نمایش صفحات

مقاله حاضر به بررسى نقش مساجد در انقلاب اسلامى مى‏پردازد. با توجه به اینکه پیش زمینه هر انقلابى بسیج سیاسى توده‏هاست و به اعتقاد اکثر صاحب‏نظران حوزه انقلاب، در بسیج سیاسى و سازماندهى مردم، نقش سه عنصر رهبرى، ایدئولوژى و سازمان جدى است. بنابراین در مقاله حاضر به بررسى کارکردهاى مسجد بعنوان سازمان و تشکیلات انقلاب پرداخته مى‏شود.

هرچند که مسجد داراى کارکردهاى گوناگونى در جامعه است اما در این مقاله به کارکردهاى آن در سه حوزه رسانه‏اى، ارتباطى، حمایتى، پشتیبانى و فرهنگى، هویتى، پرداختى مى‏شود.

کلیه واژه‏ها: مسجد، انقلاب، بسیج، سازماندهى.

 

طرح مسئله

مسجد از دیرباز در زندگى مسلمانان نقش محورى داشته و زیربناى شکل‏گیرى تمدن اسلامى محسوب مى‏شود. مساجد در نظام سیاسى اجتماعى مسلمانان فقط کارکرد عبادى و مذهبى نداشته، بلکه دارای کارکردهای سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و... بوده‏اند.

در ایران همزمان با ورود اسلام مساجد شکل گرفتند و پس از آن یکى از نهادهاى تأثیرگذار در زنگى مردم ایران بوده‏اند. در شکل‏گیرى نهضت‏هاى سیاسى اجتماعاى ایرانیان در ادوار مختلف، مانند قیام سربداران، نهضت مشروطه، قیام گوهرشاد و انقلاب اسلامى نقش بسیار مهمى ایفا کردند.

در روند شکل‏گیرى و پیروزى انقلاب اسلامى، مساجد یکى از عمده‏ترین محل‏هاى تجمع و اعتراض مردم و شکل‏گیرى تظاهرات علیه رژیم شده بود. در واقع تجمع جمعیت که عامل مهمى در شکل‏گیرى توده‏هاست و نقش بسزایى در شکل‏گیرى تظاهرات و اعتراضات مردمى علیه رژیم شاه داشت از مساجد ریشه مى‏گرفت.

بطور معمول، در اکثر انقلاب‏ها، مکان‏هاى عمومى نظیر باشگاه‏ها در انقلاب فرانسه یا شبکه‏هاى مخفى حزبى عامل تجمع افراد بوده‏اند و در انقلاب اسلامى، مساجد بطور آشکارى همین کار ویژه را ایفا نمودند.

مساجد عمده‏ترین ابزار روحانیت براى ارتباط با اقشار مختلف جامعه بودند که از این طریق ایدئولوژى انقلاب و پیام روحانیت به گوش مردم مى‏رسید. همچنین عامل اصلى بسیج تجار و بازاریان، مساجد بودند که به دلیل پیوند تاریخى مسجد و بازار در قیام‏ها و اعتراضات مردمى، مسجد مرکز تشکل و سازماندهى بازاریان بود. بنابراین در انقلاب اسلامى، مساجد بعنوان یکى از ارکان عمده انقلاب یعنى سازمان و پایگاه اجتماعى گروه‏هاى مخالف رژیم در کنار دو رکن دیگر یعنى رهبرى و ایدئولوژى به نقش آفرینى پرداختند و بعنوان یک نهاد مدنى بومى با ارائه کارکردهاى گوناگون توانستند در مقایسه با سازمان‏ها و نهادهاى مدنى مدرن، نقش بسیار مهمى در جامعه ایفا کنند و قابلیت مذهب و نهادهاى مذهبى را به نمایش بگذارند.

 

سؤال اصلى

در دوره شکل‏گیرى و پیروزى انقلاب اسلامى (1342ـ1357) مساجد چه نقشى داشتند و چه کارکردهایى ارائه کردند؟

 

فرضیه

فرضیه پژوهش این است که در انقلاب اسلامى، مساجد بعنوان سازمان و تشکیلات انقلابى، با ارائه کارکردهاى رسانه‏اى ـ ارتباطى، حمایتى ـ پشتیبانى و فرهنگى ـ هویتى توانستند در غیاب سازمان‏هاى بسیج‏گر، مهم‏ترین نقش را در بسیج سیاسى و سازماندهى مردم برعهده بگیرند.

 

مفاهیم پژوهش

1 ـ مسجد: نهادیست که بعنوان عبادتگاه مسلمانان شناخته مى‏شود و داراى کارکردهاى گوناگون در جامعه است.

2 ـ انقلاب: عبارتست از تغییرات سریع، وسیع و همه جانبه در ارکان سیاسى، اجتماعى و فرهنگى یک جامعه که معمولاً با خشونت همراه است.

3 ـ بسیج: فرایندى است که طى آن یک جمعیت منفعل به جمعیت فعال تبدیل مى‏شود و با گردآورى امکانات به منازعه انقلابى مى‏پردازد.

4 ـ سازماندهى: عبارتست از یگانگى در تعقیب منافع از راه تأمین هویت مشترک و همبستگى.

 

متغیرهاى پژوهش

متغیر مستقل: صلاحیت و قابلیت مسجد بعنوان یک نهاد بومى و پایگاه اجتماعى.

متغیر وابسته: بسیج سیاسى و سازماندهى مردم در انقلاب اسلامى.

