مسجد النبى در واقع کهنترین دانشگاه اسلامى و پایگاه اساسىترین تعلیمات در تاریخ آموزش اسلامى بوده است. نشر دعوت اسلامى بزرگترین نقش و مهمترین تأثیر را در ایجاد نهضت علمى و آموزشى در جامعه عرب داشت مسجد تا پایان سده اول هجرى کار کردهاى فراوانى داشت و در آغاز قرن دوم هجرى با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات، آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن در سرزمینهاى فتح شده در
مساجد نو بنیاد صورت مىپذیرفت در عصر خلفاى نخستین و پس از آن در دوره حکومت امویان در مساجد بززگ که عنوان جامع داشت علاوه بر مسائل دینى، مسائل علمى نیز مطرح مىشد. بدینسان مسجد الحرام مسجد النبى، جامع بصره و کوفه و... از مراکز مشهور آموزش در آن دوره بودند فاصله زمانى سَده دوم تا پایان شده سوم را مىتوان از درخشانترین دوره تعلیماتى مسجد یا به عبارت دیگر عصر فعالیت آموزشى این دانشگاههاى عمومى دانست. خلفاى نخست عباسى نیز به امر آموزش در مساجد توجه خاص نشان داده به عنوان نمونه منصور عباسى جامع منصور را در بغداد بنیان نهاد همچنین جامع اموى دمشق به دستور ولید بن عبدالملک بنا گردید در مصر جامع ابنطولون در شهر قطائع و جامع الازهر یکى از مراکز مهم آموزشى جهان اسلام گردید با آن که مدرسه در قرن چهارم هجرى پا به عرصه وجود گذاشت و آموزش به مدارس منتقل شد، اما همچنان مساجد نقش آموزشى خود را در طول قرنهاى پس از آن نیز حفظ نمودهاند.
مقدمه
مسجد به عنوان نخستین مکانى که مسلمانان در آنجا به پرستش و نیایش و راز و نیاز با پروردگار خویش مىپرداختند، شناخته مىشود ولى از همان نخستین سالهاى ظهور اسلام در این مکان مقدّس، امور زیادى از جمله مسایل علمى و آموزشى مطرح مىشد و تشکیل حلقههاى درس در آنجا امرى طبیعى بود که از زمان رسول خدا«صلىاللهعلیهوآله» آغاز شده بود.
در طول تاریخ اسلام، مساجد و جوامع علمى بسیارى تأسیس شد که هر یک سرگذشتى جداگانه دارد، امّا برخى از آنها شهرت بسیار یافت و مهمترین شاخصه اشتهار آنها جنبههاى علمى و آموزشى بود.
با وجود آن که پس از ظهور مدارس و دارالعلمها، بیشتر مساجد، نقش آموزشى و تعلیمى خود را از دست دادند، امّا برخى از آنها این وظیفه خطیر را تا قرن حاضر همچنان حفظ کردهاند و این بدان جهت است که مسجد همواره در تاریخ اسلامى، جایگاه اصلى آموزش بود.
برخى از این مساجد عبارتند از: مسجدالحرام، مسجدالنبى، جوامع بصره و کوفه، جامع دمشق، جامع ابن طولون، جامع الازهر، جامع زیتونه و جامع قرویین.
مسجد، جایگاه اصلى آموزش اسلامى
پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» با بناى مسجد قبا در سر راه خویش به مدینه[1] و ساخت مسجدالنبى هنگامى که به مدینه رسید و خود براى ایجاد آن با مهاجران و انصار همکارى کرد، اهمیت مسجد را روشن ساخت.
مسجدالنبى در واقع کهنترین دانشگاه اسلامى و پایگاه اساسىترین تعلیمات در تاریخ آموزش اسلامى بوده است. در آغاز هجرت، پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» به مسلمانان سواد خواندن و نوشتن را آموخت؛ بدین طریق که آن حضرت فرمان داد اسیران با سوادِ جنگ بدر، آنان که توانایى پرداخت سَر بَها را ندارند به شرطى آزاد شوند که هر یک، ده تن را خواندن و نوشتن بیاموزند.[2]
نشر دعوت اسلامى، بزرگترین نقش و مهمترین تأثیر را در ایجاد نهضت علمى و آموزشى در جامعه عرب داشته است، زیرا که اسلام مردم را به شناخت عظمت دانش و فریضه دانشاندوزى برانگیخته است.
