با مراجعه به تاریخ صدر اسلام درمىیابیم از جمله کارهایى که در مسجد انجام مىگرفت، این بود که مردم در این مکان جمع مىشدند و مشکلات اجتماعى را بررسى مىکردند و به رفع آن اهتمام مىورزیدند و همچنین در باره مصالح اسلام و مسلمانان به شور و مشورت مىپرداختند. نتیجه مىشود که امروز هم مسجد، باید خانه آشنایى با دردها و مشکلات اجتماعى و چارهاندیشى براى رفع آنها باشد.
امام خمینى قدسسره در گفتارى این نقش مسجد را مورد تأکید قرار داده و فرمودند: «این مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله مرکز جنگها و سیاستها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى بوده. این طور نبوده است که در مسجد پغمبر، همان مسائل عبادى نماز وروزه باشد؛ مسائل سیاسىاش بیشتر بوده. اسلام مىخواهد که مردم آگاهانه براى مصالح خودشان و براى مصالح مسلمین در آنجا فعالیت کنند».[1]
از آنجا که طبق آموزههاى اسلامى هر عملى که به قصد قربت و در راه خدا انجام گیرد عبادت محسوب مىشود، «انواع فعالیتهاى دیگر مىتوانند توجیه دینى پیدا کنند و به قلمرو مسجد راه یابند. این امر بالاخص هنگامى رواج پیدا مىکند که نهادهاى دیگر جامعه کارکردهاى خود را به درستى انجام ندهند یا این که اصولاً نهادهایى براى بر عهده گرفتن آنگونه خدمات و کارکردها در جامه نباشد».[2] در این حال بسیارى از امور عمومى مردم در مسجد رتق و فتق مىشوند.
در صورتى که در مساجد فعالیتهاى اجتماعى چشمگیرى رخ دهد و این کارکرد در مقابل کارکرد نیایشى مسجد از حضور پررنگترى برخوردار باشد پیامدهاى خاصى را در پى دارد که بعضا با کارکرد نیایشى در تعارض قرار مىگیرد.
«در جوامعى که کارکردهاى اجتماعى مساجد غلبه پیدا مىکنند یا کارکردهاى اجتماعى هم عرض با کارکرد نیایشى جلوهگر است، مسجد مرکزیت بیشترى پیدا مىکند و در مناطق مسکونى، در مرکز منطقه واقع مىشود یا اگر تعداد مساجد چشمگیر باشد، آن دسته از آنها که پوشش بیشترى به مناطق مسکونى مىدهند کارکرد اجتماعى بیشرى پیدا مىکنند. این مساجد به مراکز ادارى یا حکومتى نزدیکترند، در دل بازارها جاى دارند، به مجالس قانونگذارى نزدیکند یا مراجعهکنندگان به آنها افراد دانشگاهى و دیگر نخبگان هستند. بهاین ترتیب است که اینگونه مساجد براساس کارکردهاى خاص و مخاطبان خاص تمایز پیدا مىکنند. حتى ساخت سلسله مراتبى جامعه در ترتیبات فضایى آنها مؤثر واقع مىشود... این مساجد به نحو مشارکتى اداره مىشوند و انواع فعالیتهاى آنها براساس همکارى افرادى که ارتباط بیشترى با مسجد دارند، سازمان داده مىشود. تأسیس اینگونه مساجد به بودجههاى چشمگیرى نیاز دارد که براساس مشارکت افرادى از طبقات خاص، بودجهها و میزان خدمات مسجد تفاوت پیدا مىکند. مراسم و آیینها در اینگونه مساجد یک طرح و زمانبندى خاص پیدا مىکنند و افرادى نیز به خدمت دائمى آن در مىآیند».[3]
همانند دیگر کارکردهاى مساجد، پدیدهاى که این کارکرد را نیز به چالش کشیده است، بروز مدرنیته و فرآیند نوسازى است. «جهت فرآیند نوسازى بدان سمت است که بخشى عمده از کارکردهاى اجتماعى مسجد را به نهادهاى عرفى تحویل کند و مسجد صرفا کارکرد نیایشى داشته باشد. این امر البته از مخالفت بنیادى نوسازى و تجدد با دین ناشى نمىشود، بل اصولاً نوسازى در جهت راهاندازى نهادهاى تخصصى براى پاسخ دادن مداوم و بهینه به نیازهاى مردم است. بسیارى از کارکردهاى اجتماعى مسجد در دنیاى امروز به نهادهایى که جامعه چارهاى بجز ایجاد، تقویت و گسترش آنها ندارد تحویل نشدهاند و از این جهت حتى اگر مساجد بخواهند نقش اجتماعى مستقیم داشته باشند، مجبور به محدود کردن این نقشها هستند. ثانیا خود را فقط بایدبه صورت یکى از نهادهاى عرضه کنندهى آن خدمات و کارکردها (و نه فقط عرضه کنندهى آنها) معرفى کنند و ثالثا در محدودهى همان کارکردها مىباید به نحوى تخصصى به موضوعات (حتى وعظ و خطابه) بپردازند، تا بتوانند در کنار رقباى جدى به رقابت بپردازند. به عنوان نمونه انواع فعالیتهاى فرهنگى (در حوزههایى مثل سینما، تئاتر، موسیقى، هنرهاى نمایشى، هنرهاى تجسمى و غیره) در انواع نهادهاى عرفى (دولتى، عمومى و خصوصى) در حال اجراست... . اگر به عنوان مثال مساجد بخواهند به امور فقرا و درماندگان رسیدگى کنند متوجه خواهند شد که فقط یکى از نهادهاى خدمات دهنده خواهند بود و با تخصصى شدن و رقابت و همکارى با دیگر نهادها مىتوانند در این عرصه باقى بمانند».[4]
[1] . صحیفهنور: ج 18 ، ص 67 .
[2] . باقى و دیگران: 243 ، 1381 ش .
[3] . باقى و دیگران: 245 ، 1381 ش .
[4] . باقى و دیگران: 248 ، 1381 ش .