نمایش صفحات

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم. الحمدللّه‏ رب العالمین و صلى اللّه‏ على سیدنا و حبیب قلوبنا ابوالقاسم محمد و على اهل‏بیته الطیبین طاهرین المعصومین لاسیما بقیة اللّه.

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفا فِطْرَةَ اللّه‏ِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه‏ِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ».

جلسه با شکوه و ارزنده‏اى است و من خیلى خوشحال هستم از این که این توفیق نصیبم شده چهره نورانى شما عزیزان را زیارت کنم استفاده فراوان برده‏ایم از بیاناتى که بزرگان قبلاً ایراد کردند من تشکر مى‏کنم از بردار بزرگوار و ارزشمند حجت‏الاسلام‏والمسلمین جناب آقاى ابراهیمى که این توفیق را نصیب بنده کردند من به دیدار شما عزیزان نائل شوم فکر مى‏کردم که چه موضوعى را در این مجلس با شکوه مجلس بزرگان اعزه، علما و خطبا صاحبان قلم مطرح کنم فکر کردم که با توجه به نقش مؤثرى که مساجد دارد در رشد انسان‏ها و کمال انسان‏ها و همین نقش را خطبا، وعاظ، گویندگان هم دارند و صاحبان قلم آن شیوه‏اى که قرآن به عنوان پیاده کردن برنامه انبیاء مطرح کرده آنها را اجمالاً عرض کنم و یا به عبارت دیگر خودمان احساس کنیم چه وظیفه‏اى داریم و چه کار باید بکنیم

اساساً جایگاه یک روحانى چیست و خدا از یک روحانى که عهده‏دار انجام وظیفه و یا وظایف خاصى شده چى هست ما اگر بخواهیم در قیامت سرافزار باشیم در نزد رسول خدا پیامبر از ما چه مطالباتى مى‏کنند و ما چى جواب باید بدهیم لابد به ما خواهد فرمود که مثلاً شما مى‏خواستید این کارها را بکنید کردید یا نکردید ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را جامعه ادامه دهنده راه انبیاء مى‏داند و تحقیقاً این لباس هم درنظر ببیندگان همین پیام را دارد که شما مربى ما هستید شما مهذب ما هستید شما بیان‏گر نشانه‏هاى خدا هستید همین که قرآن مى‏گوید: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ».

ما در حد توان‏مان باید این‏ها را تحقق ببخشیم من سخن را بعد از خواندن این آیه شریفه از از امیرالمؤنین علیه‏السلام شروع مى‏کنم حضرت ـ دیگر نیازى هم به ترجمه نیست ـ مى‏فرماید: «فبعث فیهم رسله و واتر علیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته».

توالى پى‏درپى آمدن انبیاء براى چند هدف آمده‏اند :

یکى اداى میثاق فطرت، انبیاء از مردم خواستند که ادا کنند پیمان فطرت‏شان را آن فطرتى که با آن فطرت میثاق بستند با خدا ولى غافل شدند مردم غافل شدند از این پیمان غفلت کردند حالا انبیاء آمدند به آنها بگویند این میثاق را ادا کنید ما پیمان بستیم به این پیمان عمل کنید و احترام بگذارید ما در این جمله اول این را مى‏فهمیم که باید مردم را تشویق کنیم به این مسئله مردم میثاق فطرت را ادا کنند مهم‏ترین پایگاه براى یک روحانى مبلغ و واعظ که به آن تکیه کند و مردم را حرکت بدهد و استارت بزند فطرت است فطرت بسیار سرمایه مهمى است خداوند در انسان قرار داده است اگر جوان منحرف دیدیم ما باید او را به فطرت برگردانیم به فطرت که برگشت دیگر آماده مى‏شود براى انجام کار در انسان فطرت در حیوان غریزه و دیگر لازم نیست چیز دیگرى را ما به کار بگیریم و یذکروهم منسى نعمته انبیاء آمدند به مردم یادآورى کنند این نعمت‏هایى را که مردم فراموش کردند نعم الهى را ما باید براى مردم باز کنیم وقتى نعم را شناختند آنها فراموش کرده‏اند که غرق نعمت، غرق لطف، غرق عنایت خدا هستند، ولى حالیش نیست احوالش را مى‏پرسیم لب به شکایت برمى‏دارد و واقعاً انسان خیلى ناراحت مى‏شود میلیاردها نعمت را دارد اما آن را نمى‏بیند یک دانه خلاء که شاید یا محصول اشتباه خودش باشد مربوط به خدا نیست و یا اینکه مربوط به خدا باشد شاید مصلحت باشد به این دلیل وقتى نعمت‏هاى فراموش شده را براى مردم توضیح دادیم عاشق خدا مى‏شوند خود ما هم راه عشق به خدا را از همین راه نعم الهى، نعم مادى و نعم معنوى یافته‏ایم در آن دعا در روز مبعث درحال سجده مى‏فرماید: «الحمدلللّه‏ الذی اکرمنابمعرفته و اخصنا بولایته ووفقنا بطاعته». خیلى آدم‏ها هستند اصلاً در این زمین راه مى‏روند با خدا آشنا نیستند

