نمایش صفحات جایگاه مساجد در فرهنگ اسلامى معمارى مساجد صفحه 313 از 383 صفحه قبلی صفحه بعدی ایران، جایگاه خاص در معمارى جهان دارد. به طورى که پارهاى ازشاخههاى معمارى بىهمتاى ایران سبب ایجاد شیوههاى ریشهاى در معمارىجهان شده است. بدون شک معمارى، با هویت ایرانى ـ اسلامى در معمارى سایر ملل به ویژهکشورهاى ـ اسلامى تأثیرى فراوان بر جاى گذشته است، تا جایى که در بسیارىموارد طرح آثار و به ویژه اجراى اصولى در این مرز و بوم پر هنر که چون گوهرىتابناک در فرهنگ و علوم معمارى جهان اسلام مىتابد، سهم بسزایى داشته،اساس و قانون و ضابطه شده است. بىتردید اصل نماسازى آثار ایران بحق جذب کننده قلوب انسانهاىهنرمند و هنر دوست و هنرشناسان عالم و به ویژه بندگان مخلص و مؤمن خداونددر مساجد بوده است. این هنر جایگاه بسیار عمیق، وسیع و گسترده داشته،به طورى که دانشمندان و مشتاقان ایران شناس و مسلمان و غیر مسلمان همه سالهاز گوشه گوشههاى گیتى بار سفر بر دوش کشیده و خستگىهاى فراوان را به جانخریده تا از نزدیک در اعماق زیباترین انواع کاشىهاى هفت رنگى، جالبترینکاشىکارىهاى معرق با نقوش بسیار دلنشین، مقرنس سازى موزون، طاسهسازىآونگ و دلفریب، گونه بندىهاى بس زیبا، رسمى بندىهاى بسیار پرکار،کاربندىهاى بسیار شگرف و متنوع و سرانجام پوششهاى طاقى سر از پا نشناختهو از دریاى بىکران معمارى بىهمتاى ایران بهرههاى فلسفى، علمى، هنرىو اجرایى ببرند و از آن سیراب شوند که بىشک نشأت گرفته از مبانى عمیق عقیدتىاسلام عزیز است.مسجد، عالىترین جلوه معمارى اسلامى مسجد پرستشگاه مسلمانان، خانه محمد صلىاللهعلیهوآله در مدینه ـ سال یکم هجرى622 ـ با صحن پیرامون و تالار ستوندارش مبدل به مثال اعلاى «مسجد» شد کهمؤمنان براى گزاردن نماز و نیایش در آن گرد مىآمدند. عناصر بنیانى مسجد عبارتاست از محل کمابیش بزرگى براى اجتماع جماعت نمازگزاران، به ویژه در روزجمعه و برخوردار از چنان موقعیتى که مؤمنان بتوانند رو به شهر مقدس مکه نمازبگزارند. دیوار رو به روى مکه دیوار «قبله» نام دارد و مشخص به محرابى است کهمعمولاً آن را به شکل فرونشستگى مزین در مىآورند. در روزگاران پسین، محراب را با آذینهاى مفصل و پیچیده مىآراستند.براى نمونه در مراکش با گره چینى چوبین، در سوریه و عراق با مرمر کندهکارىو شباککارى شده و در ایران با کاشىهاى شفاف و در بردارنده آیاتى از قرآن کریم،مسجد معمولا مشتمل است بر منبر، یا جایگاه وعظ که از طریق پلکانى بر آنجلوس مىکنند و در کنار محراب قرار دارد. مقصوره یا محوطهاى در جلوى محرابکه معمولا به محجرى مشبک مخصوص مىشود و نمازگاه امام، سلطان یا والىاست. مناره یا برج گونهاى که معمولا در یک یا چند گوشه مسجد ساخته مىشودو از فراز آن مؤذن بانک فراخوان به نماز بر مىدارد، صحن یا حیاط که گرداگردش رارواقها گرفتهاند (رواق، ایوان متوندار یا طاقگاندرى با ـ وضوگاه است) و مدرسه،یا آموزشگاهى که افزون بر مجالس درس، غالبا در بردارنده کتابخانهها و حجرههایىبراى زیستن مدرسان و طلبههاى دانشجوست. زینت کارىهاى پر تفصیل مایه فر و شکوه مسجدهاى جامعاند، ولى تقلیداز آثار خداوند که آفریدن نقش زندگان نمایان مىشود، جزو مهمات است،زینتکارىها