دخالت مسلمانان در سرنوشت خویش یعنى دخالت آنها در سیاست؛ این که مسلمان در سرنوشت خود دخالت کند و اسلام را دخالت ندهد، همان مىشود که در تعدادى از کشورهاى اسلامى مىگذرد! تمسک به ایدئولوژى بیگانه موجب رهایى مسلمانها از قید سلطه بیگانگان و نیل آنها به سوى ترقى نخواهد شد. غیرممکن است که مسلمانان به غیر اسلام تمسک کنند و بتوانند در مقابل این هجوم عظیم بیگانگان به جهان اسلام ایستادگى کنند.
در طول 60 سال مبارزهاى که فلسطینىها علیه صهیونیستها در فلسطین داشتند هیچ یک از مکاتب عاریتى نتوانست آنها را نجات دهد، مگر اینکه بالاخره موج انقلاب اسلامى به اینها رسید و فلسطینیان براى مبارزه خود، آرمان اسلامى را برگزیدند و کسانى که امروز در خط اول مبارزه در فلسطین هستند که به اسلام معتقدند و به اسلام عمل مىکنند و بر این اساس است که زن و مرد و پیر و جوان، کوچک و بزرگ همه در میدان مبارزه جمعند و توانستهاند اسرائیل را وادار به عقبنشینى کنند. اولین آزمایش در جهان عرب با استفاده از این آرمان و تزى که توسط امام قدسسره در ایران آزمایش شد، در لبنان بود. در لبنان، شیعیان و محرومترین گروهها بودند. امام موسى صدر که امیدواریم روزى آزادى ایشان را ببینیم، حرکتى در لبنان شروع کرد آن حرکت تحت تأثیر کارى که امام در ایران شروع کرده بود، قرار داشت و ایشان مرتبط بود با امام بهنام حرکت محرومین، یعنى شیعیان در لبنان مترادف با محرومین شد. این حرکت توانست در لبنان گروه سرافرازى را ایجاد کند که امروز حیات سیاسى لبنان و فلسطین و سوریه بستگى دارد به اینکه حزباللّه در صحنه است. حزباللّه موجب افتخار تمام کشورهاى اسلامى در جهان است.
بىتردید عقبنشینى اسرائیلىها از جنوب لبنان و به دنبال آن عقبنشینى از غزه از نتایج موج جدید بیدارى اسلامى است که از ایران شروع شده و امروز نوبت عراق است. آنچه که در عراق مىگذرد در مرحله اوّل موجب تأثر همه ماست. خون مردمبىگناه ازشیعیان و پیروان اهلبیت«علیهمالسلام»در دفاع از ارزشها و عتبات متبرکه به دست آمریکایىهاى سفاک و مزدورانشان بر زمین ریخته مىشود و مردم همچنان مقاومت مىکنند؛ آنچه که مىگذرد باعث تأثر و نگرانى است؛ ولى قطعا طلیعهاى براى پیروزى مردم است. آمریکایىها نمىتوانند در عراق تا ابد بمانند، اگر هر روز ما شاهد این هستیم که تعدادى از آمریکایىها در عراق کشته مىشوند، مجروح مىشوند و آثار آن در جامعه آمریکایى منعکس مىشود، آقاى بوش نمىتواند این سیاست را تا ابد ادامه بدهد، بلکه از همین حالا آثار منفى این دخالت غیرمشروع آمریکایىها در یک کشور اسلامى که باید گفت جزو حساسترین و مهمترین کشورهاى اسلامى است و بىتردید سرنوشت عراق در سرنوشت همه خاورمیانه و در سرنوشت فلسطین و همه ما مؤثر است؛ لذا چه بخواهیم و چه نخواهیم سرنوشت خاورمیانه امروز در عراق بیش از هر جاى دیگرى رقم زده مىشود. اگر مردم عراق به مقاومت خود ادامه مىدهند، اشغالگران را از این کارى که دارند مىکنند پشیمان کنند و آنها را مجبور کنند که به اهداف شیطانى خود دست نایافته، از عراق عقبنشینى کنند، سرمشقى خواهد شد براى سایر کشورهاى عرب و مسلمان که بدانند با استقامت مىتوان در مقابل مهمترین و بزرگترین ابرقدرت تاریخ معاصر که آمریکایىها باشند ایستاد و آنها را با ذلت بیرون کرد.
