بسم اللّه الرحمن الرحیم. قال اللّه تعالى: «و من یعظم شعائر اللّه فانها من تقوى القلوب». بنده در این محفل باشکوه به ذکر چند نکته بسنده مىکنم:
نکته اول: مراوده با مسجد در قالب شخصیت جامعه اسلامى است. از متون اسلامى به دست مىآید که مساجد شخصیت جامعه اسلامى است، شعار جامعه اسلامى است.
شخصیت یک جامعه اسلامى با شکوه، در واقع مسجدى است که در آن جامعه قرار دارد و هرچه آن مسجد، قوى، فعال باشد و نقش خود را به شایستگى انجام دهد، نشان دهنده فعالیت و شکوه آن جامعه اسلامى است. واقعیتى که شما امروز به طور کامل شاهد آن هستید.
قرآن مجید هم وقتى شخصیت یک جامعه مسلمان را بیان کند، به بسیج آن اشاره مىنماید. در آیه 40 سوره حج خداوند متعال مىفرماید: «و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع». «اگر تدافع بشرى نباشد بیوت عبادت که خانههاى ارتباط با خداوند است، تباه مىشد».
آرى نشانه هر جامعه اسلامى همین مسجد است؛ این مسئلهاى است که امروز نیز بهطور کامل ما شاهد آن هستیم. هفتاد سال شوروى سعى کرد تا شخصیت مسلمانان را محو کند، جایى که شخصیت مسلمانان را نگه داشت، مسجد جامع مسلمانان بود. ما پارسال در یک اجلاس بزرگ در مسکو شرکت کردیم و دیدیم که چهاندازه مسلمانان روسیه به مسجد جامع خود ـ که بنا داشتند آن را تجدید بنا کنند ـ اهتمام شایسته نشان مىدادند و رؤساى جمهورىهاى محلى و جمهورىهاى کوچک داخلى اغلب مىآمدند و به صورت کامل به مسجد اصلى جامع مسکو احترام مىگذاشتند، آن روز، روز عید ایشان و روز تجدید بناى مسجد جامع مسکو بود.
هرجا هم که مىبینید یک جامعه مسلمان فعال است، مسجد جامعش مرکز اصلى آن فعالیت است، پس در حقیقت ما که دعوت مىکنیم به اعمار مساجد اسلامى در کل جهان، اعلام مىکنیم که شخصیت امت اسلامى، شخصیتى فعال و متحرک است و به طور صحیح حضور خود را در مسیر تمدن بشرى اعلام مىکنند.
نکته دوم: مرحوم شهید سید محمد باقر صدر مطلب زیبایى در باره مسجد با زندگى دارد؛ ایشان در کتاب «الخطاب الواضحه» مىنویسد که عدهاى کل زندگى خود را در مسجد خلاصه مىکنند و آنان راهبان هستند و رهبانیت از اسلام زدوده شده است. عدهاى بین مسجد و زندگى، جدایى قائلند، بزرگانشان هم مىگویند: دین حرکتى شخصى است و باید به مسجد سپرده شود و زندگى مسیر خود را به صورت مستقل طى کند!
اما نه آن درست است نه این، نظر اسلام این است که باید بین مسجد و زندگى، پیوند محکم برقرار شود تا روح مسجد در کل زندگى منعکس شود. درست است که مسجد محل عبادت و محل آموزش و محل ویژهاى است، ولى هر انسان مسلمان باید در کل زندگى خود روح مسجد را احساس کند. اگر در کارهایش بنگرد و احساس کند که مشغول اقامه نماز است، اگر در اداره کار مىکند باید احساس کند در مسجد و مشغول نماز است. یعنى روح مسجد را در کل زندگى جارى سازد. به تعبیر پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلمدر خطاب به اباذر: «یا اباذر ان استطعت اَلا تشرب و لاتأکل الا للّه». «اگر مىتوانى کل زندگىات براى اللّه باشد».
