نمایش صفحات

1. مسجد جامع کبیر (عتیق)

به نوشته ابونعیم اصفهانى در صد و اندى پس از هجرت، ایوب بن زیاد به‏عنوان عامل خراج و سعید بن منصور حمیدى به عنوان امیر جنگ از سوى منصور خلیفه عباسى، به اصفهان گسیل شدند. پس از برکنارى سعید بن منصور، ایوب بن زیاد که مسئولیت جمع‏آورى مالیات و امور جنگ را با هم عهده‏دار شده بود، در قریه خشینان منزل گزید و کاخى بر کرانه رودخانه فرسان و در جوار آن مسجدى داراى مقصوره بنا نهاد و در آنجا منبرى قرار داد. وى همچنین براى تجار و کسبه و کارگران طرح بازارى انداخت که در جنب یهودیه در مکانى معروف به صف‏التبانین (بازار کاه‏فروشان) ساخته شد. در روزگار ولایت ایوب بن زیاد خانه‏هاى یهودیه به خانه‏هاى قریه خشینان متصل شد. پس از برکنارى ایوب، اعراب قبیله یتم که ساکن قریه طهران در حومه اصفهان بودند، مسجد جامع بزرگى در یهودیه بنا کردند و در 156 ه ق منبر مسجد ایوب بن زیاد را بدانجا انتقال دادند. یهودیه پس از بناى مسجد جامع از طرف صحرا گسترده شد و پانزده ده به آن اضافه گردید. با وسعت یافتن یهودیه، مردم به توسعه مسجد پرداخته، بر آن اضافاتى نمودند که از جمله آن‏ها زمین‏هاى معروف به خصیب‏آباد بود که خصیب بن سلم به مسجد اضافه کرد. در 226 ه ق در زمان خلافت معتصم عباسى و امارت یحیى بن عبداللّه‏ بن مالک خزاعى، مسجد جامع تجدید بنا شد و مساحت آن با اضافاتى که از زمین‏ها و خانه‏ها به آن ضمیمه گردید، افزوده شد.

در قرون اولیه اسلامى نیز این مسجد علاوه بر نقش عبادى، از حیث آموزشى هم قابل توجه بود، به‏گونه‏اى که مافروخى در کتاب محاسن اصفهان در باب اهمیت جامع این شهر آورده است: براى اقامه هر نماز کمتر از پنج هزار در آنجا گرد نمى‏آمد و در کنار هر جرزى مسند شیخى بود که گروهى از طالبان علم دور او را گرفته بودند و به تحصیل علم یا تهذیب نفس اشتغال داشتند. آراستگى این بنا به واسطه مناظره فقها و مباحثه علما و مجادله متکلمین و پندهاى واعظین است، در آنجا صوفیان و علما و کسانى دیده مى‏شوند که به حال عبادت در مسجد اقامت گزیده و با تسبیح و دعا زندگى را مى‏گذرانند.

یکى از مراکز مهم علمى و مکان‏هاى حضور علما و دانشمندان در عصر آل‏بویه همین مسجد بوده است، به طورى که افرادى مانند صاحب‏بن‏عباد (متوفى 385 ه ق) و یا ابوالعباس ضبى (متوفى 398 ه ق) در این مسجد سرمایه‏گذارى قابل توجهى نموده‏اند؛ از جمله اینکه مرحوم همایى بر این اعتقاد است که کتاب‏هاى بسیارى از صاحب، که داراى کتابخانه شخصى بزرگ و ارزشمندى بوده به این جامع منتقل شده است. مکان این دارالکتاب در سمت شمال مسجد و احتمالاً جنب یکى از درهاى ورودى آن بوده، و غناى این کتابخانه تا حدى بوده که نسخه‏هاى مورد احتیاج همه اهل علم در زمینه‏هاى دینى، ادبى، حکمت، فلسفه و سایر دانش‏ها را تأمین مى‏کرده است.

آنچه که از منابع تاریخى به دست مى‏آید این که با توجه به مراتب علمى و معنوى صاحب بن عباد، وى به تدریس و تعلیم شاگردان در مسجد جامع اشتغال داشته است و ایوان جنوبى مسجد هنوز به نام صفه صاحب معروف است و معلوم مى‏شود صاحب اسماعیل بن عباد در بنایى که سابقاً در محل این ایوان سلجوقى وجود داشته به تدریس مى‏پرداخته، ولى در هر صورت با توجه به تحولات ساختمانى و تغییر و تبدیل‏هایى که به عمل آمده اکنون نمى‏توان سبک ساختمان ایوان صاحب را به‏درستى تمام تعیین نمود.