آنچه ما مىبینیم از این موج جدید بیدارى اسلامى که از ایران و از انقلاب اسلامى شروع شد و از زمانى که امام دعوت خود را شروع کرد و آن اعلامیه معروف انجمنهاى ایالتى و ولایتى را صادر کرد، از همان آغاز هم فکر ایران و جهان اسلام ذهن ایشان را به خود مشغول کرده بود و لذا اگر به اعلامیهها و صحیفه امام مراجعه کنیم، مىبینیم از همان آغاز نهضت امام، مسئله فلسطین را و موضوع اسرائیل را براى بیدارى مردم ما و بیدارى مردم جهان اسلام مطرح کرده بودند و همچنان که این نهضت فراگیر ایرانى اسلامى ادامه پیداکرد و امروز شاهدیم که هیچ نقطهاى در جهان اسلام نیست که از این موج جدید بیدارى اسلامى بىبهره باشد.
مشخصات این موج بیدارى اسلامى که امام معمار آن است و آن را طراحى کرد در چند چیز است: اول اینکه همه مردم مخاطب امام بودند، نه تنها نخبگان و خواص و رمز پیروزى امام حضور همه مسلمانان در صحنه بود. نکته دیگر نقش مساجد در شکلدهى موج جدید بیدارى اسلامى بود، بیدارى اسلامى از مساجد و حسینیههاى ایران پاگرفت و به خیابانها آمد. راهپیمایىهایى که در ایران انجام مىشد، هستههاى اولیهاش در مساجد و حسینیهها بود. نماز عید فطر قیطریه که توسط شهید مفتح انجام شد و به دنبال آن مردم از قیطریه تا آزادى پیادهروى کردند اولین راهپیمایى عظیم با شکوه شکلدهنده آن فرم نهایى نهضت که موجب سرنگونى شاه شد را نشان داد که در نوع خود بىنظیر بود و در تاریخ 200 ساله بیدارى اسلامى چنین وضعى سابقه نداشت.
از زمانى که سید جمالالدین اسدآبادى شعار آزادى مسلمانها را از اسارت استعمار سرداد، تنها بود، در ایران مخاطبینى پیدا کرد. در مصر مخاطبین بیشترى پیدا کرد، در عثمانى هم همینطور، ولى مخاطبین او بیشتر از خواص بودند تا عوام.
در اینجا حق مرحوم شیرازى را نادیده نگیریم چرا که کسى که جرقههاى حضور مردم را در مقابله با سلطه بیگانه مطرح کرد، مرحوم میرزاى شیرازى بود. وقتى فتواى تحریم تنباکو را دادند، مخاطبش مردم بودند و مردم سیگار کشیدن را براى خود ممنوع کردند. این نفوذ مرحوم شیرازى و انتخاب دقیق راه مبارزه با سیطره انحصارات بینالمللى که در حال شکلگیرى بود. میرزاى شیرازى اوّلین پایهگذار مقاومت منفى در بین ملل مستعمره و در برابر انحصارات بینالمللى بود برخلاف آنچه مىگویند پایهگذار مقاومت منفى گاندى در هند بوده است، میرزا حق تقدم داشت، شاید نیم قرن قبل از گاندى این کار را کرد. اقدام گاندى در هند با درستکردن لباس از نخهاى داخل و عدم استفاده از منسوجات انگلیس، موجب ورشکستگى بسیارى از کارخانههاى نساجى انگلیس شد. در تاریخ بیدارى اسلامى موفقترین آنها، حرکتهایى است که مخاطبینش عموم مردم هستند که قدم اول را مرحوم میرزا در این مورد خاص برداشت اما امام قدسسره همه برنامههایش را خواست از طریق مردم پیش ببرد و این نسخه امروز در جهان اسلام مصرف عام پیدا کرده است. شنیدید که آیت اللّه سیستانى بعد از معالجه که از انگلیس برگشتند این طور خواستند که از کویت به بصره بیایند و همگى حرکت کنند و به طرف نجف بروند و راهپیمایى کنند و نجف را نجات بدهند و این همان نسخه امام است.
