اعتکاف چیست؟ معتکف کیست؟
اعتکاف از نظر لغوى، به معناى اقامت کردن و ماندن درجایى و یا ملازم بودن با چیزى است و در شرع مقدس اسلام، یعنى: توقّف و اقامت در مسجد. معناى اصطلاحى «اعتکاف» توقّف در مسجد به قصد عبادت و تقرّب جستن به خداوند متعال است.[1]
مطالعه در سیره انبیاء، ما را رهنمون مىسازد به اینکه آنان اوقاتى را براى گسستن از خلق و ایجاد ارتباط خاص با خداى متعال صرف مىکردند.
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نه تنها خود را بىنیاز از این سنّت الهى نمىدانست، بلکه اهتمام ویژهاى براى آن قایل بود. در روایات آمده است: «کان رسول اللّه اذا کان العشرُ الاواخر اعتکاف فى المسجد و ضُربتله قُبّةٌ مِن شَعْرٍ و شمّرَ المئزر و طوى فِراشه».[2]
در روایات دیگرى سخن از قضاى اعتکاف به میان آمده است: «کانت بدر فى شهر رمضان ولم یعتکف رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله فلما اَن کانَ مِن قابلٍاعتکف عشرین عشرا لعامه و عشرا قضاءً لمافاته».[3]
چون حضرت در جنگ بدر، که در ماه رمضان واقع شده بود، موفق به اعتکاف نشد، در ماه رمضان سال بعد، 20 روز معتکف شد؛ یک دهه براى سال قبل و یک دهه براى همان سال. از اینجا معلوم مىشود اعتکاف چقدر نزد حضرت مهم بوده که حتى در صورت عدم امکان و موفق نشدن به اعتکاف، قضاى آن را انجام مىداده است.
در روایاتى آمده است که یک دهه اعتکاف در ماه رمضان معادل دو حج و دو عمره است.[4]
«معتکف» کسى است که اعتکاف نموده است. این فرد باید در این مدت، روزها را روزه بگیرد و درتمام مدت، بدون عذر، مسجد را ترک نکند او باید هنگام اعتکاف، از کارهایى همچون امور جنسى، خرید و فروش، بوییدن گیاهان معطّر، مجادله و خودنمایى پرهیز کند. انسان درحال اعتکاف مىتواند اوقات خود را به ذکر و یاد خداوند و نماز و تلاوت قرآن و یا کارهاى مباح سپرى کند.
پیشینه تاریخى اعتکاف
با مطالعه کتابهاى گوناگون مىتوان گفت: اعتکاف از عبادتهاى مخصوص دین اسلام نیست و در ادیان گذشته نیز وجود داشته است. گرچه اطلاعات قابل توجهى را نمىتوان در این زمینه یافت، اما علاّمه مجلسى در بحارالانوار از تفسیر تبیان نقل مىکند که گفته شده است: حضرت سلیمان علیهالسلام در مسجد بیتالمقدّس به مدت یکسال و دو سال، یک ماه و دو ماه وکمتر و بیشتر اعتکاف مىکرده است. آب و خوراک براى آن حضرت فراهم مىشد و او در همانجا به عبادت مىپرداخت.[5]
بعضى از آیات قرآن از ریشهدار بودن اعتکاف در ادیان گذشته خبر مىدهند: «و عَهدِنا الى ابراهیمَ و اسماعیلَ اَن طَهّرِا بیتى للِطائفینَ و العاکفینَ و الرُّکَّعِ السُجُود».[6] و به ابراهیم و اسماعیل توصیه نمودیم تا خانهام را براى طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزاران تطهیر کنند. اگر «عاکفین» را به معتکفین تفسیر کنیم، مىتوانیم بگوییم: در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلامنیز عبادتى به نام «اعتکاف» وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد کعبه معتکف مىشدهاند. به هر روى، برخى از مفسّران برآنند که از آیه 125 سوره بقره مىشود برداشت کرد: اعتکاف به عنوان یک عبادت، در دیگر ادیان الهى نیز وجود داشته است.[7]
از قرآن استفاده مىشود که حضرت مریم علیهاالسلام آنگاه که با فرشته الهى ملاقات کرد، از مردم به دور بود و در خلوت به سر مىبرد[8] علاّمه طباطبائى در المیزان همین دورى حضرت را روى آوردن به اعتکاف و عبادت تفسیر مىکند.[9]
