فرهنگ و ساختارهاى تشکیل دهنده آن
فرهنگ مفهوم پیچیدهاى است که تعاریف متعدد و متنوعى از آن ارایه گردیده است.
به تعبیر عام، مجموعهاى به همپیوسته از دانشها، آگاهىها، باورها، ارزشها، هنجارها و مهارتهاى لازم و ضرورى براى زندگى اعضاى جامعه است.
(فرهنگ ابتدایى)، فرهنگ را مجموعه پیچیدهاى تعریف مىکند که متضمن دانش، اعتقادات، هنرها، اخلاق، قوانین، آداب و رسوم و کلیه توانایىها و قابلیتها و عادات مکتسبه است که انسان به عنوان عضوى از جامعه تحصیل مىنماید. مدت زمان زیادى، فرهنگ به مجموعهاى از فعالیتهاى فکرى و هنرى محدود مىشد، اما پس از مدتها، تعریف نسبتا دقیق از آن با تأکید بر جنبههاى معنوى آن ارایه شد. بنابه چنین تعریفى، فرهنگ مجموعهاى کامل از مشخصههاى ممیزه روحى مادى، فکرى و عاطفى است که یک جامعه یا گروه اجتماعى را مشخص مىکند که نه تنها شامل هنرها بلکه شامل اشکال زندگى، نظامهاى ارزشى، سنتها و اعتقادات و حقوق اساسى انسانى نیز مىگردد. به عبارت دیگر فرهنگ را باید در مفهوم گسترده و به منزله بافتى پیچیده و با روابط متقابل در نظر گرفت که بر مجموعهاى از سنتها، باورها، دانشها و نیز اشکال متفاوت بیان و تحقق فرد در بطن جامعه استوار است. با ویژگىهایى که تعریف دقیق فوق براى فرهنگ جامعه یا گروه اجتماعى تعیین مىکند دیگر نمىتوان فرهنگ را تنها بعد فرعى یا نیز سنتى توسعه تلقى نمود، بلکه فرهنگ عنصر ضروررى جامعه یا اجتماع به شمار آمده و در رابطه کلى با توسعه، نیروى درون جامعه یا اجتماع محسوب مىگردد. فرهنگ هر اجتماعى، داراى خصوصیات و ویژگىهاى خاص آن سرزمین است که تحت عناصر مذهبى، تاریخى، عقیدتى و جغرافیایى شکل مىیابد. حال از آن جایى که مساجد به عنوان مراکز تأثیرگذار بر الگوهاى رفتارى افراد در زمینه مذهبى مطرح مىباشد، از این رو به صورت غیرمستقیم در شکلگیرى فرهنگ و هویت افراد چه در سطح فردى و چه در سطح اجتماعى نقش به سزایى ایفا مىنمایند.
افراد جامعه به وسیله روابط اجتماعى با یکدیگر پیوند خورده و در کنش متقابلاند. روابط اجتماعى، برخلاف روابط زیستى و طبیعى، به دلیل برخوردارى انسان از اراده و اختیار، امورى جزمى و تکوینى نیستند. هماهنگى و سازگارى روابط اجتماعى بر پایه الگوهاى رفتارى مقبول جامعه صورت مىگیرد. شکل و محتواى روابط اجتماعى توسط الگوهاى رفتارى توصیف مىگردد که افراد جامعه در رفتار با یکدیگر خود را با آن تطبیق مىدهند. با توجه به نامتعین بودن روابط اجتماعى از یک سو و اراده و اختیار انسان از سوى دیگر، افراد جامعه از امکان انتخاب الگوهاى رفتارى برخوردارند. آنچه امروزه به عنوان مراجعه به آراى عمومى مطرح مىباشد، در واقع انتخاب و تعیین روابط اجتماعى است. آنگاه که مسئله انتخاب پیش مىآید، ناگزیر از ملاک و معیار انتخاب، سخن به میان مىآید؛ یعنى سبک و سنگین کردن، سنجیدن و ارزیابى کردن گزینههاى ممکن و متفاوت روابط اجتماعى.
