد این وقایع بود، می گوید: چون روزنامه حاوی درج این مطالب برای آیت الله قمی ارسال شد. ایشان پس از مطالعه این اخبار و جریانات، گریه کرد و گفت: «خلاصه، اسلام فدایی می خواهد و من حاضرم فدا شوم».
اشاره آیت الله حائری به رگ های گردنشان
مهم ترین مخالفت علما و مراجع قم با رژیم رضا شاه، در ماجرای کشف حجاب بروز یافت. مرحوم آیت الله حائری ضمن رعایت تمام جوانب قضایا و بدون این که بهانه ای به دست رژیم طاغوت بدهد، از مسئله کشف حجاب اظهار نفرت نمود و چون احساس کرد این نقشه شوم، جدّی است و کارگزاران رژیم به شدّت پی گیر عملی ساختن آن، حتّی در شهر مذهبی قم هستند، به عنوان اعتراض، جلسات درس و بحث و نماز جماعت خود را تعطیل کرد و تنفّر خویش را از حوادث پیش آمده، اعلان کرد و چون عدّه ای از روحانیون و بازاریان نزد وی آمدند و در خصوص کشف حجاب و عوارض ناگوار آن مطالبی به عرض رسانیدند، آن مرجع عالیقدر به رگ های گلویش اشاره کرد و گفت: باید تا پای جان مقاومت نمود. من ایستاده ام؛ زیرا مسئله حجاب، از ضروریات دین است و بنا به نص قرآن، واجب شمرده می شود.1
مهاجرت آیت الله حسین قمی به تهران
آیت الله حاج آقا حسین قمی برای مذاکره با رضاخان پیرامون مسائلی که به واسطه کشف حجاب پیش آمده بود، به تهران رفت. قبل از حرکت، از وی درباره نحوه عملکرد و این که در ملاقات با شاه چه خواهد کرد، سؤال شد و وی در پاسخ گفت: «اول اصرار و التماس می کنم که از برنامه های ضددینی و اسلامی خود دست بردارد و اگر موافقت نکرد، دست او را می بوسم و اگر باز هم موافقت نکرد، خفه اش می کنم». وی در تصمیم خود قاطع بود؛ به طوری که قبل از عزیمت به تهران گفت: اگر جلوگیری از این عمل خلاف مذهب، منجر به کشته شدن ده هزار نفر و خودم هم بشود، باز هم ارزش دارد.
بهلول و پیشنهاد تحصن در مسجد گوهرشاد
پس از ورود مرحوم شیخ محمد تقی بهلول از فردوس به مشهد و اطلاع از هجرت و زندانی شدن آیت الله قمی، وی در اعتراض به شرایط پیش آمده، سخنرانی کوتاهی کرده و به واسطه این سخنرانی، دست گیر شد و پس از آزادی، وی در سخنرانی دیگری، پیشنهاد تحصن در مسجد گوهرشاد را مطرح کرد و گفت: «... کار از کار گذشته و ما نباید نرمی نشان دهیم. باید پایمردی کرده، مقاومت کنیم یا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلامی را جاری کنیم یا همه کشته شویم».
با وجود مذاکره بهلول با سران نظامی شهر مشهد و تلگراف عالمان مشهد به رضاخان و درخواست برای حفظ حرمت استان مقدس رضوی، نظامیان، صبح یکشنبه روز 21 تیرماه 1314ش. با یورش به متحصنین در حرم به سرکوب آنها پرداختند، پس از مدتی، مقاومت مردم در مقابل تجهیزات نیروهای رژیم شکسته شد و آنها قتل عام شدند. عمق جنایت رضاخانی به حدی بود که بر اساس مشاهدات یکی از حاضرین، تعداد کامیون هایی که مجروحین و کشته شدگان قیام مسجد گوهر شاد را خارج می کردند، 56 کامیون ذکر شده است که در محله خشت مال ها و باغ خونی مشهد در گودالی ریخته شدند؛ در حالی که بعضی از آنها هنوز زنده بودند.
نتایج قیام مسجد گوهرشاد
1. این قیام، مشروعیت خاندان پهلوی را زیر سؤال برد و به عنوان نقطه اوج مبارزات مردم بر ضد حکومتی که با مذهب سر ستیز داشت، همواره تنور مبارزه را گرم نگه داشت.
2. این حادثه به مردم ایران ثابت کرد که مدرنیته مورد نظر غرب و ترقی غربی، هرگز با اعتقادات و دیانت آنها سر سازگاری ندارد و نیز موجب تقویت پایگاه روحانیت شیعی به عنوان تنها نهاد متولی دیانت مردم شد. قیام مسجد گوهرشاد، اگرچه به ظاهر شکست خورد، ولی افق های جدیدی از مبارزه دینی تحت نظارت مرجعیت شیعی را برای مردم ایران گشود.
دستاورد اصلی قیام مسجد گوهر شاد، نشان دادن ماهیت اصلی تمدن و رفاه غربی به جامعه ایرانی بود. با این قیام و کشتار وحشیانه رضاخان در آستان مبارک رضوی، ثابت شد که نسخه تجویزی روشنفکران برای مدرن شدن جامعه ایران، نه تنها به مقدس ترین اعتقادات آنها، بلکه به جان آنها نیز رحم نمی کند.
این دستاورد بعدها خود را در قالب انقلاب اسلامی و حضور پر شور زنان باحجاب در تظاهرات برضد رژیم شاهنشاهی به خوبی نشان داد.
پی نوشت:
1. محمد رازی، آثار الحجه، ص 50؛ محمدی اشتهاردی، خورشید حوزه های علمیه، ص 105.