در همین دوره (آل‏بویه) نیز مسجد جامع عتیق اصفهان شاهد رفت و آمد علما و دانشمندان فرق و مذاهب اسلامى و گفتگو و مباحث آنان بود که گاهى مسایلى نیز در پى داشت؛ از جمله در رابطه با عالم معروف حافظ ابونعیم اصفهانى نقل شده است: از روزگار ابوعبداللّه‏ منده (متوفى 395 ه ق) تا سال‏ها پس از درگذشت او، ابونعیم از ورود به مسجد جامع اصفهان و تشکیل درس و وعظ ممنوع بود. در این اثنا در سال 421 ه ق مسعود غزنوى به اصفهان تاخت و کشتارها کرد. از قضا روزى را که بسیارى از مردم به مسجد جامع رفتند و مانع ورود ابونعیم به آنجا شدند، سپاهیان مسعود به مسجد یورش بردند و هر که را در آن یافتند کشتند. بدین سان، ابونعیم از مرگ حتمى ایمن ماند. برخى نویسندگان این رویه را حمل بر مستجاب‏الدعوه و صاحب‏کرامت بودن ابونعیم کردند.

با توجه به دگرگونى‏هایى که در این جامع کبیر در عصر سلطان جلال‏الدین ملکشاه سلجوقى (متوفى 485 ه ق) به‏وجود آمد،
این مسجد شکوهى خاص یافت. با توجه به تتبعات محققان معمارى اسلامى، مسجد جامع اصفهان که در قرن اول هجرى و به سبک موسوم به عربى بنا شده بود، در دوره سلاجقه دچار دگرگونى اساسى شده و به صورت مسجدى چهارایوانه درآمد.

یکى از مهم‏ترین آثار بر جاى مانده عهد ملکشاه در اصفهان، گنبد خواجه نظام‏الملک در جنوب مسجد جامع اصفهان است که بر کتیبه آن نام پادشاه و خلیفه وقت و نیز خواجه نظام‏الملک حک شده و ظاهراً در سال 473 ه ق به پایان رسیده است. اثر دیگر گنبد تاج‏الملک در شمال مسجد جامع مى‏باشد. این گنبد از آثار آخرین وزیر ملکشاه ابوالغنایم تاج‏الملک مورخ به سال 481 ه ق است که معمارى آن از نظر باستان‏شناسان دنیا اعجاب‏انگیز است.

این آثار از جلوه‏هاى برجسته هنر سلجوقى محسوب مى‏شوند که با گذشت نزدیک به هزار سال، همچنان عظمت خاصى به این جامع بخشیده‏اند. در همین دوره نیز نقش آموزشى وتربیتى مسجد جامع‏اصفهان ملموس و قابل ملاحظه است. به ویژه اینکه در کنار تدریس و تحصیل، کتابخانه بزرگى جهت طالبان علم وجود داشت. عظمت این دارالکتاب به حدى بود که نویسنده محاسن اصفهان پس از بیان موقعیت جامع اصفهان، کتابخانه آن را این‏گونه توصیف مى‏کند: در آنجا کتاب‏ها را چیده و فنونى از دانش بدان جاویدان ساخته‏اند. تفاسیر و غرائب حدیث و مؤلفات در نحو و فقه و تصریف و ابنیه حرف مى‏باشد و نیز در آن از دیوان‏ها و اشعار برگزیده و اخبار و گزیده‏اى از تاریخ پیغمبران و خلفا و کارنامه پادشاهان و امیران موجود است و مجموعه‏هایى از علوم اوایل از منطق، ریاضى، طبیعى، الهى و غیر از آن خبرهایى نیز که جویاى فضل و ممیز دانش و نادانى بدان‏ها احتیاج پیدا مى‏کنند همه وجود دارد.

