نقش سیاسى مساجد در طول تاریخ جوامع اسلامى (بجز مقطع صدر اسلام) بیشتر به صورت غیرمستقیم بوده است. این کارکرد در قرون جدید و با پیشگامى اصلاحگرایان در جوامع اسلامى پر رنگتر شد. اصلاحگرایانى چون سید جمال الدین اسدآبادى، حسن البنّا، محمد عبده، علامه اقبال لاهورى و دکتر شریعتى از مسجد به عنوان پایگاهى براى آغاز جنبشهاى سیاسى اصلاحى در قرون اخیر استفاده کردهاند.
«این رفتارها ابتدائا در چارچوب دعوت و تعاون اسلامى آغاز مىشده است (جلسات تفسیر قرآن، بیان احکام اسلام، بزرگداشت اولیاى دین، ذکر وقایع تاریخى مربوط به دین، ذکر مشکلات و مصائب مسلمانان در اقصى نقاط عالم و جزِ آن) ولى به سبب فقدان مجراهاى سیاسى براى ظهور دغدغهها و تمایلات دینى، خود مسجد به نوعى پایگه سیاسى تبدیل مىشده است».[1]
باید توجه داشت که مسجد در جوامع اسلامى با توجه به آموزههاى دینى چشمگیر هم چون حدیث «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» ظرفیت بروز رفتارهاى سیاسى را در مقایسه با نهادهاى دینى در ادیان دیگر به درجات بسیار برترى دارد.
از نظر تاریخى نیز شاهدیم که «پیامبر اسلام نخستین مسجد را در مدینه نزدیک به خانهى خویش ساخت و آن را مرکزى براى ادارهى امور سیاسى و مباحث و جدالها قرار داد... همچنین در تاریخ اسلام، مسجد محلى براى خشونتهاى سیاسى (مثل قتل دو خلیفه از چهار خلیفه صدر اسلام) بوده است».[2]
«با گستردهتر شدن قلمرو فعالیت دولت در دوران معاصر از سویى، و پیدا نشدن نهادها و مجراهاى به رسمیت شناخته شده براى اجراى فعالیتهاى سیاسى از سوى دیگر، فعالیتهاى سنتى مساجد چون تعلیم و ترتبیت اسلامى، دعوت اسلامى، اصلاح اجتماعى و تعاون اجتماعى نیز اکنون سیاسى شمرده مىشوند. حکومتها در برخورد با این فعالیتها تلاش دارند تا آنجا که این فعالیتها سعى در ایجاد اختلال در فعالیتهاى دولتى ندارند و مخصوصا نهاد حاکمیت را دچار چالش مشروعیت نمىکنند از در مماشات وارد گردند».[3]
اما تزریق سیاست به مساجد، این مراکز را به چهار شکل ممکن درآورده است:
1 ـ مرکز حزبى؛
2 ـ دار النّدوه (محل مشورت)؛
3 ـ پارلمان محله؛
4 ـ خانه شهروند.
از چهار شکل مطرح شده، مساجد در طول تاریخ جهان اسلام و نیز در دوران معاصر کمتر از همه به صورت مراکز حزبى درآمدهاند. علت این امر وجود اصل فراگیرى و انحصارى نبودن فعالیت در مساجد است. با این وجود، همیشه تلاشهایى صورت مىگرفته است تا از پایگاه مسجد حداقل به عنوان تریبون تبلیغات سیاسى انحصارى استفاده گردد.
تازهترین نمونهى این تلاشها را در حرکتهاى یک جناح خاص سیاسى براى استفاده از تریبون مساجد شاهد بودیم، اما این تلاشها همیشه به علت اینکه هیچگاه یک تفکر سیاسى خاص بر تمام جامعه حاکم نمىگردد (مگر در اشکال افراطى کاریزمایى) و خاصیت مردمى بودن مساجد، ناکام مىشوند.[4]
همچنین غیر از صدر اسلام به علت شکلگیرى دارالامارهها مساجد کمتر مرکز تشکیل شوراهاى مسلمانان در امور عمومى خویش بودهاند؛ چرا که در کل، حکومتها در جوامع مسلمان به صورت استبدادى بودهاند و مشارکت سیاسى تودهها را بر نمىتافتهاند. اما دو شکل دیگر یعنى خانه شهروند یا پارلمان محله در مساجد جارى بوده و هستند و نقش سیاسى مساجد را باید عمدتا در نقش اجتماعى و مدنى آنها جستوجو کرد: آنجا که نقش اجتماعى و مدنى مفهوم سیاسى پیدا مىکرده مسجد سیاسى مىشده است و آنجا که کارکردهاى اجتماعى مستقل از سیاست جارى پنداشته مىشده، مسجد نیز کمتر سیاسى مىشده است.[5]
[1] . باقى و دیگران: 100 ، 1381 ش .
[2] . روزنامهى شرق، گزارش آبادگران در مسجد، 27/1/1381 ش .
[3] . باقى و دیگران: 1381 ش .
[4] . روزنامهى شرق، گزارش: آبادگران در مسجد، 27/1/1381 ش .
[5] . باقى و دیگران: 107 ، 1381 ش .