ترکمنها یا عثمانىها که از ایران آمده بودند، پیش از نفوذ در بخش ترکیه اروپایى و حضور در قسطنطنیه، در سال 1453 میلادى در آناطولى یا آسیاى صغیر ظاهر شدند. در آناطولى آنها نخستین عناصر هنرى خود را بهویژه در بناهاى شهر قونیه عرضه داشتند. در مساجد سبک عثمانى، چهارگوشى وسیع با گنبدى کمخیز را مىتوان دید. دو سوى این فضا به شکل دو تالار نیمه مدوّر که با نیم گنبدها پوشیده شدهاند گسترش یافته است و دو سوى دیگر با قوسهاى بزرگ به پشتیبانهاى ستبر متصل شدهاند. البته بهتدریج در این معمارى تغییراتى پدید آمد. مهمترین نیازهاى هنر اسلامى عثمانى عبارتند از: مسجد بایزید در قسطنطنیه که قدیمىترین بناى این سبک به شمار مىرود، مسجد سلیمانیه و مسجد احمد اول. مسجد ملکه صفیه اصیلترین مسجد عثمانى در قاهره است که اقتباسى از بناهاى مذهبى استانبول بهخصوص مسجد جراح پاشا و ادرنه مىباشد. مسجدالجدید (مسجد ماهیگیران) که در سال 1071 هـ به ابتکار مبارزان الجزایرى ساخته شده به سبک گنبد مرکزى و چهارگنبد کنارى آن، سیمایى عثمانى دارد. محمد بن ابوذهب، که در مصر به قدرت رسید، اگرچه در آرزوى سلطه کامل به این دیار و استقلال از قدرت عثمانى بود، اما خود را براى پذیرش اطاعتى ظاهرى از باب عالى آماده کرد. ساختن مسجدى به سبک عثمانى در محیطى مهم و معتبر، به مثابه اثبات آشکار وفادارى به سلطان بود. مسجد تربت در تونس نیز تأثیر پذیرفته از فضاهاى مسجد امپراتورى عثمانى مىباشد؛ زیرا مناره آن با چهارگوش و مقطع هشت گوش منارههاى عثمانى را به خاطر مىآورد، اگرچه شکل گلدسته یا مأذن آن اصیل است. تمامى این بناهاى مقدس در سیماى عمومى شهرها هویتى مستقل، تعیینکننده و فرازمند داشتهاند و بناهاى دیگر از این کانون به سوى دیگر نقاط شهر شکل مىگرفتهاند. دیوید تالبوت رایس مىنویسد: مشهورترین و قشنگترین این مساجد، مسجد سلطان سلیمان در قسطنطنیه است که در موضعى بلند و مسلط بر شاخ طلایى ساخته شده است. گنبد عظیم آن را چهار ستون مربع نگاه داشته، چهار مناره دارد، دو تا پهلوى درِ ورودى و دو تا در دو انتهاى حیاط جلو. در کنار این مسجد شمار زیادى بناهاى فرعى ساخته بودند؛ زیرا در بیشتر موارد مدرسهاى به زیربناى مسجد افزوده مىشد و حجرههاى گوناگون براى زندگى طلاب و خدّام مساجد نیز در نظر گرفته مىشده است. بر مساجد بزرگتر بازارچهاى مىافزودند و در نزدیکى آنها آرامگاههاى با شکوه مىساختند و بدینگونه مسجد کانون مهمى براى شهرها به شمار مىآمد.
سلجوقیان با اینکه قومى بیابانگرد بودند، همین که با فرهنگ اسلامى آشنا شدند، حمایت از آن را وجهه همت خویش قرار دادند و در گسترش بناهاى مذهبى تا آنجا پیش رفتند که به معمارى ایران با تأثیرپذیرى از ارزشهاى دینى شکوه ویژهاى بخشیدند. آنان وقتى اصفهان را مرکز حکومت قرار دادند. در این شهر مسجدى ساختند که پایهاى براى ساختمان دیگر مساجد ایران گردید. اگرچه این مکان مقدس به دست نسلهاى بسیارى از هنرمندان و معماران در اعصار بعد دگرگون و تعبیر شده است، ولى براى دیدن هنرمندى سلجوقیان باید به سوى قبله رفت و از ایوان جنوبى گذشت و به شبستان پشت آن گام نهاد، در این حال، بر فرازمان گنبدى استوار و نیرومند قرار دارد که زبردستى معمار را در بنا نهادن آن بر سطحى چهارگوش مىتوان دریافت. این گنبد که در چشمانداز عمومى اصفهان برجستگى دارد، در سال 473 هـ ساخته شده است.