 

چهارچوب نظرى

چهارچوب نظرى این پژوهش مبتنى بر نظریه‏هاى نهادگرا یا سازمان‏گراست که نقش سازمان و تشکیلات را در بسیج و سازماندهى انقلابى مورد بررسى قرار داده‏اند. براساس این نظریه‏ها، موفقیت یا شکست جنبش‏هاى اجتماعى بستگى به آن دارد که سازمان جنبش چگونه طراحى و بکارگیرى شود و تا چه حد در بسیج موفق باشد. یکى از این نظریات مربوط به چارلز تیلى است که در کتاب خود به نام «From Mobilization to Revolution» به‏تشریح آن پرداخته است.

مفروضیه اصلى تیلى این است که عرصه سیاست چیزى جز منازعه گروه‏هاى مختلف بر سر قدرت سیاسى نیست و این منازعه در همه سطوح جامعه‏سازى و جاریست. او علل و انگیزه‏هاى منازعه را براساس مدل جامعه سیاسى یا هیات حاکمه و چگونگى شکل‏گیرى و انجام آن را براساس مدل بسیج توضیح مى‏دهد. او هر گروه و جمعیتى را به حکومت، اعضاى جامعه سیاسى و گروه‏هاى منازعه‏گر یا ائتلافى از گروه‏هاى منازعه‏گر که به طرح دعاوى خود مى‏پردازند تقسیم مى‏کند.[1]

وى معتقد است آنچه میزان توفیق هریک از گروه‏ها را تعیین مى‏کند عبارتست از: منابع تهدید و اجبار، منابع اقتصادى، منابع هنجارى یا ارزشى (همبستگى، وفادارى درون گروهى) و دیگر منابع مفید جامعه.

این گروه‏ها پیوسته منابع جمعى خود را براى ورود به جامعه سیاسى یا ماندن در آن بسیج مى‏کنند.[2]

از نظر تیلى:

«مهم‏ترین عنصر هر انقلاب بسیج سیاسى توده‏ها بوده و ایدئولوژى، رهبرى، تشکل و سازمان و توده مردم مهم‏ترین ارکان هر بسیج سیاسى هستند».[3]

حال با توجه به مدل تحلیلى چارلز تیلى که سازمان و تشکیلات را یکى از ارکان هر انقلاب مى‏داند به ارائه کارکردها و کار ویژه‏هاى سازمان در بسیج سیاسى مى‏پردازیم که بشرح زیر است:

1 ـ سازمان بایستى قادر باشد ارتباط دقیق و منطقى میان انقلابیون با یکدیگر، انقلابیون با توده مردم و این دو را با رهبرى برقرار نماید. همچنین رساندن اخبار و اطلاعات از کار ویژه‏هاى سازمان است.

2 ـ کار ویژه دوم سازمان، پشتیبانى مالى و تدارکاتى و در واقع بسیج منابع و امکانات است.

3 ـ کار ویژه سوم، ایجاد همبستگى و هویت مشترک در میان توده‏هاست. سازمان باید قادر باشد طیف‏هاى مختلف جامعه را در زیر یک چتر گرد آورده و در بین افراد جامعه ایجاد یگانگى کند.

حال به بررسى عملکرد مساجد براساس کار ویژه‏هاى فوق مى‏پردازیم:

 

1 ـ کارکرد ارتباطى رسانه‏اى مسجد

براى ایجاد بسیج سیاسى باید میان اعضاء جامعه گونه‏اى از ارتباطات سازمانى و ساختارى، هرچند ضعیف، وجود داشته باشد تا رهبران انقلابى از طریق این سازمان‏ها با اعضاء جامعه، ارتباط برقرار نموده و شرایط بسیج را مهیا کنند. اگر در جامعه‏اى هیچ نوع نهاد یا سازمان اجتماعى وجود نداشته باشد و مردم بصورت ذره‏گونه و پراکنده باشند و هیچ نوع ارتباط درونى میان اعضاء جامعه در قالب گروه‏هاى اجتماعى وجود نداشته باشد، رهبران انقلابى بدلیل عدم ارتباط با توده‏ها قادر به بسیج نخواهند بود.

در نتیجه باید حداقلى از نهادها و سازمان‏هاى ارتباطى وجود داشته باشد تا امکان بسیج فراهم گردد.

حال که ضرورت ارتباطات در بسیج و انقلاب انکارناپذیر است باید دید که مسجد چه نقشى در این زمینه ایفا کرده است؟ آیا در عصرى که عصر انقلاب ارتباطات و به تعبیر مک لوهان «دهکده جهانى» نام گرفته است، مسجد مى‏تواند با قدمتى 1400 ساله با رسانه‏هاى ارتباطى نوین به رقابت بپردازد؟

در پاسخ به این سوالات ابتدا نگاهى به وضعیت رسانه‏هاى نوین اعم از مکتوب، دیدارى و شنیدارى و ورود آنها به ایران داریم و سپس به مقایسه مسجد با آنها، کار ویژه‏هاى ارتباطى مسجد را در بسیج سیاسى مرود بحث و بررسى قرار مى‏دهیم.

از ورود رسانه‏هاى جدید به ایران حدود دو قرن مى‏گذرد. در دهه اول قرن نوزدهم رسانه‏هاى چاپى وارد ایران شدند که با سلطه حکومت قرین شدند و حکومت قاجار بویژه در دوره ناصرالدین شاه سعى کرد با اعمال انحصار، کنترل و سانسور در این رسانه‏ها، از آنها بعنوان ابزار ارتباطى خود بهره بگیرد.

ظهور تلگراف نیز در اوایل دهه 1860 میلادى در ایران سبب تحولات بسیارى شد. این کانال ارتباطى که براى تحقق اهداف امپریالیستى و استعمارى بریتانیا در ایران توسعه یافت، به تقویت حکومت مرکزى در داخل و توسعه اهداف استعمارى منجر شد. بدین ترتیب در اواخر قرن نوزدهم این دو رسانه مهم در تقابل با مردم و فرهنگ و اعتقادات آنها قرار گرفتند.

