نمایش صفحات

 

نخستین پایگاه عبادى ـ سیاسى

          پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پس از هجرت به مدینه به منظور تشکیل جامعه اسلامى
و استقرار نظام اعتقادى و اجتماعى اسلام، رسماً دولت اسلامى را در این شهر
بنیاد نهاد؛ طبیعى است ایجاد چنین دولتى، پرداختن به امور نوین و بنیانگذارى
مؤسسات و طرح مسائلى جدید را ضرورى مى‏نمود، که از جمله آنها تأسیس
نهادى اجتماعى براى تجمع نیروها و مرکزى براى رسیدگى به مسائل مردمى
و تبیین سیاست اسلام بود.

          بر این اساس، پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، مسجد را به عنوان نخستین پایگاه و مجمع
مسلمانان براى پرداختن به چنین امورى برگزید. به دستور آن حضرت، زمینى
خریدارى و بناى مسجد آغاز شد؛ رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله همراه با مهاجران و انصار
با حرکتى بنیادین و اجتماعى به کار ساختن مسجد پرداختند و بر اثر کوشش
و اهتمام ایشان، ساختمان مسجد در مدتى کوتاه به اتمام رسید. این مسجد، ساده
و بى‏پیرایه و بسیار ابتدایى بود، زمینش از ریگ، دیوارهایش از خشت، منبرش از
چوب و سقفش از شاخ و برگ درختان [1]، اما چون جایگاه عبادت و نیایش
رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و مؤمنان راستین بود، فضایش آکنده از معنویت، خلوص، صفا،
صمیمیت، ایمان و عشق به پروردگار بود.


          مسجد نه تنها به صورت جایگاه اصلى اجتماع مؤمنان براى برگزارى مراسم
عبادى مورد استفاده بود، بلکه کانون معارف و احکام اسلامى، مرکز جهاد تبلیغاتى
و ارشادى، قرارگاه سیاسى و اداره دولت نیز به شمار مى‏رفت. به این ترتیب،
مسجد در آن روزگار از نظر عملکرد نهادى با چندین نقش بود.

 

نخستین کانون همدلى

          دربینش‏اعتقادى مسلمانان، مسجد ازآغاز به عنوان خانه خدا و محبوب‏ترین
مکان‏ها، از ارزش و قداست خاصى برخوردار بود. استفاده از این مکان مقدس،
مستلزم مراعات آدابى خاص و احکامى ویژه بود، که مسلمانان از طریق قرآن کریم
و رهنمودهاى پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با آنها آشنا شده بودند.

          اهتمام خاص رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به برگزارى نمازجماعت در مسجد،
سبب مى‏شد که مسلمانان، جملگى در هر شبانه روز پنج بار براى شرکت در این
آیین عبادى سیاسى در مسجد حضور یابند و با برپایى صفهایى منظم، همه با هم
به عبادت خدا بپردازند.

          بدیهى است، چنین اجتماع و گردهمایى که در آن افراد کوچک و بزرگ،
ضعیف و نیرومند، فقیر و غنى در کنار یکدیگر به نماز مى‏ایستادند، تا چه حد
نفاق‏ها و کینه‏ها، بدبینى‏ها و بدخواهى‏ها، و همچنین اختلافات طبقاتى را از میان
مى‏برد و جاى خود را به مهر و صفا و برادرى و برابرى مى‏داد و تا چه اندازه این
صفوف به هم فشرده مؤمنان، سبب ایجاد وحشت و هراس در دلهاى منافقان
و دیگر مخالفان آیین نوین مى‏شد.

          در پرتو این گونه اجتماعات، مسلمانان مى‏توانستند به فراگیرى دانش‏هاى
سودمند و نیز حل و فصل بسیارى از مشکلات سیاسى، اقتصادى و اجتماعى
جامعه خویش بپردازند، به این ترتیب، مسجد، در قالب نخستین کانون عبادى،
نقشى بسیار مؤثر در تحقق سازندگى فردى و اجتماعى مسلمانان و بالطّبع پیدایش
جامعه‏اى هماهنگ، متحد، نیرومند و مقاوم در آن روزگار، بر عهده داشت.


 

نخستین جایگاه دانش

          زمانى اسلام در «جزیرة العرب» ظهور کرد که جهل و بى‏خبرى،
بخش گسترده‏اى از جهان آن روز را فرا گرفته بود و امواج ظلمت، حتى محیط‏هاى
نیمه درخشان را سخت مى‏کوبید. حجاز ـ که به مهبط وحى مفتخر شد ـ چنان در
شرک، خرافه‏پرستى و سنت‏هاى زشت جاهلى غوطه ور بود که چیزى به نام دانش
و کسب آگاهى در آن محیط مفهومى نداشت؛ امام على علیه‏السلام که شاهد چنین روزگارى
بود، آن را بدین گونه توصیف مى‏کند:

     «به هنگامى پیامبرش را برانگیخت که مردم جهان در
وادى حیرت، گمراه و در میان امواج فتنه‏ها سرگردان بودند.
هوس‏هاى کشنده، عقل‏هاى آنها را ربوده بود و در میان
اضطراب و جهل، سرگردانى گرفتار بودند».[2]

         اعراب جزیره تا آن حد در بیسوادى و دورى از علم و آگاهى به سر مى‏بردند
که قرآن کریم با تعبیر «امیین» (بى‏سوادان) از آنان یاد کرده است.[3] به شهادت
تاریخ هنگامى فروغ اسلام در این محیط تاریک تابیدن گرفت که جز هفده نفر در
میان ایشان، عموماً خواندن و نوشتن نمى‏دانستند.[4] در چنین محیط تیره‏اى،
اسلام دعوت خود را با علم آغاز کرد. در نخستین آیاتى که بر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نازل شد،
اولویت دانش و معرفت مورد تأیید قرار گرفت.

     « اقراً باِسْمِ رَبّکَ الَّذى خَلَقْ، خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقْ. اِقْرأ
وَ رَبُّکَ الْاَکْرم اَلَذى عَلَّمَ بِالْقَلَمْ عَلَّمَ الْاِنسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ
».[5]

    «بخوان به نام پروردگارت که تو را آفرید، آدمى را از خون

بسته آفرید؛ بخوان و پروردگار تو گرامى است؛ آن پروردگارى
که انسان را به وسیله قلم آموخت، آموخت، آنچه را
نمى‏دانست). و از خداوند براى اول بار با نام «ربّ» که از مادّه
«تربیت» است، یاد شد».

