در طول تاریخ اسلام شاهد تکاپو و رونق علم خصوصا در دورههاى خاص هستیم، هرچند این جنبش در تاریخ معاصر دچار کاستىها و خلاءهاى اساسى شده، اما اینکه چطور تولید اندیشه و علم در دستور کار مسلمین قرار گرفت و معرفتهاى علمى و تجربى بشر را دینى نمود و زیربناى تمدن اسلامى را بنیاد نهاد، مسئلهاى است که باید مورد توجه همه فرهیختگان و متولیان عرصه دانش و فرهنگ قرار گیرد، تا با توجه به زمینههاى پیشرفت و عوامل آن به بازبینى نظام علمى کشور بپردازند و نقاط قوت و ضعف وضع موجود را دریابند.
در این میان بازکاوى نقش بنیادها و مکانهایى که به نوعى در تولید علم سهم داشتهاند، در بهرهورى بیشتر از این مکانها مىتواند راهگشا باشد. مسجد در قالب نخستین دانشگاه اسلامى قرنها مهمترین مکانى بوده که حلقههاى علمى در آن تشکیل مىشده و سهمى به سزا در تولید علم داشته است. بازکاوى نقش این مرکز در تولید علم و مقایسه آن با عصر جدید ما را با توانایىها و چالشهاى این نهاد بیشتر آگاه مىسازد.
پیش از ورود به بحث یادآورى چند نکته ضرورى است:
1) منظور از تولید علم: به معناى پرهیز از سطحىنگرى و اتکا به مطالب تکرارى و در واقع تبدیل ویژگى مصرف کنندگى صرف، به اراده فهمیدن، گفتوگو و نقادى عالمانه، جسارت و نوآورى و تقریر و تبیین نو از مطالب گذشتگان مىباشد.
2) مسجد به معناى محل سجود و پرستشگاه است و در واقع محل اجتماع مسلمین براى انجام دادن اعمال عبادى و فرایض است که داراى شأن و تقدس خاصى بین مسلمین بوده و هست.
3) بررسى نقش مساجد در تولید علم، باتوجه به اهمیت مسجد در طول تاریخ اسلام و بهرهورى بهینه از این مکان و شیوهها و سبکهاى صحیح براى تولید اندیشه مطرح گردیده است. خصوصا مسجد مکانى است که همه مردم در برابر آن به نوعى، احساس تکلیف و وظیفه مىنمایند.
جایگاه و نقش مساجد در تولید پیشرفت علم
ارزش علم از نظر اسلام آن چنان والاست که خداوند پندپذیرى و خداترسى را در اهل علم منحصر دانسته و فرموده است: «انما یخشى اللّه من عباده العلماء».[1] یعنى دانایان را بر دیگران برترى داده و فرمود: « هل یستوى الذین یعلمون والذین لایعلمون ».[2]
از نظر اسلام دانش نور است و جهل تاریکى، و بدیهى است که نور بر تاریکى رجحان دارد. در اهمیت علم و ضرورت کسب آن در اسلام سخنان بسیارى داریم که شاید در هیچ مسئلهاى به این میزان بحث نشده باشد. از نظر اسلام فضل علم در نزد خداوند از عبادت نیز بیشتر است بهطورى که طلب و پىجویى آن را حتى با مسافرت به نقاط دور دست توصیه فرموده است.[3] اما آنچه در کسب علم مورد توجه اسلام قرار دارد، علم همراه با حکمت است. یعنى مطلب محکم و متقن و منطق و دریافت صحیح حقیقت، روابط علّى و معلولى و گفتوگو و نقادى عالمانه است نه پاىبندى به امور سطحى، تکرارى و تخیلى؛ به همین منظور اسلام، از همان بدو تأسیس مبارزه بىامانى را برضد جهل آغاز کرد اما از آنجا که در هنگام ظهور اسلام، عده باسوادن از انگشتان دست هم تجاوز نمىکرد،[4] پیامبر به عنوان رئیس حکومت اسلامى براى تغییر وضع موجود آن روز دست به جنبش بزرگ براى پیشرفت علم زدند و براى این کار، حرکت و جهتگیرىهایى مدنظر قرار داد تا مردم به سوى دانش روى آورند و کسب دانش در جهت صحیحى پیش برود.
از طرف دیگر حضرت این مسئله را مدنظر داشتند که تولید علم نمىتواند منحصر به افراد محدودى باشد و براى این که دانش تسرّى پیدا کند، مىباید حرکت وسیع اجتماعى صورت گیرد، بنابراین حضرت کوشیدند تا حرکت اجتماعى براى ایجاد تحول مثبت در روند تولید فکر، علم و نظریهپردازى به منظور بر پا ساختن تمدنى براساس مبانى حقیقت محور و در جهت اهداف و آرمانهاى اصیل اسلامى به راه اندازند.