ملاک و معیار انتخاب در واقع نظام ترجیحى افراد جامعه است که متأثر از ارزشها و باورهاى آن جامعه است و از اینرو ارزشى است. نخستین عنوانى که در ارتباط با مقوله ارزش به میان مىآید فرهنگ است. ارزشها و باورها هسته اصلى فرهنگ را تشکیل مىدهند. از اینرو، با توجه به اینکه روابط اجتماعى یک جامعه براساس الگوهاى رفتارى و منطبق و سازگار با ارزشها و باورهاى آن صورت مىپذیرد، الگوهاى رفتارى بخشى از فرهنگ جامعه به شمار مىروند. فرهنگ در حقیقت مشتمل بر اصول عامى براى گزینش و مرتب نمودن الگوهاى رفتارى در زمینههاى مذهبى، علمى، اقتصادى و... است.
با توجه به اهمیت به سزاى عناصر مذهبى در ساختار فرهنگى یک اجتماع مىتوان اذعان داشت که توجه به مساجد به عنوان مراکز برخوردار از عناصر مذهبى و عقیدتى، همراه با شناخت فرهنگ غنى اسلام، در کنار دیگر الزامات نه تنها مایه تداوم تماس و تفاهم اجتماعى و تأمین و تحکیم هویت و فرهنگ اجتماع مىشود، بلکه درخت تناور فرهنگ و تمدن ایران را نیز پربارتر از همیشه خواهد کرد. ساختار تشکیل دهنده هر فرهنگى متأثر از عوامل زیادى است که از مهمترین آنها مىتوان به سه عامل دین، جامعه و طبیعت (جغرافیا) اشاره نمود.
این عوامل در عرض یکدیگر نیستند، بلکه به ترتیب خاص در ساختار شکلگیرى و تحول فرهنگى تأثیر مىگذارند. از میان عوامل فوق، طبیعت عامل ثابت و نسبتا پایدار است که روش بهرهبردارى از آن متفاوت و متغیر است. عامل جامعه نیز تحت تأثیر خلاقیت و بستر فرهنگى از سویى و جغرافیا از سوى دیگر قرار گرفته و متحول مىشود، اما بنیاد دین همواره ثابت است و چون بر فطرت انسان منطبق است وجه تازگى و شادابى آن همواره محفوظ بوده و در هر شرایطى قادر به ایفاى نقش کلیدى خود مىباشد، این چنین فیزیکى سبب مىشود تا فرهنگ منتخب از دین، رابطه دایمى و حیاتى، چه به صورت آشکار و پنهان داشته باشد. این رابطه هنگامى که دین به عنوان عنصر شاخص اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و... ایفاى نقش مىنماید، آشکار بوده و به وضوح قوانین و اصول مذهبى و حد و حدود تعاملات فرهنگى را نشان مىدهد.
جنبه معنوى فرهنگ
عملکرد مهم مساجد در به سازى محیط اجتماعى و نیاز معنوى میان انسان و معبود یکتا از دیرباز، بیانگر نقش به سزایى است که عبادتگاهها در شکلگیرى شهرها داشتهاند که این خود نشانهاى از احتیاج روحى انسان به مسایل عبادى است. لذا این ارتباط که خود بازگو کننده استضعاف آدمى است، همواره و همه جا تحت لواى مکانى امن درآمده و مدنظر قرار مىگیرد. طرح مسایل فرهنگى از طریق مساجد، از جمله روشهایى است که براى نخستین بار پیامبر وحى از طریق احداث مساجد به آن پرداخت. چنانکه مسایل فرهنگى و عبادى در کنار یکدیگر مورد توجه قرار گیرند، مسجد نقش تأثیرگذار خود بر جامعه را نمایان مىسازد.
