با قطع نظر از آیات 17 و 18 سوره توبه، مىتوان گفت: قرآن کریم در جاى دیگرى با بیانى موجز و مختصر، شرایط لازم را براى متولیان مساجد ذکر نموده: «وَ مَا لَهُمْ أَلاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ چرا خداوند کفار و مشرکان را عذاب نکند؟ در حالى که آنان با وجودى که سرپرست و متولى مسجدالحرام نیستند، راه آنان را بر بندگان خدا بسته و مانع از ورود مؤمنان به مسجدالحرام مىشوند؟ سرپرستى مسجدالحرام تنها از آنِ انسانهاى متّقى است، ولى بیشتر آنها این را نمىدانند.
از آنجا که با وجود تقوا، کلیه اوصاف و شرایطى که در آیه 18 سوره توبه ذکر شده، حاصل خواهد بود، مىتوان گفت: این آیه، شرایط لازم براى متولیان مساجد را ذکر نموده است. امّا توّهم اینکه لزوم تقوا تنها در مورد متولیان مسجدالحرام شرط است، پندارى نادرست مىباشد؛ زیرا هر مسجد دیگرى نیز به دلیل آنکه خانه خدا و محل تقوا و عبادت و کانون هدایت است، متولیانى تقواپیشه را مىطلبد و تفاوت مسجدالحرام و دیگر مساجد از این جهت تنها به شدت و ضعف است؛ یعنى اهمیت ویژه و موقعیت مسجدالحرام اقتضا مىکند که متولیان و گردانندگان آن از مرتبه والایى از تقواى الهى برخوردار باشند.
لزوم پیشبینى چنین شرایطى براى متولیان مسجد، تا حد زیادى به نقش حیاتى و حساس که یک مسجد باید در جامعه اسلامى ایفا نماید، مربوط مىشود. اگر مسجدى بخواهد حقیقتاً مرکز عبادت و بندگى خداوند متعال و پایگاه جهاد فکرى و کانون تعلیم و تعلم معارف اسلامى باشد و به هنگام جنگ و بروز خطرات براى جامعه اسلامى، پایگاه تجمع رزمندگان و محل تقویت و پشتیبانى نیروهاى جهادگر و در عین حال، مظهر تبلور وحدت جامعه اسلامى باشد، بسیار طبیعى است که باید از متولیان و گردانندگان مؤمن، موحّد و خداجو برخوردار باشد؛ انسانهایى که شعائر الهى را به پاى داشته و در بجا آوردن واجبات دینى خویش کوشا و در یک کلام متقى و پرواپیشه باشند.
در طول دوران قبل و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران نیز آشکارا مشاهده شد مساجدى که داراى متولیان و گردانندگانى صالح و شایسته بودند، توانستند به خوبى نقش اصیل خویش را در جامعه اسلامى ایفا نمایند.