اما این کتابخانه بزرگ و مهم که نقش عمده‏اى در توسعه تعلیمات و امور آموزشى در این مسجد و یا مجامع دیگر داشت و دارالکتاب مهم جامع در قلب امپراتورى سلجوقى به حساب مى‏آمد، در سال 515 ه ق، یعنى حدود سى سال پس از قتل خواجه نظام‏الملک و درگذشت ملکشاه، مورد دستبرد، غارت و حریق قرار گرفت. ابن‏اثیر با بیان حریق شبانه مسجد جامع اصفهان توسط باطنیان، که از دشمنان حاکمیت سلجوقى بودند، آن مسجد را بزرگ‏ترین جامع‏ها و با شکوه‏ترین مساجد در دنیاى اسلام قلمداد کرده است. در آتش‏سوزى سال 515 ه ق مسجد جامع عتیق اصفهان، توابع مسجد، یعنى مضیف‏ها، مخزن‏ها و کتابخانه طعمه حریق گردید.

مرحوم استاد محمد محیط طباطبایى ضمن اظهار اینکه در آن دوران علوم دینى، ادبى و فلسفى در اصفهان رونقى بسزا داشته است، مى‏نویسد: کتابخانه جامع شهر را ساخته و پرداخته بودند تا نیازمندى‏هاى استادان و شاگردانى که پاى هر ستونى از ستون‏هاى متعدد آن مسجد حلقه درس و بحث داشتند پاسخ بدهد.

به هر حال، در آتش‏سوزى سال 515 ه ق نه تنها کتابخانه نفیس مسجد جامع یا دارالکتاب مهم شهر بکلى نابود شد، بلکه بناى مسجد جامع نیز صدمات بسیارى دید.

از دوران سلجوقى تا زمان صفویه نیز کم و بیش جنب و جوش‏هاى علمى و فرهنگى در این مسجد کهنسال وجود داشته است و از جمله الحاقاتى که در جامع عتیق اصفهان صورت گرفته و تحت عنوان مدرسه هم بوده است مربوط به دوران آل مظفر است. بناى ساختمان معروف به مدرسه مظفرى در مجاورت ایوان شرقى و در خارج از محدوده مسجد عباسى در امتداد دیوار قدیمى آن بود. این بنا به استناد کتیبه‏هاى آن در زمان حکومت قطب‏الدین شاه محمود فرمانرواى اصفهان بین سال‏هاى 757 و 776 بنا گردید. مدرسه مظفرى به ابعاد 25×65 متر شامل صحن بزرگ مستطیلى شکلى است که در قسمت جنوبى آن به ترتیب یک ایوان وسیع و سپس یک تالار بر محور شرقى ـ غربى که محرابى در آن جاى دارد، قرار گرفته است. قسمت شمالى صحن مدرسه نیز وضعیت مشابهى داشته است. ساختمان مدرسه مظفرى در پشت ایوان شرقى از طریق سه درگاه که به ترتیب در شاه‏نشین و در دو اتاق جانبى قدیمى در انتهاى این ایوان تعبیه شده با آن مرتبط گردید، و این سه فضا به عنوان راهرو مورد استفاده قرار مى‏گرفتند. در دوران بعدى هنگامى که سه فضاى مذکور از طرف ایوان مسدود شدند، از آن‏ها به عنوان انبار وسایل یا اتاق سرایدار آن استفاده مى‏شد. عاقبت این سه فضا از طرف مدرسه نیز مسدود و متروک گردیدند.

با توجه به این مطالب مى‏توان حدس زد که در قرن ششم و نهم هجرى نیز با وجود ایجاد مدرسه مظفرى، رونق این مسجد چشمگیر بوده است.

اما در عصر صفوى هم، چه پیش از پایتختى اصفهان و چه پس از آن، مسجد جامع در توسعه امور علمى و فرهنگى شهر اصفهان نقش مؤثرى داشته است. این نهاد عبادى، آموزشى محل اجتماع دانش‏پژوهان بوده است و عده‏اى از علما و دانشمندان آن دوره در آنجا درس، بحث و وعظ و خطابه داشته‏اند؛ از جمله شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانى در این مسجد منصب تدریس و خطابه داشته است. وى که قریب صد سال عمر نمود، از شیخ عبدالعالى محقق کرکى (متوفى 940 ه ق) روایت کرده و جمعى از دانشمندان نیز از وى روایت کرده‏اند که نامورترین آنان عالم جلیل‏القدر محمدتقى مجلسى (متوفى 70-1 ه ق) است. ملامحمدتقى مجلسى وفرزندش علامه ملا محمدباقر مجلسى (متوفى1111ه ق) به‏این‏مسجدازجهت‏علمى‏رونق ویژه‏اى بخشیدند.

