مقاله نخست با استناد به احادیث چگونگى ساختن مساجد را مطرح، سپس با بیان ویژگىهاى مسجد ضرار، نیت پلید صاحبان مسجد ضرار را به ترتیب ذیل معرفى نموده است:
1 ـ تلاشبراى ضرررساندن بهاهلمسجد قبا و مؤمنانى که در آن بودند.
2 ـ تقویت رشتههاى کفر و مشورت با یکدیگر در حیله و مکر به دور از چشم مؤمنان؛ همچنین امکان دادن به منافقان در ترک نماز.
3 ـ ایجاد تفرقه و اختلاف بین مؤمنان و از بین بردن وحدت آنان.
4 ـ درکمیننشستنوانتظارکشیدنکسانىکهباخدا و رسولش جنگیدهاند.
5 ـ نیرنگ منافقان.
آنگاه به بیان همسایگان مسجد از دیدگاه روایات پرداخته، آن را چهل خانه از چهار طرف دانسته و در ادامه علت بزرگداشت مساجد را به استناد روایتى از امام صادق علیهالسلام آن معرفى نموده که آنها خانههاى خدا در زمیناند.
مقاله چگونگى بزرگداشت مساجد را از ابعاد مختلف تبیین و بر ضرورت رفتن به مساجد تأکید و آداب ورود و خروج از مساجد را بازگو نموده است. سپس آداب نشستن در مسجد را ذکر نموده و از بناى مسجد (مصلا) در خانه یاد نموده و با ذکر فواید حضور در مسجد در پایان از اعتکاف و فواید آن یاد نموده است.
آداب ظاهرى و باطنى ساخت مساجد
براى ساختن مسجد باید آداب ظاهرى و باطنى آن را به دقت مورد نظر داشت که در این مقاله به بعضى از آنها اشاره مىشود:
1 . انگیزه الهى
نیت خداپسندانه در ساختن مسجد، پایه اصلى توفیق[1] و برکت است. بنابراین، کسى که نیت خوب داشته باشد، خداوند توفیق و ثواب و محبت را نصیب او مىگرداند.[2] در نتیجه وى مداومت بر خیر مىکند و از این مداومت ترک کارهاى زشت و حب نجات و اطاعت الهى نشأت مىگیرد. در این هنگام، تألیف قلوب حاصل مىشود و بهترین این قلبها، قلبهاى لطیفى است که از نیت شایسته برخوردارند و مرکز آن نیتها، سینه مؤمنان و شایستگان است.
نیت، شالوده عمل است[3] و هیچ عملى نیست مگر این که نیت دارد[4] و هیچ عمل و نیتى پذیرفته نیست، مگر این که بر طبق سنت باشد.[5]
خداوند به صورتها و مالهایتان نگاه نمىکند، ولى به قلبها و اعمال شما مىنگرد. هر کس قلب صالح داشته باشد، خداوند بر او ترحم و مهربانى مىکند.[6] هرکس نیتش صادق باشد، قلب سالم دارد؛ زیرا با سالم ماندن قلب از اندیشههاى واهى از طریق خلوص نیت براى خدا، همه امور میسر مىشود.[7]
عملى که با نیت فاسد باشد، مغضوب خدا و سزاوار توبیخ است و از این رو، داستان مسجد ضرار عبرتى براى نیات فاسد مىباشد؛ زیرا پیامبر صلىاللهعلیهوآله پس از آن که اشخاصى را براى تخریب آن مأمور فرمود، عمار بن یاسر را فرستاد و دستور داد آن محل را مزبلهاى قرار دهند تا لاشههاى مردار را در آن بیفکنند.[8]
نیت پلید صاحبان مسجد ضرار در مطالب زیر خلاصه مىشود:
1 . تلاش براى ضرر رساندن به اهل مسجد قبا.
2 . مشورت با یکدیگر در حیله و مکر بر ضد اسلام به دور از چشم مؤمنان.
3 . امکان دادن به منافقان براى ترک نماز.
4 . ایجاد تفرقه و اختلاف بین مؤمنان.
5 . در کمین نشستن و انتظار کشیدن کسانى که با خدا و رسولش جنگیدهاند، تا شاید محاربى (به این مسجد) بیاید و جایى مناسب براى خویش پیدا کند و نیز گروهى را بیابد که آماده جنگ با رسول خدا صلىاللهعلیهوآله باشند.
لازم است که مساجد بر حسب نیاز منطقه ساخته شوند. از این رو، هنگامى که درباره مساجدى که حاجیان در راه مکه ساختهاند، از امام صادق علیهالسلام سؤال شد، فرمود: «به به، آنها از بهترین مساجدند، زیرا این مساجد بسیار مورد نیازند».[9]
2 . مال حلال
در زمان جاهلیت، خانه کعبه ویران شد، هنگامى که قریش خواستند آن را بازسازى کنند، یک نفر از آنها گفت: باید هر یک از شما پاکیزهترین مال خود را بیاورد، مالى که از راه حرام یا قطع رحم به دست آوردهاید، نیاورید.[10]
پس ما که در سایه شریعت محمد صلىاللهعلیهوآله هستیم چگونه باید باشیم؟!
روایت شده است: کسى که از مال حلالش مسجدى بسازد تا خداوند در آن عبادت شود، خداوند در بهشت خانهاى براى او بسازد،[11] چه این مسجد بزرگ باشد و چه کوچک، هر چند به قدر لانه مرغى باشد.[12]
حضرت على علیهالسلام هنگامى که شنید معاویه در شام، مسجدى ساخته است، او را سرزنش کرد و فرمود:
«سمعتک تبظ مسجدا من جبایه/ و انت بحمداللّه غیر موفق»
شنیدهام که از درآمد (نامشروع) مالیات مسجد مىسازى حال آن که تو، به حمداللّه موفق نمىشوى.
«کمطعمة الرمان مما زنت به / جرت مثلاً للخائن المتصدق»
هم چون زنى که از راه زنا، انار به دست مىآورد و انفاق مىکرد و این کار او مثلى شد براى شخص خائنى که صدقه مىدهد.
«فقال لها اهل البصرة والتقى/ لک الویل لا تزنى و لاتتصدص»[13]
اهل بصیرت و تقوا به آن زن گفتند: واى بر تو! زنا نکن و صدقه نیز نده.
زمانى که ساختن مسجد براى ریا و شهرتطلبى یا از مالهاى غصبى یا غشدار باشد، چگونه قلبها از خواندن نماز در آن آرامش پیدا کند؟!
3 . قربانى
هنگام ساختن مسجد، مستحب است که قوچى را قربانى کنند؛ زیرا امام صادق علیهالسلام از پیامبر صلىاللهعلیهوآلهنقل کرده است: «کسى که مسجد بسازد[14] باید قوچ فربهى را ذبح کند و گوشت آن را به مستمندان بدهد و بگوید: خداوندا، سرکشان جن و انس، و شیاطین را از من دور کن و این را بر من مبارک گردان».[15]
4 . شرایط محل بنا
ساختن مساجد بر روى قبرها جایز نیست. از امام صادق علیهالسلام درباره زیارت قبرها و ساختن مسجد در قبرستان سؤال شد، فرمود: زیارت قبور مانعى ندارد، ولى در قبرستان، مسجد ساخته نمىشود.[16]
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: در هر مکانى مىشود مسجد ساخت، مگر قبرستان و حمام[17] و دستشویى،[18] قبر مرا قبله و مسجد قرار ندهید؛ زیرا خداوند، یهود را لعنت کرده است چون آنان قبور پیامبران خود[19] را مسجد قرار دادند.[20]
جایز است کنیسهها[21] و کلیساها را مسجد قرار دهند. «عیص» مىگوید: از امام صادق علیهالسلامدرباره کنیسهها و کلیساها پرسیدم که آیا شایسته است ویران کردن آنها براى ساختن مسجد؟ فرمود: آرى.[22]
پیامبر صلىاللهعلیهوآله به اصحاب خود فرمود: «شما روم را فتح مىکنید. هرگاه کلیساى شرقى آن جا را فتح کردید، آن را مسجد قرار دهید».[23]
5 . ویژگىهاى بنا
الف) سقف: مستحب است مساجد رو باز و بدون سقف باشد؛ مسجد پیامبر صلىاللهعلیهوآله سقف نداشت... و همچون آلونک حضرت موسى علیهالسلام بود.[24]
امام صادق علیهالسلام فرمود: «رسول خدا صلىاللهعلیهوآله مسجد خود را با یک خشت بنا کرد، سپس بر تعداد مسلمانان افزوده شد، گفتند: اى رسول خدا! اگر امر فرمایى بر وسعت مسجد بیفزاییم، فرمود: آرى، پس بر وسعت آن افزوده شد و پیامبر صلىاللهعلیهوآله با یک خشت و نیم آن را بنا کرد. پس از آن تعداد مسلمانان بیشتر شد، گفتند: اى رسول خدا! اگر فرمان دهى بر وسعت مسجد بیفزاییم، فرمود: آرى، و امر فرمود تا بر وسعت آن افزوده شد و دیوار آن با دو خشت بنا شد. سپس حرارت آفتاب شدت یافت، مسلمانان گفتند: اى رسول خدا! اگر امر کنى براى مسجد، سایبانى درست کنیم، فرمود: آرى، و فرمان داد تا از تنه درخت خرما، ستونهایى در مسجد برپا کنند و سقف آن را با چوبه و سفال و گیاه بپوشانند. مسلمانان در مسجد بودند تا این که باران آمد و سقف مسجد چکه کرد، گفتند: اى رسول خدا! اگر فرمان دهى سقف مسجد را گلاندود کنیم. پیامبر صلىاللهعلیهوآله به آنها فرمود: نه باید آلونکى همچون آلونک حضرت موسى علیهالسلام باشد، همواره مسجد همانگونه بود تا آن حضرت از دنیا رفت».[25]
حلبى مىگوید: از امام صادق علیهالسلام درباره مسجد سقفدار سؤال شد که آیا نماز در آن کراهت دارد؟ فرمود: آرى، لیکن امروز به شما ضررى نمىرساند، اگر دوران حکومت امام عدل بود، مىدیدید که در این باره چگونه عمل مىکند.[26]
اولین کارى که قائم ما شروع مىفرماید این است که سقف مساجد را خراب مىکند و با فرمان آن حضرت، آلونکى همچون آلونک حضرت موسى علیهالسلام مىشود.[27]
ب) کنگره: مساجد باید بدون کنگره ساخته شوند. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «مساجد را بدون کنگره بسازید».[28]
نقل شده است: هرگاه حضرت قائم علیهالسلام قیام کند، هر مسجدى که داراى کنگره باشد، کنگره آن را خراب مىکند، تا همانند مساجد زمان پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله بشود.[29]
ج) مناره: در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله مسجد داراى مناره نبود[30] و بلال براى پیامبر صلىاللهعلیهوآله روى زمین اذان مىگفت.[31]
مستحب است که در مساجد، مناره روى دیوار باشد، نه این که در وسط مسجد قرار گیرد؛[32] زیرا موجب تنگ شدن فضاى مسجد مىشود و بین نمازگزاران مانع ایجاد مىکند.
بسیارى از فقیهان تصریح کردهاند که بلندتر بودن مناره از سقف مسجد، کراهت دارد؛ زیرا به سبب اشراف بر منازل همسایگان، موجب اذیت و آزار آنان مىشود.[33]
از امام على علیهالسلام نقل شده: آن حضرت، مناره بلندى را دید و فرمان داد تا آن را ویران کنند و فرمود: بالاتر از بام مسجد، اذان گفته نمىشود.[34]
د) وضوخانه: مستحب است وضوخانه و دستشویى بیرون از مسجد باشد؛ زیرا از رسول خدا صلىاللهعلیهوآله نقل شده است که فرمودند: «دستشویىها را کنار در مسجد قرار دهید.[35] چرا که مصلحت رفتوآمد کنندگان در آن است و بوى آنها نمازگزاران را اذیت نمىکند و از احتمال سرایت نجاست به مسجد جلوگیرى و نظافت آن رعایت مىشود و احترام مسجد محفوظ مىماند».[36]
هـ) نقاشى بر دیوار مسجد: تزیین مسجد و نقاشى صورت بر در و دیوار آن حرام است.[37]
پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «مسجدهاى خود را تزیین نکنید، آنگونه که یهود و نصارى معبدهاى خود را تزیین مىکنند».[38]
از امام کاظم علیهالسلام درباره مسجدى سؤال شد که در طرف قبله آن قرآن یا ذکر خدا نوشته مىشود؟ امام علیهالسلام فرمود: مانعى ندارد.[39] همچنین از آن حضرت درباره مسجدى سؤال شد که در طرف قبله آن با گچ یا رنگ نقاشى مىشود؟ فرمود: مانعى ندارد.[40]
از «ابىخدیجه» نقل شده است که گفت: در قبله مسجد امام صادق علیهالسلام دیدم که آیهالکرسى نوشته شده بود.