اعتکاف حتى در دوران جاهلیت نیز در میان مردم رایج بوده است.[10] علاّمه حلّى در کتاب تذکرة الفقهاء به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده است.[11] با توجه به بررسىهاى موجود و با عنایت به اسناد و شواهد مىتوان گفت پیش از اسلام، اعتکاف وجود داشته است و در قرآن به وجود اعتکاف تصریح شده است و همانگونه که گفته شد حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله عنایت ویژهاى به این امر داشت و این جزو سنّت پیامبر صلىاللهعلیهوآله شناخته مىشود، گرچه ممکن است در اسلام، برخى از احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد. تأکید و اهتمام حضرت به این امر را مىتوان با مطالعه درباره چگونگى برخورد پیامبر صلىاللهعلیهوآله با این سنّت اسلامى فهمید؛ زیرا هرگاه پیامبر و اولیاى دین، که رسالت اصلى آنان تربیت و سازندگى انسانهاست، به برنامهاى اهمیت فراوان مىدهند نشانگر آثار مثبت و سازنده آن است. میزان اهتمام و توجه رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله به اعتکاف با توجه به مسئولیت بزرگ هدایت اجتماعى، که بر دوش آن حضرت بود، بیانگر اهمیت این مسئله است.
همانگونه که گفته شد، آن حضرت در دهه آخر ماه رمضان، خیمهاى مویین در مسجد بهپا مىکرد و در آنجا معتکف مىشد و با جدّیت کامل، به عبادت مىپرداخت[12] و هرگز پرداختن به این کار، برایش موردى و اتفاقى نبود، بلکه مکررّ آن را انجام مىداد[13] و مردم و مسلمانان نیز بههمراه ایشان در این امر شرکت مىکردند تا آنکه این عمل بین مسلمانان رواج پیدا کرد و حتى حضرت به قضاى اعتکاف نیز توجه داشت. یکى از ستونهاى مسجد پیامبر صلىاللهعلیهوآله بهنام «اسطوانة السریر» (ستون تخت)، که تا به امروز نیز معلوم و معین است، محل اعتکاف پیامبر صلىاللهعلیهوآله بود. در کنار این ستون، تختى براى استراحت پیامبر صلىاللهعلیهوآله قرار داده بودند.[14] در برخى نقلها، ستون «توبه» نیز، که یکى از ستونهاى شناخته شده مسجدالنبى صلىاللهعلیهوآله است، به عنوان محل قرار گرفتن تخت پیامبر صلىاللهعلیهوآله ذکر شده.[15]
علاوه بر پیامبر صلىاللهعلیهوآله پیشوایان دین و امامان معصوم علیهمالسلام نیز به شیوههاى گوناگون بر اهمیت اعتکاف تأکید کرده و مسلمانان را تشویق نمودهاند تا در این سنّت اسلامى از پیامبر خویش پیروى کنند براى مثال، امامان معصوم علیهمالسلام در تفهیم اهمیت اعتکاف به مسلمانان، به مقایسه فضیلت اعتکاف با برخى اعمال دیگر پرداختهاند امام صادق علیهالسلام مىفرماید: ثواب زیارت امام حسین علیهالسلام برابر است با ثواب یک حج و یک عمره و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام.[16] این سخن و سفارش حضرت دلیل بر فضیلت اعتکاف است که با زیارت امام حسین علیهالسلامبرابرى مىکند.
متأسفانه این سنّت نبوى در یک مقطع زمانى خاص، بهویژه در زمان بنىامیه رو به تعطیلى کامل نهاد و به دست فراموشى سپرده شد. اما بحمداللّه پس از پیروزى انقلاب اسلامى و عنایت ویژه مسئولان، بخصوص مقام معظّم رهبرى، و با توجه به پیگیرىهاى فراوان و البته اطلاعرسانى جامع به مردم، در حال حاضر، مراسم اعتکاف با شور و شوق وصفناپذیرى در دو دهه اخیر انجام مىشود. شور و اشتیاق نوجوانان و جوانان تحسین برانگیز است.
آنان براى تزکیه نفس، احیاى سنّت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله، یاد خدا و تقّرب به او و پاکى از گناهان رنج اعتکاف و اجتناب از برخى امور حلال را برخود هموار مىکنند.