مجالس تدریس مجلسى اول نیز در این مسجد برپا مى‏شد و ملا محمدباقر نیز پس از فوت پدر در این مکان تدریس کرده و به جاى او اقامه جماعت مى‏نموده است. محل درس مجلسى دوم در چهل‏ستون مسجد در زاویه جنوب غربى قرار داشته و هنوز مردم اصفهان از خاص و عام، آن قسمت از مسجد را مدرس مجلسى مى‏گویند.

بیشتر مطالعات و فعالیت‏هاى علمى علامه محمد باقر مجلسى در زمینه حدیث و فقه بوده است، به گونه‏اى که مباحثه و مذاکره علوم فقه و حدیث را برتمام مشاغل دیگر خود مقدم مى‏دانسته است. وى همچنین در این مسجد نماز جمعه بپا مى‏داشته است.

مجلسى دوم در خطبه‏هاى نماز جمعه و شب‏هاى ماه مبارک رمضان در این مسجد ساعت‏ها مردم را موعظه مى‏کرده است، چنان‏که وعظ او و ترغیب مردم به عبادت و اطاعت خداوند، پس از وى نظیر پیدا نکرده است.

عالم محقق و محدث گرانمایه سید نعمت‏اللّه‏ جزایرى، که از شاگردان ملا محمدباقر مجلسى است، نوشته است: و به خاطر دارم در دهه هزار و هفتاد هجرى روز جمعه در مسجد جامع منبر بود و انواع علوم و مواعظ را براى حاضران بیان مى‏فرمود.

تلاش علمى مجلسى و تدریس و تعلیم او زمان نمى‏شناخت؛ چه در هواى گرم و یا حتى زمستان‏ها به مسجد جامع عتیق رونق خاصى بخشیده بود، به‏طورى که در ایام زمستان نیز که هوا سرد بود، روزهاى آفتابى در صفه درویش که روزگارى جد مادرى‏اش (درویش محمد) در آنجا حدیث تدریس مى‏فرموده، و در مواقع برف و باران در شبستان چراغى معروف به حلنبى تدریس مى‏کرده است.

شاید یکى دیگر از علل جنب و جوش فوق‏العاده علمى این جامع در عصر ملا محمدتقى و ملا محمدباقر مجلسى، نزدیکى منازل آن‏ها به جامع اصفهان بوده است. این خانه تا حدود سى سال پیش باقى مانده بود، اما متأسفانه در حال حاضر عمده آن خراب شده و فقط قسمتى از آن بر جاى مانده است.

خانه‏هاى برخى دیگر از علماى وابسته به خاندان مجلسى نیز در حوالى مسجد جامع بوده است؛ منزل میرزا علاءالدین گلستانه
(برادر عیال علامه مجلسى) در آخرین کوچه و خانه میر محمدصالح خاتون‏آبادى در اواسط این کوچه و منزل سید حسنعلى خواهرزاده علامه ملامحمدباقر مجلسى به شرح وصیت‏نامه او در جنب مسجد در قسمت شمالى مقبره علامه مجلسى بوده است.

البته در دوران صفوى علماى نامور دیگرى نیز در این مسجد اقامه نماز نموده ویاتدریس کرده‏اند،به‏طورى که شاه‏عباس دوم
(سلطنت 1052 ـ 1077 ه ق) ملامحسن فیض کاشانى را که در کاشان اقامت داشت به اصفهان دعوت نمود و امامت مسجد جامع اصفهان را به او واگذار نمود و خود نیز در نماز جماعت به او اقتدا کرد. با توجه به توانایى فوق‏العاده فیض کاشانى در علوم اسلامى، مى‏توان وجود او را در این مسجد باعث برکات فوق‏العاده علمى و معنوى در آن زمان تلقى نمود.

 

2. مسجد جامع صغیر (جورجیر)

یکى از مساجد مهم و مؤثر در امور فرهنگى و آموزشى در قرون اولیه اسلامى، مسجدى است که آن را جورجیر نیز نامیده‏اند و مافروخى از مسجد جامع صغیر معروف به جورجیر در برابر مسجد جامع کبیر (عتیق) یاد مى‏کند. برخى را بر این اعتقاد است که چون این مسجد در محله رنگرزان واقع شده بود، به جامع رنگرزان نیز مشهور بوده و توسط صاحب بن عباد ملقب به کافى‏الکفات در قرن چهارم بنا شده است. اما با توجه به سخنرانى‏ها و گفتارهاى شیخ ابومسعود صوفى رازى (متوفى 258 ه ق) عالم معروف اهل‏سنت در قرن سوم در این مسجد، که در برخى تذکره‏ها یاد شده، مى‏توان بناى این مسجد را مربوط به قبل از دولت آل‏بویه دانست.

