جایگاه مسجد
«انَّ اول بیتٍ وُضع للناس للذى ببکّة مبارکا و هدى للعالمین».[1] «نخستین خانهاى که در روى زمین براى مردم ساخته شد همان خانه خداست که پربرکت و موجب هدایت جهانیان است».
ظاهر معناى آیه این است که خانه خدا نخستین معبد جهانى و پرستشگاه عمومى از زمان آدم تا کنون بوده و مایه برکت و هدایت براى همگان قرار داده شده است.
نخستین عمل نبى مکرم اسلام بعد از هجرت به مدینه نیز ساخت مسجد بوده و این نخستین دلیل بر آن است که در فرهنگ دینى و حکومت اسلامى مسجد جنبه محورى دارد و سایر مسائل باید در حول مسجد شکل بگیرد.
خداوند متعال همه مساجد را به عنوان خانههاى خود در روى زمین معرفى فرموده است: «ان بیوتى فى الارض المساجد».[2] «خانههاى من در روى زمین مساجد هستند». «و ان المساجد للّه».[3] «مساجد از آن خداست».
همچنین ذات بارى مساجد را محل ملاقات خود قرار داده است. «الا طوبى لعبد توضأ فى بیته ثم زارنى فى بیتى».[4]«خوشا بهحال بندهاى که در خانهاش وضو بگیرد و مرا در مسجد زیارت کند».
از اینرو امام حسین علیهالسلام فرمود: «اهل المسجد زوار اللّه».[5] «اهل مسجد زائران خدا هستند». از آنجاکه طرح و بانى مساجد خود خداوند است، لذا، تطهیر و تعمیر و خادمى آن را بر عهده انبیا و اولیاى خود قرار داده است.
«و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتى للطائفین و العاکفین و الرکع السجود».[6]
چون خانه خداست لذا خادمان نیز باید از اولیاى خدا باشند، به همین لحاظ بود که یکى از پیامبران اولوالعزم شیخ الانبیاء ابراهیم خلیل الرحمان به همراه فرزندش اسماعیل مأمور این کار مقدس شدند. هدف این مأموریت این بود که خانه خدا براى مهمانان و حضور بندگان از هر جهت آماده شود و خدمت به خانه خدا و مسجد کارى ابراهیمى و مأموریت الهى به شمار آید.
در طول تاریخ، زمانى ابراهیم و اسماعیل و زکریا و دیگران خادم مساجد بودند و مادر حضرت مریم نیز قبل از تولد فرزندش، نذر مىکند که فرزندش خادم مسجد گردد.
«اذ قالتامرأة عمران ربانىنذرت لک مافىبطنىمحررافتقبل منى».[7] «همسر عمران گفت: پروردگارا، آنچه را در رحم دارم براى تو نذر کردم که براى خدمت به خانه تو آزاد باشد، پس از من قبول فرما».
لذا خدمت به خانه خدا آنقدر ارزش دارد که اولیاى خدا، عزیزان خود را قبل از تولد براى آن کار نذر کنند و از خداوند هم بخواهند تا آن را قبول فرماید.
در همین راستا خداوند متعال خاتمالنبیین حضرت محمد صلىاللهعلیهوآله را مأمور خدمتگزارى به مسجد خود قرار داد. قال الباقر علیهالسلام: «او حى اللّه الى نبیه ان طهر مسجدک».[8] «خداوند پیامبرش را وحى کرد تا مسجد النبى را تطهیر کند».
و در مرحله بعد خدمتگزارى مساجد را به مؤمنان و بندگان صالح سپرد. «انما یعمر مساجد اللّه من امن باللّه و الیوم الاخرو اقام الصلوه و اتى الزکوه ولم یخش الا اللّه».[9] «مساجد خدا را تنها کسانى باید آباد کنند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و نماز را به پا مىدارند و زکات مىپردازند و جز از خدا نمىترسند».
مساجد پایگاه مهم عبادى و اجتماعى مسلمانان و خانه خداست، لذا متولیان آن باید صالح و پاک باشند هم درد دین داشته باشند و هم درد محرومان «اتى الزکوه» و هم شجاع باشند «لم یخش الا اللّه» و از آنجا که خدمت به مسجد کار ابراهیمى و محمدى صلىاللهعلیهوآله و بندگان صالح خداست، لذا فرمود مشرکان حق خدمتگزارى به آستان مقدس مساجد را ندارند. «ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد اللّه».[10]
با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام درمى یابیم که علىرغم گذشت چندین قرن از ساخت نخستین مسجد، همچنان شأن و تقدس معنوى مساجد حفظ شده است و در طول تاریخ جایگاه خود را از دست نداده و مقدسترین و مهمترین و عظیمترین پایگاه دینى و مهمترین سنگر اسلام محسوب مىشود و بزرگترین نقش را در تقویت و تثبیت و توسعه زیر ساختهاى فرهنگ اسلامى دارد و همواره دژ پولادین و استوار در مقابل هجمههاى فرهنگى دشمنان اسلامى بوده است.
اگر تاکنون از اسلام، اسم و رسمى باقى مانده و اگر از مسلمانى نشانى دیده مىشود، همه و همه از برکات این مراکز نور نشأت گرفته است. مساجد به لحاظ ارزشهاى والایى که داشته و دارد توجه بسیارى از دانشمندان غربى و بیگانه را نیز به خود جلب کرده است.
