آیینها و مراسم مذهبى یکى از عناصر و مقولات جدایىناپذیر همه دیانتهاى آسمانى و بشرى است. شعائر در نقش مجموعه سنتهاى اجتماعى با مفهوم نمادین دینى یا بشرى نه تنها در شاکله و اسکلت ادیان و مذاهب حضورى جدى و فعال دارند که در نهادهاى اجتماعى دیگر نیز به چشم مىخورند. در واقع تمام اشکال و انواع آداب و رسوم، زیر مجموعه شعائر بهحساب مىآیند. این مجموعه ارزشها و سنتهاى دینى، حقوقى، اخلاقى و... با کارکرد تنظیم و جهتدهى به رفتارها و اندیشههاى عمومى، نقش مهمى در تمام فعالیتهاى اجتماعى انسان ایفا مىکنند. از این روى شعایر دینى از نقش و اهمیت ویژهاى در نظام اعتقادى ادیان برخوردارند. شعایر دینى از نگاه مردمشناسى فرهنگى به دو کارکرد پیوسته به هم مىپردازند: از یک سو موجب احیا و نشاط دوباره تصورات مذهبى شده و از سوى دیگ احساس بازگشت به ریشهها و اصول را تقویت مىکنند. شعایر در نقش بعد عملى عبادات به عنوان مجموعه رفتارهایى در ارتباط با پرستش خداوند تلقى مىشوند که از حالت تقدس برخوردار بوده و در بسیارى از اعمال عبادى به صورت خضوع و کرنش در برابر خداوند به چشم مىخورند. شعایر دینى در بسیارى موارد با مجموعه روابط اجتماعى، اقتصادى، حقوقى و سیاسى آمیخته گشته و کارکردهایى چند منظوره مىیابند. در همین راستا دین اسلام به شعایر در عرصه حیات دینى و اجتماعى بشر، اهمیت بسزایى داده و آنها را سمبلى بر عبادت، تقوا و نیکوکارى قرار داده است. آیه 32 حج در این باره مىگوید: هرکس شعایر الهى را بزرگ دارد پس آن نشانه تقواى دلهاست. در اسلام، مهمترین واجبات و فرایض دینى مانند: نماز، روزه، حج و جهاد در ارتباطى عمیق با شعایر قرار داشته و حتى شعایر اسلامى در روابط عمومى و روزمره جامعه مانند: تولى فرزندان، آداب ازدواج، مرگ و حتى خواب و بیدارى حضورى جدى و مستمر دارند.
هر دیانتى بهطور طبیعى براى نهادینه کردن فرایند عمل به شعایر مذهبى سعى در تأسیس قطبى ویژه مىنماید که نام عمومى آن معبد است. نهاد مسجد در نقش تنها معبد اصیل اسلامى از نگاه دانش دینشناسى تطبیقى از اهمیت ویژهاى برخوردار است؛ زیرا فرمان و آییننامه تأسیس بناى این معبد برخلاف بسیارى دیگر از ادیان بهطور صریح در خود قرآن آمده است. بااین حال و على رغم جایگاه و موقعیت بنیادین و مستحکم این نهاد دینى در قرآن و سنت با شگفتى بسیار شاهد پیدایش و شکلگیرى مجموعه نهادهاى مذهبى دیگر در کنار مسجد و به عنوان مکمل نقش آن هستیم که در بسیارى موارد در نقش رقیب آن در مىآمدند. خانقاه، تکیه و حسینیه نمونههاى روشنى از این دست نهادهاى جانبى هستند. به راستى چه مىشود که برخى در انجام مراسم دینى و عبادى خود در مسجد احساس تنگى نموده و به بیرون از آن کشیده مىشوند؟ آیا مسجدى که در سنت نبوى محل هرگونه تجمع مسلمانان ولو در ظاهر بىارتباط با مسایل عبادى طراحى شده گنجایش و ظرفیت اعمال عبادى این دسته افراد ـ صرفنظر از گونههاى انحرافى آن ـ را ندارد و یا تعریف و کارکرد مسجد در فرهنگ اسلامى تغییر کرده و به نوعى محدود گشته است؟
گسترش ارتباطات در عصر جدید و پیدایش رقباى بسیار متنوع و متکثر در برابر نهاد مسجد، نقد و بررسى مجدد برخى عوامل محدودکننده نهاد مسجد را بیش از پیش ضرورى گردانیده است. در واقع یا باید خزیدن و کناره گرفتن این نهاد دینى را از متن روابط اجتماعى پذیرفته و به کارکرد محدود آن در انجام پارهاى اعمال عبادى رضایت دهیم و یا با گشودن درهاى آن به روى اقشار مختلف، امکان رفع نیازهاى بیشتر و متنوعترى درون آن فراهم آوریم. در همین راستا توجه خوانندگان محترم را به برخى از عوامل محدود کننده مسجد جلب نموده و در عین حال تأکید مىنمایم که هدف از ذکر این موارد تنها جلب توجه و گشودن زمینه بحث و گفتوگو در این باره بوده و به هیچ وجه درصدد انتقاد و یا انکار حکمى شرعى نیستم.