براى انجام دادن این مهم بهترین جایگاهى که مىتوانست هم محل اجتماع طبقات گوناگون جامعه باشد و هم به امر آموزش بپردازد، مسجد بود. خصوصا در دههى نخست اسلامى راهنمایىهاى دینى و اخلاق معاشرت بیشترین نیاز افراد بود که باید مورد نقادى و گفتوگوى عالمانه قرار مىگرفت و مفاسد شرک و اخلاق جاهلى و منافع توحید و اخلاق اسلامى تبیین مىگشت و با توجه به جامعه آن روزگار، قوانین مورد نیاز براى اصلاح جامعه از آیات قرآن استخراج مىشد. در آن زمان که به علت نادانى گسترده و رونق نداشتن اندیشه، کار سخت مىنمود، پیامبر با راه انداختن جنبش بزرگ علمى، حرکت و تکاپوى عظیم براى کسب دانش در سطح جامعه ساماندهى کردند که ثمره آن پایهریزى تمدن عظیم اسلامى بود. پیامبر براى آگاه کردن مردم در مسجد مىنشستند و آیاتى که برایشان نازل شده بود براى مردم
مىخواندند و سؤالات آنها را پاسخ مىگفتند.[5]
همچنین مسجد جایگاهى بود براى فراگیرى علوم و آموزشهاى گوناگونى که جامعه اسلامى به آن نیازمند بود. به طورى که در مسجد علاوه بر بیان احکام و مسائل فقهى و تفسیر قرآن، اصول اعتقادات اسلامى که بعدها به عنوان علم کلام شناخته شد، مورد مذاکره و مباحثه قرار مىگرفت. حتى بحثهاى ادبى و شعرخوانى هم در مسجد انجام مىگرفت.[6]
روایات بسیارى تشکیل این جلسات علمى را تأیید مىکند خصوصا اینکه سرپرستى این جلسات با عالمترین افراد و خصوصا شخص نبى اکرم بود. بعضى از این مساجد در هنگام جنگ تبدیل به بیمارستان مىشد و جراحان متخصص در آن به جراحى مىپرداختند چنانکه «رفیده» در جریان جنگ خندق به سفارش و دستور پیامبر خیمه خود را در مسجد نبوى برپا نمود[7] و به پرستارى و جراحى بیماران پرداخت. بدون شک کسانى نیز که در این کار به رفیده کمک مىنمودند، در مقابل از او آموزش مىگرفتند.
مساجد سبعه در منطقه احزاب، محوریت نقش مسجد را در تولید و پیشرفت و گسترش علم و توسعه سیاسى اجتماعى، نمایانتر مىسازد. این مناطق به طور قطع تنها محل عبادت نبوده است، بل مکانهایى جهت تجهیز، آموزش، توجیه و ساماندهى مسلمین هم بود، از جمله مسائل گوناگون دینى و اجتماعى ـ سیاسى آنان را پاسخگو بوده است. نکته مهم دیگر اینکه یکى از این مساجد به فاطمه زهرا علیهاالسلاماختصاص داشته که گویاى این مسئله است که زنان نیز پا به پاى مردان در این عرصه تلاش نمودهاند.
پیامبر مطالب خود را بیشتر در مسجد مطرح مىکرد، پس از رحلت آن بزرگوار نیز مسجد از نظر تعلیم و دانشپژوهى موقعیت ویژه خود را حفظ نمود. یعنى در مساجد هم توجه به آموزش بود (قرائت قرآن و خوشنویسى و غیره) و هم به حکمت و مباحث علمى همچون کلام، فقه و تفسیر؛ نقل شده است. ابنعباس در مسجدالحرام مىنشست و تفسیر قرآن آموزش مىداد. یک بار نافع بن ازرق در حلقه تفسیرى ابنعباس حاضر شد و سؤالهایى از او کرد و پاسخهاى لازم را دریافت نمود.[8]
بعدها که دامنه فتوحات اسلامى گسترش یافت مسجدهاى بزرگ و با شکوهى ساخته شد و یکى از استفادههاى مهمى که از آنها شد، تشکیل جلسات درس متعدد در آنها بود. «حسن بصرى» در مسجد بصره مىنشست و به شاگردان خود مسائل کلامى یاد مىداد. داستان جدا شدن یکى از شاگردانش به نام «واصل بن عطاء» از حلقه درس و پیدایى فرقه
معتزله معروف است.[9]
علاوه براین، زادگاه دو مکتب ادبى بصره و کوفه، مساجد جامع کوفه و بصره بودند. چنان که جاحظ، ادیب بىمانند زبان عربى، در جامع بصره زندگى مىکرد.[10] در دورههاى بعد نیر تشکیل کلاسهاى درس و پژوهش را در مساجد مىبینیم. گاهى اوقات کیفیت این کلاسها چنان بالا بود که دانشمندان و طلاب از راههاى دور و نزدیک براى استفاده از این مجالس مىآمدند.