با روى کار آمدن حکومت پهلوى، بهره‏گیرى از فناوریهاى نوین ارتباطى نظیر رادیو، علاوه بر مطبوعات و تلگراف در دستور کار قرار گرفت و با تأسیس خبرگزارى پارس، ارتباطات اجتماعى به انحصار کامل دولت درآمد. این سیاست‏ها در دوران محمدرضا شاه نیز ادامه یافت و با تاسیس تلویزیون در سال 1339، این رسانه جدید نیز به رسانه‏هاى قبلى اضافه شد. سیطره کامل رژیم پهلوى بر رسانه‏ها و ترویج ایده‏ها و الگوهاى موردنظر رژیم که با فرهنگ اکثریت جامعه همخوانى نداشت باعث شد که کانال‏هاى ارتباطى سنتى جدا از کانال‏هاى ارتباطى مدرن و مستقل از حکومت به فعالیت بپردازند و نیازهاى ارتباطى جامعه از طریق این کانال‏ها تأمین شود. این امر بویژه پس از قیام 15 خرداد و ظهور امام خمینى قدس‏سرهبعنوان رهبر نهضت و ظهور مساجد بعنوان پایگاه نهضت اسلامى، جدى‏تر شد.

یکى از دلایل موفقیت مسجد در کارکرد رسانه‏اى خود بهره‏گیرى از ارتباطات چهره به چهره بود که با توجه به فرهنگ شفاهى جامعه ایران، این امر بسیار تأثیرگذار بود.

ویلیام هاکتن با بررسى تجربه ارتباطات سنتى در انقلاب اسلامى تأکید مى‏کند که: «آنچه در ایران روى و ادبى سیابقه بود چون از ارتباطات چهره به چهره، ارتباطات سنتى، راهپیمائى‏ها و خطبه‏هاى نماز جمعه براى خدمت به انقلاب استفاده مى‏شد».[4]

دلیل دیگر به مسئله مشروعیت رسانه‏ها و پذیرش آنها توسط مردم برمى‏گردد. با توجه به اینکه رسانه باید حامل پیامى براى مخاطب خود باشد، هرچه این پیام با فرهنگ و اعتقادات جامعه تناسب بیشترى داشته باشد، بیشتر مورد پذیرش قرار مى‏گیرد. در حالى‏که رسانه‏هاى نوین از ابتدا با طراحى بیگانگان وارد ایران شده بودند و در ادامه نیز مروج فرهنگ بیگانه بودند، از مشروعیت چندانى در جامعه برخوردار نبودند.

ما مسجد با قدمتى 1400 ساله که حامل پیام اسلامى و مروج اعتقادات جامعه بود از مشروعیت بالایى در جامعه ایران برخوردار بود. به گفته حمید مولانا: «مسجد در جامعه اسلامى بعنوان مهم‏ترین کانال ارتباطات اجتماعى، همواره بعنوان منبع حرکت‏هاى فرهنگى و معنوى عمل مى‏نمود و نه تنها در بعد تزکیه معنوى که بعنوان منبع دانش و اطلاعات مربوط به جامعه، آحاد مردم را تغذیه مى‏کرده است».[5]

در واقع انقلاب اسلامى از دیدگاه فرهنگ و ارتباطات، واکنشى علیه جریان غالب در رسانه‏هاى مدرن ارتباطى بود که در اثر آن، ارتباطات سنتى بر کانال‏هاى مدرن ارتباطى پیروز شد.

«این واقعه مهم نشان داد که در کشورهاى اسلامى بویژه در ایران، رسانه‏هاى سنتى، هم گفتارى و هم مکتوب، نه تنها در مقابله و رویارویى با رسانه‏هاى جدید وجود و اهمیت خود را از دست نداده‏اند بلکه با مشروعیت ویژه‏اى که در جامعه دارند، تحرک بیشترى در دو دهه اخیر پیدا کرده‏اند. انقلاب اسلامى ایران نشانه بارز آن در عصر حاضر است زیرا این انقلاب مرهون تحرک و ابتکار زیرساخت‏هاى اطلاعاتى و ارتباطى سنتى بوده و مى‏باشد».[6]

دلیل دیگر موفقیت مسجد بعنوان یک رسانه، بهره‏گیرى از رسانه‏هاى نوین در جهت اهداف انقلاب بود. در واقع مسجد بعنوان پایگاه و منبع ارتباطات انقلابى، علاوه بررسانه‏هاى نسل اول یا رسانه‏هاى شفاهى و چهره به چهره از طریق موعظه و خطابه، رسانه‏هاى نسل دوم و سوم مانند کتاب، جزوه، اعلامیه و کاست‏هاى حاوى پیام‏هاى رهبر انقلاب را نیز در اختیار داشت و از ترکیب رسانه‏هاى گوناگون توانست ارتباط میان رهبرى و توده‏ها را برقرار سازد. آلوین تافلر در کتاب جابجایى در قدرت مى‏نویسد: «درک این مطلب که مذهب سازمان یافته، صرفنظر از هر چیز دیگرى که باشد، رسانه‏ایست انبوه، کمک مى‏کند تا بسیارى از جابجائى‏هاى قدرت معاصر را تبیین کنیم».

سپس در مورد انقلاب اسلامى مى‏نویسد: «در ایران آیه‏اللّه‏ خمینى، نفرت طبقاتى و خشم ملى‏گرایانه را با شور مذهبى درآمیخت. عشق به اللّه‏ + نفرت از امپریالیسم + مخالفت با سرمایه‏دارى انقلابى که خاورمیانه را به کانون بالقوه جنگ و درگیرى تبدیل ساخت».