افزایش بهاى زمین (نه تنها مادى بلکه معنوى) و جذب افراد سرشناس و متعهد شهرها و محلات در پیرامون مساجد نشان دهنده میزان تأثیرگذارى مهم مساجد بر هویت و فرهنگ شهرى و محلهاى است. نقش تأثیرگذار مساجد بر هویت و فرهنگ اسلامى تا بدان جاست که با دور شدن و فاصله گرفتن از مساجد نتیجهاى جز تخریب ظاهرى و باطنى و سقوط مبانى فرهنگ در وهله نخست و از میان رفتن وحدت اسلامى در وهله دوم در پى نخواهد داشت چرا که نخستین عنوانى که در ارتباط با مقوله ارزش به میان مىآید، فرهنگ است. ارزشها و ایدههاى سنتى، هسته ضرورى فرهنگ را تشکیل مىدهند. (Simsler. 528) همانگونه که ملاحظه مىشود، مقوله ارزش از سویى هسته و گوهر فرهنگ بهشمار رفته و از سوى دیگر نقشى بس تعیین کننده در چگونگى شکلیابى و تعیین روابط و ساختار اجتماعى دارد. از اینرو، ساختار اجتماعى و فرهنگ سخت به یکدیگر درآمیختهاند به نحوى که روابط اجتماعى در چارچوب رفتار فرهنگى شکل مىگیرند. رابطه متقابل میان ارزشها و باورهاى سنتى و مذهبى، فرهنگ و روابط اجتماعى نشان مىدهد که مساجد به عنوان کانونهاى ارزش و فرهنگى دین مبین اسلام نقش تأثیرگذاى در شکلگیرى روابط اجتماعى مسلمانان داشتهاند که این خود نشان دهنده نقش تأثیرگذار این مراکز اسلامى بر فرهنگ و هویت شهرهاى اسلامى و به ویژه محلات مىباشد.
کارکرد فرهنگى مساجد
پس از نقشهاى عبادى و آموزشى، نقش فرهنگى در میان دیگر نقشها و کارکردهاى مسجد داراى بیشترین اهمیت مىباشد. در زمان حضرت رسول اکرم و ائمه اطهار، مسجد کانون بسط و توسعه فرهنگ غنى اسلام بوده و بسیارى از فعالیتهاى فرهنگى مسلمین در مسجد انجام مىگرفت. بهطور کلى مىتوان گفت که پایگاه فرهنگى اسلام از مساجد شکل گرفته و هسته اولیه فعالیتهاى فرهنگى اسلام در مساجد تشکیل شده است. اصلىترین اشاعه دهندگان فعالیتهاى فرهنگى چه در دوران حضرت رسول اکرم و چه در دوران ائمه اطهار مساجد بودهاند. امروزه پس از گذشت 1400 سال، همواره مساجد کارکرد فرهنگى خود را از دست ندادهاند؛ بلکه بر وسعت دامنه آنها نیز افزوده شده است. پیامبر اکرم محیط مساجد را کاملاً یک محیط فرهنگى مىدانستند تا جایى که در حضور آن حضرت و با اجازه ایشان، مسابقات شعر و سخنرانى در مساجد برگزار مىگردید و پیامبر ضمن ابراز خرسندى از این کار، با حوصله و بردبارى کامل با چنین مسایل برخورد مىکردند. در مقابل در دنیاى امروز نیز جهانى شدن و تکنولوژى اطلاعات که چشمگیرترین نمود آن اینترنت است، قلمرو را به گستره جهانى و سرعت عمل را به حد غیرقابل تصورى افزایش داده است. گستردگى میزان عمل و افزایش سرعت انتقال اطلاعات، جهان را به عرصه هماوردى سخت و جانکاه مبدل کرده است، که درنگ و کوتاهى در اقدام شایسته و بایسته، زیانها و آسیبها راه چاره ناپذیرى را موجب مىگردد. در عصر اینترنت و جهانى شدن، اقدام نکردن و در دست نداشتن ابتکار عمل بدین معنا نیست که ضمن حفظ مصونیت خود، تنها امکان تأثیرگذارى بر دیگران از دست رفته باشد، بلکه اقدام نکردن به معناى در معرض تأثیر و آسیب قرار دادن از سوى اقدامات دیگران است. دامنه این آسیب پذیرى به ویژه در حوزه فرهنگ که میدان عمل مساجد است، با توجه به امکانات دیدارى و شنیدارى اینترنت بسیار گسترده است، از اینرو مساجد در برابر این تحدى بزرگ، از امکانات و قابلیتهاى حاصل آمده توسط اینترنت در جهت گسترش دامنه فرهنگ سازى دینى به ویژه در سطح محله کمال بهره بردارى را نمایند.
