مسجد هرچند یک واحد اجتماعى کوچک، ولى نماد یک جامعه اسلامى و نمونه عینى حاکمیت ارزشهاى اسلامى است. از آنجا که مساجد در خطدهى و هدایت سیاسى، فرهنگى و اجتماعى نقش غیر قابلانکارى د ارند ، ضروریست که در پروسه «توسعه» و «جهانى شدن» نقش مساجد و بایستههاى آن در کشور اسلامى بدقت مورد بررسى قرار گیرد.
در اوضاع کنونى «توسعه» و «جهانى شدن» و عصر انفجار اطلاعات، دیگر نمىتوان در مساجد فقط به تلاوت آیات کریمه و نقل روایتى از معصومین، توصیهاى اخلاقى و احیانا مشکلات مسجد و یا اهالى محله بسنده کرد و بهرهورى مساجد را به این حد محدود ومتوقف ساخت.
مساجد باید بتوانند با رویکرد و رهیافت جدید و کاملاً هدفمند نمازگزاران را با وضعیت کنونى جهان و روند جهانى شدن، اهداف ، خوبىها و معایب آن آشنا کنند و مسجدىها باید بیش از هر زمان دیگر در جهان کنونى به «حکومت جهانى و دولت کریمه» بیندیشند.
توسعه
براى توسعه (development) تعریفهاى گوناگونى ارائه شده که این امر ناشى از تفاوت دیدگاهها، مفروضات، چارچوبهاى نظرى و زوایاى دید نسبت به این مسئله است. برخى از این تعاریف عبارت اند از:
یکى از پیچیدهترین مفاهیم در جامعهشناسى، توسعه است و در لغت به معناى خروج از لفاف است و لفاف همان جامعه سنتى و فرهنگ و ارزشهاى مربوط به آن است که جوامع براى متجدد شدن باید از این مرحله سنتى خارج شوند و در نتیجه، توسعه مقوله ارزشى و چند بعدى و کیفى است که شامل توسعه اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى مىباشد.[1]
فریدمن مىگوید: «توسعه یک روند خلاق و نوآور در جهت ایجاد تغییرات زیربنایى، در سیستم اجتماعى است».[2]
توسعه، فرآیندى است که تولید با استفاده از ابزارهاى پیش رفتهى جدید، از وضعیت سنتى به روش نوین، متحول گردیده، انسانها تخصص و مهارت لازم و فرهنگ مناسب با توسعه را کسب کرده و روند انباشت و به کارگیرى سرمایه در جامعه، همراه با مدیریتى کارا و با ثبات تحقق یافته باشد.[3]
توسعه، به معناى ارتقاى مستمر کل جامعه و نظام اجتماعى به سوى زندگى بهتر و یا انسانىتر است... براى درک معناى درونى توسعه باید حداقل سه ارزش اصلى بهعنوان پایه فکرى و رهنمود عملى درنظر گرفته شود. این ارزشهاى اصلى عبارتاند از: معاش زندگى، اعتماد به نفس و آزادى که نمایانگر هدفهاى مشترکى هستند که به وسیله تمام افراد و جوامع دنبال مىشود.[4]
توسعه، به فراگردى گفته مىشود که در آن جامعه از وضع نامطلوبى به وضع مطلوبى متحول مىشود. این فراگرد تمامى نهادهاى جامعه را در برمىگیرد و ماهیت آن اساسا آن است که توان و ظرفیت بالقوه جامعه به صورت بالفعل درمىآید؛ به عبارت دیگر، در فرآیند توسعه استعدادهاى سازماندهى جامعه از هر جهت بارور و شکوفا مىشود، چه از نظر اقتصادى و چه از نظر اجتماعى، فرهنگى و سیاسى.[5]
توسعه، بهینهسازى در استفاده از نیروهاى بالقوه مادى و انسانى یک اجتماع است.[6]
در همه این تعاریف، مفهوم ایجاد شرایط مناسب براى افراد و جوامع در کلیه وجوه انسانى موردنظر است. بنابراین، ضمن پذیرفتن اختلاف، تعاریف از این جهت مکمل یکدیگر بوده و متناقض نیستند.
