1. مسجد جامع کبیر (عتیق)
به نوشته ابونعیم اصفهانى در صد و اندى پس از هجرت، ایوب بن زیاد بهعنوان عامل خراج و سعید بن منصور حمیدى به عنوان امیر جنگ از سوى منصور خلیفه عباسى، به اصفهان گسیل شدند. پس از برکنارى سعید بن منصور، ایوب بن زیاد که مسئولیت جمعآورى مالیات و امور جنگ را با هم عهدهدار شده بود، در قریه خشینان منزل گزید و کاخى بر کرانه رودخانه فرسان و در جوار آن مسجدى داراى مقصوره بنا نهاد و در آنجا منبرى قرار داد. وى همچنین براى تجار و کسبه و کارگران طرح بازارى انداخت که در جنب یهودیه در مکانى معروف به صفالتبانین (بازار کاهفروشان) ساخته شد. در روزگار ولایت ایوب بن زیاد خانههاى یهودیه به خانههاى قریه خشینان متصل شد. پس از برکنارى ایوب، اعراب قبیله یتم که ساکن قریه طهران در حومه اصفهان بودند، مسجد جامع بزرگى در یهودیه بنا کردند و در 156 ه ق منبر مسجد ایوب بن زیاد را بدانجا انتقال دادند. یهودیه پس از بناى مسجد جامع از طرف صحرا گسترده شد و پانزده ده به آن اضافه گردید. با وسعت یافتن یهودیه، مردم به توسعه مسجد پرداخته، بر آن اضافاتى نمودند که از جمله آنها زمینهاى معروف به خصیبآباد بود که خصیب بن سلم به مسجد اضافه کرد. در 226 ه ق در زمان خلافت معتصم عباسى و امارت یحیى بن عبداللّه بن مالک خزاعى، مسجد جامع تجدید بنا شد و مساحت آن با اضافاتى که از زمینها و خانهها به آن ضمیمه گردید، افزوده شد.
در قرون اولیه اسلامى نیز این مسجد علاوه بر نقش عبادى، از حیث آموزشى هم قابل توجه بود، بهگونهاى که مافروخى در کتاب محاسن اصفهان در باب اهمیت جامع این شهر آورده است: براى اقامه هر نماز کمتر از پنج هزار در آنجا گرد نمىآمد و در کنار هر جرزى مسند شیخى بود که گروهى از طالبان علم دور او را گرفته بودند و به تحصیل علم یا تهذیب نفس اشتغال داشتند. آراستگى این بنا به واسطه مناظره فقها و مباحثه علما و مجادله متکلمین و پندهاى واعظین است، در آنجا صوفیان و علما و کسانى دیده مىشوند که به حال عبادت در مسجد اقامت گزیده و با تسبیح و دعا زندگى را مىگذرانند.
یکى از مراکز مهم علمى و مکانهاى حضور علما و دانشمندان در عصر آلبویه همین مسجد بوده است، به طورى که افرادى مانند صاحببنعباد (متوفى 385 ه ق) و یا ابوالعباس ضبى (متوفى 398 ه ق) در این مسجد سرمایهگذارى قابل توجهى نمودهاند؛ از جمله اینکه مرحوم همایى بر این اعتقاد است که کتابهاى بسیارى از صاحب، که داراى کتابخانه شخصى بزرگ و ارزشمندى بوده به این جامع منتقل شده است. مکان این دارالکتاب در سمت شمال مسجد و احتمالاً جنب یکى از درهاى ورودى آن بوده، و غناى این کتابخانه تا حدى بوده که نسخههاى مورد احتیاج همه اهل علم در زمینههاى دینى، ادبى، حکمت، فلسفه و سایر دانشها را تأمین مىکرده است.
آنچه که از منابع تاریخى به دست مىآید این که با توجه به مراتب علمى و معنوى صاحب بن عباد، وى به تدریس و تعلیم شاگردان در مسجد جامع اشتغال داشته است و ایوان جنوبى مسجد هنوز به نام صفه صاحب معروف است و معلوم مىشود صاحب اسماعیل بن عباد در بنایى که سابقاً در محل این ایوان سلجوقى وجود داشته به تدریس مىپرداخته، ولى در هر صورت با توجه به تحولات ساختمانى و تغییر و تبدیلهایى که به عمل آمده اکنون نمىتوان سبک ساختمان ایوان صاحب را بهدرستى تمام تعیین نمود.
