به گزارش پایگاه تخصصی مسجد؛ روز21 فروردین ماه مصادف است با سالروز شهادت سپهبد «علی صیاد شیرازی» از فرماندهان برجسته هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی و از فرماندهان برجسته دفاع مقدس و همچنین از مردان بزرگ روزگارِ عصر معاصر ما .
یکی از دغدغه شهید صیاد شیرازی نماز بود ، به نحوی که از او خاطرات فراوانی در این باب نقل شده است. دوستان ایشان میگویند؛ در اوقات نماز همیشه بیست دقیقه قبل از شروع نماز در مسجد حاضر میشد و به تلاوت قرآن و دعا میپرداخت، تا زمان اقامه نماز فرابرسد و این وقت نیمساعته را که به نماز اختصاص میداد هرگز با کار دیگری عوض نمیکرد.
در گزارش پیشِ رو بخشی از این خاطرات را به رشته تحریر درآوردیم تا اهمیت نماز اول وقت و نماز جماعت نزد این فرمانده شهید را برای شما بازگو کنیم.
من شفایافتهی دست امام رضا علیه السلام هستم
امیر سرتیپ دوم مجتبی جعفری عضو هیئت امنای معارف جنگ: خداوند متعال عنایت ویژهای از دوران کودکی به ایشان داشته چرا که از همان دوران در مسیر و صراط مستقیم قرار گرفته است. شهید صیاد شیرازی در دوران کودکی به بیماری مبتلا میشود که مادر ایشان برای شفا گرفتن، نزد حضرت رضا علیه السلام میروند. این کودک پس از مدتی از حال رفته و مادر به صورت بغضآلود رو به حضرت رضا (ع) میکند و میگویند: «حاشا به کرمت». در همین دوران مادر نیز غش کرده و در عالم رویا میبیند سید بزرگواری به او میفرماید که «نگران علی نباش». پس از این گفتگو مادر با صدای با صدای گریه کودک از خواب و این رویا برمیخیزد. بارها شنیدهایم که خود شهید صیاد شیرازی گفته است من شفایافتهی دست امام رضا علیه السلام هستم.
خود شهید نقل میکند که به همراه یکی از دوستان در دهه ۴۰ برای فرا گرفتن درس به تهران میآیند و با توجه به شرایط فرهنگی و اعتقادی آن زمان، دوست شهید متاسفانه به انحرافات اخلاقی کشیده میشود؛ اما شهید میگوید من به واسطه اعتقاد راسخ به نماز در برابر تمام این انحرافات ایستادگی کردم. یعنی در برابر تمام مشکلات آن دوران اهمیت جدی به نماز میداده که بسیار حائز اهمیت است.
با اینکه روزه بود نفر اول میدان شد
امیر سرتیپ جعفری می گوید: معمولاً انسانها تک بعدی رشد میکنند، اما شهید صیاد شیرازی شاخصههای والایی در زندگی خود دارد که مشخص است از ابعاد گوناگون رشد کردهاست. فعالیتهای دینی و مذهبی این شهید زبانزد همه از جمله همرزمان ایشان بود؛ اما زمانی که برای آموزش توپخانه در آمریکا دوره خود را میگذراند در برابر تمام شاگردان آن دانشکده که از سراسر دنیا جمع شده بودند، بالاترین نمره را در آن کلاس و تمامی ادوار آموزشی آنجا کسب میکند. یعنی ایشان علاوه بر اعتقادات راسخ به اسلام در زمینه علمی نیز حرف برای گفتن داشته است.
ایشان دوره تکاوری و رنجری را در شیراز و در ماه مبارک رمضان آموزش میدید و با توجه به اینکه روزه بود، اما نفر اول میدان شد.
من اگر بخواهم در یک کلمه دلیل تمام افتخارات دنیایی و عقبایی ایشان را بگویم توجه ایشان به نماز اول وقت بود. چراکه نه در زمان انقلاب اسلامی بلکه قبل از انقلاب نیز ایشان آن نسبت به نماز اول وقت دقت نظر داشت مثلاً در سال ۱۳۵۴ به عنوان افسر توپخانه حضور داشته و قرار بوده به عنوان داور به دانش آموختگان نمره دهد وقتی اذان ظهر میشود به آقای ابوالقاسم کیا میگویند اگر زیلویی اینجا بود و ما میتوانستیم نماز بخوانیم بد نبود. آقای کیا هم برای احترام به ایشان دستور میدهند که یک زیلو بیاورد تا زمانی که سرباز زیلوی مناسب پیدا کند و بیاورد آقای کیا میگویند دیدم شهید صیاد شیرازی نماز خود را شروع کرده و در حال رکوع و سجده است.
