بسم اللّه الرحمن الرحیم. الحمدللّه رب العالمین والصلاة والسلام على خیر خلقه وآله الطاهرین و لعنهاللّه على اعدائهم اجمعین الى یوم الدین. قال الصادق علیهالصلاة والسلام: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس».
ابتدا از عنایتى که سروران عزیز ائمه جمعه و جماعات کردند و این همه راه را طى کردند و در این هواى گرم زحمت کشیدند و آمدند تشکر مىکنم. این نشانه علاقه آقایان به مقاصد دینى و مذهبى است.
ثانیا من تسلیت خود را خدمت دوستان عزیز به خاطر درگذشت آیهاللّهالعظمى فاضل عرضه مىدارم خدا انشاء اللّه مقامش عالى است متعالى بفرماید.
نخستین گامى که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در مدینه برداشت، از نظر تاریخ، دوّم ربیع وارد مدینه شد. یعنى در حقیقت نزدیک مدینه دهکده قبا دوازدهم ربیع که وارد مدینه شد، اولین کارى که کرد یک مسجدى در حدود چهارصد متر تأسیس کرد، زمینى بود که در آنجا خرما خشک مىکردند، پیامبر اکرم این زمین را خرید آنجا را مسجد کرد مسجد آن زمان با وسایل آن زمان براى عالم روشن است که چگونه است، اما همین قدم اول فرهنگى براى ما بس است که باید در کارهاى خودمان پیامبر اکرم را اسوه و الگو قرار بدهیم، قدم اول قدم فرهنگى است، اصلاح جامعه از طریق فرهنگ است نه فقط پیامبر آن مسجد را ساخت، مسئله فرهنگى مطرح بود بلکه تمام مسائل در همان مسجد حل و فصل مىشد، شوراى نظامى در همان مسجد برگزار مىشد. پیامبر اکرم احکام را در آن مسجد براى مردم بازگو مىکرد و تا پیامبر اکرم زنده بود مسجد پایگاهى براى همه مسلمانان و براى همه مسائل بود، پس در حقیقت مسجد پایگاه عظیمى است که براى نخستین بار پیامبر اکرم ما را به آن توجه داد، ولى خوب معلوم است که مسجد بهتنهایى نمىتواند کارساز و سازنده باشد، عالمى لازم دارد که آن عالم آن مسجد را بگرداند و مسجدىها را از نظر فکرى و علمى و عقیدتى تغذیه کند. مسجد مهم است مهمتر از آن عالمى است که در آنجا قدم برمى دارد، عالمى موفق مىشود که مسجد براى او درجه اول کار باشد، اصل کارش مسجد باشد، نه اینکه چند شغل بپذیرد و فقط موقع ظهر بیاید دو رکعت نماز بخواند و برود این مسجد هرگز مسجد نمىشود، خدا رحمت کند یکى از علماى تهران درگذشته نقل مىکرد که یکى از دوستان ما همیشه
نیم ساعت به غروب به مسجد مىرفت. گفتیم به این زودى براى چه مىروى؟ گفت آنجا من یک مشت مریدى دارم پیرمرد باید آنها را کول بگیرم ببرم بالا، کول بگیرم بیاورم پایین، پس آن مسجد مىشود مسجد، آن امام مىشود، امام مسجد که در حقیقت تمام فکرش این است که مسجد را اصلاح کند، پایگاه فکرى و فرهنگى بشود، همانطورى که در زمان پیامبر بود. این روایت در صحیح بخارى هست، شاید در روایات ما هم باشد که پیامبراکرم گوشه مسجد دو نفر را دید که دارند تدریس مىکنند و چند نفر را دید آن طرف که عبادت مىکنند، معلوم مىشود که مسجد هم آموزشگاه بوده و هم عبادتگاه، همه چیز در مسجد متمرکز بوده است، البته حالا کارها و شرایط عوض شده این یک مسئله است، ولى اهمیت مسجد باید به تمام معنا محفوظ باشد اغلب مىدانید که مسجد در فقه اسلامى موضوع مستقلى است، هم مسجد و هم احکام مسجد، در کتابهاى فقهى قدما مسجد واحکام مسجد رابهعنوان موضوعى مهم و مستقل مطرحکردهاند. مسئله مسجد، مسئله مهماست، هم در قرآن و هم در روایات احکامى دارد، حتى مسجد مىتواند مالک بشود، الآن در غرب آمدهاند یک مالکیتى به نام مالکیت «جهت و عنوان» درست کردهاند که «جهت» مالک مىشود و «عنوان» مالک مىشود، مالکیتهاى شخصى را تبدیل کردهاند کمکم به مالکیتهاى جهتى و عنوانى یعنى شرکتهایى درست کردهاند به همان نام که آن نام مالک است، مبتکر این فکر اسلام است، مسجد مالک مىشود مالک برقش است مالک فرشش است مالک لوازمش است و هکذا و متولى خدمتگزار این مالک است، خود مسجد به عنوان یک موضوع فقهى و اجتماعى و عبادتى براى خود شأنى دارد تا برسد مسجدالحرام که احکام خاصى دارد، مسجدالنبى که احکام خاصى دارد اما آن