آیات قرآنى در این زمینه فراوان و همگى بر بلندى جایگاه دانش و برترى مقام علما و بزرگداشت مرتبه خرد و معرفت و بىارزشى نادانى و نادانان دلالت مىنماید.
قرآن نادانى را با نابینایى یکى دانسته[3] و آن را به گمراهى و تاریکى محض تشبیه کرده است و تعلیم را از جمله وظایف پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» دانسته، مىفرماید: «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکّیهِمْ اِنّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ»؛ پروردگارا در میان آنها ( فرزندان ما) پیامبرى از ایشان برگزین که آیات تو را بر آنان بخواند و به آنها دانش کتاب و حکمت آموزد و وجودشان را از هر زشتى پاک و منزه دارد که تو بسیار توانا و دانایى.[4]
اعراب در روزگار جاهلى خویش با این گونه اجتماعات که هدف آن دانشاندوزى بود، آشنایى نداشتند و تنها در بازارهاى موسمى براى انشاد و استماع اشعار خود گرد مىآمدند. پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» نخستین کسى بود که نومسلمانان عرب را براى کسب دانش در یک حلقه گرد آورد. بدین رو باید آن حضرت را نخستین آموزگار و مربى امت مسلمان و بنیانگذار واقعى دانشاندوزى و دانشآموزى در اسلام دانست.
مسجد تا پایان سده اول هجرى به منزله مکانى براى وعظ و ارشاد و اداى فرائض دینى چون نماز و رسیدگى به نیازمندیها و حل و فصل امور قضایى مسلمین[5] به هنگام بروز مشکلات بود.
مسجد به عنوان زندان[6]، بیتالمال و دارالضرب[7] نیز مورد استفاده مسلمانان قرار مىگرفت و تا زمان خلیفه دوم که مرزهاى اسلامى از حدود جزیرة العرب فراتر نرفته بود، مراکز فعال تعلیمات اسلامى، مسجد النبى در مدینه و مسجدالحرام در مکه و گاه خانه اصحاب در آن سرزمین بود.
در آغاز قرن دوم هجرى با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات مسلمین، مرزهاى اسلام از سوى شرق و غرب گسترش یافت و جمع کثیرى به آیین اسلام گراییدند که در زبان و نژاد با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلامى در سرزمین هاى فتح شده آغاز گردید و بدینگونه بود که برخى اصحاب پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» و تابعین ایشان در مساجد نو بنیاد نیز به آموزش نومسلمانان پرداختند. به همین دلیل مسلمانان هر کجا را که فتح مىکردند، نخستین بنایى که در آنجا مىساختند مسجد بود. در بصره و کوفه نخستین مساجد سرزمینهاى فتح شده بنا شد[8] و پس از آن در سوریه و مصر، مساجدى بنیان نهاده شد.
گذشته از آن هر قبیله، موظّف بود تا براى خود مسجدى بنا نماید.
در عصر خلفاى اولیه و پس از آن در دوره حکومت امویان، مساجد بزرگ که عنوان «مسجد جامع» داشت در مراکز بلاد اسلامى ساخته شد. در این مساجد علاوه بر مسایل دینى و سیاسى، مسایل علمى نیز مطرح مىشد و هر جوینده علم و دانش مىتوانست در این حلقههاى درسى که در این مساجد تشکیل مىشد شرکت کند و همان طور که پیشتر اشاره شد بسیارى از صحابه پیامبر«صلىاللهعلیهوآله» و تابعین ایشان و نیز پیشوایان مذاهب اسلامى در این دانشگاههاى عمومى اسلامى به تعلیم مبانى دین و نشر مذهب خود مىپرداختند.
مسجدالحرام در مکه، مسجدالنبى در مدینه، دو جامع بصره و کوفه، جامع عمرو در فسطاط، مسجدالاقصى و قبه الصخره در بیت المقدس و جامع اُموى در دمشق از مراکز مشهور آموزش اسلامى در این دوره بودهاند.