امربه معروف استادانه
همرزم شهید ، امیر سرتیپ مسلم بهادری درباره اعتقادات شهید صیاد شیرازی می گوید: یک روز در یکی از قرارگاه های صیاد از من پرسید: «فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟» گفتم: «اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.» ایشان گفت: «به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند.» و من این کار را کردم.
صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت: «برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!» این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد.
کار امشب من استغفار بود
امیر سرتیپ ناصر آراسته در خاطراتش از منقلب شدن شهید صیاد شیرازی و پناه بردنش به خدا در حال نماز می گوید؛ شهید صیاد شیرازی نماز اول وقت را ترک نمی گفت و در اول هر کاری به امام زمان(عج) متوسل می شد، او اهل صداقت و خالی از ریا بود .
در سفر لبنان، در بعلبک به منزل پیرمردی شیعه رفتیم که خانوادهاش پنج شهید داده بود. هنگام خداحافظی، پیرمرد دستی کشید روی پوتین صیاد و خاک آن را به صورتش مالید. صیاد خیلی منقلب شد و گفت: «چرا این کار را با من میکنید؟» و دست پیرمرد را گرفت و با اصرار، آن را بوسید. پیرمرد گفت: «نه میتوانم و نه لایق هستم که بیایم دست و پای امام را ببوسم. میخواهم وقتی رفتید ایران، به امام بگویید که؛ اگر لایق نبودم و نتوانستم بیایم، ولی پای سربازت را بوسیدم». صیاد بار دیگر دست ایشان را بوسید.
برگشتیم به محل استقرار. من و صیاد هماتاق بودیم. اجازه گرفتم و خوابیدم. او هم رفت نمازی بخواند.
حدود یک بعد از نیمهشب بود که بیدار شدم. دیدم در سجده است و بهشدت گریه میکند. تمام که شد، رو به رویش نشستم و گفتم: «جناب سرهنگ! باید برای من بگویی چرا نماز شب را شروع نکرده، اینقدر گریه میکردی؟» گفت: «آقا دست از سر ما بردار.» آنقدر اصرار کردم تا اشکش جاری شد و چیزهایی با این مضمون گفت: «دیدی پیرمرد با من چه کرد؟ من تا الان فکر میکردم که در مملکت خودم، مدیون مردم خودمان و انقلاب اسلامی هستم، بلکه هر جایی در این دنیا مظلوم و شیعه و مسلمانی هست، به او مدیون هستم. هرجا کسی علیه ظلم میجنگد، من باید حضور پیدا کنم، من به او مدیونم. هر مظلومی که دارد میجنگد، من به او مدیونم. گریه من استغفار به درگاه حضرت حق بود. گریهام از این است که من در کشور خودم، طوری که مقبول ذات خداوند باشد، قادر به انجام تکالیفم نیستم. چگونه میتوانم در جاهای دیگر انجام وظیفه کنم. من که قادر نیستم هر جایی که جنگی هست، حضور پیدا کنم و هر جایی که مظلومی هست، دینم را به او ادا کنم، چارهای غیر از استغفار به درگاه خدا ندارم. کار من امشب استغفار بود که خدایا مرا ببخش. من از انجام وظیفهام در جمهوری اسلامی عاجزم؛ چگونه میتوانم در جاهای دیگر دینم را ادا کنم؟»
ذکر قنوت، اللهم احفظ قاعدنا الخامنهای
دوستش می گفت: « ما که توی نماز قنوت میگیریم از خدا می خواهیم که خیر دنیا و آخرت را به ما اعطا کند و یا هر حاجت دیگری که برای خودمان باشد اما صیاد تو قنوتش هیچ چیزی برای خودش نمی خواست. بارها می شنیدم که می گفت (اللهم احفظ قاعدنا الخامنه ای ) بلند هم می گفت از ته دل ...».
مثل مردم عادی در نماز جمعه حاضر میشد
سرلشکر پاسدار سید یحیی رحیم صفوی در رابطه با شهید صیاد شیرازی روایت میکند: من فراوان دیدم که ایشان با لباس شخصی به نماز جمعه میآمد و اغلب در میان مردم در میدان فلسطین مینشست همین مسائل و برخوردهای صمیمانهای که با مردم کوچه و خیابان یا بسیجیان و تمامی اقشار مردم که داشتند تماماً گویای این واقعیت است که شهید صیاد شیرازی چهرهای کاملاً مردمی و اسلامی بودند.