سپس ادامه مى‏دهد: «اما آیه‏اللّه‏ خمینى به کارى بیش از ترکیب این سه عنصر در یک حرکت پرشور واحد دست زد. وى همچنین رسانه‏هاى موج اول یعنى موعظه‏هاى چهره به چهره روحانیون براى مؤمنان  را با تکنولوژى موج سوم ترکیب کرد، نوارهاى صوتى حاوى پیام‏هاى سیاسى که در مساجد بطور مخفى توزیع مى‏گردید و در همانجا پخش مى‏شد و به کمک دستگاه‏هاى ارزان قیمت تکثیر مى‏گردید. شاه براى مقابله با آیه‏اللّه‏ خمینى از رسانه‏هاى موج دوم یعنى مطبوعات و رادیو و تلویزیون استفاده مى‏کرد. به محض اینکه آیه‏اللّه‏ خمینى توانست شاه را سرنگون کند و کنترل دولت را در دست گیرد، فرماندهى این رسانه‏هاى متمرکز موج دومى را نیز در اختیار گرفت».[7]

یکى دیگر از عوامل موفقیت مسجد بعنوان پایگاه ارتباطى، مصونیت آن در برابر حملات رژیم بود. در حالى‏که رژیم شاه با نهادها و سازمان‏هاى مدرن به شدت برخورد مى‏کرد و اجازه اظهار وجود به آنها نمى‏داد، اما مسجد به دلیل قداست و حمایت مردمى از تعرض مصون بود و مبارزان مذهبى مى‏توانست در پوشش مذهب، فعالیت‏هاى انقلابى را نیز پیگیرى کنند.

حسنین هیکل در این باره مى‏نویسد: «در کشورهاى اسلامى نهادى به چشم مى‏خورد که قدرت، قادر به دسترسى بدان نمى‏باشد و آنها نهاد مسجد است. با این نهاد نمى‏توان مذاکرات پنهانى داشت و یا به آن رشوه داد، زیرا انجام چنین عملى به مثابه توهین به عمیق‏ترین و گرامى‏ترین اعتقادات مردم است. مسجد براى اجتماع مردم مکانى فراهم آورد که حتى از دسترس مؤثرترین پلیس مخفى به دور است. مردم به قیمت جانشان از مسجد دفاع مى‏کنند. مذهب به گرد زندگى مردم عادى یک حصار امنیتى مى‏کشد که مسجد و قرآن سمبل‏هاى آن به شمار مى‏روند».[8]

در نهایت باید گفت که گستردگى شبکه مساجد در سراسر کشور از بزرگترین شهرها تا روستاها، این امکان را بوجود آورده بود که پیام‏ها و ارتباطات انقلابى به راحتى در سراسر کشور پخش شود و همه مردم در ارتباط با مواضع انقلابى و پیام‏هاى رهبرى انقلاب قرار گیرند.

جان.دى. استمپل از کارشناسان سفارت آمریکا مى‏نویسد: «یک جنبه مهم رشد حرکت انقلابى، مشارکت دائمى و فزاینده سازمان‏هاى شیعى مذهب ایرانیان در جنبش بوده است. درک شور 35 میلیونى ایران تقریبا 80 تا 90 هزار مسجد و 180 تا 200 هزار روحانى وجود دارد و سریع‏ترین و مطمئن‏ترین راه براى رساندن پیام از شهرى به رهبران شهر دیگر از طریق شبکه مساجد انجام مى‏گرفت».[9]

در نتیجه مسجد به دلایلى که ارائه شد توانست در جریان بسیج انقلابى، بعنوان پایگاه رسانه‏اى و ارتباطى جریانات مخالف رژیم عمل کند و تنها نهادى بود که از دولت مستقل بود و تنها گزینه ممکن براى بسیج مردم بود.

در واقع کارکرد رسانه‏اى مسجد در ارتباط با دو رکن دیگر انقلاب یعنى رهبرى و ایدئولوژى نیز بسیار مهم بود زیرا از طرفى پایگاه ارتباطى مردم و رهبرى انقلاب مسجد بود و در طول سال‏هاى تبعید حضرت امام قدس‏سره، این ارتباط قطع نشد از طرف دیگر ایدئولوژى انقلاب که ملهم از اندیشه سیاسى شیعه بود از طریق مسجد گسترش مى‏یافت.

 

2 ـ کارکرد حمایتى پشتیبانى مسجد

از جمله شرط‏هاى موفقیت یک گروه مخالف در منازعه با حکومت مستقر آن است که به لحاظ مادى و اقتصادى به نظام حاکم وابستگى نداشته و مستقل باشد. هر نهضتى براى سازماندهى و اقدامات انقلابى نیازمند منابع مالى فراوانى است، زیرا در هر انقلابى تعداد زیادى از افراد درگیر مبارزه و مقدار زیادى اقدامات پنهان انقلابى وجود دارد که باید از لحاظ مالى تغذیه شوند.

در بسیارى از کشورهاى انقلابى، گروه‏هاى مبارز مخارج خود را از طریق سرقت یا کمک‏هاى اعضاء خود تأمین مى‏کنند. روش اول در میان چریک‏هاى انقلابى رایج‏تر است. اما با توجه به اینکه ایدئولوژى انقلابى اسلامى متکى به دین اسلام بود، این روش‏ها نمى‏توانست در آن جاى داشته باشد، البته چنین نیازى نبود زیرا نهاد مذهب در ایران استقلال خود را حفظ کرده بود و اتحاد مسجد بازار مهم‏ترین عامل این استقلال بود.