بعضى اشخاص در جامعه ما هستند که ممکن است بگویند که ما آن طریقى از تشیع را قبول داریم که در آن به مسائل سیاسى کارى نداشته باشیم. مگر مىشود به مسائل سیاسى کارى نداشت و مسلمان بود؟ مگر مىتوان پیرو على بن ابىطالب«علیهالسلام»بود و پیرو اباعبداللّه الحسین«علیهالسلام» بود و سیطره بیگانگان را بر کشورهاى اسلامى تحمل کرد؟ مىبینید که آمریکایىها هیچ حریمى را براى خود قائل نیستند! حرم عظیم امیرالمومنین«علیهالسلام»هم مانع نیست. مسلمان مىتواند ساکت بنشیند در حالى که متجاوزان و اشغالگرانى یکى از مهمترین مکانهاى جهانى اسلام یعنى کشور عزیز عراق زیر چکمههاى آمریکایىها باشد و یکى از مهمترین مکانهاى آن که حرم على«علیهالسلام»باشد، اینطور مورد تجاوز باشد؟ مقابله کردن با آن، دخالت دین در سیاست و دخالت سیاست در دین است. مسلمان اگر از غیرت اسلامى برخوردار نباشد، مگر مىتواند جلوى توپ آمریکایىها و بمبارانهاى خوشهاى بایستد؟ مگر امکان دارد؟ مسلمان که سلاحى در دست ندارد و مسلمان عراقى که به نان شب محتاج است چه سلاحى در اختیار دارد؟ حداکثر یک تفنگى دارد ولى آمریکایى با هواپیماى اف 16 مىآید و بمبهاى خوشهاى روى سر اینها مىریزد و تفنگ کلاش در مقابل بمب چه کار مىکند؟ چه چیز باعث شده که مردم عراق در مقابل این تهاجم وحشیانه آمریکایىها بایستند؟ این تلفیق بین ایمان و سیاست است؛ اصلاً ایمان اسلامى بدون سیاست ناقص است و معنى ندارد. پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» به محض ورود به مدینه در آنجا حکومت تشکیل داد و اگر مدینه را با جنگ احزاب و جنگ بدر و احد حفاظت و حمایت نمىکرد، مگر مىشد که احکام خداوند را پیاده کند؟
نمونه آن ایران است؛ زمانى که مردم متدین به اعتبار دینشان به این باور رسیدند که اگر در این راه کشته شوند، شهیدند و برایشان پیروزى است. غرض اداى تکلیف است نه دستیابى به نتیجه. مردم به این باور رسیدند و در ایران اسلام پیروز شد و در هر جاى جهان اسلام، مردم به این باور رسیدند، پیروز شدند. اگر کسى به اسلام هم باور نداشته باشد، اما به وطن خود علاقه داشته باشد و به وطن خود ایمان داشته باشد، به دنبال وسیلهاى مىگردد که از وطن خود در برابر تهاجم بیگانگان حمایت و دفاع کند. همه سلاحها و همه آرمانها و همه ایدئولوژىهایى که در جهان سوم مردم داشتند و در آن چارچوب با بیگانهها مبارزه کردند، حتى مارکسیسم به شکست کشیده شده است. کشورهایى که نظام مارکسیسمى را براى خود برگزیدند، یکى پس از دیگرى فرو پاشیدند و نتوانستند در برابر هجوم لیبرال دموکراسى آمریکا و غربىها مقاومت بکنند. در کل جهان و جهان سوم کشورهاى که موفق بودند تا ریشه استعمار و سلطه را از جان ملت خودشان بر کنند، کشورهاى اسلامى بودند. اگر هم در جاهایى مثل چین یا هند هم موفق شدند در حقیقت بازگشت آن مردم به فرهنگ بومى خودشان بود و اعتقاداتى که براى حفظ کشورشان داشتند. اگر بخواهند هندى بمانند و یا چینى بمانند، باید در چارچوب آرمانهاى بومى خودشان مبارزه کنند.
در جهان اسلام ایدئولوژى و آرمانى که کارایى خودش را در تاریخ 200 ساله بیدارى اسلامى نشان داده، آرمان مبارزات اسلامى مردم عادى است که چند مشخصه دارد:
عموم مردم، عموم مسلمانها به این باور برسند که مبارزات در راه نجات سرزمین اسلام، حیات و نوامیس ملل مسلمان جزیى از دین است و اگر چنین شد، همان مىشود که امام قدسسره گفتند. غیر ازاین امکان ندارد و دیدیم که نداشت.
این نهضت پایگاهى دارد یا پایگاههایى دارد. مساجد سنگر است و حفظ آن حفظ اسلام است.