محراب در اصل، جایگاه بلندى است که شخص براى دفاع از اهل خود در آن مىجنگد. به مسجد نیز محراب گفته مىشود.[41]
و) محراب: محراب قبله مسجد و محترمترین مکان و جایگاه نماز امام جماعت است. سطح محراب باید از مکان نمازگزاران پایینتر یا هم سطح آن باشد. محراب را به این دلیل محراب مىگویند که امام در آن تنها و از مردم دور است[42] و بعضى گفتهاند: به این لحاظ محراب گفته شده است که هرگاه امام در آن بایستد، از این که دچار اشتباه و خطا گردد در امان نیست و از این رو مىترسد. برخى گفتهاند: محراب از ماده حرب گرفته شده است؛ زیرا امام در محراب با شیطان مىجنگد یا شخصى که در نماز به محراب توجه دارد، مثل کسى است که براى نماز با شیطان مىجنگد.
روایت شده که مسجد نبوى شریف در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله و خلفاى بعد، محراب نداشته است و نخستین کسى که محراب ساخت عمر بن عبدالعزیز بوده است. ساختن محراب با تورفتگى زیاد مکروه است، به طورى که در قبله مسجد، دو دیوار بسازند و سقفى برآن بار کنند. خلفاى ستمکار به علت ترس از دشمنانشان محرابها را اینگونه مىساختند.[43]
همچنین ساختن محرابها به شکل خانههاى کوچک مکروه است، زیرا شبیه قربانگاه مسیحیان و یهودیان مىشود. امام على علیهالسلام به تخریب اینگونه محرابها فرمان مىداد. از امام باقر علیهالسلام نقل شده است که فرمود: حضرت على علیهالسلام هرگاه اینگونه محرابها را مىدید، آنها را خراب مىکرد و مىفرمود: اینها شبیه قربانگاههاى یهودند.[44]
ز) کف مسجد: «ابناثیر»، در النهایه آورده است: مسلمین در صدر اسلام بر سنگریزههاى کف مسجد نماز مىگزاردند و بین صورت نمازگزاران و سنگریزهها حایلى وجود نداشت، و هنگام سجده کردن آنها را با دستهایشان هموار مىکردند، سپس از این کار نهى شدند؛ زیرا این کار، خارج از اعمال نماز و کارى عبث است و کار بیهوده در نماز جایز نیست و در صورت تکرار آن، نماز باطل مىشود.[45]
عمر دستور داد تا کف مساجد را با سنگریزه فرش کنند تا جاى نمازگزار نرمتر و راحتتر باشد.
از امام باقر علیهالسلام نقل شده است که فرمود: «هرگاه کسى از شما سنگریزهاى را از مسجد بیرون برد، باید آن را به جاى خودش برگرداند یا در مسجد دیگرى قرار دهد».[46]
امام رضا علیهالسلام چون از نماز فارغ مىشد، سجده طولانى به جا مىآورد تا این که عرق آن حضرت، سنگریزههاى مسجد را تر مىکرد.[47]
در روایتى آمده است: زمین را براى تو و امت تو پاک کننده و محل سجده قرار دادم.[48] نقل شده است: رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در مسجد خود معتکف شد. هوا ابرى شد و باران گرفت تا این که از سقف مسجد، آب جارى شد. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله را دیدند که در میان آب و گل سجده مىکند حتى آثار گل در پیشانى مبارکش دیده مىشد.[49]
از «امسلمه» نقل شده است: پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله یکى از غلامان ما را ـ که افلح نام داشت ـ دید که هنگام سجده کردن، محل سجده را فوت مىکند، پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: اى افلح! چهره خود را به خاک بمال.
ح) سجاده: «حمران» از صادقین علیهماالسلام[50] نقل کرده است که فرموند: «پدر من بر روى سجاده کوچکى ـ بافته شده از برگ خرما ـ نماز مىگزارد، آن سجاده را بر روى قالیچهاى مىگذاشت و بر آن سجده مىکرد و هرگاه سجاده وجود نداشت، سنگریزهاى بر روى قالیچه مىنهاد و بر آن سجده مىکرد[51] پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم نیز بر روى سجاده نماز مىگزارد».[52]
6 . تأسیس مسجد در خانه
حضرت على علیهالسلام خانهاى متوسط که در آن جز فرش و قرآنى نبود براى نماز خود برگزیده بود.[53] و نخستین مسلمانى که در خانه خود مکانى به عنوان مسجد قرار داد «عمار بن یاسر» بود.[54]
از پیامبر صلىاللهعلیهوآله درباره مردى سؤال شد که در منزلش نماز مىخواند سپس به مسجد مىآید و با جماعت نماز مىخواند، فرمود: «براى این مرد، دو بهره است».[55]
در بعضى از روایات آمده است: بهترین نماز، نمازى است که شخص در خانهاش بخواند به طورى که جز خداى عزّوجلّ او را نبیند و فقط رضاى او را طلب کند.[56] باید توجه داشت که در این دسته از روایات مقصود نماز شب یا نمازهاى مستحب دیگر از جمله نوافل است.
نماز شخص در منزلش با جماعت، برابر با بیست و چهار نماز است و نماز مرد در مسجد با جماعت معادل باچهلوهشت نماز است... ونماز فرادا در مسجد، معادل بیست و چهار نماز است و نماز فرادا در منزل مانند غبارى پراکنده است که در پیشگاه خدا قبول نمىشود. هرکس به سبب اعراض از مساجد، در خانهاش نماز جماعت بخواند، نماز او و کسانى که با او نماز خواندهاند، کامل نیست مگر این که عذرى براى رفتن به مسجد داشته باشد.[57]
در جامعه کنونى آیا دیده یا شنیدهاید که شخصى در خانه خود مکانى را به عنوان مسجد قرار دهد؛ یعنى محلى را به نماز اختصاص بدهد؟ در پاسخ خواهى گفت: مگر مىشود در خانه مسجد درست کرد؟ در خانهها جاى تمیز و پاکیزه کم یافت مىشود به خصوص در خانههایى که چندین کودک است. اما چنین امکانى هست و بسیار هم ثواب دارد. لذا چه نیکوست اگر در خانههایمان، محلى را به عنوان مسجد انتخاب کنیم و در خلوت بر گناهان خود گریه کنیم زیرا سبب تراکم اندوههاى ما این است که در خلوت اشکى نریختهایم، هر چیزى داراى وزن و قیمت و اندازهاى است مگر قطرات اشک سنجشپذیر نیست.
آرى، هیچ قطرهاى نزد خدا محبوبتر از قطره اشکى نیست که در تاریکى شب از ترس خدا و براى رضاى او ریخته شود.[58] از مسمع نقل شده است: امام صادق علیهالسلام براى من نوشت: «دوست دارم که در منزلت، یکى از اتاقها را مسجد قرار دهى، سپس دو جامه کهنه و خشن بپوشى، آنگاه از خدا بخواهى که تو را از آتش آزاد و به بهشت داخل کند و سخن بیهوده و حرف زور بر زبان نیاورى».[59]
روایت شده است، هنگامى که حضرت مریم علیهاالسلام به سن زنان رسید، حضرت زکریا علیهالسلام براى او محرابى در مسجد ساخت و در آن را وسط محراب قرار داد، به طورى که حضرت مریم علیهاالسلامبا نردبان به محراب مىرفت و به جز حضرت زکریا علیهالسلام کس دیگرى به آن محراب وارد نمىشد، که همه روزه آب و غذا و روغن براى حضرت مریم علیهاالسلام مىبرد، هر زمان که حضرت زکریا علیهالسلام به محراب وارد مىشد میوه تازه نزد حضرت مریم علیهاالسلام مىدید. زکریا از این موضوع در تعجب بود. حضرت مریم مىگفت: این روزى از نزد خدا و از بهشت است.[60] همچنین حضرت فاطمه علیهاالسلام سرور زنان جهان در محراب خود نماز مىخواند.[61]
البته گمان نرود که مقصود از این سخن، عزلت و رهبانیت است[62] بلکه منظور نماز شب و دیگر نمازهاى مستحبى است؛ زیرا کسى که خدا را در نهان یاد کند، بسیار یاد کرده است.[63]
آداب همسایگى با مسجد
روایت شده که حریم مسجد، چهل زراع و همسایه آن[64] چهل خانه از چهار طرف است.[65] هرکس از همسایگان مسجد که صداى اذان را بشنود و در مسجد حاضر نشود، نمازش کامل نیست.[66]
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله با همسایگان مسجد شرط کرد که هنگام نماز در مسجد حاضر شوند.[67]
نماز همسایه مسجد زمانى کامل است که در مسجد بخواند مگر این که بیمار باشد و یا عذر دیگرى داشته باشد.
از امام باقر علیهالسلام نقل شده است: «نماز همسایگان مسجد، کامل نیست در صورتى که به مسجد حاضر نشوند مگر این که مریض یا گرفتار باشند».[68]
در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآله عدهاى از مسلمانان هنگام نماز، دیر به مسجد مىآمدند، پیامبر صلىاللهعلیهوآلهفرمود: «گروهى نماز در مسجد را ترک مىکنند، به زودى فرمان مىدهیم که هیزم بیاورند و در خانههاى آنها گذارند و به آتش کشند».[69]
مرد نابینایى به محضر پیامبر صلىاللهعلیهوآله آمد و گفت: اى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله! من نابینا هستم،[70] چه بسا صداى اذان را مىشنوم ولى کسى که مرا به نماز جماعت راهنمایى کند، نمىیابم. پیامبر صلىاللهعلیهوآله به او فرمود: «از منزل خود تا مسجد ریسمانى ببند و به جماعت حاضر شو».[71]
در کوفه به امیرمؤمنان علیهالسلام خبر دادند که گروهى از همسایگان مسجد هنگام نماز جماعت در مسجد حاضر نمىشوند، امام فرمود: «باید به نماز جماعت ما حاضر شوند یا از ما دور شوند تا همسایه یکدیگر نباشیم».[72]
هر کس از جماعت مسلمانان اعراض کند، عدالت او ساقط و کنارهگیرى از او لازم است و کسى که به جماعت مسلمانان ملتزم باشد، غیبت او حرام و عدالت او ثابت است.[73]
اینها گوشهاى از روایات و احادیث درباره لزوم رعایت حق همسایگى مسجد بود. اما حقیقت آن است که وقتى حق همسایگى خانهها مراعات نمىشود، حق مساجد نیز مراعات نخواهد شد؛ زیرا اساس همسایگى همان برادرى و تعهد و حفظ دارایىها و بستن چشم از محرمات و کمک و همکارى متقابل است. علاوه بر این در همسایگى مساجد تهذیب نفوس مىشود.
بعضى از همسایگان مسجد به علل گوناگون با مسجد رابطه ندارند و این حالت بهطور غیرمستقیم بر روحیه افراد جوان خانواده اثر مىگذارد. راه حل این مشکل به این است که امام جماعت مسجد به دیدار اهل خانههاى مجاور مسجد برود و با روحیات آنها آشنا شود و حق همسایگى مسجد و ثوابى را که انسان با رعایت آن مىبرد براى آنها توضیح دهد. همچنین از عواملى که مانع آمدن آنها به مسجد مىشود آگاه شود و به صورتى که در آینده در قلب آنها اطمینان حاصل شود، آن موانع را برطرف کند.
آداب تکریم مساجد
ابوبصیر گوید: از امام صادق علیهالسلام علت تعظیم و تکریم مساجد را پرسیدم؟ امام فرمود: «از این نظر تعظیم مساجد امر شده است که آنها خانههاى خدا در روى زمیناند».[74]
همچنین از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: «ملعون است، کسى که احترام مسجد را حفظ نکند. اى یونس! مىدانى چرا خداوند، حق مساجد را بزرگ شمرده و این آیه را نازل کرده است: «و ان المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا»[75] زیرا یهود و نصارا هرگاه به معبدهاى خود وارد مىشدند، به خداى متعال شرک مىورزیدند، لذا خداوند سبحان، به پیامبر خود امر کرد که در مساجد، خدا را به وحدانیت یاد و او را عبادت کنند».[76]
مهمترین کارها براى بزرگداشت مساجد عبارتاند از:
1 . خوشبو کردن مساجد با چیزهاى معطر. مستحب است این کار در روز[77] یا شب جمعه باشد. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله امر فرمود که مسجد را روز جمعه خوشبو کنند.[78]
2 . خوشبو کردن و پوشیدن لباسهاى نیکو،[79] با طهارت بودن،[80] و با آرامش و متانت[81] به سوى مسجد رفتن.
