نمایش صفحات

 

          مسجد مهم‏ترین پایگاه عقیدتى، فکرى و معنوى اسلام و پیوسته کانون
هدایت و مبارزه علیه کفر و الحاد و ملجأ و مأمن دلباختگان حق و فضیلت
بوده است.

          چشمه زلال مبارزه و نهضت علیه باطل در طول تاریخ از مسجد جوشیده
و پژمرده جامعه اسلامى را سیراب کرده است. قیام مقدس مردم ایران که به برقرارى
حکومت عدل اسلامى انجامیده در طول حیات خویش نیرو و توان خود را از
مساجد یافته و تمام نقشه‏هاى شوم دشمنان اسلام را که کمر همت به نابودى اسلام
ناب بسته‏اند، خنثى کرده است.

          به فرموده امام راحل قدس‏سره :

     «مساجد در انقلاب اسلامى ایران، مرکز انقلاب و مرکز
آشنایى مردم با اسلام و وظایف شرعى آنان در جهت
پاسدارى از ارزش‏هاى والاى اسلام بوده است».

     «مسجد محلى است که از آن باید امور اداره بشود این
مساجد بوده که این پیروزى را براى ملت ما درست کرد،
این مراکز حساسى است که ملت باید به آن توجه داشته
باشند، این طور نباشد که خیال کنیم حالا دیگر ما پیروز شدیم،
دیگر مسجد مى‏خواهیم چه کنیم؟ پیروزى ما براى اداره
مسجد است».[1]


         مقابله با هجوم فرهنگى که با تمام امکانات به جنگ علیه ارزش‏هاى اصیل
اسلامى ما پرداخته است، باید به گستردگى مقابله با هجوم نظامى باشد،
اگر به فرموده رهبر کبیر انقلاب اسلامى، در زمان جنگ تحمیلى، جنگ در راس امور
بود، اکنون توجه و هشیارى و تجهیز تمام قواى مادى و معنوى علیه هجوم فرهنگى
که هستى معنوى ما را هدف قرار داده، در رأس امور است و هشدار و بیدار باش
رهبر انقلاب اسلامى در خصوص ضرورت مبارزه با تهاجمات فرهنگى غرب نداى
مسئولیت‏سازى بود بر جان سربازان آن قائد عظیم‏الشأن در سنگر مساجد،
که ترفندهاى آنان را ناکام گذاشت؛ مخصوصا نیروهاى فعال و کارآمد و آینده‏ساز
کشور و اسلام یعنى جوانان و نوجوانان باید آن را دریابند.

          از سوى دیگر براى برقرارى امنیت اجتماعى و داشتن جامعه‏اى سالم،
توجه به مسجد و شناسایى جایگاه آن، ضرورى است، مقایسه میزان جرائم در
جوامع اسلامى و جهان کفر و الحاد، مبیّن آن است که در آن جوامع به علت
حاکمیت فرهنگ مادى معضلات فرهنگى و اجتماعى زیادى وجود دارد که در
جامعه اسلامى از آنها اثرى نیست، لذا مساجد مى‏توانند با اشاعه فرهنگ اسلامى،
جرائم و بزهکارى‏ها را در جامعه اسلامى هر چه بیشتر کاهش دهند و امنیت
اجتماعى را به ارمغان آورند.

 

مسجد کانون ارتباطات

          مسجد از جمله معدود پدیده‏هاى اجتماعى است که با تمام قشرهاى مردم
به نوعى در ارتباط است.