بدین ترتیب مساجد محلى با استفاده از ارتباطات شبکهاى از برنامههاى مذهبى، امکانات تربیتى و تجارب تبلیغى یکدیگر اطلاع یافته و با تبادل این اطلاعات و همکارى و همیارى در اجراى برنامههاى فرهنگى، ارشادى و تبلیغى، بر دامنه ژرفاى تأثیرگذارى خود مىافزایند. مساجد همچنین با طراحى سامانهها (سایتهاى ویژه) و متناسب با شرایط فرهنگى
و اجتماعى مخاطبین خود، ارتباطات فردى و تأمین نیازهاى روحى ـ معنوى و فرهنگى آنان را فراهم مىآورند. به طور کل مىتوان گفت که با وجود شبکه جهانى اینترنت، این فرصت براى مساجد محلى به عنوان مراکز ارشادى، فرهنگى و تبلیغى فراهم آمده است تا ضمن هم فکرى و همکارى با یکدیگر، به تبیین مبانى، اصول و ارزشهاى دینى و فرهنگ سازى دینى بپردازند. در حال حاضر تأکید بر بعد فرهنگ و فرهنگ سازى دینى مساجد در فرآیند برنامههاى توسعهاى به دنبال شکستهاى متعدد برنامهها و سیاستهاى قبلى از اهمیت خاصى برخوردار گردیده است؛ چرا که کارکرد فرهنگى مساجد بر شناخت جهان بینى اقشار مختلف جوامع محلى و شهرى به ویژه جوانان تأکید دارد. از این رو، در عملکرد مساجد در راستاى انجام فعالیتهاى فرهنگى، شناخت مؤلفههاى فرهنگى ـ اجتماعى تعیین کننده ساختارهاى جامعه از ضرورتى خاص برخوردار است.
مساجد و شکلگیرى فرهنگ و هویت اسلامى محلات شهرى
هنگامى که اسلام، جهان متمدن قرن هفتم میلادى را فرا گرفت، چهره بسیارى از کشورها دگرگون شد و با مسلمان شدن تدریجى این کشورها، نژادهاى گوناگون در ساختن هویت جدیدى به نام اسلام، نزدیک شدند.[1]
نژادهاى آریایى، هندى، سامى، قبطى، بربرى و سایر نژادها در بارور ساختن فرهنگ و هویت اسلامى با هم همکارى کردهاند.[2]
پیداست که در این میان، سهم همه ملتها یکسان نبوده، و آنها که با میراثهاى غنى پیش مىآمدند، در ساختن بناى فرهنگى جدید اثر بخشتر بودهاند، آنچه در این کشورها باعث گسترش سریع فرهنگ و هویت اسلامى مىشد، بىتردید عامل دین و از همه مهمتر وجود مراکز مذهبى مشترک با عنوان مساجد بود. مساجد مستقر در مناطق و محلات شهرى در حقیقت به عنوان مراکز فرهنگسازى دینى فعالیت مىنمایند.
این مراکز به عنوان پایگاههاى مردمى نقش بسیار مهم و تعیین کنندهاى در روشنگرى اذهان عمومى و تبیین و ترویج شعائر و مبانى و فرهنگ دینى دارند. پر واضح است که مساجد به عنوان مراکز فرهنگسازى دینى با دارا بودن پتانسیل برقرارى ارتباط نزدیکتر با توده مردم به ویژه جوانان در ابعاد خردتر مانند محلات، پاسخگوى نیازهاى مردم و به ویژه جوانان بودهاند. از اینرو نقش مساجد در شکلگیرى، انسجام و تقویت فرهنگ و هویت اسلامى در محلههاى شهرى حایز اهمیت بسیار است. ضرورت حضور پررنگتر مساجد، به یکى از پدیدههاى ضرورى ظهور براى رویارویى با بروز تأخر فرهنگى حداقل در سطح محلهاى مبدل گردیده است. در این برهه از زمان با توجه به مقابله با این پدیده نه چندان نوظهور، تعامل مساجد با فرهنگسراها و خانههاى فرهنگى محلات الزامى و ضرورى است چرا که بنا به نیازهاى امروز جامعه، کارکردهاى گسترده مساجد، فراتر از نیازهاى کنونى مساجد است. مسجد به عنوان محل تجمع مسلمانان، مرکزى براى اطلاعرسانى است که مهمترین تأثیرات را در فرهنگ و هویت بشر از زمانهاى گذشته تاکنون بر جاى گذارده است که مصداق بارز آن در جریان انقلاب اسلامى ایران دیده شد. دین مقدس اسلام از این جهت که به مناسبتهاى مختلف مردم را فرا مىخواند، در میان ادیان دیگر از برجستگى خاصى برخوردار است.
