خاطره از نخستین منبر مسجد پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله
هنگامى که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله با یاران اندک به مدینه مهاجرت نمودند، در آغاز چون مسلمانان، کم بودند پیامبر صلىاللهعلیهوآله هنگام سخنرانى، بر ستون مسجد (که ستونى از نخل خرما بود) تکیه مىداد، و به ارشاد مردم مىپرداخت، ولى وقتى جمعیت مسلمین فزونى یافت، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله براى نخستین بار از پلههاى آن منبر بالا رفت. در این هنگام، فریاد ناله از تنه درخت خرما (که ستون مسجد و تکیهگاه قبلى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله بود بلند شد، همانند ناله شترى که از بچه خود جدا شده و آه و ناله مىکند که همه حاضران آن ناله را شنیدند، این ناله فراق بود، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله دیگر هنگام سخن گفتن به آن تکیه نمىداد. عجیب اینکه: پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله هنگامى که بالاى منبر رفت، سه بار گفت: «آمین» روشن است که کلمه «آمین» در پایان دعا یانفرین، گفته مىشود؛ در آنجا این سؤال در ذهن حاضران آمد که چرا پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله «آمین» گفت، ولى طولى نکشید که پاسخ این سؤال روشن گردید و آن این بود که پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله وقتى بالاى منبر رفت، از جبرئیل سه نفرین شنید که دیگران این صدا را نمىشنیدند. پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله شنید که جبرئیل مىگوید: «خدایا لعنت کن بر عاق والدین». فرمود: آمین، سپس شنید، جبرئیل عرض کرد: خدایا لعنت بفرست بر کسى که ماه مبارک رمضان بر او بگذر و او از رحمت و آمرزش الهى محروم گردد». پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله فرمود «آمین».
از آن پس شنید جبرئیل گفت: خدایا لعنت کن کسى را که نام رسول تو (= رسول خدا) را بشنود و صلوات نفرستد، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله گفت «آمین».
با توجه به اینکه «آمین» پیامبر صلىاللهعلیهوآله مورد قبول و استجابت خداست، این حدیث هشدار خطیرى است به ما که در باره بىاحترامى به پدر و مادر، و محرومیت از آن همه برکات سرشار ماه رمضان، و درود نفرستادن به پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله هنگام شنیدن نام آن حضرت، بیندیشم و به این سه موضوع، توجه کامل داشته باشیم و حق آن را به شایستگى ادا کنیم.
مسجد، کانون اصلى تبلیغ پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله
نهضتهاى فکرى و اجتماعى در شیوه آغاز به کار و ادامه آن یکسان نیستند. برخى از نهضتها چون تندرى بهارى آغاز مىشوند؛ دقایقى مىبارند: امواجى توفنده برپا مىکنند و پس از زمانى کوتاه مىایستند. ساعتى بعد، گویى هرگز بارانى نباریده و آبى جارى نشده است. امّا نهضت جاودانهاى که پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله آن را بنا نهاد، چنین نبود. با نزول باران آیههاى قرآن، در فرمان خواندن و اهمیّت دادن به آموزش و قلم و مبارزه با نادانى آغاز شد، که: «اقرأ باسم ربّک الذى خلق... الذى علّم بالقلم علّم الانسان مالم یعلم».
اسلام همچون رودى آرام ولى سنگین و پر آب در بستر جامعه آن روز که برترین ویژگیش «ندانستن» بود جارى شد. رفته رفته سنگلاخهاى جهل و خرافه را درهم کوبیده و دشت خشک نادانى را به بوستانهایى پرگل از آگاهى و بینش و دانش تبدیل کرد.
پیدایش اسلام نه فقط موجى از افکار و اندیشههاى الهى را در جامعه درانداخت، که شور و نشاط علمى را نیز برانگیخت. علم و دانش و آموختن و یاد دادن ارزشى دیگر یافت و شمار آنان که خواندن و نوشتن مىدانستند به گونهاى چشمگیر رو به فزونى گذاشت.
به هر حال، مسلمانان مىباید کتاب آسمانى خویش را بخوانند و بدانند. حتّى آنان که بناى مخالفت و انکار این پیام آسمانى گذاردند، چارهاى نداشتند جز اینکه با محتواى آن آشنا شوند؛ از این رو علم و آموزش رونقى چشمگیر یافت.