انسان موجودى است که به فراخور طبع خویش و یا سراجبار، به اجتماعى زیستن تن داده است و این امر سبب مىشود تا او همواره درگیرودار مسائل و مشکلات سنگین زندگى امروزى باشد.
این امر موجب مىشود آفت «خدا فراموشى» و «خودفراموشى» در انسان رشد کند. بدین روى، انسان از نظر روحى و روانى نیازمند است که زمانى را به خلوت با خدا و خود اختصاص دهد و به پالایش درون و زدودن زنگارهاى غفلت از دل بپردازد، غفلتى که لازمه طبیعى اجتماعى بودن انسان است. ادیان الهى با توجه به همین نیاز روحى، با آنکه انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیتهاى اجتماعى فرا مىخوانند، فرصتهایى را نیز براى خلوت نمودن با خدا پیشبینى کردهاند، و اعتکاف در مسجد یکى از این فرصتهاست.
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله در مراحل زندگى در قبل و بعد از مبعوث شدن به پیامبرى، اوقاتى را به گسستن از مردم و ایجاد ارتباط ویژه با حق تعالى اختصاص مىداد. ایشان با وجود عظمت روحى و رسیدن به کمالات عالى انسانى، خود را از اعتکاف و خلوتبینى آزاد نمىدانست و نسبت بهآن اهتمام خاص داشت و حتى علاوه بر توجه خاص به بیان فضایل و پاداش بزرگ آن براى مؤمنان و تشویق آنان، به این عمل پرداخت و مىفرمود: اعتکاف عشرفى شهر رمضان تَعِدلُ حَجَتین و عُمَرتین[17] یک دهه اعتکاف درماه رمضان، همچون دو حج و عمره است.
با توجه به زندگى ماشینى و زرق و برق بسیار و سرگرمىهاى فراوان عصر حاضر و روابط اجتماعى گسترده انسانها، تأکید و اهتمام بر نقش سازنده اعتکاف ضرورتى دو چندان دارد زیرا اعتکاف خلوت مشروع و پسندیدهاى است که زمینه را براى گسستن فرد از سرگرمىهاى پوچ فراهم مىآورد و انسان را با خدا پیوند مىدهد و از آفت خود بیگانگى مىرهاند.
همگانى و ضرورى بودن اعتکاف
اعتکاف عبادتى همگانى است و حتى شامل زنان و کودکان ممیز نیز مىشود و آنها هم مىتوانند از این چشمه جوشان فیض الهى و این فرصت استثنایى بهرهمند شوند. شاید کسى بگوید: برخى از فقها «خانه» را مسجد زن مىدانند،[18] پس اعتکاف او نیز باید در خانه باشد. اما اولاً، نباید رابطه اعتکاف را با مسجد رابطهاى جداگانه دانست. این رابطهاى قوى و جدایىناپذیر است؛ زیرا از نظر مکان اعتکاف، محدودیتهایى وجود دارد که نظریه معروف آن است که این عملى مستحب باید در یکى از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد کوفه، مسجد بصره) انجام گیرد و گروهى از فقها انجام آن را در مساجد جامع هر شهر و منطقه، بهویژه به قصد قربت و به امید اینکه ان شاءاللّه مطلوب درگاه الهى قرار گیرد، جایز دانستهاند و حتى برخى برآنند که اعتکاف در سایر مساجد نیز به قصد رجاء اشکالى ندارد.[19] پس اعتکاف زنان نیز باید در مسجد باشد.