متفکر بزرگى که از جمله شخصیتهاى سترگ مارکسیستها بود و مسلمان شد و شاید شما بشناسید آقاى حاجى دارودى است، او در اولین دیدار از جمهورى اسلامى با یکى از مسئولان طراز اول کشور ملاقات داشت و من در آن جلسه بودم، آن مسؤول از او سؤال کرد که: جمهورى اسلامى را در اولین دیدار چگونه دیدید؟ تعبیر این متفکر این بود که «بهنظرم بزرگترین هنر جمهورى اسلامى این است که دین و دنیا را با هم جمع کرده است چون انسان اگر در حال نماز باشد، احساس مىکند که دارد زندگى مىکند و اگر در حال زندگى عادى باشد، احساس مىکند که عبادت مىکند و نماز مىخواند». آن مسؤول گفت: دقیقا مطلب را درک کردهاید؛ من همین جا که دارم با شما صحبت مىکنم نیت قربةً الى اللّه دارم و احساس مىکنم که دارم نماز مىخوانم.
نکته سوم: در مورد مناسبتى است که هفته جهانى مسجد براساس آن بر پا شده است، برادران و خواهران! شما مىدانید که سازمان کنفراس اسلامى به سبب آتشسوزى بیتالمقدس تأسیس شد. یعنى خشمى عمومى در کل جهان اسلام پدید آمد و این خشم عمومى تبدیل به چند سازمان شد، یکى از آنها تشکیل سازمان کنفراس اسلامى بود.
سازمان کنفرانس اسلامى در گام اول نتوانست کل اهداف خود را محقق کند بهویژه در زمینههاى سیاسى، مگر در بعضى از موارد جزئى، در زمینههاى اقتصادى هم زمینه را لازم براى بازار مشترک اسلامى نتوانست محقق کند، مگر در بعضى موارد، از جمله تأسیس بانک توسعه اسلامى که این بانک امروز فعال است و دقیقا متعهد به احکام اسلام است. اتفاقا یک کمیته بینالمللى متشکل از چند کشور، مالزى، مصر، سوریه، عربستان سعودى و ایران، که بنده هم نماینده جمهورى اسلامى هستم، تشکیل شد؛ در این کمیته ما همه فعالیت این بانک را کنترل مىکنیم و جدا به احکام دین متعهد هستیم، حتى اگر موجب خسارتهاى مالى فراوانى باشد و اعلام مىکنیم که باید براساس اسلام فعالیت کنیم و خدمتهاى چشمگیرى به جهان اسلام و جمهورى اسلامى هم کرده است، البته در حل مسائل اقتصادى، مگر در چند مورد، موفق نبوده است. اما در زمینههاى فرهنگى به نظرم این کنفراس اسلامى موفق بوده است؛ یکى از موفقیتها، تشکیل سازمان بزرگ فرهنگى علمى و آموزش «ایستو» بود. این سازمان در امور هماهنگى دانشگاههاى اسلامى و گسترش زبان عربى و تعلیمات قرآنى و تقویت مذاهب اسلامى فعال بود و یکى از نتایجش هم تشکیل مجمع جهانى فقه اسلامى بوده که بیست سال است این مجمع در جده تشکیل جلسه مىدهد. همه کشورهاى جهان اسلام حضور و نماینده دارند، از جمله جناب آقاى شیخ عکرمه به نمایندگى از فلسطین حضور دارند. از دیگر کشورهاى جهان اسلام هم حضور دارند. از همه مذاهب هستند و همه مسائل مستحدثه را بررسى مىکنند و به نتیجه جامع و اجتهاد مجموعى مىرسند. آنجا هم خداوند به ما لطف کرده و من نماینده شیعیان جهان هستم. حدود بیست سال است که آنجا هستم و تنى چند از علماى بزرگ هم خدمتشان هستیم و آنجا شرکت مىکنند. این یکى از نتایج این سازمان بود. از نتایج بزرگ این سازمان مواضع صحیح آن است؛ یکى از مواضع شایسته این سازمان، تأیید حکم امام خمینى در باره سلمان رشدى بود که بزرگترین پشتیبان ایران بودند و در کنفراس وزراى خارجى کشورهاى اسلامى، کل کشورهاى اسلامى اعلام کردند که ما حکم امام خمینى در باره با سلمان رشدى را تأیید و با او به صورت یک مرتد برخورد مىکنیم. این پشتیبانى عظیم 57 کشور اسلامى بود که اروپا مجبور شد سفراى خود را که فرا خوانده بود، به تهران برگردانند و امام فرمودند که: ببینید چطور آنها با ذلّت، سفراى خود را به ایران برگرداندند. این یک موضعگیرى درستى است که ما فراموش نمىکنیم.
