به گزارش پایگاه تخصصی مسجد؛ یازدهم تیرماه، سالروز شهادت چهارمین شهید محراب، آیتاللَّه محمد صدوقی است. در ادامه به خلاصه ای از زندگینامه این شهید بزرگوار می پردازیم.
زندگینامه
محمد صدوقی، در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی، در یزد به دنیا آمد و در اوان کودکی، پدر و مادر خویش را از دست داد. دوران تحصیل ایشان، در شهرهای یزد، اصفهان و البته بیشتر قم رقم خورده است.
اساتیدی که محمد صدوقی در قم به فراگیری علوم اسلامی از ایشان پرداخت عبارتند از: شیخ عبدالکریم حائری، سید صدرالدین صدر، سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوهکمری و امام خمینی(ره). از جمله شاگردانی که از محضر وی کسب فیض کرده اند می توان به محمدتقی جعفری، سید هاشم رسولی محلاتی، محمد فاضل لنکرانی، مرتضی مطهری، یوسف صانعی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی قدوسی و احمد جنتی اشاره کرد.
ایشان در سال ۱۳۳۰، به علت اصرار مردم یزد به زادگاه خود بازگشت و به ساماندهی وضعیت دینی و معیشتی مردم پرداخت. در سال ۱۳۴۱ همگام با امام خمینی(ره)، نهضت را شروع کرده و با اطلاعیههای آتشین و مبارزات خود، عرصه را بر رژیم طاغوت سخت کرد. اسناد باقی مانده از ساواک استان یزد و نیز استانهای مجاور، بیانگر نفوذ ایشان در شهرهای مختلف کشور بوده است.
شهید صدوقی پس از انقلاب، به عنوان نماینده ولی فقیه در یزد و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان برای تدوین قانون اساسی خدمت نمود.
آشنایی با امام خمینی(ره)
در آن وقت امام خمینی یکی از مدرسین خیلی مبرز حوزه بودند که همه ایشان را بعنوان اینکه یک مرد فوق العاده است میشناختند تدریسشان هم خیلی بالا گرفت و با اینکه آقایان مراجع هم بودند ولی تدریس ایشان در قم اولویت پیدا کرد یادم هست که امام خمینی در مسجد سلماسی نزدیک محله یخچال قاضی ، تدریس میکردند و مسجد تقریباً پر میشد و ایشان یک آقای معروفی مشتهر به فلسفه و عرفان فقه و اصول و استاداول شناخته میشدند .
بنده در سال ۱۳۴۹ قمری که وارد قم شدم ، دوسه روز پس از ورود ، با امام خمینی آشنا شدم و کمکم آشنائی ما بالا گرفت وبه رفاقت کشید و گاه در تمام مدت شبانهروزی با ایشان بودم و نمیشد مدت طولانی که در قم بودیم ، انس ما عمده با ایشان بود ونمیشد هفتهای بگذرد و دوسه جلسه در خدمتشان نباشم و یادم نمیرود که یک ماه رمضان حدیث طیرمشوی از کتاب عبقات را و دوره این کتاب را در شب نشینیها ئی که با ایشان و چند تن دیگر از دوستان داشتیم از اول تا آخر مفصلاً خوانده شد.
از جمله کسانی که برای آمدن من به یزد سفارش زیاد کردآقای خمینی بودند.
مبارزه تحت رهبری امام (ره)
سال ۱۳۴۱شمسی که قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شد . من با امام خمینی تماس مستقیم داشتیم و خیلیها اینجا رفت و آمد میکردند و مدیریت جمع کردن آقایان روحانیون و تلگراف کردن راجع به این انجمنها تقریباً زیر نظر بنده بود . مجالس فوق العاده هم و تقریباً هر روز و شب یک اجتماع روحانی تشکیل میشد و الحمدلله در اثر سعی و کوشش و فشار آقای خمینی دولت مجبور شد که این پیشنهاد را لغو کند . بعد از اینکه این قضیه تمام شد قضیه آن شش ماده پیش آمد که ازطرف شاه پیشنهاد شده بود و همه دیدند که این بدتر از آن قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی است و کسی هم که از اول با آن مخالفت کرد آقای خمینی بود بعضی ازآقایان هم از اول حاضر به همکاری نبودند ولی کم کم کار به جائی رسید که آنها هم مجبور شدند و گوشه کنار تلگرافهائی میزدند و اعلامیههائی صادر گردید در آن موقع از طرف ساواک یک کسی پیش من آمد و گفت که مأمور مراقب شما هستم . شما چه نقشی دارید ؟ ما هم علناً نقش خود را گفتیم و کارهائی را هم که انجام داده بودیم گفتیم و اطلاعیهها و تلگرافات را همه را نشانش دادیم و گفتیم که در این جا تا آخر هم هستیم ، هراقدامی که قرار است از طرف ساواک نسبت به ما بشود زود انجام بدهید ولی چون بهانه صحیحی نداشتند نتوانستند ما را تعقیب کنند .