ثانیا، این برداشت که اعتکاف زن در خانه باشد، مبتنى بر قیاس است که در فقه شیعه جایگاهى ندارد. از این رو، هیچ یک از فقهاى شیعه اعتکاف زن را در خانه جایز نمىدانند.[20]
در صحیحه حلبى به نقل از امام صادق علیهالسلام، پس از ذکر برخى احکام اعتکاف آمده: اعتکاف المراة مثلُ ذلک[21] اعتکاف زن مثل اعتکاف مرد است. ظاهر این روایت تشبیه دو اعتکاف در تمام مراحل احکام است پس همانگونه که براى مردان مستحب است، براى زنان نیز مستحب است. در واقع، حضور زن در مسجد نباید همراه با عوارض منفى باشد. حتى گاهى زنان پیامبر صلىاللهعلیهوآله هم با آن حضرت در مسجد اعتکاف مىکردند.[22]
در سنن بیهقى آمده است: پس از وفات پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله نیز بعضى از زنان او به اعتکاف اهتمام داشتند.[23] بدین روى، بهتر است امکان حضور زنان در مساجد براى اعتکاف فراهم شود، بخصوص در شهرهایى که چند مسجد جامع دارد تا آنان بتوانند با آرامش کامل، در آنجا به عبادت بپردازند. در مورد کودکان و نوجوانان نیز با توجه به اینکه بیشتر فقها عبادتهاى آنان را صحیح مىدانند، جا دارد زمینه شرکت آنان در این مراسم پرفیض فراهم آید. بىگمان، حضور نوجوانان در این مراسم، باعث تربیت و انس و رشد و ترقّى و بالندگى آنان خواهد بود؛ زیرا مراسم اعتکاف در دوران پیامبر صلىاللهعلیهوآله ، در دهه آخر رمضان صورت مىگرفت که اگر در کشور عزیزمان نیز اینگونه مىبود، حضور جوانان در این مراسم، آن هم در ماه رحمت و فیض و برکت سبزتر بود، اگر چه آنگونه که اکنون نیز در روزهاى 13 و 4 و 15 ماه رجب این سنّت الهى برگزار مىشود، باز هم شاهد برکات و نتایج ارزشمند آن هستیم.
اما به اعتقاد برخى از نویسندگان، برگزارى اعتکاف در ماه رجب یک نقیصه بهشمار مىآید؛ چنان که در برخى کشورهاى اسلامى نیز این مراسم در ماه نزول قرآن برپا مىشود که مبتنى بر پایه سنّت رسول خدا صلىاللهعلیهوآله است، و بهار اعتکاف را ماه رمضان مىدانند؛ زیرا در این ماه، دلها آمادهتر است و برخى افراد از کارهاى روزانه خود نیز مىکاهند و به عبادت مشغول مىشوند. در این ماه، حتى آمار خلاف و سرقت و کارهاى خلاف عفّت عمومى نیز به حداقل مىرسد. برخى روایات فضیلت اعتکاف در ماه رمضان را بىارتباط با شب قدر نمىدانند.[24] امید است مراسم اعتکاف در ماه رمضان نیز همچون ماه رجب به گونهاى پرشور برگزار شود.
درخصوص بحث اعتکاف مىتوان گفت: انسان کامل از دیدگاه اسلام، باید داراى ویژگىهاى معینى در ابعاد فردى و اجتماعى باشد و عمل به وظایف اجتماعى با همه ارزش و اهمیتى که دارد، به تنهایى انسان را به کمال مطلوب نمىرساند، بلکه ورود به عرصه جامعه و فعالیتهاى اجتماعى هرگاه پشتوانهاى از ایمان و برخى ویژگىهاى خاص به همراه نداشته باشد، مایه سقوط انسان به ورطه تباهى و نابودى خواهد بود. اما پرداختن به مسئولیتهاى اجتماعى چنانچه داراى پشتوانهاى معنوى و برخاسته از پیوندى استوار با مبدأ هستى باشد، به خودى خود، ترقّى و رشد انسان را به دنبال دارد، علاوه برآنکه رنگ و بوى خدایى مىگیرد و پرثمر و با برکت خواهد بود. از اینرو، ادیان الهى پیوند و تقویت با خدا را از نظر دور نداشتهاند.
حضرت موسى علیهالسلام با آنکه هدایت جامعه را بردوش داشت، اما براى خلوت به کوه طور مىرفت و با خداوند نجوا مىکرد. او در پاسخ به خدا، که چرا قومت را رها کردى و به سوى من شتافتى، عرض کرد: پروردگارا! به سوى تو آمدم تا از من راضى شوى.[25]
اعتکاف در مسجد براى مسلمان فرصتى است تا به فراخور توان و مشاغل اجتماعىاش، هر از گاهى براى مدتى از جامعه و مردم جدا شود و به درون روى آورد. معتکاف در فضاى روحانى مسجد و دوران اعتکاف، فرصت مىیابد با معبود خویش هرچه بیشتر انس بگیرد و پیوندش را با مبدأ هستى استوار سازد. اعتکاف زمینه مناسبى است تا انسان به کاوش درباره انگیزهها و روحیات خویش بپردازد در جهت رفع نقصان و تکامل آن بکوشد.