خداوند معرفت به ما داد ولایت الهى را ولایت پیغمبر اکرم و ائمه معصومین را خدا به ما داد خیلى‏ها هستند بى‏بهره‏اند نعمت بزرگى است و یک سجده که مى‏کنید مى‏گویم الحمدللّه‏ یک گامى برمى‏داریم در راه خیر الحمدللّه‏ او بود که ما را در این راه وارد کرد و کشید و نعم معنوى و نعم مادى را به ما داد ان تعدوا نعمت اللّه‏ لاتحصوها این راه انسان‏ها را مى‏آورد توى مسیر دین مى‏آورد در مسیر عشق به خدا این هم کارى است که ما باید حتما داشته باشیم.

سوم «ان یحتجوا علیهم بالتبلیغ» ما بتوانیم در قیامت احتجاج کنیم به آنها بگوییم که ما تبلیغ کردیم ما حرف‏مان  را زدیم حالا گوش نکردید ما وظیفه‏مان را انجام دادیم شما کوتاهى کردید.

چهارم «ان یثیروا لهم دفائن العقول» سلام خدا بر پیغمبر چه کلمات بلند و جامع و پر متن این عقل‏هاى دفن شده و عقل‏هایى که زیر شهوات و هواى نفس، طمع‏ها، حب دنیا و امثال آنها دفن شده و این‏ها مغلوب شده این دفینه‏ها را بیرون بیاوریم این چهار وظیفه است که انبیا دارند. ما هم به آنها معتقدیم و باید ادامه دهنده راه ایشان باشیم این چهار راه را باید ادامه دهیم باز از امیرالمؤمنین نقل شده که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله «طبیبٌ دوار بطبه قداحکم مراهه و احمى مواسمه» دنبال تشنه است که سیرابش کند دنبال مى‏کند مریض کجاست من بدبخت چقدر توانستم جوانان گمراه را دنبال کنم پیدا کنم آنها را توى راه بیاورم اصلاً یک جوان آمد به مسجد توانستم جذب بکنم یا آن را فرارى دادم دو برنامه باید داشته باشیم. برنامه اول مرحم‏هاى محکم دارد مرحم را مى‏گذارند روى زخم خوب مى‏شود داروهاى معالج و داروهاى مفید داروهایى که ریشه گناه را مى‏سوزاند پیغمبر همراه خودش دارد و دنبال بیمار مى‏گردد که مرحم بگذارد روى زخمش و اگر خوب نشد باز داغ مى‏کند براى معالجه «طبیبٌ دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمى مواسمه» چاره‏اى نیست جز سوزاندن چاره‏اى نیست جز داغ کردن آنجا هم که باید داغ کند حسابى میله داغ و آتشین را آماده کرده براى سوزاندن طرف، نگویید عجب بى‏مهرى، نه بى‏رحمى نیست نه خیلى مهربان است با هردو برنامه انبیا وارد مى‏شوند مى‏گویند کجا نیاز به دارو است. کجا نیاز به داغ کردن هر دو را در نظر مى‏گیرد و درست به کار مى‏بریم حالا آنجایى که نیاز است به معالجه این‏ها را بیان مى‏کند «من قلوب عمى» دل‏هاى کور را رسول اللّه‏ بینا مى‏کند چه بینایى عجیب از دخترکش عاشق با شهامت مى‏سازد، غارتگر را مى‏کند ایثارگر و یؤثرون على انفسهم ولوکان بهم خصاصه نتوانسته زیبایى‏ها را ببیند نتوانسته فضیلت‏ها را بیند نتوانسته ارزش‏ها را درک کند این دل را نبى‏اکرم و انبیاء و ان‏شاءاللّه‏ به دست شما عزیزان باید بینا بشود بینایى خیلى مهم است مى‏گوید من ببینم گوش‏هاى کر کجاست آنها را معالجه کنم حالا این نمى‏شنود پنبه کرده توى گوش باشد من باید دنبال کنم و بالاخره این گوش را باید شنوا کنم و خسته نشوم نوح در این حال 950 سال هى دعوت مى‏کرد «لبث فیهم الف سنة الا خمسین عاما» هى دعوت دنبالش هى فحش هى سنگ خوردن و امثال این‏ها «رب انّى دعوتهم لیلاً و نهارا فلم یزدهم دعائى الاّ فرارا» حالا چقدر جاده براى ما هموار است براى خدمات دینى و واى بر من بدبخت با این هموار بودن باز هم غافل باشم باز کارهایى که باید بکنم نکنم زبان‏هاى لال را دنبال مى‏کنم کجاست مى‏خواهم گویا بکنم خیلى از انسان‏ها مى‏فهمیدند نمى‏گفتند کتمان مى‏کردند این زبان‏ها را گویا بکنم امام حسین در آن سال‏هاى قبل از کربلا جمع کرد مردم را فرمود بگویید حقایق را، بگویید آنچه مى‏دانید، بگویید آنچه از قدیم مى‏دانید، بگویید چرا لال شده‏اید دارو را بدست گرفته مى‏رود ببیند کجا بى‏خبرى است کجا تحیّر و سرگردانى هست او را نجات دهد اینها کارهایى است که باید ما انجام بدهیم امیرالمؤمنین فرمود که باز «انّ اللّه‏ تعالى بعث محمدا صلى اللّه‏ علیه و آله یخرج العباد» چهار اخراج پیغمبر داشت من عبادت العباد الى عبادته پرستش فقط براى خدا و من عهوده العباد الى عهوده پیمان فقط عهد و پیمان الهى ارزشمند است و من طاعت العباد الى طاعته فقط اطاعت خدا و من ولایت عباده الى ولایته و اگر بتوانیم با بیان و با قلم و با تقویت انسان‏هایى که گرفتار این آلودگى‏ها هستند آنها را بکشیم به نور همان که رسول اللّه‏ انجام داد و حالا تازه رسول اللّه‏ در چه شرایطى بود و چه کرد ما که یک شرایط فراهم و آماده داریم اظهار ارادت مى‏کنند امیرالمؤمنین علیه‏السلامفرمود: «سلام خدا بر تو یا رسول اللّه‏ جزاک اللّه‏ عن الاسلام احسن الجزاء».