«جهانى شدن»
براى فرآیند جهانى شدن تعاریف متفاوتى ارائه شده که به مهمترین آنها اشاره مىشود:
«جهانى شدن (Globalization) درهم آمیزىاقتصاد، جامعهشناسى، سیاست، فرهنگ و رفتارها از طریق نفى مرزها و حذف پیوستگىهاى ملى و اقدامهاى دولتى است».[7]
حقیقت تکامل سرمایهدارى در پرتو سلطه کشورهاى مرکز و حاکمیت نظم نابرابر جهانى است.[8]
جهانى شدن یعنى یکسانسازى و یا مشابه کردن دنیا به طرق گوناگون چون توسعهى ماهوارهها، گسترش رایانهها، افزایش رسانهها، به ویژه ازدیاد کانالهاى تلویزیونى.[9] جهانى شدن، پدیدهاى چند بعدى است، از اینرو، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... را دربرمىگیرد و با تحقق آن، مرزهاى ملى از بین رفته و یا کمرنگ مىشود؛ کشورها نقش گذشتهى خود را از دست مىدهند و به جاى قوانین داخلى، قوانین بینالمللى بر کشورها حاکم مىگردد.[10]
جهانى شدن، فرایندى اجتماعى است که در آن، قیدوبندهاى جغرافیایى، فرهنگى، مذهبى و... برروابط انسانى سایه افکنده، از بین مىرود.البته اگرچه جهانى شدن یک روند سیاسى، فرهنگى و اجتماعى و... است، اما پیش از همه، روندى اقتصادى است.[11]
گسترش فرهنگ اروپایى از طریق مهاجرت، استعمار و تقلید فرهنگى به سراسر کرهى زمین است.[12]
تداوم حرکت سرمایهدارى که پس از پایان جنگ سرد، رویاى تسلط بر عالم را در سر مىپروراند.[13]
تلاش براى گسترش جهانى الگوهاى آمریکاست.[14]
تصویرى ترسناک از یک بازار عنانگسیخته و پایان نوسازى به سبک ملى و دینى است که مىرود تمام شالودههاى سیاسى و اجتماعى ملتها و دولتها را از هم بگسلد.[15]
دخالت در امور داخلى دولتهاى جهان سوم و کنار گذاشتن ممانعت هرگونه قانونى که مانع تجارت آزاد از سوى شرکتهاى چند ملیتى است، بدون آنکه ثبات اجتماعى و حاکمیت این دولتها را در نظر بگیرد.[16]
و سرانجام تن دادن جهانیان به فرهنگ، مفاهیم، زبان و اخلاق یا بىاخلاقى آمریکایى است.[17]
مقدمه
امروزه دنیا، شاهد توسعه، تحوّلات و دگرگونىهاى گسترده و شگفتآورى، در عرصه اقتصاد، ارتباطات، فرهنگ، سیاست، معاهدات و امور بینالملل، در راستاى «توسعه» و «جهانى شدن» است. چنانکه شاهد هستیم تحوّل و تکامل در ابزار و شیوههاى ارتباطات آشکارا مىتواند در انهدام و برداشته شدن حد و مرزهاى اجتماعى، تأثیر گذاشته؛ همبستگى و یکپارچگى بیشترى را موجب گردد.
شهید مطهرى در بحث از «آینده جامعهها» معتقد است: جامعهها و تمدنها و فرهنگها و به سوى یگانه شدن، متحدالشکل شدن و در نهایت امر در یکدیگر ادغام شدن سیر مىکنند.[18]
اکنون یکى از نظریات مهم در عرصه بینالملل، «توسعه» و «جهانى شدن» است، حتى مىتوان گفت این نظریهها بلامنازع هستد.
پدیده ـ جهانى شدن ـ رویدادى ناگهانى و جدید نیست؛ بلکه فرایندیست که از قرنها پیش به شکلهاى مختلف وجود داشته و اکنون سرعت آن بیشتر شده است.[19]
توسعه ارتباطات جهانى، به واسطه پیشرفتهاى فنّى، افزایش نهادهاى سیاسى، اقتصادى و تجارى بینالمللى، پیدایش سازمانهاى صنعتى و مالى چند ملیتى و افزایش قدرت بازارهاى ارزى، به عنوان اجزاى اصلى فرایند جهانى شدن است.
شالوده افکار و اندیشههاى سیاسى، سمت و سوى تعهدات و تصمیمگیرىهاى بینالمللى، ماهیت برنامههاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى دولتها، ادبیات و فرهنگ غالب جوامع، جهتگیرى سرمایهگذارى و خدمات اعتبارى و مالى، شبکه ارتباطات و انفورماتیک و... به تدریج، براساس «توسعه» و «جهانى شدن» شکل مىگیرد و پیوستگى و یکپارچگى میان آنها بیشتر مىشود.
«جهانى شدن» در بعد فرهنگى سعى در اشاعه فرهنگى جهانى شده به فرهنگىهاى سنتى، ملّى و محلّى دارد. در این راستا هویتهاى فرهنگى که دین یکى از عناصر سیاسى آن در هر جامعه است، مورد تعرض قرار مىگیرد. این تعرض با اشاعه سکولاریزم به عنوان یکى از مؤلفههاى فرهنگ جهانى صورت مىگیرد و نوعى فشار جهت استحاله مذهب به عنوان جزئى از فرآیند سقوط سنت ایجاد مىگردد.
