نمایش صفحات

شکل‏گیرى جامعه‏ى مدنى (Civil Society) معلول پیدایش شرایطى جدید در اجتماعات بشرى است، شاید بتوان مشخصات عمده‏ى این شرایط جدید را در دو محور زیر خلاصه کرد:

1 ـ با وقوع رنسانس در غرب و افزایش دانایى و تواناى بشر در حیطه‏هاى گوناگون، اندک اندک، طبقه‏ى متوسط به معناى علم جامعه شناسى در جوامع تبدیل به طبقه‏ى اکثریت گردید. همچنین این طبقه، فقط طبقه‏اى بود که مى‏توانست بستر لازم براى پرورش هرچه بیشتر نخبگان فراهم آورد. پر حجم شدن طبقه‏ى متوسط و در پى آن افزایش شمار نخبگان در جوامع، ضرورت وجود راهکارهایى را سبب شد که بدان طریق از توانایى‏ها و دانایى‏هاى آنان استفاده گردد.

2 ـ هم پاى تحولات پیش گفته، تغییرات شدیدى را در عرصه‏ى حاکمیت سیاسى در جوامع نیز شاهد هستیم به نحوى که معناى حاکمیت، ابزارهاى اعمال حاکمیت و در کل فلسفه وجود حاکمیت تغییر نمود. کم‏کم به مردمان ساکن یک کشور نه «رعیت»، بل «تبعه» و پس از آن، «شهروند» خطاب گردید. به همین‏گونه، هدف از وجود حاکمیت، از «حکم راندن بر رعیت»، به «خدمت کردن به شهروندان» و نمایندگى کردن از آنان و برآوردن آرزوهاى آنان تغییر یافت.

با بروز هم افزایى سیستماتیک و دو طرفه‏ى این عوامل، اکنون شاهد تغییرات کلى در چهره و سیماى جوامع، با عنوان جوامع مدرن، در مقایسه با جوامع سنتى هستیم. در این حالت وجود قدرت سیاسى نه تابعى از خواست قدرتمندان هر جامعه و هوس آنان، بل تابعى از برآیند کلى خواست تک‏تک شهروندان آن جامعه است و مدیریت نهادهاى گوناگون هر جامعه نه به طریق دستورى و از بالا به پایین (Up ـ  Bottomـ Top) انجام مى‏شود. در حالى که زمانى وجود سازمانى غیردولتى  غیرسیاسى در جوامع امرى غریب و نامانوس مى‏نمود (شکل افراطى آن را در فلسفه‏ى سیاسى کمونیسم و دولت‏هاى رفاه شاهدیم)، اما اکنون این سازمان‏هاى دولتى و سیاسى هستند که در مقایسه با سازمان‏هاى اقتصادى و سازمان‏هاى داوطلبانه غیرانتفاعى در اقلیت به سر مى‏برند و فلسفه‏ى وجودى‏شان نیز برقرارى هماهنگى کلان بین دیگر سازمان‏هاى موجود در جامعه است. در این‏گونه جوامع مدرن، که در آنها جامعه‏ى مدنى شکل یافته، بسیارى از امورات جامعه توسط نهادهاى مدنى برآمده از مشارکت مدیریت شده مردم انجام مى‏پذیرد. قسمت اعظم این نهادها را نهادهاى غیردولتى غیرانتفاعى تشکیل مى‏دهند که به اختصار از آنها به عنوان NGO یا  NPOیاد مى‏شود.

به این ترتیب انواع سازمان ها در جوامع امروزى عبارت‏اند از:

1 ـ سازمانهاى دولتى ـ انتفاعى هم چون شرکت انحصارى دخانیات؛

2 ـ سازمان‏هاى دولتى  غیرانتفاعى هم چون سازمان تأمین اجتماعى، جمعیت هلال احمر، وزارت خانه‏هاى اجتماعى و غیره؛

3 ـ سازمان‏هاى غیردولتى ـ انتفاعى هم چون تمامى شرکت‏هاى تجارى بخش خصوصى؛

4 ـ سازمان‏هاى غیردولتى ـ غیرانتفاعى.

فعالیت‏هاى سازمان‏ها یا نهادهاى جامعه‏ى مدنى ممکن است در چهار گروه دسته‏بندى شود:

1 ـ نمانیدگى منافع و علایق گروه‏هاى خاص در رابطه با دولت و سایر بخش‏هاى جامعه؛

2 ـ بسیج فعالان اجتماعى براى افزایش آگاهى و اعمال نفوذ؛

3 ـ قانون‏گذارى و نظارت بر عملکرد دولت، رفتار و اعمال مقامات؛

4 ـ فعالیت‏هاى توسعه‏اى و اجتماعى براى گروه‏هایى که نمایندگى آنها را بر عهده دارند.