     در آیاتى دیگر امر تعلیم از مهمترین اهداف رسالت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و وظایف اصلى
آن حضرت برشمرده شد:

     « هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الْاُمیّیّن رَسُولاً مِنْهُم یَتْلوا عَلَیْهِم آیاتِهِ
وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلّمُهُمُ الْکتابَ و الْحِکْمه
».[6]

         براساس این دیدگاه، این آیین الهى فراگیرى دانش را پیشاپیش هر کارى قرار
داده و نشر علم را از مهمترین اهداف خود دانسته است، آیات قرآن راکه پیوسته
فرود آمد، مسلمانان را با بیانات گوناگون، به اندیشیدن و بهره جستن از خرد خویش
به منظور کسب آگاهى فرا خواند، به اندیشیدن و بهره جستن از خرد خویش
به منظور کسب آگاهى فرا خواند، که از آن جمله است: «اَفَلا تَعْقِلونَ»،
«لَعَلّهُم یَتَذَکّرون»، «اَفَلا یَتَذَکّرون»، «فَانظُروا» و نظایر فراوان این آیات که در همه آنها
افراد مسلمان را به تعقل و آزاداندیشى فرا مى‏خواند و روحیه دانش‏اندوزى
و اندیشه ورزى را در ایشان تقویت مى‏کرد.

          سخنان رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و رهنمودهاى آن حضرت نیز آکنده از ارج‏گذارى
بر دانش و دانشمندان و تشویق به فراگیرى علم و تحصیل و معرفت بود، که از آن
همه است:

     «طَلَبُ الْعِلم فَریضَةٌ عَلى کُلّ مُسلم وَ مُسْلِمَة».

     «فرا گرفتن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است».

     «مَن سَلَکَ طَریقاًیَطْلُبُ فیه علماً سَلَکَ اللّهُ بِهِ طَریقاً اِلى الجَنة،
و اَنّ المَلائِکةَ لَتَضَعُ اَجْنَتَها الطالب العلَمَ رِضاً به و اِنّهُ یَسْتَغفِرُ

لَطالبِ الْعِلْم مَن فِى السَّماءَ وَ مَن فِى الْاَرضِ حتّى الْحُوتَ فِى
الْبَحرِ وَ فَضْلُ الْعالَم عَلَى العابَد کَفَضلَ القَمَرٍ عَلى سائِر النّجوم
لَیلةَ الْبَدرِ وَ اَنَّ الْعُلَماء وَرَثَهُ الْاَنبیاء
».[7]

    «کسى که به راهى رود براى دانش جویى، خداوند او را
به راهى سوى بهشت رود. همانا فرشتگان با خرسندى
بال‏هاى خویش براى دانشجو فرو نهند و اهل زمین و آسمان
حتى ماهیان دریا براى دانشجو آمرزش طلبند و برترى عالم
بر عابد مانند برترى ماه شب چهارده است بر ستارگان دیگر
و دانشمندان وارث پیغمبرانند».

     « اُطْلِبُو العِلمَ وَلَو بِالصّین ».[8]

    «طلب کنید دانش را اگر چه در چین باشد».

          با پیدایش چنین زمینه‏اى که اسلام در آن روزگار جاهلى به وجود آورد،
دانش و تحصیل آگاهى در میان پیروان این آیین رواج یافت و چونان فریضه‏اى دینى
و واجبى عینى شد، در پرتو این مکتب بود که مساجد، جایگاه‏هاى اصلى عبادت
شد و در قالب نخستین کانون‏هاى دانش، مورد استفاده قرار گرفت.

          پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، مسجد بزرگ مدینه را پایگاه اصلى علوم و معارف اسلامى
قرار داد و خود به عنوان نخستین معلم در این دانشگاه اسلامى، عرب آن روزگار را
براى کسب دانش در یک حلقه به گرد وجود خود فرا خواند و در پرتو آیات قرآن
کریم و افاضات آموزنده خویش به تعلیم و تربیت ایشان پرداخت.

          در «صحیح بخارى» آمده است: روزى رسول خدا  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مسجد نشسته
بود، گروهى از اصحاب نزد او حضور داشتند، در این هنگام سه نفر وارد شدند.

دو تن از ایشان به سوى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رفتند، و در خدمت آن حضرت ایستادند، یکى از
آن دو، جایى براى خود در حلقه اصحاب پیدا کرد و همانجا نشست و دیگرى در
پشت سر حضار، جاى گرفت. نفر سوم در حالى که از حاضران روى برتافته بود،
از مسجد بیرون رفت. پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهفرمود: آیا شما رااز حال این سه نفر آگاه کنم؟
امّا یکى از ایشان به خدا پناه برد، پس خداوند او را جاى داد، دومى شرمگین شد،
پس خداوند از وى شرم کرد، و اما سومى اعراض کرد، پس خدا نیز از وى اعراض
کرد.[9]

         همچنین پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به منظور تعمیم خواندن و نوشتن در میان مسلمانان
فردى به نام «عبداللّه‏ بن سعید» را مأمور کرد تا خواندن و نوشتن را به دیگران
بیاموزد.[10] پس از آنکه وى مدتى به امر سوادآموزى مردم مدینه مشغول بود،
عده‏اى خواندن و نوشتن قرآن را فرا گرفتنند. پس از جنگ بدر نیز پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
مقرر کرد اسیران با سواد جنگ مى‏توانند براى آزادى خود ده کودک را خواندن
و نوشتن بیاموزند[11]، به این ترتیب از آنجا که سواد خواندن و نوشتن جنبه دینى
و تقدس داشت، مساجد به صورت نخستین کانون‏هاى سواد آموزى نیز مورد
استفاده قرار گرفت.