          مسجد اگر پاسخگوى نیازهاى جامعه خویش نباشد به هیچ وجه نمى‏تواند
جایگاه مقدس خود را در میان اقشار مردم حفظ کند. شهید مطهرى قدس‏سره مى‏فرماید:

     «مسجد مدینه در صدر اسلام تنها براى اداى فریضه نماز

نبود، بلکه مرکز جنب و جوش و فعالیت‏هاى دینى و اجتماعى
مسلمانان، همان مسجد بود. هر وقت لازم مى‏شد اجتماعى
صورت بگیرد مردم را به حضور در مسجد دعوت مى‏کردند...
از ساخت نخستین عبادتگاه مسلمانان تاکنون بیش از دوازده
قرن مى‏گذرد، در طول این مدت، مسجد در دوره‏هاى گوناگون
حکومت‏هاى اسلامى در عربستان و ایران در مناسبات
سیاسى و تصمیم‏گیرى‏هاى عموى جامعه نقش اساسى
و زیربنایى ایفا مى‏کرده است. تمام امور مربوط به جامعه
اسلامى در مسجد مورد بررسى قرار مى‏گرفت و حتى محل
درس و مدرسه در روزگار پس از ظهور اسلام تا دوران حکومت
بنى‏امیه عبارت از مساجد و احیاناً برخى از اماکن عمومى
و خصوصى بوده است؛ علما و دانشمندان در «مسجد نبوى»
و «مسجد الحرام» و سایر مساجد دیگر، علوم دینى و ادبى
آموزش مى‏دادند و حتى مراکزى که بعدها به عنوان مدارس
پیشرفته در کشورهاى اسلامى تأسیس شد، از نظر معمارى،
تحت تاثیر شکل و فرم مساجد به وجود آمد.

     اساساً تأسیس حلقه‏هاى مساجد براى تعلیم و تعلم از
ابتکارهاى فرهنگ غنى اسلامى است، به گونه‏اى که این شیوه
کار تحت هیچ یک از فرهنگ‏ها و تمدن‏هاى موجود، همزمان
با ظهور اسلام، نبوده است؛ تمامى این مساجد با سادگى
خاص خود به وجود آمده بودند و به هیچ وجه اثرى از
معمارى معابد و کلیساهاى ایران و مصر و روم در آن به چشم
نمى‏خورد. در زمان پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و دوره بعد، از مساجد
به عنوان پایگاه تعلیم و تعلم و آموزش معارف اسلامى بوده
است و هدف اساسى مجالس که در مساجد دایر مى‏شد،
عبارت از تعلیمات دینى و تفسیر قرآن و تدریس حدیث بود،

این‏گونه معلمان و یا گویندگان داراى کرسى و منبرى بودند که
بر روى آن جلوس مى‏کردند و براى شاگردان کلاس‏ها،
فقه و حدیث و تفسیر تدریس مى‏کردند. در «مسجد نبوى»
و مساجد اولیه اسلام، در کنار اجتماع دینى و مذهبى،
حلقه‏هاى علمى دایر مى‏شد، نخستین کسى که در
«مسجد نبوى» قصه‏هاى آموزنده به مردم تعلیم مى‏داد،
سخنور گویا و فصیح و صحابى پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، «تمیم‏دارى»
بود. بعدها در مساجد، مانند مدارس، حجره‏هایى براى طلاب
و دانشجویان ساخته شد که هنوز نمونه بسیارى از این‏گونه
مساجد در ایران و سایر کشورهاى اسلامى به چشم مى‏خورد،
لذا مدرسه و مسجد، على رغم اختلاف در مفهوم لغوى آن،
غالباً از نظر مصداق، مترادف بوده‏اند، حتى مراکز علمى مانند
«جامع الازهر» مصر از جهت مذهبى عبادى و علمى
به صورت کانون عظیمى براى تعلیم و تعلم شناخته شد
و متقابلاً مدارس نیز داراى مسجدى بود که نماز جماعت در
آن اقامه مى‏شد و به هر حال صبغه و رنگ مذهبى و عبادى
خود را حفظ مى‏کرد؛ امروزه نیز از مساجد چه در حوزه‏هاى
بزرگ علمى و چه در شهرهاى دیگر، به عنوان مدرسه و مرکز
تعلیم معارف دینى، استفاده مى‏شود و بسیارى از مراجع
و مدرسان جلسه‏هاى درسى خود را در مساجد دایر
مى‏کردند».