«معاویه بن ابىسفیان» نقل مىکند، زمانى که وارد مسجد نبوى شدم حلقه درسى را دیدم که در آن مردم با توجه کامل نشسته بودند، و آن حلقه درس حضرت اباعبداللّه الحسین بود که جمع چنان محو سخنان حسین علیهالسلام و بحث علمى شده بودند که گویا پرندهاى بر سرشان نشسته بود و آنان از ترس اینکه پرواز کند حرکت نمىکردند، همه با توجه کامل براى فهم و درک بهتر به سخنان امام حسین علیهالسلام گوش مىکردند.[11]
در عصر صادقین علیهماالسلام نیز جلسات بزرگ علمى در مسجد نبوى به همت آن بزرگواران تشکیل شده بود، تقریر و تبیین مسائل، بازپژوهى، بازیابى و موشکافى، تولید علم جدید یعنى دینى کردن معرفتهاى علمى و تجربى و عقلانى بشر و مدیریت تحقیقات و سازماندهى و هماهنگى آن در این عصر به همّت صادقین کاملاً مشهود است.
سید محسن امین در بررسى زندگى امام باقر علیهالسلام مىنویسد: «مدرسه آن حضرت در منزل و مسجد تشکیل مىگردید و فقهاى حجاز و علماى آن سامان به دیدارش مىشتافتند و علوم و احادیثى که از او گرفته بودند، تدوین مىنمودند. ایشان در سیره امام صادق علیهالسلام مىنویسد: محل تدریس آن حضرت در منزلش بود و یا در مسجد رسول خدا و نیز در هر مکانى که آن حضرت به دست مىآورد. همچنین کسانى که در موسم حج از نقاط دیگر به مدینه مىآمدند، سؤالات خود را که از قبل مهیا کرده بودند از آن بزرگوار مىپرسیدند».[12]
در مدرسه امام صادق علیهالسلام طالبین علم دستهبندى شده بودند. شخص تازه وارد از کسى که در مرتبه بالاتر بود، علم خود را فرا مىگرفت و این استاد به نوبه خود از شخص بالاتر از خود، تا به امام صادق علیهالسلام مىرسید.[13]
نکته دیگر این که پیشرفت شاگردان ائمه به جایى رسید که مىتوانستند در مسائل گوناگون فتوا دهند و با غور در قرآن و سنت نبوى نیازهاى جامعه خویش را برطرف سازند. شیخ طوسى در شرح حال ابان بن تغلب آورده است که امام باقر علیهالسلام به او فرمودند در مسجد بنشین و براى مردم فتوا بده زیرا دوست دارم در بین شیعیان من امثال تو دیده شوند.[14]
ابان از این فرمان اطاعت نمود اما چون به دلیل مراجعات اهلسنت نمىتوانست فتواى اهلبیت علیهمالسلام را به صراحت بازگو کند از امام صادق علیهالسلام چاره اندیشى نمود و امام صادق علیهالسلام به او رخصت داد که ابان در صورت اطلاع از فقه اهلسنت و با استفاده از همانها به مراجعان خود پاسخ گوید.[15]
وضعیت تحصیل و پیشرفت علم در مساجد
رونق علم و دانش به حدى بود که دانش پژوهان پاى درس استادان به قضاوت مىنشستند و جلسات درس مختلف را باهم مقایسه مىنمودند. از قول مالک بن انس نقل شده است که علم حدیث متن دین به شمار مىرود، پس بنگرید که دین خود را از چه کسى مىگیرید، من در پاى این ستونها (مسجد مدینه) هفتاد تن را درک کردهام که «قال» رسول اللّه مىگفتند، اما از احدى از آنها قبول حدیث نکردم، با اینکه بعضى از آنان با عنوان متولى بیتالمال افراد امینى بودند، اما براى نقل حدیث صلاحیت نداشتند.[16]
جالب این که در همین منبع از امام صادق علیهالسلام به عنوان بزرگترین و برجستهترین استاد مالک یاد شده است. جلسات درس مساجد داراى ویژگىهاى دیگرى هم بود که مهمترین آن گستردگى در زمینه علوم گوناگون و نیز اجتماعى بودن آن بود، یعنى از تمام اصناف و طبقات اجتماع در این جلسات حضور مىیافتند.[17] نمونه زیر این مسئله را براى ما بیشتر تبیین مىکند:
ابوحمزه ثمالى آورده است که در مسجد رسول خدا نشسته بودم که مردى بر من سلام کرد و پرسید: اى بنده خدا! تو کیستى؟ گفتم: مردى از اهل کوفه، اما حاجت تو چیست؟ گفت: آیا «ابوجعفر محمد بن على» را مىشناسى؟ گفتم: آرى، اما نیاز تو چیست که ظاهرا حق را از باطل مىشناسى؟
گفت: شما اهل کوفه طاقت و تحمل ندارید. چون اباجعفر را دیدى مرا با خبر ساز. هنوز کلام او تمام نشده بود که ابوجعفر در حالى که جماعتى از اهل خراسان به دور او حلقه زده بودند و درخصوص مناسک حج از ایشان سؤال مىکردند، ظاهر گردید. امام سپس از آن محل دور شدند تا به مکان جلوس خود رسیدند. آن شخص نزدیک امام نشست... .[18]
این نمونه و نمونههاى بسیار دیگر از این دست، حضور طالبان علم از سراسر مملکت اسلامى براى استفاده از استادان مجرب را مىنمایاند. این استقبال از حوزههاى درسى صادقین علیهماالسلام بسیار بیشتر بود. در واقع صادقین علیهماالسلام هم در عرصه علوم دینى (فقه و کلام و قرآن و...) و هم در عرصه علوم تجربى و کاربردى، تحول شگرفى به وجود آوردند و در مسجد مدینه، علوم دینى از علوم پایه، کاربردى، ریاضیات، فیزیک، فیزیک کاربردى، زیستشناسى، و شیمى اسلامى تولید نمودند.