بعد از واقعه فیضیه در ۲ فروردین ۱۳۴۲ صدوقی اعلامیه ای نوشت و آن را به امضا دیگر علما نیز رساند. طی این اعلامیه از اقدامات رژیم، چنین اعلام نفرت شده بود: «... ضرب و شتم و نهب و قتل عدهای از محصلین علوم دینیه در مدرسه فیضیه، قضیهای نیست که زود از خاطر مسلمین محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور التیام پذیرد. اینک در ضمن عرض همدردی، خاطر آقایان محترم را مستحضر می داریم که مادامیکه روح در بدن و نیمجانی در تن است، طبق تصمیمات علمای اعلام و راهنماییهای آیات الله العظام از هیچگونه اقدامی به منظور حفظ احکام و شعائر اسلام فروگذار نخواهیم کرد.»
بعد از قیام ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن ۵۶ تبریز، صدوقی ضمن پیامی، نوروز ۵۷ را عزای عمومی اعلام کرد: «سال نو با سفره های آغشته به خون بیگناهان قم، تبریز و سایر شهرستان ها که برای دفاع از حریم مقدس قرآن و روحانیت قربانی شدهاند؛ لذا مناسب است از برگزاری مراسم نوروز خودداری فرموده و به سوگ و ماتم شهیدان بنشینند.»
در ماههای آخر سال ۵۷ دولت به بازاریان پیشنهاد کرد که با انتخاب نمایندهای با دولت مذاکره بنشینید. اما صدوقی بیانیه ای صادر کرد که در آن بیانیه این پیشنهاد را نوعی حیله شیطانی قلمداد کرد که دولت می خواهد بدینوسیله میان صفوف انقلابیون رخنه کرده و با تفرقه میان آنان نتیجه گیری نماید.
صدوقی اعلامیه های دیگری نیز صادر کرد: اعلام عزای عمومی ۱۵ خرداد ۱۳۵۷، بیانیه تحریم جشنهای نیمه شعبان، بیانیه به مناسبت واقعه سینما رکس آبادان، صدور اعلامیه بر علیه دولت آشتی ملی (دولت شریف امامی) و صدور بیانیه به مناسبت جمعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷.
صدوقی در زمان اقامت آیت الله خمینی در پاریس به دیدار او رفت و همچنین در تحصن علما در دانشگاه تهران شرکت کرد این تحصن در اعتراض به بسته شدن فرودگاه توسط بختیار انجام شده بود که بعد از تحصن فرودگاه بازگشایی شد.
آیت الله صدوقی بعد از انقلاب به عنوان نماینده امام و امام جمعه یزد به فعالیت مشغول شد و فعالیت های خود را در راستای برقراری امنیت در جامعه و حفظ وحدت و یکرنگی داشت. وی همچنین در مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم یزد انتخاب و وارد مجلس شد در مجلس خبرگان «از جمله اقدامات وی اصرار در وارد کردن «سپاه پاسداران» در قانون اساسی بود و این کار انجام شد.»
با شروع جنگ عراق و ایران وی در تجهیز مردم برای رفتن به جبهه می کوشید و گاهی خود شخصا در جبهه ها به قصد سرکشی و تقویت روحیه رزمندگان حاضر می شد آیت الله خامنه ای درباره جبهه رفتن آیت الله صدوقی می گوید: «گفتند می خواهم بروم یزد و به جبهه هم بروم که من به ایشان گفتم شما خوبست اگر جبهه می روید به طرف غرب بروید که آنجا هوایش در فصل بهار و اردیبهشت خوب است و جنوب نروید چون گرم است ایشان گفتند تا ببینم چه می شود و ناگهان دیدیم ایشان سر و کله اش از جنوب پیدا شد و در حمله بیت المقدس حاضر بود.»
ویژگیهای شهید محراب
در اندیشه مسلمانان:
از ویژگیهای شهید صدوقی، نگاه ایشان به تمام زوایای جهان به ویژه جهان اسلام بود. آن شهید بزرگوار با اطلاع دقیق از محیط و زمان، خود را به عنوان یک برادر دلسوز، برای همه مسلمانان جهان میدانست و در برابر وضعیت و تفکر مسلمان دیگر کشورها، حساس بود. ایشان در اطلاعیهها و پیامهایی که به ملتهای مسلمانان جهان میفرستاد، با تکیه بر نقش استکبار جهانی در ایجاد تفرقه میان مسلمانان، مؤمنان را از حس خودپرستی برحذر میداشت و محبوبترین انسانها را نزد خداوند، باتقواترین افراد معرفی میکرد.