مساجد در ادوار تاریخ

          به طور اجمال مى‏توان ادوار ذیل را مطرح ساخت:

          1 ـ جایگاه مساجد در صدر اسلام.

          2 ـ جایگاه مساجد تا قبل از انقلاب اسلامى.

          3 ـ جایگاه مساجد در عصر انقلاب اسلامى.


 

صدر اسلام

          در صدر اسلام امور عبادى، سیاسى و قضایى در مسجد انجام مى‏شد.
مسجد مرکز فراگیرى علوم، حل و فصل خصومات، توجه به محرومان، اعلام بسیج
عمومى، آشنایى با اوضاع سیاسى و اجتماعى و تصمیم‏گیرى و وعظ و خطابه بود.
مساجد این دوره ساده و به دور از تجملات با کارکردى بسیار و داراى جایگاهى
محورى در جامعه اسلامى بودند.

          پیامبر عظیم‏الشأن اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در زمان حیات خویش، 9 مسجد بنا کردند؛
اولین آنها مسجد قبا است که آیه:

     «لمسجد اسّس عل التّقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه».

          در شأن آن نازل شد و در بناى آن شخص رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و امیرالمؤمنین
على علیه‏السلام و اصحاب شرکت داشتند، چنان‏که نقل شده «ابن ابى اوفى» در سوگوارى
براى همسرش مى‏گفت:

     «او شب‏ها سنگ براى ساخت مسجد قبا جمع مى‏کرد
و ما روز چنین مى‏کردیم».

          درباره سادگى و دورى از تجملات مساجد این دوره، یکى از مستشرقین
مى‏نویسد:

     «مسجد ساده‏اى که پیامبر در مدینه بنا کرد سرمشقى بود
که در قرن اول اسلام براى ساختمان مسجدهاى عمومى به کار
مى‏رفت، مسجد فضاى بازى بود که اطراف آن را دیوارهاى
خشتى احاطه کرده بود، بعدها پیامبر دستور داد با اتکا به بناى
مجاور، طاق مسطح بسازند تا همه فضاى باز را بپوشاند و از
آفتاب جلوگیرى کند، سقف از تنه‏هاى نخل بود که بر آن برگ
خرما و گل مى‏ریختند، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله یک تنه خرما را که به زمین
استوار شده بود، تکیه‏گاه خود کرد که پهلوى آن مى‏ایستاد

و براى جماعت خطبه مى‏خواند؛ بعدها منبر سه پله‏اى از
چوب «سدر» ساختند، «بلال حبشى» بالاى بام آن مى‏رفت و با
صداى گرم خود اذان مى‏گفت و مردم را به نماز فرا مى‏خواند».

          از این توصیف وضع مسجد را به صورتى بسیار ساده، صحنى براى نماز
و سقفى براى محافظت نمازگزاران که منبرى براى خطابه داشت، مى‏توان شناخت.

          مساجد این عصر همه زیر لواى پیامبر اسلام  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود؛ مسجد «ضرار»
که در خلاف جهت‏گیرى اسلام قرار گرفت و به قصد تفرقه و نفاق بنا شد،
تخریب و به آتش کشیده شد.

 

عصر فتوحات

          فتوحات و کشورگشایى‏هاى مسلمین، آنها را با تمدن و فرهنگ کشورها آشنا
کرد. به چنگ آوردن کاخ‏ها و ابنیه، آنها را به سوى زندگى اشرافى و تجملى سوق
داد، مخصوصا در زمان خلفاى بنى‏امیه دلبستگى به زر و زیور دنیا فزونى گرفت
و بالطبع مساجد از جایگاه اصلى و مهم خود، در قالب کانون هدایت و رهبرى
جامعه در ابعاد سیاسى و اجتماعى، کم فروغ شد و به جاى آن کاخ‏ها
و دارالحکومه‏ها سر برافراشت.