انتزاعىاند و صورتهاى هندسى گیاهان چندان از اصلشان دورند کهباز نشناختناند. قبة الصخره (72 ـ 69 هـ ق / 692 ـ 691) در بیتالمقدس، یادمان معمارىبىهمتایى است با طرح بیزانسى هشت ضلعى و گنبدى یکسره چوبین،لکن تا حدود شش سده بعد ساختن مسجدهاى گنبددار رایج نبود. در 266هـ ق879 به فرمان «ابنطولون» بنیانگذار خاندان طولونیان در مصر، مسجدى نزدیکقسطاط از گچ و آجر و آراسته به گچبریهاى برجسته با نقش گل و گیاه ساخته شد.در سده هشتم هـ ق ایرانیان طرحى نو در ساختمان مسجد در انداختند و آن این بودکه چهار ایوان ـ نماهایى شکوهمند با طاقهاى قوسى تیرهدار ـ بر گرداگرد صحنمرکزى ساختند. با رویى که به سوى مکه است، مهمتر و ژرفتر از باروهاى دیگراست و محراب را در بردارد، نمونه بسیار خوبى از این ساختمان، مسجد جامعسلطان حسن در قاهره است. (757 هـ ق / 1356) ساختمان مسجد قرطبه(کوردووا) در اسپانیا، نمودار انحراف از سبک «چهار ایوان» است. بناى این مسجد«پر ستون» در 164 هـ ق / 780 م آغاز شد و در سده چهارم هـ ق گسترش یافت تاآنکه شبستان آن با 16 ردیف ستون و طاق محوطهاى بزرگتر از هر کلیساى مسیحىرا مىگرفت. کلیساى جامع کوردووا در سال 1238 درست در میانه محوطه مسجدساخته شد. مسجدهاى ایران سنت ساسانى طاقزنى و تزیین سطوح بنا با کاشىهاىخوش آب و رنگ را به میراث بردند، به این سان آنها خصلتى متمایز یافتندکه در گنبدهاى پیازى شکل تیزهدار، مدخلهاى تیزهدار رفیع و کاشیهاى هفترنگ پر فرّو شکوهشان جلوهگر است. در سده نهم هـ ق/ پانزدهم میلادىو دهم هـ ق / شانزدهم، به جاى شبستانهاى ستوندار، اندرونیهاى چهار گوشپهناور و گنبددار نشستند که گاهى گردشان را راهروهاى جانبى با گنبدهاى فروتر ازگنبد اصلى گرفته بودند، چنانکه در مسجد کبود تبریز (73ـ841 هـ ق/ 68ـ1437م) مىبینیم. ساختمان مسجد کبود که طرحى ذاتابیزانسى دارد با کاشىکارى کبودبىمانند پوشیده شده است. براى کوتاه کردن این مقال و به دست دادن نمونه به بحث کلى این مقولهخاتمه مىدهیم و نمونه ارزنده مسجد کبود را که شاهکار معمارى اسلامى استبه بررسى مىگیریم. بد نیست اشاره شود که در زمان برگزارى اجلاس «نظام اسلامى و احیاىمساجد» در تاریخ 19 خرداد ماه 76، یکى از دانشمندانى که به ایران آمده بود،به نام پروفسور فضل اللّه رضا مقالهاى هم درباره استاد جلال همایى دارد.وى در این مقاله که در کتاب «مهجورى و مشتاقى» وى، چاپ پژوهشگاه است،مىگوید: قطعه تکان دهنده «همایى» درباره «مسجد کبودتبریز» و خرابى آن، در ذهنمن، همانند قصیده «هان اى دل عبرت بین» خاقانى اثر کرد... این بناى تاریخىآذربایجان را، مانند بسیارى گنجینههاى دیگر فرهنگ باستان، ما ناتوانان نتوانستیمنگاهدارى و پاسدارى کنیم. اینکه سهل است اگر باد و آفتاب و دور روزگار هم درکاز خرابى کوتاهى کردند، تیشه جهل ما چیزى فرو گذار نکرد و این درست هماناست که با فرهنگ و سنتهاى ملى مىکنیم. صورت پرستان و غرب زدگانیم که چشم به کور چراغهاى رنگارنگدوختهایم و آفتابها را چندان گلآلود کردهایم که کار تمییز مشکل شده است.ز روى دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا نور آفتاب کجا؟ قطعه بلند استاد همایى که حوالى پنجاه سال بر آن مىگذرد چنین آغازمىشود:دوشم به حالتى که نصیب عد و مباد جام روان زخون جگر مال مال بودساعت به ساعتم تن رنجور مى بکاست لحظه به لحظه غم و اندوه مىفزود بعد از وصف بسیار توانایى از شب تیره و دل تنگ شاعر و نیاز به تفرجو تماشا گوینده به خرابههاى «مسجد کبود» مىرود و مىگوید:این دو بلند جاى که بینى کنون خراب در روزگار پیش همانندشان نبودآن یک به هشت کوشه فردوس طعنه زد و این یک به هفت گنبد افلاک سر بسود در پایان قطعه بلند، گوینده نفرینى بلیغ و بسزا به متولیان فرهنگ ناشناسمىفرستد که:دست ستمگران که ز دولت بریده باد با داس جهل کشته پیشنیان درودزین توده جهل پیشه نا اهل العیاز زین دیو مردمان ستمکار قل اعوذگر صرصر بلا رسد قوم را «سنا» گو آن کند که آن کرد به عاد از دعاى هود و اما «مسجد کبود» در ضلع شمالى خیابان امام خمینى شهر تبریز واقع شدهاست. این عمارت که به عمارت « مظفریه» نیز معروف بوده، به سعى و اهتمام«خاتون بیگم» همسر «ابوالمظفر جهانشاه، پادشاه بن قرایوسف بن توره مشخان بنبیرام خواجه ترکمان» بنا شده است. جان بیگم و جهانشاه، که در سال 872 هـ قبه دست اوزون حسن آققویونلو کشته شدند، در عمارت مظفریه مدفوناند. ساختمان مسجد در ربیع الاول سال 870 هـ ق به همت و نظارت«جان بیگم خاتون» همسر جهانشاه پایان یافته بود، ولى کار بناى دیگر عمارتهاىوابسته به آن، همچنان ادامه داشته است، اما در سال 872 هـ ق که جهانشاه به قتلرسیده، کار تکمیل بنا تا دوران سلطان یعقوب، فرزند اوزون حسن، متوقف شدهاست. در این زمان تبریز روى به آبادانى نهاد و تکمیل بناى عمارتهاى مظفریه نیزمورد توجه «ابوالمظفر یعقوب بهادر خان» قرار گرفت و با همت و نظارت«صالحه خاتون» دختر جهانشاه بناى سقف خانقاه و مرمت و تحکیم قسمتهاىناقص و فرو ریخته آن به پایان رسید. کتیبهاى نیز به نام سلطان وقت نوشته شد کهنام «صالحه» نیز در آن درج شد. در نیمه اول قرن یازدهم هجرى «کاتب چلبى» و «اولیا چلبى» جهانگردانترک و در نیمه دوم همین قرن «تاورنیه» و «شاردن» دو جهانگرد فرانسوى از اینمسجد دیدن کردهاند. «اولیا چلبى» وقتى مسجد کبود را دیده، ضمن شرح جوامع تبریز،از آن مسجد چنین یاد کرده است: «درگاه مسجد جهانشاه بلندتر از طاق کسراست،بنایى عالى است که با کاشىهاى زیبا آراسته شده،گنبدهاى بلند دارد، همه دور دیوار آن با کاشىهاى رنگارنگزینت یافته و جوامع دل انگیزى است که هر کس به درون آنداخل شود، دلش اجازه بیرون شدن نمىدهد. لکن شیعههاغالبا از رفتن به مسجد خودارى مىکنند». «تاورنیه» هشت سال بعد از «اولیا چلبى» یعنى تقریبا 335 سال پیش از این،از مسجد کبود دیدن کرده است. او عظمت بناى آن را ستوده و مانند نقاشى چیرهدست، به قلم بیان تصویر مسجد را ترسیم کرده است و تأسف خورده که چهار،پنج جامع عظیم به علت اینکه بانى آنها سنى مذهب بوده، مورد توجه قرار نگرفتهو رو به ویرانى نهاده است.