1 ـ تنوع حاضران
در مساجد معمولاً تیپ خاصى از مردم و حتى گاه تیپ ویژهاى از متدینان و نه همه آنها حاضر مىشوند که عدم حضور بسیارى از آنها نه از روى بىتفاوتى که به دلیل وجود برخى محدودیتهاى فرهنگى مىباشد که مانع پذیرفته شدن آنها در میان مسجدیان است. در واقع بسیارى از مساجد عملاً به نوعى پاتوق براى طبقهاى از مردم بدل شده که ناخودآگاه دیگر طبقات جامعه را به تعریف جایگزینهاى دیگرى براى مسجد وا مىدارد. مسجد به منزله خانه خدا باید پناهگاهى مطمئن و ایمن براى همه بندگان او باشد ولو برخى از آنها در زمره اهلمعصیت تلقى شده و حتى آثار آن بر چهره و شمایل آنان آشکار باشد. البته روشن است که زمینه باز و آزاد براى حضور این دسته نباید به تأیید رفتار آنها بیانجامد؛ اما آنها نیز به عنوان بندگان خداوند حق حضور در خانه او و شرکت در شعایر مذهبى را دارند؛ همانگونه که انسانها از منظر دین اسلام در هرحال و در هر زمان و مکان اجازه دارند با خداى خود مستقیم و بىپرده سخن گویند.
« قُلْ یَا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا... وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ».[1]
بنابراین هر انسانى هرگاه اراده کند که در جمع مؤمنان با خداى خود گفتوگو نموده و یا حتى از روى کنجکاوى قصد اطلاع یافتن از آداب و شعایر مسجدیان داشته باشد باید بتواند با آزادى تمام و بدون نگرانى از واکنش اهل مسجد به خواسته خود نایل شود. جالب توجه آنکه در برخى اماکن مذهبى، قوانینى براى ممانعت از حضور برخى افراد تدوین شده و حتى همه اقشار متدینان نیز حق حضور در آن اماکن را ندارند؛ از باب مثال مىتوان از زیارتگاهها نام برد کهمعمولاًورودبانوانبدونچادرحتىدرصورتبرخوردارىازپوششکاملاًاسلامىممنوعاست.
2 ـ حضور غیرمسلمانان
امروزه در عصر ارتباطات و در واکنش به پدیده جهانىسازى فرهنگى، متولیان همه ادیان و مکاتب سعى دارند از حداکثر امکانات و ابزارهاى موجود براى حفظ موقعیت خود و رقابت با رقیبان استفاده نمایند و آیین و مذهب خویش را در معرض دید و اطلاع همگان بهمنظور جلب توجه و گرایش آنها قرار دهند؛ این در حالى است که یک غیرمسلمان بنا به برخى آراى فقهى نجس ظاهرى تلقى شده و در نتیجه حق حضور در مساجد و آگاهى یافتن و چه بسا شرکت نمودن در آیین مذهبى مسلمانان را ندارد. نکته قابل توجه آن که چنین حکمى در عموم ادیان جهان از جمله مسیحیت و یهود و... وجود نداشته و افراد وابسته به ادیان دیگر مىتوانند به راحتى در مراسم مذهبى آنها شرکت نموده و از آن اطلاع کسب کرده و حتى از آن فیلم و عکس تهیه کنند؛ امرى که حتى براى مسلمانان نیز در برخى اماکن مذهبى همچون حرم مطهر امامان شیعه فراهم نبوده و نوعى بىاحترامى تلقى مىشود. لازم به ذکر است که اهل کتاب از میان غیر مسلمانان بنا به فتواى تعداد قابل توجهى از فقهاى گذشته و امروز پاک تلقى شده حتى دیگر گونههاى کافران نیز به فتواى برخى فقهاى معاصر پاک مىباشند که این مسئله مىتواند راهکارى براى حل این مشکل پدید آورد. جالب توجه آن که کافران عصر پیامبر صلىاللهعلیهوآله براى شنیدن کلام الهى و آگاهى از اسلام معمولاً در مسجد به حضور ایشان رسیده و با آن حضرت به گفتوگو مىنشستند که در بسیارى موارد به اسلام آوردن آنها مىانجامید. امروزه این محدودیت در برخى مساجد کشورهاى غربى نیز برداشته شده و غیرمسلمانان نیز در کنار مسلمانان مىتوانند در آیینهاى اسلامى شرکت جسته که رودررویى مسلمانان آن کشورها با واقعیات عصر جدید در پیدایش این امر تأثیرگذار بوده است.