عالمى که مسجد را اداره مىکند آن بسیار مهم است، امام صادق طبق نقل مرحوم کلینى در کافى حتى در تحف العقول هم هست فرمود: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» آن کس که آگاه است و شرایط حاکم بر زندگى را مىداند این غافلگیر نمىشود، عالم مسجد باید حدود و شرایط را از نزدیک درک کند، جلوتر از جامعه پیش برود فکر کند الآن دیگر نمىشود مساجد را با معلومات قدیمى اداره کرد، اطلاعات بالاتر رفتهاند مستمع آگاهتر شده است قهرا باید قلممان و علممان و دانش خودمان را عوض کنیم و هماهنگ با آنها پیش برویم. البته کسانى که عقب مىمانند قادر به درک شرایط زمان نیستند، همین مسجدها تحت بمباران رسانههاى گروهى هستند، خدا مىداند که این رسانهها از نظر اخلاقى و فکرى چقدر برروان و روح جوانها اثر مىگذارند، ما فقط به رادیو و تلویزیون ایران نگاه مىکنیم که خیلى هم پاک و مقدس است. حتى گاهى هم اشکال کوچکى مىکنیم، اما اگر قیاس کنیم با رسانههاى دیگر، این اعلم و افقه و اصدق است خوب این همه در بین جوانها شبههافکنى مىکنند. از نظر فکرى و منطقى و اصولاً الان برنامه خارج این است که یک حرکت خزندهاى فرهنگى در کشور اجرا شود، ایمانها را ذوب کنند، چون در جنگ ایمان توانست ما را پیروز کند، جوانان با ایمان کشور را حفظ کردند، اما اگر این ایمان را از ما بگیرند در مقابل دشمن ما مغلوبیم. اینها مىخواهند به طرق گوناگون ایمان را از بین ببرند با ایجاد مذاهب به اصطلاح صوفیه که نه مذهبند و نه مسلک، اینها سایت دارند. اینها طرح و برنامه دارند. اینها مسلما روى جوانان اثر مىگذارد. مسجد و مسجدى باید بتواند آنها را جبران کند. حالا ما هم مىخواهیم در دل مردم نفوذ کنیم نفوذ در درجه اول عمل است به آنچه مىگوییم، ثانیا زهد در زندگى خیلى مهم است. روحانى در دل مردم در صورتى نفوذ مىکند که هماهنگ با زندگى آنان باشد، یکى از علما این آیه را اینجور معنا مىکرد که «و انت حل بهذا البلد» یا رسول اللّه تو در این بلد حلول کردهاى، یعنى در دلها حلول کردهاى، فردى است که با مردم سر و کار دارد حرف مىزند مریضیش را سؤال مىکنید احوال خانوادهاش را سؤال مىکنید کارکردش را سؤال مىکنید شریک غم مىشوید این مىشود مسجدى، باید ما از نظر زندگى زاهدانه زندگى کنیم هماهنگ با طبقه سوم زندگى کنیم قطعا خواهید دید که اثرگذار مىشویم. بنابراین مساجد سنگرند این سنگرها باید حفظ شوند حافظ اول و نگهبان اول، آن عالم و روحانى است که بتواند مردم را جذب کند، در کنار این عالم روحانى یک نیروى دیگرى هم هست نیروى لازم منبرى آن مسجد است، منبر را از دست ندهید، منبر حسینى در دلها نفوذ مىکند، در مستمع تحول ایجاد مىکند، شما بعضى از وعاظ گذشته را دیدهاید خیلى معلومات خوبى نداشتند، اما زبان مردم را بلد بودند، در دلها نفوذ مىکردند، گنهکاران را از گناه باز مىداشتند، من نمىخواهم اسم ببرم همه شما مىدانید منبر باید منبر حسینى باشد بر قرآن تکیه کند. بر احادیث تکیه کند، بد نیست که در اینجا من اسمى هم ببرم چرا مرحوم آقاى فلسفى منبرش در تهران کهنه نشد، پنجاه سال منبر رفت، بلکه شصت سال منبر رفت، متولد 1326 هجرى قمرى بود چند سال قبل هم وفات کرد تقریبا 97 سال عمر کرد چرا؟ چون قبل از منبر مطالعه مىکرد من از خودش شنیدم که یک بار به من گفت هر منبرى که مىروم هشت ساعت مطالعه مىکنم هم آیه داشت، هم روایت داشت، هم تاریخ داشت هم اعتقادات داشت، هم از جهان خارج فکر و اندیشه مىگرفت. بنابراین مسجد بنایى است وارسته معظم به تمام معنا با تمام درجاتى که دارد اما ستونش امامى است که در مسجد بتواند مردم را جمع کند آن هم به انواع طرق نیاز به واعظى است که در این مسجد بتواند مردم را جذب و در دلها نفوذ کند، همه شما مىدانید کلمات ائمه اهلبیت بر دلها اثر مىگذارد من دیگر عرضم را به اتمام مىرسانم بسیار تشکر مىکنم از همه دوستان عزیز که تشریف آوردید امیدوارم انشاء اللّه موفق باشید.
والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته.