نمایش صفحات

هنگامى که انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى قدس‏سره در سال 1979 م / 1357 هـ شکل گرفت، ناحوم گولدمن، یکى از مؤسسان کنفرانس جهانى و از بزرگ‏ترین حامیان برپایى وطن ملى یهود در فلسطین، و رئیس وقت صندوق یهود، در کتاب مهم خود تحت عنوان اسرائیل به کجا مى‏رود، نوشت:

«این جزیره یهودى در اقیانوس عربى اطراف خود از بین خواهد رفت و شانس آن خیلى محدود خواهد بود».

در ابتدا کمتر کسى به این تحلیل و پیشگویى وى توجه کرد، اما با پیروزى و حمایت انقلاب اسلامى ایران از نهضت مردم فلسطین، و آغاز انتفاضه در سرزمین‏هاى اشغالى این نظر به واقعیت تبدیل شد که جزیره مزبور (یهودى) از بین خواهد رفت، اما نه در میان اقیانوس عربى پیرامون خود. بلکه در میان امواج پر تلاطم انقلاب اسلامى که از شرق شروع شده است و دامنه‏ى آن فلسطین اشغالى را نیز فرا خواهد گرفت.

انتفاضه،[1] یا قیام فراگیر فلسطین اشغالى، یا آن جبهه به نام انقلاب مساجد یا معجزه‏ى قرن بیستم نامیده شده، اولین جهاد مردم فلسطین بر ضد رژیم صهیونیستى اسرائیل نیست و طبیعتا آخرین آن نیز نخواهد بود. بلکه حرکتى مردمى و حلقه‏ى بارزى است از سلسله و زنجیره‏ى جهاد تاریخى مردم فلسطین، که از سال 1948 ، به اتحاد و روش‏هاى گوناگون، در قالب‏هاى حزبى و گروهى و حرکت‏هاى مردمى و یا اعتصاب جریان داشته است. به‏طور کلى نمى‏توان انتفاضه را از تاریخ فلسطین و مبارزه با دشمن صهیونیستى جدا کرد. مبارزه‏اى که از زمان سلطه‏ى استعمار انگلیس براین سرزمین شروع شد، و با تشکیل دولت اسرائیل ادامه یافت، و با تشکیل جنبش‏هاى مقاومت فلسطینى از سال 1965 ، قالب و شکل حزبى و گروهى به خود گرفت. تا این‏که جزیان‏هاى سیاسى مدعى فلسطینى، به دلایل گوناگون، از مرکزیت مبارزه با رژیم صهیونیستى خارج شدند، و روز به روز مشعل مبارزه با این رژیم، رو به افول و خاموشى گرائید. اما در مقابل آن، انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام خمینى قدس‏سره با وارد کردن اسلام به صحنه‏ى مبارزاتى مردم فلسطین، به کالبد و جسم نیمه جان نهضت فلسطین که رو به سردى گرائیده بود جانى دوباره بخشید. در نتیجه، دوباره آتش زیر خاکستر انقلاب فلسطین شعله‏ور شد، و در انتفاضه دسامبر 1987 میلادى تبلور یافت.

انتفاضه‏ى فلسطین، صرف‏نظر از عوامل متعدد شکل‏گیرى آن، بدون هیچ وابستگى گروهى یا سازماندهى قبلى جریان‏هاى سیاسى مقاومت وابسته به دولت‏هاى عربى و با الهام از انقلاب اسلامى ایران به منصه ظهور نشانیده شد و وجه تسمیه انقلاب مساجد را به خود اختصاص داد. از آن‏جا که این قیام، بزرگ‏ترین دستاورد و پیامد تجربه‏ى نهضت فلسطین در ظرف سال‏هاى مبارزه، به ویژه از سال 1948 م تاکنون است، ضرورى است به منظور شناخت بهتر و درک عمیق‏تر ماهیت و بازتاب و پیام‏هاى آن، مسائل زیر را به‏طور گذرا و مختصر بررسى کنیم:

الف) عوامل مؤثر در پیدایى انتفاضه فلسطین.

ب) اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل در انتفاضه.

ج) نیروهاى شرکت کننده در انتفاضه.

د) دستاوردها و پیامدهاى انتفاضه.

 

عوامل مؤثر در پیدایى انتفاضه

انتفاضه‏ى فلسطین را نمى‏توان تابع علت واحدى دانست، و یا پیدایى و گسترش آن را در چندین علت خلاصه کرد. بلکه شروع این قیام فراگیر و استمرار آن، بدون شک تابع علل و عوامل متعددى در ابعاد محلى منطقه‏اى و جهانى است که به مهم ترین آنها اشاره مى‏شود:

 

1 ـ عوامل فلسطینى

به نتیجه نرسیدن مبارزات پیشین گروه‏هاى فلسطین در طى مبارزات که در شکل‏ها و قالب‏هاى گوناگون و متعدد سیاسى چپ و غیرمذهبى شکل گرفته بود، نه تنها پیروزى ملت فلسطین ضداشغال‏گرى صهیونیسم را به ارمغان نیاورد، بلکه موجب اختلاف بین طبقات گوناگون فلسطینى و ناکامى فلسطینیان در برابر رژیم صهیونیستى شد. این گروه‏ها، علاوه براختلاف‏هایى که با یکدیگر داشتند، مبارزه خود بر ضد رژیم صهیونیستى را در خارج از سرزمین‏هاى اشغالى فلسطین سازماندهى کردند، آن هم به صورت محدود، غیرمستمر و مقطعى. این گروه‏ها و سازمان‏هاى مقاومت پایگاههایى در کشورهاى همجوار فلسطین اشغالى مثل سوریه، مصر، اردن لبنان و حتى دیگر کشورهاى عربى همچون عراق، لیبى و الجزایر داشتند و لذا مجبور بودند سیاست‏هاى خود را با سیاست‏هاى رژیم عربى همسو و هماهنگ کنند. در این صورت، مبارزه با رژیم اشغالگر قدس، منوط به رضا و توافق این رژیم‏ها بود. در حالى که برخى از این رژیم‏ها به سبب ماهیت استبدادى و سر سپردگى به قدرت‏هاى استعمارى غربى، و بعضى دیگر به علت ترس از انتقام اسرائیل، و تعدادى نیز به دلیل نگرانى از تأثیر فعالیت‏هاى سیاسى، اجتماعى و نظامى مبارزاتى متناسب با فلسطین بر جامعه و مردم خود، سعى مى‏کنند تا الگو و شیوه‏ى مبارزاتى متناسب با وضع خود را بر فلسطینى‏ها تحمیل کنند.

اختلاف‏هاى گروهى و تفرقه نیز عامل دیگرى بود که گریبانگیر مقاومت فلسطین تا پیش از انتفاضه بود. زیرا هر یک از کشورهاى عربى، پس از این که در سال 1967 م جنبش مقاومت فلسطین را خطرى براى خود احساس کردند، اقدام به ایجاد و یا تقویت جناح‏ها و افراد وابسته به خود در سازمان آزادى‏بخش فلسطین کردند. یعنى هرکدام، جناحى در داخل مقاومت فلسطین تشکیل دادند، که اولین هدف و ماموریت آن، حفظ منافع کشور مورد نظر خود در مسئله فلسطین بود. این اختلاف‏ها و جناح‏بندى‏ها در داخل مقاومت فلسطین، پدیده‏اى شوم و مسموم براى مبارزات ضد صهیونیستى فلسطینى‏ها بود، زیرا در بعضى موارد، اختلاف‏ها آن قدر عمیق و گسترده شد که از انشعاب و تحزب و گروه‏گرایى بالاتر رفت، و حتى به درگیرى مسلحانه و تصفیه‏هاى خونین میان آن‏ها انجامید.

در بعد مبارزه با رژیم صهیونیستى نیز فلسطینى‏ها تا پیش از انتفاضه نه تنها نتوانستند پیشرفت و تحولى داشته باشند، بلکه در مقایسه با مبارزات سال‏هاى اولیه‏ى پس از اشغال فلسطین (1948) نیز فاصله بیشترى تا پیروزى و تشکیل کشور مستقل فلسطینى پیدا کردند. در جنگ‏هاى عرب و اسرائیل، در سال‏هاى 1967 و 1973 میلادى، کشورهاى عربى، على‏رغم برترى نیرویى، نتوانستند به موفقیت چشم‏گیرى دست یابند، هر سال که از اشغال فلسطین مى‏گذشت، مبارزه با رژیم اشغالگر قدس از شکل و محتوى نظامى خارج مى‏شد، و بیشتر جنبه سیاسى و دیپلماسى پیدا مى‏کرد. به نحوى که فلسطینى‏ها در برخورد با اسرائیل دو گام به عقب و یک گام به جلو مى‏گذاشتند. تا آنجا که فلسطینى‏هاى ساکن سرزمین‏هاى اشغالى، دچار احساس سرخوردگى عمیق شدند و تصمیم گرفتند که به جاى دل‏بستن به نیروهاى سازمان آزادى بخش فلسطین و ارتش کشورهاى عربى، در فکر چاره‏اى دیگر باشند.