عشق و علاقه به اهل بیت علیهمالسلام:
روش زندگی و سخنانی که از شهید صدوقی به یادگار مانده، بیانگر ارادت خاص ایشان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهمالسلام است. شهید صدوقی از آغاز تشکیل خانواده، همواره مقید بود که یک روز در هفته، مجلس سوگواری و ذکر فضایل اهل بیت علیهمالسلام را در منزل برگزار کند. او حتی در دوران اختناق رضاخان نیز از این روش پسندیده دست برنداشت و با برپایی این مجالس، مردم را در راه خوشهچینی از فضایل و برکات ذکر اهل بیت علیهمالسلام یاری میرساند.
روح جوانپذیری:
شهید آیت الله صدوقی، نه تنها با احترام به بزرگان، مقام آنان را در اجتماع ارج مینهاد؛ بلکه در جذب جوانان و تربیت آنان نیز تلاش وافری از خود نشان میداد. زمانی که آن بزرگوار به یزد آمد، حدوداً ۴۵ ساله بود، ولی چنان با نسل جوان صمیمی گردید که بیشتر شرکتکنندگان در نماز جماعت ایشان، جوانان بودند. شهید صدوقی میدانست که با ورود جوانان به مساجد، آنها آداب و سنتهای اسلامی را فرامیگیرند و در محیط مسجد و مسجدیان، پایبندی بیشتری به اسلام از خود نشان خواهند داشت.
معلم شجاعت:
یکی از ویژگیهای بارز شهید صدوقی، شجاعت منحصر به فرد ایشان در مبارزه با رژیم شاه و پس از انقلاب بود. مقام معظم رهبری در مورد شجاعت ایشان میفرمایند: «بنده از تبعید برمیگشتم. وقتی به یزد سفر کردم و وارد مسجد ایشان شدم، دیدم مثل این که این جا جزء محیط اختناق کشور ایران نیست. توی مسجد اعلامیههایی زده بودند خیلی آزاد. همه میآمدند و میخواندند... (که) دارای مضامین فوقالعاده تحریک آمیزی بود... یا طریقه ساختن «کوکتل مولوتف» یا «نارنجک دستی»... را زده بودند پشت شیشه مسجد... خود (شهید صدوقی) هر شب منبر میرفت و جمعیت انبوهی در مسجد جمع میشدند و با بیانات خودش ارشاد میکرد و به طور صریح علیه مقامات سخن میگفت. این روحیه شجاعانه آیت اللّه صدوقی، مردم یزد را هم شجاع کرده بود».
مدیری مدبّر:
شهید صدوقی، دانشوری اندیشمند و مدیری توانا بود که با حقمداری و مردمداری در مدیریتِ بحرانها، کارهای شگفتی از خود نشان میداد. وی با تأکید بر رعایت حدود الهی و پافشاری بر حفظ ارزش ها، مردم را جذب میکرد و در عین حال، با مُدارای خود اصول دینی و اخلاقی آنان را متزلزل نمیساخت. شهید صدوقی با راهنماییهای خود، بحرانهای پیچیده جامعه را به گونهای حل و فصل میکرد که اصول دینی خدشهدار نشود.
دیدگاههای شهید صدوقی
ولایت فقیه از نگاه شهید صدوقی:
شهید صدوقی در مورد نقش ولایت فقیه در اداره جامعه چنین میفرمایند: «امام خمینی با ایدئولوژی اسلام راستین و نیروی لایزال و خلاق ایمان، زنجیرهای اسارت را یکی پس از دیگری از دست و پای خلق مسلمان ایران برداشت. امام خمینی در رهبری خویش، به دنبال رهبری و ادامه رهبری ائمه معصومین علیهمالسلام است».
روحانیت از دیدگاه شهید صدوقی:
شهید صدوقی، روحانیت را چنین توصیف میکرد: «روحانیت نه تنها از شهادت نمیهراسد، بلکه عاشق شهادت است و تاریخ سرخ تشیع، ثابت کرده است (که) ملت مسلمان، همیشه شخصیتهای ارزنده خود را فدای هدف کرده است». ایشان همچنین با اشاره به مسأله ارتباط روحانیت با مردم فرمودند: «جدایی روحانیت از تودههای میلیونی مردم، مساوی انهدام کامل انقلاب و تحقق خواستههای ابرقدرتهای خارجی و مزدوران خودفروخته داخلی آنهاست».
سفارش به حضور در صحنه:
آیت الله شهید صدوقی، در یکی از توصیههای خود به ملت ایران، چنین میفرماید: «ملت ما بدانند آن عامل مهمی که دشمن را ناامید و مأیوس میسازد، حضور مردم در صحنه است. پس اکنون یکی از وظایف دینی و الهی مردم، حضور آنان در صحنههای سیاسی کشور است».
شهید صدوقی در نگاه بزرگان
علامه طباطبایی:
مرحوم استاد علامه طباطبایی رحمه الله از دانشمندانی بود که بیشتر وقت خود را به تدریس و مطالعه اختصاص میداد تا دید و بازدید، ولی در مورد شهید محراب آیت الله صدوقی، استثنا قایل بود و با تواضع خاصی در مورد ایشان میفرمود: «صدوقی، شخص ظریفی است و زحمات زیادی (برای اسلام) کشیده است».
آیت الله بهاءالدینی:
همچنین عارف بزرگوار آیت الله بهاءالدینی درباره ایشان میگوید: «(او) عالم مجاهدی بود که در مکتب تشیع و اهل بیت عصمت و طهارت، از مفاخر روحانیت محسوب میشد».
امام خمینی(ره):
در دوران انقلاب، اعلامیه وسیلهای بود که گروههای مبارز با آن خطدهی میشدند و جامعه در پرتو و اُفق آن حرکت میکرد. شهید محراب آیت الله صدوقی در نهضت مردم ایران بر ضد حکومت شاهنشاهی، افزون بر ایجاد پل ارتباطی میان مردم و امام خمینی رحمه الله در رسانیدن این اعلامیهها به مردم، خود نیز با صدور اعلامیه و خطدهی مردم، میکوشید بار سنگین مبارزه را از دوش امام بکاهد و شاید به همین دلیل است که امام خمینی رحمه الله در مورد ایشان میفرمودند: «میتوانم بگویم که (شهید صدوقی) محور این انقلاب بوده است».
در بخشی از اطلاعیه امام خمینی(ره) بمناسبت شهادت آیت الله صدوقی آمده است: «اینجانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم از دست دادم، و اسلام خدمتگزاری متعهد را، و ایران فقیهی فداکار، و استان یزد سرپرستی دانشمند را از دست داد».
مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی):
آیت الله خامنهای در مورد شهید صدوقی میفرمایند: «این عالم ربانی، که یکی از ارکان اسلام و بانیان انقلاب اسلامی ایران بود، با مبارزات خود در دوران اختناق و مقاومتش در برابر دشمن و با ایثار و فداکاری اش پس از انقلاب و حضورش در همه صحنههای حساس و سازنده، سند افتخاری برای جامعه روحانیت و نمونهای از یک عالم مبارز و مجاهد اسلام بود. وجود با برکت او، میتوانست در عرصه پیکار حق علیه باطل کارساز و مشکلگشا و راهنما باشد و حیاتش، مشحون از جلوههای مبارک حیات طیبه اسلامی بود. (او) از شهادت بیمی نداشت و با حضور خود و عمل صالح خود، آمادگیاش را برای شهادت اعلام میکرد».
شهادت
از چندین هفته قبل از شهادت آیت اللّه صدوقی، جوانی در حدود ۲۵ ساله با لباس بسیجیان در مسجد ایشان پیدا شده بود که زاهدانه به مسجد رفت و آمد می کرد. این برخورد او باعث می شد کسی به او بدبین نشود. سرانجام روز دهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲ قمری (۱۱ تیر ۱۳۶۱)، پس از خطبه ها و اقامه نماز جمعه، آن جوان -که بعدا مسلم شد از وابسته های منافقین است- از پشت سر به آیت اللّه صدوقی هجوم آورد و با انفجار بمب، آن بزرگوار را به شهادت رساند.
منابع
ـ احسان شریعتی، آیت صدق و صفا (سالروز شهادت آیت الله صدوقی)، گلبرگ: تیر ۱۳۸۳، شماره ۵۲
ـ پایگاه اطلاع رسانی حوزه
ـ زندگی نامه خودنوشت آیت الله صدوقی.
ـ مجموعه اطلاعیه های سومین شهید محراب آیت الله صدوقی از قبل از انقلاب تا شهادت،۱۳۶۲، ص ۳۰.
ـ فاجعه دهم رمضان: یادواره سومین شهید محراب شیخ الشهداء آیت الله محمد صدوقی، سپاه پاسداران ـ ۱۳۶۲