جابر بن حیان از شاگردان امام صادق علیهالسلام بود که در زمینه علوم طبیعى و تجربى ممارست داشت. بدون شک او بسیارى از اشکالات علمى خود را در زمینه علوم جدید و نیز در مطالعه کتب ترجمه شده از زبان یونانى از محضر امام صادق علیهالسلام پرسید و از ایشان کسب فیض کرد.
مفضل بن عمر از دیگر شاگردان امام صادق علیهالسلام بود که در محضر ایشان علم ابدان را آموخت.[19]
در عصر امام رضا علیهالسلام بود که فرهنگ اسلامى و ترجمه مباحث کلامى و فلسفى در سطح جامعه رواج یافت. از طرف دیگر آزادى که بنىعباس براى پراکنده کردن این اندیشهها بهافراد داده بود در نشر این عقاید نقش زیادى داشت. از دیگر ویژگىهاى این عصر رواج فرقهها و مذاهب گوناگون بود که دین و مذهب واحد را دچار پراکندگى و تزلزل ساخت و اختلاف را در بین مسلمین گسترش داد؛ فرقههایى چون واقفیه، زنادقه، قائلین به تناسخ، مجبره... .
متأسفانه دراین دوران در دربار، هیأت نیرومندى که از تقواى لازم برخوردار باشند، وجود نداشت تا بر ترجمه کردن کتابها نظارت داشته باشد.[20] بنابراین امام رضا علیهالسلامدست به جنبش علمى بزرگى زدند. چنان که نقل شده است، از عمر شریف امام رضا علیهالسلامهنوز 25 سال نگذشته بود که در مسجد مدینه مىنشستند و به همه مسائل جواب مىداد.[21]
در همان مساجد بود که امام علیهالسلام در واقع به شیعیان و مسلمین مىآموختند که از حالت انفعالى بیرون بیایند؛ فعالیت کنند، متون ترجمه شده را نقد و بررسى کنند، جسارت و نوآورى داشته باشند. مجالس علمى امام که خصوصا قبل از خلافت مأمون در مسجد جامع مدینه تشکیل مىشد و بعد از آن در هرجا که امکان آن برایشان فراهم گردید، فقط جنبه نقد نداشت، بلکه امام علیهالسلام با تولید علم و خلاقیت به توسعه علوم اسلامى پرداختند و دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان را به مقابله و واکنش وادار نمودند و به سؤالات و شبهات جدید پاسخ گفتند. بهطورى که خود ایشان مىفرمایند: در مسجد مدینه مىنشستم و علما از سراسر کشور در حضور من حاضر مىشدند و سؤالات خود را مطرح مىکردند.[22]
نمونههاى متعدد دیگرى از مجالس علمى و حلقههاى درس در مساجد ضبط شده است. در مسجد جامع منصور در بغداد، علم حدیث رشته اصلى درس و مطالعه بود که دانشمندان بومى و غیربومى در این مسجد روایت مىکردند. آنچه در ادامه این گزارش خطیب بغدادى آورده این است که: نقل بىجر و بحث حدیث براى شنوندگان به ویژه اگر حافظان حدیث در آن نشستها حاضر بودند، کاهش اعتبار استاد بود. این مسئله مىنمایاند که هر حدیثى نمىتوانسته نقل شود و احتمالاً افراد سخنشناس و حافظانى بودند که مىتوانستند اشکالات را بفهمند.[23] در همین مسجد شافعى و سه استاد دیگر فقه تدریس مىکردند. علاوه براین، تشکیل حلقههاى فتوا که معمولاً با حلقههاى نظر[24] آمیخته بود گزارش شده است.[25]
در غرب اسلامى نیز مسجد به عنوان کانون بزرگ تولید علم مطرح بود؛ گزارش شده ابوعلى قالى در رواقهاى مسجد جامع قرطبه، تاریخ عرب، بلاغت، انساب، ادبیات و شعر عربى تدریس مىکرد. این درسها را شاگردان قالى جمع کردند و کتاب مشهود «الامالى» او را فراهم آوردند.[26]