آن‏ها شاهد انحطاط و فروپاشى مبارزات سازمانى، سیاسى و دیپلماسى عرب‏ها، در برابر تقویت سلطه اسرائیلى‏ها بر سرنوشت و سرزمین خود و احداث مداوم شهرک‏هاى مهاجرنشین یهودى مى‏شدند. لذا به فکر ایجاد حرکتى وسیع و مردمى و غیروابسته بر ضد اسرائیل در داخل سرزمین‏هاى اشغالى فلسطین افتادند.

 

2 ـ عوامل منطقه‏اى

الف) انقلاب اسلامى ایران: پس از اینکه مردم فلسطین، تجربه‏هاى تلخ رهبران سیاسى خود را پشت سر گذاشتند، و هیچ روزنه‏ى امیدى در داخل افق و آرزوهاى آن‏ها هویدا نشد، انقلاب اسلامى ایران شکوفا شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در سال 1357 هـ ش  به رهبرى حضرت امام خمینى قدس‏سره، انوار مقدس آن بر منطقه تابید و مراحل رکود و تاریکى و یاس و ناامیدى را از صحنه فلسطین زدود. انقلاب اسلامى ایران از آغاز، شعار آزادى قدس شریف و فلسطین را از چنگال رژیم اشغالگر قدس و فرزند نامشروع نظام سلطه جهانى، سرداد. امام خمینى قدس‏سره مسلمانان جهان را به بسیج تمام توان و امکانات خود براى رویارویى با صهیونیسم غاصب دعوت کرد، و شعار نابودى اسرائیل را سرلوحه فعالیت‏هاى مسلمانان قرار داد.

جمهورى اسلامى ایران نیز به تبعیت از رهبر و بنیانگذار خود، اولین سفارت فلسطین در جهان را در تهران بازگشایى کرد. مدتى از پیروزى انقلاب اسلامى ایران نگذشت که موج اسلام‏خواهى در کشورهاى مسلمان منطقه شروع شد. نسل جوان فلسطینى که از مبارزات صورى و غیراصولى سازمان‏ها و گروه‏هاى فلسطینى، در قالب‏هاى سوسیالیسم و مارکسیسم و ملى‏گرایى عربى مأیوس و ناامید شده بودند، روح انقلابى حاکم بر ایران را لمس کردند. به تدریج با مطرح
شدن ایدئولوژى اسلام از ناحیه انقلاب ایران در برخورد با مشکلات جهان اسلام، به ویژه مسئله فلسطین، تصور جدیدى در اذهان پیدا شد. که در آن، نشانه‏هاى انقلاب و سرکشى و طغیان بر ضد اشغالگران آشکار بود.

اما این مرتبه طغیان و قیام مردم فلسطین جدى‏تر نمایان شد و از بحث و سازش با اسرائیل در آن خبرى نبود. آن‏ها راه خلأ موجود در صحنه‏ى مبارزاتى در فلسطین را یافتند و به سوى مذهب روى آوردند. لذا، گرایش به اسلام در نسل جدید فلسطینى و گسترش نشانه‏هاى آگاهى و ظلم ستیزى. که با دین حنیف الهى تطابق داشت، شروع شد و نقش گروه‏ها و احزاب ملى و چپ‏گرا روز به روز در داخل فلسطین اشغالى کمرنگ و ماهیت واقعى آنها مشخص شد.

این روحیه به سرعت در ضمیر انسانى و روان گروه‏هاى مختلف مردم فلسطین در شهرهاى غزه، الخلیل، طولکرم و بیت‏اللحم که در زیر فشار سر نیزه اسرائیلى‏ها قرار داشت، شاهد شکوفایى تفکر جدیدى شد که از انقلاب اسلامى ایران و بنیانگذار آن حضرت امام خمینى قدس‏سره الهام مى‏گرفت و بر کلیه‏ى اندیشه‏هاى سیاسى و سازش کارانه‏ى چپ و راست خط بطلان مى‏کشید. با احیاى این تفکر در فلسطین، مبارزات سیاسى سازمانى و گروهى خارج از مناطق اشغالى روبه افول نهاد و اولین آثار انتفاضه فلسطین در سال 1987 هویدا شد.

ب) مقاومت اسلامى لبنان: بحث در مورد انتفاضه‏ى فلسطین به طور ناخودآگاه ذهن انسان را متوجه عوامل و پارامترهاى دیگرى در بعد منطقه‏اى آن مى‏کند، که بدون شک اولین محور آن لبنان و به طور دقیق مقاومت اسلامى است. پس از اشغال جنوب لبنان و تسلط صهیونیست‏ها بر آن، در سال 1982 مقاومت اسلامى لبنان، به حق ـ در خلال مقاومت مسلحانه‏ى مردمى خود در جنوب لبنان در برابر اسرائیل اشغالگر ـ نمونه پویا و زنده‏اى از حرکتى جهادى و انقلابى را به نمایش گذاشت.

پس از تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان در این سال، و شکست طرح‏هاى سازشکارانه سیاسى ـ نظامى رهبران سیاسى سازمان آزادى‏بخش فلسطین و پس از آشکار شدن ماهیت دولت‏هاى سازشکار عرب، مقاومت اسلامى که پا به صحنه‏ى سیاست و عرصه کارزار با صهیونیست‏ها گذاشته بود نقطه عطف جدیدى در کشمکش‏هاى عرب‏ها و اسرائیل به وجود آورد، که داراى اصالت و ماهیت اسلامى بود. مقاومت اسلامى لبنان با تمسک به همین خط و روش توانست طرح صهیونیست‏ها را در لبنان به شکست بکشاند و نیروهاى متجاوز و متجاسر آن را مجبور به عقب‏نشینى از این کشور کند.[2]

حرکت‏هاى چشم‏گیر و جهادى مقاومت اسلامى در تمام جهان اسلام منعکس و آثار آن به خوبى در فلسطین اشغالى آشکار شد. جوانان فلسطینى که شاهد عملیات متهورانه و استشهادى مقاومت اسلامى بودند وضع خود را در مناطق اشغالى فلسطین و با وضع مسلمانان جنوب لبنان مقایسه کردند. آنها دریافتند روحیه‏اى که در جنبش انقلابى نیز کارساز و موثر باشد و پیروزى بر دشمن در یک منطقه و جبهه محدود نیست و امکان پیروزى در جاى دیگرى وجود دارد.

با این روش مقاومت اسلامى لبنان روحیه جهادى و مبارزات ضد صهیونیستى در داخل فلسطین از نو برانگیخته شد. آنان توانستند اعتقاد به خداوند و اعتماد به نفس و انگیزه‏هاى مقاومت و انقلاب را در دل کلیه‏ى طبقات فلسطینى در برابر اسرائیل زنده کنند. آغاز دوم انتفاضه مسجدالاقصى پس از اقدام شارون جنایتکار در ورود به حرم شریف قدس با حمایت 2000 سرباز صهیونیست اتفاق افتاد در این انتفاضه تا اول تیرماه 1382 بیش از 2527 فلسطینى به شهادت رسیده و بیش از 60 هزار نفر مجروح شده‏اند. ضمنا دراین انتفاضه تا این تاریخ 768 اسرائیلى به هلاکت رسیده‏اند.[3]

به این ترتیب، ملت مسلمان فلسطین با بهره‏گیرى از انقلاب اسلامى ایران و مقاومت اسلامى لبنان مصمم شد تا با اعتقاد به اسلام و برخوردارى از روحیه انقلابى، مرحله جدیدى را براى مبارزات رهایى‏بخش خود ترسیم کند. آن‏ها درک کردند که دامنه انقلاب اسلامى به یک محدوده جغرافیایى منحصر نیست و شعاع آن فراتر رفته است و به زودى تمام دنیاى اسلام را در برمى‏گیرد. انقلابى که عظمت اسلام را نمایان کرده و امت اسلامى را از مرحله‏ى ذلت و خوارى و خضوع در مقابل استکبار و عوامل دست نشانده‏اش به مدارج پیروزى و رهایى و استقلال مى رساند.