اسلام، خود با آموزش آغاز مىشد. آموختن و فرا گرفتن اینکه فقط خداى یگانه را باید پرستید. آموزگار مکتب، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله بود و موضوع آموزش نیز در آغاز، فراگفتن معناى «ایمان» و دانستن آیههاى کتاب آسمانى، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله به فرمان خداوند نمىتوانست آنچه بر او نازل مىشود در سینه خود محبوس نماید؛ بل وظیفه داشته است که آیههاى کتاب آسمانى را براى مردم تفسیر و تبیین نماید: «و انزلنا الیک الّذکر لتبّن للناس ما نزّل علیهم».
او آیات کتاب الهى را بر مردم تلاوت مىکرد. آنان را تزکیه مىنمود و کتاب و حکمت را به آنان آموزش مىداد: «هو الذى بعث فى الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیّهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه...».
این رسالت سنگین، زمان و مکان نمىشناخت. پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله از هر فرصتى براى روشنفکرى و آموختن اسلام به مردم بهره مىجست؛ ولى مطالعه در زندگى و سیره آن حضرت نشان مىدهد که «مسجد» در مجموعه دوران بیست و سه ساله رسالت، مهمترین سنگر تبلیغ دینى پیامبر صلىاللهعلیهوآله محسوب شده است. گرچه میزان نقشى که مسجد در طول این دوران در زمینههاى آموزشى و فرهنگى ایفا نمود، همواره یکسان نبوده است.
بحثى تاریخى، در باره مسجد
پیش از آنکه اسلام با بعثت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله تولّد یابد، دو مسجد مهم و با عظمت بر روى زمین احداث شده بود، یکى مسجدالاقصى بود و دیگرى مسجدالحرام. مسجدالاقصى در بیتالمقدس با دست حضرت سلیمان علیهالسلام بنا شده بود و دیگر پیامبران بزرگ الهى، آن را تعمیر و تجدید بنا نمودند. مسجدالحرام نیز یادگار دو پیامبر بزرگ حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام بود. بر پایه برخى از روایات، حد و مرز این مسجد به همت این دو پیامبر بزرگ تعیین و ترسیم
شده است.
درباره تاریخ بناى کعبه برخى برآنند که کعبه بهدست حضرت آدم علیهالسلام بنا و بازسازى شده است.
نخستین مسجد در اسلام
با آنکه درباره مسجد «قبا» اطلاعات کافى در کتابها و آثار درج شده است، ولى در منابع تاریخى کهن، این سخن که مسجد قبا، نخستین مسجد در اسلام است، فقط گفته پارهاى از مورخان چون ابالجوزى است.
مورخان بزرگى چون طبرى و پیش از او سیرهنویسانى چون ابنهشام و واقدى نیز چنین ادعایى نداشتهاند. امام صادق علیهالسلام در حدیثى خطاب به عقیقه بن خالد مىفرماید: «ابدأ بقبا فصل فیه و اکثر فانّه اوّل مسجد صلّى فیه رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله فى هذه العرضه...». «براستى سرکشى از مساجد اطراف مدینه، از مسجد قبا شروع کن؛ زیرا مسجد، نخستین مسجد در این منطقه است که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در آن نماز گزارده است...».
ابنهشام در تشریح رخدادهاى آغازین ورود پیامبر صلىاللهعلیهوآله در روز جمعه از محلّه قبا حرکت کرد و نماز جمعه را در میان قبیله بنىسالم بن عوف و در مسجدى که در دل درّه رانوناء بود، به جا آورد و این نخستین نماز جمعهاى بود که پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در مدینه برپا نمود.
نقش فرهنگى مسجد در دوران پیش از هجرت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله
در سالهاى آغاز بعثت به علت جوّ اختناق و شرایط سختى که بر مکّه حاکم بود، اساسا امکان تبلیغ دینى بهطور عمده، خانه آن حضرت بود. با اسلام آوردن ارقم بن ابىارقم، خانه او به جایگاه آموزش مسلمانان تبدیل شد. پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در این خانه که در جنب کوه صفا قرار داشت، مبانى اندیشههاى اسلامى را به مسلمانان آموزش مىداد. بسیارى از مردم در همین خانه و در سایه آموزشهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله مسلمان شدند. در سال چهارم بعثت، یاران پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله مسلمان بودن خویش را آشکار مىکردند. با این حال نمىتوانستند از مسجد در قالب سنگرى در تحقق تبلیغ و آموزش بهرهبردارى کنند. مسجدالحرام، کاملاً در چنگال مشرکان قرار داشت و مسجد دیگرى که بتوان آزادانه در راستاى اهداف فرهنگى از آن استفاده کرد، نیز وجود نداشت.