در همین دوره (آلبویه) نیز مسجد جامع عتیق اصفهان شاهد رفت و آمد علما و دانشمندان فرق و مذاهب اسلامى و گفتگو و مباحث آنان بود که گاهى مسایلى نیز در پى داشت؛ از جمله در رابطه با عالم معروف حافظ ابونعیم اصفهانى نقل شده است: از روزگار ابوعبداللّه منده (متوفى 395 ه ق) تا سالها پس از درگذشت او، ابونعیم از ورود به مسجد جامع اصفهان و تشکیل درس و وعظ ممنوع بود. در این اثنا در سال 421 ه ق مسعود غزنوى به اصفهان تاخت و کشتارها کرد. از قضا روزى را که بسیارى از مردم به مسجد جامع رفتند و مانع ورود ابونعیم به آنجا شدند، سپاهیان مسعود به مسجد یورش بردند و هر که را در آن یافتند کشتند. بدین سان، ابونعیم از مرگ حتمى ایمن ماند. برخى نویسندگان این رویه را حمل بر مستجابالدعوه و صاحبکرامت بودن ابونعیم کردند.
با توجه به دگرگونىهایى که در این جامع کبیر در عصر سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقى (متوفى 485 ه ق) بهوجود آمد،
این مسجد شکوهى خاص یافت. با توجه به تتبعات محققان معمارى اسلامى، مسجد جامع اصفهان که در قرن اول هجرى و به سبک موسوم به عربى بنا شده بود، در دوره سلاجقه دچار دگرگونى اساسى شده و به صورت مسجدى چهارایوانه درآمد.
یکى از مهمترین آثار بر جاى مانده عهد ملکشاه در اصفهان، گنبد خواجه نظامالملک در جنوب مسجد جامع اصفهان است که بر کتیبه آن نام پادشاه و خلیفه وقت و نیز خواجه نظامالملک حک شده و ظاهراً در سال 473 ه ق به پایان رسیده است. اثر دیگر گنبد تاجالملک در شمال مسجد جامع مىباشد. این گنبد از آثار آخرین وزیر ملکشاه ابوالغنایم تاجالملک مورخ به سال 481 ه ق است که معمارى آن از نظر باستانشناسان دنیا اعجابانگیز است.
این آثار از جلوههاى برجسته هنر سلجوقى محسوب مىشوند که با گذشت نزدیک به هزار سال، همچنان عظمت خاصى به این جامع بخشیدهاند. در همین دوره نیز نقش آموزشى وتربیتى مسجد جامعاصفهان ملموس و قابل ملاحظه است. به ویژه اینکه در کنار تدریس و تحصیل، کتابخانه بزرگى جهت طالبان علم وجود داشت. عظمت این دارالکتاب به حدى بود که نویسنده محاسن اصفهان پس از بیان موقعیت جامع اصفهان، کتابخانه آن را اینگونه توصیف مىکند: در آنجا کتابها را چیده و فنونى از دانش بدان جاویدان ساختهاند. تفاسیر و غرائب حدیث و مؤلفات در نحو و فقه و تصریف و ابنیه حرف مىباشد و نیز در آن از دیوانها و اشعار برگزیده و اخبار و گزیدهاى از تاریخ پیغمبران و خلفا و کارنامه پادشاهان و امیران موجود است و مجموعههایى از علوم اوایل از منطق، ریاضى، طبیعى، الهى و غیر از آن خبرهایى نیز که جویاى فضل و ممیز دانش و نادانى بدانها احتیاج پیدا مىکنند همه وجود دارد.
