تعادل نیازى در هر فرد بر مبناى تجارب و رویدادهاى ویژهى زندگى او و نیز متأثر از محیط اجتماعى و فرهنگى که در آن قرار دارد، شکل مىگیرد و متحول مىشود. تغییر در تعادل نیازى به آرامى صورت مىگیرد، به همین علت مىتوان ثبات نسبى را در آن مشاهده نمود. آن چه در این بحث مورد نظر است، آن دسته از عوامل اجتماعى است که بر تعادل نیازى اثر مىگذارد و تغییراتى در آن پدید مىآورد.
در هر جامعه نهادهاى اجتماعى کنندهاى مانند خانواده، مدرسه محیطهاى شغلى رسانههاى جمعى و نظر آن فعالاند وجود دارند که از طریق آگاهسازى و تبلیغ یا مجازات و تشویق، تعادل نیازى را تحت تاثیر قرار مىدهند و رتبه و جایگاه هر یک از نیازها یا ارزشها را که در جهت آن از نظر این نهادها مطلوب است، دگرگون مىکنند. همچنین عملکرد نخبگان جامعه و گروههاى مرجع در عرصههاى گوناگون زندگى اجتماعى، نمایشى از تعادل نیازى آنهاست و از آن جا که سایر طبقات تا حد زیادى متأثر از این طبقه هستند، در این زمینه نیز تحت تأثیر واقع مىشوند. به علاوه ساخت عینى جامعه، یعنى شرایط و موقعیتهاى گوناگون اجتماعى نیز امکان دارد که بر تعادل نیازى مؤثر باشد پدیدههاى اجتماعى، به تحول در نیازها و تحول نیازها به ساخت عینى یا ذهنى جامعه ارجاع مىگردد.
مقطعى بودن بعضى از نیازها و کارکردها در دوره دوم
مىتوان گفت که کاهش حضور مردم در مساجد تا اندازهاى به این علت بوده است که در دورههاى خاصى، مساجد پاسخگوى نیازهایى بودهاند که اکنون یا آن نیازها رفع شدهاند یا میزان آنها کاهش یافته است. وقتى یک پدیده معلول نیاز معینى باشد، با از میان رفتن آن علت پدیدهى منبعث از آن نیز از میان خواهد رفت.
اندکى پس از پیروزى انقلاب توطئههاى عظیمى به صورت فعالیتهاى سیاسى و گاه درگیرى هاى مسلحانه برضد انقلاب شکل گرفت. حساسترین و پر خطرترین این دسیسهها تجاوز عراق به ایران و اشغال بخشى از مناطق مرزى بود. این توطئه چینىها که احتمال داشت اساس انقلاب را به خطر اندازد، براى مردم فداکارى که در راه پیشرد انقلاب ایثارگرىها و جانفشانىها کرده بودند ضرورتى مقطعى و نیاز جمعى فورى پدید آورد: دفع و سرکوبى این توطئهها و پاسدارى از دست آوردهاى انقلاب» در این جا نیز مساجد، پایگاه بزرگ دینى و مردمى براى چنین تلاش مقدسى بودند.
از جمله کارکردهاى مقطعى مساجد، برقرارى امنیت و آرامش روانى در مواقع خطیر و بحرانى بود. حضور مردم در مساجد در روزهاى اوج انقلاب و چه در دورههاى بحرانى پس از آن[1] فقط به منظور پیشبرد یا حفظ انقلاب نبود، بل این حضور یا بخشى از انگیزههاى این حضور با کارکرد مساجد در برقرارى تعادل روانى و ارضاى نیاز به امنیت نیز ارتباط داشت. افزایش حضور در مساجد به هنگام بحرانها و آشفتگىهاى سیاسى در کشورهاى دیگر نیز تجربه شده است؛ از جمله در بارهى پاکستان گفته شده است که «حضور مردم در مساجد براى برپایى نمازهاى روزانه در زمان جنگ با هند در سال 1965 م به دو برابر رسیده است».[2]
با سپرى شدن دورههاى خطر و بحران و بىثباتى، این کارکرد مساجد و انگیزههاى مرتبط با آن نیز منتفى شد.
تغییر در تعادل نیازى
اگر مساجد بتوانند پاسخگوى بعضى از نیازهاى مردم باشند، اما آن نیازها در تعادل نیازى مردم جایگاهى مهم نداشته باشد، ایفاى آن کارکرد، اثر مهمى در استقبال و حضور مردم نخواهد داشت. به نظر مىرسد که بخشى از علل کاهش حضور مردم در مساجد را مىتوان از این زاویه مشاهده کرد. پیشتر گفته شد که کارکردهاى معنوى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و رفاهى مساجد، پاسخ گوى نیازهاى متعالى، جمعى و رفاهى بوده است. بحث کنونى ما به کارکردهاى معنوى، سیاسى و فرهنگى مساجد که پاسخگوى نیازهاى متعادلى و جمعى هستند، اختصاص دارد.
اگر در دورهى رکود، شاهد کاهش نسبى حضور مردم در مساجد بودهایم، بخشى از علل این پدیده را باید در کاهش اهمیت نسبى نیازهاى متعالى و جمعى در تعادل نیازى یا تعادل ارزشى عدهاى از افراد جستوجو کنیم. از نظر اینگونه افراد فعالیتهاى معطوف به اهداف رفاهى، نظیر اشتغال به کارى درآمدزا، رفتن به گردش و تفریح و شبنشینى، مشاهدهى برنامههاى جذاب تلویزیون ویدئو و سینما در مقایسه با کنشهایى مانند شرکت در نماز جماعت، گوش دادن به سخنرانى با مضمون اخلاقى یا اعتقادى، مراودت با نیاکان یا شرکت در فعالیتهاى اجتماعى مساجد، با ارزشتر تلقى مىشده است.
این عوامل به خارج از حیطهى مسجد مربوط مىشود و در واقع، تأثیر جامعهى کل را بر تعادل نیازى و ارزشى افراد و سپس بر میزان حضور آنها در مساجد آشکار مىسازد.
[1] . دوره جنگ و موشک باران و فعالیت تروریستى گروهکها.