بازار در جوامع اسلامى خصوصا در کشورهاى شیعه، ارتباط نزدیکى با محافل دینى از قبیل حوزه‏هاى علمیه، مساجد و هیئت‏هاى مذهبى داشته است. این نزدیکى و آمیختگى تنها به بعد فیزیکى و کالبدى منحصر نبود بلکه فراتر از آن نوعى همبستگى و تجانس فکرى فرهنگى را میان بازار و مسجد در صف‏بندى‏هاى اجتماعى ـ سیاسى تشکیل مى‏داد. برخى معتقدند که پیوند میان این دو نهاد فراتر از ارتباط آنها با سایر اقشار و نهادها از جمله نهاد حکومت یا ارگ بوده است. تبلور این پیوند و اتحاد را مى‏توان در تاریخ جنبش‏هاى سیاسى ـ اجتماعى دویست سال اخیر ایران بخوبى مشاهده کرد. براساس مستندات تاریخى در هیچ یک از جنبش‏هاى تاریخ معاص رایران همچون جنبش تنباکو، قیام مشروطه و انقلاب اسلامى، این دو نهاد در برابر یکدیگر قرار نگرفته، بلکه در تمامى صف‏بندى‏هاى جبهه واحدى علیه استبداد داخلى و استعمار خارجى تشکیل داده‏اند. بر همین اساس قصد داریم به ریشه‏هاى تاریخى این اتحاد و پیوند پرداخته و نقش آن را در بسیج مردمى در انقلاب اسلامى بررسى نمائیم.

مسجد و بازار دو نهاد از نهادهاى اجتماعى‏اند که ابتدا در شهرها پدید آمده‏اند. کارکرد و شرایط ظهور این دو نهاد بگونه‏اى بوده است که اساسا جز در اجتماعات شهرى امکان وجود و تداوم نمى‏یافته‏اند. احمد اشراف در مورد وضعیت کالبدى و فضایى شهرهاى اسلامى مى‏گوید: «شهر اسلامى به لحاظ کالبدى متشکل از سه رکن اصلى ارگ، مسجد جامع و بازارها بوده است که محل استقرار و جایگاه عناصر متشکله اجتماع شهرى یعنى عمال دیوانى، علما و بازاریان بوده است».[10]

ساخت کالبدى شهرهایى که در دوره اسلامى و توسط فرمانروایان مسلمان بنیان نهاده شد نیز بخوبى حضور برجسته این دو نهاد را نشان مى‏دهد. احمد اشرف مى‏نویسد: «شهرهایى که فرمانروایان اسلامى بنیان گذاردند و پایه اصلى داشت، یکى مسجد جامع ودیگرى بازار. مساجد جامع در شهرها همواره دو کارکرد سیاسى و مذهبى داشت و عموما در کنار مقر فرمانروایان و والیان قرار داشت و بعضا مرکز اجتماعات سیاسى و رسمى هم بوده است و معمولاً در کنار آن مدرسه علمیه شهر واقع بود و بالاخره بازار که آن را احاطه مى‏کرد».[11]

مدینه که در دوره اسلامى در مقابل شهرستان بکار مى‏رفت گذشته از موفقیت دیوانى، داراى نقش مذهبى مهمى نیز بود. از اینرو مسجد آدینه یا مسجد جامع به تدریج به یکى از ارکان اصلى جوامع شهرى بدل شد، تا جایى که شاخصه تمیز تجمعات شهرى از اجتماعات غیر شهرى داشتن مسجد جامع گردید. بدین معنى که استقرار و توطن مقامات مذهبى و برپایى مسجد آدینه و اقامه نماز جمعه در یک سکونتگاه مستلزم آن بود که جمعیت ثابت آن ناحیه تا میزان معینى افزایش یابد.

با اینکه ارگ در کنار مسجد و بازار و بعنوان یکى از سه نهاد عمده شهرى بوده است اما اعمال دیوانى در یک ویژگى شاخص با علما و بازاریان تفاوت داشتند و آن خاستگاه اجتماعى آنان بوده است. علما و بازاریان عموما خاستگاه شهرى داشته‏اند اما عمال دیوانى هرچند که در شهرها اقامت داشته‏اند عموما تبار ایلیاتى داشته و خاستگاه غیرشهرى آنان کاملاً مشهود است و شاید یکى از دلایل اتحاد و نزدیکى مسجد و بازار یا علما و بازاریان در مقابل حکومت‏ها، همین یگانگى ریشه و خاستگاه اجتماعى آنان باشد.

همبستگى مسجد و بازار در ایران نیز در ادوار مختلف تاریخى وجود داشته و این امر بویژه با ورود استعتمار به ایران پررنگ‏تر شد. در دوران حاکمیت سلسله قاجار، نحوه تکامل دولت با علما و اعطاى امتیازات اقتصادى به بیگاگان باعث شد که ضمن باز شدن پاى طرف خارجى به مناسبات قدرت در ایران، دو طرف دیگر مسئله یعنى مسجد و بازار نیز در موضع تخاصمى با دولت قرار بگیرند. نمونه بارز این صف‏بندى را در واقعه رژى و جنبش تحریم تنباکو که در آن محور مسجد بازار در یک صف واحد در مقابل شاه و طیف خارجى قرار گرفتند نمایان شد. استمرار این صف‏بندى به نهضت مشروطه منجر شد که براى اولین بار اقتدار پادشاه را به چالش طلبید.