برهمین اساس است که بیشترین مقاومت در مقابل جهانى شدن از سوى مذاهب بزرگ شرق مانند اسلام، هندوئیسم و آیین کنفوسیوس صورت گرفته است؛ پیروان این مذاهب «جهانى شدن» را یک پروژه غربى در جهت جهانىسازى سکولاریزه غربى در نظر مىگیرند.
از آنجا که در اسلام مساجد کانون انس و الفت مسلمانان و عامل نیرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است، جایگاه، اهمیت اجتماعى و فرهنگى آن را در موضوع «توسعه و جهانى شدن» نمىتوان نادیده گرفت.
نوشتار پیش رو در پى یافتن پاسخ این سؤال است که مساجد چه جایگاه و نقشى در فرآیند توسعه همه جانبه و جهانى شدن دارند و رویکرد جدید مسلمانان به مساجد در فرآیند توسعه و جهانى شدن چگونه باید باشد.
نظریهى «جهانى شدن»
«جهانى شدن» (Globalization) از موضوعات مهم روزگار حاضر است که در عرصههاى مختلفى همچون اقتصاد، فرهنگ، سیاست، دین، اخلاق و... مطرح شده است. مهمترین دغدغه انسان امروز، مسئله «توسعه» و «جهانى شدن» در ابعاد مختلف فرهنگى، سیاسى و اقتصادى است.
«جهانى شدن» ابتدا در هیأت نظریهاى اقتصادى رخ نمود؛ اما اینک اکثریت قریب به اتفاق جوامع بشرى، از تسرى این امر در سایر حوزهها حتى حوزههاى فرهنگى ـ مذهبى آگاهند.
کاربرد اصطلاح «جهانى شدن» به دو کتاب برمىگردد که در سال هزار و نهصد و هفتاد میلادى انتشار یافت. کتاب نخست «جنگ و صلح در دهکدهى جهانى» تألیف مارشال مکلوهان که بر نقش پیشرفت وسائل ارتباطى در تبدیل دنیا به دهکدهى واحد جهانى متمرکز بود و کتاب بر ژینسکى، مسئول سابق شوراى امنیت ملّى آمریکا در دوران ریاست جمهورى ریگان بود که دربارهى نقشى بود که آمریکا مىبایست براى رهبرى جهان و ارائهى نمونهى جامع مدرنسیم به عهده مىگرفت.[20]
امروزه «جهانى شدن» به صورت مفهوم و اصلى در آمده است که تقریبا در همه حوزههاى علمى، سیاسى، اقتصادى، فکرى ، فلسفى و دینى، مورد بحث و گفتوگو و یا چالش و مناقشه است و با آن که عمر آن ـ به منزله یک تئورى یا نظریه ـ چندان زیاد نیست از چنان گسترشى برخوردار شده که به مثابه محورى براى تبیین و تفسیر مفاهیم و پدیدههاى گوناگون، خود را بر مجامع و محافل مختلف فکرى و عملى مسلط ساخته است.
اصطلاح «جهانى شدن» در گذشته به عنوان یک اصطلاح جدّى و جا افتاده علمى، کمتر مورد توجّه و کاربرد بود و به طور عمده از اواسط دهه 1980 به عنوان یک اصطلاح علمى، مورد استفاده قرار گرفت. به نظر رابرتسون مفاهیم جهانى شدن، بیشتر پس از انتشار کتاب مارشال مکلوهان تحتعنوان ـ اکتشافاتى در ارتباطات ـ در سال 1960 مورد وجّه واقع شد (نظریه دهکده جهانى).[21]
البته همه نظریهپردازان و نویسندگان، یکسان نمىاندیشند و هر کدام از زاویه خاصى به موضوع «جهانى شدن» مىنگرند. هماکنون در مورد این مفهوم، اتفاق نظر چندانى وجود ندارد و تعابیر و برداشتهاى متفاوتى از آن ارائه مىشود؛ لذا برخى از صاحبنظران مدعىاند که اصطلاح «جهانى شدن» اصطلاحى مبهم و ناشفاف است.