مسجد جامع جورجیر کوچک‏تر ولى زیباتر از جامع کبیر بنا نهاده شده بود و بیشترین شکوه آن به ویژه از حیث رونق آموزشى و علمى در زمان بویه عیان بوده است. مؤلف محاسن اصفهان از جنب و جوش علمى این مسجد و امکانات آن یاد کرده و این مکان را مشتمل بر شبستان‏ها و خانقاه‏ها، کتابخانه، مدارسى براى فقها و مجالسى براى ادبا و محل‏هایى براى شاعران، صوفیان و قاریان قرآن دانسته است. از مزایاى این جامع بر جامع عتیق این بوده که خاک رسى که از آن جامع جورجیر ساخته شده بود، محکم‏تر از خاک جامع عتیق بوده و منار آن یکصد ذراع ارتفاع داشته و ساختمان‏هاى آن محکم و مرتفع بوده است. جامع جورجیر یا رنگرزان بر اثر مرور زمان ویران گردید. حکیم داود هندى بر روى آن مسجد معروف به حکیم یا تقرب خان را در زمان شاه عباس دوم صفوى بنا کرد. از جامع جورجیر فقط سردرى باقى است که در سال 1335 شمسى از زیر خاک بیرون آمده است.

شخصیت‏هایى در این مکان آمد و شد داشته و یا منسوب به این مسجد یا محله بوده‏اند که از جمله آن‏ها مى‏توان به ابوعبداللّه‏ محمد بن  یوسف‏بن‏معدان‏جورجیرى(متوفى184ه ق)،محمدبن‏حسن جورجیرى، ابو جعفر محمدبن عمر بن حفص جورجیرى (متوفى 330 ه ق)، و ابوالقاسم طاهر بن محمد بن احمد عکلى جورجیرى (متوفى 439 هق) یاد نمود که از مبرزین محدثان، راویان و علماى زمان خود بوده‏اند.

تغییرات ایجاد شده توسط طبیب شاه عباس دوم، یعنى حکیم داود هندى قابل توجه بود و به نظر مى‏رسد این تحولات عمده در مسجد به سال 1073 به پایان رسیده باشد. با توجه به رونق علمى عصر صفوى در اصفهان احتمال مى‏رود از برخى مدرس‏ها و حجره‏هاى آن براى آموزش مسایل علمى به‏ویژه دانش‏هاى شیعه امامیه استفاده شده باشد، به طورى که در عصر قاجار و دوران فتحعلى شاه و محمدشاه نیز علماى معروف شیعه مانند علامه ملا محمدابراهیم کلباسى (متوفى 1261 ه ق) در آنجا حضور داشته و اکنون بقعه این عالم ربانى مقابل درِ شرقى جامع جورجیر یا مسجد حکیم واقع شده است. حکیم متألّه و عارف وارسته حضرت آیت‏اللّه‏ العظمى حاج آقا رحیم ارباب (متوفى 1355 ش) سال‏ها در این مسجد تدریس و تعلیم داشته است.

 

3. مسجد جامع عباسى

این نهاد عبادى یکى از مهم‏ترین بناهاى عصر صفویه است که درگذشته به نام‏هاى مسجد شاه، مسجد سلطانى جدید و جامع عباسى شهرت داشته و امروزه به مسجد امام معروف است و از آن در کتب تاریخى مشهور عهد صفوى مانند عالم آراى عباسى و وقایع السنین و الاعوام همه جا به نام مسجد جامع عباسى و مسجد جامع جدید عباسى (سلطانى) یاد شده است.

این بنا در ضلع جنوبى میدان نقش جهان (میدان امام خمینى) واقع گردیده، و از نظر ویژگى‏هاى معمارى، تزیینات غنى و آثار نفیس دیگر از برجسته‏ترین آثار معمارى ایران و تمدن اسلامى است. ساخت این مسجد در سال 1020 ه ق به دستور و هزینه شاه عباس اول و معمارى استاد على‏اکبر اصفهانى آغاز گردید و کارهاى تزیینى آن تا بعد از مرگ شاه عباس اول (1038 ه ق) همچنان ادامه یافته است.