پدیده اصلى معمارى ایران در عصر سلجوقى، سبکى چهار ایوانى در احداث مساجد است که کاملترین آن را مىتوان در مسجد جامع ورامین مشاهده کرد. سلجوقیان در اصفهان، گلپایگان، برسیان، اردستان و زواره مساجد تازهاى برآوردند که همه آنها به قدر کافى داراى ویژگىهاى مشترک در سبک و نقشه هستند. این بناها اگرچه به لحاظ مذهبى از قداست ویژهاى برخوردار شدند، در هویت فرهنگى و اقتدار اجتماعى این شهرها مؤثر بودند و در سیماى شهر، توسعه آبادىها و رشد و گسترش برخى مشاغل و شکل واحدهاى مسکونى حضور با صلابت خویش را بروز دادند و چنین ویژگى به حدى قوى است که هنوز مىتوان آن را مشاهده نمود.
در عهد صفویه سبک قدیم معمارى ایران در احداث بناهاى مذهبى تجدید شد و در طرح بناها، شکل و مصالح جاى خود را باز کرد. اما استفاده از کاشى معرق و هفت رنگ براى تزیین رونق فراوان یافت، به گونهاى که ساختمانهایى همچون مساجد و مدارس از گنبد، ایوان، طاقنما، سر در ورودى، و حتى منارهها با کاشى آراسته شد. در این عصر همزمان با ظهور کاشىکارى، که با استقبال عموم مردم روبهرو شد، راه حل جدیدى براى سقف گنبدى پدیدار گردید و آن عبارت بود از تبدیل طرح چهارگوشه زیربنا به طرح مدوّر گنبد که هم سادهتر و هم عاقلانهتر به نظر مىرسد. در مسجد شیخ لطفاللّه و مسجد امام خمینى (مسجد شاه) اصفهان گنبدها بر گردن بلند استوانهاى شکل نهاده شدهاند که دایره پیرامونى آن با نوک چهار سر طاق ساخته شده بر زوایاى محوطه زیرگنبد و چهار سر طاق دیگر، مماس مىباشد. معمارى عصر صفوى زیبایى ویژهاى به مساجد داد و مردم نیز به زودى در ساخت مساکن و سایر اماکن این سبک را مورد توجه قرار دادند و نوعى معمارى ملهم از مساجد به محلات مسکونى سرایت پیدا کرد، اما هیچ کدام از این بناها نتوانستند از شکوه و صلابت مسجد پیشى گیرند. گنبد مسجد امام خمینى بر فراز بناهایى که آن را احاطه کردهاند سر به آسمان کشیده است. گنبدى که توسط طبقهاى هشت ضلعى با طاق نماهاى زیبا کاملاً به بناهاى اطراف اتصال دارد، در عین حال، شکوه خود را در فضاى شهر به طور مستقل بروز مىدهد و هنوز هم با وجود گسترش بناهاى چند طبقه یمانى در شهر اصفهان، جلوه پراهمیت مساجد مذکور زیبایى و آراستگى خود را حفظ کرده که موجب مباهات معمارى اسلامى است.
در طول زمان در بسیارى از شهرهاى ایران بناهایى مجموعهاى ساخته شده که گروه ویژهاى را در معمارى تشکیل مىدهند. معمولاً این مجموعهها با یک مسجد شروع مىشوند و در طول زمان با اضافه کردن بناهاى دیگر همچون مدرسه، کتابخانه، آب انبار، خانقاه، زائر سرا و کاروان سرا به یک مجموعه بسیار زیبا و با شکوه تبدیل مىشود.