3 . خوددارى از خوردن چیزهایى که بوى آنها نمازگزاران را اذیت مىکند.
از امام صادق علیهالسلام درباره خوردن سیر و پیاز و تره سؤال شد؟ فرمود: «خوردن آنها چه پخته و چه خام مانعى ندارد؛ همچنین خوردن سیر براى مداوا مانعى ندارد، لکن هرگاه کسى سیر خورد به مسجد نرود؛[82] زیرا اذیت کردن مسلمانان با بوى سیر کراهت دارد[83] و از هر چیزى که مردمان اذیت مىشوند، فرشتگان نیز اذیت مىشوند».[84]
4 . به جاى آوردن دو رکعت نماز تحیت مسجد. حضرت على علیهالسلام فرمود: «هرگاه وارد مسجد شدى بدان که از جمله حقوق مسجد این است که دو رکعت نماز بخوانى.[85] از میان مسجد عبور نکنید، مگر اینکه دو رکعت نماز در آن بخوانید».[86]
5 . با نعلین یا کفش وارد مسجد نشوید. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «به هنگام ورود به مساجد، ته کفش خود را وارسى کنید».[87]
6 . در مسجد آب دهان و آب بینى نیندازید. کسى که آب بینى در مسجد بیندازد گناه کرده است.[88] کسى که خلط سینه خود را براى پاکیزه نگه داشتن مسجد به اندرون خود برگرداند، هیچ دردى در اندرون او نباشد، مگر این که درمان شود.[89]
نقل شده است که پیامبر صلىاللهعلیهوآله وارد مسجد شد، در حالى که شاخه خرمایى در دست آن حضرت بود، خلط سینهاى را در مسجد دید، پس آن را پاک کرد، سپس با حالت خشم به مردم فرمود: «آیا کسى از شما دوست دارد که با مردى روبهرو شود و آب دهان به صورت او بیفکند؟ هر یک از شما که به نماز مىایستد با خدایش روبهرو مىشود».[90]
7 . بعد از شنیدن اذان نباید از مسجد بیرون رفت. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «کسى که در مسجد، صداى اذان را بشنود و بدون سبب از مسجد بیرون رود، منافق است، مگر این که بخواهد برگردد».[91]
هرگاه مؤذن بگوید: قد قامت الصلاة، سخن گفتن بر اهل مسجد حرام است، مگر این که از مناطق گوناگون جمع شده و امام جماعتى نداشته باشند. در این صورت،
اگر یک نفر به دیگرى بگوید: فلانى به عنوان امام جلو برود، مانعى ندارد.[92]
8 . نباید سنگریزه[93] و هسته خرما در میان مسجد پرتاب کرد و سقز (آدامس) جوید. روایت شده است: پیامبر صلىاللهعلیهوآله مردى را دید که سنگریزه درون مسجد مىاندازد، فرمودند: «سنگریزهها همواره آن شخص را لعنت مىکنند تا به زمین بیفتند».[94]
امام باقر علیهالسلام فرمود: «پرتاب سنگریزه و جویدن کُندُر (نوعى سقز) از اعمال قوم لوط است».[95]
9 . رعایت پوشش و حیا و عفاف. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «نمایان ساختن ناف و ران در مسجد مانند نمایان کردن عورت است».[96]
10 . نباید در مسجد خوابید. از جابر نقل شده است: «در مسجد خوابیده بودیم در حالى که حضرت على علیهالسلام همراه ما بود، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله بر ما وارد شد و فرمود: برخیزید و در مسجد نخوابید. ما برخاستیم تا از مسجد خارج شویم، پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: اما تو اى على! بخواب؛[97] زیرا خداى متعال براى تو حلال ساخته آنچه را براى من حلال ساخته است. گویا تو را بر لب حوض کوثر مىبینم که در دست تو عصایى از چوب عوسج است[98] و آنها را منع مىکنى».
هرکس در مسجد بدون عذر بخوابد خداوند او را به درد بىدرمان مبتلا کند.[99] هرگاه کسى در مسجد چرت بزند باید از جاى خود حرکت کند و به جاى دیگر برود.[100]
11 . در مسجد نباید شمشیر و مانند آن را از نیام بکشد؛[101] زیرا رسول خدا صلىاللهعلیهوآله نهى فرمود که در مسجد شمشیر کشیده یا در آن تیرى اصلاح شود.[102]
در احادیث آمده است: «در مسجد سلاح نکشید، کمان برندارید و تیر نزنید.[103] صدا را در مسجد بلند نکنید و به کارهاى باطل نپردازید... و مادامى که در مسجد هستید، کارهاى لغو را ترک کنید که اگر اینها را مراعات نکردید روز قیامت جز خود را ملامت نکنید».[104]
12 . نباید مسجد را محل خرید و فروش و اجراى حدود و تجمع دیوانگان قرار داد. زیرا امام صادق علیهالسلام فرمود: «در مساجد از خرید و فرش و اجراى حدود اجتناب کنید و از ورود دیوانگان به مسجد جلوگیرى کنید.[105] هرگاه کسى را دیدید که در مسجد خرید و فروش مىکند،[106] به او بگویید خدا در تجارت تو سودى قرار ندهد».[107]
13 . در مسجد، شعرى که حاوى دنیا و لذایذ آن باشد، نخوانید و گمشدهاى را طلب نکنید. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «اگر کسى را دیدید که در مساجد شعر مىخواند به او بگویید: خداوند دهانت را بشکند، مسجد براى قرائت قرآن برپا شده است».[108]
اما خواندن شعرى که در آن هدایت و بصیرت و مربوط به دین باشد، مانعى ندارد. حسان بن ثابت، از جمله شاعران پیامبر صلىاللهعلیهوآله بود، نقل شده است: عمر حسان را در مسجد در حالى که شعر مىخواند، دید. عمر با گوشه چشم از روى خشم به او نگاه کرد، حسّان گفت: شعر خواندم درحالى که شخصى بهتر از تو (پیامبر) درمسجد بود، سپس به ابوهریره توجه کرد و گفت: آیا نشنیدى که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله مىفرمود: (خدایا) از من اجابت کن، خدایا حسان را به وسیله روحالقدس تأیید کن؟ ابوهریره گفت: آرى.[109]
روایت شده است که چون دعبل، به شهر قم وارد شد، اهل قم از او خواهش کردند که قصیدهاى بخواند. دعبل! امر کرد که مردم در مسجد جامع اجتماع کنند. وقتى مردم جمع شدند، او بر بالاى منبر رفت و قصیده خود را خواند، وقتى مجلس تمام شد، مردم مال و جامههاى زیادى به او صله دادند.[110]
«اگر کسى را دیدید که در مسجد، گمشدهاى را طلب مىکند، سه بار به او بگویید: هرگز آن را پیدا نکنى».[111]
14 . نظافت و روشنایى مسجد را رعایت کنید؛ روایت شده است: بهشت و حورالعین طلب مىکنند کسانى را که مساجد را جارو مىکنند و خار و خاشاک آن را جمع مىکنند.[112]
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «اگر کسى در یکى از مساجد خدا چراغى روشن کند،[113] فرشتگان و حاملان عرش براى او استغفار کنند تا زمانى که در آن مسجد، نورى از آن چراغ باشد.[114] هر کس دوست دارد که لحدش تاریک نباشد، باید مساجد را روشن کند».[115]
در جامعهاى که کسى براى خانه خود احترام و ارزش قایل نیست و هرچه هواى نفس بگوید عمل مىکنند و فرمان خدا و پیامبر صلىاللهعلیهوآله و آنچه را عرف در اجتماع خانه اقتضا دارد، ترک مىکنند، چگونه مىتوان از آنها امید داشت که احترام خانههاى دیگران را حفظ کنند.
بنابراین، باید آگاه باشیم و در برابر هر یاوهاى که از زبان متجاوزان درخصوص حریم همسایه خارج مىشود، ساکت نباشیم و این، کار جداگانهاى را همراه با تعقل و به کار بردن الفاظ خوب مىطلبد تا احساس شود که وى اصلاح شده است، نه فاسد. و هرگاه با این مقدار اصلاح نشد، شدیدتر برخورد شود تا اصلاح شود. هنگامى که احترام خانه همسایه نگه داشته شود، طبیعى است که احترام مساجد بیشتر از آنچه هست رعایت مىشود چرا که آنها خانههاى خدا هستند و زمانى که پدران، ملزم به احترام همسایه باشند، بعید است که فرزندان بهویژه جوانان، احترام همسایه را حفظ نکنند، زیرا فرزندان، مطیع پدران هستند و آداب اجتماعى را از ایشان یاد مىگیرند.
آداب رفتن به مساجد
امام صادق علیهالسلام هرگاه (از خانه) براى نماز بیرون مىرفت، مىفرمود: «بار خدایا! من از تو به حق سائلانت سؤال مىکنم و به حق بیرون شدنم از این محل، زیرا به سبب سرمستى و گردنکشى و خودنمایى و شهرتطلبى، خارج نشدهام، بل براى طلب خشنودى و پرهیز از غضب تو خارج شدهام، پس به عافیت خود مرا از آتش معاف کن».[116]
پاسخ به نداى مؤذن، کفاره گناهان است،[117] و رفتن به مسجد، اطاعت خدا و رسول است.[118] خدا به چیزى عبادت نشده است که بهتر از خاموشى و رفتن به خانه او باشد.[119] از جمله چیزهایى که خداوند به سبب آن، گناهان را محو مىکند، مداومت در رفتن به مساجد است.[120]
کسى که درست وضو بگیرد و به سوى مسجد برود، به هر قدمى که برمىدارد[121] حسنهاى براى او نوشته و سیئهاى از او محو مىشود و یک درجه بالا برده مىشود.[122]
از امام على علیهالسلام نقل شده است: «کسى که با طهارت کامل به مسجد مىرود، در نماز است مادامى که با طهارت باشد.[123] آگاه باش! و کسانى را که در تاریکىها به مسجد مىروند، به نور درخشنده در روز قیامت بشارت بده».[124]
نقل شده است: خانه عدهاى از مسلمانان از مسجد دور بود، از این رو خواستند به نزدیکى مسجد، نقل مکان کنند.[125] این آیه نازل شد: «فَنَکْتُب ما قَدَّموا و آثارَهُم». پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «در خانههاى خود بمانید زیرا آثار قدمهاى شما نوشته مىشود و براى هر گامى، یک حسنه براى شما منظور مىگردد.[126] به راستى هرچه از مسجد دورتر باشید، اجر بیشترى دارید».[127]
بر شما باد رفتن به مساجد، و به مساجد نروید مگر این که پاک، با قلبهاى سالم و تسلیم خدا باشید. از این رو برداشتن گامها منحصرا بدن را از آتش حفظ نمىکند، بل طهارت و نیت خالص براى خدا بدن را از آتش حفظ مىکند. زیرا از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت شده است: «(روز قیامت) امر مىشود که مردانى را به سوى آتش ببرند، خداى متعال به مالک دوزخ مىگوید: به آتش بگو: قدمهاى آنان را مسوزان زیرا اینها به مساجد مىرفتند... مالک دوزخ به آنان مىگوید: عمل شما در دنیا چه بود؟ مىگویند: ما براى غیر خدا عمل مىکردیم».[128]
اگر در راه رفتن به مسجد از دنیا بروید خداوند هفتاد هزار فرشته را بر شما موکل مىکند تا در قبر شما را عیادت کنند و هنگام تنهایى با شما انس بگیرند و براى شما استغفار کنند تا زمانى که از قبر برانگیخته شوید.[129] پس باید نیت براى خدا باشد تا ثواب ببریم و از زائران خانه خدا باشیم.