در این مسجد عظیم دو مرکز علمى یا نهاد آموزشى قرار دارد که جزء مسجد به‏شمار مى‏روند. در عین حال، به آن‏ها مدارس واقع در مسجد جامع عباسى گفته مى‏شود که عبارتند از:

1 . مدرسه سلیمانیه: در گوشه جنوب غربى مسجد، مدرسه‏اى واقع شده است که به وسیله دو مدخل بزرگ به صحن مسجد و سه مدخل بزرگ دیگر به محوطه زیر گنبد غربى مسجد متصل مى‏شود و سلیمانیه نام دارد.

سر در این مدرسه به سمت کوچه پشت مسجد داراى کتیبه‏اى از اولین سال سلطنت شاه سلیمان صفوى است. این کتیبه که به خط ثلث سفید بر زمینه کاشى لاجوردى رنگ نوشته شده، به قلم محمدرضا امامى مورخ به سال 1078 ه ق است. به همین علت است که آن را سلیمانیه نامیده‏اند. این نهاد آموزشى قرینه مدرسه عباسى (ناصریه) است و حجره‏اى ندارد و اطراف آن غرفه‏هایى که در داخل و خارج آن با کاشى‏هاى هفت رنگ تزیین شده قرار گرفته است. در این مدرسه، قطعه سنگ ساده‏اى به شکل شاخص در محل معینى تعبیه شده است که ظهر حقیقى اصفهان را در چهار فصل نشان مى‏دهد و چنان که مى‏گویند، محاسبه آن را شیخ بهایى دانشمند، فقیه و ریاضى‏دان معروف عهد شاه عباس انجام داده است. سطح فوقانى این شاخص به شکل مثلث قائم‏الزاویه است که وتر مثلث در جهت طرفى است که ظهر را تعیین مى‏کند. یک ضلع مجاور زاویه قائمه متصل به دیوار و ضلع دیگر نماینده قبله مسجد است.

مدرسه سلیمانیه همچون اکثر مدارس عهد صفوى اختصاص به آموزش‏هاى مذهب شیعه اثنى‏عشریه داشته است. از جمله علماى عصر صفوى که از شاگردان ملا محمدباقر مجلسى بوده و در این نهاد آموزشى به تحصیل مشغول بوده است، مولانا جمشید کسکرى است.

2 . مدرسه عباسى (ناصریه): در گوشه جنوب شرقى مسجد مدرسه عباسى قرار دارد و به مناسبت اینکه در عصر ناصرالدین شاه قاجار (1264 ـ 1313 ه ق) در آن تعمیراتى به عمل آمده، مدرسه ناصرى نیز نام گرفته است، وگرنه بناى اولیه آن مربوط به اواخر دوره شاه عباس اول است.

آنچه مسلم است به موجب کتیبه‏هاى تاریخ‏دارى که بر جاى مانده، تزیینات کاشى‏کارى و کتیبه‏هاى آن از دوره شاه عباس دوم مى‏باشد.

چند حجره در ضلع شرقى این مدرسه براى سکونت طلاب ساخته شده و این برخلاف مدرسه قرینه آن یعنى سلیمانیه است که در آن حجره‏اى وجود ندارد. ایوان جنوبى مدرسه عباسى داراى الواح و کتیبه‏هایى است که بر آن صلوات بر چهارده معصوم نوشته شده و به خط محمدرضا امامى به سال 1077 ه ق است.

کتیبه داخل محراب در این مدرسه که به دوره شاه سلیمان صفوى مربوط مى‏شود، به خط ثلث سفید بر زمینه کاشى لاجوردى رنگ و به قلم محسن امامى در سال 1095 ه ق است. این مدرسه که در عهد شاه عباس اول به‏منظور تعلیمات مذهب شیعه امامیه، به ویژه تعلیم حدیث و فقه، تأسیس شده بود در دوره قاجاریه نیز به خاطر نزدیکى به منازل علماى خاندان نجفى معروف به مسجد شاهى داراى رونق خاصى بوده است. برخى حجره‏هاى این مدرسه در دست تعدادى از طلاب سالخورده بوده و کمتر مورد استفاده علمى قرار گرفته است.