من فقط راجع به این دل‏هاى کور انسان‏هاى غافل که انبیاء آمدند آنها را از غفلت نجات دادند و جدا کردند و خارج کردند دو سه جمله عرض کنم اگر هدف ما و همت ما فقط بینا کردن باشد: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّه‏ِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ». از ظلمت‏ها بیا بیرون دوباره به نور بیاورد و در این راه نقش مؤر هم داشته باشد در این آیه عرضى دارم. نور را از ظلمت‏ها بیرون بیاورید. امام حسین علیه‏السلام مى‏فرماید: «لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».

این زمانه انبیاء است امام حسین علیه‏السلام این را ادامه داد حتى سفک دمه تا شهید شد. دنیا نمى‏داند در این سرزمین  چه خبر است چى است چه گوهرها است چه تعرض‏ها است که به ایران مى‏شود تبلیغ مى‏شود که ایران یک نقطه سیاه نقطه وحشت نقطه ترور نقطه نبود آزادى و تبلیغات این‏ها به این‏جا رسیده ولى ماها براى حفظ این حکومت اسلامى تلاش کنیم یک آن غفلت جرم است جهالت به سر آدم خیلى مشکل مى‏آورد: «قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق؛ مِن شَرِّ ما خَلَق؛ ومِن شَرِّ غاسِقٍ اِذا وقَب». غاسق هم نکره آمده یعنى از شر هر ظلمتى اذا وقب وقتى که ظلمت پر کند آن فضا را ظلمت و تاریکى پر مى‏کند وجود یک جوان را از شهوت پر مى‏کند هر جنایتى انجام مى‏دهد باید انسان‏ها را از این ظلمت‏ها نجات داد و این وظیفه ما است. در میدان جنگ اگر مبارز با آن همه ارزش که مبارزه دارد اگر توطئه دشمن را نشناسد هیچ‏گاه نمى‏تواند کارى بکند یعنى برایش تاریک است وقتى نداند دشمن کجا را هدف قرار داده و این حربه شیطان تزیین است در مقابل ذات مقدس الهى حرفى زد که گفت تزیین مى‏کنم یعنى چه یعنى زشتى‏ها را مى‏پوشاند و زیبا مى‏کند طرف نبیند که این زشت است، زنا زشت است، غیبت زشت است، ما نمى‏بیند غیبت مى‏کند پس همه برمى‏گردد اکثرا به همان ظلمت و تاریکى ندانستن و جهالت من شر الوسواس خناس شیطان وسوسه مى‏کند اما خناس است کارش این است که تا بخواهیم بفهمیم این کى بود پنهان مى‏شود که باز نفهمد انسان زیبایى‏هایى مستقر پنهان در دشوارى‏ها خیلى‏ها دشوارى‏ها را مى‏بینند ولى امام مى‏فرمود: مرگ مصطفى از الطاف خفیه بود زیبایى را امام مى‏بیند در مرگ مصطفى این باید جامعه را متوجه کرد که بابا همش نگاه نکند چیزهاى سخت را ببینند در درون این سختى زیبایى‏ها است زینب فرمود: ما رأیت من اللّه‏ الاّ جمیلا این جمیلى را ما باید به مردم نشان بدهیم در انقلاب چقدر زیبایى چقدر تحول چقدر عزت چقدر شرف به تعبیر برادر عزیزم هر حرکت انقلابى که علیه سلطه مى‏شود فوراً مى‏گویند زیر سر ایران است و این عزت ایران است که این جور با ظلم و ظالم در ستیز و نبرد است این زیبایى‏ها را باید نشان داد باید به مردم گفت بابا بعضى از سختى‏ها شما این را عسر تلقى نکنید