اهل معرفت گویند: هرگاه به مسجد رسیدى، باید بدانى که به درگاه پادشاهى بزرگ آمدهاى که جز پاکیزگان، قدم بر بساط او نگذارند و جز صدیقان، اجازه همنشینى با او ندارند.[130] مساجد، بازار آخرتاند؛ هر کس به آنها وارد شود، مهمان خداست، پذیرایى او آمرزش و هدیه او کرامت است.[131]
مساجد یکى از شش مکانى هستند که خداوند آنها را در روى زمین فضیلت داده است.[132] بنابراین نباید وارد آنها شد مگر این که با طهارت[133] و با قلبهاى پاکیزه و دیدگان فروهشته و دستهاى پاک باشیم. هنگام ورود به مسجد پاى راست را قبل از پاى چپ بگذار[134] و بگو: «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم،[135] بسم اللّه[136] و على اللّه توکلت و لاحول و لاقوة الا باللّه،[137] السلام علیک ایها النبى و رحمة اللّه و برکاته اللهم صل على محمّد و آل محمّد و افتح لنا باب رحمتک، واجعلنا من عمار مساجدک،[138] و اعصمنى من الشیطان الرجیم و من شر ما خلقت».[139]
هرگاه وارد مسجد شدى و مردم در حال نماز بودند، بر آنها سلام کن، و هرگاه کسى بر تو سلام کند، جواب او را بده چرا که عمار بن یاسر، بر پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله گذشت در حالى که آن حضرت نماز مىخواند، عمار گفت: «السلام علیک یا رسول اللّه و رحمة اللّه برکاته». پیامبر صلىاللهعلیهوآلهسلام او را پاسخ داد.[140]
سپس دو رکعت نماز تحیت مسجد مىخوانى، پیش از آن که بنشینى زیرا از ابوذر نقل شده است: بر رسول خدا صلىاللهعلیهوآله وارد شدم در حالى که آن حضرت، تنها در مسجد نشسته بود. پیامبر صلىاللهعلیهوآله به من فرمود: «اى ابوذر! براى مسجد، تحیتى است». عرض کردم، تحیت مسجد چیست؟ فرمود: «دو رکعت نماز تحیت است که به جاى آورى،[141] هرگاه یکى از شما به مسجد بیاید، پیش از این که بنشیند، باید دو رکعت نماز بخواند.[142] از میان مساجد عبور نکنید مگر این که دو رکعت نماز در آنها بخوانید».[143]
این فرمان به لحاظ احترام مساجد است و باید به آن ملتزم باشیم اما متأسفانه اغلب نمازگزاران به آن عمل نمىکنند، محبوبترین بندگان نزد خدا کسى است که قبل از همه به مسجد وارد و آخر خارج شود.[144] بهترین روزها، روز جمعه است زیرا از ابوذر غفارى نقل شده است که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود:
«زمانى که روز جمعه فرا مىرسد، خداى متعال، فرشتگانى را مىفرستد که با آنان قلمهایى از طلا و صحیفههایى از نقره است؛ آنها مىآیند و بر در مسجد مىایستند و نامهاى کسانى را که به مسجد مىآیند، به ترتیب اولویت مىنویسند، هرگاه نامها را نوشتند... در صفهاى جماعت به جستوجو مىپردازند و جویاى کسانى مىشوند که به جماعت حاضر نشدهاند.مىگویند: فلانى کجاست؟ گفته مىشود: او مریض است. فرشتگان مىگویند: خدایا او را شفا ده تا به نماز حاضر شود، باز مىپرسند، فلانى کجاست؟ مىگویند: به سفر رفته است، فرشتگان مىگویند: خدایا او را به سلامت برگردان، زیرا او اهل نماز جمعه است، باز مىگویند: فلانى کجاست؟ مىگویند: از دنیا رفته است، ملائکه مىگویند: خدایا او را بیامرز چرا که او نماز جمعه را به پا مىداشت».[145]
هرگاه بخواهى حاجتت برآورده شود ـ زمانى که از خدا درخواست حاجت مىکنى ـ باید درود و رحمت بر پیامبر صلىاللهعلیهوآله بفرستى. ابوکهمس گوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که مىفرمود: «مردى وارد مسجد شده و پیش از ثناى خدا و درود بر پیامبر صلىاللهعلیهوآله سخن گفت، پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: این بنده در دعاى خود شتاب کرد؛ سپس مرد دیگرى وارد مسجد شد ثنا و ستایش از خدا کرد و صلوات بر رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهفرستاد، پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: از خدا بخواه که به تو عطا مىکند».[146]
بنابراین، در مساجد نماز و دعا زیاد بخوانید و در مکانهاى گوناگون آن نماز بگذارید زیرا هر مکانى روز قیامت براى نمازگزار شهادت مىدهد.[147] بهترین قدمهایى که وارد مسجد خدا مىشود، قدمهاى جوانان است؛ هر گاه پاى راست خود را به مسجد نهد، فرشتگان مىگویند، خدا تو را بیامرزد.[148]
آداب حضور در مسجد
هرگاه در مسجد نشستى، مستحب است رو به قبله باشى[149] و هرگاه شخصى خواست در کنارت بنشیند براى او جا بازکن؛ روایت شده است که مردى وارد مسجد شد، در حالى که رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهتنها در مسجد نشسته بود، پیامبر صلىاللهعلیهوآله براى او جا باز کرد، آن مرد گفت: مکان وسیع است اى رسول خدا! پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: از جمله حقوق برادران مسلمان این است هرگاه دیدید مىخواهند پهلوى شما بنشینند، براى ایشان جا باز کنید.[150]
رسول خدا صلىاللهعلیهوآله هر گاه وارد مسجد مىشد، مردم به احترام آن حضرت از جابر مىخواستند، اما پیامبر صلىاللهعلیهوآله آنان را نهى مىکرد و مىفرمود که تنها براى او در مجلس جا باز کنند.[151] خداى تعالى فرموده است: «اذا قیل لکم تفسحوا فى المجالس فافسحوا یفسح اللّه لکم».[152]
نشستن در مسجد و انتظار نماز کشیدن، عبادت است، مادامى که حدثى پیش نیامده است،[153] گفته شد: حدث چیست اى رسول خدا؟ فرمود: غیبت کردن است.[154] سخن ظالمانه در مسجد، حسنات را از بین مىبرد.[155] بهترین اهل مسجد کسانى هستند که بیشتر به یاد
خدا هستند.[156]
کسى که در مسجد نشسته، با خداى خود نشسته است، از این روست که جز سخن خیر نباید گفت.[157]
بنابراین، در مسجد هر سخنى لغو است مگر این که قرآن یا ذکر خدا یا سؤال از خیر یا اعطاى خیر[158] یا سؤال از علم و دانشى باشد. بازار مسلمانان هم چون مسجد آنهاست، هر کس به مکانى سبقت بگیرد، تا شب اولویت دارد.[159]
نقل شده که مردى به امام صادق علیهالسلام عرض کرد: گاهى در مکه یا مدینه یا حایر امام حسین علیهالسلام و یا در جاهایى که فضیلت دارد، هستیم. چه بسا پیش مىآید که شخصى از جاى خود بیرون مىرود تا وضو بگیرد، در همین حال، شخص دیگرى مىآید و در جاى او مىنشیند، امام فرمود: «کسى که به مکانى سبقت بگیرد، در آن روز و شب به آن مکان سزاوارتر است».[160]
کسى که در مسجد بعد از نماز، منتظر نماز دیگر مىماند، مهمان خداست و بر خدا حق است که مهمان خود را احترام کند.[161]
نشستن در مسجد از طلوع فجر تا طلوع آفتاب، سریعتر از مسافرت در روى زمین روزى را جلب مىکند.[162]
امیرالمؤمنین علیهالسلام هر روز در مکانى از مسجد اعظم(کوفه) مىنشست و بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب تسبیح مىگفت.[163]
نقل شده است که عثمان مظعون به رسول خدا صلىاللهعلیهوآله گفت: مىخواهم راهب شوم و براى عبادت عزلت گزینم، آن حضرت فرمود: «این کار را نکن؛ زیرا رهبانیت امت من نشستن در مساجد[164] و انتظار میان دو نماز است».[165]
کسى که مساجد خانه او باشد خداوند عاقبت کار او را با راحتى و رحمت و عبور آسان
از پل صراط به سوى بهشت ختم مىکند.[166] از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است: «نشستن در مسجد براى من بهتر است از نشستن در بهشت زیرا در بهشت خشنودى خودم و در مسجد خشنودى پروردگارم است».[167]
بنابراین نشستن خود را براى غیر خدا قرار مده، مانند این که منتظر شخصى باشى یا براى استراحت یا ریا یا اتلاف وقت به مسجد بروى. هرگاه خداوند صدق نیت تو را هنگام نشستن در مسجد ببیند، با نظر رأفت و رحمت و مهربانى به تو نگاه مىکند و تو را به آنچه دوست مىدارد و مىپسندد، موفق مىکند.
فایده حضور مساجد
در روایات اسلامى، فوایدى بسیار براى حضور در مسجد برشمرده شده است که برخى از آنها را یادآور مىشویم:
1 . برادرى که در راه خدا به دست مىآورى؛ کسى که به مسجد مىرود، دست کم یکى از سه فایده را مىبرد... برادرى که در راه خدا به دست مىآورد، مرد مسلمان بعد از اسلام، هیچ فایدهاى را به دست نیاورده است که مانند برادرى در راه خدا باشد.[168]
2 . فراگرفتن دانش یا آیه محکمى (از آیات قرآن) یا سخنى که او را هدایت کند یا از هلاکت نجات دهد.[169]
3 . رحمت الهى شامل حال او مىشود و گاهى با دعاى او، خداوند بلا را از او دور مىکند زیرا نقل شده است: کسى که در رفتن به مسجد مداومت کند، به رحمت منتظرهاى دست یابد،[170] هرگاه رحمت بر اهل مسجد نازل شود، ابتدا بر امام، سپس بر کسانى که طرف راست امام هستند و سرانجام بر دیگران نازل مىشود.[171]
(کسى که به مسجد مىرود) یا رحمت یا روزى نصیب او مىشود؛ از امام حسین علیهالسلام نقل شده است: «قوىترین عامل براى جلب روزى... حضور در مسجد، پبش از اذان و مداومت بر طهارت است».[172]
یا در مسجد دعایى مىکند که خدا بلاى دنیا را از او دفع مىکند[173] یا براى برآورده شدن حاجتى به مسجد مىرود؛ امام صادق علیهالسلام فرمود: «حاجتى از خدا داشتم، در گرماى نیم روز (براى فضاى آن) به مسجد رفتم، زیرا هرگاه حاجتى داشته باشم به مسجد مىروم».[174]
یا براى رفع غم به مسجد برود. امام صادق علیهالسلام فرمود: «چه مانع مىشود شما را که هرگاه غمى از غمهاى دنیا به شما روى آورد، وضو بگیرید و به مسجد بروید، دو رکعت نماز بخوانید و بعد نماز دعا کنید».[175]
4 . ترک کارهاى زشت و ناپسند، به سبب حیا از نمازگزاران یا به دلیل ترس از خدا! حضرت على علیهالسلام فرموده است: «کسى که اهل مسجد است به یکى از هشت چیز دست یابد... گناهى را که به سبب ترس یا حیا ترک مىکند».