شروط و احکام اعتکاف
مراجع عظام شروطى براى اعتکاف مطرح مىکنند:
معتکف باید عاقل باشد. پس دیوانه نمىتواند اعتکاف کند و اعتکافش مقبول نیست.
اعتکاف حتما باید به قصد قربت و با اخلاص در مسجد صورت بگیرد.
معتکف باید روزها را روزه بگیرد و اگر نتواند یا نخواهد روزه بگیرد اعتکافش صحیح نیست. اقامت معتکف در مسجد نباید از سه روز کمتر باشد، اما زیادتر از سه روز مانعى ندارد و مىتواند بیش از سه روز هم بماند.
اعتکاف در چهار مسجد معروف (مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد کوفه و مسجد بصره) یا در مسجد جامع شهر ممکن است.
الزاما در هر شهر، یک مسجد جامع وجود ندارد. ممکن است شهر داراى چند مسجد جامع باشد. در این صورت، اعتکاف در هر کدام از آنها صحیح است.
اعتکاف از آغاز تا پایان، در یک مسجد صورت گیرد.
معتکف باید از کسى که اجازه گرفتن از او لازم است اجازه بگیرد.
معتکف باید در مسجد بماند تا ایام اعتکاف سپرى شود.[26]
راههاى گسترش اعتکاف
اگر بخواهیم یک کار دینى در جامعه اسلامى گسترش پیدا کند باید اسباب و عوامل آن را فراهم کنیم و با مطالعه دقیق، در رفع مشکلات آن کار بکوشیم. در این زمینه توجه به چند نکته ضرورى است:
1 ـ نباید گرایشهاى جامعه روبه افراط و تفریط رود. در واقع، باید طرح همزمانى ابعاد فردى و اجتماعى دین در جامعه مطرح و بدان توجه شود. این مسئولیت خطیر بهدوش مبلّغان دینى است؛ زیرا هرگاه مردم تنها به جنبه اجتماعى یا فردى دین رو آورند، بهره مثبتى از دین نمىگیرند.
2 ـ این مسئله باید براى مردم تبیین گردد و به آنها اطلاع داده شود که اعتکاف کار سهلى است. بىاطلاعى از احکام و شرایط اعتکاف موجب مىشود برخى آن را دشوار و دست نیافتنى تصور کنند و حال آنکه گرچه اعتکاف با سختىها و محدودیتهایى همراه است، اما کار دشوارى نیست. نفس اطلاع پیدا کردن از هرکارى انسان را در مقابل آن کار آرام و متین مىکند.
3 ـ باید ابهامات موجود را زدود تا اعتکاف مساوى با رهبانیت و نیز مقایر با مسئولیت اجتماعى تلقى نشود.
بهنظر مىرسد اگر قرار است اعتکاف جایگاه خود را پیدا کند باید تمام نهادها دست به دست هم دهند و مشکلات موجود در این زمینه بخصوص کمبود جا براى معتکفان حل شود.
4 ـ همیارى و همکارى دستگاههاى دولتى براى شرکت نیروهاىشان در این عمل عبادى ضرورى مىنماید؛ چرا که با شرکت آنان در این مهم، علاوه براینکه خود در کوى دوست سکونت مىگزینند، روح جامعه را سبز مىکنند، با بندگان صالح همنشین مىشوند و با دل به خدا دادند و در میان مردمند مجالست مىکنند، در ضمن عمل آنان در اجتماع
و در برخورد با همنوع و ارباب رجوع تأثیرى شگرف دارد و بر حسن عمل آنان و افزایش وجدان کارىشان مىافزاید.
نتیجه
انسان موجودى است آمیخته از روح و جسم و هر یک از دو بعد انسان براى خود، نیاز به پرورش دارد. براى بعد روحى انسان، که به اعتقاد برخى از تحلیلىگران جزو مهمترین بعد انسانى است. عبادت، توجه و سکوت تشریع شده است. تنوّع در عبادات بهدلیل نیازهاى گوناگونى است که این بعد دارد و اصولاً هر بخش نیازى را برطرف مىکند؛ مثلاً، خمس و صدقه روح ایثار در انسان میدمد و از وابستگى او به مال و منال دنیا مىکاهد. اعتکاف نیز که آمیخته با چند عبادت است، هم توجه دارد، هم سکوت، هم روزه... .