در این راستا، عبارات و مفاهیم جهانىگرایى، جهانى بودن، جهانگسترى، جهانىسازى، دهکده جهانى، نظم نوین جهانى، جهان واحد، جهان رها شده، جهانشمولى، اتحاد بزرگ، سامان جهانى، جهان وطنى، همگرایى فرهنگى جهانى، نجات کره زمین، جهانى کردن، صحنه جهانى و... مطرح شده است که در نهایت مى توان گفت:
«جهانى شدن» به این معنا است که تحوّلى در جهان جریان دارد و نشانگر فرآیندى است که در آن اقتصاد، فرهنگ، سیاست و کارگزاران این امور، جهانى مىشوند و در عرصه جهانى ظهور و بروز مىیابند، جهانى شدن نشانگر یک تحوّل اجتماعى گسترده و فرآیندى است که بنیاد جامعه را تغییر داده، یک تحوّل تاریخى به وجود مىآورد.[22]
مسجد همواره در کنار کارکرد عبادى و معنوى خود، کانون اثرگذار و تعیینکننده سیاسى، فرهنگى و اجتماعى در جامعه کشورهاى مسلمان و حتى در بین سایر ملیتها نیز بوده است.
اینک مساجد باید آماده باشند تا بیش از آنچه تاکنون بوده است در سطح جهانى و شرایط جدید توسعه و جهانى شدن، حضور بسیار گستردهتر، قوىتر و تعیینکنندهترى داشته باشند. در شرایط جدید نگرش به جهان، مسئولان و متولیان مساجد دیگر نباید محلهاى، شهرى و حتى کشورى بیندیشند، چه اینکه آموزههاى دینى ما هم مبتنى بر توسعه همه جانبه مسلمانان و جهانىاندیشى است.
مساجد، توسعه وجهانى شدن
چنانکه گفته شد امروزه پدیدههاى «توسعه و جهانى شدن»، امورى فراگیر، گسترش یابنده، پیچیده و داراى آثار و پیامدهاى گوناگون در زندگى بشرى است؛ به طورى که شرایط زندگى انسانها را در بیشتر جنبههاى آن حتى در ابعاد اخلاقى و معنوى، دستخوش دگرگونىهاى ژرف کرده است.
از اینرو نمىتوان «جهانى شدن» را در توسعه همه جانبه، نوآورىها و انطباقهاى فرهنگى نادیده گرفت و یا توسعه همه جانبه را در فرآیند جهانى شدن نادیده انگاشت و نسبت به آن بىتفاوت بود. بلکه مىتوان با بیانى ساده، همه کس فهم در مساجد چارچوبهاى علمى و نظرى آن را ارائه و اقشار مختلف مردم را با پى آمدهاى مثبت و منفى آنها آشنا نمود.
همچنین به علّت این که در پس پرده این روند، عوامل و افکارمتعدّد سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى قرار دارند؛ باید به دقت و هوشمندانه آنها را مورد بررسى و تحلیل و به روشنگرى اذهان عموم مردم پرداخت از آنجا که روشن است که برخى از مبانى، اهداف، ویژگىها، آثار و پیامدهاى «توسعه» و «جهانى شدن»، تفاوت و تباین اساسى با مبانى و اهداف شریعت مطهر دارد، نقش مساجد در ساماندهى، روشنگرى و هدایتگرى تودههاى مردم لزوم واهمیت ویژهاى نسبت به گذشته خواهد داشت.
بى دلیل نیست که کسى مانند روژه گارودى، مسجد را آئینه اسلام مىداند و آن را عنوان کتابش قرار داده است و مارسل بوازار اسلامشناس سویسى راجع به نقش نیرومند مسجد در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و وحدت مسلمانان چنین مىنویسد: «مسجد عامل نیرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعى و فرهنگى آن را از این بابت نمىتوان نادیده گرفت، مخصوصا در روزگار معاصر که مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دگربار از خود نشان مىدهند، مساجد به صورت مراکز تربیت روحانى و پایگاه جنبش امت مسلمانان نسبت به ستمگران و سلطهجویان درآمده است و به تدریج مساجد موقعیت سالهاى نخستین ظهور اسلام را به دست آوردهاند».[23]
کریستین نفاح در مقاله خود: «مسجد کانون فعالیت جامعه اسلامى» مىنویسد: «مساجد به مثابه مرکز ارتباطى نهادهاى اجتماعى، مثل بیمارستانها، آسایشگاهها، نوانخانهها و دانشگاهها و مدارس عمل مىکند، اما استقرار این مساجد در مرکز شهر که با احاطه شدن به وسیله بازار و صنعتگران متعدد کانون اصلى شکلگیرى جمعیت شهرى است، گواهى است بر ضرورت و نقش عمومى آنان و هماهنگى این پدیده با تمام جوامع اسلامى جهان».[24]
بنابراین نهتنها باید موضع ما مسلمانان در قبال روند «توسعه» و «جهانى شدن»، روشن باشد بلکه باید به جایگاه، نقش، سهم و اثرگذارى در آن بیندیشم. سوال اصلى ما باید این باشد که چه کنیم که محاسن و فواید این فرآیند را بدست آوریم و پىآمدهاى منفى آن در امان باشیم.