5 . ضبط افعال نماز به طور صحیح؛ نقل شده است که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله وارد مسجد شد، انس بن مالک را دید که نماز مىخواند، و به اطراف خود نگاه مىکند. پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: «اى انس! همانند کسى که نماز وداع مىخواند، نماز بخوان، چنین در نظر بیاورید که پس از این هیچگاه نمازى نمىخوانى، چشمهایت را به محل سجدهات بدوز و به کسانى که طرف راست و چپ تو هستند هیچ توجهى نکن. بدان که تو در برابر کسى هستى که تو را مىبیند ولى تو او را نمىبینى».[176]
از امام باقر علیهالسلام نقل شده است: مردى وارد مسجدى شد که پیامبر صلىاللهعلیهوآله در آن مسجد بود، آن مرد هنگام نماز شتابزده به سجده مىرفت و برمىخاست، پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرمود: همانند کلاغ دانه چید، اگر این مرد (در این حالت) بمیرد[177] بر غیر دین محمد مرده است.[178]
در کتاب ربیعالابرار نقل شده است که مردى اعرابى، نماز خود را با بىحوصلگى و بىحالى به جا آورد، حضرت على علیهالسلام با تازیانه به سوى او رفت و فرمود: نمازت را دوباره بخوان، (او اعاده کرد) هنگامى که از نماز فارغ شد، امام فرمود: آيا این بهتر است یا نماز اولى؟ او گفت: اولى؟ امام فرمود: چرا؟ گفت: زیرا نماز اول را براى خداى متعال خواندم و دومى را از ترس تازیانه به جا آوردم، حضرت على علیهالسلام خندید.[179]
6 . مسجد براى واردین امان است، و به وسیله آن خدا عذاب را برطرف مىکند؛ در روایتى آمده است؛ اگر کسانى که مساجد مرا آباد مىکنند،[180] نبودند، البته عذاب بر آنها نازل مىکردم.[181]
رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرموده است: «خورشید و ماه براى مرگ و زندگى هیچ کس نمىگیرند، لیکن این دو، دو آیه از آیات الهى هستند، هرگاه این آیات را دیدید، براى نماز به سوى مساجد خویش بشتابید».[182]
از امام باقر علیهالسلام نقل شده است: «زلزلهها، گرفتن خورشید و ماه و بادهاى وحشتناک از نشانههاى قیامتاند، هرگاه یکى از این علامتها را دیدید، روز قیامت را به یاد آورید و به مساجد خود پناه ببرید».[183]
7 . براى مساجد اوتادى هستند، همنشین آنها فرشتگاناند که از آنان دلجویى مىکنند اگر حاجتى داشته باشند، فرشتگان به آنها کمک مىکنند اگر بیمار شوند، از آنها عیادت و اگر غایب باشند، از حال آنان پرسوجو مىکنند و اگر حاضر باشند، گویند: خدا را یاد کنید.[184]
8 . اهل مسجد در آخرت ثواب بسیار مىبرند و از کسانى خواهند بود که در سایه رحمت خداوند جاى دارند، روزى که هیچ سایهاى جز سایه او نباشد... مسلمانانى که هرگاه از مسجد بیرون مىروند، قلب ایشان متوجه مسجد است تا زمانى که برگردند.[185]
همه مطالبى که یادآور شدیم در این سخن امیر مؤمنان على علیهالسلام جمع شده است که فرمود «کسى که به مسجد رفت و آمد کند به یکى از هشت چیز دست یابد:[186] برادرى که در راه خدا به دست آورد، یا علم تازهاى تحصیل کند، (یا آیه محکمى یا رحمت منتظرهاى، یا سخنى که او را از هلاک نگه دارد، یا سخنى بشنود که او را هدایت کند) یا گناهى را از روى ترس یا حیا ترک کند».[187]
بنابراین هرگاه به خانه خدا وارد مىشوى از فوایدى که خدا براى تو مهیا کرده است، خود را محروم مکن، بیشترین فایده را جوانى مىبرد که آنچه را در مسجد گفته مىشود کاملاً فرا گیرد و در سلوک وى اثر گذارد، برخلاف پدران چرا که آنها به مشکلات و اندوههاى دنیا گرفتارند.
آداب خروج از مسجد
هرگاه قصد کردى از مسجد بیرون بروى، نخست پاى چپ را بیرون بگذار[188] و بگو: «اللهم انى اعوذبک من ابلیس و جنوده[189]، اللهم صل[190] على محمّد و آل محمّد و افتح لنا باب فضلک».[191]
«هرگاه این کار را کردى، فرشتگان مىگویند: خدا تو را حفظ کرد و حوایج تو را برآورده ساخت و پاداش تو را بهشت قرار داد».[192] مستحب است جلو در مسجد توقف کنى و این دعا را بخوانى: «اللهم دعوتنى فاجبت دعوتک و صلیت مکتوبتک و انتشرت فى ارضک کما امرتنى، فاسئلک من فضلک العمل بطاعتک و اجتناب سخطک[193]، و الکفف من الرزق برحمتک».[194]
مبادا در خروج از مسجد شتاب کنى چرا که این کار، موجب فقر است. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرموده است: «بیست خصلت، موجب فقر است، از جمله آنها تعجیل در خروج از مسجد و صبح زود به بازار رفتن است».[195]
مبادا بىسبب از مسجد بیرون روى، پیامبر صلىاللهعلیهوآله فرموده است: «کسى که هنگام اذان در مسجد باشد و بدون سبب از آنجا بیرون رود، منافق است مگر این که بخواهد برگردد.[196] یا این که براى تحصیل طهارت بیرون رفته باشد».[197]
آداب اعتکاف در مسجد
اعتکاف و عکوف به معناى اقامت در جایى و ملازم بودن چیزى یا جایى است... برابر نوشته «لسان العرب»: اعتکاف، مأخوذ از عکف على الشىء است، یعنى به آن روى آورد، در حالى که مواظب بود و صورت خود را برنگرداند. برخى گفتهاند: عکف یعنى اقام، اقامت کرد و از همین قبیل، سخن خداى متعال است: « ظلت علیه عاکفا»[198] یعنى مقیما؛ عکوف به معناى اقامت در مسجد است؛ خداى تعالى فرموده است: «و انتم عاکفون فى المساجد»[199] یعنى در حالى که در مساجد اقامت کردهاید. به کسى که ملازم مسجد است و بر عبادت در مسجد پایدارى مىکند، عاکف و معتکف مىگویند و گفته شده است: اعتکاف به معناى همنشینى مخصوص است.[200]
در کتاب شرائعالاسلام آمده است: اعتکاف همان درنگ طولانى در مسجد براى عبادت است و جز از مکلّف مسلمان، پذیرفته نمىشود.[201]
شرایط اعتکاف، نیت و روزه است. اعتکاف بدون روزه صحیح نیست[202] و حداقل اعتکاف سه روز است.[203]
هرگاه دهه آخر ماه فرا مىرسید، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در مسجد معتکف مىشد، خیمهاى از مو براى آن حضرت برپا مىکردند، دامن به کمر مىزد و رختخواب خود را جمع مىکرد.[204]
در خبر ابوالعباس از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: «رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در دهه اول ماه رمضان معتکف شد، سپس مرتبه دوم در دهه وسط معتکف شد، آن گاه در مرتبه سوم در دهه آخر ماه معتکف شد، پس از آن همواره رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در دهه آخر ماه معتکف مىشد».[205]
امام صادق علیهالسلام فرمود: «اعتکاف صحیح نیست مگر در بیستم ماه رمضان».[206]
در جواهرالکلام آمده است: شرط روزهدارى در اعتکاف به مانند شرط طهارت در نماز است... چه این که روزه واجب باشد یا مستحب، روزه رمضان باشد یا غیر رمضان، و هیچ اختلافى در این زمینه وجود ندارد بلکه از کتاب المعتبر[207] نقل شده که فتواى علماى ما همین است.[208]
در کتاب شرائعالاسلام آمده است: اعتکاف صحیح نیست مگر در زمانى که روزه صحیح باشد و اعتکاف کنندگان باید از کسانى باشند که روزه آنان صحیح است. بنابراین، اگر کسى در عید فطر و قربان معتکف شود، اعتکافش صحیح نیست.[209]
از این رو در ایران اسلامى مىبینیم که مراسم اعتکاف در ایام البیض[210] یعنى سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه برگزار مىشود به ویژه در ماه رجب زیرا فضیلت و برکت در این ماه است.[211]
رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: «جبرئیل نزد من آمد و گفت: به على بگو از هر ماهى سه روز، روزه بگیر...».
گفتم: اى رسول خدا این ثوابها فقط مخصوص من است یا براى همه مردم است؟ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلمفرمود: «خداوند این ثوابها را به تو و هر کس که این عمل را به جا آورد عطا مىکند».
گفتم: آن سه روز کدام است اى رسول خدا؟ فرمود: «ایامالبیض در هر ماهى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم است».[212]
مکان اعتکاف
از عالم علیهالسلام [213] درباره اعتکاف سؤال شد، فرمود: «اعتکاف شایسته نیست مگر در مسجدالحرام و مسجدالرسول و مسجد کوفه و مسجد جامع و مادامى که معتکف است باید روزه بگیرد».[214]
از عمر بن یزید نقل شده است: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم درباره اعتکاف در بعضى از مساجد بغداد چه مىفرمایى؟ امام فرمود: «اعتکاف نیست مگر در مساجد جامعى که امام عادلى در آن نماز جماعت خوانده باشد و اعتکاف در مسجد کوفه و بصره و مسجد مدینه و مسجد مکه مانعى ندارد...».[215]
و در روایتى مسجد مداین آمده است.[216]
در کتاب شرائعالاسلام آمده که ضابطه اعتکاف، هر مسجدى است که در آن پیامبرى یا وصى پیامبرى نماز جماعت اقامه کرده باشد برخى از فقیهان گفتهاند: نماز جمعه خوانده باشد.[217]
اجازه کسى که بر دیگرى ولایت دارد، همچون شوهر بر همسر و پدر و مادر بر فرزندان خویش در اعتکاف شرط است. همچنین لازم است همواره در مسجد باشد، اگر بدون مجوز خارج شود چه مایل باشد و چه نباشد، اعتکافش باطل است بنابراین اگر سه روز در مسجد نگذراند اعتکاف باطل مىشود.
اما خروج از مسجد براى کارهاى ضرور مثل قضاى حاجت، شستوشوى بدن و عیادت بیمار، جایز است.
امام صادق علیهالسلام فرموده است: «شایسته نیست که اعتکاف کننده از مسجد بیرون رود مگر براى حاجتى که ناگزیر باشد. سپس از ساعتى که بیرون رفته ننشیند تا به مسجد برگردد».[218]
از مسجد بیرون نرود مگر براى تشییع جنازه یا عیادت بیمار (یا براى نماز جمعه)[219] اعتکاف زن نیز همینگونه است،[220] جز این که اگر حایض شود باید از مسجد بیرون رود تا پاک شود،[221] هرگاه پاک شد آنچه را بر ذمه اوست قضا کند؛[222] در صورتى که اعتکاف کننده بیمار شود باید به خانهاش برود و زمانى که خوب شد به مسجد برگردد و روزه گیرد.[223]
هرگاه براى یکى از امور فوق از مسجد بیرون رود، نشستن و راه رفتن زیر سایه براى او جایز نیست و نیز نماز خواندن در خارج مسجد (مگر این که در مکه باشد زیرا در مکه هر کجا بخواهد مىتواند نماز بخواند) و چنانچه سهوا و بدون عذرى از مسجد بیرون رود، اعتکاف او باطل نمىشود.[224]
کسى که در مسجد معتکف شده لازم است به ذکر خدا و تلاوت قرآن و نماز مشغول باشد، سخن از دنیا نگوید، شعر نخواند، خرید و فروش نکند، با زنى خلوت نکند، دشنام و حرف زشت نگوید، با هیچ کس مجادله و ستیز نکند،[225] بوى خوش به کار نبرد، گل و گیاه خوشبو استشمام نکند[226] و با زنان مباشرت نکند؛ خداى متعال فرموده است: «وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاکِفُونَ فى المَسَاجِدِ».[227]
فواید اعتکاف
مهمترین فواید اعتکاف عبارت است از:
1 . صبر بر طاعات و افزایش آمادگى نفس بر آن.
2 . شناخت نفس با فاصله گرفتن از لذایذ و تجملات دنیوى، که آیا به دین متمایل است یا بیشتر به دنیا توجه دارد؟
3 . توجه کامل به عبادت و تفکر، به لحاظ گستردگى وقت، تا بعدها به آن خو گیرد و این به سبب ارزش خشوعى است که همراه با گریه است و موجب پاک شدن نفس از رذایل مىشود.
4 . استجابت دعا به لحاظ آمادگى کامل براى عبادت.
5 . کمال آرامش و راحت خاطر به سبب دورى نفس از مادیات.
6 . احساس پشیمانى و توجه به استغفار و توبه با خلوص نیت براى گناهانى که نفس در گذشته مرتکب شده است؛ رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرموده است: «رجب ماه استغفار امت من است، در این ماه بسیار استغفار کنید، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است».[228]
7 . کسب فضایل پسندیده و عادات حسنه، چرا که معتکفان در مساجد اغلب از مؤمنان هستند.
8 . نگاه داشتن زبان و آگاهى بر لغزشهاى انسان که موجب خاموشى و جرئت بر امر به معروف و نهى از منکر مىشود.
9 . ارتباط بیشتر قلبها با مساجد، براى این که در هنگام اعتکاف به اهمیت مساجد
پى مىبرد.
در پایان تذکار این نکته ضرورى است که آنچه نقل گردید، صرفا گزارشى از روایاتى بود که از اهلبیت علیهمالسلام نقل شده بود؛ بدون شک این روایات باید از نظر سند و متن، مورد بررسى دقیقترى قرار گیرد تا پس از جمعبندى بتواند از نظر فقهى در عرصه عمل مورد توجه قرار گیرد.