ج) خیانت بعضى از سران عرب: ملت مظلوم فلسطین از همان هنگامى که کشورشان با تبانى و توافق کشورهاى استعمارگر، تحت قیومیت و سلطه‏ى انگلیس قرار گرفت اولین ضربات تازیانه‏هاى ظلم و تجاوز را بر پیکر خود احساس کرد. با تشکیل دولت اسرائیل به کمک استعمار انگلیس و با تبانى سران خیانتکار عرب ملت فلسطین کاسه زهر محرومیت و جدایى از سرزمین اجدادى خود را سر کشید. از آن زمان به بعد در زیر سلطه‏ى رژیم صهیونیستى به زندگى برزخى خود ادامه داد.

هر روز که از زمان اشغال فلسطین مى‏گذشت بر درد و رنج آنان افزوده مى‏شد. زیرا از یک سو رژیم صهیونیستى با خشونت ترور جنایت و دیپلماسى پنهان و اشکار خود در صحنه‏ى جهانى و منطقه‏اى سعى در تحکیم سلطه‏ى خود بر فلسطین اشغالى و کسب موقعیت برتر در منطقه داشت، و از سوى دیگر، برخى کشورهاى عربى، به ویژه مصر به سوى سازش با رژیم صهیونیستى و فراموش کردن تاریخ و تمدن و مبارزات ملت فلسطین گام برداشتند.

در بین کشورهاى عربى، سادات، رئیس جمهور مصر، قرداد ننگین کمپ دیوید را با رژیم صهیونیستى امضا کرد. وى علاوه برخارج کردن بزرگترین و پر جمعیت‏ترین کشور عربى از خط کشمکش عربى ـ اسرائیلى، ضربه شکننده‏اى بر پیکر فلسطین وارد کرد، و تمام آرمان‏ها و آرزوهاى مردم فلسطین را که چشم امید به ارتش آن کشور دوخته بودند، نقش برآب کرد. لذا، آنان به این نتیجه رسیدند که: «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من». به این دلیل:

«فعالیت جوانان مسلمان فلسطینى پس از شکست کشورهاى عربى در جنگ 1967 و رویکرد آن‏ها به سازش با اسرائیل، شکل انفرادى و سازمان یافته به خود گرفت. جهاد بر ضداسرائیل، از سوى جوانان شهادت‏طلب آغاز شد و در کرانه غربى و نواره غزه، از سال 1985 ، عملیات فردى علیه صهیونیست‏ها در شهرهاى اشغالى فلسطین رو به افزایش نهاد، و قیام پراکنده، مثل پرتاب سنگ علیه ارتش اسرائیل بعضى از خیابان‏ها را فرا گرفت».

 

3 ـ سرکوب و شکنجه فلسطینیان

رژیم صهیونیستى همواره در راستاى اهداف تجاوزکارانه و توسعه طلبانه ى خود، به سرکوب فلسطینیان در کرانه غربى و نور غزه اقدام کرده است. این اقدامات، در دوره ى بین سال‏هاى 1967 ـ 1987 از شدت بیشترى برخوردار شد.

به ویژه با اقداماتى ضد بشرى نظیر: کشتار جوانان، زندانى کردن آن‏ها بدون تحقیق، بازداشت و اقامت اجبارى افراد، انهدام منازل، بیرون راندن عرب‏ها، جلوگیرى از ورود فلسطینیان به وطن‏شان، بستن مؤسسه‏هاى آموزشى و اجتماعى و تحمیل مالیات‏هاى سنگین بر مردم، جلوگیرى از احداث منازل مسکونى و ساختمان‏ها در روستاها، به وجود آوردن مشکل‏هاى اقتصادى بر فلسطینیان و... در این راستا، حکومت اسرائیل بیش از هزار منزل مسکونى را منهدم کرد، و چندین روستا را به بهانه‏ى مسائل امنیتى و توسعه‏ى خیابان‏ها به‏طور کامل از بین برد. رژیم صهیونیستى همچنین در مدت بیست سال (1987 ـ 1967) بر 52 درصد از زمین‏هاى کرانه غربى، و 33 درصد از زمین‏هاى نوار غزه استیلا یافت، و تعداد مستعمره‏هاى یهودى‏نشین فقط در کرانه غربى، به بیش از 149 مستعمره، و شمار ساکنان آن‏ها به بیش از 65 هزار تن بالغ شد.

رژیم صهیونیستى همچنین برخى از مراکز مقدس مسلمانان و مسیحیان را مورد تعرض قرار داد، که تظاهرات اعتراض‏آمیز وسیعى علیه آن به وجود آمد. از جمله‏ى این اقدامات تعرض‏آمیز و تجاوزکارانه، مى‏توان آتش زدن منبر صلاح الدین ایوبى در مسجد الاقصى، در 21/8/ 1969 که تظاهرات گسترده‏اى از مسجد الاقصى علیه صهیونیست‏ها شروع شد. هجوم ارتش اسرائیل به حرم مسجد الاقصى و تیراندازى به سوى نمازگزاران در صحن مسجد،  که ده‏ها تن مجروح شدند، و نیز تلاش صهیونیست‏ها براى انفجار و انهدام مسجد الاقصى، و نیز تلاش آنها براى انهدام مسجد به وسیله هواپیماهاى بمب افکن. تجاوزات دیگرى نیز در تاریخ یازدهم آوریل 1982 از سوى ارتش اسرائیل به این مسجد انجام گرفت، که عده‏اى از نمازگزاران به شهادت رسیدند و ده‏ها تن نیز زخمى شدند. اقدامات وحشیانه و سرکوبگرانه‏ى
رژیم صهیونیستى علیه فلسطینیان و اماکن مقدس اسلامى و مسیحى فلسطین، همچنان، على رغم محکومیت جهانى آن، ادامه یافته است.

 

4 ـ عوامل جهانى و بین‏المللى

حمایت‏هاى بى‏دریغ و مستمر قدرت‏هاى جهانى به ویژه آمریکا از رژیم صهیونیستى، در مجامع گوناگون جهانى، به خصوص در سازمان ملل متحد، و نیز نشستن برخى از کشورهاى عربى به پشت میز مذاکره با اسرائیل، سبب شد تا به مرور زمان، رژیم صهیونیستى از انزواى سیاسى در صحنه‏ى جهانى و بین‏المللى و نیز تحریم‏هاى سازمان ملل خارج شود. نیز با بسیارى از کشورهاى آفریقایى روابط دیپلماتیک برقرار کند، و از تحریم‏هاى اقتصادى عرب‏ها رهایى یابد. تا آن‏جا که موفق شد بخش غظیمى از یهودیان (فالاشه) اتیوشى را به سرزمین اشغالى فلسطین انتقال، و آن‏ها را در شهرک‏هاى یهودى‏نشین اسکان دهد.

از سوى دیگر سیاستى را که گورباچف (آخرین رئیس جمهورى شوروى سابق) از زمان به دست‏گیرى قدرت در سال 1985 ، تحت عنوان پروسترویکا و گلاسنوست دنبال کرد، به روند انتقال گسترده‏ى یهودیان شوروى به اسرائیل شدت بخشید. سقوط کمونیسم در اروپاى شرقى و فروپاشى اردوگاه شرق که تا دیروز از حامیان حقوق فلسطینیان بود، و نیز برهم خوردن توازن قوا به نفع غرب که از حامیان اسرائیل بود، موجب شد تا کشورهاى کمونیستى و سوسیالیستى که از زیر چتر شوروى رها شده بودند، براى رهایى از مشکلات داخلى و معضلات اقتصادى که از نظام کمونیستى به آن‏ها به ارث رسیده بود، به برقرارى روابط دیپلیماتیک با اسرائیل روى آوردند. لهستان، مجارستان و چک اسلواکى، در ابتدا، و سپس بلغارستان، پس از 23 سال قطع رابطه با اسرائیل، مجددا روابط سیاسى خود را با این رژیم از سر گرفتند.

این رویدادها به دنبال فروپاشى بلوک شرق و روى‏آورى به سوى برقرارى روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستى، به قدرى در صحنه‏ى داخلى و جبهه‏ى مبارزاتى فلسطینیان تأثیر منفى گذاشت که برخى گروه‏هاى عضو جنبش مقاومت فلسطین نتوانستند نگرانى و موضع انفعالى و ناامیدانه‏ى خود را پنهان کنند. نماینده‏ى سازمان آزادى‏بخش فلسطین در فرانسه (ابراهیم الصوص)، در مصاحبه با مجله هفتگى با ساچ، در آوریل 1990 اظهار داشت:

«تجدید روابط دیپلماتیک بین کشورهاى اروپایى شرقى و اسرائیل ممکن است به صلح (!) کمک کند».