نقش فرهنگى مسجدالحرام پیش از هجرت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله
کعبه و مسجدالحرام از دیرباز جایگاه گردهمایى مردم بود. مشرکان قریش، بازرگانان و مسافرانى که از اطراف مکّه به این شهر مىآمدند، پیش از اسلام نیز بر پایه اعتقادات خاص خود براى پرستش بتها و یا طواف خانه خدا، گرد کعبه و در مسجدالحرام حضور مىیافتند.
پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله از این فرصتها براى تبلیغ آیین توحید و یکتاپرستى سود مىجستند. آن حضرت بارها در کنار حجر اسماعیل به تلاوت آیههاى روحبخش قرآن براى مردم مىپرداخت و آنان را به پذیرش اسلام فرا مىخواند. دامنه فعالیتهاى تبلیغى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در ایّام ویژهاى که موسم طواف و حج فرا مىرسید، گسترش مىیافت. اسلام آوردن شمار درخور توجهى از یاران پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در مکه ثمره چنین کارهاى تبلیغى بود. یکى از مسلمانانى که اینگونه هدایت شد، «طفیل بن عمرو» بود. او تحت تأثیر تبلیغات دروغین مشرکان حاضر شده بود گوشهاى خود را انباشته از پنبه کند تا مبادا آواى قرِآنى را بشنود؛ ولى سرانجام در مسجدالحرام مسلمان شد. طفیل پس از اسلام آوردن، مبلّغ شایستهاى براى آیین یکتاپرستى در میان خویشان و افراد قبیله خود شده بود.
بر پایه برخى از شواهد تاریخى، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در دورانى، یاران خویش را در مسجدالحرام گرد مىآورد. براى آنان قرآن مىخواند و واجبات و محرّمات الهى را به آنان آموزش مىداد. چنین جلساتى در مسجد، گاه به مناظره و گفتوگوهاى طولانى و علمى با سران قریش مىانجامید و پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله با استناد به آیات نورانى قرآن به شبهههاى گوناگونى که آنان مطرح مىکردند، پاسخ مىگفتند.
ابنهشام مىگوید: «هنگامى که رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در مکّه بود، حدود بیست مرد مسیحى از حبشه به این شهر آمدند. اینان اخبارى را در بعثت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله شنیده بودند و پرسشهاى خود را مطرح کردند. افرادى از قریش نیز در اطراف کعبه این جلسه را نظارهگر بودند.
پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله اعضاى این هیئت را به توحید و یکتاپرستى دعوت کرد و آیاتى از کتاب آسمانى را براى آنان تلاوت نمود. چشمان آنان با شنیدن آیههاى قرآن پر از اشک شد. آنان به خداوند یکتا و پیامبر او ایمان آوردند و دریافتند که آنچه در کتابهاىشان درباره پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله آمده، در آن حضرت آشکار و هویداست.»
نقش فرهنگى ـ آموزشى مسجد پس از هجرت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله
پس از هجرت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله به مدینه و بنا نمودن مسجدالنّبى فصلى نوین در آموزش و فعالیتهاى فرهنگى مسلمانان آغاز شد. تلاشهاى فرهنگى در مدینه، پیش از هجرت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله به آن شهر و قبل از بناى مسجد نیز سابقه داشته است. با این حال، نقش مسجد در فعالیتهاى فرهنگى ـ آموزشى، پس از ورود پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله به مدینه و بناى مسجد، هرگز با قبل از آن شایان مقایسه نیست. با بناى مسجدالنّبى در واقع نه فقط معبد و پرستشگاهى ساخته شده، که دنشگاهى فعّال و سرشار از شور و نشاط علمى نیز پىریزى شده است.
حضور منظم و پیوسته مسلمانان در این مسجد به منظور برپاداشتن نماز، بهترین فرصت را براى کارهاى تبلیغى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله فراهم مىآورده است. آن حضرت با توجه به اوضاع و احوال و رعایت حال حاضران در مسجد از این فرصتها به شایستگى بهرهبردارى مىکرد و پس از برگزارى نمازها براى مردم سخن مىگفت.