هدف و مبناى اصلى «جهانگسترى» استکبارى و نه «جهانى شدن» سودجویى و تأمین منفعت بیشتر براى دولتهاى بزرگ، شرکتها و نهادهاى فرا ملّى و... و نیز برترىطلبى و سلطهجویى قدرتهایى چون ایالات متحده است و احتمالا آنچه درروند فرآیند «جهانى شدن» وجود ندارد و یا نمود ضعیفى دارد، تلاش براى تأمین نیازهاى اساسى معنوى جهانیان، چون برابرى، عدالت، معنویت، اخلاق، رفاه همه جانبه و... است؛ برعکس در سایه آنها جهان اینک با اباحىگرى و بحران معنویت، هویت و اخلاق رو به رو است؛ بلکه بحران ناامنى، فقر، بهرهکشى و نابرابرى نیز به طور فزایندهاى گسترش مىیابد.
این در حالى است که نقش مساجد در جوامع مسلمان بسط و گسترش و تعمیق ذکر خدا، معنویت و عواطف، عدالت، اخلاق، تحکیم بنیاد روابط انسانها بویژه در درون خانواده، احترام متقابل خصوصا احترام به بزرگترها و مانند اینهاست بنابر این روشن است که رویارویى این دو موج در آینده باز هم بیشتر خواهد.
از آنجا که موج منفى «جهانى شدن» روز به روز، بلکه لحظهبهلحظه در حال تقویت کردن خود با تجهیز و تکمیل ابزار، بویژه ابزار رسانهاى است، باید دید موج مثبت و مقابل آنکه خواستگاهش عمدتا در مساجد است چگونه خواهد توانست در همراهى با آن اثرات منفى آن را خنثى کند و همچنان مردمان را به پاکى و اخلاق و عدالت فرا بخواند.
گسترش فعالیتهاى ضدّارزشى و فرهنگى در فرآیند «توسعه و جهانى شدن» مورد علاقه شدید سران و دولتمردان کشورهاى غربى است.
اگر این فرآیند در جامعهى بشرى بویژه جامعهى اسلامى توام با توسعه و گسترش ارزشهاى غیراسلامى و تحریف شده و کاذب باشد بىتردید با اهداف مسجد که توسعه ارزشهاى انسانى، دینى و الهیست مغایر است و باید از آن اجتناب نمود، زیرا در چنین حالتى دیگر انسان به عنوان مخلوق عالى و خداجو مطرح نخواهد بود و در هر نوع توسعه بازگشت به ارزشهاى اسلامى، معنوى، روحى و حیاتى باید یکى از اهداف تعیین کننده آن باشد.
مساجد و دولت کریمه ى جهانى
اگرچه ممکن است گفته شود نظریههاى «توسعه» و «جهانى شدن» خواستگاهى غربى دارد، اما بطور قطع نظریهى دولت کریمهى جهانى متعلق به اسلام و مسلمانان است که در آموزههاى دینى، قرآن کریم و روایات معصومین علیهمالسلام به آن اشاره شده است. بنابراین آثار و پیامدهاى «توسعه» و «جهانى شدن» بر حیات دینى؛ آیندهى ادیان، پویایى انتظارات از دین، حکومتهاى دینى؛ قلمروهاى دین، گفتوگوى ادیان؛ بنیادگرایى، دینهاى محدود و دینهاى جهانى؛ حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجّلاللّهتعالىفرجهالشّریف) قابل بررسى است.
سؤال اینست که اگر «توسعه» و «جهانى شدن»، همان حرکت بسوى حکومت جهانى حضرت مهدى (عجّلاللّهتعالىفرجهالشّریف) است، اگر فرآیند «توسعه» و «جهانى شدن» اساسا ربطى با آن ندارد، و اگر «توسعه» و «جهانى شدن» با آن حکومت عدل جهانى حضرت مهدى (عجّلاللّهتعالىفرجهالشّریف) وجه اشتراک و امتیازاتى دارد، مساجد در تمامى این حالات چه وظیفهاى دارند؟
چنانکه مىدانیم در اسلام، بویژه در مکتب تشیّع، توجّه به آینده و تشکیل حکومت واحد جهانى براساسى قسط و عدل تحت رهبرى امام معصوم، جایگاه خاصّى دارد. تا چند دهه پیش اگردرباره «حکومت جهانى» سخن به میان مىآمد، درک و فهم و پذیرش آن براى عموم مردم، سنگین و آگاهى و دانش آنان در این باره، محدود بود و بحث درباره «حکومت جهانى مهدى موعود (عجّلاللّهتعالىفرجهالشّریف)» و زمینهسازى براى پذیرش و باور داشت آن، مشکل به نظر مىرسید.