          البته اهمیت و نقش مساجد و توجه مسلمین به آنها، مانع از آن بود که منجر
به محو این جایگاه عظیم شود، از طرف دیگر حکّام نالایق مى‏توانستند از این کانون
در جهت اهداف شخصى و دنیوى خود استفاده کنند، مضافاً، آشنا شدن مسلمین
با فرهنگ و هنر و تمدن کشورهاى مفتوحه، آنان را به سوى توجه به هنر و معمارى
مساجد سوق مى‏داد، این عوامل دست به دست هم داد و هنر و معمارى در
مساجد، سادگى و بى‏آلایشى آن را با کارکردى عظیم از مساجد گرفت و اهتمام
مسلمین صرف تزئین و سنگ و کاشى مناره و محراب مساجد شد.

          نخستین مسجد که در نواحى مفتوح، بنا شد مسجدى بود که
«عتبة بن غزوان» در بصره بنیان کرد که از گل و خشت ساخته شده و طاقش از علف

پوشانده شده بود، مسجد کوفه را که به شیوه ساده بنا شده بود، «زیاد بن ابیه»
حاکم معاویه از نو به شیوه ساسانى ستون نهاد و در آفریقا و مصر نیز در ابتدا مساجد
ساده بنا شد، اما بعدها «عمرو عاص»، منبرى که پادشاه مسیحى به او ارمغان داده
بود، در مسجد مصر قرار داد. در ایران نیز «سعد بن ابى‏وقاص»، ایوان شاهنشاهى
ایران را محل عبادت قرار داد؛ در دمشق «ولید اول» کلیساى «قدیس یوحنّا» را از
نو ساخت و آن را مسجد نامید. در «حمص» ساختمانى بود که هم به صورت مسجد
و هم کلیسا از آن استفاده مى‏شد.

          در این دوره، حاکمانى که با القاب «خلیفه» و امیرمؤمنان اداره مسلمین را
بر عهده داشتند، کم‏کم از مکارم اخلاق اسلامى دور و بیگانه شدند و با سرمستى از
فتوحات، که هدایا و غنایمى فراوان براى آنها به ارمغان آورد به خوشگذرانى
و تجمل‏گرایى روى آوردند و به آراستن مظاهر حکومت خود مشغول شدند.
از دید آنها مساجد، جایگاه معارف و علوم سرنوشت ساز انسان نبود تا با هوشیارى
و بیدارى و بینش عمیق، نقش خود را ایفا کنند، افتخارات با ترازوى معمارى و هنر
مساجد، ارزیابى مى‏شد؛ مساجد آراسته به معمارى، نشانه اقتدار و شوکت حکام
به شمار رفت، در تاریخ مى‏خوانیم:

     «معاویه بدعتى ناپسند نهاد و «مقصوره» را به مساجد افزود
که به سبب آن ملامت بسیار شد، مقصوره مکانى در داخل
مسجد بود که اطراف آن حصارى بود و به خلیفه اختصاص
داشت، مقصوره براى حفظ جان خلیفه ساخته شد.

     عبدالملک مى‏خواست مسجدى بسازد که رونق آن از
کلیسا بیشتر باشد، به این لحاظ به آراستن آن کوشید.
«ابن ابى‏عامر» از خلفاى اموى اندلس (400 - 366 ه ق)
در سال 387 ه ق کلیساى «سنتیاگو» را که زیارتگران از اقطار
اروپا به آنجا مى‏آمدند، ویران کرد و آنگاه در حالى که گروه
فراوان اسیران مسیحى درها و ناقوس‏هاى کلیسا را پیشاپیش او

حمل مى‏کردند، مظفّرانه به «قرطبه» بازگشت، درهایى که از
کلیساى «سنتیاگو» آورده بود، به مسجد بزرگ پایتخت نصب
شد و ناقوسها را در بناهاى اسلامى به جاى چراغ، به کار بردند
و مسیحیان را به همان حال که زنجیر به پاى داشتند، به تعمیر
مسجد گرفتند».