نکته آخر در مورد نقش بانوان و زنان در مسأله بیدارى اسلامى است. در این موج جدید شما دیدید که پابهپاى مردان حتى جلوتر از مردان، خانمها در انقلاب اسلامى نقش داشتند. امام در به صحنه آوردن خانمها نقش اساسى داشت. بعد از انقلاب نقش خانمها در حفظ جبهه بسیار مهم، افتخارآفرین و انکارناپذیر است. مادرهایى که فرزندان خود را به جبهه مىفرستادند. خانمهایى که شوهرانشان را مىفرستادند. کارهاى عظیمى که پشت جبهه انجام مىدادند، امکان نداشت بدون حضور مؤثر خانمها در صحنه ما در جنگ عراق پیروز شویم. امروز در فلسطین هم همینطور است. در فلسطین براى مقابله با اسرائیلىها، زن و مرد به میدان آمدند و همین حضور همگانى در صحنه براى آزادى سرزمینشان است. حضور یکپارچه و یکسان زن و مرد در صحنه مبارزه یکى از مشخصات موج جدید بیدارى اسلامى است. شما امروز هم براى سازندگى کشور، براى پیشبرد اهداف ملى و اسلامى ایران و اهداف ملتهاى مسلمان حضور همه جانبه زن و مرد در این صحنه پرشور مىبینید و باید پرشور بماند تا ما بتوانیم به اهداف نهایى خود دست پیدا کنیم. تا دنیا هست، زورگویى هست تا زورگویى هست؛ عدهاى براى مقابله با زروگویى باید مبارزه کنند. پس تا دنیا هست مبارزه هست، و براى اینکه در این مبارزه بسیار حیاتى و نفسگیر ما پیروز شویم، چارهاى جز حضور قدرتمندانه همگانى در این صحنه نداریم. فکر نکنیم که انقلاب شد، حکومت اسلامى تشکیل شد، نه اینطور نیست، این فراز و نشیبهایى که طى 25 سال گذشته در ایران و در جهان اسلام به وجود آمد، نشان داد که هر زمان ما غافل شدیم، دستاوردهاى ما از بین خواهند رفت. نمىشود بگوییم قدم اوّل را برداشتیم و به هدف رسیدیم و حالا بر جاى خودمان بنشینیم. لذا جهاد و مبارزه در اسلام یک واجب همیشگى است. جهاد با نفس، جهاد با کفار و جهاد با غاصبین سرزمینهاى اسلامى است. جهاد با متجاوزین به حقوق مسلمانان است. امکان ندارد که ما دست از مبارزه برداریم و بتوانیم دستاوردهاى خودمان را حفظ کنیم. مبارزه جزء زندگى است. ضمن اینکه هر که هر کجا هست و زندگى مىکند، متناسب با اینکه در چه زمانى هستیم، نوع مبارزه تعریف مىشود. یک زمانى حضور سیاسى پرشور، قدرتمندانه، پررنگ و پرصلابت مردم در صحنه انقلاب را نجات مىدهد و یک زمانى رفتن به مرزها و دفاع از مرزها، انقلاب را نجات مىدهد.
وظیفه اسلامى ما ایجاب مىکند به فکر کمک به فلسطین، عراق و افغانستان و لبنان باشیم. بعضى ممکن است تصور کنند که ما ایرانى هستیم، چه کار داریم به فلسطین؟ اولین نکته این است که مسلمانها پیکر واحدند و موقعى که یک عضوى از جهان اسلام، مجروح مىشود، همه باید این درد را احساس کنند و نکته دوم اینکه امنیت جمهورى اسلامى بستگى دارد به اینکه در عراق، امریکایىها مسلط شوند و یا شکست بخورند. اگر آمریکا بر عراق مسلط شود، امنیت جمهورى اسلامى به خطر مىافتد. اگر شکست بخورند که انشاءاللّه شکست خواهند خورد، این امرى است در جهت تقویت امنیت جمهورى اسلامى؛ پس اگر کسى به فکر اسلام هم نباشد ولى بهفکر ایران باشد، حتما امنیت ایران فقط در داخل مرزها تعریف نمىشود و در خارج از مرزها هم تعریف مىشود. چطور آمریکایىها در نیمکره غربى هستند و مىگویند منافع ملى آمریکا ایجاب مىکند که ما حضور نظامى در خلیج فارس داشته باشیم؟ ما به عنوان جمهورى اسلامى ایران مگر مىتوانیم امنیت خودمان را حفظ کنیم در حالى که کشورهاى اطرافمان مورد تجاوز اشغال قرار گرفتهاند. امیدوارم که آنچه که بدست آمده که کم نبوده و آن هم بیدارى مسلمانها بوده و بیدارى امت اسلام بوده، بازگشت به اسلام بوده در بین امت اسلامى که زن و مرد یکسان در آن نقش داشتهاند.