اتحاد مسجد  بازار در دوره‏هاى بعد نیز ادامه یافت و با توجه به سیاست‏هاى رژیم شاه مبنى بر نوسازى به سبک غربى و ترویج ابتذال و بى‏بند و بارى در جامعه و تحت فشار قرار گرفتن اقشار مذهبى و بویژه بازاریان این امر موجب نزدیکى بیشتر این دو نهاد گردید.  این اتحاد باعث شد که در انقلاب اسلامى، بازاریان و بازار بعنوان یک نهاد سنتى،  نقش بسزایى چه از لحاظ مالى و اقتصادى و چه از لحاظ سیاسى ایفا کنند.

از لحاظ سیاسى موقعیت بازار و جمعیت آن نقش مهمى در شکل‏گیرى تظاهرات مردمى داشت. با توجه به اینکه بازاریان اولاً گروهى از اجتماع سنتى شهرنشین بودند که چندین هزار مغازه داشتند و ثانیا با جمعیت زیادى از مردم در ارتباط بودند، هرگاه که اتفاقى مى‏افتاد، بازار را بسته و در مساجد تجمع مى‏کردند. تعطیلى بازار باعث نارضایتى مردم و اعتراض به دولت مى‏شد و تا حدى زمینه شکل‏گیرى تظاهرات مردمى را فراهم مى‏کرد. میثاق پارسا مى‏نویسد:

«تنها کانال بسیج بازاریان در اتحاد با سایر گروه‏ها، مساجد بودند».[12]

«مساجد محل امنى براى بازارى‏ها فراهم کرده بودند تا گردهم آیند و به مخالفت با رژیم پرداخته و فشارهاى حکومت را افشا کنند».[13]

از لحاظ اقتصادى نیز بازار نقش مهمى در پشتیبانى و حمایت از مبارزات انقلابى و انقلابیون داشت که مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

2 ـ 1 ـ ساخت مسجد و مکان‏هاى مذهبى

بسیارى از مساجد و حسینیه‏ها در شهرهاى بزرگ در کنار بازار و توسط بازاریان ساخته مى‏شد. ساخت حدود 50 مسجد کوچک و بزرگ در محدوده بازار تهران در دوره‏هاى مختلف دلیلى بر این مدعاست. برخى از این مساجد نیز به نام بانیان آنها نام‏گذارى شده است، مانند: مسجد جلیلى، مسجد سید عزیزاللّه‏، مسجد لباسچى، مسجد حاج على اکبر بزاز، مسجد حاج رضا همدانى، مسجد حاج حسین بلورفروش و...  .

2 ـ 2 ـ تأسیس و راه‏اندازى صندوق‏هاى قرض‏الحسنه و حمایت از مبارزه

تأسیس صندوق‏هاى قرض‏الحسنه در بازار یا مساجد و کمک بازاریان به آنها یکى از راه‏هاى حمایت بازار از نهضت انقلابى ایران بود که در این رابطه اسنادى نیز وجود دارد.  

«یکى از صندوق‏هایى که به افراد محتاج قرض مى‏دهد و آن‏را با قسط ماهیانه دریافت مى‏کند، صندوق قرض‏الحسنه جاوید واقع در مشهد خیابان خسروى‏نو و صندوق دیگرى در بازارسراى محمدیه است که بیشتر به طلاب و روحانیون وام مى‏دهد و ظاهرا اساس تشکیل این صندوق بر همین مبنا بود. در این صندوق چند نفر از بازاریها و سید عبدالکریم هاشمى‏نژاد و شیخ ابراهیم طالبیان نظارت دارند».[14]

آقاى هاشمى رفسنجانى نیز در خاطرات خود مى‏نویسد:

«ضمنا بنیاد خیریه رفاه را هم درست کردیم که پوشش خوبى بوده براى حل مشکلات کسانى که در جریان مبارزه آسیب مى‏دیدند. صندوق‏هاى قرض‏الحسنه را هم تشویق کردیم که هم پوشش خوبى براى همان کارهاى امدادى سیاسى و هم راهى براى حضور بیشتر در مساجد و بهره‏گیرى بیشتر از آنها بعنوان پایگاه مبارزه».[15]

2 ـ 3 ـ پرداخت هزینه هیئت‏هاى مذهبى و حوزه‏هاى علمیه

با توجه به اعتقادات مذهبى بازاریان، آنها خود را ملزم به پرداخت وجوهات شرعیه به علما و حوزه‏هاى علمیه مى‏دانستند. و اگر از پرداخت مالیات به دولت سرباز مى‏زدند در پرداخت وجوهات شرعى بسیار مقید بودند. استمپل مى‏نویسد: «به هر حال بازار و مسجد همیشه با یکدیگر همکارى داشته‏اند. هزینه‏هاى حوزه‏هاى علمیه و نیز تا 80 درصد هزینه گذران زندگى روحانیون توسط همین تجار تامین مى‏گردد».[16]

موارد فوق بیانگر نزدیکى و پیوند مسجد و بازار و تأثیر این دو نهاد در پیروزى انقلاب اسلامى است. در حالى‏که بازاریان نیازهاى فکرى، فرهنگى و عقیدتى خود را از طریق مساجد برطرف مى‏کردند، با کمک‏هاى خود نیز نیازهاى مساجد را برطرف کرده و مبارزات مردمى را از طریق مساجد وسعت مى‏بخشیدند.