فهرست منابع
1 . قرآن کریم.
2 . الارشاد، شیخ مفید، انتشارات بصیرتى، قم.
3 . ارشادالقلوب، شیخ دیلمى، انتشارات رضى، قم.
4 . الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، شیخ طوسى، انتشارات رضى، قم.
5 . الاصول الستة عشر، چاپ دار شبسترى، قم.
6 . اعلام الدین فى صفات المؤمنین، شیخ حسن بن ابوالحسن دیلمى، انتشارات موسسه آلالبیت، قم.
7 . امالى، شیخ صدوق، انتشارات موسسه اعلمى، بیروت.
8 . امالى، شیخ طوسى، انتشارات مکتبة الاهلیه، بغداد.
9 . بحارالانوار، علامه مجلسى، موسسهالوفاء، بیروت.
10 . بشارهالمصطفى، ابوجعفر طبرى، انتشارات مکتبة الحیدریه، نجف.
11 . تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه، چاپ دوم.
12 . تحفالعقول، ابن شعبهالحرانى، انتشارات مکتبة الحیدریه، نجف.
13 . تفسیرالقمى، موسسه دارالکتاب، چاپ و انتشار، قم.
14 . تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورام، ورام بن ابوفراس، دار صعب و دارالتعاریف.
15 . تهذیبالاحکام، شیخ طوسى، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
16 . تهذیب اللغه، ازهرى، دارالمصریه.
17 . ثوابالاعمال، شیخ صدوق، کتابفروشى صدوق، تهران و انتشارات رضى، قم.
18 . جامعالاخبار، شعیرى، انتشارات رضى.
19 . جامع الرواة، اردبیلى، دارالاضواء، بیروت.
20 . الجعفریات،اشعثکوفى، انتشاراتکتابفروشىنینواى جدید، تهران که با قرب الاسناد چاپ شده است.
21 . جمال الاسبوع، ابنطاووس، انتشارات رضى، قم.
22 . جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفى، داراحیاءالتراث العربى، بیروت.
23 . الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
24 . الدروع الاقیه، ابنطاووس، موسسه آلالبیت، قم.
25 . دعائم الاسلام، قاضى تمیمى، دارالمعارف.
26 . ذکرى الشیعه، شهید اول، محمد بن مکى عاملى، کتابفروشى بصیرتى.
27 . ربیع الابرار و نصوص الاخبار، زمخشرى، انتشارات شریف رضى.
28 . رجال نجاشى، مؤسسه انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرسین، قم.
29 . روضهالواعظین، فتال نیشابورى شهید، انتشارات رضى، قم.
30 . سنن نسائى، چاپخانه دانشگاه الازهر مصر، چاپ اول.
31 . شرایع الاسلام، محقق حلى، منشورات اعلمى، تهران.
32 . شرح غررالحکم، آمدى، انتشارات دانشگاه تهران.
33 . الطبقات الکبرى، ابن سعد، داربیروت.
34 . عدهالداعى و نجاح الساعى، احمد بن فهد حلى، کتابفروشى وجدانى، قم.
35 . علل الشرائع، شیخ صدوق، کتابفروشى داوودى، قم.
36 . عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، انتشارات کتابفروشى طوسى، قم.
37 . عوالىاللآلى، ابن ابىجمهور، چاپ اول، قم.
38 . الفقهالمنسوب للامام الرضا، انتشارات مؤسسه آلالبیت، قم.
39 . قربالاسناد، ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیرى، کتابفروشى نینواى جدید، تهران، مؤسسه آلالبیت، قم.
40 . الکافى، شیخ کلینى، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
41 . کامل الزیارات، ابن قولویه، منشورات المرتضویه، نجف.
42 . کنزالعمال، متقى هندى، مؤسسه رسالت، بیروت.
43 . کنزالفوائد، کراجکى، کتابفروشى مصطفوى و دارالاضواء بیروت.
44 . لسان العرب، ابنمنظور، نشر ادب الحوزه، قم.
45 . المجازات النبویه، شریف رضى، سال چاپ 1408.
46 . مجمع البیان فى تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسى، انتشارات کتابخانه آیتاللّه مرعشى، قم.
47 . المحاسن، برقى، دارالکتب الاسلامیه، قم.
48 . مستدرک الوسائل، شیخ نورى طبرسى، تحقیق مؤسسه آلالبیت، قم، همچنین چاپ سنگى، موسسه اسماعیلیان، قم.
49 . مشکاهالانوار، شهید ثانى، مؤسسه آلالبیت، قم.
50 . مصباح الشریعه امام جعفر صادق، انتشارات مؤسسه اعلمى، بیروت.
51 . معانى الاخبار، شیخ صدوق، دارالمعرفه، بیروت.
52 . المقنعه، شیخ مفید، کتابفروشى داورى، قم.
53 . مکارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسى، انتشارات مؤسسة الاعلمى، بیروت.
54 . من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات امام مهدى قم و چاپ جامعه مدرسین، قم.
55 . مناقب آلابوطالب، ابن شهرآشوب، موسسه انتشارات علامه، قم.
56 . النهایه، شیخ طوسى، انتشارات قدس محمدى، قم.
57 . وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعة، شیخ حر عاملى، داراحیاء التراث العربى، بیروت و مؤسسه آلالبیت، قم.
58 . وفاء الوفا، سمهودى، انتشارات داراحیاء التراث العربى، بیروت.
[1] . شرح غررالحکم: ج 5 ، ص 462 ، شماره 9186 .
[2] . در تصنیف غررالحکم: ص 92 ، شماره 1604 آمده است کسى که نیت وى خوب باشد ثواب او بسیار و زندگى او پاکیزه و محبت او لازم است.
[3] . شرح غررالحکم: ج 1 ، ص 260 ، شماره 1040 .
[4] . کافى: ج 2 ، ص 84 ، حدیث 1 .
[5] . امالى شیخ طوسى: ج 1 ، ص 396 .
[6] . کنزالعمال: ج 3 ، ص 421 ، حدیث 7254 .
[7] . مصباحالشریعه: ص 53 .
[8] . مجمع البیان: ج 5 ، ص 72 ؛ عوالى اللالى: ج 32 ، حدیث 81 .
[9] . بحار: ج 84 ، ص 11 ، حدیث 86، به نقل از محاسن: ص 55 ، حدیث 85 .
[10] . کافى: ج 4 ، ص 217 . حدیث 3 .
[11] . کنزالعمال، ج 7 ، ص 654 ، حدیث 20758 .
[12] . امالى شیخ طوسى: ج 1 ، ص 186 ؛ دعائمالاسلام: ج 1 ، ص 150 .
[13] . بحار: ج 34 ، ص 430 .
[14] . کافى: ج 6 ، ص 229 ، حدیث 20 به جاى «مسجدا» مسکنا آمده است.
[15] . وسایل: ج 16 ، ص 454 ، حدیث 4 .
[16] . مقصود این است که نمىتوان قبرستان را تبدیل به مسجد کرد؛ ولى مانعى ندارد که در کنار قبرستان محلى هم براى مسجد اختصاص یابد. الفقیه: ج 1 ، ص 114 ، حدیث 531 .
[17] . سنن ترمذى: ج 1 ، ص 199 ، حدیث 36 .
[18] . نوادر راوندى: ص 43 ؛ لسان العرب: ج 6 ، ص 286 .
[19] . طیبى گفته است: آنها را قبله قرار مىدادند و هنگام نماز در مقابل آنها سجده مىکردند، اما کسى که در جوار مرد صالحى یا در مقبرهاى نماز بخواند به قصد این که از روح صاحب آن قبر استمداد کند یا اثرى از آثار عبادت وى به او برسد، نه این که قصدش توجه و تعظیم به او باشد، مانعى ندارد؛ مىبینید که مرقد حضرت اسماعیل علیهالسلام در حجر و در مسجدالحرام واقع شده و خواندن نماز در مقابل حجر افضل است. بحار: ج 82 ، ص 56 .
[20] . الفقیه: ج 1 ، ص 114 ، حدیث 532 .
[21] . بیع و کنائس، به معناى معابد یهود و نصاراست.
[22] . کافى: ج 3 ، ص 386 ، حدیث 3 ؛ تهذیب: ج 3 ، ص 260 ، حدیث 732 .
[23] . مناقب: ج 1 ، ص 109 .
[24] . مستدرک: ج 3 ، ص 369 ، حدیث 4، به نقل از غوالى اللالى: ج 2 ، ص 216 ، حدیث 7 .
[25] . وسایل: ج 5 ، ص 206 ، حدیث 1 ؛ به نقل از الکافى: ج 3 ، ص 295 ، حدیث 1 ؛ تهذیب: ج 3 ، ص 261 ، حدیث 83 ؛ معناىالاخبار: ص 159 ، حدیث 1 ؛ وفاءالوفا: ج 1 ، ص 335 .
[26] . کافى: ج 3 ، ص 368 ، حدیث 4 .
[27] . الفقیه: ج 1 ، ص 153 ، حدیث 707 .
[28] . المجازاتالنبویه: ص 89 .
[29] . بحار: ج 83 ، ص 353 ، حدیث 6، به نقل از کتاب غیبت شیخ طوسى: ص 297 .
[30] . تاریخ یعقوبى: ج 2 ، ص 42 .
[31] . مناقب: ج 1 ، ص 171 ؛ تهذیب: ج 2 ، ص 284 ، حدیث 1134 .
[32] . شرائعالاسلام: ج 1 ، ص 127 .
[33] . جواهرالکلام: ج 14 ، ص 79 ـ 80 .
[34] . دعائمالاسلام: ج 1 ، ص 147 ؛ الفقیه: ج 1 ، ص 155 .
[35] . تهذیب: ج 3 ، ص 254 ، حدیث 702 ؛ مستدرک: ج 3 ، ص 380 ، حدیث 2 .
[36] . جواهرالکلام: ج 14 ، ص 78 .
[37] . شرائعالاسلام: ج 1 ، ص 127 .
[38] . مستدرک: ج 3 ، ص 371 ، حدیث 1 .
[39] . قربالسناد: ص 290 ، حدیث 1148 .
[40] . قربالاسناد: ص 290 ، حدیث 1148 .
[41] . مجمعالبیان: ج 2 ، ص 436 و ج 6 ، ص 505 .
[42] . المحاسن: ص 609 ، حدیث 13 .
[43] . بحار: ج 83 ، ص 353 .
[44] . عللالشرایع: ص 320 ، حدیث 58 .
[45] . النهایه: ج 1 ، ص 393 .
[46] . الفقیه: ج 1 ، ص 154 ، حدیث 718 ؛ التهذیب: ج 3 ، ص 256 ، حدیث 711 .
[47] . عیونالاخبارالرضا: ج 2 ، ص 17 ، ضمن حدیث 40 .
[48] . ارشادالقلوب: ص 410 .
[49] . وفاءالوفاء: ج 1 ، ص 340 ، شماره 206 .
[50] . منظور امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام است. جامع الرواة: ج 2 ، ص 461 .
[51] . تهذیب: ج 2 ، ص 305 ، حدیث 90 ؛ استبصار: ج 1 ، ص 335 ، حدیث 1 .
[52] . الفقیه: ج 1 ، ص 617 ، حدیث 154 .
[53] . المحاسن: ص 612 ، حدیث 30 ، میان پرانتز، المحاسن: حدیث 29 .
[54] . الطبقات الکبرى: ج 3 ، ص 350 .
[55] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 577 ، حدیث 20333 ؛ کافى: ج 3 ، ص 381 ، حدیث 8 آمده است کسى که در منزلش نماز بخواند، سپس به یکى از مساجد آنان برود و با آنها نماز بخواند با حسنات آنها بیرون رود.
[56] . امالى شیخ طوسى: ج 2 ، ص 141 .
[57] . بحار: ج 88 ، ص 14 ، ضمن حدیث 25 ، به نقل از امالى شیخ طوسى: ج 2 ، ص 307 .
[58] . کافى: ج 2 ، ص 482 ، حدیث 2 .
[59] . المحاسن: ص 612 ، حدیث 31 .
[60] . مجمع البیان: ج 2 ، ص 436 .
[61] . بشارهالمصطفى: ص 198 ؛ علل الشرائع: ص 181 ، حدیث 1 .
[62] . هنگامى که پسر عثمان بن مظعون وفات یافت، وى سخت محزون شد تا آن جا که اتاقى را در منزل خود به عنوان مسجد انتخاب کرد و در آن به عبادت پرداخت. رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم به او فرمود: خداوند رهبانیت را بر ما مقرر نکرده است، همانا رهبانیت امت من جهاد در راه خداست. امالى صدوق: ص 40 .
[63] . کافى: ج 2 ، ص 501 ، حدیث 2 .
[64] . رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: آیا مىدانید حق همسایه چیست؟ اگر فریادرسى خواهد به فریادش برسى و اگر قرض بخواهد به او قرض دهى و اگر نیازمند باشد باز هم به او قرض بدهى، اگر مصیبتى به او برسد، به او تعزیت گویى، اگر خیرى به او برسد او را تهنیت گویى، اگر بیمار شود او را عیادت کنى، و اگر بمیرد جنازهاش را تشییع کنى، بدون اجازه همسایه ساختمان خود را بالا نبرى، هرگاه میوهاى خریدى به او هدیه کنى و اگر هدیه نکردى خفیانه میوه را به خانه ببرى، بچه خود را بیرون نفرستى که بچه همسایه را ناراحت کند با بوى غذاى خود او را ناراحت نکنى مگر این که مقدارى به او بدهى. مسکن الفواد: ص 105 .
اما حق مسجد: حفظ نظافت و دارایى آن، پرهیز از کار لغو، خواندن دو رکعت نماز تحیت مسجد و حضور به هنگام همه نمازهاست.
[65] . خصال: ص 544 ، حدیث 20 ؛ روضهالواعظین: ص 336 .
[66] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 148 .
[67] . امالى صدوق: ص 392 ، حدیث 14 .
[68] . الفقیه: ج 1 ، ص 245 ، حدیث 1091 .
[69] . تهذیب: ج 3 ، ص 25 ، حدیث 87 .
[70] . کسى که نابینایى را به مسجد یا منزل وى یا براى نیازى از نیازهایش راهنمایى کند، براى هر قدمى که برداشته و به زمین نهاده است خداوند ثواب آزاد شدن بندهاى براى او بنویسد و فرشتگان بر او رحمت فرستند تا زمانى که از او جدا شود. ثواب الاعمال: ص 340 .
[71] . تهذیب: ج 3 ، ص 266 ، حدیث 703 .
[72] . امالى شیخ طوسى: ج 2 ، ص 307 .
[73] . ذکرى الشیعه: ص 265 .
[74] . علل الشرائع: ص 318 ، حدیث 1 .
[75] . «مساجد مخصوص خداست، پس نباید با خدا، احدى غیر از او را پرستش کنید» جن: 72 .
[76] . کنز الفوائد: ج 64 .
[77] . در منز الاعمال: ج 7، ص 667 ؛ تاریخ مدینه منوره: ج 1 ، 35 ، آمده است: در جمعهها مساجدر را خوشبو کنند و در دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 149 آمده است هفتهاى یک بار مساجدر را خوشبو کنند.
[78] . وفاء الوفاء: 2 ، ص 662 .
[79] . روایت شده است که غلام امام زینالعابدین علیهالسلام در شب سردى به آن حضرت برخورد کرد، در حالى که امام جُبّه و ردا و عمامهاى از خز بم نرم و نازک پوشیده بود و با نوعى عطر که از مشک و عنبر و کافور و روغن بان و عود ساخته مىشود، خود را معطر کرده بود. غلام به آن حضرت گفت: فدایت شوم! در چنین ساعتى با این هیئت کجا مىروید؟ امام فرمود: به مسجد جدم رسول خدا مىروم. کافى: ج 6 ، ص 517 ، ح 5 .
[80] . امام باقر علیهالسلام فرمود: به مسجد وارد مشو، مگر این که با طهارت باشى. تهذیب: ج 3 ، ص 263 ، ح 743 .
[81] . امام صادق علیهالسلام فرمود: به سوى مسجد بشتاب و آرامش و متانت را حفظ کن. علل الشرائع: ص 357 ، ح 1 .
[82] . کافى: ج 6 ، ص 375 ، ح 2 ؛ دعائم الاسلام: ج 2 ، ص 112 .
[83] . المحاسن: ص 512 ؛ دعائم الاسلام: ج 2 ، ص 12 ؛ بحار: ج 84 ، ص 90 .
[84] . سنن نسایى: ج 2 ، ص 43 .
[85] . دائم الاسلام: ج 1 ، ص 150 .
[86] . الفقیه: ج 4 ، ص 2 ، حدیث 1 .
[87] . مکارم الاخلاق: ص 123 ؛ علامه مجلسى در بحار: ج 83 ، ص 366 گفته است: احتمال مىرود که منظور از تعاهدالنعل این باشد که کفش خود را نزد شخص امینى بگذارید تا در حال نماز حواس کاملاً متوجه خداوند باشد.
[88] . تاریخ مدینه منوره: ج 1 ، ص 25 ؛ تهذیب: ج 3 ، ص 265 ، حدیث 712 به نقل از على علیهالسلام آمده است انداختن آب دهان در مسجد گناه و کفارهاش دفن آن است.
[89] . الفقیه: ج 1 ، ص 152 ، حدیث 700 ؛ محاسن: ص 54 ، حدیث 84 ، آمده است: اگر کسى براى رعایت حق مسجد آب دهان خود را فرو برد خداوند آن را نیرویى در بدنش قرار دهد و به سبب این کار، حسنهاى براى او بنویسد و سیئهاى از او محو کند. کنزالاعمال: ج 7 ، ص 665 ، حدیث 20811 آمده است: هرگاه بندهاى اراده کند که آب دهان در مسجد بیندازد اعضاى او به لرزه مىآید و جمع مىشود همانگونه که پوست در آتش جمع مىشود و اگر آن را فرو برد خدا هفتاد و دو درد را از او دور مىکند و یک میلیون حسنه برایش مىنویسد.
[90] . تاریخ مدینه منوره: ج 1 ، ص 19 نقل شده است: پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم خلط سینهاى را در قبله مسجد دید پس صاحب آن را لعنت کرد در حالى که وى غایب بود، این خبر به همسر آن مرد رسید. وى آمد و خلط سینه را پاک کرد و به جاى آن خلوق مادهاى خوشبو که عمدتا از زعفران است مالید. پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم کار آن زن را ستود چون آبروى شوهرش را حفظ کرد. مستدرک: ج 3 ، ص 376 ، حدیث 4 به نقل از دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 173 .
[91] . امالى، صدوق: ص 405 به نقل از دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 173 .
[92] . تهذیب: ج 2 ، ص 55 ، حدیث 198 ؛ استبصار: ج 1 ، ص 301 ، حدیث 1116 .
[93] . روایت شده است که پرتاب سنگریزه در مجالس از اخلاق قوم لوط است خداى تعالى فرموده است: «و تأتون فى نادیکم المنکر». عنکبوت: 29 . امام فرمود: «مقصود از منکر پرتاب سنگریزه است». تهذیب: ج 3 ، ص 262 ، حدیث 741 .
[95] . الفقیه: ج 1 ، ص 168 ، ذیل حدیث 759 ؛ تهذیب: ج 2 ، ص 371 ، ذیل حدیث 1542 .
[96] . تهذیب: ج 3 ، ص 263 ، حدیث 742 ؛ جعفریات: ص 37 .
[97] . مناقب: ج 2 ، ص 194 .
[98] . تاریخ مدینه منوره: ج 1 ، ص 38 ، عوسج از بهترین و محکمترین چوبهاست.
[99] . جامع الاخبار: ص 70 .
[100] . عوالى اللالى: ج 1 ، ص 158 ، حدیث 139 .
[101] . از امام کاظم علیهالسلام درباره شمشیرى که در مسجد آویخته مىشود سؤال شد؟ امام فرمود: در سمت قبله جایز نیست ما در کنار آن مانعى ندارد. بحار: ج 10 ، ص 270 ، به نقل از قرب الاسناد: ص 290 ، حدیث 1146، در این کتاب به جاى جانبه، جانب آمده است.
[102] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 149 .
[103] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 667 ، حدیث 20820 .
[104] . مکارم الاخلاق: ص 467 .
[105] . علل الشرایع: ص 319 ، حدیث 2 ؛ تهذیب: ج 3 ، ص 249 ، حدیث 682 ؛ خصال: ص 410 ، حدیث 13 .
[106] . پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «قیامت برپا نمىشود تا این که مردم در مساجد به خرید و فروش بپردازند». مستدرک: ج 3 ، ص 382 ، حدیث 7 .
[107] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 666 ، ضمن حدیث 20817 .
[108] . کافى: ج 3 ، ص 369 ، حدیث 5 ؛ التهذیب: ج 3 ، ص 259 ، حدیث 725 .
[109] . سنن نسایى: ج 2 ، ص 48 .
[110] . عیون اخبارالرضا: ج 2 ، ص 264 .
[111] . کنز العمال: ج 7 ، ص 666 ، ضمن حدیث 20817 .
[112] . اصول الستة عشر: ص 55 اصل زید نرسى.
[113] . مىگویند: تمیم دارمى، نحستین کسى بود که در مسجد، چراغ آویخت و این کار در زمان پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم بود. وفاء الوفاء: ج 2 ،ص 670 .
[114] . الفقیه: ج 1، ص 145، حدیث 717؛ ثواب الاعمال: ص 4 ، ح 1 ؛ المقنع: ص 58 ؛ المحاسن: ص 57 ، حدیث 88 . در: المحاسن به جاى «اسرج» و «سرج» و به جاى «یستغفرون، «یسبحون» آمده است.
[115] . الفضایل، فضل بن شاذان: ص 153 .
[116] . امالى، شیخ طوسى: ج 1 ، ص 381 .
[117] . بحار: ج 84 ، ص 154 ، ضمن حدیث 49 .
[118] . مستدرک: ج 3 ، ص 365 ، ضمن حدیث 4 .
[119] . روضة الواعظین: ص 336 .
[120] . امالى صدوق: ص 265 ، ضمن حدیث 4 .
[121] . نقل شده است: پاى خود را بر جاى خشک نمىنهد مگر این که زمین برایش تسبیح مىگوید. تهذیب: ج 3 ، ص 255 ، حدیث 6 و 7 ؛ ثواب الاعمال: ص 46 ، حدیث 1 .
[122] . کنز الاعمال: ج 7 ، ص 571 ، حدیث 20308 ؛ در اعلام الدین: ص 423 آمده است: براى او هر گامىکه بردارد تا به منزلش برگردد.ده حسنه نوشته و ده سیئه محو مىشود و ده درجه بالا مىرود.
[123] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 100 .
[124] . الهدایة: ص 280 ؛ اصول الستة عشر: ص 45 اصل زید نرسى.
[125] . پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم مردم را بر حضور در صف اول نماز تشویق کرد و فرمود: «خدا و فرشتگان بر نمازگزاران صف جلو رحمت مىفرستند. از اینرو، مردم ازدحام کردند. خانههاى قبیله بنى غذر از مسجد دور بود گفتند: خانههاى خود را مىفروشیم و خانههایى نزدیک مسجد مىخریم تا صف جلو نماز را درک کنیم». مجمعالبیان: ج 6 ، ص 334 .
[126] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 576 ، ذیل حدیث 20328 ؛ الدرالمنثور: ج 5 ، ص 260 ؛ سوره یس: 36 .
[127] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 651 ، حدیث 20741 .
[128] . علل الشرائع: ص 466 ، حدیث 18 .
[129] . روضة الواعظین: ص 337 .
[130] . مصباح الشریعه: ص 130 .
[131] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 580 ، حدیث 20348 .
[132] . امام صادق علیهالسلام فرمود: «خداوند از بقعههاى زمین، شش بقعه را برگزیده است: 1. بیتالحرامکعبه 2. حرم الهى؛ 3. قبرهاى انبیا؛ 4. قبرهاى اوصیا؛ 5. قبرهاى شهدا؛ 6. مساجدى که در آنها نام خدا برده مىشود». کامل الزیارات: ص 125 .
[133] . جامع الاخبار: ص 70 ؛ در فقه الرضا: ص 85 ، وارد مسجد مشو در حالى که جنب و یا حایض باشى مگر این که عبور کنى از درى وارد و از در دیگر خارج شوى.
[134] . الفقیه: ج 1 ، ص 155 ؛ المقنع: ص 58 ؛ در جمال الاسبوع: ص 225 ، پاى چپ قبل از راست آمده است.
[135] . جام الاخبار: ص 68 ؛ در مجمع البیان: ج 10 ، ص 372 آمده مستحب است هنگام ورود به مسجد بگویید: لا اله الا اللّه و لا ادعوا مع اللّه احدا.