وى همچنین اضافه کرد: «کنار گذاشتن اسرائیل به این معناست که کسى نتواند برآن تأثیر بگذارد و یا اسرائیلى‏ها را به برقرارى صلح تشویق کند».

حوادث و رویدادهاى مذکور و چندین مسئله مشابه دیگر در صحنه‏ى جهانى و بین‏المللى، نه تنها فلسطینى‏ها را به باز پس گیرى سرزمین‏شان از دست رژیم اشغالگر قدس امیدوار نکرد، بلکه به تقویت اسرائیل نیز کمک، و رویاى چندین ساله‏ى آنها را نیز نقش برآب کرد. فلسطینیان نتوانستند با کمک مجامع بین‏المللى و قدرت‏هاى جهانى، از جمله سازمان ملل متحد، حتى به کوچکترین خواسته‏ى خود که طرح تقسیم فلسطین بود، دست یابند. لذا، مردم دریافتند که جز اتکال به نیروى لایزال الهى و استفاده از مسلسل‏هاى متکى بر ایمان، هیچ کس به جز خودشان نمى‏تواند دفتر سرنوشت فلسطین را ورق بزنند.[4]

در کنار عواملى که ذکر شد، عوامل دیگرى نیز در شروع انتفاضه تأثیر داشت. از جمله‏ى آنها مى‏توان عوامل زیر را نام برد:

1 ـ برخى از جوانان جنبش اسلامى که از زندان مرکزى غزه گریخته بودند، به دست نیروهاى نظامى اسرائیل به شهادت رسیدند. تشییع جنازه‏ى آنها منجر به حرکت و قیام اعتراض‏آمیز علیه سلطه‏گران صهیونیستى شد.

2 ـ عملیات نفوذ و فرود عده‏اى از مجاهدان فلسطینى به وسیله‏ى هواپیماهاى بدون موتور گلایدر (کایت)، به یکى از پادگان‏هاى ارتش رژیم صهیونیستى در شمال اسرائیل و درگیرى شدید با نیروهاى صهیونیستى که طى آن عده‏اى از صهیونیست‏ها کشته شدند و دو نفر از مجاهدان نیز به شهادت رسیدند. این عملیات توانست احساسات ملت فلسطین را در همه جا برانگیزد و آنها را به مبارزه‏ى جدى با رژیم صهیونیستى مصمم کند.

 

اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل در انتفاضه

پس از شروع انتفاضه در سرزمین‏هاى اشغالى فلسطین، رژیم صهیونیستى بر شدت تحرکات و اقدامات سرکوبگرانه و امنیتى خود علیه مردم فلسطین افزود. اسرائیل با تمام توان با اعمال فشار بر مبارزان مسلمان فلسطینى و تشدید اقدامات سرکوبگرانه‏ى خود نظیر دستگیرى، شکنجه، قتل و کشتار انقلابیون و سرقت اموال و تخریب منازل و محله‏هاى تجارى آن‏ها براى سرکوب انتفاضه و یا حداقل جلوگیرى از آثار و تبعات منفى آن تلاش کرد. ظرف سال‏هاى اول انتفاضه عده دستگیر شدگان بسیار زیاد و آزار و اذیت و شکنجه‏ى زندانیان فلسطینى در تمام بازداشتگاه‏ها و زندان‏هاى اسرائیل امرى عادى و جارى شد.

ارتش رژیم صهیونیستى اقدام به ضرب و جرح زنان و کودکان و پیگیرى و دستگیرى و شکنجه‏ى آنها کرد. آنها به وسیله بمب‏دودزا و گازاشک‏آور به مساجد و نمازگزاران حمله کردند. جوانان را به قتل رسانیدند، اطفال را ربودند و دانشگاه‏ها و مدارس و موسسات آموزشى را تعطیل کردند.

الف ـ عقوبت‏هاى دسته جمعى از طریق تبدیل زمین‏هاى فلسطین اشغالى به زندان‏هاى بزرگ، منبع عبور و مرور افراد، لوازم و اثاثیه منزل و نابودى مواد تدارکاتى و غذایى در هنگام عملیات تفتیش، سرپا نگه داشتن فلسطینى‏ها به مدت زیاد در صحرا و بیایان و قرار دادن آن‏ها در سرماى شدید زمستان و یا زیر اشعه‏ى خورشید (آفتاب) در فصل تابستان و حتى بدون هیچ‏گونه استثنا و تفاوتى هتک حرمت به علماى دینى و اماکن و مراکز عبادى و مذهبى مسلمانان.

ب ـ بیرون راندن و تبعید فلسطینیان از سرزمین آبا و اجدادى خود. تا حدى که عده‏ى افراد تبعید شده به خارج از فلسطین از زمان انتفاضه به بیش از 63 تن رسیده است. با احتساب 11 تن دیگر که حکم تبعید درباره‏ى آن‏ها صادر شده است، شمار کسانى که از سال 1967 تاکنون با این شیوه به خارج از فلسطین تبعید شده‏اند به 3 هزار تن رسیده است.

افزون بر موارد یاد شده‏ى بالا، اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل تاکنون با روش‏ها و شیوه‏هاى گوناگون انجام گرفته است. بیشترین فشار بر روى افرادو عناصر شرکت کننده در انتفاضه بوده است که تبعات منفى شایان توجهى براى انتفاضه است. این اقدامات عبارتند از:

1 ـ لغو شناسنامه‏هاى اسرائیلى فلسطینى‏ها و اخراج افرادى که اقدام به پرتاب سنگ مى‏کنند یا با سلاح سرد به اسرائیلى‏ها حمله مى‏کنند و یا در شورش هاى شهرى و انتفاضه دستگیر مى‏شوند.

2 ـ تعیین مجازات به مدت یک سال براى هرکسى که به سازمان ترابرى و حمل و نقل عمومى خسارت وارد و یا به سربازان اسرائیلى و صهیونیست‏ها اهانت و توهین کند.

3 ـ جلوگیرى از اشتغال به کار افرادى که در انتفاضه شرکت مى‏کنند.

4 ـ تعیین مراکز و مؤسسه‏هاى آموزشى به‏منظور استفاده از آن‏ها در عملیات تخریبى و سرکوبگرانه علیه انتفاضه.

5 ـ انحلال بیشتر مؤسسه‏هاى فلسطینى به ویژه در شرق بیت‏المقدس و همچنین انحلال انجمن‏هاى دانشجویى و ممنوعیت هرگونه فعالیت سیاسى در این مؤسسه‏ها و برخوردهاى غیرانسانى با آن‏ها و اخراج کارمندان اداره‏ها و استادان دانشگاه‏ها که در انتفاضه شرکت مى‏کنند.

6 ـ تشدید و مراقبت‏هاى فیزیکى از زندان و اعمال سیاست سرکوب زندانیان.

7 ـ اخراج برخى از افراد که در مقابله تبادل اسرا آزاد شده‏اند.

8 ـ اخراج کارکنان شهردارى‏ها که انتفاضه همکارى دارند.

9 ـ اجراى قوانین جدید احداث ساختمان در سرزمین‏هاى اشغالى به صورتى که طبق آن عرب‏هاى ساکن سرزمین‏هاى اشغالى، قادر به احداث واحدهاى جدید مسکونى براى خود نیستند.

10 ـ انهدام منازل و ساختمان‏ها و حتى مزارع زیتون که در داخل آن‏ها سنگ یا بطرى آتش‏زا به سوى اسرائیلى‏ها پرتاب شده است.

11 ـ مصادره اتومبیل‏هایى که در فعالیت‏هایى انتفاضه به کار گرفته مى‏شود.

