نمایش صفحات

بسم اللّه‏ والسلام على رسول اللّه‏ و آله الطیبیّن. از نعمت‏هاى الهى این بود که توفیق شرکت در مراسم بزرگداشت و گرامى‏داشت مساجد نصیبم شد تا بهره بگیرم؛ باید از این مرکز که این سنت مطلوب را نهادند و امروز تکاملى یافته است، سپاسگزارى کنم. از این‏رو امید داریم به اهداف مقدسى که به این منظور ترسیم شده است برسیم.

از جمله اهداف این قبیل اجلاس‏ها تعامل با بزرگان اسلام در سراسر جهان است که امرى مهم به شمار مى‏رود. ضمنا میلاد حضرت على علیه‏السلام را تبریک مى‏گویم و شهادت حضرت زینب را تسلیت عرض مى‏کنم. بجاست در ابتداى برنامه یادى کنیم از برادر ارجمند آیه‏اللّه‏ مهدوى کنى که رسیدگى به امور مساجد را بنیان نهادند و همچنین برادر دیگرمان آیه‏اللّه‏ انوارى که زحمات فراوانى کشیدند و امروز هر دوى این عزیزان گرفتار بیمارى هستند که امیدواریم خداوند به ایشان شفا عنایت فرماید. از جناب آقاى ابراهیمى به‏لحاظ جدیتى که مبذول مى‏دارند و نیز از همکارانشان که این راه را به شایستگى ادامه مى‏دهند، قدردانى و تشکر مى‏کنیم.

در باره‏ى مساجد هم خود شما اطلاعات کافى دارید و هم جامعه‏ى ما در زندگى نقش مساجد را احساس مى‏کند، ولى حقیقت این است که هنوز با آن نقشى که در اسلام براى مساجد طراحى شده است، فاصله‏ى بسیار داریم. در همه‏ى ادیان الهى معابد، مرکزى براى اهداف مذهب خود بوده است. اسلام به طور جامع‏ترى به این نقطه رسیده و حقیقتا براى مساجد، موقعیت ممتاز مرکزى و محورى ترسیم کرده که نمى‏شود نقش مسجد را در عواملى محدود بگنجانیم، نقش مساجد جامعیت انکارناپذیر دارد.

مسجد محل زندگى امت اسلامى را در خود دارد و باید دارا باشد. همان طورکه با حضور پیامبر در مدینه شروع شد. تا آخر عمر ایشان، مسجد محور بود و همه مى‏دانیم. البته برجستگى‏هایى در نقش مساجد دیده مى‏شود که بنده روى یکى دو تا از آنها صحبت مى‏کنم.

از جمله نکات مهمى که براى مسجد تعریف و عمل شده و در زمان پیغمبر مطرح بوده است، آن نقطه‏ى تلاقى مردم با مسؤولان و مدیران جامعه است؛ چون مبناى دین اسلام مردم بودند و در نظر مردم مسجد مؤلفه‏اى است بین خدا و خلق که از وحى آغاز مى‏شود و با مبلّغان و مفسران وحى ادامه مى‏یابد، از این‏رو نقطه‏ى جغرافیایى آن مسجد است. مساجد به‏حق خانه‏ى خدا معرفى شده‏اند. خداوند هم همه جا هست و اختصاص به مکانى ندارد. این تشرفى که براى این نقاط پیش آمده به این سبب است که نقاط را نقاط تلاقى مردم و هدایت خداوند از طریق مفسران و مبلغان در نقاط معین، تعریف و تعیین کرده‏اند و به آنها شکل داده‏اند؛ چون تدبیر الهى همه جانبه و عمیق است و با فطرت هماهنگى دارد، خداى فطرت‏ها با محور قرار دادن خداجویى در فطرت، انسان را در جایى به نام خانه‏ى خدا و فرستاده شدگان خود با هم مى‏بیند و مى‏خواهد. از طرف دیگر زمین، همان زمین است و ساختمان‏، همان ساختمان است و فضا، همان فضاست. آن جهت و تقدسى که با اضافه شدن به خدا به آن داده‏اند، این ویژگى‏ها را در مساجد پدید آورده است؛ «و ان المساجد للّه‏ فلا تدعوا مع اللّه‏ اَحَدا» که آنجا توحید، اخلاص و نقطه‏اى که انسان به خدا مى‏رسد و خدا به انسان عنایت ویژه مى‏کند، اینجا مرکز و محورى شده است براى زندگى جامعه، اداره‏ى جامعه و هدایت هر جامعه.

باید پذیرفت که بعد از پیغمبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم، این بخش عملاً ضعیف و در دوره‏هاى تاریخ موقعیت آن جابه‏جا شده است. گاهى قوى و گاهى ضعیف شده، اما هیچ وقت به حد مطلوب نرسیده است. با همه‏ى ضعفى که در این هدف پدید آمده، اما مساجد در طول تاریخ به جاى خود، (حتى در قرون سیاه و تاریکى که با افراد فاسق و فاجر در دنیاى اسلام، درگیر بوده) هدایت بخشى مردم را بر عهده داشته است. محدودیت‏ها هم فراوان بوده اما بخشى از مردم همواره با مساجد مرتبط بوده‏اند. یعنى از مساجد همیشه شعله‏هاى نور الهى دیده شده‏است. تعبیر پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلمکه مساجد را «انوار اللّه‏» نامیده‏اند، واقعا تعریفى گویاست. با این ویژگى ثبات و استحکام در کارکرد مساجد، تضمین شده؛ یعنى خداوند تضمین کرده است و این تضمین استمرارداشته و دارد. پس دو نکته‏اى که مى‏خواهم اشاره کنم، یکى نقطه‏ى تلاقى مردم با برنامه‏هاى الهى در مساجد است ودیگرى وظیفه‏ى مهمى است که‏مسؤولان مساجد به‏ خصوص ائمه‏ى‏جماعات در مساجد براى آموزش مردم بر عهده دارند؛ یعنى آموزش مردم به معناى عام.

نقطه‏ى تلاقى مردم و بحث جمهوریت نظام اسلامى که در عصر ما به وقوع پیوست و هم‏چنین شاگردان ممتازى که حضرت امام(ره) در عصر سیاه پهلوى تربیت کردند، سابقه به این شکل نداشته و از افتخارات امام راحل ماست. حال آنکه این بعد مساجد و مسئله تعیین سرنوشت که باید به دست خود مردم براى اداره جامعه در چارچوب اسلام شکل مى‏گرفت فراموش شده بود و امام این واقعیت را برگرداند. شما و اکثریت ملت در دوران مبارزه حاضر بودید و مى‏دانید که در دوران مبارزه،  مساجد و شاگردان امام و روحانیون مساجد محور بودند. ایشان پیام الهى و راه خدا را برگزیدند. یعنى همان نقشى که از ابتدا براى مسجد تعریف شده بود و نقشى که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم برای مسجد مى‏خواست  و این کار بزرگی بود. البته رژیم به همه جا دست انداخته بود، حتى به مساجد هم مى‏خواست دست بیندازد و انداخته بود اما طبیعت مسجد و عظمت آن به‏گونه‏اى بود که رژیم را کور و گیج کرده بود.

ماه‏هاى آخر دوران مبارزه، این انفجار بزرگ مجددا از مساجد شروع شد. وقتى اعلام راه‏پیمایى مى‏شد، از هر مسجدى، مردم مثل جویبارى به راه مى‏افتادند و سیلى تشکیل مى‏دادند و در نقطه ای، این سیل به هم مى‏پیوست و سرانجام قدرت سیل مردم، رژیم پهلوى را از بین برد و مردم،  آمریکا و سایر همراهان رژیم را از ایران بیرون راندند شک نکنید! ما که دستى بر آتش داشتیم و بسیارى از شما که حضور داشتید، مى‏دانیم که جامعه ما این‏گونه بود و این خاصیت تلاقى ماست و خدا با واسطه مفسران قرآن و پیام الهى در نقطه مقدس مساجد. این مسئله واقع شد و این کانون‏ها آن چنان نقش خود را در تاریخ نشان دادند که کسى نمى‏تواند منکر بشود. سایر انقلاب‏هایى که در دنیاى اسلام به وقوع پیوسته همین‏گونه بوده است. از جمله در در الجزایر که جزو سخت‏ترین آنها بود. چون واقعا با یک ارتش بزرگ اجنبى هم چون فرانسه در ستیز بودند. بیش از یک میلیون شهید دادند. حال آنکه ما در انقلاب و دوران دفاع و تا به امروز، دویست و چند هزار شهید داده‏ایم، الجزایرى‏ها فقط در دوران انقلابشان، یک میلیون شهید دادند. نماینده الجزایر بعد از پیروزیشان آمد ایران؛ ما آن موقع جوان بودیم. او در مسجد آیه‏اللّه‏ طالقانى سخنرانى کرد. مى‏گفت: فرانسوى‏ها همه چیز ما را گرفته بودند جز مساجد، فقط مسجد داشتیم و این مانده بود براى ما و از همانجا حرکت کردیم و پیروز شدیم. این تصریح او بود.

در تاریخ ما هم شما مى‏بینید که مسجدالاقصى، یعنى قبله اسلام به مرکز الهام بخش در همه خاک فلسطین تبدیل شده است. جاهاى مقدس فراوان است؛ هر گوشه‏اى از خاک فلسطین را انسان نگاه کند، اثر یک پیامبرى مى‏بیند، ولى مسجدالاقصى درخشندگى بیشترى دارد، هم قبله اول ما مسلمان‏ها بوده و هم قبله یهودیان مقدس به شمار مى‏رود و هم براى مسیحیان مقدس است. همه براى خود آنجا هدف مقدسى دارند.

نبض سیاست جهانى و به خصوص منطقه‏اى دنیا در مسجدالاقصى مى‏زند، این مکان بسیار حساس شده و برنامه‏هاى شما و هفته جهانى مساجد، ناشى از برکات مسجدالاقصى است. وقتى به مسجدالاقصى اهانت کردند، دیدیم که در سراسر دنیا خشمى پدید آمد و امروز هم وقتى اشاره‏اى و اهانتى به مسجدالاقصى مى‏شود، خون مردم را به جوش مى‏آورد به راستى این حساسیت از چه ناشى مى‏شود؟

نقاطى است که خداوند انتخاب کرده، نقاطى در روى زمین، براى تلاقى انسان‏ها و خداوند، و مفسران آن را مسجد نام نهاده‏اند. قداست مسجد، در بعضى از مساجد، جلوه بیشترى دارد که شاید آن هم خواست خداوند باشد که خواسته کعبه و مسجدالاقصى قبله باشند.

مى‏خواهم این نتیجه را از این بخش از عرایضم بگیرم که آقایان ائمه‏ى جماعات، مسئله اساسى خود را این قرار دهند که با مردم و توده مردم سر و کار داشته باشند و هر برنامه‏اى لازم است، انجام دهند که مردم سر و کارشان با مسجد بیشتر بشود. البته مسجد ویژگى خاصی دارد که جاهاى دیگر ندارد. انسان وقتى به مسجد مى‏آید از زمانى که راه مسجد را انتخاب مى‏کند، خدا را مى‏بیند و حالتى معنوى پیدا مى‏کند و سعى مى‏کند با وضو وارد شود، سعى مى‏کند پاک وارد شود، احکام مساجد هم نشان مى‏دهد. این احکام آن چنان تقدسى دارد که در این نقطه، از خدا و وجود خدا آثار بیشترى دیده مى‏شود و انسان‏ساز است. لذا مراجعات مردم به مسجد با سایر نقاط جغرافیایى دیگر یکسان نیست. اینجا جایى است که انسان‏ها وقتى مى‏آیند تا وقتى که بیرون مى‏روند، تفاوت مى‏کنند اگر درست وارد شوند. یعنى اگر ما درست عمل کنیم، انسان سازى را به عنوان بهترین دست آورد حضورمان در مساجد مى‏توانیم درک کنیم.

عرض کردم ما جمهوریت و حاکمیت مردم را از مساجد داریم، تداوم این هم، مرهون اعتبار مساجد است؛ اگر روزى اعتبار مساجد و روحانیت را از ما بگیرند، هم‏چنین اعتبار مفسران گرامى الهى را از ما بگیرند، دوباره همان تفرقه و بى‏هویتى در دنیاى اسلام پدید خواهد آمد.

مسجد باید چنین خاصیتى دارا شود که محل تجمع و اتحاد واقعى (و نه جسمى) و همدلى مردم باشد، یعنى محور پیام و اراده خداوند. البته این امر جاى بحث دارد و دریک سخنرانى افتتاحیه که بسیارى از سخنرانان عالم و متخصص مى‏خواهند صحبت کنند نمى‏گنجد، من هم اشاره‏اى مى‏کنم و مى‏گذرم فقط مى‏خواهم تأکید کنم که ائمه جماعات نقش مهم تلاقى مردم و خدا را بسیار بسیار جدى بگیرند.

وقتى امام برنامه‏هاى جهاد را شروع کرد بسیارى به این امر عقیده نداشتند، بعضى‏ها هر پرچمى که قبل از ظهور حضرت حجت در برابر حکومت ها برافراشته شود را محکوم و منحرف تلقى مى‏کردند. امام طلسم این مسئله و این مطالب را شکستند. البته حضرت امام به تنهایى نمى‏توانستند. بلکه خود با شاگردان شایسته‏اى که تربیت کرده بودند، راه را باز کردند. ایشان در صحبت‏هایشان همیشه به ما مى‏گفتند: شما هر جا مى‏روید، از مسجد شروع کنید، با مسجد سر و کار داشته باشید. در کشور هم زیاد نبودند ائمه جماعاتى که حاضر باشند. گو اینکه معمولاً هواهاى نفسانى، شیطان‏ها و خودخواهى‏ها نمى‏گذارند که این جاده‏ى مستقیم دائما پیموده بشود.

نکته دومى که مى‏خواهم در باره آن تأکید کنم، آموزش است؛ البته شما بهتر مى‏دانید که پیغمبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم وقتى به مدینه وارد شدند کارشان آموزش بود. متن آموزشى ایشان هم قرآن بود که به تدریج نازل مى‏شد و هر آیه‏اى از قرآن که نازل مى‏شد، سوژه حرفى جدید بود. در اولین جلسه درس، خود پیغمبر توضیح مى‏دادند. شاید این موضوع آن موقع روشن و مفهوم آیات آسان‏تر بوده است. چون با واقعیت امر منطبق و در همان جا اتفاق افتاده بود، اما پیامبر معمولاً به تفسیر و تبین تذکر مى‏دادند و مى‏گفتند: این آیه، مخصوص این مورد نیست. بلکه نظرش به بسیارى موارد دیگر هم بوده است. به هر حال شاید مهم‏ترین کارى که پیامبر در این دوره کردند، همین تعلیم و تربیت در مسجد بود.

گویا در مدینه تا آخر زمان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مسجد ساخته شده بود؛ قطعا در مسجدها، افرادى بودند که قرآن تفسیر مى‏کردند، تفسیر قرآن هم مثل کلاس مدرسه و در سنى معمولى نبود. بلکه مى‏نشستند در آنجا در باره فنون جدید، وظیفه جدید و عرفان جدیدى که از طرف خداوند رسیده بود، بحث مى‏کردند و به نتیجه مى‏رسیدند و افرادى ساخته مى‏شدند و مى‏رفتند.

تفسیر قرآن مهم‏ترین کارى بود که بحث مى‏کردند و به نتیجه مى‏رسیدند، اما قسمت مهم قضیه این است که قرآن، یک مسئله فلسفى یا عقاید خاص یا مناسک خاص یا مسائل عبادى نبود. بلکه دارای بخشى از این‏ها بود. در قرآن همه مسائل زندگى مندرج بود. حتى به علوم دقیق هم اشاره مى‏شد، اما قرآن کتابى تخصصى براى یک علم مخصوص نبود. مثل علم ریاضى، علم طبیعى و غیره، ولى این‏ها هم در درونش مستتر بود. حتى در موقعى که در مکه بودند؛ مسلمان‏ها اجتماع درستى نداشتند، اما همان آیات مختصر و کوتاهى که نازل مى‏شد، آن قدر محتوا داشت که براى مسلمان‏ها، بسیار بسیار آموزنده بود و بعدا هم در دوران مدینه این مسائل بیشتر باز شد.

خوب این کتاب امروز به جاى آن نُه مسجد در مدینه و به جاى آن مسجد اصلى که مسجدالنبى بود، در سراسر دنیا پخش شده و دبیران ما ممکن است در ده‏ها هزار مسجد این آموزش‏ها را عرضه کنند، اما به نظر مى‏رسد الان ما جامعیت آموزش نداریم هر جمعیتى با سلیقه خویش و با معلومات خود و با عقاید خویشتن مردمى را تربیت مى‏کند.

این امر مطلوبی است یعنى یک بعد درست آموزش این است که با واقعیت‏هاى این جامعه و نیازها و امکاناتى که در اختیار یک امام جماعت است، انجام مى‏شود، این کار مهم و بسیار مهم است. همه روزه در 60 ، 70 هزار مسجد این امر صورت مى‏گیرد؛ عده‏اى از مردم با یک امام جماعت نماز مى‏گزارند؛ جمع این‏ها را که نگاه کنید، شمارى چشم‏گیر مى‏شود و بعد این‏ها را ضرب در ایام و روزهاى سال کنید که شمارى عظیم به دست مى‏آید، اما چه خوب بود و چه شایسته است که این کار را به صورت برنامه‏هاى جامع و حساب شده و منطبق با شرایط تنظیم کنیم تا بتوان این دوره‏ها را گذراند.  هر روز هم گروهى تازه به دانش‏آموزان این مراکز اضافه مى‏شود و مراتب بالاتر را مى‏پیماید.