«هگل» فیلسوف شهیر آلمانى مىنویسد: «در اسلامبول روزى به مسجد رفتم از سادگى و صلابت مسجد شگفتزده شدم و حال خوش و جذبهاى شورانگیز در خود احساس کردم».[11]
«ژزف ارنست رنان» نویسنده و فیلسوف فرانسوى مىنویسد: «برخلاف سخنان ناروایى که درباره اسلام و عرب شنیده بودم هرگاه وارد یکى از مساجدهاى مسلمانان مىشدم صحنههاى دلپذیر و جذابى را مىدیدم که به خود مىلرزیدم و افسوس مىخوردم که چرا مسلمان نیستم».[12]
«ویل دورانت» موّرخ مشهور مىنویسد: «چه خوش آهنگ است صداى مؤذن در گوش مسلمانان و غیرمسلمانان که این جانهاى محبوس در پیکر خاکى را از فراز هزاران مساجد دعوت مىکند به سوى بخشنده زندگى و عقل، توجه کنند و به جان با او پیوند گیرند».[13]
کارکردهاى مسجد
بدون شک اقامه نماز و سایر عبادت منحصر به مکان خاصى نیست، بل مىتوان در هر مکانى انجام داد. آنچه باعث شد که برگزارى نماز بهصورت جمعى و جماعت در مساجد مورد تأکید فراوان قرار گیرد، اهداف بهتر و والاترى است که دین مبین اسلام آن را تعقیب مىکند.
مساجد در طول تاریخ اسلام نه فقط محل عبادت و مناجات، بل پایگاه تصمیمگیرى مهم سیاسى، اقتصادى، نظامى و مرکز نشر معارف دینى و کانون تربیت انسانهاى متعهد و جایگاه حل معضلات امت اسلامى و محور وحدت مسلمانان و پشتوانه محکمى براى حکومت اسلامى بوده است. به عبارت دیگر مساجد در قالب کانون فعالیتهاى فرهنگى، سیاسى، اجتماعى اقتصادى، قضایى و آموزشى محسوب مىشده است.
از آغاز اسلام تا چند قرن بعد، از مساجد به صورت مدرسه آموزشى استفاده مىکردند و با پدیدهاى بهنام مدرسه روبرو نبودند، مشهور این است که از سال 459 هجرى قمرى نخستین مدرسه به همت نظامالملک توسى وزیر آلب ارسلان سلجوقى در بغداد بنا شده است. بههرحال تاریخ تأسیس مدرسه هر وقت باشد، محققان و مورخان پذیرفتهاند که پیش از پیدایش مدرسه، مسجد یگانه مرکز مهم آموزشى در کشورهاى اسلامى بوده است و در حقیقت مدرسه فرزند مسجد بهشمار مىآید و در روزگارى در میان فقها مطرح بود که آیا تأسیس مدرسه جایز است یا خیر.
به هر صورت پیش از پیدایش مدرسه، مسجد یگانه مرکز مهم آموزشى، فرهنگى، سیاسى، اجتماعى و قضایى در کشور اسلامى بوده و بعضى از نویسندگان مسجد را مجلس شوراى مسلمانان نام نهادهاند.[14]
پس در حقیقت بناى مسجد النبى که مسجد نمونه اسلام است، فقط تأسیس یک عبادتگاه نبود، بل به شهادت مورخان و محققان و حتى خاورشناسان پىریزى یک مدرسه بزرگ اسلامى بود.
«جرجى زیدان» نویسنده مسیحى عرب مىنویسد: «همانطورىکه مسجدهاى مسلمان، مرکز اجتماع و پناهگاه غریبان و بیماران است، این مراکز مهد تعلیم و تربیت نیز بوده است در کوچکترین مسجد، کودکان را آموزش مىدهند و مسجدهاى بزرگ گاهى به اندازه دانشگاههاى اروپا داراى ارزش و اهمیت است».[15]
مقام معظم رهبرى فرمودند: «نظام مسجد نه فقط در زمان ما و نه فقط در کشور عزیز اسلامى، بل در نقاط گوناگون عالم و در طول تاریخ، منشأ آثار بزرگ و نهضتهاى بزرگ و حرکات اسلامى شده است».[16]
هر مسجد مىتواند کارکردهایى نظیر کارکردهاى عبادى، آموزشى، فرهنگى تبلیغى، علمى، سیاسى، اجتماعى، قضایى، نظامى و رسانهاى، هنرى ورزشى و جز آن داشته باشد. هر قدر این فعالیتها و کارکردها از تنوع بیشترى برخوردار گردد، مسلما از زمینه جذابیت و اقبال بیشترى از سوى طبقات گوناگونى جامعه خصوصا جوانان مواجه و نتیجه آن افزایش دین باورى در سطح جامعه خواهد شد، تقسیم بندى کارکردها به اصلى و فرعى و توضیح هر یک نیاز به یک مقاله دیگر دارد، به هرحال جایگاه و نقش برجسته مساجد در صدر اسلام و در طول تاریخ بر کسى پوشیده نیست.
مسجدالحرام ملجأ مردم
«و اذ جعلنا البیت مثابه للناس و امنا».[17] «هنگامى که خانه کعبه و مسجد الحرام را ملجأ و مرجع و مأمن مردم قرار دادیم».
خداوند متعال در قرآن ویژگىهاى مسجدالحرام را نمونه و فرد شاخص ذکر کرده است، در این آیه شریفه نخستین ویژگى آن را ملجأ و مأوا و مرجع مردم بودن معرفى مىکند. از آنجا که در روایات متعدد مساجد به عنوان خانههاى خدا بر روى زمین معرفى شدهاند.
«ان بیوتى فى الارض المساجد».[18] «خانههاى من در روى زمین مساجد هستند».
لذا هر مسجدى با قوت و ضعف مىتواند ملجأ و مرجع منطقهاى یا شهرى یا محلى قلمداد گردد.
با توجه به اینکه این آیات در مقام یادآورى بخشى از نعمتها به پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله یا مردم است[19] و با ضمیر متکلم مع الغیر آن را به خود نسبت داده (جعلنا) و از سوى دیگر لفظ مثابه هم بدون هیچ قید و بهصورت مطلق و با تاء مبالغه ذکر شده است.