 

نیروهاى شرکت‏کننده در انتفاضه

پس از شروع انتفاضه فلسطین، منابع رسمى اسرائیل و نیز رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا، در اظهارات خود، براى کاستن از اهمیت قیام مردم مسلمان فلسطین شرکت‏کنندگان در انتفاضه را مشتى آشوبگر و تحریک شده از جانب خارجى‏ها خواندند، تا صفت زودگذر به آن بدهند. اما حقیقت امر نشان داد اکه اسلام‏گرایان فلسطینى و گروه‏هاى داخلى فلسطین اشغالى، و نیز اتحادیه‏ها و کمیته‏هاى جدید مردمى، هر یک در حد توانایى خود، در بسیج مردم مسلمان فلسطین علیه رژیم صهیونیستى نقش داشته‏اند. رونى جیلد در روزنامه اسرائیلى یدیعوت احارنوت رهبرى داخلى انتفاضه را به نام کمیته ملى واحد در امور انتفاضه در مناطق اشغالى یاد کرد، و به ائتلاف نمایندگان هیئت‏ها و جناح هاى مختلف که زیر نظر ساف کار مى‏کنند توصیف کرد. اما به مرور زمان مشخص شد که گروه‏هاى اسلامى فلسطین به ویژه جنبش حماس و جهاد اسلامى فلسطین، در انتفاضه نقش بارزى دارند و فرماندهى متحد انتفاضه که بوق‏هاى تبلیغاتى از آن یاد مى‏کردند، در برگیرنده‏ى گروه‏هاى ملى و کمونیستى مثل (فتح، جبهه ملى جبهه دموکراتیک و حزب کمونیست فلسطین) است، که تأثیرگذارى و نفوذ آنها را در انتفاضه کمتر از اسلام‏گراهاست.[5]

البته نقش تشکل‏هاى جدیدى را که پس از شروع انتفاضه ظاهر شدند، و یا به تعبیرى انتفاضه آن‏ها را به وجود آورد و به هیچ تشکل سیاسى وابستگى ندارند، نباید ناچیز شمرد. این تشکل‏هاى خودجوش، فعالیت‏هاى مشخصى در انتفاضه، مانند انتقال مجروحین به بیمارستان، اهداى خون به مجروحین، کمک مالى به افراد خسارت دیده در انتفاضه و غیره انجام مى‏دهند. در این زمینه، یهوشواع بورات، استاد دانشگاه عبرى قدس مى‏گوید: «موج اعتراض موجود بر ضداسرائیل موجب شد تا به جز خود به کس دیگر و یا جریان دیگرى اعتماد نداشته باشند. زیرا در چنین وضعیتى امکان رشد نسلى از رهبران جوان فلسطینى که در چارچوب سازمان‏هاى فلسطینى قدیم، به ویژه سابق عمل نمایند، در مناطق وجود دارد. اما این‏ها تابع مقررات ساف و تأثیرپذیر از آن نیستند، بلکه با اقدامات خود در داخل اسرائیل (سرزمین هاى اشغالى) بر دیگران (ساف) تاثیر خواهد داشت».

جنبش‏ها و جریان‏هاى اسلامى از نظر تشکیلاتى و سیاسى در انتفاضه فعال هستند، و در مقایسه با دیگر گروه‏ها، از ویژگى ممتازى برخوردارند. روزنامه واشنگتن‏تایمز با انتشار گزارش ویژه‏اى در مورد فعالیت اسلام‏گراها در انتفاضه، در تاریخ پنجم فروردین 1371 نوشت: «نیروى قدرتمندى اسلام رفته رفته بر تمام شوون زندگى فلسطینیان مقیم مناطق اشغالى سایه مى‏افکند».

به نوشته‏ى این روزنامه، فلسطینى‏ها این روزها از دستورهاى اسلام بیش از سازمان آزادى بخش فلسطین پیروى مى کنند. این گزارش همچنین اضافه مى‏کند: «شعارهایى که این روزها بیشتر بر در و دیوارهاى این مناطق به چشم                              مى‏خورد، به جانبدارى از جنبش حماس و جنبش آزادى و جنبش جهاد اسلامى است. بسیارى از فلسطینى‏ها معتقدند سازمان آزادى‏بخش فلسطین و ملى‏گراها، عملاً از قدرتى، که داشته‏اند سوء استفاده کرده‏اند، و عملکرد نمایندگان و عوامل ساف در مناطق اشغالى را مورد انتقاد قرار داده‏اند».

اسرائیلى‏ها سعى کرده‏اند تا به نحو مقتضى، از ارتباط جریان‏هاى اسلامى فلسطین با دیگر گروه‏هاى اسلامى کشورهاى دیگر، و تأثیر انتفاضه در کشورهاى عربى، به منظور ارعاب آن کشورها، استفاده کنند و ترس کشورهاى عربى را برانگیزانند و نظر آن‏ها را براى سرکوبى نیروهاى اصولگراى اسلامى فلسطین جلب کنند.

جریان‏هاى اسلامى فلسطین، هر چند داراى تأثیرهاى نسبتا زیادى در داخل سرزمین‏هاى اشغالى فلسطین هستند، و پایگاه عمده‏اى در میان مردم مسلمان فلسطین دارند، اما دیگر گروه‏ها و تشکل‏هاى مستقل فلسطینى، هر یک درخصوص خط‏مشى سیاسى و توانایى‏هاى بالفعل خود در داخل فلسطین، در بعضى اقشار نفوذ داشته، و از طریق آنها توانسته‏اند حضور خود را ـ هر چند اندک ـ در انتفاضه نشان دهند.

بنابراین، حضور هر یک از گروه‏هاى سیاسى و اجتماعى موجود در سرزمین‏هاى اشغالى، و میزان نفوذ نیروهاى شرکت کننده در انتفاضه، به هیچ وجه یکسان نیست. از آن جا که این قیام حرکتى خودجوش و مردمى است نمى‏توان آن را در یک گروه و جریان خاص محصور کرد، بلکه قیامى است که پس از شروع، گروه‏هاى سیاسى و مذهبى و اجتماعى فلسطین را به‏دنبال خود کشید، و آن‏ها دوشادوش مردم مسلمان فلسطین در انتفاضه شرکت کردند، لکن نقش این گروه‏ها و مشارکت آن‏ها در انتفاضه، براساس میزان نفوذشان در مناطق اشغالى فلسطین است.

 

دست‏آوردها و پیامدهاى انتفاضه

انتفاضه پس از گذشت چندین سال از عمر خود در فلسطین، هر چند داراى فراز و نشیب‏هایى بوده است، و گاهى بر اثر بروز حوادث و رویدادهایى کاهش و یا زمانى نیز شتاب گرفته و پیشرفت تصاعدى پیدا کرده است، اما تاکنون مهم‏ترین و بزرگ‏ترین قیام فلسطین به‏شمار آمده است. به قول اسرائیلى‏ها: «انتفاضه طولانى‏ترین و خشن‏ترین قیام ملى فلسطینى‏هاست» که سرزمین‏هاى اشغالى شاهد آن بوده است. به ویژه در این سال جدید که علاوه بر ضربات مهلکى که بر پیکر اسرائیل وارد کرده، توانسته است دستاوردها و نتایج مهمى در صحنه‏هاى داخلى منطقه‏اى و بین‏المللى داشته باشد، و بسیارى از طرح‏هاى منطقه‏اى و جهانى سازش با رژیم اشغالگر قدس را نقش برآب کند یا به شکست بکشاند.

در زیر به مهم‏ترین دستاوردهاى انتفاضه اشاره مى‏شود:

1 ـ محکومیت جهانى اقدامات سرکوبگرانه رژیم صهیونیستى انتفاضه با تقدیم شهداى بسیار و تحمل بدترین و وحشیانه‏ترین خشونت‏ها و سرکوب به دست صهیونیست‏ها، که بیشتر رسانه‏هاى گروهى جهان شاهد آن بوده‏اند، نشان داد که مردم فلسطین تنها با خون‏جوشان خویش به موجودیت خود در این گرداب‏هاى توطئه و بى‏غیرتى‏هاى قومى، ادامه مى‏دهند و حیات و بقاى خود را تضمین مى‏کنند. همچنین، هاله‏اى از مظلومیت را به دور فلسطینى‏ها پیچیده به گونه‏اى که نه تنها در مجامع بین‏المللى جهانى و کشورهاى اسلامى، اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل محکوم شده است، بلکه موج حمایت مردم مسلمان منطقه را از ملت مظلوم فلسطین را برانگیخته، و بسیارى از دولت‏ها در حمایت از انتفاضه، و یا حداقل محکوم کردن سیاست سرکوبگرانه و تروریستى اسرائیل به دنبال خود کشیده است. حتى توانسته است که در بین یهودیان و احزاب و گروه‏هاى صهیونیستى اختلاف ایجاد کند و احزاب میانه‏رو و دست چپى اسرائیلى را که مخالف سیاست‏هاى توسعه‏طلبانه دولت حاکم بوده‏اند، در صحنه‏ى سیاسى اسرائیل براى مخالفت با آن مصمم‏تر کند.