3 ـ حضور بانوان
در مساجد معمولاً بانوان نقشى حاشیهاى و طفیلى ایفا نموده و دخالت مستقیم در تصمیمات مربوط به مسجد و انجام مراسمهاى مذهبى ندارند و حتى در نقشه بناى مساجد نیز آنها را در گوشهاى دنج و زاویهاى کور و دلگیر وا مىنهند. گویا بیشتر نقشى شبیه به یک تماشاگر براى آنها در نظر گرفته مىشود. البته بدیهى است که این مسئله از علل و عوامل تاریخى و فرهنگى ناشى شده و چه بسا در بسیارى موارد به طور ناخودآگاه از سوى متولیان مساجد سر مىزند؛ از جمله مىتوان به وجود پارهاى روایات بررسى نشدهاى اشاره نمود که حضور بانوان را در مساجد چندان ضرورى نشمرده و مسجد آنها همان خانهشان تلقى شده است. علاوه براین ممنوعیت حضور بانوان در ایام عادت زنانه خود عامل دیگرى در بیرون نمودن نیمى از افراد جامعه از متن شعایر مسجدى به حساب مىآید و بدینسان تقریبا هر خانمى در حدود یک سوم از دوران زندگى خود از حضور در مساجد و شرکت در مراسم مذهبى و فرهنگى آنها به جز نماز که از آن معاف شمرده شده است محروم است. راه حل ساده و ابتدایى این مشکل که به طور محدود در برخى مساجد اتخاذ شده آن است که بخش ویژه بانوان خارج از محدوده وقف مسجد در نظر گرفته شود؛ اما به هر روى این مانع از آن نمىشود که مسئله مذکور مورد بحث مجدد فقهى قرار گیرد.
4 ـ تنوع فعالیتها
در مساجد معمولاً به انجام برخى مراسم عبادى خاص بسنده شده و تنوع کارکردى چندانى در آنها به چشم نمىخورد که این مسئله بهطور طبیعى از جاذبه مساجد براى بسیارى از افراد جامعه کاسته و حتى برخى متدینان را براى ذکر نمونه تاریخى آن مىتوان از حسینیهها و تکایا نام برد.
5 ـ امام جماعت
امام مسجد علاوه بر نقش عبادى از جایگاهى اجتماعى برخوردار بوده و نقش ایجاد ارتباط با گروههاى مختلف جامعه را برعهده دارد. بنابراین نمىتوان به حداقل شروط فقهى در انتخاب امام جماعت بسنده نمود و به ویژگىهاى اجتماعى و حتى شکل ظاهرى او توجه نداشت. امام مسجد باید از روحیهاى بانشاط و فعال و جاذبههاى شخصیتى ویژهاى برخوردار باشد تا بتواند نقش ارتباطى خود را با مخاطبان متنوع حاضر در مسجد به خوبى ایفا نماید. گاه ویژگىهاى امام جماعت به اقتضاى محل مأموریت و نوع مخاطبان تغییر کرده و حالتى نسبى مىیابد؛ مثلاً در دانشگاهها مناسب است که امام جماعت خود از تحصیلات دانشگاهى و تجربه دانشجویى برخوردار باشد و یا در اماکن ویژه بانوان مناسب است که امام جماعت خود نیز از میان خانمها انتخاب شود و حتى گاه ممکن است تعیین یک شخصیت غیر معمم و یا حتى غیرروحانى مناسبتر باشد که در اینگونه موارد نباید پارهاى تعصبات صنفى را بر مصالح اسلامى ترجیح داد.
6 ـ اداره شورایى
امروزه همه نهادهاى اجتماعى به سوى نوعى دموکراسى در شیوه اداره و تصمیمگیرى حرکت مىکنند. مساجد نیز از این قاعده مستثنى نبوده و لذا در بسیارى مساجد شاهد شکلگیرى هیئت مدیره به جاى متولى که در گذشته صاحب اختیار و همه کاره مسجد به شمار مىرفت، هستیم. اما نکته قابل توجه آن که در انتخاب هیئت مدیره بیشتر به جنبههاى اقتصادى و یا سنى افراد توجه شده و معیارهاى مهم دیگر مورد غفلت قرار مىگیرند. به علاوه انتخاب هیئت مدیره معمولاً از سوى برخى افراد با نفوذ صورت گرفته و به ندرت از عموم مسجدیان اظهار نظر خواسته مىشود. در واقع این مسئله نیز تا حد زیادى ناشى از نبود فرهنگ مشارکت عمومى و اهمیت ندادن افراد به نقش و جایگاه مسجد ناشى مىشود و لذا هرگاه تصمیم نابجایى از سوى متولیان مسجد دیده مىشود افراد ترجیح مىدهند به جاى دخالت در امور و اظهارنظر، خود را کنار کشیده و از شرکت در مراسمها و گاه حتى حضور در نماز خوددارى ورزند.
موارد مذکور در این مختصر تنها نمونههایى بارز و روشن از چالشهاى فراورى نهاد مسجد در عصر حاضر مىباشند که امیدواریم بتواند زمینه اینگونه مباحث را رد میان متولیان امور مساجد و به ویژه نشریه وزین مسجد باز نموده و رونقى تازه و تحرکى پویا به این نهاد مقدس دینى بخشد.