در آغاز که شمار مسلمانان اندک بود، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله با تکیه بر یکى از ستونهاى مسجد که از چوب درخت خرما ساخته شده بود، براى مردم سخن مىگفت.
بعدها به پیشنهاد برخى از مسلمانان، منبرى که داراى سه پایه و از چوب بود، براى آن حضرت ساخته شد، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله بر بلنداى همین منبر کوتاه که به بلنداى همه تاریخ بود، جانتشنگان معارف الهى را سیراب مىساخت. بسیارى از سخنان و گفتههاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله که اکنون در دسترس ماست، از همان خطبههایى است که بر فراز این منبر ایراد شده است. در حقیقت، منبر محلّ نشستن پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در سخنرانىهاى رسمى بوده است.
سخنرانىهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در مسجد
سخنرانىهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله براى افراد حاضر در مسجد نه فقط خسته کننده و ملالآور نبوده؛ که بسیار پر جاذبه بوده است. جلسات موعظه و سخنرانى رسمى همه روزه برگزار نمىشد، زیرا یاران پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله از این عمل رسول خدا صلىاللهعلیهوآله چنین برداشت مىکردند که پیوستگى و مداوم بودن جلسات سخنرانى موجب خستگى و ملال نماز گزاران مىشود.
«عبداللّه بن مسعود» که از چهرههاى علمى در روزگار پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله به شمار مىآید، مىگوید: «کان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله: یتخولنا بالموعظة فى الایّام کراهة السامة علینا». «رسول خدا صلىاللهعلیهوآله از آن رو که مبادا ما شنوندگان خسته و ملول شویم، برخى از روزها موعظه مىکردند».
گرچه عبداللّه این سخن را از زبان خود مىگوید، ولى بىگمان او با استناد به سخنى از پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله چنین برداشتى را از سیوه کار آن حضرت نموده است.
پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله دیگران را نیز به آسان گرفتن در تبلیغ و موعظه سفارش مىکرد. از ایشان نقل شده که در این زمینه فرمودهاند: «یسّروا و لا تعسّروا و بشّرو و لا تنفّروا». «آسان بگیرید، سختگیر مباشید، بشارت دهید و مردم را گریزان مسازید».
گاهى زمان سخنرانىهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله از پیش با اعلام خود حضرت اعلام مىشد تا همگان در مسجد حضور یابند. در چنین مواردى یاران پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله یکدیگر را به حضور در مسجد در اوّل وقت و ضبط سخنان پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله سفارش مىکردند، تا مبادا کلمهاى از سخنان پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله از دست آنان بیرون رود.
در مجالس سخنرانى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله زنان نیز حضور داشتند. اگر احساس مىشد زنان به هر علت سخنان پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله را نشنیدهاند، پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله آنان را مجددا موعظه و نصیحت مىکرد.
روزى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در حالى که بلال نیز با او همراه بود، دانست که زنان سخنان او را نشنیدهاند، دوباره آنان را موعظه کرد و ایشان را به صدقه دادن فرمان داد.گاه زنان درخواست مىکردند که براى آنان مجلس سخنرانى جداگانهاى تشکیل شود؛ پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله با پیشنهاد آنان موافقت مىنمود و مجلسى مخصوص به زنان برپا مىشد.
محتواى سخنرانىهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در مسجد
خداوند متعال یکى از جنبههاى مهم رسالت پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله را تبیین و تفسیر آیههاى قرآن قرار داده است. بىتردید این مهم، در مرتبه اول در مسجد صورت مىگرفته است. آموزش فقه و احکام دینى به مردم نیز بخش دیگرى از سخنرانى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله را تشکیل مىداد.
با این حال، سخنرانىهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله فقط جنبه آموزشى نداشت، بل از عامل موعظه و تقویت روحیه «تقوا» و پرهیز از گناه در روح و جان شنوندگان نیز برخوردار بود. از همینرو اصحاب پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله از برخى جلسات سخنرانى آن حضرت به عنوان «مجلس موعظه» یاد مىکردند. این امر به روشنى نشان مىدهد که «آموزش» و یاد دادن در مسجد باید با وعظ و اندرز دادن که در حقیقت «پرورش» است، همراه باشد. در کتاب «معالم القربة» از بخارى نقل کرده که ابومسعود گفته است: «مردى به رسول خدا صلىاللهعلیهوآله گفت: من به لحاظ ضعف و ناتوانى از حضور در نماز فلان کس خوددارى مىکنم، زیرا او نماز را طولانى برگزار مىکند. ابومسعود گفته است: پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در اینباره براى مردم سخنرانى کرد. من هرگز پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله را در سخنرانى این چنین خشمگین ندیده بودم».