2 ـ خارج شدن رهبرى مبارزه ضدصهیونیستى از دست رهبران سیاسى سازشکار فلسطینى انتفاضه با کسب تجربیات پنجاه سال گذشته، مبارزه با اسرائیل را براى پایان دادن به سلطه‏ى آن بر فلسطین اشغالى، از قالب‏هاى گروهى و دیپلماسى خارج کرد، و خط‏مشى مبارزه را دست رهبران سیاسى مذهبى و جریان‏هاى اسلامى و مردمى در داخل فلسطین انتقال دهد. این رهبرى جدید، امروزه، در بسیارى از رویدادهاى سیاسى فلسطین حضور دارد، و با عملکردها و مواضع انقلابى خویش، در عمل برخى از سازمان‏هاى مقاومت فلسطین را به دنبال خود کشیده است. نمونه‏ى بارز این حرکت را مى‏توان در پیروى گروه‏ها و سازمان فلسطینى از انتفاضه مبنى بر تحریک و محکوم کردن کنفرانس صلح خاورمیانه، و مذاکرات صلح رهبرى سازمان آزادى‏بخش فلسطین با رژیم صهیونیستى برشمرد.

3 ـ قوت بخشیدن به ریشه‏هاى انتفاضه و انقلاب در دل مردم مسلمان منطقه انتفاضه، به سبب مستقل، خودجوش، مردمى و اسلامى، به‏عنوان تنها راه‏رهایى از چنگال صهیونیسم است. انتفاضه، به دلیل این که فقط به مردم متکى بود، بدون پذیرش هرگونه انقیاد و نفوذ رژیم‏هاى عربى منطقه، با قوت تمام به راه خود ادامه داد، و پرتو و دامنه‏ى آن به سایر کشورهاى عربى امتداد یافت، و کل منطقه را تحت تأثیر قرار داد انتفاضه ریشه‏هاى انقلاب را در دل مردم مسلمان منطقه قوت بخشید، و باعث شد گرایش به اسلام و اتکاى به نفس در مردم این کشورها زنده شود و جوشش مستمر آن، رژیم‏هاى عربى سازشکار را نیز با مشکلات و بحران‏هاى داخلى ناشى از گرایش‏هاى اسلامى مردم آن‏ها مواجه کرد.

4 ـ شکست طرح‏هاى ذلت بار سازش با رژیم صهیونیستى تشدید انتفاضه در سرتاسر فلسطین اشغالى، و سیر تصاعدى حرکت‏هاى ضدصهیونیستى، از سوى فلسطینى‏ها، در عمل طرح‏ها و حرکت‏هاى محلى، منطقه‏اى و بین‏المللى براى سازش با اسرائیل را با شکست مواجه کرد. رژیم صهیونیستى و حامى آن آمریکا چنان مستاصل شدند که کوچک‏ترین پیشرفتى در محدود کردن انتفاضه و جلوگیرى از اسلام‏خواهى آن نداشتند. انتفاضه ثابت کرد که صهیونیسم و امپریالیسم جهانخوار و ارتجاع عرب و سازشکاران فلسطینى، جزء تفکیک ناشدنى از یک پیکرند، و در منطقه مشترکى از سرنوشت قرار دارند. به همین دلیل، همه‏ى این جریان‏ها و رژیم‏ها، حتى براى دستیابى به یک توافق کلى و منطقه‏اى در مذاکرات صلح عرب‏ها و اسرائیل که با شرکت کشورهاى عربى منطقه و فلسطینى‏هاى وابسته به خط سازش با اسرائیل در مادرید، واشنگتن، لندن و اسلو تشکیل شد، توفیقى به دست نیاورند. دلیل این مسئله را جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا صراحتا اعلام داشت. او قیام اسلامى در فلسطین را سبب اصلى شکست مذاکرات صلح دانست و از اسرائیل خواست تا براى کسب موافقت عرب‏ها و همچنین دسترسى به صلح، انتفاضه را بیش از پیش مهار کند. اسحاق رابین، نخست وزیر مقتول رژیم صهیونیستى نیز همزمان با شروع دور هفتم مذاکرات عرب‏ها و اسرائیل، در گفت‏وگو با مجله فرانسوى ربان لوموند، برسرکوبى انتفاضه تأکید کرد و اظهار داشت دولتش با تمام امکانات نظامى به مقابله با فلسطینى‏ها خواهد پرداخت.

5 ـ ایجاد وحدت و هماهنگى مبارزاتى بین گروه‏هاى مختلف فلسطین بر ضدرژیم صهیونیستى انتفاضه توانست مناطق سه‏گانه فلسطین اشغالى را تحت شعار استقلال ملى وحدت بخشند، و کرانه غربى، نوار غزه و سرزمین‏هاى اشغالى 1948 را تبدیل به پیکر واحد در برابر اسرائیل کند. این وحدت، براى اولین بار در تاریخ مبارزاتى فلسطین از سال 1948 شکل گرفت. در سال‏هاى اولیه‏ى اشغال فلسطین و سال‏هاى 1967 ـ 1969 ، مقاومت چشم‏گیرى مشاهده نمى‏شد، مگر یک مجموعه عملیات فردى در مناطق دورافتاده. در نیمه‏ى اول دهه‏ى 1970 نیز جنبش سیاسى ملى در کرانه غربى فعال شد، ولى چنین حرکت‏هایى در دو منطقه دیگر فلسطین اشغالى صورت گرفت. سال 1980 به پایان نرسیده بود که جنبش اسلامى در سرزمین‏هاى اشغالى 1948، گامى به سوى عملیات مسلحانه بر ضد نهادهاى اقتصادى رژیم صهیونیستى برداشت. اما انتفاضه، خواهان انقلاب همه جانبه و همگانى فلسطین در تمام سرزمین‏هاى اشغالى شد، و یک انسجام و وحدت اجتماعى در سرتاسر فلسطین اشغالى به وجود آورد. به این ترتیب، انتفاضه بر کلیه‏ى طرفداران نزاع و کشمکش بى‏ثمر در صحنه‏ى داخلى فلسطین غلبه یافت، و حرکت‏هاى ضد صهیونیستى در همه‏ى مناطق فلسطین را انسجام بخشید. همه‏ى گروه‏هاى جامعه، اعم از دانشجویان و کشاورزان و بارزگانان و کودکان، در صفى واحد در برابر اسرائیل قرار گرفتند و شعار آزادى فلسطین از بحر تا نهر (شرق تا غرب) و از راس ناقوره تا غزه[6] (شمال تا جنوب فلسطین) را در سرتاسر منطقه سر دادند.

آن‏ها براى همگان روشن کردند که مبارزه با اسرائیل نه تنها بر سر مرز و حدود جغرافیایى فلسطین است، بلکه مبارزه‏اى است براى بقا، که اصل وجود رژیم صهیونیستى را مورد سؤال قرار مى‏دهد و خواستار نابودى آن به طور کامل است.

6 ـ شکست دستگاه‏هاى امنیتى و نظامى اسرائیل در خاموش کردن انتفاضه رژیم صهیونیستى، تمامى دستگاه‏هاى اطلاعاتى، امنیتى و نظامى خود را براى شکست انتفاضه و خاموش کردن آتش آن بسیج کرد. آن‏ها از هیچ اقدامى در این راه، حتى زندانى کردن، کشتار، شکنجه کوتاهى نکردند. اما در پایان بخشیدن به انتفاضه و یا حداقل آرام کردن آن، با شکست مواجه شدند. در صورتى که در سال‏هاى گذشته، با توهم و خیال تفوق کامل و حتمى بر عرب‏ها و شکست‏ناپذیرى ارتش خود، زندگى مى‏کردند. ولى پس از گذشت پنج سال از شروع انتفاضه، ناتوانى خود را در مهار و خاموش کردن آتش آن اعلام کرده‏اند. در این زمینه، ژنرال دان‏شمرون، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، ضمن اشاره به ناکامى در کنترل انتفاضه، اعلام کرد: «حجم نیروهاى اسرائیلى در نوار غزه، به دنبال آشوب‏ها سه برابر حجم زمان عادى خود شده، و بسیار بیشتر از حجم نیرویى است که در سال 1967 نوار غزه و کرانه غربى را اشغال کرد».

اسحاق رابین نخست وزیر مقتول رژیم صهیونیستى نیز پس از حمله‏ى شهادت طلبانه یکى از جوانان انقلابى و مسلمان فلسطینى به یک اتوبوس حامل صهیونیست ها، در سرزمین‏هاى اشغالى فلسطین، که به تلافى کشتار وحشیانه‏ى نمازگزاران حرم ابراهیم علیه‏السلام انجام گرفت، علنا تصریح کرد:  «اسرائیل تاکنون بیشترین ضربات را از انتفاضه خورده است».

زیرا انتفاضه بر ارتش و دستگاه‏هاى امنیتى و نظامى اسرائیل نبردى را تحمیل کرد که آمادگى ورود به آن را نداشت، و به یک جنگ فرسایشى و قیامى طولانى مدت تبدیل شد. این رژیم در تنگنایى قرار گرفت که حتى کودکان و جوانان فلسطینى، که زمانى نام اسرائیل در درون بزرگان آن‏ها رعب و وحشت ایجاد مى‏کرد، به آسانى توانستند در برابر دشمن اسرائیلى قرار بگیرند، و از اسلحه‏ى آنان نترسند. به این ترتیب بسیارى از اصول و پایه‏هاى حاکمیت اسرائیل مورد تهدید قرار گرفت، و حامیان آن مجبور شدند تا خطر انتفاضه را به تعویق یا تأخیر اندازند. لذا، تلاش کردند تا قبل از دست‏یابى انتفاضه به پیروزى، آن را تحت کنترل خود درآورند.

7 ـ به شکست کشاندن طرح‏هاى صلح و سازش با رژیم صهیونیستى انتفاضه توانست این اصل را مسجل و معین کند که در هیچ یک از طرح‏ها و برنامه‏هاى ساخته و پرداخته دست غرب و کشورهاى عربى مرتجع و وابسته، که به صلح و سازش با اسرائیل منجر مى‏شود، وارد نخواهند شد. نیز هیچ یک از کشورهاى عربى و حتى فلسطینى‏هاى سازشکار داخل سرزمین‏هاى اشغالى نیز استحقاق آن را ندارند که به نمایندگى از فلسطینى‏ها، در طرح‏هاى صلح و سازش و حرکت‏هاى سیاسى محلى و منطقه‏اى شرکت کنند، و سخنگوى آن‏ها وارد در مذاکرات شوند. به مردم تحت ستم جهان نیز تفهیم کرد که براى دسترسى به حقوق مشروع خود، باید از مسلسل‏هاى متکى بر ایمان استفاده کرد.

8 ـ مواجه شدن رژیم صهیونیستى با بحران و رکود شدید اقتصادى بر اثر انتفاضه و اعتصاب کارگران فلسطینى، تولید کارخانه‏ها، علاوه بر کاهش میزان فروش و درآمد آن، به لحاظ اتخاذ سیاست تحریم کالاهاى اسرائیلى از سوى فلسطینى‏ها و حتى مردم جنوب لبنان، کاهش چشمگیرى داشت، و خسارت‏هاى زیادى به اقتصاد صنعتى اسرائیل وارد آمد: «در خلال یک ماه، معادل 80 میلیون شیکل براى کارگاه‏هاى بیست و پنجگانه اسرائیل خسارت دربرداشته است».

در این زمینه، یکى از نمایندگان کارخانه‏هاى اسرائیل گفته است: «در اثر غیبت کارگران عرب، خسارت‏هایى که در یک ماه به صنایع اسرائیل وارد شده است، در حدود 330 هزار دلار است».

او اشاره کرد که 25 کارخانه در زیردست اوست، که در حدود 53 میلیون دلار خسارت دیده‏اند. دلیل آن، فروش نرفتن تولیدات داخلى اسرائیل در فلسطین بوده است. «در بخش کشاورزى نیز اقتصاد اسرائیل در دوران انتفاضه شاهد رکود بى‏سابقه‏اى بود، و میلیون‏ها دلار خسارت به آن وارد شد. فقط در یک روز اعتصاب کارگران فلسطینى در زمین‏هاى کشاورزى، که در تاریخ 21/12/1987 در سرزمین‏هاى اشغالى 1948 انجام گرفت، خسارتى بالغ بر 12 میلیون شیکل بر اقتصاد اسرائیل وارد شد».

در بخش شهرسازى و مسکن نیز به این علت که کارگران فلسطینى تقریبا 72 درصد کل نیروى کارگرى این بخش را تشکیل مى‏دهند، اعتصاب آن‏ها موجب شد تا: «خسارت‏هاى این بخش در هر ماه به 40 تا 50 میلیون دلار برسد».

انتفاضه در بخش جهانگردى نیز تأثیر بسیار منفى گذاشت. جهانگردان و توریست‏هاى اروپایى، براى حفظ جان خود، از ورود به فلسطین اشغالى و سیر و سیاحت در این کشور و زیارت امکنه مقدسه آن پرهیز کردند. به این وسیله، خسارت زیادى به این بخش که «هر سال رقمى 3/1 میلیارد دلار درآمد داشت» وارد آمد.

دست‏آوردهاى انتفاضه‏ى فلسطین ثابت کرد که انتفاضه و رهبرى آن، الهام گرفته از روح اسلامى در داخل فلسطین است. نیروهاى رسمى سیاسى و احزاب و گروه‏هاى ملى فلسطینى سعى داشتند انتفاضه را در مسیر طرح‏هاى مسالمت‏آمیز قرار دهند یا از آن به عنوان عامل تطبیق و مذاکرات صلح و سازش با رژیم صهیونیستى استفاده کند. در صورتى که انتفاضه آن چنان شکل گرفت و به فعالیت خود ادامه داد که راه را بر روى هرگونه طرح هاى سیاسى مسالمت‏جویانه و سازشکارانه بست. روزنامه‏نگاران صهیونیستى، در همان سال‏هاى اول شروع انتفاضه، به این مسئله اعتراض کردند و اظهار داشتند: «فعالیت‏ها به حسب ظاهر دور از انتظار است، و محل آن هم همین‏طور. اردن و سازمان آزادى‏بخش فلسطین هیچ یک نمى‏توانند بر حوادث و رویدادها تسلط داشته باشند. روند حوادث به گونه‏اى است که در بسیارى از موارد با تعلیمات داده شده از خارج در تضاد است. اظهارات در خارج، خواستار پیوستن به قطعنامه‏هایى است که در این‏جا صورت گرفته و درباره زمین است. درحالى که تظاهرکنندگان خواستار نابودى کامل رژیم اسرائیل هستند».

انتفاضه با تکیه بر اسلام و شعار اللّه‏ اکبر، و استفاده از کم‏ترین امکانات ممکن در مبارزه علیه رژیم صهیونیستى، براى مردم خود آن چنان موفقیت و موقعیت‏هاى ویژه‏اى به دست آورد که کشورهاى عربى در پنج دهه مبارزه سیاسى و حتى گاهى نظامى، و گروه‏ها و سازمان‏هاى مقاومت فلسطینى، ظرف ده‏ها سال مبارزه‏ى مسلحانه و عملیات چریکى و تخریبى علیه اسرائیل و حامیان آن در جهان، نتوانستند به دست آورند.

دکتر منیر شفیق استاد برجسته فلسطینى بود که در حال حاضر در دانشگاه‏هاى اردن به تدریس مشغول است وى در گفت‏وگوى اختصاصى به تشریح دیدگاه‏هاى خود پیرامون موضوعات مرتبط با فلسطین و انتفاضه پرداخت در ادامه بخش‏هایى از این گفت‏وگو را مى‏خوانید.

آقاى دکتر منیر شفیق! از حضور جنابعالى در ایران خوشحالیم و در این فرصت مقتنم به عنوان اولین پرسش تقاضا مى‏کنم دیدگاه خود را درباره انتفاضه دوم مردم فلسطین و انتفاضه اول بفرمائید و اینکه چه دست‏آوردهایى را به همراه داشته است؟

به نظر من تفاوت عمده انتفاضه اول مردم فلسطین با انتفاضه دوم این است که انتفاضه دوم یک حرکت بین‏المللى بوده است. همچنین اختلاف دیگر انتفاضه دوم با انتفاضه اول این است که در انتفاضه اول اتحاد به معناى واقعى و عالى وجود نداشت اما در انتفاضه دوم اتحاد لازم براى مبارزه وجود دارد ضمن آن که فرماندهى در انتفاضه دوم قوى‏تر و منسجم‏تر شده و ضمن آن باید گفت انتفاضه دوم است که جهان اسلام و حتى در سطح بین‏المللى، نیروهاى مبارز فلسطینى بیشتر شناخته و از حرکت‏هاى شهادت طلبانه آنها براى مبارزه با رژیم صهیونیستى آگاهى به دست آمده است همچنین باید گفت انتفاضه دوم توانست گروه‏هاى مختلف فلسطینى را هماهنگ کرده و در مبارزه به‏کار گیرد، کارى که انتفاضه اول نتوانست از عهده آن برآید، در واقع مى‏توان گفت مقاومت‏هاى مسلحانه نسبت به سابق بیشتر شده و گروه‏هاى مبارز منسجم‏تر شده‏اند.

لطفا تحلیل خود را درباره توجه افکار عمومى جهان نسبت به انتفاضه بفرمائید؟

انتفاضه دوم موجب شد که مردم فلسطین متوجه ترفندهاى اسرائیل شوند که در قبل از آن کمتر به این ترفندهاى اسرائیل به مردم وارد مى‏آمد و مردمى که در ارودگاه‏ها مقاومت کمى از خود نشان مى‏دادند مقاومت‏شان در حال حاضر بسیار بیشتر شده است از جمله در اردوگاه جنین که مقاومت بسیار مشهود است و من فکر مى‏کنم در سطح بین‏المللى و منطقه‏اى بسیار منسجم‏تر از گذشته شده و در واقع صداى انتفاضه اول این‏گونه نبود در یک کلام مى‏توانم بگویم غیرتى که مردم در انتفاضه دوم به کار بردند ستودنى است و این مسئله موجب وحشت زیاد آمریکا از گروه‏هاى فلسطینى شده است در حالى که در انتفاضه اول آمریکا وحشت زیادى از قیام‏هاى مردم فلسطین نداشت الان شاهد هستیم که حتى در غرب نیز تظاهراتى علیه آمریکا به خاطر حمایت این کشور از صهیونیسم صورت گرفته با مبارزه‏اى که طى چند سال گذشته و از طریق انتفاضه دوم صورت گرفته است برابرى مى‏کند و حتى مى‏توان گفت تأثیر بیشترى نیز نسبت به مبارزات پنجاه ساله اخیر داشته است و انتفاضه دوم موجب شده که اشغال‏گرى رژیم صهیونیستى که همیشه استمرار داشته است با مشکل مواجه گردد و در بخشى از نواحى مجبور به عقب‏نشینى شود و این نکته مهمى است زیرا همان‏طورى که رژیم صهیونیستى برخلاف مقررات اسلو عمل کرد هیچگاه به مقررات و تعهدات بین‏المللى پایبند نیست.

موقعیت فعلى رژیم صهیونیستى در برابر گسترش انتفاضه دوم را چگونه پیش‏بینى مى‏کنید؟

به نظر من مزیت دوم این است که ماهیت رژیم به دنیا نشان داد و حتى برخى از آقایانى که در کشورهاى عربى نسبت به ماهیت صلح‏طلبى رژیم صهیونیستى شک و تردید داشتند به اهداف غیرصلح طلبانه و اشغال‏گرانه رژیم صهیونیستى پى‏بردند و در واقع مشخص شد که صلح‏طلبى اسرائیل در واقع اشغال کل فلسطین است و مى‏خواهند اراضى خود را در کل فلسطین توسعه دهند و به همین خاطر نیز رعب و وحشت زیادى را در فلسطین ایجاد کردند من فکر مى‏کنم هدف آمریکا و اسرائیل این است که سوریه و عراق و حتى ایران را که با اسرائیل متحد نمى‏شود با اسرائیل متحد کند تا منافع این رژیم را به رسمیت بشناسند.

پیش‏بینى شما از آینده قیام مردم فلسطین براى احقاق حقوق حقه‏شان چیست؟

اتفاقات خوبى در زمینه‏هاى اجتماعى و اقتصادى و در تمامى مراحل جریان مبارزه با مردم فلسطین اتفاق افتاده است و الآن میلیون‏ها نفر در دنیا اخبار مربوط به هجوم بى‏رحمانه اسرائیل علیه مردم بى‏دفاع فلسطین را مى‏شنوند و دنبال مى‏کنند و اگر مردم ممالک اسلامى کمک کند، مطمنا قیام زودتر به نتیجه مى‏رسد و امکان دارد که حتى ارتش صهیونیستى را متلاشى کرده و یا وادار به عقب‏نشینى بدون قید و شرط کنند، مانند همان مسئله که در جنوب لبنان اتفاق افتاد و رژیم صهیونیستى وادار به عقب‏نشینى شد.

نقش روشن‏فکران و نخبگان فکرى و دانشجویان جوامع اسلامى در شناسان مبارزه مردم فلسطین چیست؟

به نظر من نقش اصلى را در حمایت از انتفاضه روشن‏فکران و به ویژه دانشجویان جهان اسلام ایفا مى‏کند، و نه تنها در مبارزه با مردم فلسطین بلکه در تمامى مبارزات جهانى نیز این نقش برجسته را دانشجویان و نخبگان برعهده دارند، در واقع دانشجویان دختر و پسر با روحیه شهادت‏طلبى که دارند نقش مهمى را در این زمینه ایفا مى‏کنند.

به عنوان آخرین سؤال نقش سازمان‏ها و نهادهاى بین‏المللى را در حمایت از انتفاضه مردم فلسطین چگونه ارزیابى مى‏کنید؟

باید گفت که منافع نامشروع اسرائیل و آمریکا به همدیگر گره خورده است و این مسئله منحصر به زمان قبلى نیست و در تمامى دوره‏هاى قبلى نیز این چنین بوده است و بنابراین خیلى دور از انتظار نیست که سازمان‏هاى بین‏المللى نقش خوبى را در این زمینه ایفا نکرده باشند. حتى مى‏توان گفت با نفوذ عمده‏اى که صهیونیست‏ها در مجلس آمریکا دارند طبیعى است که آمریکا مجبور به حمایت از این رژیم باشند و در واقع اگر این حمایت از طرف آمریکا صورت نگیرد بقاى پارلمان آمریکا نیز با مشکل مواجه خواهد بود.

 

منابع

 

1 ـ صفا تاج، مجید، ماجراى فلسطین و اسرائیل، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1380 .

2 ـ الموسوعه الفلسطینیه غزه، 1984 م .

3 ـ پایدارى فلسطین از نگاه تاریخ و سرزمین، دبیرخانه کنفرانس بین‏المللى حمایت از انتفاضه فلسطین.

4 ـ الموسوعه الیهود و الیهودیه و الصهیونیه، 1998 ، سوریه.

5 ـ نویهض عجاج، پروتوکل‏هاى دانشوران صهیون، موسسه چاپ آستان قدس رضوى، 1381 .

6 ـ زرسالاران یهودى و پارسى، استعمار بریتانیا و ایران، عبداللّه‏ شهبازى، ج اول، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاى سیاسى،1377 .

7 ـ زرسالاران یهودى و پارسى، جلد دوم.

8 ـ پژوهه صهیونیت، مرکز مطالعات فلسطین، ج اول، 1376 .

9 ـ پژوهه صهیونیت، ج دوم، 1381 .

10 ـ خلاصه مقالات همایش بین‏المللى انتفاضه گامى به سوى آزادى، دبیرخانه کنفرانس حمایت از انتفاضه، 1382 .

11 ـ صفا تاج، مجید، انتفاضه، کیهان 5/10/1375 شماره 14661 .

12 ـ انصار الثوره الاسلامیه فى فلسطین انتفاضه، ج 2 ، 1990 .

13 ـ صهیونیسم مسیحى، عمرو سلمان، موسسه کیهان، 1382 .

14 ـ زرسالاران یهود و صهیونیسم، همشهرى 24 دى 1377 ، شماره 1742 .

15 ـ مصاحبه با پرفسور توبن، کنفرانس بین‏المللى حمایت از انتفاضه.

16 ـ مصاحبه با دکتر منیر شفیق.

 



[1] .  انتفاضه از نفض گرفته شده و به معناى لبریز شدن و سررفتن مظروف از داخل ظرف است، به همین لحاظ به قیام مردمى و سراسرى در سرزمین‏هاى اشغالى فلسطین که فراگیر شد، و همه گروه‏هاى مردمى را دربرگرفت، انتفاضه اطلاق مى‏شود.

[2] .  صفا تاج مجید، انتفاضه، کیهان: 14662 ، 5/10/1371 ش .

[3]پایدارى فلسطین از نگاه تاریخ و سرزمین:  ص 29 .

[4]ماجراى فلسطین و اسرائیل: ص 66 .

[5]انصار الثورة الاسلامیه انتفاضه: ج 2 ، ص 27 ، 1990 .

[6] .  من البحر الى النهر و من رأس الناقوره الى غزه اصطلاحى است که براى تمامیت سرزمین فلسطین بکار برده مى‏شود.