و از ناحیه دیگر مثابه لفظى است که معناى وسیعى به همراه دارد، بهطورى که بعضى از مفسران تا دوازده معنى براى آن ذکر کردهاند[20] که توجه به همه این نکات و لفظ الناس «مثابه للناس» سبب دقت و توجه بیشتر به مثابه بودن خانه خدا براى مردم مىشود. خانهاى که ملجأ و مرجع و پناهگاه همه مردم قرار داده شد، مکان مقدسى که نفع مادى و معنوى به همراه دارد، خانهاى که محل بازگشت و توبه از گناهان فردى و اجتماعى و موجب تنبه و بیدارى از هرگونه غفلت و لغزش و سبب سیراب شدن از آب حیات زندگى خواهد شد.
تردیدى نیست که جامعه بشرى به هنگام بروز اختلافات و تعدیات، نیاز به یک چنین ملجأ و مرجعى دارد که متعلق به گروه و طایفه و دولت خاص نباشد و از سوى دیگر مورد احترام همگانى باشد و چنین پناهگاهى در هیچ نقطه جهان براى هیچ ملت و قبیلهاى با چنین اوصاف دیده نشده است، لذا نعمتى بزرگ براى مسلمین ذکر نمود.
مسجدالحرام مأمن مردم
دومین ویژگى که صاحبخانه براى خانه خود ذکر فرمود، «امنا» یعنى مأمن و محل امن بودن است. پس مسجدالحرام ملجأ و پناهگاهى است که امنیت را در حد اعلى به همراه خود دارد.
بر هیچ فرد عاقلى پوشیده نیست که بزرگترین نعمت براى هر انسان و جوامع انسانى وجود پناهگاه امن و مطمئن است که افراد آن جامعه با کمال صفا و صمیمیت به دور از هر نوع نفرت و تمایزات و تجاوزات در کنار هم به سر ببرند که تحقق چنین جامعه و مرکزى از آرزوهاى دیرینه دانشمندان از زمان افلاطون تا عصر تمدن بوده و هست و سازمانها و جوامع بینالمللى با تمام وسعت و خرج سنگین درصدد تحقق چنین آرمانى هستند، اما تاکنون ره به جایى نبردهاند و از سوى دیگر ضرورت چنین منطقه و مکانى با توجه به دنیاى پر هیجان و آشوب که شعله جنگ و نزاع و تفرقه سراسر عالم را فرا گرفته بر هیچ شخصى پوشیده نیست، اما خداوند متعال طبق حکمت متعالیهاش، منطقهاى را در یک نقطه زمین براى چنین اهداف مقدسى احداث نموده است که در هیچ جاى دنیا چنین امنیتى حکمفرما نبوده و نیست، به طورى که شکار حیوانات، بل نشان دادن آن با گوشه چشم ممنوع باشد، امنیتى که باعث سکون قلب و آرامش خاطر گردد.[21] خصوصا با عنایت به این که جهت مبالغه از مصدر استفاده[22] و وصف براى بیت قرار داده تا دلالت بر امنیت خالص و واقعى بکند. بهعلاوه توجه به اطلاق «امنا» در آیه ما را به مطلب دیگرى رهنمون مىسازد که مراد، امن از دنیا و آخرت است
چنانکه امام صادق علیهالسلام در توضیح امنیت فرمود: «من ام هذا البیت و هو یعلم انه البیت الذى امره اللّه عزوجل به و عرفنا اهل البیت حق معرفتنا کان امنا فى الدنیا و الاخره».[23] «کسى که قصد خانه خدا بکند و از ما اهلبیت شناخت کافى داشته باشد، در دنیا و آخرت در امان خواهد بود».
خداوند متعال هم در اهمیت و ارزش امنیت این منطقه فرمود: «اولم یروا انا جعلنا حرما امنا و یتخطف الناس من حولهم افبالباطل یؤمنون و بنعمه اللّه یکفرون».[24] «آیا کافران ندیدند که ما آن شهر را حرم امن و امان قرار دادیم. در صورتى که در اطرافش مردم را مىربایند. آیا باز به باطل مىگروند و به نعمت حق کافر مىشوند؟».
خداوند منان در یک سرزمین بحرانى که در همه جا کشتار و غارت بود منطقهاى را در امنیت قرار داد حال آنکه در بیرون این منطقه، انسانها ربوده مىشدند و از آنجاکه این نعمت بزرگ نیاز به شکرگزارى عملى و اعتقادى داشت، فرمود آیا به جاى شکر نعمت و ایمان آوردن به خدا، سراغ باطل مىروید و به نعمت خدا کفران مىورزید آنهم در خانه خدا در کانون توحید بهسراغ بت و صنم مىروید؟
«بدلو نعمتاللّه کفرا... و جعلوا للّه اندادا».[25] لذا کعبه و مسجد الحرام که پناهگاه امن براى مسلمین قرار داده شده، یکى از نعمتهاى بزرگ الهى در قرآن معرفى شده است.
نعمتى که شرط اساسى و عامل اولیهاى براى شکلگیرى و قوام هر جامعه است و مظلومان تاریخ از سراسر عالم مىتوانند در این نقطه جمع شوند و بدور از هر گونه وحشت، فریاد خود را به گوش جهانیان برسانند تا چارهاندیشى شود و وجود چنین پناهگاه و امانخانهاى تأثیر بسیار در جلوگیرى از ظلم و تجاوز دارد، که جهان بداند یک چنین جایى تعبیه شده که به داد مظلوم و بىپناه رسیدگى خواهد کرد و از سوى دیگر چنین مرکزى سبب فتح باب مذاکرات در رفع مخاصمات بین دول و ملل اسلامى خواهد شد. و هیچ فرد و گروهى حق ناامن کردن این پناهگاه و امانخانه عمومى را ندارد.
مسجدالحرام خانه مردم
ویژگى دیگر کعبه و مسجدالحرام و سایر مساجد این است که خانه مردم قرار داده شده و در تعدادى از آیات قرآن، خانه خدا و مسجدالحرام براى مردم «و للناس» معرفى شده است.
«و اذ جعلنا البیت مثابه للناس».[26] «ما خانه را ملجأ و مرجع براى مردم قرار دادیم».
«و ان اول البیت وضع للناس».[27] «نخستین خانهاى که در روى زمین بنا شد براى مردم قرار داده شد».
«جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیاما للناس».[28] «خداوند کعبه و بیت اللّه را مایه قوام جوامع بشرى معرفى کرده است».
پس کعبه و مسجدالحرام و سایر مساجد در عین اینکه متعلق به خدا هستند، «المساجد للّه...».[29] «بیتى»[30] ملجأ و پناهگاه امن براى مردم نیز قرار داده شده است و اختصاص به شخص یا گروه و نژاد خاصى ندارد، هم بناى آن براى مردم است. هم ملجأ و مرجع و مأمن براى مردم و هم مایه قوام جوامع بشرى معرفى شده است.
تذکر
جمع بین اینکه کعبه هم خانه خداست و هم خانه مردم، روشن است؛ چه اینکه کعبه و مساجد در عین این که خانه خدا هستند، براى مردم بنا شده و براى آنان مأمن و مرجع قرار داده شده است؛ یعنى آنچه بهنام خدا و براى خداست باید در خدمت مردم و بندگان او قرار گیرد.
حضرت آیتاللّه جوادى آملى به نکته ظریف ادبى و معنوى در این باره اشاره کرده است: «اما از جهت ادبى: خانه خدا بدون لام به خداوند نسبت داده شد، اما در جملات «وضع للناس ـ مثابه للناس ـ قیاما للناس» بالام به مردم اسناد داده شده است یعنى کعبه و مساجد بیتاللّه است و بیتالناس نیست، بل براى مردم قرار داده شده از این رو وضع است (ان اول بیت وضع) نه بنى، یعنى تشریفا معبد قرار داده شد.
اما از جهت معنوى، بیت در اثر اضافه به «اللّه» شرافت پیدا کرد. اما مردم بر اثر اضافه کعبه به آنها شریف مىشوند. پس شرف کعبه به سبب اضافه به خدا و شرف مردم بر اثر ارتباط با کعبه و مساجد است».[31]
ویژگىهاى دهگانه
1 ـ امنیت تکوینى
مسجدالحرام پناهگاه و امانخانهاى است که از امنیت تکوینى برخوردار است. چنانکه خداوند متعال فرمود: «ءامنهم من خوف».[32] «کسى بخواهد کعبه را تخریب کند به او امان داده نمىشود».
مثل جریان حمله ابرهه به کعبه که با آن همه لشکر و قدرت آمده بودند که خانه خدا را ویران سازند، اما خداوند با لشکرى به ظاهر بسیار کوچک و ناچیز آنها را درهم کوبید و مردم مکه را از ناامنى رهایى بخشید.
2 ـ امنیت تشریفى
این پناهگاه علاوه بر امنیت تکوینى از امنیت تشریعى هم برخوردار است. «و من دخله کان امنا».[33]
هر فرد مسلمان تا هنگامى که به این منطقه پناه آورد در امان خواهد بود، هیچکس حق تعرض به او ندارد. حتى حیوانات هم در این منطقه در امان هستند. بهطورى که نه فقط حیوانات بل نشان دادن آن با گوشه چشم جهت شکار ممنوع اعلان شده است.
اگر انسان بدهکار هم به این منطقه پناه آورد در امان خواهد بود و طلبکار، حق طلب خود را از او ندارد. چنانکه سماعه از امام صادق علیهالسلام روایت نمود که کسى خدمت آن حضرت رسید عرضه داشت از کسى طلبى داشتم مدتى او را نیافتم تا اینکه در مسجدالحرام او را دیدم آیا حق خود را طلب کنم، فرمود نه، او را آزاد بگذار تا اینکه از این امانخانه و پناهگاه بیرون رود.[34]
3 ـ امنیت روحى و معنوى
مسجدالحرام علاوه بر تأمین امنیت ظاهرى، امنیت معنوى و روحى افرادى که به آنجا پناهنده شدهاند، نیز تضمین نموده است، چنانکه «معاویه بن عمار» از امام صادق علیهالسلام روایت کرده که کسى داخل مسجدالحرام شود از عذاب در امان خواهد بود.[35]
4 ـ امنیت از جهت جنگ و خونریزى
مسجدالحرام آنچنان پناهگاه امنى است که هرگونه جنگ و خونریزى در آن منطقه ممنوع اعلان شده است.
«لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام».[36] «حق جنگ و خونریزى در مسجدالحرام را ندارید».
بل تردد مسلحانه که نوعى موجب ناامنى مىشود، در محدوده این پناهگاه و امانخانه ممنوع اعلام شده است، چنانکه امام خمینى قدسسره حمل سلاح در این منطقه را حرام دانسته است.[37]
همچنانکه حضرت امیر علیهالسلام در حدیث اربعامه فرمود: «لاتخرجوا بالسیوف الى الحرم».[38] «در منطقه حرم با شمشیر و اسلحه ظاهر نشوید».
5 ـ امنیت از جهت حضور مفسد و ظالم
در محدوده این پناهگاه سکونت افرادى که عامل فساد و ظلم هستند و موجب خدشهدار نمودن امنیت این پناهگاه مىشوند، ممنوع و با آنان با خشونت رفتار مىگردد.
«و من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم».[39] «هرکس بخواهد در این سرزمین از حق منحرف و دست به ستم بزند، از عذاب دردناک به او مىچشانیم».
حذف مفعول در این آیه شریفه دلالت بر حرمت هر نوع ظلم و فساد در این منطقه دارد.
6 ـ امنیت از جهت تبعیض و نابرابرى
مسجدالحرام امانخانهاى عمومى است که همه افراد در این منطقه در برابر آن یکسان و برابرند: «و المسجد الحرام الذى جعلناه للناس سواء العاکف فیه و الباد».[40]
تبعیض که موجب نوعى فقدان امنیت روانى در جامعه مىشود در این منطقه ممنوع است همه افراد برابرند و هیچ کس حق امتیازطلبى و اظهار برترى بر دیگرى ندارد.
با توجه به اطلاق کلمه «سواء» و حذف متعلق که دلالت بر عموم دارد، استشهاد مىشود که هیچ کس حق ندارد به هر عنوانى، کمترین مزاحمت روحى و روانى براى افراد تولید نماید.
7 ـ امنیت از جهت ورود مشرکین
«یا ایها الذین آمنو انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام».[41] «اى مؤمنین، مشرکین نجس هستند و حق نزدیک شدن به مسجد الحرام ندارند».
منطقه باید از جهت حضور و رفت و آمد مشرکان و کفار در امنیت باشد، لذا نه فقط حق سکونت آنها در این منطقه ممنوع، بل حق عبور و مرور در این محدوده را هم ندارند.
8 ـ امنیت لقطه
در این پناهگاه و امانخانه حتى لقطه هم در امان است و کسى حق مالک شدن بل دست زدن آنها را ندارد. امام صادق علیهالسلامفرمود:
«لا تمس ابدا حتى یجیى صاحبها».[42] همه چیز حتى لقطه هم در این منطقه در امان مىباشد و کسى حق تعرض بر آن را ندارد.
9 ـ امنیت گیاهان و درختان
در این پناهگاه و امانخانه حتى گیاهان و درختان هم در امان هستند و کندن شکستن آنها حرام و ممنوع و براى متخلفان مجازات مالى منظور شده است.[43]
10 ـ اختیارى بودن نماز
از آنجا که مسجدالحرام براى مردم بنا شده و ملجأ و مأمن مردم قرار داده شده است، لذا به منزله خانه و شهر افراد محسوب شده و مىتوانند نماز را تمام بخوانند.
آثار اجتماعى و تربیتى این پناهگاه امن
وجود چنین پناهگاه و امانخانه با این ویژگىها قطعا آثار و فواید فراوان اجتماعى، تربیتى، روانى بههمراه خواهد داشت و لذا در قرآن کریم یکى از نعمتهاى برجسته الهى معرفى و مقررات شدیدى براى اجتناب از هرگونه نزاع و کشمکش و برخورد در این سرزمین مقدس وضع شده است؛ بهطورى که نه فقط افراد از هر گروه و قبیله و در هرگونه شرایط در آنجا باید در امنیت بهسر ببرند، بل حیوانات و پرندگان نیز در آنجا باید در امن و امان باشند.
در دنیایى که همیشه نزاع و کشمکش وجود داشته و خواهد داشت، وجود چنین مرکزى اثرى عمیق و خاص براى حل مشکلات دنیوى و تربیتى مردم دارد، چونکه امنیت این مناطق سبب مىشود که مردم با تمام اختلافاتى که دارند در پناه آن در کنار هم بنشینند و مشکلات و مخاصمات خود را حل کنند، زیرا بسیارند که طرفین نزاع مایلند رفع خصومت کرده و محلى که براى هر دو طرف مقدس و محترم در مرکز امن و امان شناخته شود، پیدا نمىکنند، ولى در اسلام این مکان پیش بینى شده است. لذا تمام مسلمانان مىتوانند با استفاده از تقدّس و امنیت این مناطق در کنار هم بنشینند و از طریق مذاکرات صریح و دوستانه در این مکان مقدس نزاع را برطرف کنند. لذا، ابراهیم خلیل الرحمن یکى از خواستههاى خود را در کنار خانه خدا همین قرار داد و عرضه داشت.
«رب اجعل هذا بلدا امنا».[44] ابراهیم بعد از بناى کعبه، امنیت شهر مکه را از خداوند درخواست کرد و عرضه داشت: خداوندا این سرزمین را امن و امان قرار ده و خداوند هم دعاى ابراهیم را اجابت کرد و آن را یک مرکز امن قرار داد.
امانخانهاى که از هر جهت باید احترام آن نگه داشته شود و هر کس درصدد ویران کردن این خانه برآید در ردیف قتل پیامبر صلىاللهعلیهوآله و امام معصوم علیهالسلام قرار گرفته و کسى که عمدا به این امانخانه هتک حرمت نماید، محکوم به اعدام خواهد شد. آنقدر این خانه محترم است که از دورترین نقاط جهان نمىشود به هنگام تخلیه به طرف او استقبال و استدبار داشته باشد، امانخانهاى و پناهگاهى که مسلمین در آن مىتوانند همه کارهاى اجتماعى، مادى و معنوى متعلق به جامعه خود را سامان بخشند.
«جعل اللّه الکعبه البیت الحرام قیاما للناس».[45] خداوند کعبه را وسیله سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است که امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه فرمود: «جعل اللّه قیاما لدینهم و معایشهم».[46]
خداوند خانه خود را وسیله سامان بخشیدن به امور دین و دنیاى مردم قرار داده است. حضور حداقل یکبار در طول عمر در این امانخانه و تشکیل کنگره حج در هر سال یک نوعى آموزش تعلیم عمومى امنیت به مسلمین جهان است، تا براى همه ایام سال در طول زندگى الگوى عملى به شمار آید.
مساجد ملجأ مردم
نخستین عمل پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله بعد از هجرت از مکه به مدینه، ساخت مسجد بوده است. این اندیشه و سیره پیامبر صلىاللهعلیهوآله دلیل بر آن است که در فرهنگ دینى و حکومت نبوى، مسجد جنبه محورى دارد و سایر مسائل باید در حول مسجد شکل بگیرد. با تأسیس مسجد پیامبر صلىاللهعلیهوآله در مدینه استفاده از مساجد در قالب مأمن و ملجأ و مرجع معمول شد.
با نگاهى گذرا به تاریخ صدر اسلام درمىیابیم که مسجدالنبى علاوه بر اینکه مرکز سازماندهى و برنامهریزى و کانون فعالیتهاى عبادى، فرهنگى، آموزشى، اجتماعى ـ سیاسى و اقتصادى محسوب مىشد، ملجأ و مأمن مردم هم به شمار مىرفت. از هنگامى که پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله مسجدالنبى را بنا نهاد، همواره آنان که مورد تعدى و ستم قرار مىگرفتند به مسجد پناه مىآوردند، داد مظلومان در مسجد ستانده مىشد، خصومتها در مسجد حل و فصل مىشد و مردم غالبا در هنگام مصائب نظامى و بلاهاى طبیعى به مسجد پناه مىبردند. در خشکسالى، بلا، طاعون، براى دعا و طلب کمک از خدا به مساجد پناه مىآوردند و زنان نازا در طلب معجزه به بعضى از مساجد رو مىآوردند. مراسم تشییع و نماز میت و مراسم بزرگداشتها در مساجد برگزار مىکردند بدین سان مسجد را ملجأ و مأوى و مأمن خود مىدانستند.
کارکرد خدماتى و امدادى مساجد و رسیدگى مادى و معنوى به افراد بى بضاعت و فقرا به شکل فعال از دیگر مصادیق ملجأ بودن مساجد است.
مسجد از صدر اسلام تاکنون محل رفع مشکلات فردى و اجتماعى مردم بوده و از زمانهاى گذشته افراد بىپناه و کسانى که به نوعى مشکلات شخصى و اجتماعى داشتند، به این مکان مقدس مراجعه مىکردند. در سیره حضرت رسول اعظم صلىاللهعلیهوآله مىخوانیم که مؤمنان براى رفع نیازشان در مسجدالنبى صلىاللهعلیهوآله به حضرت روى مىآوردند.
گروهى از مستمندان مسلمان در مسجد زندگى مىکردند و از کمکهاى مالى پیامبر صلىاللهعلیهوآله و دیگر مسلمانان بهرهمند مىشدند. این گروه قریب به چهل تن را تشکیل مىدادند و به دستور آن حضرت در بخشى از مسجد که مسقف بود، سکنا گزیده بودند.
در طبقات ابنسعد آمده که شبها رسول خدا «اصحاب صفه» را فرا مىخواند و هرچند تن از ایشان را براى صرف شام به منزل یکى از انصار مىفرستاد و گروهى را نیز به منزل خود مىبرد و از آنان پذیرایى مىنمود.[47]
لذا مساجد جایگاه و پناهگاه مناسبى براى تعاون اجتماعى مسلمانان و مشارکت آنان در راستاى رفع نارسایىهاى اجتماعى محسوب مىشد.
امام رضا علیهالسلام در بیانى نورانى از جمله فواید سازنده نماز جماعت را در مسجد، همکارى و تعاون مسلمانان برشمرده است.[48]
مساجد عموما محلى جهت جمعآورى کمک براى نیازمندان، پرداخت وام، اعطاى خدمات درمانى، اقدام براى تسهیل در امر ازدواج، برنامهریزى براى عیادت و سرکشى از بیماران بوده است.
از طرف دیگر مسجد پناهگاه و جایگاه غریبان و بىپناهان و دورافتادگان از وطن است، هرکس در دیار غربت، مسجد برایش محلى آشناست و خود را در آنجا سربار فردى نمىداند، در حقیقت مسجد پناهگاهى براى مستمندان و غریبان بود. در همان صدر اسلام، مسلمانانى که به مدینه مىآمدند، جا و مکانى براى مستمندان و غریبان اختصاص مىدادند که «صفه» نامیدند، بعدا این فرهنگ در میان مسلمانان در همه سرزمینها گسترش یافت که غریبان حق دارند که در مساجد سکنا گزینند و مسافران به محض ورود به شهرى، به سوى مساجد جامع آن شهر مىرفتند و بىمحابا وارد آن مىشدند و در آنجا مانند منزل خود آسوده بودند.
«جرجى زیدان» نویسنده مسیحى عرب مىگوید: «مساجد مسلمانان، مرکز اجتماع و پناهگاه غریبان و بیماران است».[49]
از طرف دیگر مسجد پناهگاه و ملجأ براى رفع اضطراب و نگرانى افراد است. عمده بیمارى و نگرانىهاى جامعه را بیمارىهاى روانى و عوارض ناشى از آن تشکیل مىدهد.
سلامت روح و روان از اهمیت بیشترى در قیاس با جسم برخوردار است و مسجد محلى براى رفع اینگونه نگرانىها و مداواى امراض روحى و روانى بهشمار مىرود. این آرامش روحى متأثر از محیط معنوى مسجد است.
امام صادق علیهالسلام به مسلمانان سفارش کرده است که به هنگام رویارویى با مشکلات و اندوههاى دنیوى به نماز و مسجد پناهببرند.[50]
«شیخ الرئیس ابوعلى سینا» مىگوید: «هر زمان برایم مشکل علمى پیش مىآمد و از حل آن عاجز مىشدم به مسجد شهر پناه مىبردم و مشکلم را حل مىکردم».[51]
بلایاى طبیعى یا حوادث غیرمترقب از جمله پدیدههایى است که هر چند گاهى بروز و ظهور پیدا مىکند. بروز چنین حوادثى رعب و وحشتى در اجتماع پدید مىآورد. وضعیتى فقط ایمان به خدا و یادآورى نام خدا قلبهاى مضطرب و پریشان را آرامش و اطمینان مىبخشد و انسانها را به آینده امیدوار مىسازد.
مسجد که همواره نام و یاد خدا در آن سارى و جارى است، براى مسلمانان در هنگام وقوع اینگونه حوادث داروى آرامبخشى خواهد بود، و از سوى ائمه معصومین علیهمالسلام پناه بردن به مسجد در این مواقع سفارش شده است.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «ان الزلزال و الریاح الهائله من علامات الساعه فاذا ارایتم شیئا من ذلک فتذکروا قیام القیامه و افزعوا الى مساجدکم».[52]
زمین لرزهها و گرفتن ماه و خورشید و بادهاى سخت از نشانههاى قیامت است، هنگامى که چیزى از آنها را مشاهده کردید به یاد قیامت بیفتید و به مسجدهاى خود پناه ببرید. امام صادق علیهالسلام در بیان نورانى دیگر فرمود: «در خانه خود محلى به عنوان مسجد قرار دهید و هرگاه از چیزى ترس و خطرى احساس کردید دو رکعت نماز بخوانید... و به آن پناه ببرید».
مردم غالبا در هنگام مصایب و بلاهاى طبیعى به مسجد پناه مىبرند، در گذشته هم معمولاً خطرهاى قریبالوقوع، ابتدا در مسجد اصلى شهر اعلام مىشد.
امام باقر علیهالسلام نیز مسجد را در قالب پناهگاهى براى هنگام بروز حوادث و وقایع هولناک طبیعى ذکر کرد و فرمود: هنگامى که خسوف و کسوف رخ مىدهد به سوى مساجد خویش بشتابید[53]
و سرانجام پیامبر اعظم صلىاللهعلیهوآله در بیانى به ملجأ و مأمن بودن مساجد اشاره و فرمود: «اذا انزلت العاهات و الافات عوفى اهل مسجد». «به هنگام نزول بلایا و آفات اهل مسجد در امانند».
پس مساجد در کارکردهاى گوناگون عبادى، آموزشى، اجتماعى، اقتصادى، خدماتى، امدادى، روانى، درمانى و غیره ملجأ و مأمن و مرجع مردم بوده و خواهد بود.
مساجد و انقلاب اسلامى
مساجد در ایران اسلامى در همه مراحل انقلاب همواره ملجأ و مأمن و مرجع مردم و مسئولان بوده است.
خدمات شایان توجه مساجد چه در آستانه انقلاب که به عنوان پایگاههاى عظیم انقلاب در ساماندهى راهپیمایى و تظاهرات و سازماندهى نیروهاى انقلاب و روشنگرى ائمه جماعات و اطلاع رسانى به موقع بر کسى پوشیده نیست که نمونه بارز آن تحصن علما و روحانیت مبارز از جمله شهید مطهرى و دیگران در مسجد دانشگاه بوده است.
بعد از پیروزى انقلاب هم با توجه به فروپاشى نظام شاهنشاهى، تقریبا همه کار در مساجد انجام مىگرفت و کمیتههاى انقلاب از دل مساجد جوشید و خدمات شایانى را به انقلاب نمود.
در زمان هشت سال دفاع مقدس، هم در قسمت اعزام نیرو، و هم پشتیبانى، و هم برگزارى مجالس دعا و بزرگداشت شهدا خدمات چشمگیرى عرضه شده است. در زمان سازندگى و امدادرسانى به مردم آسیب دیده، نظیر زلزله و سیل و بازسازى مناطق جنگى و برگزارى انتخابات هم مساجد نقش اصلى داشتهاند و در یک کلمه مساجد پایگاه اصلى انقلاب و مرجع و ملجأ مردم و مسئولان بوده است.
سؤال اساسى این است که آیا انقلاب و انقلابیون و مسئولان که از مساجد برخواسته و از صندوق مساجد رأى گرفتهاند، چه میزان به مساجد خدمت کردهاند؟
آیا پس از ربع قرن پیروزى انقلاب اسلامى و توسعه و پیشرفت در محورهاى گوناگون کشور چنین احساس نمىشود که پایگاه اصلى انقلاب، یعنى مساجد، مورد غفلت و فراموشى قرار گرفته است؟ نظام اسلامى و قواى سهگانه و کارگزاران نظام چه میزان حق مساجد را ادا کردهاند؟ با آنکه مساجد برخلاف کلیسا همزاد با حکومت است و خدمات فراوانى به حکومت اسلامى نموده است، باید اعتراف کرد که علىرغم پیشرفتهاى مهم در بخشهاى دیگر نظام، در بخش فرهنگ بىمهرى شده است.
براى تأمین آب و برق 90 درصد روستاها برنامهریزى شده، اما براى 90 درصد روستاهاى فاقد امام جماعت فکرى نشده است.
براى بهداشت روستاها با احداث خانه بهداشت چارهاندیشى گردیده اما براى بهداشت روح و روان کارى انجام نگرفته است.
براى نظارت بر هتلها و اماکن عمومى برنامهریزى شده اما براى هشتاد هزار مسجد و حسینیه هیچگونه تدبیرى به عمل نیامده است.
براى ساخت و ساز بیمارستانها، سینماها، دانشگاهها، پارکها و دیگر مراکز عمومى سیاستگذارى و درصد سرانه پیشبینى گردیده اما براى ساخت و ساز مساجد و اماکن مذهبى به ویژه در شهرکهاى تازه تأسیس تدبیرى اتخاذ نگردیده است.
براى تأمین تخصصهاى مورد نیاز جامعه که مربوط به جنبههاى مادى انسان است، چندین نوع دانشگاه و دانشکده تأسیس و صدها رشته در زمینه آب و خاک و هوا و راه و معدن و ماهى و دام و دانه، دهها مرکز تربیت مدرس و تکنسین و حقوقدان، ماما و پرستار، نقاش و گرافیست و نظایر آن احداث شده اما براى تربیت امام جماعت و مبلّغ دینى و خدام و هیئت امناى مساجد برنامهریزى نشده است.