آن حضرت خطاب به حاضران فرمود: «برخى از شما مردم را گریزان مىسازند. اگر کسى امامت گروهى را برعهده دارد، باید از طولانى کردن نماز پرهیز کند چه، در نماز جماعت افراد ناتوان، بزرگسال و نیز کسانى که کار و پیشه دارند، یافت مىشوند».
جایگاه موعظه در تبلیغ پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله
اصولاً عامل «موعظه» و اندرز، در تبلغ از جایگاهى ویژه برخوردار است. قرآن کریم یکى از راههاى فرا خواندن مردم به سوى خداوند را «موعظه» دانسته است. قرآن مجید در آیاتى چند، خود را موعظهاى براى مردم معرفى نموده است.
راغب، موعظه را این گونه معنا کرده است: «الوعظ زجر مقترن بالتخویف». «موعظه بازداشتن همگان با بیم دادن است».
خلیل بن احمد، یکى از دانشمندان بنام لغت شناس نیز گفته است: «الوعظ هوالتذکر بالخیر فیها یرّق له القلب». «وعظ، به یاد آوردن نیکىهاست، به گونهاى که دلها نرم گردد».
پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله علاوه بر اینکه خود عملاً از چنین شیوهاى براى هدایت مردم استفاده مىکردند؛ مسلمانان را بر برگزارى مجالس وعظ و اندرز ترغیب مىنمودند.
در روایاتى که هم در منابع شیعه و هم در منابع سنّى یافت مىشود، از مجالسى به عنوان «مجالس ذکر» نامى به میان آمده و درخصوص برگزارى آن تشویق و تأکید شده است. یکى از آنها حدیث ذیل است که پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله خطاب به مسلمانان فرمودهاند:
«بادرو الى ریاض الجنّة، قیل یا رسول اللّه و ریاض الجنة؟ قال: مجالس الذّکر». «به سوى باغهاى بهشت بشتابید؛ گفته شد اى رسول خدا! مقصودتان از باغهاى بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر و یاد خدا».
متأسفانه امروزه مجالس وعظ و اندرز در میان مسلمانان از جایگاه اصیل خود برخوردار نیست. برگزارى مجالس سخنرانى در مسجد به یک رسم و تشریفات تبدیل شده؛ فقط در مرگ افراد، مجالس با عنوان مجلس ترحیم تشکیل مىشود؛ آن هم نه براى عبرت و موعظه؛ که از سر رسم و تشریفات؛ چندان که اگر کسى نمیرد، هرگز مجلسى برپا نمىشود، گویى همگان خود را از وعظ و اندرز دیگران بىنیاز مىدانند، حال آنکه سخت بدان محتاجند.
مراعات حال حاضران در مسجد
درباره مدّت زمان سخنرانىهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در مسجد با استناد به شواهد روشنى که در این زمینه در دست است، مىتوان گفت: مدت این سخنرانىها معمولاً کوتاه بوده است. آنچه از خطبههاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در دست است نشان مىدهد که مدّت زمان سخنرانىهاى آن از چند دقیقه، تجاوز نمىکرده است. مراعات اعتدال، حتى در خطبههاى نماز جمعه نیز که از سوى آن حضرت ایراد شده مورد توجه قرار مىگرفته است در سنن ترمذى آمده است که پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در نماز جمعه و خطبههاى آن، جانب اعتدال را مراعات مىفرموده است.
در کنار این همه، گاه در سخنرانىهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله مطالب مزاحآمیزى نیز بیان مىشده است. پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله بر منبر مسجد براى مردم از مردى سخن گفت که شترى را که مال خود پیامبر صلىاللهعلیهوآله بوده براى آن حضرت هدیه آورده است! پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله سه وقیه نقره به او پاداش دادهاند، ولى او بازهم راضى نشده است!