دانشمند مشهور، ابنقوطیه نیز در مسجد جامع قرطبه تدریس مىکرد. مهم این که این دانشمندان در کنار تدریس، تألیف هم مىکردند، یعنى تولید علم در عرصههاى گوناگون به جامعه عرضه مىشده است چنان که ایشان کتاب الافعال را در نحو و کتاب تاریخ افتتاح اندلس را در اخبار مسلمانان اندلس از ابتداى فتح تا وفات امیر عبداللّه نوشت. به طورى که این کتاب امروزه مهمترین و نخستین منبع براى مطالعه تاریخ امویان اندلس به شمار مىرود.[27]
این گزارشها و نمونههاى دیگر حاکى است که مسجدها کانونهاى علمى براى دانشهاى رایج زمان خود بودند گذشته از نمونههاى یاد شده، کوتاه اشارتى مىکنم به انجمنهاى واژهشناسى تازى که راه خود را به سوى مسجد باز کرده بودند. ابوعمرو زاهد، دانش نحو را در مسجد منصور آموخت و نفطویه همان رشته را در مسجد الانباریین فرا گرفت. مطالعات ادبى به دست کمیت بن زیاد و حماد راویه برگزار مىشد که در آن دو شاعر تدریس مىکردند و مباحث ادبى را به بحث مىگذاشتند. «سعید بن مسیّب» در مسجد مدینه درباره شعر تازى بحث مىکرد و «مسلم بن ولید»، بارها در مسجد بصره انجمنى برپا کرد تا شعرش را بخواند. تفسیر، حدیث، فقه و ستارهشناسى نیز در مسجد ابن طولون آموخته مىشد.[28]
در قرنهاى بعد نیز به تأسى از دوران رسول گرامى خدا، پزشکى را نیز در مسجد مىآموختند؛ «عبدالطیف بغدادى» گزارش مىدهد که در الازهر در بامدادان و ساعات دیگر تدریس مىکرد، وى مىافزاید که در نیم روز پزشکى مىآمد و به من پزشکى مىآموخت.[29]
دامنه و وسعت جنبش علمى مساجد
حرکت علمى در مساجد قرون اولیه اسلامى، حرکتى پرشتاب، فزاینده و همگانى بود. این مشخصه که نمایانگر جنبش عظیم علمى و فکرى در سراسر جامعه اسلامى بود؛ در همه مساجدى که کرسى درس دایر بود، دیده مىشد. در واقع روىآورى به علوم و عشق به شعر و ادب، به طبقهاى خاص از مردم محدود نشد؛ بل همه مردم اعم از مرد و زن، شیعه و سنى و مسلمان و غیرمسلمان در کلیه زمینههاى علمى مذکور شرکت کردند. لذا دانش در میان توده مردم رواج یافت و در این میان مسجد به عنوان کانون حلقههاى درسى مىدرخشید؛ نقل شده است در مجلس درس ابوحامد اسفراینى بین سیصد تا هفتصد تن حاضر مىشدند.[30] و در باره «ابوالطیب صعلوکى» فقیه و ادیب نیشابور آوردهاند، بیش از پانصد طالب علم در مجلس او حاضر مىشدند.[31]
در گزارشى دیگر آمده است که در سال 456 ه. ق در جامع دمشق، حلقه درس بسیار بزرگى گرداگرد «خطیب بغدادى» زده مىشد و گفتهاند: شنونده انبوهى به پاى درس کشانده شده بودند.[32]
خطیب بغدادى گزارش کرده یک بار به مسجد ابوحامد اسفراینى رفته و در آنجا مشاهده کرده است 700 دانشجو براى استفاده از درس ابوحامد جمع شدهاند.[33]
بعضى از گزارشها حاکى از بهرهورى گروههاى بیشترى از طلاب و دانشمندان از حلقههاى درس مساجد است، چنانکه حلقههاى درس صادقین علیهماالسلام را هزاران تن شمردهاند. و در دورههاى بعد حاضران مجالس علمى از هزاران تن نیز تجاوز کردهاند. چنانکه مجلس عاصم بن على، ابوالحسین واسطى که در مسجد رصافه برپا مىشد راویان صد تا صدوبیست هزار نفر برشمردهاند.[34]
این ویژگى تنها در مساجد شرق اسلامى نبود بل اخبار رسیده از اندلس مىرساند که مسجد جامع قرطبه نیز مرکز نخستین دانشگاه اندلس بود و همه روزه دانشمندانى که از نقاط دیگر جهان اسلام به آن جا آمده بودند، در رواقهاى مسجد به آموزش هزاران دانشجو که از اندلس، شمال آفریقا و شاید از برخى مناطق اسپانیاى مسیحى آمده بودند مىپرداختند. در حالى که جهل و بىسوادى و عقب ماندگى، اروپاى مسیحى را در برگرفته بود.[35]
جالب اینکه بعضى از این حلقهها به صورت شبانه برگزار مىشد و این مساجد به صورت شبانه روز فعالیت گسترده علم آموزى داشتند، چنان که مقدسى در مسجد جامع قاهره 120 حلقه درسى شبانه بر شمرده است.[36]
ابزارها و امکانات تولید علم در مساجد
کتابخانه یکى از مهمترین قسمتهاى مساجد در قرون اولیه اسلامى به شمار مىرفت. مسلمانان براى گسترش علم و استفاده بیشتر از علوم، کتابخانههایى را در مساجد تأسیس کردند و افرادى که کتابخانه خصوصى از آن خود نداشتند، از آنها استفاده مىکردند. بعضى از این کتابخانهها، با شیوه و اسلوب، کار فراهمآورى کتاب را انجام مىدادند و حتى کتابدار والا مقامى داشتند به عنوان نمونه متصدى کتابخانه مسجد جامع حلب، محمد بن نصر بن قسیرانى بود. وى مردى ادیب بود و هندسه و حساب و نجوم را به خوبى مىدانست.[37]
کتابهایى که در این کتابخانهها به چشم مىخورد، درباره علوم گوناگون از جمله تاریخ، حساب، ستارهشناسى، طب، کشاورزى، موسیقى، زندگى نامه و... بود.[38]
آنچه به نظر مىرسد این که کتابخانههاى کوچک مساجد نیز اغلب داراى مجموعههاى متنوع کتاب بودند چنان که کتابخانه کوچک مسجد محبالدین واقف در قاهره شامل آثارى در مورد طب، جراحى، داروهاى طبى، موسیقى، جوانمردى و شعر بود.[39] از دیگر ویژگىهاى این کتابخانهها، فهرستنویسى از کتابها، قفسهبندى و تقسیمبندى موضوعى، وجود اتاقهاى مطالعه و دسترسى خوانندگان به کتابها بود.
بعضى از این مساجد از ویژگىهاى دیگر چون دسترسى طلاب به نوشتافزار آموزش و مستمرى برخوردار بودند. علاوه بر این، سبک ساختمان مساجد طورى بود که نور مناسب را فراهم مىکرد و رواقهایى جهت مباحثه داشت که[40] مىتوانست زمینههاى آسایش طلاب را براى مطالعه و بحث فراهم آورد. نکته دیگر این که عمدتا استادان مجرب و برجسته در این مساجد تدریس مىکردند و حتى تدریس در بعضى از مساجد نصیب هر کسى نمىشد. چنان که خطیب بغدادى در سفر حج زمانى که سه جرعه از آب زمزم آشامید، از خدا خواست که تدریس در مسجد جامع منصور را نصیب او نماید.[41]
نکته شایان تأمل دیگر این که از تمام قسمتهاى مسجد سعى مىشد استفاده شود؛ زاویهها، کنجها و رواقها، بهطورى که گاه همزمان، دهها حلقه درس در مسجد تشکیل مىشد.
وضع کنونى ما
امروزه مکانهایى چون دانشگاه و حوزه و مدرسه در مسائل آموزشى جانشین مساجد شده، ولى در واقع ویژگى مسجد این است که محل اجتماع مردم از طبقات مختلف است لذا رفت و آمد نمازگزاران در میان جمع دانشمندان و محققان، زمینه رشد و پویایى و علاقه درخصوص علوم گوناگون را فراهم مىکند و تأثیرات مثبتى در دل و جان افراد مىگذارد و این ویژگى را هیچ یک از مکانهایى که برشمردیم ندارد.
هماکنون اکثر مساجد ما فقط در ساعات نماز باز است و در بقیه اوقات بلااستفاده مانده است. البته بعضى از مساجد از این مسئله مستثنى هستند و در مساجدى چون مسجد اعظم قم جلسات آموزشى در سطح بالا و مباحثه علمى برگزار مىگردد، اما در بسیارى از مساجد برنامههاى آموزشى مدون و نظام یافته وجود ندارد و مدرسان و استادان مجرّب کمتر به مساجد دعوت مىشوند. علاوه براین کتابخانههاى مساجد در بیشتر مناطق به علت نداشتن کتابدار و یا فضاى مناسب و یا فقدان ساماندهى و یا محدود بودن ساعات استفاده از کتابخانه، بلااستفاده است. علاوه بر این بسیارى از کتابهاى موجود در مساجد به روز نیست و نیاز جامعه جوان و محقق را برطرف نمىسازد.
