توصیه به احداث مسجد و تأکید بر عمران و آبادانى آن از سوى رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله و ائمه هدى علیهمالسلام، موضوعى است که در گسترش کمّى و کیفى مساجد شهرها و روستاهاى جهان اسلام تأثیر قابل ملاحظهاى داشته است. رسول اکرم علیهالسلامفرمودهاند: «ابنوا المساجد و اجعلوها جما»؛ مساجد را بنا کنید و آنها را محل اجتماع خود قرار دهید. امام صادق علیهالسلاممتذکر گردیدهاند: «من بنى مسجداً بنى اللّه له بیتا فى الجنه»؛ کسى که مسجدى تأسیس کند خداوند برایش منزلى در بهشت بنا مىنماید. خاتم پیامبران آباد نمودن مسجد را از خصال اهل مروت دانسته و در جایى دیگر تأکید نمودهاند عذابى که از آسمان فرود مىآید خداوند متعال، بانیان و آبادکنندگان مسجد را از آن مصون مىنماید.
مسلمانان از صدر اسلام این توصیهها را بهکار بستند و براى احداث مسجد، آن هم به بهترین وجه و در مکانى مناسب و مرکزى، این کانون عبادى و معنوى را بنیان نهادند تا عطر روح افزاى آن مشام جان و قلب مؤمنان را بنوازد. اولین مسجد در قبا، حومه مدینه بنا شد و سپس مسجد مدینه بنیان گردید. رهنمودهاى پیامبر به ساخت، نگهدارى، دایر نگه داشتن و طهارت و رفتن به مسجد چنان شور و شوقى در اعماق دل مسلمانان پدید آورد که از همان صدر اسلام به ساختن مسجد در تمامى سرزمینهاى اسلامى به عنوان یک عمل با اجر عبادى مورد رضایت حق تعالى توجه مىشد. هماهنگ با رشد و توسعه بلاد اسلامى مساجد به صور گوناگون در سطح زمین ظاهر گشت و به صورت شبکه یا نوارى ویژه از پدیدههاى شناخته شده جغرافیایى در آمد.
نخستین مساجد بسیار ساده ساخته مىشد و نسبتا کوچک مىنمود؛ دیوارى گلى و چند تنه درخت خرما که سقفى از شاخههاى خرما داشت. در واقع، هدف این بود که نمازگزاران در مقابل تغییرات شدید جوى حفظ شوند. این پدیده با نمونه قدیمى تمام مساجد متداول زمان که داراى یک صحن و یک حرم بود مطابقت داشت. کریستین پرایس مىنویسد: نخستین مسجدهاى عربستان به روزگار حضرت محمد صلىاللهعلیهوآلهمحدودههاى مستطیلى بود که یک سوى آن براى پرهیز از باد و باران سقف داشت. در اتاق سرپوشیده نه محرابى بود و نه مجسمهاى از پاکان؛ گذاشتن مجسمه و تصویر موجودات زنده در مسجدها حرام بود. اثاث مسجد نیز مانند ساختمانش ساده بود. در حیاطش حوضى بود که مؤمنان در آن وضو مىگرفتند. به شبستان یا جایگاه نماز با پاى برهنه مىرفتند.
به زودى احتیاج به داشتن بناهایى استوار احساس گردید و به معماران وسعت عمل بیشترى براى مسجدسازى داده شد. به تدریج ساخت رواق، محراب، ایوان، گلدسته و گنبد متداول گردید و ساختن مساجد باشکوه، با عظمت و با معمارىهاى پرجاذبه فصل جدیدى در احداث این بناى مقدس گشود و رفته رفته ساخت آن در مقیاس عظیم در تمامى سرزمینهاى اسلامى مرسوم گشت. صرفنظر از ویژگىهاى اقلیمى و چگونگى پیدایش شهرها و موقعیت جغرافیایى آنها و جنبههاى کاربردى هر شهر، تلاش گردید نه تنها در شهرهاى قدیمى و آبادىهاى جدید، مسجدسازى براى حفظ شعایر دینى امرى عادى تلقى گردد، بلکه به منزله یک امر ضرورى براى حفظ شئون سیاسى و اجتماعى سازنده آن به شمار آمد. در زمانى که اوضاع مناسبى بر سرزمینى حکمفرما بود، شمار مسجد فزونى مىیافت؛ از جمله شهرهاى قاهره، اسکندریه، بغداد و بصره در سدههاى آغازین اسلامى به دارا بودن مساجد متعدد و باشکوه شهرت یافتند. در واقع، بالندگى هر شهر به شمار و شکوه مساجد وابسته بود. ناصرخسرو مىنویسد: «و در شهر مصر ـ غیر قاهره ـ هفت جامع است، چنانکه به هم پیوسته، و به هر دو شهر پانزده مسجد آدینه است که روزهاى جمعه در هر جاى خطبه و جماعت باشد. در میان بازار مسجدى است که آن را بابالجوامع گویند و آن مسجد به چهارصد عمود رخام قائم است و آن دیوار که محراب بر اوست سرتاسر تختههاى رخام سپید است و جمیع قرآنها بر آن تختهها به خطى زیبا نوشته و از بیرون به چهار حد مسجد بازارهاست و درهاى مسجد در آن گشاده و مدام در آن مدرسان و مقربان نشسته و سیاحتگاه آن شهر بزرگ مسجد آن است و هرگز نباشد که در او کمتر از پنج هزار خلق باشد».