جاذبههاى معنوى در تبلیغ پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله
تردیدى نیست که کار تبلیغى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در مسجد، سرشار از مایههاى معنوى و روحانى بوده است. این آمیزههاى الهى کسانى را که اندک زمینهاى براى هدایت داشتند، شیفته و شیداى اسلام مىنمود. در حقیقت دامنه فعالیتهاى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در مسجد، فقط به برگزارى سخنرانى و تشکیل کلاسهاى آموزشى محدود نمىشد؛ بل جلوههاى رفتارى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله بیش از هر چیز، مسجد را به کانون هدایت حق جویان تبدیل ساخته بود. یعنى پرتو نور جذبههاى معنوى پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله آن چنان پر فروغ بود که گاه کسانى که به قصد کشتن آن حضرت به مسجد مىآمدند، نیز خیره مىماندند و بذر مهر و محبّت به اسلام در دل آنها کاشته مىشد.
«عمیر بن وهب»، در پى تحریکات صفوان بن امیّه براى کشتن پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله با شمشیر زهرآلود از مکّه بازگشت. چنین ماجراهایى به روشنى نشان مىدهد که پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در برخوردهایى کوتاه و جان تازه مسلمان را با اسلام پیوند مىزد؛ به گونهاى که نخستین آرزوى آنان پس از مسلمان شدن، شهادت در راه خدا بود.
اهتمام پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در باره امور مساجد
پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله درخصوص بناى مسجد و تعیین امام جماعت براى قبایل گوناگون اهتمامى ویژه داشتند. آن حضرت خود در مواردى در امر ساختن مسجد براى برخى از قبایل شرکت مىجستند. شخصى به نام «جابر بن اسامه» مىگوید: روزى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله را همراه با گروهى از یارانش در بازار مشاهده کردم. از آنان پرسیدم: پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله به کجا مىروند گفتند: رسول خدا صلىاللهعلیهوآله براى افتتاح مسجدى به میان قبیله تو مىروند. وقتى به محل خود بازگشتم، دیدم رسول خدا صلىاللهعلیهوآله براى ما مکانى را مختص مسجد، مشخص کرده و چوبى را براى تعیین سمت قبله آن نصب نموده است.
ترجیح جلسات علمى بر جلسات دعا در مسجد، در زمان رسول خدا
شهید ثانى در کتاب گرانقدر «منیة المرید» حدیث ذیل را نقل نموده است: «روزى رسول خدا به مسجد وارد شدند. در مسجد دو مجلس جداگانه برپا بود. گروهى در حال یاد دادن و فراگرفتن دانش بودند. جمعى نیز به دعا و راز و نیاز با خداوند مشغول بودند. پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله فرمودند: هر دو گروه به سوى یک هدف گام برمىدارند، دستهاى خدا را مىخوانند و گروهى نیز آموزش مىبینند و نادانان را تعلیم مىدهند؛ ولى این گروه کار برترى انجام مىدهند. من نیز به منظور آموزش به مردم مبعوث شدهام. از اینرو پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله خود در میان گروهى که سرگرم آموزش بودند، نشست».
اینگونه احادیث، به روشنى نشان مىدهد که پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله، با گفتار و کردار خویش، مسلمانان را به اهمیت علم و دانش آگاه مىکرد و تشکیل جلسات آموزشى در مسجد را مورد تشویق قرار مىداد. پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله علاوه بر تشویق عملى درخصوص برگزارى جلسات درس و آموزش در مسجد در حدیثى فرمودهاند: «پاداش کسى که صبحگاهان به قصد یاددادن یا فراگرفتن چیز مطلوبى به مسجد مىآید، همچون پاداش کسى است که یک عمره کامل را انجام داده باشد و پاداش کسى که شبانگاهان به قصد یادگرفتن و یاددادن کار خیرى به مسجد مىآید. همچون پاداش کسى است که یک حج کامل، بهجاى آورده باشد».
از این حدیث استفاده مىشود که لازم نیست گفتوگوى علمى در مسجد انجام گیرد و حتما دانشهاى دینى باشد؛ هر دانش سودمندى را مىتوان در مسجد مورد بحث و بررسى قرار دارد.