اما اینک به راحتى مىتوان، در صحن عمومى مساجددر این باره وویژگىهاى «دولت کریمهى جهانى»، و ابعاد جهانى آن و ارتباط آن با توسعه وجهانى شدن صحبت کرد و از حقانیت و درستى آن دفاع نمود.
به تعبیر دیگر اکنون در شرایط کنونى «توسعه» و «جهانى شدن» و عصر انفجار اطلاعات، دیگر نمىتوان در مساجد فقط به تلاوت آیات کریمه و نقل روایتى از معصومین علیهمالسلام و احیانا مشکلات مسجد و یا اهالى محله بسنده کرد و بهرهورى مساجد را تا این حد محدود ومتوقف ساخت.
قدر مسلم توسعه بىقید و بدون حد و مرز و جهانى شدن به هر شکل از حیث داشتن ابعاد و اشکال مختلف و مبهم و پیامدهاى سوء، نمىتواند وجه مشترکى با حکومت جهانى حضرت مهدى علیهالسلام داشته باشد؛ چنانکه مشاهده مىکنیم «توسعه» و «جهانى کردن» رها از مرزها و قوانین الهى دنیا را در ورطه انحراف، جنگ، ناکامى و اباحىگرى قرار داده است و پیامدها و آثار نامطلوب و ناگوارى با خود به همراه دارد که هیچ یک در حکومت جهانى حضرت مهدى علیهالسلاموجود ندارد، هر چند پارهاى از ویژگىها ى توسعه و جهانى شدن و نشانههاى آن، با بعضى از ویژگىهاى حکومت آن حضرت مشابهت دارد، بعنوان مثال گسترش سریع ارتباطات و نزدیکى جوامع به یکدیگر، امکان گفتوگو و تبادل آرا و افکار، استفاده مردم جهان از آخرین اخبار و یافتههاى علمى و پزشکى، تعامل و همفکرى در مورد مسائل سیاسى (جنگ، صلح و...) جهان، بالا رفتن سطح سواد و معلومات، جهانى شدن فنّاورى و صنعت و... برخى از وجوه مثبت و قابل قبول جهانى شدن است که مدل کامل و مطلوب آنها در حکومت جهانى حضرت مهدى علیهالسلام وجود خواهد داشت.
وقتى جامعه بشرى به مرحلهاى از رشد و شکوفایى علمى، صنعتى و فکرى مىرسد که در آن نیاز شدیدى به اتحاد و نزدیکى احساس شده و بشر در بیشتر جنبههاى زندگى، رفتارها و گفتارهاى فرا ملّى و جهانى از خود بروز مىدهد؛ در این صورت مىتوان از مساجد بطور مؤثرى در توجه دادن افکار عمومى به حکومت دولت کریمه بهره گرفت وتئورى «تشکیل دولت کریمه جهانى» را به جهانیان ارائه داد و نکات مثبت و ارزنده آن را بیان نمود.
در مسجد، این پایگاه اعتقادى مسلمین است که باید تبیین شود که حکومت واحد جهانى اسلامى، تحت رهبرى افراد صالح و وارسته و شخصیّتهاى برجستهى دینى که معصوم از خطا و یا تالى تِلوِ معصوماند، ایجاد مىشود وخدا و احکام خدا تعالیم اسلامى محور و براى اداره ى جامعهى جهانى کافى است ودر حکومت جهانى حضرت مهدى علیهالسلام دین اسلام، تنها دین حاکم بر جهان و قرآن، محور زندگى بشر قرار خواهد بود.
در مساجد و در کنار اقامه نماز باید افکار عمومى به این نکته جلب شود که توسعه در حکومت جهانى امام مهدى علیهالسلام بر محورهاى اخلاقى، اجتماعى، امنیّتى استوار است و توسعهى علمى، قسط و عدل از ویژگىهاى بارز حکومت جهانى حضرت مهدى علیهالسلاماست.
و نیز در مساجد باید تبیین شود که حکومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجلاللّه تعالى فرجهالشریف) علاوه بر آنکه مشروعیّت خود را از خدا دارد، بر مبناى حاکمیّت عقل است و از افراد فاسق و فاجر و کافر، در آن حکومت اثرى نیست و خواستههاى بشر در هنگام حکومت جهانى حضرت مهدى علیهالسلام الهى خواهد بود.