با توجه به اینکه مساجد تنها مراکزى هستند که در ایام تعطیل و غیرتعطیل در تماس مداوم با مردماند و مىتوانند نقش آموزشى، علمى فراوانى در سطح جامعه ایفا نمایند و در راستاى تولید علم و جنبش نرمافزارى قدم بردارند. به همین دلیل لازم است مرکز رسیدگى به امور مساجد و متولیان امور از وزارت ارشاد گرفته تا دیگر متولیان، با برنامهریزى مناسب جهت بهرهورى از این مکان تلاش نمایند.
1. خوشبختانه مساجد داراى انعطافپذیرى از لحاظ فرهنگى هستند، یعنى امکان نقد و بررسى و آموزش علوم گوناگون در مسجد وجود دارد. اگر متولیان براى مساجد مناطق مختلف، وظایفى را مشخص نمایند، به عنوان مثال: محدوده 1 مخصوص رایانه، محدوده 2 مخصوص فیزیک کاربردى، محدوده 3 مخصوص علوم تفسیرى، محدوده 4 مخصوص علوم و معارف حدیثى و... و سپس مساجد مناطق مختلف هر شهر امکانات و استادان موردنظر را جذب و در امر آموزش و پژوهش در آن زمینه برنامهریزى نمایند، امکان بهرهورى هرچه بیشتر از امکانات و جذب جوانان و نوجوانان به این مراکز بیشتر فراهم مىگردد. علاوه براین زمینه رشد، جسارت علمى و نوآورى در سطح جامعه گسترش مىیابد.
2 . کتابها و امکانات اهدایى مساجد براساس فعالیتهاى آموزشى آنها فهرست شود و نحوه استفاده از امکاناتى چون رایانه و کارکردهاى آن به مسئولین اجرایى و فرهنگى مساجد آموزش داده شود.
3 . لازم است یک مرکز مهم اجرایى بر فعالیت آموزشى، علمى مساجد نظارت داشته باشد و براى تمام مساجد هیأتهاى علمى تشکیل داده شود و براساس نیاز آنها کلاسهایى براى ارتقاى سطح علمى گذاشته شود به طورى که هر ساله آزمون علمى براى رشد، شکوفایى و خلاقیت متصدیان علمى مساجد برگزار گردد.
4 . کتابخانههاى مساجد براساس روشهاى علمى طبقهبندى شود و دسترسى به کتاب و امانت گرفتن آن به راحتترین شکل ممکن باشد.
5 . شایسته است مساجد امکانات علمى، فرهنگى، هنرى و ورزشى هر محله و ویژگىهاى آن را فهرست نمایند و در اختیار مراجعین قرار دهند.
6 . لازم است که بین مساجد و کانونهاى علمى و فرهنگى ارتباط دوسویه برقرار شود. همچنین مساجد در ایام و مناسبتهاى خاص از دانشآموزان مدارس، براى بازدید دعوت کنند زیرا باعث تعامل و فرهنگسازى مثبت جهت مراجعه و استفاده بهینه از مسجد مىشود. متولیان امور مساجد باید برنامهریزىهاى فرهنگى مناسب به عمل آورند تا دانشآموزان پس از بازدید از مسجد با دست پر از آنجا بیرون روند. علاوه براین مىتوان برنامههایى خاص، مانند برنامه دهه فجر و نمایش فیلم، تئاتر و... با هماهنگى آموزش و پرورش و وزارت ارشاد در مساجد براى گروههاى مختلف سنى تدارک دید.
7 . هر محله داراى افرادى معتمد و با کمال است. خوب است متولیان مساجد در کنار برنامههاى علمى و تخصصى از این افراد دعوت به عمل آورند تا علاوه بر بهره بردن، از علم و معرفت ایشان، زمینه آشنایى و غرور ملى فراهم گردد و حس اعتماد به نفس در بین افراد محله بالا رود.
8 . لازم است به زیباسازى مساجد توجه ویژه شود؛ از رنگهاى روشن چه براى فرشها و چه براى پردهها و رنگآمیزى در و دیوار استفاده شود و نسبت به نظافت آن حساسیت ویژه نشان داده شود.
فهرست منابع
1 . قرآن کریم.
2 . آدام متز، تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، ترجمه علیرضا ذکاوتى قراگوزلو، انتشارات امیر کبیر، 1362.
3 . امین، سید حسن، اعیان الشیعه.