سازمان‏هاى غیردولتى ـ غیرانتفاعى با حضور در میان مردم و عمل در عرصه‏هاى خردى که معمولاً از دید دولت دور مانده است، ضمن جلب اعتماد مردم، علایق، مطالبات و نیازهاى آنان را شناسایى و هم چون نمایندگان مردم به دولت منعکس مى‏کنند. از این رو با ایفاى چنین نقشى بر اعتماد مردم به آن سازمان‏ها افزوده و با بسیج آنها در قالب سازمان‏هاى غیردولتى به فرآیند تصمیم‏گیرى مردم در امور خود مدد مى‏رسانند. به عبارت دیگر سازمان‏هاى غیردولتى ـ غیرانتفاعى در این حوزه سیاست سازند و به‏طور غیرمستقیم برسیاست‏گذارى و برنامه‏ریزى دولت تأثیر مى‏گذارند.

به‏طور کلى سازمان‏هاى غیرانتفاعى محصول اعتماد متقابل دولت و ملت هستند. [افزایش ]دامنه‏ى اعتماد، موجب افزایش حضور مردم در سازمان‏هاى واسط مى‏شود و افزایش سرمایه‏هاى اجتماعى، جامعه مدنى را فربه‏تر و کارکرد نهادهاى آن را تسهیل و تسریع مى‏کند. گسترش حضور مردم در نهادهاى جامعه‏ى مدنى نقش آنان را در تعیین سرنوشت خویش پررنگ‏تر و فرآیند مشارکت «توده‏اى» را به مشارکت تأثیرگذار، هدفمند، سازماندهى شده و فعال تبدیل مى‏کند؛ لذا سازمان‏هاى غیرانتفاعى به سبب ایفاى نقش واسط و میانجى میان دولت و مردم و نیز فعالیت در عرصه‏هاى نمایندگى و بسیج عمومى، قانون‏گذارى، نظارت، فعالیت‏هاى اجتماعى و توسعه‏اى، موجب تسهیل روند مداخله و مشارکت مردم در امور خود و تسریع روند دموکراتیک‏سازى مى‏شوند. بدین‏گونه جامعه مدنى به عنوان حوزه غیردولتى غیرانتفاعى هویت مى‏یابد و پایگاه اجتماعى دولت نیز گسترش پیدا مى‏کند.[1]

انواع سازمان‏ها از نظر انگیزه اعضاى آنها به نحو دیگرى نیز تقسیم‏بندى مى‏گردند:

1 ـ سازمان‏هایى که انگیزه‏ى افراد از شرکت در آنها مبتنى بر ترس و در کل، هنجارهاى تنبیهى است، هم چون زندان؛

2 ـ سازمان‏هایى که انگیزه‏ى افراد از شرکت در آنها مبتنى بر سود و کسب منفعت شخصى مانند بنگاه‏هاى اقتصادى است؛

3 ـ سازمان‏هایى که انگیزه‏ى افراد از شرکت در آنها تعالى است و نفع شخصى مطرح نیست. در این سازمان‏ها افراد به صورت داوطلبانه حضور مى‏یابند. سازمان‏هاى غیردولتى غیرانتفاعى از این نوع به‏شمار مى‏روند.[2]

حضور این‏گونه سازمان‏ها هم‏اکنون در همه عرصه‏هاى هر جامعه و حتى در کلیه عرصه‏هاى جهانى هم مشهود است. براى مثال NGO ها درفرآیند انتخابات در اکثر جوامع مدرن و مدنى نقشى بسیار اثر گذار دارند. در بعد بین‏المللى هم زمینه‏هاى فعالیت این سازمان‏ها بسیار گسترده و متنوع است. براى مثال هم‏اکنون شاهد فعالیت بسیارى از NGOهاى بین‏المللى در عرصه خدمات اجتماعى، فرهنگى، بهداشتى، حقوق بشر و غیره در افغانستان و عراق و دیگر نقاط جهان هستیم.

در نگرشى اجمالى اهداف این مؤسسات به این شرح خلاصه مى‏گردد:

1 ـ اهداف خدماتى ـ آموزشى.

2 ـ اهداف خدماتى ـ بهداشتى.

3 ـ اهداف خدماتى ـ فرهنگى.

4 ـ اهداف خدماتى ـ اجتماعى.

5 ـ اهداف توجه به گروه‏هاى ویژه همانند کودکان، زنان، عقب‏افتادگان، بیماران خاص مانند ایدز و سرطان، تراکم جمعیت، گرسنگى، حقوق بشر و غیره.[3]

افزودن براهداف فوق اهداف خدماتى ـ مذهبى را هم چون کلیساها، مساجد و هیئت‏هاى مذهبى را باید افزود.

 



[1]عابسى:  1382 ش .

[2]هسلبین و دیگران: 1378 ش .

[3]عابسى:  1382 ش .