          مسجد مدینه و دیگر مساجد این شهر به روزگار پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رسماً به صورت
مراکز تعلیم و تعلم قرآن و بحث و بررسى مسائل دینى درآمد. مسلمانان پس از
اداى فرایض دینى یا در فرصت‏هاى دیگر، در حلقه‏هاى علمى که از سوى بعضى
بزرگان صحابه همچون امام على علیه‏السلام و دیگران تشکیل مى‏شد، با شور و شوقى
فراوان شرکت مى‏جستند و به فراگیرى قرآن و فقه اسلامى مى‏پرداختند؛
گاه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خود نیز به منظور تشویق اصحاب در این حلقه‏ها و نشست‏هاى

علمى حضور مى‏یافت و با این کار مقام دانش و دانشمندان را ارج مى‏نهاد.
«ابن عبد البر» به نقل از یکى از اصحاب رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به نام «ابى‏القمراء» آورده
است: «ما در مسجد رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهحلقه‏هایى داشتیم. وقتى، آن حضرت از
حجره‏اش بیرون آمد، به حلقه‏هاى داخل مسجد نگریست. آنگاه در کنار اصحاب
قرآن نشست و فرمود:

     «بِهذَا الْمَجْلِسِ اُمِرتُ».[12]

         چنانکه پیش از این اشاره کردیم، تشکیل حلقه‏هاى علمى منحصر به مسجد
النبى نبود، بلکه در دیگر مساجد مدینه نیز نشستهاى بحث و بررسى مسائل دینى
برپا مى‏شد، چنانکه مکحول گفته است:

     «ده تن از یاران پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مراگفتند که ما در مسجد «قبا»
درس مى‏خواندیم، چون پیامبر بیرون مى‏رفت فرمود:
«آنچه مى‏خواهید بدانید فرا گیرید و خدا شما را پاداشى
ندهد، مگر آنچه فرا گرفته‏اید به کار بندید».[13]

         باید دانست فعالیت‏هاى آموزشى در مسجد در آن روزگار تنها در زمینه
فراگیرى قرآن و مسائل دینى نبود، بلکه جلسات ادبى نیز در مسجد تشکیل مى‏شد؛
شاعران، سروده‏هاى خود را در مسجد در حضور پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏خواندند و گاه از
سوى آن حضرت به دریافت جایزه مفتخر مى‏شدند. «کعب بن زهیر» قصیده
معروف خود «بانتَ سُعاد و قَلبى الیومَ مَبْتُوُلُ» را که در مدح رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
سروده بود، در مسجد مدینه در حضور پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خواند و از آن حضرت جایزه
دریافت کرد[14] و نیز گفته‏اند: پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دستور داد تا در مسجد براى

«حسان بن ثابت» منبرى نهادند و او اشعارش را بالاى منبر مى‏خواند.[15]

         به جز روایات مزبور، گزارشهاى فراوان دیگرى در متون تاریخى موجود
است که بر فعالیت‏هاى ادبى در مسجد به روزگار رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دلالت دارد،
که از آن همه به ذکر نمونه‏اى دیگر در اینجا اکتفا مى‏شود.

          در ذیل گزارش اسلام آوردن «وفد تمیم» در حضور پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آمده است:

          «عطارد بن حاجب» که رئیس و پیشواى قوم بنى تمیم بود، با جماعتى از
اقوام خود که از جمله ایشان «اقرع بن حایس» و «زبرقان بن بدر» بودند به حضور
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مسجد رسیدند و گفتند:

     «یا محمد آمده‏ایم با تو مفاخرت کنیم و مفاخر و مآثر خود
برشمریم».

          پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهفرمود:

     «برخیزید و بگویید تا چه خواهید».

آنگاه «عطارد بن حاجب» که پیشوا و خطیب ایشان بود، برخاست و این خطبه
فرو خواند:

     «اَلْحَمدُ لِلّهِ الّذى عَلَینا الفَصلُ و هُوَ اَهْلُهُ، اَلّذى جَعَلنا مُلُوکاً
وَ وَهَب لَنا اَموالاً عِظاماً
».

چون این بخواند به زمین نشست.

          آنگاه سید، «ثابت بن قیس» را بخواند و گفت: برخیز وى را جواب ده.
پس گفت: «ثابت بن قیس» بر پاى خاست و گفت:

     «الحمدللّه‏ الذى خلق السموات و الارض خَلَقَه قُضى فیهنّ
اَمرَهُ و سَمِعَ کُرسیّهُ علمُهُ
».

          و چون از این فارغ شده بود، دیگر شاعر ایشان برخاست و اشعار بگفت،
چون زبرقان که شاعر ایشان بود این شعر بگفت، «حسان بن ثابت» نه حاضر بود.

سید کس بفرستاد و او را بخواند و حسان به مسجد آمد و اشعارى بخواند.[16]

         در آن روز پس از اینکه حسان اشعارش را به پایان برد، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:
خداوند حسان را تا زمانى که از رسول خدا دفاع کند، به روح‏القدس تأیید مى‏کند،
در آن روز پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و مسلمانان از خطبه ثابت و شعر حسان شادمان شدند.[17]

         به این ترتیب: مسجد به عنوان نخستین پایگاه علمى در جامعه نوخاسته
اسلامى رسالت خود را در انتشار علم و دانش و گسترش فرهنگ اسلامى آغاز
و در این زمینه نقش بسیار مؤثرى ایفا کرد. با گذشت زمان بتدریج موجبات علمى
آن فراهم شد و همواره مسیر رشد و ترقى را پیمود، بدانسان که تا سده چهارم
هجرى قمرى، مسجد به عنوان مهم‏ترین جایگاه دانش در جهان اسلامى همچنان
فعال بود.

 

نخستین نهاد سیاسى

          از آنجا که در حکومت اسلامى میان مقامات مسئول و توده‏هاى مردم جدایى
نیست و مسلمانان مى‏توانند بر مسیر و جهت‏گیرى‏هاى حکومت و بر پیشرفت امور
جامعه نظارت کنند و مواضع خود را در مسائل سیاسى به طور آشکار اعلام نمایند
و با ارائه برنامه‏ها، طرح‏ها و پیشنهادهاى سازنده حکومت را یارى دهند،
براین اساس پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پس از بنیان‏گذارى نظام نوین اسلامى در مدینه
به منظور مداخله مسلمانان در شیوه حکومت و آگاه ساختن آنان با اهداف سیاسى
اسلام، مسجد را که مرکزى عمومى و محل تجمع مسلمانان براى اداى فرایض
دینى بود، به عنوان پایگاه حکومت و نهاد سیاسى اسلام برگزید.