اهمیت مساجد به ویژه در زمان صدر اسلام که از جهت اطلاع رسانى فاقد رسانههاى گروهى بود، اهمیت بسیارى داشت، زیرا در همین اجتماعات، رهبران دینى، فرصت را مغتنم شمرده و با راهنمایىهاى لازم نقش اساسى در شکلگیرى فرهنگ و هویت اسلامى را ایفا مىنمودند. براى ارتقاى فرهنگ و هویت دینى در پیکره هویت و فرهنگ اجتماع به ویژه اجتماعات محلهاى، مساجد از نقش به سزایى برخوردار مىباشند چرا که از مشارکت گسترده مردم در حفظ ارزشها و تبلیغ آنها و انتقال فرهنگ و مفاهیم ارزشى سود مىجویند در غیر این صورت چنانچه دولت به تنهایى عهدهدار این مسئولیت گردد، کوچکترین تخلف از سوى آن به حساب دین و فرهنگ دینى گذارده شده و این خود نقص دین تلقى مىگردد. از این روست که دولت باید با تدارک زیرساختها و آماده سازى نیروهاى انسانى کارآمد از یک سو و بهرهگیرى از متفکرین، روحانیون، هنرمندان، فرهنگیان و فرهیختگان جامعه و استقرار آنها در مساجد به عنوان قائم مقام خود، به توسعه فرهنگ و هویت اسلامى و ارتقاى چنین فرهنگى در پیکره فرهنگ و هویت اجتماعى به ویژه محلهاى بپردازد. با وجود مسئولیت خطیر مساجد در ایجاد هویت و فرهنگ اسلامى در جامعه، توجه بر رویکرد اخلاقى این پایگاه مقدس که به شکلدهى جامعهاى با هویت و فرهنگ اسلامى و عارى از فرهنگ مبتذل بیگانه مىانجامد، الزامى است. این سیکل که نهایتا بنیه فرهنگ داخلى را تقویت مىنماید، بخشى از نقش است که مساجد به عنوان جایگاههاى خاص توسعه فرهنگ و هویت اسلامى در قالب برنامههاى دراز مدت در تقویت و استحکام هویت و فرهنگ محلهاى ایفا مىنمایند.
ضرورت حضور پررنگ مساجد در فرهنگ شهرها و محلات
در فرهنگ غنى و ریشهدار اسلام، مسجد از مرکزیت برخوردار است. در جغرافیاى فرهنگى اسلام و در سپهر فرهنگ دینى، مسجد اصلىترین پایه و رکن است. در اسلام، مساجد محور فعالیتهاى فرهنگى هستند، از اینرو اگر چنانچه خواهان تأثیرگذارى بر فرهنگ و هویت ساختار شهرى یا محلهاى هستیم مىباید مساجد را توسعه داد. فرهنگ دینى اسلام مسجدمدار است و هر چیزى که رنگ و بوى این فرهنگ دینى را داشته باشد قطعا این محوریت را در خود
نشان مىدهد، بهطور کل مىتوان اذعان داشت که مسجد محور اصلى جامعه فرهنگ و هویت اسلامى است. مسجد پایگاهى است فرهنگى که شهروند موحد و مسلمان در آن جا در ابعاد مختلف حیات فردى و اجتماعى، و در خصوص مسایل اجتماعى، اعتقادى، علمى، اقتصادى، سیاسى بشرى و... آموزش مىبینند، آن هم آموزشهاى اولیه و پایهاى که بر آن اساس پرورده شده، مىبالد و مجال ورود به عرصه پرجنجال زندگى را پیدا مىکند.