مسجد کبود، به عنوان نمونه همان گونه که اشاره شد مِن باب نمونه معمارى اسلامى و از میان صدهامسجد ساخته شده به سبک معمارى اسلامى این بنا به منظور تشریح انتخاب شد،لذا لازم است قدرى به هنر معمارى در خود بنا بپردازیم. بدون شک بناى مسجد کبود حیرت آور است. این مسجد حیاط بزرگى باطاق نماهاى جالب توجه داشته و در مرکز آن حوض بزرگى براى وضو ساختن قرارداشته است. امروزه تمام این بناى عالى خراب شده و زمین و مصالح فرو ریخته آنرا نیز مردم تصرف کردهاند. سر در این مسجد در زمین مرتفعى بنا شده و در قسمت بالاى آن قوس بیضىشکلى دیده مىشود. در دو طرف آن ستونهایى متصل به بنا، به شکل مارپیچ بالارفته و در قسمت بالایى، هلال بیضى شکلى تشکیل شده است. همه این ستونها ازکاشىهاى نقیس فیروزهاى رنگ زیبا با نقش و نگارهاى خوش نما پوشیده شدهاست. سطوح داخلى رواق از کاشىهاى رنگارنگ مستور است؛ این کاشىهابه صورت قطعات کوچک بریده شده و با مهارت تمام چنان به هم متصل شدهاندکه گویى یکپارچهاند. در نقاشى و ترکیب رنگها به اندازهاى لطف و ظرافت به کاررفته که انسان، خود را در برابر تابلوى بسیار عالى پر از سبزه و گل مىبیند.رنگ کبود زمینه، یکنواختى نقاشىها را از بین برده، بدون اینکه ذرهاى از زیبایىو لطف مجموع آن بکاهد. شاید به همین مناسبت به «مسجد کبود» مشهور شدهاست. این سبک کاشىکارى شایان مقایسه با ترکیبات هندسى خاص صنایع زمانسلجوقى و مغولى نیست و برترى و مزیت زیادى بر آنها دارد. در کوتاهى از این سردر اصلى، به عبادتگاه باز مىشود، عبادتگاه مرکب از دو تالار بزرگ است که ازیکدیر متمایز و هر دو سابقا داراى گنبد بوده است. تالار اول با کاشىکارى رنگارنگزینت یافته و تالار دوم که محراب در آن واقع شده است، با کاشىهاى هشتضلعى کوچک تزیین شده است که رنگ مینایى لاجوردى آنهابه شاخ و برگ طلایىو زمینه عاج مانند کتیبهها، جان مىبخشد. کتیبههایى به خط عربى نوشته شده کهبا شاخ، برگ و گلها آمیخته است. سنگفرش کف این بنا، بسیار با شکوه و خوش منظره است. این سنگها را ازمعادن مجاور دریاچه ارومیه استخراج کردهاند که هنوز هم آسیبى ندیده و سالمماندهاند. مسجد بزرگ مرکزى در جنوب دهلیز واقع شده است. این مسجد به شکلمربع و طول هر ضلع آن 5/16 متر است. گنبد فیروزهاى بزرگ و معروف مسجدکبود در بالاى این قسمت قرار دارد، این گنبد بود که مسجد را به «فیروزه اسلام»مشهور ساخت. خوشبختانه این گنبد به دست معماران سنتى و با نظارت اداره فرهنگو ارشاد اسلامى آذربایجان شرقى به طور کامل مرمت و بازسازى شده است. طاق جناغى در ورودى مسجد در وسط دیوار جنوبى صفه که دو متر ازکوچه مقابل بلندتر است، تعبیه شده، در هر یک از دیوارهاى شرقى و غربى،طاقچهاى باند با طرحى بدیع و کناره مارپیچى ظریف ساخته شده است.در نغولبالاى طاقچه مقابل آیه شریفه «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین» و در نغولبالاى طاقچه غربى عبارت «قال اللّه تعالى ادخلوها بسلام آمنین» با خط کوفىتزیینى زیبا، کاشیکارى شده است. انواع گوناگونى از اسلیمى و ترنج و ختایى، این مربع را احاطه کرده است،مربع بزرگى نیز از ترکیب ده ترنج بیضى گونه به وجود آمده است: «یا باعث یا وارث، یا مجیب یا قریب، یانور یا مدبر یا فرد، و یا مرسل یامرشد، یا قدیم یا قدیر یا بارى، یارحیم، یا عزیز، یا خلاق یا وهاب، یا قدیر یا ستار،یا غافر، یا وتر یا سبوح یا بر، یا شافى یا کافى و یا باقى. در میان ترنجها هشت مربعکوچک نیز طرح شده است که نوشته آنها به خط کوفى و عبارت از این