          پیامبر اکرم  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مسجد اصول سیاسى اسلام را، بویژه در امورى که
مى‏دانست مسلمانان از نظریات و تجربیات مفیدى برخوردارند، به شورا گذاشت؛
در متون تاریخى آمده است که پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله براى اتخاذ مواضع مناسب در جنگ بدر،

در یکى از مساجد اطراف مدینه به نام مسجد «عِرقُ الظُّبیه» با اصحاب به مشورت
پرداخت[18] همچنین براى رفتن به جنگ «احد» در مسجد مدینه با مسلمانان تبادل
نظر کرد.[19]

         پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مقدمات فکرى و اجتماعى بیشتر غزوات را در مسجد فراهم
مى‏کرد، آن حضرت با ایراد خطبه‏هاى گرم و پرشور، مسلمانان را براى نبرد
با دشمنان اسلام بسیج و از همانجا جنگجویان مسلمان را به جبهه‏هاى نبرد اعزام
مى‏کرد. به گفته «ابن هشام»، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و اصحاب براى حضور در غزوه احد روز
جمعه پس از پایان نماز از مسجد حرکت کردند.[20]

         در مغازى واقدى آمده است که: پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله براى شرکت در جنگ
«حمراء الاسد» در حالى که بشدت مجروح شده بود (از جنگ احد) وارد مسجد
شد و دو رکعت نماز گزارد. مردم جمع شده بودند و اهالى بالاى مدینه هم وقتى
فرمان را شنیدند خود را به مسجد رساندند؛ سپس پیامبر  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دو رکعت نماز گذارد
و فرمود که اسبش را بر در مسجد حاضر کنند؟ آن حضرت زره پوشیده و مغفر
برروى سر انداخته بود، به طورى که تنها چشمانش دیده مى‏شد[21]. با این ترتیب،
مسجد به عنوان پایگاه جهاد و نهضت نیز نقش عمده‏اى در آن روزگار داشت.

          فرستادگان قبایل و سران اقوام مختلف آن روز که گاه براى برخى از مذاکرات
با پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به مدینه مى‏آمدند، در مسجد، با آن حضرت دیدار مى‏کردند.[22]

         جریان ملاقات آن حضرت با نمایندگان قبیله «ثقیف» در مسجد مدینه از
جمله رویدادهاى مهم عصر مدنى است که اکثر مورخان به تفصیل به ذکر آن

پرداخته‏اند.

          چنانکه واقد مى‏گوید: «پیامبر اکرم  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دستور داد سه سایبان از شاخ  و برگ
درخت خرما در مسجد بسازند و ایشان در آن سایبان‏ها شب‏ها تلاوت قرآن
اصحاب را مى‏شنیدند و شاهد عبادت آنان بودند. همچنین هنگام نمازهاى واجب،
شاهد صفوف نماز مسلمانان بودند نمایندگان، چند روزى در آنجا ماندند
تا به دعوت رسول خدا  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اسلام آوردند».[23]

         فعالیت‏هاى قضایى، فصل خصومات، اجراى حدود بر بزهکاران و حبس
و تأدیب ایشان نیز در مسجد انجام مى‏گرفت؛ پیامبر اکرم  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به حکم

     « فَاحْکُم بَیْنَهُم بِما اَنْزَلَ اللّهُ...».[24]

         و نیز کریمه قرآنى:

     « فَلا وَ رَبَّک لا یُؤمنون حَتّى یُحَکّموکَ فیما شَجَرَ بَینَهم ثُمّ
لا یَجِدوا فى اَنفُسهم حَرَجاً معّاقَضَیتَ...
».[25]

    «به پروردگارت سوگند که ایمان نمى‏آورند مگر اینکه تو را
حکم قرار دهند در آنچه میان ایشان اختلاف است، سپس در
خود احساس گرفتارى نمى‏کنند در آنچه قضاوت کنى...».

          شخصا به امر قضاوت در میان مسلمانان مى‏پرداخت و مشکلات ایشان را
حل و فصل مى‏کرد[26]. اگر متهمى به زندان و یا جارى شدن حد محکوم مى‏شد،
اجراى این حدود در مسجد صورت مى‏گرفت. همچنین، اسیران را پس از جنگ
به مسجد مى‏آوردند تا پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در باره آنها حکم صادر کند.[27] به این ترتیب،

مسجد در آن روزگار یک دادگسترى به تمام معنا نیز بود که کلیه امور قضایى در آن
حل و فصل مى‏شد.

          باید یادآور شد که مسجد از نظر عملکردهاى سیاسى در دوره‏هاى بعد نیز
همچنان فعال بود و همان گونه که در جاى خود خواهد آمد، بیشتر امور سیاسى آن
روز همچون معرفى خلیفه، مراسم بیعت با وى، عزل و نصب استانداران و دیگر
کارگزاران و مسئولان مملکتى، نشست‏هاى مشورتى، تحریض و ترغیب مسلمانان
براى جهاد با کفار، اعزام نیرو به جبهه‏هاى نبرد و نیز امور قضایى، مانند دادرسى،
بازداشت، حبس و اجراى حدود، همگى در مسجد صورت مى‏گرفت. به این
ترتیب، مسجد از آغاز حیات سیاسى در زمان رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تا اوایل عصر عباسى،
مرکز کل فعالیت‏هاى سیاسى نهضت جهانى اسلام به شمار مى‏رفت.

 

نخستین پایگاه تبلیغاتى

          بى‏شک انگیزه و هدف اصلى از هجرت پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به مدینه، به گونه‏اى
که تاریخ گواهى مى‏دهد، یافتن محیطى مناسب و آرام و دست‏یابى به وسایل
و امکانات لازم براى تبلیغ و گستردن آیین اسلام بود؛ براین اساس، پس از استقرار
رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مدینه، مسجد که تنها مرکز عمومى و کانون ارتباط جمعى در
جامعه نوخاسته اسلامى به شمار مى‏رفت، به عنوان پایگاه اساسى کل فعالیت‏هاى
تبلیغاتى مسلمانان، مورد استفاده قرار گرفت.

          پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در این پایگاه بزرگ تبلیغى در پرتو تعالیم آسمانى اسلام و از
طریق تدریس، وعظ،ارشاد، وایراد خطبه‏هاى نماز جمعه ودیگر سخنرانى‏ها به نشر
فرهنگ عظیم اسلامى پرداخت و با برپایى آیین‏هاى باشکوه جمعه و جماعات
و تشکیل حلقه‏هاى علمى در این مکان، مجد و عظمت آیین خویش را به نمایش
گذاشت.

          برپایى صفوف به هم فشرده مؤمنان براى اداى فرایض روزانه و نیز تلاوت

دلنشین آیات قرآن که به همت بعضى از صحابه همچون «عبداللّه‏ بن مسعود»،
«زید بن ثابت»، «ابىّ بن کعب» و دیگران انجام مى‏شد، در افراد و گروه‏هایى که گه‏گاه
به مدینه آمدند تأثیر بسیار چشم‏گیرى داشت. چنانکه فرستادگان قبیله «ثقیف»
که به منظور مذاکره با رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به مدینه آمد بودند، با دیدن چنین مناظرى
سخت تحت تأثیر مسلمانان قرار گرفتند و به آیین اسلام گرویدند.[28]

         بدین‏سان بر اثر کوشش‏هاى تبلیغى مسلمانان در مسجد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله،
زمینه‏هاى مناسبى براى پذیرش اسلام و دیگر افراد به وجود آمد، به طورى که
هرگاه نماینده‏اى از سوى یکى از قبایل و اقوام براى کسب اطلاع از آیین جدید
به مسجد مدینه مى‏آمد، بى‏درنگ اسلام را پذیرا مى‏شد و به آن گردن مى‏نهاد.