اعتکاف بىشباهت با جهاد نیست. شرکت در اعتکاف همچون شرکت در جهاد است؛ چرا که همراه با مراعات آداب و شرایطى است که در حقیقت، براى ورود به عرصه جهاد اکبر و مبارزه با نفس لازم است؛ همان که از جهاد با دشمن خارج به مراتب سختتر است.
این عبادت از برخى جنبههاى اجتماعى نیز برخوردار است. روشن است که یکى از راههایى که به حرکت «اعتکاف» رشد و غنا مىبخشد تدوین نوشتههاى سودمند و سخنرانىها و موعظهها و جلسات اطلاعرسانى به نسل جوان در این مدت است.
فهرست منابع و مأخذ
1 . قرآنکریم.
2 . اعتکاف سنّتى محمّدى، رحیم نوبهار، قم، عمران مساجد.
3 . آموزش فقه، محمّد حسین فلاّحزاده، قم، الهادى.
4 . بحارالانوار، محمّدباقر مجلسى، چ دوم 1366، تهران، اسلامیه.
5 . تحریر الوسیله، امام خمینى، قم، اسماعیلیان.
6 . تذکرة الفقهاء، یوسف بن مطهّر حلّى، قم، آلالبیت، 1415 ق.
7 . جواهرالکلام، محمّد نجفى، قم، دارالکتب اسلامیه، 1367 .
8 . سنن ابىداود، ابوداود سلیمان بن اشعث السجستانى، بیروت ، داراحیاء النبویه.
9 . سنن بیهقى، احمد بیهقى، بیروت، دارالمعرفة.
10 . سیماى مسجد، رحیم نوبهار، چ دوم، قم، نهضت، 1376 .
11 . صحیح مسلم، مسلم بن حجّاج نیسابورى، بیروت، دارالفکر، 1403 ق .
12 . العروهالوثقى، سید محمّد کاظم طباطبائى قدسسره، وجدانى.
13 . الکافى، محمّد بن یعقوب کلینى، بیروت، دارالاضواء.
14 . مجله مسجد، سال داوزدهم، ش 75 اسفند 82 .
15 . من لایحضره الفقیه، محمّد بن على بن بابویه (شیخ صدوق)، قم، نشر اسلامى.
16 . المیزان فى تفسیرالقرآن، سید محمّد حسین طباطبائى، چ دوم 1390، بیروت، موسسه اعلمى.
17 . وسائل الشیعة، محمّدبن حسن عاملى، چ ششم ، تهران، اسلامیه.
18 . وفاء الوفاء باخبار المصطفى، على بن احمد سمهودى، چ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404 ق .
[1] . تحریرالوسیله: ج 1 ، ص 304 ، «خاتمه فى اعتکاف».
[2] . اصول کافى: ج 1 ، ص 304 ، ب «اعتکاف».
[4] . من لایحضره الفقیه: ج 2 ، ص 188 ، ب «اعتکاف»، ح 2101 .
[5] . بحارالانوار: ج 14 ، ص 141 .
[7] . اعتکاف سنتى محمدى: ص 23 .
[8] . «و اذکرهم فى الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا»مریم: 16 و 17 .
[9] . المیزان فى تفسیر قرآن: ج 14 ، ص 34 ـ 35 .
[11] . تذکرة الفقهاء: ج 6 ، ص 239 .
[12] . الکافى: ج 4 ، ص 175 .
[13] . صحیح مسلم: ج 8 ، ص 66 ـ 68 .
[14] . اعتکاف سنتى محمدى: ص 43 .
[15] . وفاء الوفا باخبار المصطفى: ج 2 ، ص 452 .
[16] . بحارالانوار: ج 101 ، ص 71 .
[17] . وسائل الشیعه: ج 7 ، ص 397 .
[18] . همان: ج 3 ، ص 509 .
[19] . استفتاى تلفنى نگارنده از دفتر مقام معظم رهبرى دامظلهالعالى.
[20] . جواهرالکلام: ج 17 ، ص 175 .
[21] . وسائل الشیعه: ج 7 ، ص 408 .
[22] . سنن ابىداود: ج 2 ، ص 334 .
[23] . سنن بیهقى: ج 4 ، ص 315 .
[24] . اعتکاف سنتى محمدى: ص 45 .
[26] . آموزش فقه: ص 243 .