مساجد باید بتوانند نمازگزاران را با وضعیت کنونى جهان و روند جهانى شدن، اهداف، خوبىها و معایب آن آشنا کنند و مسجدىها بیش از هر زمان دیگر نیازمندند که در جهان کنونى بیاموزند که نه محلهاى، نه شهرى، نه استانى، نه کشورى، بلکه «جهانى» اندیشیده و قضایا و رخداهاى آن و اهداف آشکار و پنهان استکبار جهانى و دشمنان دین را بدرستى تحلیل کرده، از سطحى انگارى، زودباورى و نیرنگ دشمنان برحذر و هوشیار باشند و این موضوع اگر از مسئولیتها و ماموریتهاى جدید مساجد نباشد قطعا از مهمترین آنها است.
اگر بپذیریم که مساجد محل فراهم آمدن «احباء اللّه» است و واژهى مسجد غیر از معناى خاصى که دارد مفهوم دیگرى هم دارد، آنگاه با «بینشى جهانى» در این عبارت حضرت امیرالمومنین علیهالسلام دقت کنیم، به یافتههاى تازهاى در باب «توسعه و جهانى شدن» خواهیم رسید، آن حضرت علیهالسلام فرمودند: «الدنیا مسجد احباء اللّه». «دنیا «مسجد» دوستان خداست...».[25]
نتیجه
«توسعه و جهانى شدن» به مثابه بحثى معرفتى، شامل مفاهیمى است که در آن و ملزومات آن، اختلاف نظر وجود دارد. در این باب، مباحث انتزاعى و آکادمیک و مباحث سیاسى و فرهنگى بسیارى درگرفته و تقسیمات متعددى هم درآن واقع شده است و در نهایت به صورت یکى از مهمترین دغدغه هاى انسان امروز براى حرکت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب در آمده است.
احتمالاً آنچه در روند فرآیند «جهانى شدن» و «توسعه» کماهمیت است و یا نمود ضعیفى دارد، تلاش براى تأمین نیازهاى اساسى معنوى جهانیان، چون برابرى، عدالت، معنویت، اخلاق، و... است ، از اینرو باید موضع ما مسلمانان در قبال روند توسعه و جهانى شدن، روشن باشد، بلکه باید به جایگاه، نقش، سهم و میزان اثرگذارى در آن بیندیشم و این روشنگرى از رویکردهاى بسیار مهم و جدى مساجد در شرایط کنونى است.
اسلام به عنوان یک دین جهانى، نه تنها با جهانى شدن مخالفتى ندارد، بلکه مىتواند ارمغانهاى مهمى به جهان بشریت ارائه دهد، به شرط آنکه نداى عدالت خواهى، صلح طلبى، خردورزى و آزادىخواهى اسلامى، در طنین هیاهوى مستکبران خشونت طلب و تهاجم فرهنگى آنان گم نشود، بنابراین مساجد خواه و ناخواه باید آماده باشند تا نقش و تأثیرى بسیار گستردهتر و اثرگذارتر، بیش از آنچه تاکنون داشتهاند، نه فقط در جوامع مسلمان، بلکه در سطح جهانى و شرایط جدید توسعه و جهانى شدن، در مدیریت و هدایت جامعه واقشار مختلف مسلمانان در زمینه «توسعه و جهانى شدن» داشته باشند. طبیعى است که براى تحقق این امر راهکارها و رهیافتهایى لازم است که طرح آنها از حوصلهى این نوشتار خارج است و باید بطور مستقل به آنها پرداخته شود.
منابع و مآخذ
1 ـ آکسفورد، بارى، نظام جهانى سیاست و فرهنگ، ترجمهى حمیرا مشیرزاده، دفترمطالعات سیاسى و بینالمللى، تهران، 1378 .
2 - ایرانزاده، سلیمان، جهانى شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان، مرکز آموزش دولتى، تهران، 1380 .
3 ـ تاملیسون، جان، جهانى شدن و فرهنگ، ترجمه محسن حکیمى، دفتر پژوهشهاى فرهنگى، تهران، 1381 .
4 ـ جمعى از سخنرانان، گفتمان مهدویت، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1381 .
5 ـ حاج فتحعلىها، عباس، توسعه تکنولوژى، تهران، انتشارات دانشگاه، علامه طباطبایى، 1372 .
6 ـ رجایى، فرهنگ، پدیده جهانى شدن؛ وضعیت بشرى و تمدن اطلاعاتى، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، آگاه، تهران، 1380 .
7 ـ رفیع، جلال، فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، چاپ اول: تهران، انتشارات اطلاعات، 1373 .
8 ـ سریع القلم، محمود، عقل و توسعه یافتگى، چاپ اول: نشر سفید، 1372 .
9 ـ سوئیزى، پل و دیگران، جهانى شدن با کدام هدف؟، ترجمه ناصر زرافشان، آگاه، تهران، 1381 .