پىگفتار
سخن پایانى نویسنده با عالمان و اندیشمندان اسلامى و همه آنانى که به مسجد عشق مىورزند و به عظمت و شکوه بیش از بیش آن مىاندیشند این است که:
اگر سالیان دراز در گفتار و نوشتار خود تأکید کنیم که مسجد در زمان پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله چنین و چنان بود ولى عوامل گوناگونى را که باعث شده «مساجد» به صورت کنونى درآید، بازنشناسیم و در رفع آنها نکوشیم گامى شایسته در راه خدمت به مسجد و شکوه آن برنداشتهایم.
پىنوشتها
1 ـ اعراف: 29 .
2 ـ بحارالانوار: ج 82 ، ص 164 .
3 ـ حج: 40 .
4 ـ اقتباس با توضیحى از نگارنده از کتاب منتهىالامال: ج 1 ، پاورقى صفحه 323 .
5 ـ علق: 1 ، 4 و 5 .
6 ـ تاریخ آموزش در اسلام، احمد شبلى، ترجمه محمّد حسین ساکت، ص 41 .
7 ـ نحل: 44 .
8 ـ جمعه: 2 .
9 ـ مقدّمه، ابنخلدون، ترجمه محمّد.
10 ـ وسائلالشیعه، شیخ حرّ عاملى: ج 3 ، ص 541 ، باب 55 از ابواب احکامالمساجد، روایت 1 ـ 4 .
11 ـ همان مأخذ، ص 690 و نیز الحجّ فى الکتاب و السنّة، جعفر مرتضى عاملى، ج 1 ، ص 55 .
12 ـ به نقل از: الصحیح من سیدة النّبى الاعظم صلىاللهعلیهوآله، جعفر مرتضى عاملى، ج 2 ، ص 56 و السیدة الحلّبیه.
13 ـ وسائلالشیعه، شیخ حرّ عاملى: ج 10 ، ص 276 ، باب 12، از ابواب المزاره روایت 2 .
14 ـ السیرة النبویّة، ابنهشام: ج 2 ، ص 139 .
15 ـ السیدة النبویّة، ابنهشام: ج 1، ص 270 .
16 ـ الطبقات الکبرى، محمّد بن سعد واقدى: ج 3 ، ص 242 .
17 ـ الصحیح من سیرهالنّبى الاعظم صلىاللهعلیهوآله، جعفر مرتضى عاملى: ج 1 ، ص 259 .
18 ـ الفوفاء باحوال المصطفى، ابنالجوزى: چاپ مصر، 1386 هـ ق، دارالکتب الحدیثه، ج 1، ص 182، باب 14 و ص 15 2، باب 31 .
19 ـ السیدة النبویة، ابنهشام: ج2 ، ص 22 .
20 ـ الاحتجاج، احمد بن علىّ بن ابیطالب طبرسى: ج 1 ، ص 29 .
21 ـ همان مأخذ، ص 29 ـ 38 .
22 ـ السیدة، ابنهشام: ج 2 ، ص 32 .
23 ـ نظام الحکومة النبویّه، عبدالحّى الکّتانى: ج 1 ، ص 67 .
24 ـ همان منبع، ج 2 ، ص 232 .
25 ـ همان منبع، ج 2 ، ص 232 .
26 ـ همان مأخذ، ج 2 ، ص 236 .
27 ـ صحیح بخارى: ج 1، کتاب الصّلاة، باب 75 ، ش 96 .
28 ـ همان منبع، باب 78 ، ش 99 .
29 ـ نحل: 44 .
30 ـ احیاء العلوم الدّین، غزالى: ج 2 ، ص 398 و 399 .
31 ـ معالم القربة فى احکام الحسبة، ابن اخوة، باب 47 ، ص 266 .
32 ـ نحل: 125 .
33 ـ المعزرات فى غیریب القرآن، راغب اصفهانى، کتاب الواو، ص 527 .
34 ـ نقل از همان مأخذ.
35 ـ وسائل الشیعه: ج 4 ، ص 1239 ، باب 50 از ابواب الذکر، روایت 1 و 3 .
36 ـ نظام الحکومة النبویه، عبدالحىّ الکّتانى: ج 2 ، ص 236 .
37 ـ مغازى، محمد بن عمر واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص 415 .
38 ـ همان منبع، ص 92 ـ 95 .
39 ـ تاریخ المدینة المنوّره، ابن شبّه، ج 1 ، ص 63 .
40 ـ منیة المدید فى آداب المفید و المسفید، زینالدین بن على عاملى (شهید ثانى)، تحقیق و تصیح: رضا مختارى، ص 106 .