[136] . تهذیب: ج 3 ، ص 263 ، حدیث 774 .
[137] . جامع الاخبار: ص 68 .
[138] . الفقیه: ج 1 ، ص 155 ، در سنن ترمذى از حضرت فاطمه کبرى علیهاالسلام نقل شده است: رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلمهرگاه وارد مسجد مىشد، بر محمد صلوات و درود مىفرستاد و مىفرمود: رب اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتک، و هرگاه از مسجد خارج مىشد، بر محمد صلوات و درود مىفرستاد و مىفرمود: رب اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب فضلک.
[139] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 661 ، ذیل حدیث 20791 .
[140] . بحار: ج 84 ، ص 306 ، حدیث 31 .
[141] . خصال: ص 523 ، حدیث 13 ؛ معانىالاخبار: ص 333 ، ضمن حدیث 1 ؛ امالى شیخ طوسى: ج 2 ، ص 153.
[142] . سنن ترمذى: ج 1 ، ص 198 ، حدیث 315 .
[143] . امالى صدوق: ص 344 ، ضمن حدیث 1 .
[144] . الفقیه: ج 2 ، ص 124 ، ذیل حدیث 539 ؛ امالى شیخ طوسى: ج 1 ، ص 144 .
[145] . مستدرک: ج 1 ، ص 38 ، حدیث 3 ، به تقل از تفسیر ابوالفتوح: ج 5 ، ص 325 فارسى.
[146] . کافى: ج 2 ، ص 485 ، حدیث 7 .
[147] . امالى صدوق: ص 294 ، ذیل حدیث 8 .
[148] . جامع الاخبار: ص 69 .
[149] . همان مأخذ: ص 148 .
[150] . مکارم الاخلاق: ص 25 .
[151] . تفسیر قمى: ج 3 ، ص 356 .
[152] . «هرگاه به شما گفتند: در مجالس جاى را بر یگدیگر فراخ دارید، امر خدا را بشنوید، تا خدا بر توسعه مکان شما بیفزاید». مجادله / 11 .
[153] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 556 ، حدیث 20228 .
[154] . امالى صدوق: ص 342 ، حدیث 11 .
[155] . جامع الاخبار: ص 70 .
[156] . کافى: ج 2 ، ص 499 ، ضمن حدیث 1 .
[157] . تنبیه الخواطر: ج 1 ، ص 69 .
[158] . کنزالاعمال: ج 7 ، ص 671 ، حدیث 20840 .
[159] . الفقیه: ج 3 ، ص 124 ، حدیث 540 ؛ تهذیب: ج 7 ، ص 9 ، حدیث 1 .
[160] . کامل الزیارات: ص 331 ، حدیث 10 .
[161] . المحاسن: ص 48 ، ذیل حدیث 66 .
[162] . الخصال: ص 612 ، ضمن حدیث 10 .
[163] . البحار: ج 34 ، ص 148 .
[164] . در امالى صدوق: ص 40 آمده است: «همانا رهبانیت امت من جهاد در راه خداست». النعازى: ص 16، حدیث 28 .
[165] . تهذیب: ج 4 ، ص 191 ، حدیث 541 ؛ در مشکاهالانوار: ص 262 آمده است: «سیاحت در امت من ملازم در مسجد بودن و انتظار میان دو نماز است».
[166] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 659 ، حدیث 20785 ؛ مستدرک: ج 3 ، ص 362 ، حدیث 18 .
[167] . ارشاد القلوب: ص 218 ؛ عدهالداعى: ص 194 .
[168] . امالى شیخ طوسى: ج 1 ، ص 45 .
[169] . روضة الواعظین: ص 338 .
[170] . مجمعالزواید: ج 2 ، ص 22 .
[171] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 567 ، حدیث 20291 .
[172] . بحار: ج 76 ، ص 318 .
[173] . امالى شیخ طوسى: ج 1 ، ص 45 .
[174] . البرهان: ج 2 ، ص 38 ، حدیث 3 ؛ به نقل از تفسیر عیاشى: ج 2 ، ص 29 ، حدیث 82 ؛ رجال کشى: ص 231 ، حدیث 481 .
[175] . مجمع البیان: ج 1 ، ص 100 ؛ تفسیر عیاشى: ج 1 ، ص 43 ، حدیث 39 .
[176] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 157 .
[177] . جمله میان پرانتز در ثواب الاعمال: ص 273 ، حدیث 1 ؛ و در المحاسن: ص 79 ، حدیث 5 نیامده است.
[178] . امالى صدوق: ص 391 ، حدیث 8 ؛ در المحاسن: ص 82 ، ذیل حدیث 11 آمده است حضرت على علیهالسلام مردى را دید که در نمازش همانند کلاغ که دانه مىچیند به سرعت سجده مىکند، امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: مثل تو در نزد خدا همچون مثل کلاغ است زمانى که دانه از زمین مىچیند، اگر با این وضع بمیرى بر دین اسلام نمردهاى... و دزدترین مردم کسى است که از نمازش بدزدد.
[179] . ربیع الابرار: ج 2 ، ص 106 .
[180] . صاحب مستدرک: ج 3، ص 367 گفته است: مقصود از آبادى مساجد، برپا داشتن نماز و دعا و ذکر و قرائت قرآن در مساجد است نه ساختن و مرمت مساجد.
[181] . جعفریات: ص 229 ؛ مشکاة الانوار: ص 124 .
[182] . المقنعه: ص 35 ؛ مسکن الفواد: ص 94 .
[183] . امالى شیخ صدوق: ص 375 ، حدیث 4 .
[184] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 581 ، حدیث 20351 ؛ مجازات النبویه: ص 412 ، حدیث 330 .
[186] . در قرب الاسناد: ص 33 آمده است امام حسین علیهالسلام فرمود: کسى که در آمد و شد به مسجد مداومت کند به یکى از هفت چیز دست یابد.
[187] . الفقیه: ج 1 ، ص 153 ، حدیث 36 ؛ ثواب الاعمال: ص 46 ، حدیث 1 ؛ تهذیب: ج 3 ، ص 248 ، حدیث 681 ؛ نهایه شیخ طوسى:ص 108؛ فلاحالسائل: ص 90 ؛ المحاسن: ص 48 ، حدیث 66 ؛ تحفالعقول: ص 166،میانپرانتز از قرب الاسناد: ص 33 چنین است یا رحمت منتظره یا آیه محکمى که او را هدایت کند یا به گمان راوى فرمود: سخن درست یا ارشادى که وى را از هلاکت حفظ کند.
[188]. کافى: ج 3 ، ص 308 ، ضمن حدیث 1 ؛ الهدایة: ص 280 .
[189] . کنزالعمال: ج 7 ، ص 660 ، حدیث 20786 .
[190] . در کنزالعمال: ج 7 ، 657 ، حدیث 20773 آمده است: «فلیسلم على النبى صلىاللهعلیهوآله».
[191] . الفقیه: ج 1 ، ص 155 ؛ المقنع: ص 58 ؛ در امالى شیخ طوسى: ج 2 ، ص 209 آمده است: رسول خدا صلىاللهعلیهوآلهوسلم هنگامى که از مسجد خارج شد فرمود: «اللهم افتح لى ابواب رزقک».
[192] . جامع الاخبار: ص 69 .
[193] . در فلاح السائل: ص 210 معصیتک آمده است.
[194] . کافى: ج 3 ، ص 309 ، حدیث 4 ؛ مجلسى در بحار: ج 84 ، ص 22 ، حدیث 10 ، دعاى دیگرى نقل کرده است، مراجعه کنید.
[195] . بحار: ج 76 ، ص 315 ، حدیث 27 به نقل از جامع الاخبار: ص 124 .
[196] . امالى صدوق: ص 405 ، حدیث 117 ؛ روضة الواعظین: ص 337 .
[197] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 147 .
[200] . لسان العرب: ج 9 ، ص 255 .
[201] . شرائع الاسلام: ج 1 ، ص 215 ؛ جواهر الکلام: ج 17 ، ص 159 .
[202] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 286 .
[203] . کافى: ج 4 ، ص 177 ، حدیث 2 ؛ الفقیه: ج 2 ، ص 121 ، حدیث 525 ؛ استبصار: ج 2 ، ص 128 ،
حدیث 418 ؛ تهذیب: ج 4 ، ص 289 ، حدیث 876 .
[204] . کافى: ج 4 ، ص 175 ، حدیث 1 ؛ الفقیه: ج 2 ، حدیث 517 ؛ تهذیب: ج 4 ، ص 287 ، حدیث 896 ؛ استبصار: ج 2 ، ص 130 ، حدیث 426 .
[205] . الفقیه: ج 2 ، ص 123 ، حدیث 535 ؛ الکافى: ج 4 ، ص 175 ، حدیث 3 .
[206] . کافى: ج 4 ، ص 176 ، حدیث 2 .
[207] . در المعتبر: ج 2 ، ص 726 آمده است: «هر روزهاى که بگیرد خواه واجب باشد یا مستحب، رمضان باشد یا غیر رمضان، فرق نمىکند فتواى علماى ما نیز همین است».
[208] . جواهرالکلام: ج 17 ، ص 164 .
[209] . شرائع الاسلام: ج 1 ، ص 215 .
[210] . شیخ مفید در کتاب المقنعه: ص 58 گفته است ایام البیض را به علت شبهاى آنها بیض گفتهاند و علت آن که شبهاى آنها به این نام خوانده شده این است که در این شبها ماه از هنگام غروب خورشید طلوع مىکند و تا طلوع آفتاب غروب نمىکند. الدروع الواقیه: ص 66 ، به نقل از المقنعه با کمى اختلاف.
[211] . رجب ماه بزرگى است خداوند حسنات را در آن دو برابر و سیئات را محو مىکند کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد آتش از او دور شود و کسى که سه روز روزه بگیرد بهشت بر او واجب گردد. الفقیه: ج 2 ، ص 56، حدیث 245، کسى که ایامالبیض ماه رجب را روزه بگیرد و شبهاى آن را به عبادت بگذراند... خدا هزار حاجت او را برآورد... و خدا در بهشت براى او صد قصر از زمرد بنا کند و این کار براى خدا آسان است. المستدرک: ج 7 ، ص 523 ، حدیث 4، رجب ماه ریزش رحمت خدا بر بندگان است. البحار: ج 97 ، ص 36 ، حدیث 16 به نقل از عیون اخبارالرضا: ج 2 ، ص 71 ، حدیث 331، در این کتاب به جاى اصب، اصم آمده است رجب نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر، کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر او را سیراب فرماید. تهذیب: ج 4 ، ص 306 ، حدیث 924 .
[212] . وسائل: ج 10 ، ص 437 ، حدیث 3 .
[213] . منظور امام کاظم علیهالسلام است. جامع الرواة: ج 2 ، ص 462 .
[214] . فقه الرضا: ص 190 ؛ کافى: ج 4 ، ص 176 ، حدیث 3، به نقل از امام صادق علیهالسلام .
[215] . کافى: ج 4 ، ص 176 ، حدیث 1 .
[216] . الفقیه: ج 2 ، ص 120 ، حدیث 520 .
[217] . شرائع الاسلام: ج 1 ، ص 216 .
[218] . فقه امام رضا علیهالسلام: ص 190 .
[219] . کافى: ج 4 ، ص 178 ، حدیث 1 .
[220] . کافى: ج 4، ص 178، حدیث 3؛ الفقیه: ج 2، ص 122، حدیث 529؛ تهذیب: ج 4، ص 294، حدیث 871 .
[221] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 128 .
[222] . کافى: ج 4 ، ص 179 ، ذیل حدیث 2 ؛ الفقیه: ج 2 ، ص 123 ، ذیل حدیث 536 .
[223] . کافى: ج 4 ، ص 179 ، حدیث 1 ؛ ج 2 ، ص 122 ، حدیث 530 ؛ تهذیب: ج 4 ، ص 294، حدیث 893 .
[224] . شرائع الاسلام: ج 1 ، ص 217 .
[225] . دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 287 .
[226] . کافى: ج 4، ص 177، حدیث 4 ؛ الفقیه: ج 2 ، ص 122 ، حدیث 527 ؛ تهذیب: ج 4 ، ص 288 ؛ استبصار: ج 2 ، حدیث 3 .
[227] . هنگامى که در مساجد معتکف هستید با زنان مباشرت نکنید. بقره: 187 .
[228] . بحار: ج 97 ، ص 38 ، حدیث 24 .