با نگاهى به یافتههاى این دو پژوهش که در برگیرنده تصویرى کلى از جامعه در نگاه مخاطب است، اکنون مىتوانیم به پرسش اساسى آغاز سخن باز گردیم: براستى چه باید کرد؟
پاسخگویى به این پرسش را در گزارههاى زیر جستجو مىکنیم:
1. توجه به مخاطب هدف: مسجد و رسانه ملى، هر کدام باید به مخاطب تعریف شده خویش توجه کافى کنند و تنها در راستاى توجه به نیازها و مطالبات او گام بردارند. اگر بیننده تلویزیون، مجموعههاى تلویزیونى را بهترین شیوه در گسترش خوبىها مىداند و بحث و گفتگوى مذهبى را آن چنان مؤثر نمىداند و اگر در نگاه جامعه اختلاس، اعتیاد و رشوه بزرگترین معضلات رایج در آن هستند و در کنار آن، عبادت خداوند، احترام به والدین و کمک به هم نوع، بیشترین نیکویىهاى متداول در جامعه، این بدان معناست که نگاهى دگربار به اهداف و اولویتهاى رسانه ملى و واگذارى برخى از امور کمتر مورد توجه در رسانه که نیازمند ارتباط چهره به چهره و رو در رو هستند، باید در دستور کار مسؤولان و دست اندرکاران هر دو رسانه «مسجد» و «رسانه ملى» قرار گیرد و همچنین توجه محتوایى به معضلاتى که برشمردیم باید در دستور کار سخنرانان مذهبى در مساجد و برنامهسازان رسانه، هر یک با ابزار مورد توجه عامه باشد.
2. نگاهى واقع بینانه به جامعه: دو رسانه سنتى و نوین «مسجد» و «رسانه ملى»، اگر به دنبال کارکرد مطلوب خویش هستند باید از جامعهاى «در حال گذار» که در جستجوى راهکارى براى آشتى بین «سنت» و «تجدد» است، تصویرى مناسب، بهنگام و به روز داشته باشند تا براساس آن دست به برنامهریزى زنند. متاسفانه، فقدان درک مناسب از شرایط در پیش رو یا شرایط در حال حاضر، از جمله مواردى است که دستگاهها و نهادهاى فرهنگى و اجتماعى به آن مبتلا هستند و از این رو آسیبهایى بسیار تاکنون دیدهاند.
3 . فنآورى رسانهاى: بىتردید، ما در روزگارى به سر مىبریم که در آن، فناورىهاى متفاوت با کاکردهاى مختلف در حال بروز، ظهور و پیدایى هستند. بیگانگى با اینگونه دستاوردهاى علمى و فرهنگى در کنار مرعوب شدن در برابر اینگونه دستاوردها، از جمله مواردى است که همواره، جامعه و نهادهاى آن را با سرگردانى و حیرانى روبرو کرده است.
مسجد به عنوان نهادى سنتى و رسانه ملى به عنوان سازمانى نوین، هر دو در معرض آنچه برشمردیم، قرار دارند. از این روست که به نظر مىرسد برخورد خردمندانه، کاربرد آگاهانه و بهرهگیرى سودمندانه از جمله گامهاى اثرگذار در رویارویى با دستاوردهاى نوین و فنآورىهاى برتر در جامعه و بر اساس نیازهاى نهادهاى جامعه باشد.
4 . سازمانهاى رقیب: امروزه چندین شبکه رادیویى و تلویزیونى به صورت شبانهروزى به تولید و پخش برنامههاى مختلف با درونمایه مغایر و گاه معاند با فرهنگ ملى و دینى ما مىپردازند. در کنار آنها، سایتهاى اینترنتى به اندازه خود سهمى بزرگ در این میان بر عهده دارند. اینها، تازه نگاهى به شبکهها و سایتهاى رقیب خارجى است. در داخل نیز، نهادهاى فرهنگى به سبب فقدان راهبرد در توسعه فرهنگى به صورت نهادهایى «رقیب» و «نه رفیق» درآمدهاند. از این رو، اگر نهادى چون «مسجد» یا «رسانه ملى» مىخواهد به اثرگذارى و تکرار افتخارات پیشین دست یابد، لازم است که در ابتدا به سازمانهاى رقیب و کارکردهاى آنان در جامعه، نگاهى جدى همراه با تفکر اندازد.
5 . تخصصگرایى: به حقیقت، تخصصگرایى، گمشده اساسى در نهادها و ساختارهاى جامعه ماست و جالب آنکه نبود آن تاکنون، بیشترین ضربه را در مسیر دستیابى به «مطلوب» جامعه، به آن وارد کرده است.
از این رو، ضرورى است در دنیایى که «تخصصگرایى» حرف نخست را در آن مىزند، دستاندرکاران «مسجد» و «رسانه ملى» هر دو، با اصلاح و بازنگرى درون تشکیلاتى و ساختارى، به این اصل اساسى جامه عمل بپوشانند.
6 . و سخن پایانى آن که: «مسجد» و «رسانه ملى» باید با گذار از آنچه امروز مىبینیم، تنها آن چنان باشد که «باید» باشند، به بیانى دیگر، «مسجد» باید کارکرد اطلاعاتى ـ آموزشى خود را بسط و گسترش دهد و «رسانه ملى» باید رویکرد تفریحى ـ سرگرمى خود را تقویت کند. همزمان هر دو باید در درون خود به اصلاحات اساسى دست زنند تا از این رهگذر، به افقهاى مطلوب خویش با توجه به شرایط زمان و مکان که در گزینهاى همچون «جهان واقعى و محیط ایدئولوژیک» تبلور مىیابد، دسترسى یابند.
باور کنیم که نه «مسجد»، «رسانه ملى» است و نه «رسانه ملى»، «منبر الکترونیک»! مسجد، مسجد است و رسانه، رسانه!