اما این کتابخانه بزرگ و مهم که نقش عمدهاى در توسعه تعلیمات و امور آموزشى در این مسجد و یا مجامع دیگر داشت و دارالکتاب مهم جامع در قلب امپراتورى سلجوقى به حساب مىآمد، در سال 515 ه ق، یعنى حدود سى سال پس از قتل خواجه نظامالملک و درگذشت ملکشاه، مورد دستبرد، غارت و حریق قرار گرفت. ابناثیر با بیان حریق شبانه مسجد جامع اصفهان توسط باطنیان، که از دشمنان حاکمیت سلجوقى بودند، آن مسجد را بزرگترین جامعها و با شکوهترین مساجد در دنیاى اسلام قلمداد کرده است. در آتشسوزى سال 515 ه ق مسجد جامع عتیق اصفهان، توابع مسجد، یعنى مضیفها، مخزنها و کتابخانه طعمه حریق گردید.
مرحوم استاد محمد محیط طباطبایى ضمن اظهار اینکه در آن دوران علوم دینى، ادبى و فلسفى در اصفهان رونقى بسزا داشته است، مىنویسد: کتابخانه جامع شهر را ساخته و پرداخته بودند تا نیازمندىهاى استادان و شاگردانى که پاى هر ستونى از ستونهاى متعدد آن مسجد حلقه درس و بحث داشتند پاسخ بدهد.
به هر حال، در آتشسوزى سال 515 ه ق نه تنها کتابخانه نفیس مسجد جامع یا دارالکتاب مهم شهر بکلى نابود شد، بلکه بناى مسجد جامع نیز صدمات بسیارى دید.
از دوران سلجوقى تا زمان صفویه نیز کم و بیش جنب و جوشهاى علمى و فرهنگى در این مسجد کهنسال وجود داشته است و از جمله الحاقاتى که در جامع عتیق اصفهان صورت گرفته و تحت عنوان مدرسه هم بوده است مربوط به دوران آل مظفر است. بناى ساختمان معروف به مدرسه مظفرى در مجاورت ایوان شرقى و در خارج از محدوده مسجد عباسى در امتداد دیوار قدیمى آن بود. این بنا به استناد کتیبههاى آن در زمان حکومت قطبالدین شاه محمود فرمانرواى اصفهان بین سالهاى 757 و 776 بنا گردید. مدرسه مظفرى به ابعاد 25×65 متر شامل صحن بزرگ مستطیلى شکلى است که در قسمت جنوبى آن به ترتیب یک ایوان وسیع و سپس یک تالار بر محور شرقى ـ غربى که محرابى در آن جاى دارد، قرار گرفته است. قسمت شمالى صحن مدرسه نیز وضعیت مشابهى داشته است. ساختمان مدرسه مظفرى در پشت ایوان شرقى از طریق سه درگاه که به ترتیب در شاهنشین و در دو اتاق جانبى قدیمى در انتهاى این ایوان تعبیه شده با آن مرتبط گردید، و این سه فضا به عنوان راهرو مورد استفاده قرار مىگرفتند. در دوران بعدى هنگامى که سه فضاى مذکور از طرف ایوان مسدود شدند، از آنها به عنوان انبار وسایل یا اتاق سرایدار آن استفاده مىشد. عاقبت این سه فضا از طرف مدرسه نیز مسدود و متروک گردیدند.
با توجه به این مطالب مىتوان حدس زد که در قرن ششم و نهم هجرى نیز با وجود ایجاد مدرسه مظفرى، رونق این مسجد چشمگیر بوده است.
اما در عصر صفوى هم، چه پیش از پایتختى اصفهان و چه پس از آن، مسجد جامع در توسعه امور علمى و فرهنگى شهر اصفهان نقش مؤثرى داشته است. این نهاد عبادى، آموزشى محل اجتماع دانشپژوهان بوده است و عدهاى از علما و دانشمندان آن دوره در آنجا درس، بحث و وعظ و خطابه داشتهاند؛ از جمله شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانى در این مسجد منصب تدریس و خطابه داشته است. وى که قریب صد سال عمر نمود، از شیخ عبدالعالى محقق کرکى (متوفى 940 ه ق) روایت کرده و جمعى از دانشمندان نیز از وى روایت کردهاند که نامورترین آنان عالم جلیلالقدر محمدتقى مجلسى (متوفى 70-1 ه ق) است. ملامحمدتقى مجلسى وفرزندش علامه ملا محمدباقر مجلسى (متوفى1111ه ق) بهاینمسجدازجهتعلمىرونق ویژهاى بخشیدند.