4 . تودلایى، بنیامنى، سفرنامه، ترجمه مهنوش ناطق، انتشارات کارنگ، تهران، 1380 .
5 . جعفرى، یعقوب، مسلمانان در بستر تاریخ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1381 .
6 . دهخدا، على اکبر، لغت نامه، دانشگاه تهران، نشر صدوق، 1373 .
7 . سید کبارى، سید علیرضا، مسند فاطمة بنت الحسین علیهالسلام، انتشارات زائر، قم، 1376 .
8 . سیوطى، جلالالدین، الاتقان فى علوم القرآن، منشورات شریف رضى، بىتا.
9 . شلبى، احمد، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه محمد حسین ساکت، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1361 .
10 . صدوق، ابوجعفر محمد، عیون اخبار الرضا علیهالسلام، ترجمه على اکبر غفارى، انتشارات صدوق، 1373 .
11 . طوسى، ابوجعفر، رجال، مکتبه الحیدریه، 1380 .
12 . العش، یوسف،کتابخانههاى عمومى ونیمهعمومى عربى درقرونوسطى، ترجمهاسداللّهعلوى، آستان قدس، 1372.
13 . عاملى،زینالدین،معروف به شهیدثانى،المرادمنمنیهالمرید،ترجمه حمید رضا شریعتمدارى، چ قدس، قم، 1381.
14 . عیسىبک، احمد، تاریخ بیمارستانها در اسلام، ترجمه نوراللّه کسایى، انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، 1381 .
15 . غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههاى بزرگ اسلامى، ترجمه نوراللّه کسایى، انتشارات دانشگاه تهران، 1372 .
16 . مکى ساعى، محمد، تاریخ کتابخانههاى مساجد، ترجمه محمد عباسپور، محمد جواد مهدوى، انتشارات آستان قدس، چاپ اول 1373.
17 . بلاذرى، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، نشر قطره، 1337 .
18 . منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامى، ترجمه محمد حسین ساکت، انتشارات آستان قدس، 1368 .
19 . معارف، مجید، پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه، مؤسسه فرهنگى و هنرى ضریح، چاپ اول، 1374 .
20 . مرتضوى، سید محمد، نهضت کلامى در عهد امام رضا علیهالسلام، انتشارات آستان قدس، 1375 .
21 . مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، مکتبة الاسلامیة، تهران، 1371 .
22 . نعنعى، عبدالمجید، دولت امویان در اندلس، ترجمه محمد سپهرى، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، 1380 .
23 . خویى، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410 ه. ق، (1369 هـ ش).
[3] . المراد من المنیة المرید: ص 28 .
[4] . بلاذرى، فتوح البلدان: ص 655 .
[5] . تاریخ آموزش در اسلام: ص 120 .
[6] . مسلمانان در بستر تاریخ: ص 144 .
[7] . تاریخ بیمارستانها در اسلام: ص 15 .
[8] . الاتقان فى علوم القرآن: ج 1 ، ص 120 .
[9] . مسلمانان در بستر تاریخ: ص 144 .
[10] . تاریخ دانشگاههاى بزرگ اسلامى: ص 64 .
[11] . مسند فاطمه بنت الحسین علیهالسلام: ص 59 .
[12] . اعیان الشیعه: ج 1 ، ص 99 ـ 100 .
[13] . پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه: ص 98 .
[14] . فهرست شیخ طوسى: ص 17 .
[15] . اختیار معرفة الرجال، قم: ص 602 .
[16] . پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه: ص 100 .
[18] . بحار: ج 10 ، ص 154 .
[19] . پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه: ص 100 .
[20] . نهضت کلامى در عصر امام رضا علیهالسلام: ص 27 .
[21] . عیون اخبار الرضا: ج 2 ، ص 420 .
[22] . بحار: ج 47 ، ص 121 .
[23] . نهاد آموزش اسلامى: ص 121 .
[24] . نشستهایى براى بحث و بررسى مقایسهاى دانش فقه .
[25] . نهاد آموزش در اسلام: ص 122 .
[26] . دولت امویان در اندلس: ص 365 .
[28] . تاریخ آموزش در اسلام: ص 96 .
[30] . تمدن اسلامى در قرن چهارم: ص 208 .
[32] . تاریخ آموزش در اسلام: ص 93 .
[33] . نهاد آموزشى اسلامى: ص 75 .
[35] . دولت امویان در اندلس: ص 364 .
[36] . تمدن اسلامى در قرن چهارم: ص 207 .
[37] . کتابخانههاى عمومى و نیمه عمومى عربى در قرون وسطى: ص 155 .
[38] . تاریخ کتابخانههاى مساجد: ص 148 .
[40] . سفرنامه بنیامین تودلایى: ص 87 .
[41] . تمدن اسلامى در قرن چهارم: ص 206 .