          همچنین، مسجد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مدینه، دانشگاه بزرگ تبلیغى را مى‏مانست که
در آن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در پرتو افاضات آموزنده خویش به تربیت مبلغان ورزیده‏اى
همت گماشت و آنان را پس از آگاهى از قرآن و فقه اسلامى، به نقاط مختلف
جزیره‏العرب اعزام کرد تا در پرتو هدایت و تعلیم، مردم آن بلاد را از ظلمت جهل
و شرک برهانند و به آغوش اسلام فرا خوانند؛ چنانکه تاریخ گویاى آن است،
بر اثر فعالیت‏هاى تبلیغى این گروه از دانش آموختگان مکتب وحى و مدرسه
رسالت بود که نه تنها اسلام در سراسر جزیره‏العرب راه یافت، بلکه در فاصله
کوتاهى پس از رحلت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، این آیین آسمانى بخش گسترده‏اى از جهان
آن روزگار را فرا گرفت، در نتیجه این فتح فرهنگى و ایدئولوژیکى بود که مسجدها،
منبرها، مجالس درس فقه، حدیث، ادبیات، کلام تفسیر، اخلاق و دیگر دانش‏هاى
اسلامى در سرتاسر سرزمین‏هاى قلمرو اسلام نمودار شد.

          بدین‏گونه، بر اثر موج علمى و فرهنگى که این مبلغان مسلمان در نخستین
سده‏هاى اسلامى در این نقاط ایجاد کرده بودند، مسجدها در تمام شهرهاى بزرگ
و حتى روستاها به صورت  کانون‏هاى دانش و نشر فرهنگ و تمدن اسلامى درآمد.


 

مرکز خدمات

          از همان آغاز، مسجد علاوه بر نقش‏هاى علمى، سیاسى و تبلیغى در زمینه
فعالیت‏هاى امدادى و خدمات اجتماعى نیز نقشى عمده داشت، گروهى از
مستمندان مسلمان در مسجد زندگى مى‏کردند و از کمک‏هاى مالى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
و دیگر مسلمانان بهره‏مند مى‏شدند. این گروه که قریب به چهارصد تن از اصحاب
پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را تشکیل مى‏دادند، به دستور آن حضرت در بخشى از مسجد که مسقف
بود، سکنى گزیده بودند و ضمن اقامت در آنجا، قرآن مى‏آموختند، روزه مى‏داشتند
و به جنگ مى‏رفتند.[29]

         در «طبقات ابن سعد» آمده است: شب‏ها رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اصحاب صفه را فرا
مى‏خواند و هر چند تن از ایشان را براى صرف شام به منزل یکى از انصار مى‏فرستاد
و گروهى نیز با خود به منزل مى‏برد و در آنجا از ایشان پذیرایى مى‏کرد.[30]

         خدمات پزشکى و درمانى مجروحان جنگ نیز در مسجد صورت مى‏گرفت،
به گفته «واقدى»، مجروحان جنگ احد در مسجد معالجه مى‏شدند، مردم در
مسجد، چراغ و آتش برافروخته بودند و مجروحان را مداوا مى‏کردند[31].
همچنین در جنگ خندق به دستور پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، خیمه‏اى در مسجد برپا شد
و «سعد بن عباده» که در این جنگ مجروح شده و در آنجا بسترى بود، مردم براى
عیادت او به مسجد مى‏آمدند.[32]

         «احمد عیسى» در کتابى که در باب بیمارستان‏ها نوشته، معتقد است که
نخستین بیمارستان در اسلام، همان خیمه‏اى بوده است که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله هنگام جنگ
خندق براى درمان زخمیان در مسجد مدینه برپا کرد و زنى «رفیده» نام را براى

رسیدگى به حال مجروحان برگماشت.[33] به این ترتیب، مى‏توان گفت که مسجد در
آن روزگار و در مواردى، نقش بیمارستان امروز را نیز ایفا مى‏کرد.

          از خدمات اجتماعى دیگرى که در زمان رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در مسجد صورت
مى‏گرفت، پخش کمک‏هاى مالى میان مسلمانان بود؛ در آن زمان هرگاه مالى از
ناحیه‏اى به مدینه مى‏رسید، آن را به مسجد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏آوردند و با نظر آن
حضرت میان مردم تقسیم مى‏شد، این رسم در مدت خلافت ابوبکر نیز
باقى بود.[34]

 

مسجد و دیگر عبادتگاه‏ها

          همزمان با ظهوراسلام، اقوام وملل مختلف جهان آن روز، برحسب دیانت‏ها،
معابد و پرستشگاه‏هایى که داشتند، از قبیل: کلیساهاى مسیحیان در مناطق روم،
آتشکده‏هاى ایرانیان و نیز عبادتگاه‏هاى اعراب جاهلى در جزیره‏العرب، با سیرى
در تاریخ ادیان و با نگاهى به وضع موجود پاره‏اى از این معابد که تاکنون باقى است،
مى‏توان به تفاوت‏هاى میان مسجد و دیگر عبادتگاه‏هاى موجود آن زمان به خوبى
پى برد.

          در این کتاب بر آن نیستیم که به بحث و بررسى تفصیلى درباره تفاوت‏هاى
مسجد با هر یک از معابد بپردازیم، بلکه تنها اهم این تفاوت‏ها را از دو نظر نقش‏ها
و عملکردها، و ترکیب و نماى ساختمان، مورد بررسى قرار خواهیم داد.

 

نقش‏ها و عملکردها

          مسجد از آغاز، تنها در قالب معبدى ساده براى برگزارى مراسم عبادى بنیان
نشده بود، بلکه از بدو تأسیس علاوه بر اینکه جایگاه عبادت و محل اداى فرایض

دینى مسلمانان بوده به صورت کانونى فراگیر، مرکز تمام فعالیت‏هاى آموزشى،
سیاسى و اجتماعى آنان نیز به شمار مى‏آمد، امّا هیچ یک از معابد موجود آن زمان
چنین عملکردهایى نداشت و فعالیت‏هاى رایج در آنها به مراسم مذهبى بى‏روح
و بى‏محتوا محدود مى‏شد.