مجالس تدریس مجلسى اول نیز در این مسجد برپا مىشد و ملا محمدباقر نیز پس از فوت پدر در این مکان تدریس کرده و به جاى او اقامه جماعت مىنموده است. محل درس مجلسى دوم در چهلستون مسجد در زاویه جنوب غربى قرار داشته و هنوز مردم اصفهان از خاص و عام، آن قسمت از مسجد را مدرس مجلسى مىگویند.
بیشتر مطالعات و فعالیتهاى علمى علامه محمد باقر مجلسى در زمینه حدیث و فقه بوده است، به گونهاى که مباحثه و مذاکره علوم فقه و حدیث را برتمام مشاغل دیگر خود مقدم مىدانسته است. وى همچنین در این مسجد نماز جمعه بپا مىداشته است.
مجلسى دوم در خطبههاى نماز جمعه و شبهاى ماه مبارک رمضان در این مسجد ساعتها مردم را موعظه مىکرده است، چنانکه وعظ او و ترغیب مردم به عبادت و اطاعت خداوند، پس از وى نظیر پیدا نکرده است.
عالم محقق و محدث گرانمایه سید نعمتاللّه جزایرى، که از شاگردان ملا محمدباقر مجلسى است، نوشته است: و به خاطر دارم در دهه هزار و هفتاد هجرى روز جمعه در مسجد جامع منبر بود و انواع علوم و مواعظ را براى حاضران بیان مىفرمود.
تلاش علمى مجلسى و تدریس و تعلیم او زمان نمىشناخت؛ چه در هواى گرم و یا حتى زمستانها به مسجد جامع عتیق رونق خاصى بخشیده بود، بهطورى که در ایام زمستان نیز که هوا سرد بود، روزهاى آفتابى در صفه درویش که روزگارى جد مادرىاش (درویش محمد) در آنجا حدیث تدریس مىفرموده، و در مواقع برف و باران در شبستان چراغى معروف به حلنبى تدریس مىکرده است.
شاید یکى دیگر از علل جنب و جوش فوقالعاده علمى این جامع در عصر ملا محمدتقى و ملا محمدباقر مجلسى، نزدیکى منازل آنها به جامع اصفهان بوده است. این خانه تا حدود سى سال پیش باقى مانده بود، اما متأسفانه در حال حاضر عمده آن خراب شده و فقط قسمتى از آن بر جاى مانده است.
خانههاى برخى دیگر از علماى وابسته به خاندان مجلسى نیز در حوالى مسجد جامع بوده است؛ منزل میرزا علاءالدین گلستانه
(برادر عیال علامه مجلسى) در آخرین کوچه و خانه میر محمدصالح خاتونآبادى در اواسط این کوچه و منزل سید حسنعلى خواهرزاده علامه ملامحمدباقر مجلسى به شرح وصیتنامه او در جنب مسجد در قسمت شمالى مقبره علامه مجلسى بوده است.
البته در دوران صفوى علماى نامور دیگرى نیز در این مسجد اقامه نماز نموده ویاتدریس کردهاند،بهطورى که شاهعباس دوم
(سلطنت 1052 ـ 1077 ه ق) ملامحسن فیض کاشانى را که در کاشان اقامت داشت به اصفهان دعوت نمود و امامت مسجد جامع اصفهان را به او واگذار نمود و خود نیز در نماز جماعت به او اقتدا کرد. با توجه به توانایى فوقالعاده فیض کاشانى در علوم اسلامى، مىتوان وجود او را در این مسجد باعث برکات فوقالعاده علمى و معنوى در آن زمان تلقى نمود.
2. مسجد جامع صغیر (جورجیر)
یکى از مساجد مهم و مؤثر در امور فرهنگى و آموزشى در قرون اولیه اسلامى، مسجدى است که آن را جورجیر نیز نامیدهاند و مافروخى از مسجد جامع صغیر معروف به جورجیر در برابر مسجد جامع کبیر (عتیق) یاد مىکند. برخى را بر این اعتقاد است که چون این مسجد در محله رنگرزان واقع شده بود، به جامع رنگرزان نیز مشهور بوده و توسط صاحب بن عباد ملقب به کافىالکفات در قرن چهارم بنا شده است. اما با توجه به سخنرانىها و گفتارهاى شیخ ابومسعود صوفى رازى (متوفى 258 ه ق) عالم معروف اهلسنت در قرن سوم در این مسجد، که در برخى تذکرهها یاد شده، مىتوان بناى این مسجد را مربوط به قبل از دولت آلبویه دانست.