تأثیر مساجد بر الگوهاى فرهنگى شهروندان
اگرچه در عصر حاضر به ویژه دهههاى اخیر، ابزارهاى تبلیغاتى و پیامرسان تأثیرگذارى همچون فیلم، سینما، تلویزیون، تئاتر، رادیو، پوستر و عکس، نوار، ویدئو، روزنامه، مجله، نشریات دورهاى و... رو به تزاید گذارده است و به ظاهر درخشش و جذابیت بیشترى دارد، لیکن مسجد به لحاظ اصالت دینى و داشتن ریشههاى عمیق تاریخى و به دلیل اهتمام فراوان رهبران مذهبى به این پایگاه عمومى، تأثیر بسیار حساس و تعیین کنندهاى بر ارتقاى فرهنگ و هویت افراد دارد. مهمتر از همه آن که صحنه گردان مسجد، خود مردماند و تا زمانى که مذهب و انگیزههاى دینى در مردم رسوخ دارد، مسجد نیز به عنوان یک پایگاه دینى از توان تأثیرگذارى بر فرهنگ و هویت آنان برخوردار است، به نحوى که در جاى خود به اثبات رسیده است که اعتقادات دینى و انگیزههاى ماورایى که مساجد مبلغ آن اند، محکمترین و راسخترین انگیزهها و محرکهاى فردى و اجتماعى بهشمار مىآیند، تا آنجا که فرد در راه حفظ آرمانهاى خود از جان و مال و فرزندانش مىگذرد. مسجد نیز به طور ملموسى با چنین تمایلات و کششهاى قدرتمندى سر و کار دارد، زیرا خود در متن دین حنیف بوده و جایگاه تسکین و تسلى خاطر مؤمنان است. بدین لحاظ مىتوان بیشترین بهرهبردارىها را خصوصا در بعد فرهنگ و هویتسازى از مسجد نمود.
تعامل مساجد با فرهنگسراها و خانههاى فرهنگ
دوران حاضر را مىتوان دوران حیات مساجد قلمداد نمود، چرا که با فعالیت کانونهاى فرهنگى و هنرى مساجد در پرورش و فرهنگسازى دینى افراد، فرهنگ در کنار دین ارایه و عرضه مىگردد. از اینرو، نقش مساجد به عنوان مقدمه فرهنگ و هنر به ویژه در سطح محلهاى از اهمیت به سزایى برخوردار مىگردد. در مقام تشبیه مىتوان از مساجد به عنوان کنفرانسهاى عبادى ـ فرهنگى یاد نمود که از شعباتى تا اعماق روستاها و اجتماعات محلهاى برخوردارند. تفاوتى که مساجد به عنوان کانونهاى فرهنگى و دینى با فرهنگسراها دارند در این است که مساجد از توان بالقوه اطلاعرسانى و فرهنگسازى دینى بهطور مستقیم برخوردار مىباشند و این در حالى است که فرهنگسراها و دیگر مراکز فرهنگى به انجام فعالیتهاى زودگذر و موقتى با کارکردى یک جانبه و یک سویه مبادرت مىنمایند. در نقطه مقابل، مساجد علاوه بر جنبه عبادتى ـ عقیدتى از جنبههاى کارکردى همه جانبه نظیر کارکردهاى فرهنگى، فرهنگ سازى، اجتماعى، سیاسى و... برخوردارند.
توسعه و حفظ مساجد به عنوان کانونهاى فرهنگى منطقهاى
جامعه انسانى نیازمند حکومت و قانون است. قانون هنگامى معقول و مطلوب است که برخاسته از فرهنگ صحیح باشد. این فرهنگ صحیح تنها با وضع قانون ایجاد نمىشود بلکه ضرورى است نهادهاى فرهنگى جامعه مقدم بر وضع قانون آن را محقق سازند و الا جامعه دچار فقدان و خلاء فرهنگى خواهد شد. مساجد، راه حلى هستند که دین مبین اسلام براى حل این معضل فرهنگى برگزیده است. مسجد، مرکزى فرهنگى است که مردم را در طول شبانه روز پنج نوبت به سوى خود فرا مىخواند و فرهنگى ارایه مىدهد که به عوض تکیه بر امتیازها و اختلافها به جهات مشترک بشرى تکیه داشته و ارزشهاى اجتماعى مشترک افرادش را در قالب تعالیم فطرى و الهى ـ که منبع حق و حقیقت است ـ حیات مىبخشد: «الحق من ربک فلا تکونن من الممترین».