          براى نمونه بجاست به گوشه‏اى از مراسم و اعمال مذهبى مسیحیان در کلیسا
و سپس مراسم و تشریفات خاص زرتشتیان که در آتشکده‏هاى آنان از آغاز تاکنون
معمول بوده است، نگاهى کوتاه داشته باشیم.

          عبادت در کلیسا برخلاف نیایش در مساجد که به صورت جماعت و از
شکوه و عظمت خاصى برخوردار است و موجب پیوند مسلمانان با حضرت حق
و نیز موجب تحکیم روابط و تحقق وحدت در جامعه اسلامى مى‏شود. تنها به رفتن
مسیحیان به کلیسا براى گوش دادن به سخنان کشیشان و هم آهنگ شدن در
خواندن سرودهاى مذهبى خلاصه مى‏شود. این نوع نیایش هم اگر صددرصد
درست مى‏بود، تنها به حضور در کلیسا، آن هم هفته‏اى یک روز و یک ساعت
محدود مى‏شد.[35]

         به هنگام نیایش، کشیش مسیحى عباراتى از انجیل نقل مى‏کرد و دیگر
مسیحیان با وى به زمزمه مى‏پرداختند.

          سخنانى که مجموعه نیایش مسیحیان را تشکیل مى‏داد، چنین بود:

     «اى پدر ما که در آسمان هستى و نام تو مقدس باد،
و ملکوت تو بباید، اراده تو چنانکه در آسمان است در زمین
هم حکمفرما باشد. امروز نان کفاف ما را بده، قصور ما را
ببخش، همچنان‏که ما قصور دیگران را درباره خود مى‏بخشیم؛
ما را هرگز به کارهاى ناروا مکشان، ولى ما را از تبهکاران رهایى
بخش، زیرا فرمانروایى و قدرت و پیروزى براى ابد از آن

توست، آمین».[36]

         به جز این نیایش، یکى دیگر از اعمال مذهبى مسیحیان که در شب میلاد
مسیح علیه‏السلام در کلیسا برگزار مى‏شده است، مراسم «عشاى ربانى» است؛ در این
مراسم، کشیش بزرگ، پیشکاران خود را فرمان مى‏دهد تا آرد بسیار خوبى خمیر
کنند و نان فطیرى بپزند و پیش او بیاورند، آنگاه پدر روحانى نان را با شیشه شراب
به کلیسا مى‏برد و پس از زدن ناقوس، مسیحیان را براى اجراى این سنت آماده
مى‏کند، پس از اینکه کشیش از مقابل صف مسیحیان عبور کرد، رو به مشرق
مى‏ایستد، وى در حالى که آن نان را در دست دارد اوراد و ازکارى مى‏خواند و سپس
به آن نان سجده مى‏کند و جمیع حضار نیز از او تبعیت مى‏کنند؛ سپس، پدر روحانى
جام شراب را به دست مى‏گیرد و همگى بر آن شراب سجده مى‏کنند.

          کشیش نان را خرد مى‏کند و هر قسمتى از آن را در دهان یکى از مسیحیان
مى‏گذارد، آنگاه همگى از ظرف شراب جرعه‏اى مى‏نوشند و با این عمل،
یعنى خوردن نان و نوشیدن شراب تمامى گناهانشان آمرزیده مى‏شود.[37]

         حال باید دید تفاوت میان آن گونه اعمال مرسوم در کلیسا و مراسم رایج در
مسجد مانند نمازهاى جماعت، آیین‏هاى جمعه، اذان، ذکرها، اوراد و تسبیح‏هاى
اسلامى تا چه اندازه است.

          درباره مراسم عبادى در آتشکده‏ها نیز باید دانست که این مراسم به یک
سرى تشریفات و اعمال مذهبى خاص محدود مى‏شد،که به‏هیچ روى با
فعالیت‏هاى رایج در مساجد شایسته مقایسه نیست. به گفته «دکتر معین» در آیین
«مزدیسنا»، مانند مذهب کاتولیک مسیحى و برخلاف اسلام که مساجد آن ساده
و بى‏تشریفات، و وعاظ اسلام داراى لباس عادى روحانى هستند، آلات و ادوات
فراوان و تشریفات مذهبى بسیار معمول است، این تشریفات در آتشکده‏ها نیز

جارى است، در هر آتشکده کانون ویژه‏اى براى بر افروختن آتش هست که جز
موبد، نگهبان آتش، احدى حق ورود به آن محدوده را ندارد. موبدان که به سوى
آتش مى‏روند، «پنام» (دهن بند) بر روى مى‏بندند تا از دم ایشان آتش مقدس
آلوده نشود.[38]

         در «یزشن گاه» (محل برگزارى تشریفات عبادت) آلات و ادوات ویژه‏اى
به کار گرفته مى‏شود، از جمله هاون و دسته هاون است که به منزله ناقوس مسیحیان
به شمار مى‏رفت و براى فشردن «هوم» (گیاه مقدس) استعمال مى‏شد «برسم» که از
چوب درختان مقدس مانند انار تهیه مى‏شد، «برسدان»، «برسمچین»، چند پیاله
کوچک براى هوم و پر اهوم (تشت نه سوراخه)، و «ورس» که ریسمانى است و از
موى گاو بافته مى‏شود، بود. باید توجه داشت که تهیه و تصفیه آتش نیز براى
آتشکده‏ها مستلزم تشریفات گوناگون است، که در «وندیدار» یکى از اجزاى اوستاى
ساسانى توضیح داده شده است:[39]

         به این ترتیب مى‏توان دریافت که فعالیت‏هاى رایج در این معابد به همین
گونه آداب و تشریفات خاص، خلاصه مى‏شد و از عملکردهاى آموزشى، سیاسى
و اجتماعى مساجد در این عبادتگاه‏ها خبرى نبود؛ براى نمونه مى‏توان مقایسه‏اى
میان نقش آموزشى مساجد و تأثیر چشمگیر آن در شکوفایى و رشد فرهنگى
مسلمانان و نیز عملکرد و نقش آتشکده‏ها در این زمینه در ایران آن روزه داشت.