مسجد جامع جورجیر کوچکتر ولى زیباتر از جامع کبیر بنا نهاده شده بود و بیشترین شکوه آن به ویژه از حیث رونق آموزشى و علمى در زمان بویه عیان بوده است. مؤلف محاسن اصفهان از جنب و جوش علمى این مسجد و امکانات آن یاد کرده و این مکان را مشتمل بر شبستانها و خانقاهها، کتابخانه، مدارسى براى فقها و مجالسى براى ادبا و محلهایى براى شاعران، صوفیان و قاریان قرآن دانسته است. از مزایاى این جامع بر جامع عتیق این بوده که خاک رسى که از آن جامع جورجیر ساخته شده بود، محکمتر از خاک جامع عتیق بوده و منار آن یکصد ذراع ارتفاع داشته و ساختمانهاى آن محکم و مرتفع بوده است. جامع جورجیر یا رنگرزان بر اثر مرور زمان ویران گردید. حکیم داود هندى بر روى آن مسجد معروف به حکیم یا تقرب خان را در زمان شاه عباس دوم صفوى بنا کرد. از جامع جورجیر فقط سردرى باقى است که در سال 1335 شمسى از زیر خاک بیرون آمده است.
شخصیتهایى در این مکان آمد و شد داشته و یا منسوب به این مسجد یا محله بودهاند که از جمله آنها مىتوان به ابوعبداللّه محمد بن یوسفبنمعدانجورجیرى(متوفى184ه ق)،محمدبنحسن جورجیرى، ابو جعفر محمدبن عمر بن حفص جورجیرى (متوفى 330 ه ق)، و ابوالقاسم طاهر بن محمد بن احمد عکلى جورجیرى (متوفى 439 هق) یاد نمود که از مبرزین محدثان، راویان و علماى زمان خود بودهاند.
تغییرات ایجاد شده توسط طبیب شاه عباس دوم، یعنى حکیم داود هندى قابل توجه بود و به نظر مىرسد این تحولات عمده در مسجد به سال 1073 به پایان رسیده باشد. با توجه به رونق علمى عصر صفوى در اصفهان احتمال مىرود از برخى مدرسها و حجرههاى آن براى آموزش مسایل علمى بهویژه دانشهاى شیعه امامیه استفاده شده باشد، به طورى که در عصر قاجار و دوران فتحعلى شاه و محمدشاه نیز علماى معروف شیعه مانند علامه ملا محمدابراهیم کلباسى (متوفى 1261 ه ق) در آنجا حضور داشته و اکنون بقعه این عالم ربانى مقابل درِ شرقى جامع جورجیر یا مسجد حکیم واقع شده است. حکیم متألّه و عارف وارسته حضرت آیتاللّه العظمى حاج آقا رحیم ارباب (متوفى 1355 ش) سالها در این مسجد تدریس و تعلیم داشته است.
3. مسجد جامع عباسى
این نهاد عبادى یکى از مهمترین بناهاى عصر صفویه است که درگذشته به نامهاى مسجد شاه، مسجد سلطانى جدید و جامع عباسى شهرت داشته و امروزه به مسجد امام معروف است و از آن در کتب تاریخى مشهور عهد صفوى مانند عالم آراى عباسى و وقایع السنین و الاعوام همه جا به نام مسجد جامع عباسى و مسجد جامع جدید عباسى (سلطانى) یاد شده است.
این بنا در ضلع جنوبى میدان نقش جهان (میدان امام خمینى) واقع گردیده، و از نظر ویژگىهاى معمارى، تزیینات غنى و آثار نفیس دیگر از برجستهترین آثار معمارى ایران و تمدن اسلامى است. ساخت این مسجد در سال 1020 ه ق به دستور و هزینه شاه عباس اول و معمارى استاد علىاکبر اصفهانى آغاز گردید و کارهاى تزیینى آن تا بعد از مرگ شاه عباس اول (1038 ه ق) همچنان ادامه یافته است.
