نمایش صفحات

السلام علیکم و رحمه اللّه‏ و برکاته. اعوذ باللّه‏ من الشیطان الرجیم، بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم. مقدم شما بزرگواران ائمه محترم جماعات و مسؤولان محترم مرکز رسیدگى به امور مساجد را گرامى مى‏داریم.

گزارش جامع و سودمندى که ارائه فرمودند بسیار سودمند بود از ذات اقدس اله مسئلت مى‏کنیم خدماتى که شما بزرگواران و سایر ائمه محترم جماعات ارائه فرمودند با حسن وجه بپذیرد و توفیق ارائه خدمات برتر و بهتر را هم به همه بزرگواران، برادران و خواهران مرحمت کند.

مطلب اول: آن‏چه وظیفه ما معممین و کسانى که در کسوت روحانیت قرار داریم را افزایش مى‏دهد این است که در کشورى که ما زندگى مى‏کنیم که الآن هفتاد میلیون جمعیت دارد، حداکثر یک میلیون دین‏شان را به‏وسیله قرآن و روایت دارند بقیه که اکثریت قریب به اتفاق‏اند یعنى تقریبا 69 میلیون دین‏شان را به‏وسیله شما علما دارند، این مردم که مسلمانند به‏وسیله مسجد و حسینیه مسلمانند، قبلاً اساتید ما، پدران ما، علماى دیگر، دین مردم را حفظ کردند الآن شما آقایان این مهم را عهده‏دار هستید. پس کار کمى نیست الآن شما از این 69 میلیون سؤال بکنید معارف دین، احکام دین، اصول دین، فروع دین و احکام فقهى را مى‏گویند علماى ما گفته‏اند این چنین نیست که آنها از قرآن و روایات بخواهند بهره‏بردارى کنند، این کار کمى نیست حوزه رسالت شما آقایان بسیار وسیع است.

مطلب دوم آن است که این‏کار بهترین وراثت انبیاست که «العلماء ورثة الأنبیاء» این وراثت انبیاست حالا در کشورهاى دیگر دین‏شان را از علماى آن منطقه دارند و در این کشور مردم ما دین‏شان را از شما آقایان دارند.

پس مهم‏ترین کار را شما آقایان مى‏کنید و کارى به عظمت کار شما نیست و اگر برکتى به اسم انقلاب اسلامى، استقرار نظام پیدا شده است این جزو فروعات و ثمرات کار روحانیت است، این مساجد را شما زنده نگه داشتید، حسینیه‏ها را احیا کردید، دین مردم را حفظ کردید، این مردم به برکت مسجد و حسینیه و دین، انقلاب کردند. در جنگ جهانى اوّل ایران خسارت دید، در جنگ جهانى دوم ایران غرامت دید، در کودتاى ننگین 28 مرداد ایران خسارت دید، اما وقتى صحبت از مسجد و حسینیه و روحانیت شد ایران تمام خسارت‏ها و غرامت‏هاى قبلى را به غنیمت تبدیل کرد و براى اوضاع جهان کنونى هم حرف براى گفتن دارد، مگر این کار را شما نکردید؟ کار کوچکى انجام نمى‏دهید و کار کمى مسجد نمى‏کند.

مطلب سوم این‏که سرانجام دین یک ستون دارد، ستون دین نماز است «الصلوة عمود الدین» این‏که خداى سبحان فرمود قرآن کتاب حکیم است شاید در نوبت‏هاى قبل هم گفته‏ام کتاب حکیم و مکتب حکیم حرف‏هایش حکیمانه است اگر دین مى‏گوید نماز ستون دین است اگر همین دین در یک روایت یا در یک آیه به ما بگوید نماز بخوان جاى سؤال است و اشکال، آن اشکال این است که ستونى که خواندنى نیست این است که در صدر و ساقه قرآن سخن از اقامه نماز است، این مى‏شود حرف حکیم مى‏شود کتاب حکیم، چه این‏که اگر عمود است عمود را که نمى‏خوانند عمود را اقامه مى‏کنند خاصیت حکمت قرآن که «یعلمهم الکتاب والحکمه» این است. یس و القرآن الحکیم این است که اگر نماز عمود شده، عمود را اقامه مى‏کنند، ستون و اقامه ستون به دست شما آقایان است، مگر هر کس مى‏تواند ستون دین را حفظ بکند؟

اگر گفته شد اقیموا الصلوة ستون به‏دست امام جماعت‏هاست. سرانجام این آقایانى که به شما اقتدا مى‏کنند به ائمه جماعات اقتدا مى‏کنند، فقط ساکتند مى‏بینند شما چه مى‏گوئید تریبون دست شماست، شما نماینده مردمید در سخن گفتن با خدا هستید.

مطلب چهارم: این کسى که اقامه دین و نگهدارى ستون دین به دست اوست این خودش باید قائم به قسط باشد و قائم به قسط بودن هم کافى نیست باید قوّام به قسط باشد اینکه ذات اقدس اله در بخشى از آیات دارد که کتاب‏ها را به انبیا داد که «لیقوم الناس بالقسط» بر هر کاسبى، بر هر کارگزارى، بر هر کارمندى واجب است. این مى‏شود قیام به قسط اما این قیام به قسط که در سوره حدید آمده است این براى امام جماعت کافى نیست، عادل بودن کافى نیست، چرا؟ براى این‏که این مى‏خواهد ستون دین را نگه دارد، کسى مى‏تواند ستون را نگه دارد که نه تنها قائم باشد، بلکه باید قوّام بالقسط باشد این‏که در بخشى از آیات مثل سوره مبارکه مائده و مانند آن به قاضى دستور مى‏دهد که شما قوام بالقسط شهداء لللّه‏ این یک آیه قوام باللّه‏ شهداء بالقسط آیه دیگر قوام باشید، همین است اگر کسى با اموال مردم، با اعراض با عقاید مردم کار دارد این عادل باشد کافى نیست این قائم به قسط باشد کافى نیست این باید قّوام بالقسط باشد این هم یک آیه غالب شماها این کتاب‏ها را درس گفتید یا بحث کردید، مى‏بینید در خیلى از مسائل مى‏گویند که عدالت شرط است، عقل شرط است اما نسبت به کارهاى مهم مثل قضا مرحوم محقق یا کسان دیگر مى‏گویند اگر کسى عاقل بود کافى نیست یُعتبر فیه کمال العقل یک عقل برترى باشد این کمال عقل براى این است که اموال مردم، اعراض مردم دست اوست همان‏طورى‏که در مسئله قضا کمال عقل است در مسئله نماز جماعت و نماز جمعه کمال عدالت است، این کمال عدالت به قوامین بالقسط تعبیر شده است.

بنابراین بر همه واجب نیست که قوامین بالقسط باشند چون همه مسئولیت سنگینى ندارند. اما آن کسى‏که تریبون دست اوست و دارد حرف مردم را به خدا مى‏رساند مستحضرید این‏هایى که اقتدا مى‏کنند در برخى فتواها هست که قرائت حمد و سوره بر این‏ها (مأمومین) حرام است این‏ها فقط باید گوش بدهند وجود مبارک امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید که این آیه «اذا قُرءِ القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلکم ترحمون» این‏که امر هست مى‏فرماید بله امر هست، واجب است، امّا یخصّ بالصّلوه در نماز جماعت این‏طور است، ولى این‏طور نیست که اگر در مسجد کسى قرآن مى‏خواند بر همگان واجب باشد گوش بدهند و حرف زدن حرام باشد بله مستحب است گوش بدهند اما وجود مبارک امام باقر علیه‏السلاممى‏فرماید این امرى که دارد حتما باید گوش بدهید این براى نماز جماعت است. حالا یا واجب یا مستحب این‏ها نباید حرف بزنند شما آقایان و سایر ائمه جماعت نماینده مردمند تریبون دست این‏هاست حرف مردم را باید به خدا برساند اگر کسى حواسش جمع نباشد این حرف مردم را به خدا نرسانده است ذات اقدس اله فرمود: بله تو بیا جلو ببینم این‏ها چه مى‏گویند پس ما که جلو ایستاده‏ایم باید حرف مردم را به خدا برسانیم خدا که بکل شى‏ءٍ علیم است اما گفتن، درخواست کردن، درخواست دادن، تضرع کردن، مطلوب اوست. قل ما یَعبَؤاُ بکم ربى لولا دعاؤُکم.

مطلب دیگر این‏که در این گیر و دار ما باید هم قوّام بالقسط باشیم و هم حرف مردم و خودمان را با هم به پیشگاه ذات اقدس اله برسانیم این‏جا شیطان کاملاً رهزنى مى‏کند شیطان سابقه شش هزار ساله داشت، کسى که شش هزار سال عبادت کرده بود و آن‏قدر لج باز و عصبانى است که محصول شش هزار ساله خود را یک‏جا به آتش مى‏کشد، این به کسى رحم نمى‏کند، مثل شیطان دومى خلق نشده که نتیجه شش هزار ساله خود را یک‏جا بسوزاند عدو مبین ماست، پس کسى نیست که راه و چاه را نداند و نداند چه خبر است این نمى‏گذارد که ما حرف خودمان را به خدا برسانیم. چکار مى‏کند، ممکن است یک کسى گناهان عادى داشته باشد، ولى موقعى که تریبون دستش هست حرف را درست ادا مى‏کند و او مى‏خواهد (شیطان) که این آدم حرف را درست ادا نکند موجود رهزن آگاهى است و آگاهى شیطان در این است که او همه آیات قرآن را بلد است چون همه را مى‏داند، چه خبر است و چه شنیده است. تا نداند که نمى‏تواند رهبرى کند او مى‏داند که راه صحیح چیست و بعد سوگند یاد کرده که «لأقعدن لهم صراطک المستقیم» آدرس داده که من سر راه راست و مستقیم مى‏نشینم براى اینکه آنهایى که بیراهه و کژ راهه رفتند جزو تیول منند، این‏ها اگر راه راست هم بخواهند بروند من راهشان را مى‏بندم لأقعدن لهم صراطک المستقیم پس او راه راست را بلد است آنچه مشکل ماست و او کمین کرده که ما را فریب بدهد چیست؟ این است که ما را گرفتار بکند به یک راه و گناه غیرقابل بخشش، در قرآن او مى‏داند که خداى سبحان فرمود هر گناهى را که توبه کردند، کردند اگر توبه نکردند امید بخشش آن هست بى‏توبه والّا با توبه حتى شرک را هم مى‏بخشد این همه مشرکان بودند که توبه کردند، اسلام آوردند و بخشیده شدند، الیوم هم کمونیست‏ها اگر توبه کنند توبه‏شان پذیرفته است، مسلمان مى‏شوند دیگر این‏که فرمود «ان اللّه‏ لایغفر ان یشرک به ویغفر مادون ذلک» همه مشرکان عالم توبه کردند و خداوند توبه‏شان را قبول کرد اگر مشرکان توبه کنند توبه‏شان پذیرفته است این‏که فرمود «لایغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک» فرمود لمن یشاء این لمن یشاء دو نکته دارد، اول چقدر؟ دوم نسبت به چه کسى؟ دیگر همیشه ما تا زنده‏ایم بین خوف و رجائیم شاید مشمول مشیت او نباشیم او که به نحو موجبه کلیه وعده نداده این‏که در سوره مبارکه زُمر به‏نحو موجبه کلیه وعده داده توبه است «قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه‏ ان اللّه‏ یغفر الذنوب جمیعا» که جمع مُحلى به الف و لام است با جمیعا تأکید شده ان‏اللّه‏ یغفر الذنوب جمیعا امّا به کى فرمود «و أنیبوا الى ربکم و اسلمواله من قبل ان یأنیکم العذاب».[1] بله جمیع گناهان با توبه بخشیده مى‏شود این موجبه کلیه است، هر کس توبه بکند ذات اقدس اله او را مى‏بخشد اگر غیرمسلمان است مسلمان مى‏شود اگر یهودى است مسلمان مى‏شود البته حق اللّه‏ و حق الناس را بایستى بدهد اما این‏که در سوره مبارکه نساء فرمود و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء بى‏توبه است چون بى‏توبه است نفرمود جمیعا یک وقت کسى است که پدر شهید دارد و خانواده شهید است و پسر شهید دارد یا پدر روحانى دارد و پسر روحانى دارد و خدماتى از اهل‏بیت و خاندان او نصیب مى‏شود خوب مشمول رحمت خدا قرار مى‏گیرد ولد صالح بوده ما چه مى‏دانیم اسرار الهى چیست؟ این را یقین داریم که مشیت او همراه حکمت اوست، این‏که امام سجاد علیه‏السلام در صحیفه سجادیه فرمودند «یا من لاتبدل حکمته الوسائل» خدایا تو همه کارهایت حکیمانه است، ما هرچه گریه کنیم، ناله کنیم، توسل بجوئیم که معاذ اللّه‏ تو کارى برخلاف حکمت بکنى این شدنى نیست، ما این را قبول داریم این طور نیست که حالا اگر کسى گریه کرد خدا معاذاللّه‏ کارى برخلاف حکمت بکند، این‏طور نیست. اگر کسى را نمى‏آمرزد حکیمانه است حالا منشأ آن چیست؟ خودش مى‏داند، شیطان همه این‏ها را بررسى کرده بود، گفت من باید این‏ها را گرفتار گناهى بکنم که بخشش‏ناپذیر باشد. آن گناهى که غیرقابل بخشش است و در ماها این خطر هست مسئله ریاست، جاه‏طلبى است که شرک است ما را که نمى‏گوید یهودى و یا مسیحى شو ریا اگر شرک است که شرک است این بخشوده نمى‏شود ما را با این دام مى‏گیرد ببین چند نفر پشت سرت آمدند ببین چه کسانى هستند، ببین اسمت را با چى مى‏برند ببین القابت را با چى مى‏برند با این بازى‏ها و الاّ معاذ اللّه‏ بما که نمى‏گوید بیا فلان معصیت را بکن بما مى‏گوید چه کسانى پاى منبر شما هستند چقدر دنبال تو هستند اسمت را چگونه بردند، کجا نشستى و از این بازى‏ها، او در حوزه مسجد و مسجدى‏ها مسئله ریا و سمعه را مطرح مى‏کند که شرک است دیگر حالا آن شرک جلى به هیچ وجه ثمربخش نیست، این هم شرک است دیگر این هم هست که تا کسى را تطهیر نکنند وارد بهشت نمى‏شود، چه کسى طاقت دارد؟ این بیان نورانى امام سجاد علیه‏السلام فرمود به قدرى که طاقت دارید آتش را در دست‏تان نگه دارید گناه بکنید، این‏که همیشه باید مواظب باشیم که چه‏کسى را اطاعت مى‏کنیم گذشته‏ها این کارها را کردند دین را حفظ کردند نشانه حفظ دین مردم، همین جریان جنگ است، همین جریان شهداى گمنام است فقط براى احترام عترت رفتند این‏جور بود، خداى ناکرده الآن هم اگر بیگانه‏اى بخواهد
طمع خام بکند و حمله بکند مردم همین‏طور هستند مردم حسینیه و مسجد خیلى از علما و بزرگان، مردم را خوب حفظ کردند الآن بعهده ماست ما باید خوب حفظ کنیم. ما باید هر روز مواظب باشیم که این از کجا دارد مى‏آید که آیا اسم مرا اول بردند یا نه اسم مرا به چه لقب بردند من بالا نشستم یا نه این بازى سر از آن ریا و آن جاه‏طلبى در مى‏آورد و این مى‏شود شرک و این شرک قابل بخشش نیست «ان اللّه‏ لایغفر ان یشرک به» اینکه ذات اقدس اله فرمود شیطان را عدو مبینى اتخاذ کنید فاتخذوه عدوا یعنى بشناسید چکار دارد مى‏کند ما اگر تحلیل عقلى و تفسیرى روایى نکنیم و ندانیم چگونه و چرا مى‏خواهد ماها را بگیرد خب نمى‏توانیم پرهیز کنیم.

ما چه کار داریم به این‏که این کسى که در شرق عالم است یا در غرب عالم است شیطان چطور فریبش مى‏دهد، ما باید مشکل خودمان را حل کنیم، کسى که امور مالى دستش هست مشکلش چیز دیگر است، آن‏که جوان است مشکلش چیز دیگر است آن کسى مشغله مسائل سیاسى یا برون مرزى دارد مشکلش چیز دیگرى است، اما ما مشکلمان چیست؟ مطلب بعدى آن است که اگر ان‏شاءاللّه‏ الرحمن ما نجات پیدا کردیم و توانستیم وراثت خودمان را حفظ بکنیم که بشویم وارث انبیاء کارى که از شما آقایان و سایر علماء ساخته است هیچ چیزى به اندازه آن نیست یک مشرکى بر اثر مصاحبت خُلق عظیم پیامبر اعظم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اسلام آورد بعد گفت تو پیامبرى کارى که کردى از عیسى مسیح ساخته نیست، چرا؟ براى این‏که ما معتقدیم عیسى علیه‏السلام مرده را زنده کرد ولى بعد از یک مدت او مُرد اما تو مرا به حیات ابد زنده کردى این برابر سوره مبارکه انفال است که فرمود «قل یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لللّه‏ و لرسول اذا دعاکم لما یحییکم» تو مرا زنده کردى کار تو به مراتب بالاتر از کار عیسى مسیح علیه‏السلام است، آب زندگى همین است، البته آب زندگى به این معنى که به انسان زندگى ابدى بدهد که افسانه‏اى بیش نیست، زیرا نه از باران چنین کارى ساخته است و نه از چشمه نوش‏ها که آدم یک قطره از آن بخورد یا یک لیوان بخورد و همیشه زنده باشد، این با قرآن سازگار نیست «کل نفس ذائقة الموت»، «انک میت و انهم میتون» آیا ممکن است کسى براى ابد زنده باشد این ممکن نیست.

بنابراین مسجدها اگر براساس تقوا ساخته شد به برکت آن مسجدى‏هاست، درست است اما «لمسجد اسس على التقوى احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا» اما چه کسى مسجد مؤسس على‏التقوى مى‏سازد آن کسى که افمن اسس بنیانه على‏تقوى من‏اللّه‏ و رضوانٍ او هم‏چنین مسجدى مى‏سازد، او یک چنین مسجدى را اقامه مى‏کند و الاّ مسجدى که یک چهار دیوارى و یک سلسله فرش و رقبات دارد این اسس على التقوى یعنى چه؟ اگر گفته شد و لمسجدٌ اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه، براى این‏که این مسجد را عده‏اى که افمن اسس بنیانه على تقوى من اللّه‏ و رضوان ساختند.

شما هم امور مساجد هستید و شما جزو آن دسته هستید، بنابراین، این راه است و این خدمت است و این وراثت انبیاست فکر نمى‏کنم در دنیا کارى بهتر از آن کار باشد که انبیا کردند و وارثان انبیا مى‏کنند. از این جهت هم یک تشکر از دولت و این‏هایى که گزارش فرمودند، باید قدردانى کرد لکن باید مواظب باشیم هر خدمتى که دولتمردان سابق و لاحق در گذشته و حال و آینده به مسجد کرده و مى‏کنند وظیفه آنهاست، یعنى مسجد دولتى نشود بگذارید مساجد مستقل باشد حوزه هم همین‏طور است، خدمتى و کمکى قبلاً کردند و دولت خدمتگزار دارد مى‏کند دولت مکتبى خدا همه را در پناه ولیّش حفظ کند دولت بعد هم همین‏طور ممکن است انجام بدهند اما این وظیفه‏شان است حوزه وابسته به دولت نیست مسجد دولتى نشود، حسینیه دولتى نشود، دولت مسجدى و حسینى شود. این درست است باید حواس‏مان جمع باشد، دعا مى‏کنیم ولى دعا معنى‏اش وابستگى نیست این هم دعاست و هم هدایت است همیشه دعا کردیم، همیشه هم دعا مى‏کنیم امّا مسجد مستقل است دولت را باید مسجدى کرد، نه این‏که مسجد را دولتى کنیم.

الآن شما مى‏بینید آن قدرتى که روحانیت داشت و به لطف الهى حفظ کرد این همیشه مى‏تواند نصیحت بکند و نصیحت او هم اثر دارد هیچ کس گله هم نمى‏کند چون مى‏داند غرضى هم ندارند ولى اگر خدائى ناکرده نماز جمعه یا نماز جماعت و یا حسینیه دولتى شد دیگرى کارى ساخته نیست در سال 61 یک همایشى در لندن با عنوان این‏که دین از سیاست جدا نیست، تشکیل شد. سخنرانان سخنرانى‏شان را کردند و همایش پر برکتى هم بود، من دیدم بعد از یکى از این جلسات یک روحانى اردنى گفت من یکى از علماى اهل‏سنّت هستم و مى‏خواهم کمى صحبت کنم، گفتم بفرمائید گفت که ایران اگر انقلاب کرد، شما اگر انقلاب کردید، براساس این آیه بود که  «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ للّه‏ِِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ»را درست معنى کردید وجوهات را باید مردم بدهند و روحانیت با وجوهات تأمین مى‏شود استقلال اقتصادى دارید خودش هم سنى بود گفت ما که وابسته به دولت هستیم نمى‏توانیم انقلاب کنیم ما حقوق بگیریم. شما انما غنمتم را طورى معنى کردید که روحانیت شما مستقل است ما شدیم حقوق بگیر ما مى‏گوئیم غنایم فقط غنایم جنگى است. الآن هم که جنگى نیست تا غنیمت ببرند. بنابراین ما مى‏شویم حقوق بگیر ما هرگز نمى‏توانیم. پس خود مکتب طورى است که مسجد و حسینیه را مستقل کرده است، الآن با بعضى از برادران صدا و سیما هم همین مطلب را داشتیم که شما با برنامه‏هاى ماه رمضان و غیره و سرانجام جمعیت را از مسجد بردید پاى تلویزیون اما قداست را نتوانستید از مسجد به پاى تلویزیون ببرید قداست همچنان مال مسجد هست این چهار تا قطره اشک و توبه کردن براى مسجد است. از تلویزیون کار مسجد ساخته نیست. بنابراین فلان کس دارد مداحى مى‏کند و این‏ها هیچ‏کدام جاى مسجد را نمى‏گیرد. لذا ذات مقدس رسول گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اولین کارى که کرد قبل از تشکیل سپاه قبل از تشکیل حکومت و غیره مسجد ساخت.

من مجددا مقدم شما بزرگواران علماى اعلام، ائمه جماعات مرکز رسیدگى به امور مساجد، را گرامى مى‏دارم از ذات اقدس اله درخواست مى‏کنیم به فرد فرد شما عزّت و عظمت و سیادت دنیا و آخرت مرحمت بفرماید، خدماتى که تاکنون انجام داده‏اید با حسن وجه قبول بفرماید ائمه محترم جماعات سراسر ایران هم از رهنمود شما بهره ببرند ان‏شاءاللّه‏ شما جزو بهترین وارثان انبیا و اولیاى الهى باشید.

توفیق این‏که مسجد را همان‏طورى‏که خداى سبحان فرمود «بیتى» خانه من است خانه او بدانید و خود را هم عائله خانه الهى تلقى کنید این نعمت هم از شما سلب نشود و در دنیا و در برزخ و در قیامت با قرآن و عترت باشید، ان‏شاء اللّه‏.

خدایا امر فرج ولیّت را تسریع بفرما.

رهبر ما، نظام ما، دولت و ملت و مملکت ما را حفظ بفرما.

مراجع بزرگوار ما را حوزه‏هاى فقهى، فرهنگى و دانشگاهى ما را حفظ بفرما.

مشکلات دولت و ملت را در سایه امام زمان «عج» برطرف بفرما.

حوائج دولت و ملت را در سایه امام زمان «عج» برآورده بفرما.

مرضاى اسلام را در سایه لطف امام زمان «عج» درمان بفرما.

ارواح مؤمنان عالم امام راحل شهداى انقلاب و جنگ را در سایه رحمت بى‏انتهایت با انبیاء محشور بفرما.

عاقبت ما را ختم بخیر بفرما.

بین ما و قرآن و عترت در دنیا و آخرت جدایى مینداز.

غفراللّه‏ لناولکم والسلام علیکم و رحمة اللّه‏ و برکاته.

 

 



[1] .  زمر:  54  .