دولت براى نظارت بر چند هزار هتل و اماکن عمومى برنامهریزى و بودجه گذاشته اما هشتاد هزار مسجد و حسینیه را به حال خود رها نموده است.
راستى رسالت نظام مقدس جمهورى اسلامى با توجه به مکتبى بودن نظام در قبال مساجد و مسجدیون و تعمیق باورهاى دینى و تربیت ائمه جماعات و پشتیبانى از مساجد و نظارت بر آنها چیست؟
از جمله نقاط قوت ایران اسلامى، برخوردارى از 000 ، 57 مسجد است که اگر متراژ آنها به طور متوسط پانصد متر مربع باشد، قریب به سى میلیون متر مربع فضاى مناسب در کشور مىشود که متأسفانه به علت نبود برنامهریزى جامع و فقدان توجه مناسب، بهره بسیار کمى از این اماکن برده مىشود تعدادى از مساجد تعطیل یا نیمه فعال است و از ظرفیت موجود مساجد استفاده بهینه نمىشود.
آیا واقعا جاى تأسف نیست که ترکیه لائیک که نصف وسعت ایران و کمتر از جمعیت ایران است، در مسجد سازى حرف آخر را بزند و 000 ، 90 مسجد داشته باشد، اما مساجد جمهورى اسلامى نظام جمهورى اسلامى، هم از جهت کمى و هم کیفى پایینتر از آن کشور باشد؟ حال آنکه ایران اسلامى به عنوان ام القراى جهان اسلام علاوه بر ساماندهى مساجد در داخل باید از وجود امکان بالقوه ساماندهى مساجد به عنوان ساختار جهانى امت اسلامى استفاده کند و با بهرهبردارى از امکانات مادى و معنوى مساجد جهان اسلام براى ایجاد وحدت بیشتر مسلمین بسیج نماید.
نمازگزاران و خدمتگزاران مساجد از دولت و مجلس اصولگرا انتظار دارند که ضمن جبران کاستىهاى گذشته دین خود را به مسجد و مسجدیون ادا نمایند.
فهرست منابع
1 ـ قرآن کریم.
2 ـ فیض کاشانى، محسن، تفسیر صافى، مؤسسه الاعلمى ـ بیروت.
3 ـ جویزى، عروسى، تفسیر نورالثقلین، مؤسسه اسماعیلیان، قم.
4 ـ مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، دارالکتبالاسلامیه، تهران.
5 ـ آلوسى بغدادى، تفسیر روح المعانى، داراحیا التراث العربى، بیروت.
6 ـ صادقى، محمد، تفسیر فرقان، انتشارات فرهنگ اسلامى، تهران 1410 هـ ق.
7 ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاالتراث العربى، بیروت 1403 .
8 ـ حرعاملى، وسائل الشیعه، مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث، قم 1409 هـ ق.
9 ـ نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث، 1408 هـ ق.
10 ـ خمینى قدسسره، روحاللّه، تحریر الوسیله.
11 ـ راغب اصفهانى، المفردات، دارالمعرفه، بیروت.
12 ـ موظف رستمى، محمدعلى، آئین مسجد، انتشارات گویا، تهران، 1382 .
13 ـ دیلمى، حسین، هزار و یک نکته درباره نماز، نمایندگى ولى فقیه در بسیج ادارات، تهران، 1376 .
14 ـ میقات حج، معاونت بعثه مقام معظم رهبرى در حج و زیارت.
[2] . وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 268 .
[4] . وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 268 .
[5] . آئین مسجد: ج 1 ، ص 165 .
[8] . وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 484 .
[11] . هزار و یک نکته درباره نماز: ص 97 .
[12] . همان: ص 97 و 262 .
[14] . تاریخ آموزش در اسلام احمد شبلى: ص 217 و 100 .
[15] . هزار و یک نکته درباره نماز: ص 97 .
[18] . وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 268 .
[19] . «اذکر یا ایها الرسول او اذکر یا ایها الناس» .
[20] . المقام ـ المرجع ـ المجتمع ـ الملجأ ـ المتاب ـ محل الثواب ـ مجتمع الماء... ـ تفسیر فرقان: ج 12 ، ص 137 .
[21] . الامن، طمآنیه النفس و زوال الخوف. مفردات راغب.
[22] . وصف به للمبالغه، روح المعانى: ج 1 ، ص 378 .
[23] . صافى: ج 1 ، ص 360 ؛ نورالثقلین: ج 1 ، ص 369 .
[25] . ابراهیم: 28 ـ 30 .
[31] . میقات حج: شماره 4 ، تابستان 1372 .
[34] . نور الثقلین: ج 1 ، ص 369 .
[35] . نورالثقلین: ج 1 ، ص 369 .
[37] . تحریرالوسیله: ج 1 ، ص 429 .
[38] . وسائل الشیعه: ج 13 ، ص 257 .
[42] . وسائل الشیعه: ج 13 ، ص 260 .
[43] . تحریر الوسیله: ج 1 ، ص 428 .
[44] . ابراهیم: 35 ؛ بقره: 126 .
[46] . بحارالانوار: ج 96 ، ص 65 .
[47] . الطبقات الکبرى: ج 1 ، ص 225 به نقل از آیین مسجد: ج 2 ، ص 104.
[48] . وسائل الشیعه: ج 5 ، ص 372 .
[49] . هزار و یک نکته درباره نماز: ص 97 .
[51] . هزار و یک نکته درباره نماز.
[52] . امالى صدوق: ص 465 .
[53] . مستدرک الوسائل: ج 3 ، ص 356 .