شما تاریخ دانش و علم را مطالعه کنید، همه جا همین‏گونه است. در دنیاى اسلام و ایران و دوره‏هاى گذشته حوزه‏هاى علمیه دینى و بخش‏هاى فلسفه را بنگرید، بسیارى از علوم جزو بحث‏هاى ما بوده است. مسائل علمى دنیا در این حد است. بخش طبیعى‏اش همه علوم طبیعى را دربرمى‏گیرد، فلک شناسی اش همه علوم فضایى را در برمى‏گرفته است، گرچه آنها امروز کهنه شده و متأسفانه در مدرسه‏هاى دینى ما همان‏ها را مى‏خوانند. آنها علمى است که امروزه جزو تاریخ علم شده است. اما علم آنان چیز دیگرى است.

من مى‏دانم همه مساجد نمى‏توانند در ابتداى امر شریک باشند ولى به تدریج مى‏توانند شرکت کنند. در چند مسجد مهم این کار را شروع کنید. با استفاده از امکانات خودتان، امکاناتى در اختیار مى‏گذارید و با انسان‏هایى که به دانش آنان واقف‏اید. دانشمندان فراوانى که امروز علاقه‏مندند و عاشقند که از طریق مساجد مطالبشان را عرضه کنند، این بحث‏ها در مساجد به صورت منظم انجام بشود. کلاس‏هایى که شما ترتیب مى‏دهید ممکن است از گروه پایین جامعه، یعنى آدم‏هاى کم سواد تا انسان‏هاى والا در طبقات مختلف باشد. دانشمندان بزرگ مى‏توانند در جوى که شما برقرار مى‏کنید، تخصص‏هاى عالى را عرضه کنند. مگر کلاس‏هاى دانشگاه چه صورتى دارد، آنجا هم استادى دو سه شاگرد در مراحل بالا مى‏گیرد و آنها بعد دانشنامه مى‏گیرند و فارغ‏التحصیل مى‏شوند. آیا در مساجد نمى‏شود چنین کارى کرد؟

ما همه رشته‏ها را به تدریج اما با محتوایى دینى با چاشنى اسلامى میتوانیم می توانیم داشته باشیم که در همه این‏ها باید تمرین کرد یعنى خودمان، مرکز آموزش باشیم براى کسانى که مى‏خواهند علوم روز را فرا بگیرند. مسائل سیاسى دنیا دیگر نمى‏شود از مساجد بیرون باشد، در مساجد حتما باید کلاس‏هاى سیاسى سطح بالایى باشد و انسان‏هاى آگاهى باید مراجعان را با آنچه هست و باید باشد آگاه کنند. این کار را با ظرفیتى که در مساجد مان داریم و با تقدس و  عشق و علاقه‏اى که هست عملى مى‏دانم  و باید انجام بشود. بسیارى مى‏خواهند از مسجد چیز یاد بگیرند این زمینه را باید آماده کنیم. احساس مى‏کنم که اگر شما نمونه‏هایى را شروع کنید، افراد خیّر فراوانى در دنیا هستند که امکانات براى شما بگذارند. همان‏هایى که امروزه مسجدى مى‏سازند. فراوانند مردمى که همه ثروت‏شان را وقف مى‏کنند تا مسجدى بسازند، چرا این‏ها حاضر نشوند؟ قطعا حاضر مى‏شوند.

مردم دارند مدرسه مى‏سازند، دانشگاه مى‏سازند، اگر تقدس مسجد را در نظر بگیریم، با تخصیص علم و دانش و تربیت، شکل منظمى به خود مى‏گیرد. در مواقعى که حکومت اسلامى هم در ایران نبود، ما این کار را مى‏توانستیم بکنیم اما امروزه بیشتر مى‏توانیم، مسائل حکومتى هم باید در مساجد شکل بگیرد و زعماى مساجد باید صاحب‏نظر داشته باشند و نظرات‏شان را مطرح سازند.

از میان ده‏ها نوع خدمتى که مسجد به جامعه اسلامى و دنیا ممکن است عرضه بکند فقط به این دو نکته تأکید کردم؛ یکى بُعد جمهوریت مردمى و تلاقى مردم و آیات الهى در مسجد و دیگر بعد پرورشى و آموزشى که باید مساجد داشته باشند. هر دو این‏ها را هم شما دارید. من در ایران مسجدى را نمى‏شناسم که از این دو بعد خالى باشد، اما اگر این‏ها شکل داده شود و شکل منظمى پیدا کند و برنامه تنظیم و زمان‏بندى شده‏اى داشته باشد، بیشتر خود را نشان مى‏دهد و جاذبه بیشترى خواهد داشت که شاید مرکز رسیدگى به امور مساجد تهران بتواند پیشتاز این راه مهم باشد و این سنت حسنه را در تاریخ ایران به یادگار  بگذارد.

والسلام علیکم و رحمه‏اللّه‏