          از نکاتى که در این دوره شایان توجه است، توافق بین حکام (حتى با
غیرمسلمانان) است که اسم آنان در خطبه‏هاى نماز جمعه به عظمت یاد شود.

          در دوره «عثمان» بر مساحت «مسجد النبى» صلى‏الله‏علیه‏و‏آله افزوده شد. در این دوره
مسجد را سفیدکارى کردند و سنگ‏هاى منقوش در عمارت آن به کار بردند و به جز
از طرف شرقى، از جهات دیگر، آن را توسعه دادند و ستون‏هاى سنگى در آن کار
گذاشتند و سقف آن را با چوب ساج پوشانیدند، محرابى هم براى مسجد ترتیب
دادند، لکن برخى گفته‏اند اولین محراب را در اسلام، مروان بنا کرد و برخى دیگر
این ابتکار را به «عمر بن عبدالعزیز» نسبت داده‏اند که در زمان خلافت «ولید» دست
به بناى محراب زده است، «ولید» به پادشاه روم پیغام داد که من مى‏خواهم مسجد
پیامبر خودمان را تعمیر کنم و تو مرا در این کار یارى کن، پادشاه روم،
گروهى با هشتاد هزار مثقال طلا براى این منظور به مدینه فرستاد. همچنین
«عمر بن عبدالعزیز» در چهار گوشه مسجد چهار مناره ساخت و محرابى نیز براى
مسجد بنا کرد.»، «جامع دمشقى»، معروف به مسجد بنى‏امیه، باشکوهترین مساجد
دنیا و از حیث زیبایى و دلگشایى بى‏نظیر بود که «ولید بن عبدالملک بن مروان»
آن را ساخت؛ وى از امپراتور روم در قسطنطنیه درخواست کرد که صنعت‏گران آنجا
را براى او بفرستند، که در نتیجه، دوازده هزار صنعتگر از روم به دمشق آمدند
و بناى مسجد را بر عهده گرفتند.

          ولید، این مسجد را با صفحه‏هاى طلاى معروف به نسیفاء و موزائیک،
که با رنگ‏هاى گوناگون غریب و زیبا تزئین کرد.

          گذشته از این مساجد، سایر مساجد، مساجد اصلى و جامع به حساب

مى‏آمدند، از سوى دیگر مساجد دیگر نیز بودند که به همت مردم ساخته مى‏شد؛
در مجموع، مساجد در جنبه عبادى و علمى فعال بودند و عمدتا فرقى بین مدرسه
و مسجد در این دوره نمى‏توان قائل شد. مساجد، مرکز علمى به روى طالبان علم
گشوده بود و بین فراگیرى علوم و علوم دینى تمایز و تفاوتى نبود، همه دانشمندان
پرورش‏یافتگان مساجد بودند. آموزش، همراه و همزاد با پرورش و تربیت اسلامى
بود.

 

قبل از انقلاب اسلامى

          حاکمان نالایق که هستى خود را در تفرقه میان مسلمین و ناآگاهى آنها
و بیگانگى از فرهنگ اسلامى مى‏دیدند، به انحاى گوناگون سعى کردند هویت
واقعى مساجد را محو سازند و آنها را جایگاه عبادتى که حرف از دنیا و سیاست
و مشکلات جامعه با آن منافات دارد، مطرح کردند؛ در قرون اخیر با بیشرفت علم،
صنعت و بدبینى به کلیسا و دستگاه پاپ، روشن‏فکران غربزده نیز به یارى حاکمان
نالایق شتافتند و بدون در نظر گرفتن تفاوت کلیسا و مسجد و دستگاه پاپ با عالمان
دینى، جنگى ظالمانه علیه دین آغاز کردند و با تقسیم علوم به جدید و قدیم،
تمام مساعى خود را براى منزوى کردن علوم اسلامى به کار گرفتند؛ در این میان
انزواى مسجد و کاهش نقش آن در جامعه، نیاز به تبیین ندارد؛ در عین حال مساجد
پایگاه و جایگاه نهضت‏هاى مقدس بسیارى در دو قرن اخیر بوده و صفحات
سفیدى در تاریخ گشوده است.