          با سیرى در تاریخ مردم ایران در آن روزگار، در مى‏یابیم که مسئله تعلیمات
عمومى پیش از ظهور اسلام در ایران وجود نداشت و براى نخستین بار به وسیله
اسلام مطرح و فعالیت آن از مساجد به عنوان جایگاه‏هاى اصلى دانش آغاز شد.
به گفته «استاد نفیسى»، پیش از اسلام، تعلیم و تربیت و فرا گرفتن علوم متداول،

اول به موبدزادگان و نجیب زادگان اختصاص داشت[40]، اغلب نزدیک به اتفاق
مردم ایران از آن محروم بودند؛ به این ترتیب با وجود آن همه آتشکده که در شهرها،
بخش‏ها و دیگر نقاط ایران فعالیت داشت، وضع آموزش عمومى بدین‏گونه بود،
امّا پس از ظهور اسلام و تابش فروغ دامن‏گستر آن بر سرزمین ایران، تحصیل دانش
چونان وظیفه‏اى مقدس مورد توجه نو مسلمانان قرار گرفت و دیرى نپایید که در
پرتو عملکردهاى علمى مساجد، زمینه مساعدى براى ظهور نوابغ بزرگ به وجود
آمد و تمدنى اساسى پایه‏گذارى شد.

          با توجه به نکات پیش گفته، مى‏توان به تفاوت بین نقش‏ها و عملکردهاى
مسجد و فعالیت‏هاى رایج در دیگر معابد و پرستشگاه‏هاى موجود آن زمان پى برد.

 

ساختمان

          همان گونه که قبلاً اشاره شد، مساجد عصر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بناهایى بسیار
ساده و ابتدایى بود، این مساجد محدوده‏هایى بودند که یک سوى آنها براى پرهیز
از باد و باران با شاخ و برگ درختان پوشیده شده بود و قسمت دیگر آن بدون سقف
بود. بر سقف مسجد هم بام گلینى نبود که جلوى باران را بگیرد، هنگامى که باران
مى‏آمد، مسجد پر از گل و لاى مى‏شد.[41]

         زمین مسجد هم شنزارى بیش نبود که مسلمانان بر روى آن نماز مى‏خواندند.

          خلاصه مساجد آن روزگار ساده و بى‏پیرایه بود، امّا برخلاف مساجد
ساختمان‏هاى بسیار مجلل و با شکوه به معابد اختصاص داشت. در آنها ابزار
و آلات فراوان و اشیایى از قبیل مجسمه، جواهرات و سنگ‏هاى قیمتى بسیارى
وجود داشت.

          در این‏جا براى نمونه، ترکیب ساختمانى پاره‏اى از این عبادتگاه‏ها را مورد

بررسى قرار مى‏دهیم.

          «ابن رسته»، اطلاعات بسیار جالبى در باب کیفیت بناى بعضى از کلیساهاى
قسطیطنیه به دست مى‏دهد که در اینجا به نقل بخشى از آن مى‏پردازیم:

     «کلیساى سلطان داراى ده در است که چهار در آن از طلا
و شش در دیگر از نقره ساخته‏اند، در کلیسا جایگاهى است که
سلطان در آن مى‏نشیند؛ مساحت و اندازه آن چهار ذراع است
که آن را از یاقوت و مروارید زینت کرده‏اند. سایر سقف‏هاى
کلیسا از طلا و نقره مزین شده است».[42]

         همچنین در وصف یکى از کلیساهاى رومیه گوید:

     «در وسط شهر کلیساى بزرگى واقع شده که صد ذراع ارتفاع
دارد، بر سر آن  برج، گنبدى از جنس سرب ساخته‏اند،
دیوارهاى این کلیسا با طلا پوشیده و درهاى آن از مس چینى
ساخته شده است. درهاى داخلى که به نمازگاهشان باز
مى‏شود، همه پوشیده از طلاست. جایگاه‏هایى را که کاهنان در
آنها مى‏نشینند، از طلا پوشانده‏اند. در آن کلیسا هزار بابزن
طلایى وجود دارد که در وسط هر صلیب، مرواریدى
نشانده‏اند».[43]

         «مسعودى» نیز در باب معابد یونانیان و مردم شام قدیم به تفصیل سخن گفته
و یادآور شده است که بیشتر آنها بناهاى بسیار مرتفع با سنگ‏هاى تراشیده
و نقش‏هاى عجیب داشتند و در خود، بتها، مجسمه‏هاى طلا و نقره و اقسام
جواهرات داشته است.[44]


         اینک جاى آن دارد که نگاهى هم به شکل و نماى ساختمانى آتشکده‏هاى
ایرانیان پیش از اسلام داشته باشیم، در کتاب «مزدیسنا» و «ادب پارسى» در این باب
آمده است:

     «آتشگاه را در محلى قرار مى‏دهند که اطراف آن حتما باز
باشد، در هر آتشکده کانون ویژه‏اى براى بر افروختن آتش
هست، در سمت راست مقر آتش، اتاقى است وسیع و چهار
گوشه که به قسمت‏هاى متعدد مساوى تقسیم شده و هر یک را
براى وظیفه‏اى معین اختصاص داده‏اند، این اتاق را «یزشن‏گا»
(محل برگزارى تشریفات عبادى) مى‏نامند. در شریعت
رزتشت این قاعده مقرر بود که آفتاب بر آتش نتابد، بنابراین
سبک جدیدى در ساختمان آتشکده معمول شد، یعنى اتاقى
معمولا تاریک در وسط مى‏ساختند که مکان افروختن آتش در
آتشدان بود».[45]

         «کریستین سن» نیز درباره ساختمان آتشکده‏ها نوشته است:

     «شکل بناى آتشکده‏ها در هر جا یکسان بود، آتشدان در
وسط معبد قرار داشت و پیوسته آن آذر مقدس در آن
مى‏سوخته است. معمولا هر آتشکده هشت درگاه و چند اتاق
هشت گوشه داشته است».[46]

         در متون تاریخ نیز از ترکیب ساختمانى برخى از آتشکده‏ها سخن به‏میان
آمده است، چنانکه «مسعودى» در وصف خرابه آتشکده قدیم استخر،
چنین نوشته است:


     «بنایى عجیب و معبدى بزرگ است و ستون‏هاى سنگى
شگفت‏انگیز دارد. سر ستون‏ها مجسمه‏هاى سنگى زیبا
به شکل اسب و حیوانات تنومند دیگر ساخته شده است
و محوطه‏اى با یک باروى بلند سنگى اطراف آن هست،
و تصویر اشخاص را با نهایت دقت تراشیده‏اند».[47]

         از مجموعه آنچه گذشت، مى‏توان به تفاوت  آشکار میان مسجد و دیگر
معابد موجود آن زمان، چه از لحاظ عملکردها و نقش‏هاى هر یک در جوامع آن
روز، و چه از حیث سادگى و بى‏پیرایگى مسجد و تشریفات آنچنانى در آن
عبادتگاه‏ها، پى برد.