هویت و فرهنگ هر اجتماعى در ارتباط و تماس با سنتها، باورها و ارزشهاى آرمانى و عقیدتى نو و غنى شده و امکان تعالى و شکوفایى فرد در وهله نخست و تعالى و شکوفایى و توسعه اجتماعى در وهله بعد را به دنبال دارد. از این رو، توسعه و حفظ مساجد بهعنوان کانونهاى فرهنگى منطقهاى و محلى ضرورت تام دارد؛ چرا که چنین کانونهایى مطمئنترین ضامن حفظ و توسعه فرهنگ و هویت منطقهاى و محلهاى و تقویت هویت فرهنگ شهرى است. بهطور کل مىتوان از مسجد به عنوان طلیعهدار فرهنگهاى محلى و منطقهاى نام برد، چرا که مساجد افراد را به یکدیگر نزدیکتر کرده و شرایط داد و ستد و ارتباطات اجتماعى و شکلگیرى مناسبات فرهنگى و هویت محلهاى را فراهم مىآورند.
آسیبشناسى و چالشهاى فراروى فرهنگ دینى
از جمله عمدهترین آسیبهاى فراروى فرهنگ و هویت دینى ساختارهاى اجتماعى به ویژه در سطح محلهاى مىتوان از موارد ذیل نام برد:
1 ـ روز آمد نبودن نهادها، مراکز دینى و مساجد و عدم معرفى مناسب و کارآمد دین و فرهنگ با استفاده از روشهاى سنتى.
2 ـ عدم برخوردارى نیروهاى انسانى نهادهاى دینى و مساجد به ویژه مساجد محلهاى از کارآیى و دانش لازم.
3 ـ خلاء وجود فرهنگ دانشگاهى به عنوان اتاق فکرى مختص فرهنگ دینى.
4 ـ وجود نهادهاى متعدد دینى و عدم مرکزیت مساجد به عنوان اصلىترین نهادها و کانونهاى بسط و تقویت فرهنگ و هویت اسلامى.
5 ـ عدم برخوردارى مساجد به ویژه مساجد محلهاى از مدیریت سازمانى منسجم.
چالش عمده پیش روى فرهنگ و هویت دینى در ابزارهاى فعالیت فرهنگى یا تبلیغى نیست، بلکه چالش اساسى، زاییده آن است که نیروى انسانى ماهر، مدیر و خلاق وارد عرصه نشده و مجموعه امور فرهنگ دینى در اختیار نهادها و افرادى است که معدل تحصیلات آنان حتى از دیپلم متوسطه نیز پایینتر است. همین مسئله موجب به وجود آمدن معضل مدیریت شده است. به دلیل همین مسئله ناچارا نهادهاى دینى متعددى ایجاد شده و از آنجا که اتاقهاى فکرى نیز به وجود نیامده است، لذا افراد غیرمتخصص با سطح تحصیلات پایین، اقدام به ایجاد نهادهاى متعدد دینى با نیت تقویت و توسعه فرهنگ و هویت اسلامى نموده و در عوض به دنبال اعتبار و بودجه و مسایل جارى رفتند؛ از این رو ناچارا مىبایست در حوزههاى فرهنگ دینى از حوزههاى دانشگاهى بهره بیشترى برده و با همکارى روحانیون آگاه مستقر در مساجد محل و دانشگاهیان مطلع از تکنولوژى مدرن و صنعت ارتباطات و تحولات جهانى شدن در راستاى طراحى و ترسیم سیاست و استراتژى اساسى براى تقویت و توسعه فرهنگ و هویت اسلامى در جوامع شهرى که نهایتا به توسعه فرهنگ محلهاى و شهرى منتهى مىگردد، تلاش نمود.
منابع و مأخذ
1 ـ آذرتاش، هنرها، ص 150 .
2 ـ شهیدى، رستاخیز، 632 ، 16 .
3 ـ رازى، فخرالدین، تفسیر کبیر.
4 ـ طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان.
5 ـ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه.
6 ـ ضرابى، عبدالرضا، نقش و عملکرد مساجد در تربیت، معرفت، سال نهم، شماره اول، فروردین و اردیبهشت 1379 .
7 ـ رزاقى، ابوالقاسم، مسجد پایگاه توحید و فرهنگ اسلامى.
8 ـ لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب.
9 ـ سباعى، محمد مکى، نقش مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامى.
[1] . آذرتاش، هنرها: ص 150 .
[2] . شهیدى، رستاخیز: 632 ، 16 .