با معمارى که امام داشتند در موج جدید بیدارى اسلامى حضور همگان اعم از زن و مرد در صحنههاى مبارزات مختلف (سیاسى، فرهنگى و اجتماعى) حکایت از این مىکند که یک ضرورت است و در عین حال کارایى خودش را نشان داده است. امروز نماد مبارزه فکرى اجتماعى و سیاسى مسلمانها در کشورهاى غربى چیست؟ حجاب خانمهاست. در آلمان و انگلیس و فرانسه و در آمریکا و در جاهاى دیگر آن چیزى که مسلمانها را مطرح مىکند، اصرارى است که مسلمانها در حفظ حجاب خودشان دارند. ما نمادى برجستهتر از این داریم که یک دختر 12 ساله مىخواهد به مدرسه برود روسرى سرش مىکند. در حد رئیس جمهور فرانسه احساس خطر مىکنند از اینکه مسلمانان آمدهاند در صحنه و سلاحشان، اعتقادشان است. احساس خطر مىکنند، نسبت به سکولاریسم، نسبت به لیبرال دموکراسى احساس خطر مىکنند و مىگویند عجب این همه ما دویست سال تبلیغ کردیم که مردم از دین در صحنههاى اجتماعى و سیاسى جدا شوند و حالا بعد از دویست سال مىبینیم همین مسلمانها که مدتى مستعمره ما بودند و زیر سیطره شقاوتمندانه فرانسه بودند در شمال افریقا و... تحت تأثیر بمبارانهاى مخرب فرهنگى بودند، بعد از گذشت 200 سال حالا نسل جدید مسلمانهایى که تابعه فرانسه هستند، دختران و خانمهایشان روسرى سرشان مىکنند. در حد بالاترین مقام فرانسه دخالت مىکند و مىگوید حق ندارند با روسرى وارد مدرسه شوند. صرفنظر از اینکه این یک زورگویى است و تمسک به امرى که حتما قابل دفاع نیست، اینهایى که مىگویند مردم آزادند، در لباس پوشیدن، در حرف زدن و در قلمزدن، نمىتوانند تحمل کنند که یک دختر 12 ساله یک روسرى سرش کند. آنها مىخواهند به ما درس تحمّل افکار مخالف را بدهند. آنهایى که شاید سنشان بیشتر باشد یا شنیده باشند که در گذشته، خانوادههاى مؤمن ما از اینکه دخترانشان به مدرسه مىرفتند نگران بودند. انصافا آن کارى را که رضاخان در ایران کرد و به زور چادر را از سر زنها کشید، زمینه را براى همین بىحجابى فراهم کرد. در مدارس همه نوع امکانات فراهم کردند براى اینکه دخترها و خانمها بىحجاب باشند و جوانها از دین جدا باشند و به تدریج، ریشه دین را بزنند. در زمان رضاشاه بسیارى از مساجد را بستند و چادرها را از سر خانمها کشیدند، همان چیزهایى که نماد دیندارى و مسلمانى بود! پدران ما نگران بودند از اینکه بگذارند دخترها به مدرسهاى که تحت تأثیر فرنگىها بنا شده، بروند. آن زمان گذشت، مسلمانها یاد گرفتند که چکار کنند. بالاخره با حفظ حجاب، درس خواندند. جوامع اسلامى پیش رفت، امروز نه تنها در جوامع اسلامى، حجاب رعایت مىشود؛ بلکه همین محجبهها رفتند در فرنگ و در مدارس فرنگى، با حجاب حاضر مىشوند. آن روز پدران ما از ترس اینکه دخترانشان بىحجاب بشوند، دخترانشان را به دبیرستان نمىفرستادند، امروز در حد رئیس جمهور فرانسه، دختران محجبه ما را به مدرسه خودشان راه نمىدهند، یعنى آنها از موضع ابتکار خارج شده و به موضع انفعال رسیدند. ابتکار عمل در دست مسلمانها است. این حکایت از یک جهش مىکند در جهت پیشرفت که امیدواریم بر همین نحو پیش برود و هر روز شاهد شکوفایى بیشتر اسلام و بیدارى اسلامى در جهان باشیم.