یسر است در ضمن آیه روزه مى‏فرماید: «یریداللّه‏ بکم الیسر و لایرید بکم العسر». خدا نمى‏خواهد سختى را براى شما این طور شما را به طرف یُسر مى‏برد تشنگى سخت است کار کنید نه این یسر است از این طریق مى‏خواهد شما را پیش ببرد و راه عبور به سوى کمال را خدا مى‏خواهد براى شما آسان مى‏کند. لذا آیات جهاد و روزه وارد مى‏شود این یسر است آسان مى‏کند این‏ها را باید مردم بدانند و مردمى که گاه‏گاهى ناله مى‏زنند ما حالا نمى‏خواهیم بگوییم تمام ناله‏هایشان ناصحیح آنجایى که بر مى‏گردد به عدم تدبیر مسئولین ناله‏هایشان به حق ولى در این حال خیلى یسرها بعد از انقلاب آمده خیلى ارزش‏ها آمده خیلى زیبایى‏ها آمده مردم باید این را توجه پیدا بکند و من آخرین جمله‏اى که در این زمینه عرض مى‏کنم همین که در مردم باید ایجاد امید کرد در مردم باید مقاومت را ایجاد کرد ما نمى‏دانیم چه حوادثى در پیش است ممکن است سختى‏هایى باشد ممکن است دشوارى‏هایى باشد ما نمى‏دانیم مردم را باید آماده کرد که باید مقاوم باشید اگر عزتان را مى‏خواهید اگر دین‏تان را مى‏خواهید اگر سعادت دنیا و آخرتان را مى‏خواهید این در گرو مقاومت است باید بایستید و سست نشوید نلرزید ببینید پیغمبر اکرم مى‏فرماید: «فَلِذلِکَ فَادعُ واستَقِم کَما اُمِرتَ ولا تَتَّبِع اَهواءَهم».این آیه در دو جا آمده در سوره هود آمده و سوره شورى هم آمده ولى پیغمبر اکرم خصوص سوره هود را بیان مى‏کند چون در سوره شورى دارد «فَلِذلِکَ فَادعُ واستَقِم کَما اُمِرتَ ولاتَتَّبِع اَهواءَهم» ولى در سوره هود آمده «فاستقم کما امرت و من تاب معک» این پیغمبر را پیر مى‏کند که باید هم خود مقاوم باشد و هم امت مقاوم بسازد این سخت است این که مى‏فرماید شیبتى سورة هود و ما اگر پیرو پیامبریم و لکم اسوة حسنةٌ فى رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله باید جلوى چشم ما باشد مردم را مقاوم کنیم بایستند، نترسند مقاومت کنند ارزش عاشورا را برایشان مطرح کنید ارزش بلاهایى که در مسیر کمال به سراغ انسان مى‏آید بلا انواع و اقسام دارد از بعضى از پدیده‏ها اولیاء خدا استقبال مى‏کنند این‏ها را باید به مردم بگوییم رسول اللّه‏ در مکه انسان‏ها را ساخت و مى‏فرمود فعلاً درگیر نشوید فعلاً خودتان را بسازید فعلاً نماز بخوانید خودتان را بسازید قوى بشوید در مدینه وارد مى‏شوید به هرحال مقاوم‏سازى مرحله بسیار مهمى است و باید به مردم امید داد این آیات که بیشتر مربوط به ظهور است و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض این‏ها نقش ایجاد امید دارد امیدوار باشید بابا زمین مال شماست این‏ها تمام ایجاد امید مى‏کند شما به وظیفه عمل بکنید بایستید مقاوم باشید و ما با شما هستیم و همین‏طور این جهان بر پایه حق است امید ایجاد مى‏کند من عرایض را خاتمه مى‏دهم. والسلام علیکم و رحمه‏اللّه‏ و برکاته.