 

3 ـ کارکرد فرهنگى ـ هویتى مساجد

همان‏طور که اشاره شد یکى از کارکردهاى سازمان در جریان بسیج سیاسى و سازماندهى توده‏هاى انقلابى، ایجاد فرهنگ و هویت مشترک و بسیج نابع عقیدتى و ارزشى است. حال کار ویژه‏ مسجد در ایجاد فرهنگ و هویت مشترک چه بوده است؟ در پاسخ به این سؤال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

3 ـ 1 ـ رابطه مسجد روحانیت

رابطه مسجد و روحانیت رابطه دیرینه‏ایست. گرچه از ابتداى ظهور اسلام و تأسیس مسجد، مردم با حضور در مسجد و دیدار با پیامبر، سؤالات و مشکلات خود را در میان مى‏گذاشتند و مسجد مرکز تمام فعالیت‏هاى جامعه اسلامى بود، اما با گذشت دوران اولیه و گسترش علم فقه و حدیث، کم‏کم جریانات علمى در جامعه اسلامى پا به عرصه وجود گذاشتند و روحانیت به عنوان کارگزاران مذهب، وظیفه ارشاد و راهنمایى مردم و آموزش تعلیمات اسلامى ر ا برعهده گرفتند. با فاصله گرفتن حکام از تعالیم دین و مسجد و تأسیس دارالحکومه، مساجد مردمى بعنوان نهادى مستقل پا به عرصه وجود گذاشتند. در ایران بویژه از دوره صفویه و با دعوت از روحانیون سایر کشورها، طبقه جدیدى از روحانیت شکل گرفت که داراى انسجام و تشکیلات بود و بسیارى از امور مردم از جمله آموزش، قضاوت، امور ثبتى و مالى برعهده آنان بود.

در تاریخ سیاسى ایران، روحانیون توانستند با برخوردارى از چند ویژگى در قیام‏هاى ضداستبدادى و ضد استعمارى نقش تعیین کننده‏اى ایفا کنند. دکتر ازغندى معتقد است که:  «روحانیون در مقایسه با سایر اقشار و نیروهاى اجتماعى و تشکل‏هاى سیاسى، سازمان یافته‏ترین و منسجم‏ترین نیروهاى اجتماعى جامعه ایران را تشکیل مى‏دهند. روحانیون منابع قدرت متعددى داشتند. اولین و مهم‏ترین کانونى که روحانیون از آنجا اعمال قدرت مى‏کردند مساجد است».[17]

بنابراین بهره‏گیرى روحانیت از مساجد باعث شد که در جریان انقلاب اسلامى، مساجد بعنوان پایگاه و تشکیلات مبارزه همانند صدر اسلامى ایحاء شود و به نقش آفرینى جدى بپردازند. در این بین نقش امام خمینى قدس‏سره بعنوان احیاءگر مساجد در عصر حاضر بسیار تأثیرگذار بود و در تمام مراحل مبارزه تمامى اقشار جامعه را به بهره‏گیرى از مسجد مو احیاى مجدد آن دعوت مى‏کرد. این امر باعث شد که گرایش مردم به مساجد بیشتر شود و طرح مسائل سیاسى توسط روحانیون و وعاظ، مساجد را از جنبه عبادى صرف خارج ساخته و تمامى کارکردهاى مسجد فعال شوند.

3 ـ 2 ـ مسجد و تحول اندیشه دینى

یکى از اتفلاقات نادرى که در جریان انقلاب اسلامى رخ داد و در تاریخ معاصر ایران بى‏نظیر بود، حضور روشنفکران مذهبى غیر روحانى در مساجد در کنار روحانیون بود. در حالى‏که در گذشته منبر و خطابه و وعظ مختص روحانیون بود، اما در این دوران با دعوت روحانیت روشن بین و آگاه، پاى متفکران مذهبى و دانشگاهى به مساجد باز شد و باعث شد تحول جدى در عرصه اندیشه دینى به وجود آید. شاید یکى از دلایل این کار، تجربه‏آموزى روحانیون از نهضت مشروطه باشد. در جریان مشروطه در حالى‏که مردم و روحانیت از پایگاه مسجد به مقابله با استبداد پرداخته بودند، روشنفکران در محافل سرى و انجمن‏ها و مجامع فعال بودند و مسیر دیگرى را دنبال مى‏کردند. نهضتى که با رهبرى روحانیت و همراهى مردم و از پایگاه مساجد شروع شده و در نهایت به کژراهه رفت و از سفارت انگلیس سردرآورد. این انحراف باعث شد که نتیجه قیام‏ها و تلاش‏هاى مردم و روحانیت منجر به روى کار آمدن رضاخان و شکل‏گیرى استبداد در ایران شود.

بهره‏گیرى علماى آگاه و روشن‏بین همچون آیه‏اللّه‏ طالقانى، شهید مطهرى، شهید مفتح،  شهید بهشتى و... از توانایى فکرى و علمى روشنفکران مذهبى نظیر دکتر شریعتى، مهندس بازرگان و... باعث شد که اتحاد نیروهاى مذهبى بیشتر شود و چهره جدیدى از اسلام معرفى شده و غبار تحجر از چهره دین زدوده شود. بهره‏گیرى ایدئولوژیک از مکتب تشیع بعنوان راهنماى عمل انقلابى باعث شد که جوانان دانشگاهى و فعالان انقلابى به سلاح فکرى جدیدى مجهز شده و در مقابل تفکرات مارکیستى قدعلم کنند و در نهایت گفتمان سیاسى ایدئولوژیک شیعه بعنوان گفتمان غالب درآید.