قبیل نامهاىمبارک بارى تعالى است: احد، خدا، مجید، ستار، باقى، حمید، صمد، نور، در بیرون از ردیف اینمربع بزرگ نیز چند ترنج و چند مربع دیگر موجود است که از ردیف این مربع نیزچند ترنج و چند مربع دیگر وجود دارد که نوشتههاى آنها هم نامهاى خداست. شش مثلث نیز در حواشى تابلو دیده مىشود که همه خط کوفى دارند و هریک از دو «الحمدللّه» به وجود آمده است. در بخشى دیگر از این مسجد طرح جالبترى نیز از چهار «الحمدللّه» با خطکوفى دیده مىشود، یک مثمّن و یک ستاره هشت پر نیز به طور متداخل در اینمربع قرار دارد. این تزیین، شیوه تخمیرى دارد و کاشیها در میان آجرهاى ساده قرارگرفتهاند. نوشته چهار کاشى دیگر که هر یک در مقابل یکى از اضلاع مربع واقع شدهاست عبارت است از: «یا رفیعالدرجات، یامجیبالدعوات، یا قاضى الحاجات، یا غافر السیئات». طرح دل انگیزى نیز با خط کوفى از عبارت «حسبى اللّه و نعم الوکیل» ساختهشده است این طرح در وسط دو ترنج متداخل قرار گرفته، نوشته شکل مربع دارد،تزیین داخل ترنج عبارت از اسلیمى و ختایى چند نوع گل و بوته است. این کاشى دلانگیز نیز در وسط آجر معمولى جا داده شده و زیبایى شگرفىایجاد کرده است. زیبایى و تزیینات این مسجد که انسان خوش ذوق را مبهوتو واله مىسازد، یکى دو تا نیست، در گوشه شمال غربى این قسمت از مسجدخوشبختانه تابلویى کاملاً سالم قرار دارد. در وسط این تابلو مربعى از ترکیب چهار«سبحان اللّه» ایجاد شده است، شکلهاى هندسى گوناگون که در درون این مربعطراحى شده، به خوبى نماینگر ذوق معماران و هنرمندان آن روزگار است. اکنون شانزده قطعه از مرمرهاى ازاره و یک قطعه از مرمرهاى محراب در اینمسجد باقى است ولى اغلب آنها آسیب دیده و شکسته است. نوشته حاشیه آنها،آیاتى از سورههاى نبأ، فجر و بینه است که با ثلث جلى به رشته تحریر در آمدهو یا اسلیمى زیبا زینت یافته است. هنر حجارى و حکاکى این سنگهاى قیمتىدست کمى از هنر ارزنده خطاطى و نقاشى آنها ندارد، نقرآن کتیبهها به اندازهاىدقیق صورت گرفته که انسان را بى اختیار به اعجاب و تحسین وا مىدارد. دو تالاربا شبستان شرقى و غربى مسجد که در ضمن توصیف قسمت مرکزى به آنها اشارهشد ازاره کاشى و تزیین تخمیرى داشته است، اما اکنون اغلب از بین رفته و فقطنمونههایى از آنها باقى مانده است. معمارى قرون 8 و 9 هجرى قمرى در ادامه معمارى گذشته این سرزمیناست که برخوردار از ویژگى ممتاز و مخصوص به خود است. در این دوران،تزیینات موجب فراموش شدن معمارى نمىشود و معمارى از اهمیت تزییناتنمىکاهد. بى دلیل نیست که معمارى این دوره (معمارى قرون 8 و 9 هـ ق)از درخشانترین دوران معمارى ایران به شمار مىرود. آقاى «دیتوس اسمیت» بحق با دیدن آن شگفت زده شد به گونهاى که درسال 1338 هـ ش وقتى از این مسجد بازدید کرد، گفت: «شگفتا در قرنى که آمریکا کشف شده، ایرانى چه عظمتى داشته است». حال، باید از خودمان بپرسیم تاکنون به همان اندازه که به گالرىهاى نقاشىو خطاطى سرکشى کردهایم و به معرفى آثار نقاشان در رسانهها پرداختهایم،به همان میزان به معرفى مساجد و معمارى آن، که زبانزد جهانیان است،پرداختهایم یا خیر؟ حال آنکه معمارى مساجد شناسنامه پر ارج هنرمندان مسلماندر هر دوره است.