در این مسجد عظیم دو مرکز علمى یا نهاد آموزشى قرار دارد که جزء مسجد بهشمار مىروند. در عین حال، به آنها مدارس واقع در مسجد جامع عباسى گفته مىشود که عبارتند از:
1 . مدرسه سلیمانیه: در گوشه جنوب غربى مسجد، مدرسهاى واقع شده است که به وسیله دو مدخل بزرگ به صحن مسجد و سه مدخل بزرگ دیگر به محوطه زیر گنبد غربى مسجد متصل مىشود و سلیمانیه نام دارد.
سر در این مدرسه به سمت کوچه پشت مسجد داراى کتیبهاى از اولین سال سلطنت شاه سلیمان صفوى است. این کتیبه که به خط ثلث سفید بر زمینه کاشى لاجوردى رنگ نوشته شده، به قلم محمدرضا امامى مورخ به سال 1078 ه ق است. به همین علت است که آن را سلیمانیه نامیدهاند. این نهاد آموزشى قرینه مدرسه عباسى (ناصریه) است و حجرهاى ندارد و اطراف آن غرفههایى که در داخل و خارج آن با کاشىهاى هفت رنگ تزیین شده قرار گرفته است. در این مدرسه، قطعه سنگ سادهاى به شکل شاخص در محل معینى تعبیه شده است که ظهر حقیقى اصفهان را در چهار فصل نشان مىدهد و چنان که مىگویند، محاسبه آن را شیخ بهایى دانشمند، فقیه و ریاضىدان معروف عهد شاه عباس انجام داده است. سطح فوقانى این شاخص به شکل مثلث قائمالزاویه است که وتر مثلث در جهت طرفى است که ظهر را تعیین مىکند. یک ضلع مجاور زاویه قائمه متصل به دیوار و ضلع دیگر نماینده قبله مسجد است.
مدرسه سلیمانیه همچون اکثر مدارس عهد صفوى اختصاص به آموزشهاى مذهب شیعه اثنىعشریه داشته است. از جمله علماى عصر صفوى که از شاگردان ملا محمدباقر مجلسى بوده و در این نهاد آموزشى به تحصیل مشغول بوده است، مولانا جمشید کسکرى است.
2 . مدرسه عباسى (ناصریه): در گوشه جنوب شرقى مسجد مدرسه عباسى قرار دارد و به مناسبت اینکه در عصر ناصرالدین شاه قاجار (1264 ـ 1313 ه ق) در آن تعمیراتى به عمل آمده، مدرسه ناصرى نیز نام گرفته است، وگرنه بناى اولیه آن مربوط به اواخر دوره شاه عباس اول است.
آنچه مسلم است به موجب کتیبههاى تاریخدارى که بر جاى مانده، تزیینات کاشىکارى و کتیبههاى آن از دوره شاه عباس دوم مىباشد.
چند حجره در ضلع شرقى این مدرسه براى سکونت طلاب ساخته شده و این برخلاف مدرسه قرینه آن یعنى سلیمانیه است که در آن حجرهاى وجود ندارد. ایوان جنوبى مدرسه عباسى داراى الواح و کتیبههایى است که بر آن صلوات بر چهارده معصوم نوشته شده و به خط محمدرضا امامى به سال 1077 ه ق است.
کتیبه داخل محراب در این مدرسه که به دوره شاه سلیمان صفوى مربوط مىشود، به خط ثلث سفید بر زمینه کاشى لاجوردى رنگ و به قلم محسن امامى در سال 1095 ه ق است. این مدرسه که در عهد شاه عباس اول بهمنظور تعلیمات مذهب شیعه امامیه، به ویژه تعلیم حدیث و فقه، تأسیس شده بود در دوره قاجاریه نیز به خاطر نزدیکى به منازل علماى خاندان نجفى معروف به مسجد شاهى داراى رونق خاصى بوده است. برخى حجرههاى این مدرسه در دست تعدادى از طلاب سالخورده بوده و کمتر مورد استفاده علمى قرار گرفته است.