در میان ادیان و مکاتب، اسلام بیشترین توجه را براى مراعات و حقوق انسانها نموده است و به عنوان حق الناس در جایگاه عدالت اجتماعى آن را مطرح کرده است. در مساجد به هنگام برپایى نماز جماعت مؤمنان ملزم به مراعات آداب و احکامى هستند که از آثار ونتایج ذکراللّه است. به فرموده امام على علیهالسلام: «ذکراللّه ینیر البصائر، و یونس الضمائر».[1] «یاد خدا روشنى بینشها و مونس باطنهاست».
در مسجد نمازگزاران ملزم به مراعات شرایطى هستند، از جمله غصبى نبودن مکان نماز، به این معنا که هرگاه مؤمن سجاده خود را قبل از سایرین در مسجد گسترده باشد دیگران حق ندارند آن را برداشته و خود در آن محل به نماز بایستند. همین تعهد در وجود جمع نمازگزار ملکه شده و به سایر امور آنها نیز سرایت داده مىشود و ناخود آگاه تبدیل به یک رفتار اجتماعى مىگردد.
تشکیل جماعت در مسجد نیز خود تمرینى است براى سایر تعهدات ملى و مذهبى، به برکت این اخلاق پسندیده محیط کارى و زندگى از یک امنیت و آرامش مطلوب برخوردار مىشود و از سوى دیگر به تنش زدایى کمک چشمگیرى مىکند. احساس مسؤولیت قطعا انسان را به تعهد وادار مىکند و سبب حل بسیارى از مشکلات اجتماعى مىگردد. براى مثال در محیط کارى پاسخ به موقع به نیاز ارباب رجوع، احساس عاطفى و صمیمى آنان را در پى خواهد داشت، که هرگاه این نوع برخورد در محیطهاى کارى و زندگى اجرا شود. جامعه از امنیتى نسبى برخوردار خواهد شد و اعتماد همگان را جلب خواهد کرد و مشارکت و همکارى را نیز در پى خواهد داشت.
همدردى و همدلى
با تجدید حضور در مساجد براى نماز جماعت، عزادارى یا سایر امور، پیوند عاطفى و معنوى نیز تجدید و تقویت مىگردد.
حضور فیزیکى و معنوى در مسجد که عامل گسترش مشترکات معنوى است، جمع نمازگزار را به همسویى و همفکرى فرا مىخواند و این احساس و درک را در آنها تقویت مىکند که «بنىآدم اعضاى یکدیگرند» و نباید از درد و رنج هموطنان خود غافل شوند. این احساس بیش از پیش از قوه به فعل تبدیل مىشود و افراد مؤمن را به یارى دردمندان
بر مىانگیزد. با این نگرش حضور فیزیکى و یارى مادى و معنوى رنج دیدگان، باعث تسکین آلام آنان مىگردند.
در جبهه عمل نیز این رفتار به سایر مؤمنان انتقال داده مىشود و عزم همگان براى رفع گرفتارىها و احیاء آرامش روانى در جامعه فراهم مىگردد. همدردى و همدلى با مؤمنان در مکتب انسانساز اسلام سرآغاز خردمندى است، بعد از ایمان به خدا، در منابع روائى بدان توصیه شده است. چنانکه مىدانیم شاد کردن دل مؤمن عبادتى بزرگ بهشمار مىآید. امام باقر علیهالسلام فرمودند: «تبسم الرجل فى وجه اخیه حسنه و صرف القذى عنه حسنه و ما عبداللّه بشىء احب الى اللّه من ادخال السرور على المؤمن».[2]
و امام حسین علیهالسلام مىفرمایند: «صح عندى قول النبى افضل الاعمال بعد الصلاة ادخال السرور فى قلب المؤمن بمالا اثم فیه».[3]
از جمله علل شاد کردن قلب مؤمن که در روایات به آن توجه شده است، این است که فرد مسلمان با انگیزه شاد کردن دل مسلمانى، بار سنگین درد و رنج را از دوش برادر خود برگیرد و خود را با او شریک بداند و عامل امیدوارى آنان باشد.
بىشک شکوه و عظمت همدردى در نمازهاى جماعت مساجد بیش از سایر اجتماعات است به علت حضور مستمر مردم در مساجد، پایههاى بهداشت روان در جامعه متزلزل نخواهد شد و جامعه از ابتلا به بیمارى دردناک (بىاعتنایى) نجات پیدا خواهد کرد.
به قول روانشناسان بر اثر ممارست فکرى و عمل مردم در سه (یا پنج) وعده نماز جماعت به درونى شدن این افکار و رفتار منجر خواهد شد. بنابر این زندگى ایدهآل الهى ـ انسانى را براى نسل امروز و آینده تدارک خواهد دید.
احساس همدردى و همفکرى زمانى پدیدار مىگردد که برادرى از درد و رنج برادرش مطلع شود و آن را درک کند. این احساس در اجتماع جماعت نمازگزار در مسجد به دیده مىشود، که مؤمنان در کنار هم قرار گرفته ضمن عبادت از حال یکدیگر نیز با خبر مىشوند و با یکدیگر اشتراک مساعى مىنمایند و در صورت حضور منافقین، کسى از نمازگزاران،
سراغ او را مىگیرد و چه بسا در پى او به تکلف نیز مىافتند. اسلام همدردى با سایر بندگان را امرى ضرورى تلقى مىکند و آن را عامل ثبات و آرامش جامعه مىداند.
زمانى که سپاه معاویه به یکى از شهرهاى بلاد اسلامى حمله مىکردند و خلخال از پاى زن یهودى درآوردند، مولاى متقیان فرمودند اگر مسلمانى از این غصه بمیرد جاى سرزنش نیست: «بلغنى ان الرجل منهم کان یدخل على المراه المسلمه و الاخرى المعاهده فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعائها، ما تمتنع منه الا بالاسترجاع و الاسترحام، ثم انصرفوا و افرین، ما نال رجلا منهم کلم و لااریق له دم، فلو ان امراء مسلما مات من بعد هذا اسفاما کانبه ملوما، بل کان به جدیرا».[4]
در موردى دیگر امام علیهالسلام چنین مىفرماید: «مؤمن برادر مؤمن است چون یک تن هستند و اگر یکى را دردى رسد، دردیگرپارههاى تن دریافت مىشود، و روحشان از یک روح است وبراستى روح مومن به روح خدا پیوستهتر است از پیوستن پرتو آفتاب بدان».
با توجه به توصیههاى امام، بر همه مؤمنان لازم است که در هر حال از احوال یکدیگر باخبر بشوند و تا عضوى از اعضاى پیکر اسلامى آرام نگیرد، آنان نیز آرام بگیرند.
[1] . غررالحکم: ج 1 ، ص 363 ، ح 9 .
[2] . الکافى: ج 2 ، ص 188 ، باب ادخال السرور على المؤمنین... .
[3] . المناقب: ج 4 ، ص 75 ، فصل فى معالى اموره... .
[4] . نهجالبلاغه: خطبه 27 .