10 ـ صبح صالح، شرح نهجالبلاغه، انتشارات دارالهجره، قم، بىتا.
11 ـ کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات، ترجمه على قلیان و افشین خاکباز، طرح نو، تهران، 1380 .
12 ـ مطهرى، مرتضى، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا .
13 ـ منصورى، جواد، فرهنگ استقلال و توسعه، تهران، وزارت امورخارجه، موسسه چاپ و انتشارات، 1374 .
14 ـ هانتیگتون، ساموئل، سامان سیاسى و جوامع دستخوش دگرگونى، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، نشر علم، 1370 .
[1] . مژگان حقخواه، توسعه فرهنگى در جامعه ایرانى: ایسجا 2/12/1382 .
[2] . مرتضى قرهباغیان، رشد و توسعه: ج 1 ، ص 7 .
[3] . حسین عظیمى، مدارهاى توسعه نیافتنى در اقتصاد ایران: ص 176 ـ 177 .
[4] . عباس حاج فتحعلىها، توسعه تکنولوژى: ص 9 به نقل از: مایکل تودارو، توسعه اقتصادى در جهان سوم، ترجمه غلامعلى فرجادى: سازمان برنامه و بودجه، 1363.
[5] . همان: ص 10 به نقل از: على اسدى، توسعه برجاده تکنولوژى مىتازد، مجله تدبیر: شماره 3 ، مرداد 1369 .
[6] . محمود سریع القلم، اصول ثابت توسعه، مجله اطلاعات سیاسى اقتصادى: شماره 20 ، فروردین و اردیبهشت 1369 .
[7] . مجله الواحه: ش 16 ، ص 153 .
[8] . جیمز روزناو، دنیامیسم شناخت.
[9] . نظام جهانى، سیاست و فرهنگ: ص 34 .
[10] . فرهنگ رجایى، پدیده جهانى شدن؛ وضعیت بشرى و تمدن اطلاعاتى: ص 40 .
[11] . جهانى شدن و فرهنگ: ص 28 .
[12] . جهانى شدن و تحولات استراتژیک در مدیریت و سازمان: ص 24 ـ 33 ؛ عصر اطلاعات، ج 1 ، ص 130 .
[13] . مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات: ج 1 ، ص 130 .
[14] . جهان رها شده: ص 6 .
[15] . جهانى شدن با کدام هدف؟: ص 84 .
[16] . غربىسازى جهان: ص 110 .
[17] . فصلنامه مطالعات راهبردى: ش 3 ، ص 286 ـ 285 .
[18] . تعلیم و تربیت در اسلام: ص 146 ـ 153 .
[19] . تأسیس سازمان ملل متحد 1945 ـ انتشار نظریه دهکده جهانى مارشال مک لوهان 1065 ـ انتشار نظریه موج سوم آلوین تافلر 1978 پایان جنگ سرد 1989 ـ اتحاد پولى یازده کشور اروپایى 1998 ـ گسترش روزافزون سازمانها و اتحادیههاى اقتصادى (نظیر آسه آن، نفتا و اکو ـ ادغام بازارهاى مالى، ادغام بانکهاى بزرگ جهان، تأسیس گات و در پى آن سازمان تجارت جهانى در 1995 .
[20] . جهانى شدن فرهنگ و سیاست، دکتر سید على اصغر کاظمى.
[21] . دهکده جهانى، نظریه مکلوهان.
[22] . بهنظر مىرسد در این رابطه با سه وجه مهم، اساسى و گاهى متمایز از هم، روبهرو هستیم که به اشتباه یا تسامح، به هر عنوان جهانى شدن اطلاق مىگردد:
1 ـ روند و پروسه جهانى شدن فرایندى طبیعى و تدریجى Globalization.
2 ـ پروژه و برنامه جهانى کردن (غربىسازى Westernization).
3 ـ پروژه جهانىسازى (آمریکایىسازى Americnization = globalism).
جهانى شدن برایجاد جهانى با ارزشهاى مشترک و احترام به مبانى فرهنگى دیگران و جهانىسازى بر ساخت جهانى با ارزشها و هنجارهاى مشترک و خالى از هرگونه تفاوت و تمایز در همه عرصههاى تأکید مىکند. جهانى کردن درصدد تسلّط اقتصادى و فرهنگى برکل جهان و بهرهبردارى از آن به نفع نظام سرمایهدارى غربى است.
[23] . اسلام در جهان امروز، مارسل بوازار: ص 101 و 102 .
[24] . پیام یونسکو، آذر 1369 ، ش 242 ، سال 22 ، ص 35 .
[25] . نهجالبلاغه، کلمات قصار: شماره 131 ، ص 493 .