بدین ترتیب در آغاز قرن دوم هجرى، تحوّلى جدید، در حیات مسجد پدید آمد. تحوّل مزبور، متضمّن کوشش و گسترشى بود که در زمینه امور علمى و آموزشى مسجد به وجود آمد.
فاصله زمانى سده دوم تا پایان سده سوم هجرى را به تقریب مىتوان از درخشانترین دوره تعلیماتى مسجد یا به عبارت دیگر عصر فعالیت آموزشى این دانشگاههاى عمومى دانست، زیرا دستاوردهاى مسلمانان در مسایل مختلف علمى و پیشرفتهاى فکرى در این دوره از تاریخ اسلام و نیز آن قسمت از پیشرفتهاى اقتصادى، اجتماعى، عمرانى که پس از استیلاى عباسیان به وجود آمد، موجب تأثیر قابل ملاحظهاى در ایجاد هوشیارى و جنبش علما در مساجد گردید.
توجه دقیق به اجتماعات و تشکیل جلسات علمى در مساجد بزرگ و مشهور آن زمان و مجامع ممتاز و مناسبى که با شرکت علما و دانشمندان در آن مراکز به وجود آمد، همه دلایل کافى و آشکارى بر میزان پویایى و جنبش و بارورى فکرى و علمى قابل ملاحظهاى در آن دوره از تاریخ اسلامى است.
شایان ذکر است که بسیارى از این مساجد، داراى کتابخانههاى غنى بوده و چه بسیار علما و دانشمندانى که کتب خویش را وقف این مساجد کردهاند.[9]
خلفاى نخست عباسى به امر آموزش در مساجد، توجّه خاص نشان دادند. بهطور مثال منصور عباسى (137 ـ 159 هق)، جامع منصور را در سال 147 هق در بغداد بنیان نهاد که هزینه بناى آن 18 میلیون دینار برآورد شده است.[10] این مسجد در روزگار هارونالرشید (حک170 ـ 193 هق)بازسازىشد ودرزمانمعتضد (حک 279 ـ 289هق) گسترش یافت تا افراد بیشترى از مسلمانان را در خود جاى دهد.[11] در این دوره شمار مساجد به ویژه در شهرهاى بزرگ رو به افزایش نهاد به طورى که یعقوبى تعداد آنها را سى هزار مسجد گزارش کرده است.[12]
پس از مسجدالنبى که حتى الامکان از سوى اهلبیت«علیهمالسلام» مورد استفاده آموزشى قرار مىگرفت، جامع منصور برجستهترین مدرسه آرمانى و آرزویى بیشتر دانشوران آن عصر بود، به طورى که خطیب بغدادى از خداوند خواسته بود تا در آن مسجد، تدریس کند و به آرزوى خود نیز رسید.[13]
کسایى؛ نحوى معرف در این مسجد درس مىداد و کسانى چون فرّاء، احمد بن سعدان، احمر و اخفش در این مسجد از درس او استفاده مىکردند.[14]
جامع اموى دمشق، به دستور ولید بن عبدالملک (86 ـ 96 هق) بنا شد. این مسجد نیز یکى از مراکز آموزشى مشهور بود. به گفته ابنجبیر حلقههاى تدریس بسیارى در این مسجد وجود داشتند و استادان آن نیز داراى حقوق خوبى بودند.[15]
در مصر در سال 256 هق احمد بن طولون، جامع خود را در شهر قطائع بنا نهاد. در این جامع، علوم تفسیر، حدیث، فقه و ستاره شناسى تدریس مىشد.[16]
جامع الازهر نیز در سال 360 هق توسط جوهر صقلى بنا شد و به تدریج به یکى از مراکز مهم آموزشى جهان اسلام بدلگردید. این جامع در زمان عزیر فاطمى(365 ـ 386 هق) به صورت یک دانشگاه واقعى در آمد و براى آن برنامه آموزشى جامعى تنظیم گردید.[17]
ابنجبیر (م 614 هق) شمارِ مساجد اسکندریه را 12 هزار ذکر کرده است.[18]
مقریزى مىگوید: در جامع عمرو چهل و اندى حلقه درسى و آموزشى تشکیل مىشد که هیچگاه از کار نایستادند.[19]
پس از این دوران، آموزش علوم در مساجد به تدریج جاى خود را به آموزش در مدارس داد. عامل و علت اصلى این انتقال را از یک سو افزایش دانشپژوهان و تشکیل حلقههاى درسى بىشمار در مساجد که سبب اختلال انجام نیایش و پرستش و عبادت در این مکانهاى مقدس شد، و از سوى دیگر ظهور موضوعات جدید در عرصه دانش و گسترش آموزش علوم و پدید آمدن مناظرهها و مجادلات تازهاى دانستهاند که انجام آنها در مساجد که محل آرامش و عبادت بودند، غیر ممکن گردید.
