نمایش صفحات

چالش‏هاى امروزى مساجد بازتابى از چالش‏هاى جامعه‏اى توسعه نیافته شرقى در تنگناى انتخاب میان سنت و تجدد است. سنت غنى و اصیل و بدون پیرایه‏هاى زاید اسلامى بعد از آنکه دچار تطور و ارتجاع گردید، نه فقط از نوزایى باز ماند، بل در اوج انحطاط خویش، ضدیت با نوزایى و بازنگرى و چنگ زدن به سلفیگرى جزو خصیصه‏هاى آن قلمداد شد، در مقابل تجدد غربى خلع سلاح گردید. چالش بین سنت و تجدد در جامعه‏ى ایرانى، برخاسته از انتخاب میان داشتن نگرش آسمانى به جهان هستى و یا نگریستن به جهان هستى از نگاه زمینى و بریده از ماورا است. عقیم شدن سنت اسلامى در جامعه‏ى ایران از سویى، و یکه‏تازى تجدد و مدرنیسم غربى و پیشرفت‏هاى خیره‏کننده آن از سوى دیگر، چند صباحى است که جامعه‏ى ایران را بر سر دو راهى عظیمى قرار داده است. تا سفبارتر این که در این چند صباح، اغلب راه حل‏هاى افراطى و تفریطى برگزیده شده‏اند. گاه تمام تجربیات بشرى به دست آمده در سایه‏ى تجدد و مدرنیسم انکار شده و عجیب‏تر آنکه، همان سنت اسلامى عقیم و تحریف شده به عنوان راهکار جایگزین معرفى مى‏گردد. گاهى نیز عقبه تاریخى و فرهنگى جامعه که شدیدا متاثر از سنت دینى اسلامى است، به هیچ انگاشته شده و له‏له زنان به سمت تجدد (یا بهتر بگوییم: پوسته‏ى بیرونى تجدد) گام برداشته شده است؛ بدون آنکه حتى ادبیات تجدد و مدرنیسم به درستى و همان‏گونه که منظور نظر نظریه پردازان غربى باشد، ترجمه گردد.[1]

در حال حاضر وضع جامعه ایرانى، وضعى التقاطى است و رفتارهاى سرزده از انسان ایرانى نه در قالب سنت مى‏گنجد و نه در چارچوب تجدد امکان تعریف دارد. هنوز انسان ایرانى تکلیف خویش را با سنت و تجدد روشن نساخته است.

از آنجا که اکنون این سنت دینى ضعیف به حکومت راه یافته و نهادهاى متعلق به آن را قبضه کرده است، حاضر به نقد خویش نیست؛ چرا که از بحران مشروعیت و از دست رفتن قدرت ترس دارد و دچار محافظه کارى شده است؛ همان چیزى که روزى سنت شیعى ادعاى مقابل آن را داشت. به دین سبب راهکارهاى توجه به سنت عرضه شده از طرف حکومت، سطحى‏اند و حتى اندیشمندان مستقل مطرح در تفکر دینى و سنتى چون محمد حسین نصر، عبدالکریم سروش و دیگران هم مغضوب و رانده شده‏اند.

از سوى دیگر راهکارهاى تجویزى ناشى از توجه صرف به تجدد، به علت عقبه‏ى فرهنگى تاریخى برآمده از سنت جامعه‏ى ایران، براى انسان ایرانى در خور هضم نیست و او را هم دچار عذاب وجدان مى‏کند و هم قانعش نمى‏سازد؛ چرا که آنگاه باید در جمع جوامع مدرن دوباره از صفر مطلق شروع کند و جایگاهى در خور شأن برآمده از فرهنگ و تاریخ خود را نخواهد یافت.[2] در این میان مساجد هم سرگردان گشته‏اند. از آنجا که در جهان دهکده شده‏ى امروزى، استفاده از تجربیات فکرى بشرى حاصل از مدرنیسم اجتناب‏ناپذیر است، به ظاهر مساجد باید بسیارى از کارکردهاى خویش را از دست بدهند و در نهایت امر، به چیزى شبیه کلیسا تنزل یابند. از سوى دیگر چسبیدن به مظاهر سنت تحریف شده توسط مساجد هم، گره از کار فروبسته آن باز نمى‏کند و این کار عملاً نوعى انتحار و خودزنى توسط مساجد است که این نهاد والا را هرچه بیشتر منزوى مى‏کند.

در چنین اوضاعى است که مساجد، هم از سوى داعیه‏داران تجدد مورد بى‏مهرى قرار مى‏گیرند و محدود مى‏گردند، و هم از سوى حاکمان مدعى ترویج سنت تحریف شده‏ى دینى مورد ظلم واقع مى‏شوند.

 



[1]  .  روزنامه‏ى شرق، ویژه‏نامه 1383ش ، مصاحبه با سید جواد طباطبایى.

[2]  .  روزنامه‏ى شرق: 6/2/1383 ش .