 

 

 

 



[1] .  ابن‏سعد، محمّد، الطبقات الکبرى:  بیروت، 1957 م، ج 1، صص 231 و 250 .

[2] .  نهج البلاغه:  خطبه 91 ، ص 282 . 

[3] .  جمعه / 2 .

[4] .  بلاذرى، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، با تعلیق رضوان محمّد رضوان، بیروت دارالکتب العلمیة، ص 382 . 

[5] .  علق  / 1 ـ 5 .

[6]  .  جمعه  / 2  . 

[7] .  کلینى، محمّد بن یعقوب، اصول کافى: ترجمه و شرح سید جواد مصطفوى،
دفتر نشر فرهنگ اهل‏بیت علیهم‏السلام، تهران ، ج 1 ، ص 42 .

[8] .  شهید ثانى، زین‏الدین الجبعى، منیة المرید: اعداد سید احمد حسینى،مجمع الدخائر الاسلامیة ، قم ، 1402 ه ق ، ص 25 . 

[9] .  بخارى، ابو عبداللّه‏ بن محمّد، الجامع الصحیح: شرح الکرمانى، داراحیاء التراث العربى،بیروت، 1401 ه ق، باب العلم، ج 1 ، ص 15 .

[10] .  عزتى، ابوالفضل، آموزش و پرورش اسلامى: انتشارات بعثت، تهران، 1366، ص 287 . 

[11] .  قلقشندى، ابوالعباس احمد، صبح الاعشى فى صناعة الانشاء: قاهره، 1917 م، ج 3 ، ص 14 ؛ کتانى، التراتیب الاداریة، داراحیاء التراث العربى، بیروت، ج 1، ص 48 .

[12] . ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب: تحقیق على محمّد البجاوى،مکتبة النهضة، قاهره، ج 4 ، ص 164 . 

[13] .   زرقانى، محمد عبدالعظیم مناهل العرفان فى علوم القرآن: انتشارات داراحیاءالکتب العربیة، ج 1 ، ص 314 .

[14] .  رفیع الدین همدانى، اسحق بن محمّد، سیرت رسول‏اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: تحقیق اصغر مهدوى، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1366 ، ج 3 ، ص 952 . 

[15] .  واقدى، محمد بن عمر، المغازى: ترجمه محمود مهدوى دامغانى،انتشارات مرکز دانشگاهى، تهران، 1366، ج 3، ص 745 .

[16]  .  سیرت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : ج 2 ، ص 1092 . 

[17] .  المغازى:  ج 3 ،  ص 745 .

[18] .  سمهودى، شهاب الدین احمد الحسینى، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفى:  مطبعة الآداب، مصر 1326 ه ق ، ج 2 ، ص 167 . 

[19] .  ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة:  مصر 1355 ه ق ، ج 3 ، ص 67 .

[20] .  ابن‏هشام، عبدالملک، السیرة النبویة:  مصر 1355 ه ق ، ج 3 ، ص 67 . 

[21]  .  المغازى:  ج 1 ، ص 247  .

[22] .  ابراهیم حسن، حسن، تاریخ سیاسى اسلام: ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران،ج 1 ، ص 102 .

[23] .  المغازى:  ج 3 ، ص 733 . 

[24] .  مائده  / 48  .

[25] .  نساء  /  65 . 

[26] . قرشى،محمدبن‏محمد، معالم القربة فى احکام الحسبة: تحقیق محمد محمود شعبان  و صدیق احمد عیسى المطیعى، الهیئة المصریة العامّة للکتاب، مصر، 1976 م، مقدمه، ص 15 ؛ مدکور، محمد سلام، القضاء فى الاسلام، قاهره، ص 22 .

[27] .  الجامع الصحیح :  ج 3 ، ص 123 .

[28] .  المغازى:  ج 3 ، ص 734 . 

[29] .  غنیمة، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه‏هاى بزرگ اسلامى: ترجمه محمد وحید گلپایگانى،بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1350 ه ق، ص 112 .

[30] .  الطبقات الکبرى:  ج 1 ،  ص 225  

[31] .  المغازى:  ج 1 ، ص 180 .

[32] .  الجامع الصحیح:  ص 123 . 

[33] .  تاریخ دانشگاه‏هاى بزرگ اسلامى:  ص 168 .

[34] .  ابن طقطقى، محمد بن على، تاریخ فخرى:  ترجمه محمد وحید گلپایگانى،بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1350 ه ق، ص 112 .

[35] .  مسیحیت و عهدین:  صص 22 ـ 23 . 

[36] .  ترابى، على، تاریخ ادیان:  انتشارات اقبال، تهران، 1341، ص 307 .

[37] .  حقیقت مسیحیت:  هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، قم، 1355، صص 119 ـ 122،به نقل از انیس الاعلام، ج 1، ص 296 .

[38] .  معین، محمد، مزدیسنا و ادب فارسى:  انتشارات دانشگاه تهران، 1326،صص 194 ـ 196 .

[39] .  معین، محمّد، مزدیسنا و ادب فارسى:  انتشارات دانشگاه تهران ، 1326 ،صص 194 ـ 196 .

[40] .  نفیسى، سعید، تاریخ اجتماعى ایران:  تهران، ج 2، صص 25 ـ 26 . 

[41] .  ابن‏رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسة:  ترجمه و تعلیق دکتر حسین قره‏چانلو،انتشارات امیرکبیر، تهران، 1365 ، ص 141 .

[42] .  ابن رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسة: ترجمه و تعلیق دکتر حسین قره چانلو،انتشارات امیرکبیر، تهران 1365 ، ص 141 .

[43] .  همان:  صص 149 ـ 150 . 

[44] .  مسعودى، على‏بن‏الحسین، مروج‏الذهب: ترجمه ابوالقاسم‏پاینده،بنگاه‏ترجمه‏ونشرکتاب،تهران، 1344، ج 1، صص 593 ـ 597 .

[45] .  مزدیسنا و ادب فارسى:  صص 194 ـ 196  

[46] .  کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان: ترجمه رشید یاسمى، انتشارات ابن‏سینا،تهران ، 1351 ، صص 182 ـ 183 .

[47] .  مروج الذهب:  ج 1 ، ص  605 .