در چنین شرایطى انتقال آموزش از مسجد به مدرسه، امرى کاملاً طبیعى بهنظر مىرسد. علاوه بر آن مدارس نوبنیاد، داراى ویژگىهاى خاصى از جمله محل اسکان طلبهها و دانشجویان بود که در مسجد وجود نداشت.
با آن که مدرسه در قرن چهارم هجرى پا به عرصه وجود نهاد، اما این مرکز علمى و آموزشى در حقیقت محصول فعالیتهاىى بوده که پیش از آن در مساجد انجام شده بود که برخى از ویژگىهاى آن در مدرسه ظهور یافت. آرى مدارس نتیجه کوششهاى بىشمارى بود که براى ایجاد فعالیتهاى آموزشى خارج از مساجد به دلایلى که پیشتر اشاره شد به عمل آمد و برخى از نواقصى که در مراکز پیش از مدرسه وجود داشت را تکمیل و به صورت مؤسساتى مخصوص نشر دانش و توجّه به حال دانشجویان در زمینه تامین مسکن براى ایشان و گسترش دامنه علم و رسیدگى به طلاب ایجاد گردید.
بدین ترتیب اگر چه آموزش به مدارس منتقل شد ولى این بدین معنا نبود که مساجد این نقش مهم را کاملاً از دست دادهاند؛ بلکه به طور مثال در مسجد الازهر مشاهده مىشود که آنجا تقریباً به تدریس اختصاص یافت و جز نماز جمعه، نماز دیگرى در آنجا برگزار نمىشد.
جامع زیتونه در تونس و جامع قرویین در فارس از مراکز مشهور آموزش اسلامى است که این نقش را قرنهاى بعد نیز همچنان حفظ کرده است.
[1] . سوره توبه، آیه 108 .
[2] . آیتى، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، 1369، چاپ پنجم، ص 282 .
[3] . سوره غافر، آیه 58 .
[4] . سوره بقره، آیه 128 .
[5] . ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، دارالجمیل، بیروت، 1414 ق / 1991 م، ج 1، ص 400 .
[6] . الولى، طه، المساجد فى الاسلام، دار العلم للملایین، 1409 ق / 1988 م ، ص 79 .
[7] . یاقوت حموى، شهابالدین، معجمالبلدان، دارصادر، بیروت، ج 4، ص 421 .
[8] . بلاذرى، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، شرکة طبع الکتب العربیه، 1317 ق / 1900 م، ص 137 .
[9] . ابن خلکان، شمس الدین، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، دارصادر، بیروت، ج 6، ص 139؛ متز، آدام، تمدن اسلامى در قرن 4 ق، ترجمه علیرضا ذکاوتى قراگزلو، مؤسسه امیرکبیر، تهران، 1364 ، ج 1، ص 201 .
[10] . یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 235 .
[11] . خطیب بغدادى، تاریخ بغداد، قاهره، 1349، ج 1، ص 103 .
[12] . یعقوبى، احمد بن واضح، البلدان، لیدن، 1860م ، ص 250 .
[13] . یاقوت، ج 1، ص 246 .
[14] . همان، ج 1، ص 243 .
[15] . ابن جبیر، محمد بن احمد، الرحله، لیدن، 1907 م، ص 272 .
[16] . زکى محمد حسن، الفن الاسلامى فى مصر، دارالرائد العربى، بیروت، 1401 ه ق / 1981 م، ص 27 .
[17] . مقریزى، الخطط، ج 4، ص 49 .
[19] . مقریزى، الخطط، ج 2، ص 246 .