یکى از تصمیمهاى خوبش، همین اعلام روز 21 آبان 1369 به عنوان روز جهانى مسجد است که بسیار کار پسندیدهاى است. فقط به این نکته اشاره کنم که این روز، روز عظیمى است. شاید ما بعدها به عظمت آن برسیم، ولى بدانیم استکبار جهانى از سال 1600 میلادى گام به گام مىخواست اسلام را تحت استعمار مستقیم خود قرار بدهد. هلند از سال 1648 میلادى، اندونزى به این عظمت و بزرگترین کشور اسلامى را تحت استعمار خود درآورد و تا سال 1947 میلادى، یعنى 3 الى 4 قرن، اندونزى را تحت استعمار خود قرار داد و وقتى اندونزى هم استقلال یافت، آن را به رسمیت نشناخت. شصت سال گذشت تا همین دو روز قبل اعلام کردند ما استقلال اندونزى را به رسمیت مىشناسیم!
ببینید غربىها چه اشخاصى هستند! هند و پاکستان را استعمار کردند و تا نیمه قرن بیستم همه جهان اسلام را استعمار کرده بودند. فقط مانده بود ایران و ترکیه و یکى دو جاى دیگر که در آنها هم حکومتهاى مزدور که بدتر از خود استعمار بودند، حکومت مىکردند.
یکى از نویسندگان ایرانى غربگرا به نام «شیرین همتا» مىگوید: «ما پنجاه سال سعى کردیم تا سه چیز را در جهان اسلام جا بدهیم: اول تفرقه، دوم عقب ماندگى در همه زمینهها و سوم سکولاریزم، بدترین و شدیدترین سختىها را در جا دادن سکولاریزم در جهان اسلام تحمل کردیم و متاسفانه موفق هم شدند».
امروز نود درصد حکومتهاى حاکم در جهان اسلام، سکولارند!! مىگویند موفق شدیم ولى با آمدن دو حادثه همه طرحهایمان نقش بر آب شد، حادثه اول آتشسوزى بیتالمقدس، خشم مسلمانان را برضد ما برانگیخت، احساس مسلمانان به حس اسلام سیاسى با این حادثه عظیم برگشت، حادثه دوم پیروزى عظیم انقلاب اسلامى ایران به رهبرى
امام خمینى بود.
اساس استراتژى جدید امریکا در سال 97 میلادى به بعد براساس دو پایه برپا شده است؛ یکى مبارزه با اسلام سیاسى و دومى توافق آمریکا و دیگر کشورها در این زمینه، اسلام از این حادثه جانى تازه گرفت و با حادثه پیروزى انقلاب گام بیشترى برداشت که بهنظر مىرسد مهمترین هنر امام این بود که رهبرى بیدارى اسلامى را به دست گرفت و هدایت کرد و عمق بخشید.
امیدوارم همه ما حافظ میراث امام باشیم و این حرکت بیدارى اسلامى را، به سوى اهداف بزرگ با رهبرى حضرت آیهاللّه خامنهاى ادامه دهیم و بتوانیم آن اهداف بزرگ را دنبال کنیم.[1]
[1] . شایان ذکر است که آیهاللّه تسخیرى این سخنان را در عین بیمارى ایستاده بیان کردند.