نمایش صفحات

از سال 134 هـ مسلمانان توانستند بر اسپانیا مستقر شوند و سلسله مستقل را در این ناحیه تأسیس نمایند. در پرتو حمایت فرمانروایان حاکم بر این منطقه، سبکى ممتاز و اصیل در معمارى اسلامى پدید آمد که بزرگترین اثر بر جاى مانده از آن، مسجد غرناطه است که بناى آن از سال 163 هـ آغاز و در ادوار بعدى پیوسته ساختمانى بدان افزوده شد. جایى که محراب قرار داشت، امروز داراى نوزده شبستان و سومین مسجد بزرگى است که هنوز پا برجاى مانده است. به جز این مسجد، آثارى تاریخى که از دوران اسلامى در قرطبه باقى مانده، مسجدى کوچک به نام «باب مردم» و شهر کاملى که آن را «مدینه‏الزهرا» مى‏گفتند و بعدها متروک گردید، در این قلمرو وجود دارد. از حفاریى‏هایى که در این شهر پدید آمده، استفاده مى‏شود که در آرایش دیوارهاى منازل و گچبرى‏هاى ساختمان‏هاى مسکونى، به‏خصوص سقف مسطح خانه‏ها، از مسجد قرطبه الهام گرفته شده است. پرایس در این باره نوشته است: مایه سرافرازى قرطبه مسجد جامع آن بود که یکى از مقدس‏ترین مکان‏ها در نظر مسلمانان مغرب به شمار مى‏رفت. زائران مسلمان از سرزمین‏هاى دور و نزدیک راه قرطبه را پیش مى‏گرفتند و از میان دشت‏ها و کوه‏هاى سرسبز اندلس مى‏گذشتند. این شهر در کرانه شمالى وادى‏الکبیر است، خانه‏ها و باغ‏ها و بیشه‏هاى آن در بیرون بارو بود و در دو سوى آن این رود گسترده شده بود. مناره‏هاى بلند مسجدها را همچون راهنمایى براى زائران برافراشته بودند و از پل بلند بیرون شهر به چشم مى‏خوردند. یک خیابان کوتاه و سراشیب از پل آغاز مى‏شد و به دیوار غربى مسجد مى‏رسید. زائران چون از دروازه به حیاط و از آنجا به شبستان مسجد مى‏رسیدند، خستگى این سفر دراز از تن‏شان مى‏رفت و به جهان شور دینى گام مى‏نهادند؛ مى‏توانستند از میان درهاى بزرگ شمالى مسجد تا گوشه‏هاى دوردست شبستان را مشاهده کنند. ردیف‏هاى درخت پرتقال سایه دلپسندى بر حیاط مى‏افکند و قطارهاى تنه باریک درختان تا درون ساختمان گویى ادامه مى‏یافت، اما در درون ساختمان مسجد مبدل به ستون‏هاى مرمرین مى‏شدند که تا محراب پشت سر هم قرار داشتند. اگرچه اکنون مسجد مذکور تبدیل به کلیسا شده، اما هنوز به دشوارى مى‏توان چنین موضوعى را باور کرد.

شهر فاس به خودى خود نمونه کامل از شهرى است که با تمدن اسلامى هماهنگى دارد. جدایى بین شهر و زمین‏هاى اطراف محسوس است. سبزى سرامیک بام‏ها در نور خورشید مى‏درخشد و در برابر سبزى متمایل به خاکسترى درخت‏هاى زیتون قرار مى‏گیرد اما جالبى فاس بدان جهت است که اماکن مقدس مذهبى و در رأس آن‏ها مساجد، به شکوه آن افزوده‏اند. مسجد القرویین سند محکمى است براى سنجیدن فاس در حالى که سایر بناهاى آموزشگاهى آن را تکمیل مى‏کنند. پلان شهر به صورت دوایر متحدالمرکز است و مشاغل از مجاور مساجد قدیمى آغاز مى‏شوند. احمد سفرلویى نظم شهر را چنین تشریح مى‏کند: «... شهر فاس انعکاس مفهوم متافیزیکى خاص اسلام است. شهر پیرامون کانونى از زندگى مذهبى و اجتماعى برپا شده است. در اینجا مسجد، حمام، مکتب‏خانه و محکمه قاضى قرار دارد. سپس نوبت به راسته بازارهاى مربوط به مشاغل با ارزش مى‏رسد. متأسفانه اخیراً جغرافیاى شهر تغییر کرده و ترکیب آن به هم ریخته و مساکن قدیمى قطعه قطعه گردیده و به صورت آپارتمان درآمده‏اند و بدین گونه سه چهارم شهر تجزیه شده است. با این وجود، شهر فاس شایستگى این را دارد که به دلیل غلبه فضاهاى مذهبى و حفظ شکوه فرهنگ سنتى از نمونه‏هاى بارز شهرهاى اسلامى باشد».