          رژیم گذشته نیز چون اسلاف خویش با توجه به اهمیت مساجد،
سال‏ها تلاش کرد تا این مراکز مهم سیاسى ـ عقیدتى را همچون سایر ارزش‏هاى
اسلامى از درون مسخ و بى‏محتوا کند و مساجد را جز براى مجالس فاتحه‏خوانى
و تجمع مشتى بیکار تن‏پرور نزد مردم، نشان ندهد و در نهایت مردم را از مسجد
گریزان کند، از جمله شیوه‏هاى این رژیم انتخاب مهره‏هاى دست نشانده و مزدور
تحت نام «هیئت امناء» براى مساجد بود که در برابر حرکت‏هاى مردمى موضع

مى‏گرفتند.

 

در انقلاب اسلامى

          نیروهاى فعال در مساجد به طور مستقیم در متن انقلاب شرکت جستند،
به گونه‏اى که از آن پس، مساجد نقش پایگاه ارتباطى مردم را به عهده داشتند
و در وضعى که نهضت اسلامى فاقد هرگونه تشکیلات منطبق با معیارهاى معمولى
بود، مساجد توانستند این نارسایى مهم را جبران کنند و به انسجام نیروهاى مردمى
بپردازند، مساجد محتواى اصیل خود را که همان عامل تشکل و انسجام امت
مسلمان و همچنین تربیت کادرهاى اصیل اسلامى بود، باز یافتند؛ تاریخ، به آتش
کشیدن مساجد کشور از جمله مسجد جامع کرمان را که توسط عوامل مزدور و رژیم
منحوس پهلوى در زمان اوج‏گیرى انقلاب، انجام گرفت، هرگز فراموش نخواهد کرد،
امت مسلمان ایران در آن روزها بخوبى به این مهم واقف بود که مساجد،
میراث گران‏بهاى پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است و باید با همه وجود در برابر آن احساس
مسئولیت کرد.

          پس از انقلاب اسلامى نیز بسیارى از برنامه‏هاى انقلاب، مانند رفراندوم،
شوراهاى محلى، کانون‏هاى بسیج اقتصادى و دیگر ضرورت‏هاى زمان در مساجد
تشکیل شد، در آغاز جنگ تحمیلى، مساجد اصلى‏ترین پایگاه نیروهاى پیشرو
و انقلاب به گردآورى جوانان و سازماندهى تشکیل نیروهاى رزمى و مردمى همت
گماشت و همه روزه شمار بسیارى از نیروهاى جنگى را به میدان نبرد گسیل مى‏کرد.

          امام جماعت مساجد در محله‏هاى گوناگون، جوانان پرشور و مؤمن رزمنده
را پیرامون خود جمع مى‏کرد و بسیارى از نوجوانان کشورمان حساس‏ترین دوران
زندگى خود را در مساجد گذراندند. با صدور فرمان امام خمینى قدس‏سره براى تشکیل
ارتش بیست میلیونى نیز تنها جایى که ظرفیت و قابلیت جذب و آموزش
و سازماندهى نیروهاى بسیج را دارا بود، مساجد محله‏ها بودند که توانستند در
مدتى کوتاه جوانان غیور را در چارچوب تشکیلات مردمى «بسیج»، گرد آورند.


 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 


 

 

 



[1] .  صحیفه نور:  ج 12 ، صص 330 ، 334 ، 20 تیرماه 1359 .