3 ـ 3 ـ مسجد و حفظ هویت دینى جامعه

هویت به منزله شناسنامه ملى یک جامعه به معرفى شخصیت آن جامعه مى‏پردازد. هویت دینى در جامعه ایران از گسترش و عمق بالایى برخوردار است و تلاش‏هاى مخالفان دین تاکنون نتوانسته است که آنرا کمرنگ کند. دکتر نقیب‏زاده مى‏نویسد: «هویت مذهبى گسترده‏ترین (از نظر تعداد باورمندان و ژرف‏ترین) از نظر ذهنى و همچنین اجتماعى هویتى است که در بین ایرانیان وجود دارد».[18]

سیاست‏هاى اسلام‏زدایى رژیم شاه که هویت دینى جامعه را نشانه گرفته بود باعث شد که علما دست به فعالیت‏هایى از جمله توسعه نهادهاى مذهبى و تأسیس مساجد بزنند. اوج فعالیت‏هاى رژیم در قالب برنامه به اصطلاح انقلاب سفید بود که هدف رژیم از این اقدام، حرکت در مسیر تعیین شده از سوى آمریکا و غربگرایى هرچه بیشتر بود.

«در پى انقلاب سفید، شاه سکولاریزه و غربى کردن جامعه را با تأکید بر فرهنگ قبل از اسلام ایران (تا یک اساس
ایدئولوژیکى براى حکومت فردى وى تهیه کند) سرعت بخشید و کوشید تا نهادهاى مذهبى رادر اختیار خویش گیرد».[19]

این اقدامات رژیم با واکنش شدید علما و مردم به رهبرى امام خمینى و قیام 15 خرداد 1342 روبرو شد. اما رژیم با اقدامات دیگر از جمله جشن‏هاى شاهشناهى، تغییر تقویم هجرى و... در پى زدودن مظاهر دینى و فرهنگى اسلام از ایران و کمرنگ کردن هویت دینى جامعه و از طرفى تبلیغ و ترویج فرهنگ منهاى اسلام و مظاهر فرهنگى غرب بود. در حالى‏که تمام توان رژیم در این راه بکار گرفته شده بود و همه محافل و مجامع از جمله رسانه‏ها، احزاب دولتى و... در این راستا قدم برمى‏داشتند، اما نیروهاى مذهبى در جبهه مقابل با رهبرى علماى دینى و روشنفکران مذهبى از طریق پایگاه مساجد، هم به نفى اقدامات رژیم در مقابله با آن پرداخته بودند و هم در پى‏اثبات و ارائه فرهنگ اسلامى به زبان روز بودند و از این راه به حفظ هویت جامعه مى‏پرداختند.

 

4  ـ مسجد و جامعه‏پذیرى سیاسى

جامعه‏پذیرى سیاسى روندى است که یک جامعه، فرهنگ سیاسى خود را دائمى مى‏سازدو یا روندى است که بوسیله آن فرهنگ سیاسى شکل مى‏گیرد، باقى مى‏ماند و تغییر مى‏کند.

در کشور ایران با توجه به اکثریت مسلمان جامعه و حاکم بودن فرهنگ شفاهى و چهره به چهره، یکى از کارگزاران اصلى جامعه‏پذیرى، مساجد و نهادهاى مذهبى هستند. بدیهى است مذهب مى‏تواند عامل بسیار مهمى در جامعه‏پذیرى افراد باشد ولى در جوامع و ادیان مختلف تفاوت‏هاى زیادى وجود دارد. در اسلام، مسجد از مهم‏ترین نهادهایى است که با ارائه کارکردهاى عبادى، سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و... نقش اساسى در جامعه‏پذیرى دارد.

تقابل فرهنگ سیاسى شیعه بلکه از طریق مساجد و نهادهاى مذهبى مانند حسینیه‏ها و تکایا تبلیغ مى‏شد با فرهنگ سیاسى رژیم پهلوى، باعث تحول شگرفى در فرهنگ سیاسى ایرانیان شد و مشروعیت رژیم را زیر سؤال برد. این امر باعث شد که رژیم با بحران مشروعیت مواجه شد و زمینه انقلاب فراهم گردد.

 

5  ـ مسجد و حفظ همبستگى در جامعه

یکى از ویژگى‏هاى مسجد که در انقلاب اسلامى نیز بطور بارزى جلوه‏گر شد، این بود که تمامى اقشار جامعه از هر صنف و گروه، در مسجد حضور مى‏یافتند و از برنامه‏هاى آن استفاده مى‏کردند. در واقع مسجد از آنجا که خانه خداست و به هیچ گروه و طبقه و حزب خاصى بستگى ندارد، در آن همیشه به روى مردم باز است و هرکس مى‏تواند متناسب با نیاز خود از برنامه‏هاى مذهبى، سیاسى، آموزشى و... آن استفاده کند. ورود به مسجد نه کارت عضویت مى‏خواهد و نه هیچ ویژگى خاصى از جمله سن، جنس، سطح سواد، طبقه اجتماعى و... این ویژگى منحصر به فرد باعث شده که مسجد در مقایسه با نهادهاى سیاسى ـ اجتماعى مدرن از جمله احزاب، تشکل‏هاى سیاسى، اتحادیه‏هاى صنفى و... از جذابیت بیشترى برخوردار شده و به عبارتى سهل‏الوصول‏تر از سایر نهادها باشد. نیکى کدى درباره استفاده قشرهاى گوناگون از مساجد مى‏نویسد: «طبقه وسیعى از تحصیل‏کرده‏ها، دانشجویان، طبقه سیاسى جدید و تهیدستان شهر تحت تأثیر و سازماندهى مساجد، ستون فقرات سیاست نوین مردمى را فراهم ساختند».[20]

بنابراین حضور تمامى اقشار جامعه در مساجد باعث یکدلى و اتحاد بیشتر مردم شد و زمینه قیام و انقلاب را فراهم کرد.

 

نتیجه‏گیرى

نتیجه‏اى که در این پژوهش بدست آمد بیانگر این است که در جریان شکل‏گیرى و پیروزى انقلاب اسلامى، مساجد هرچند که بعنوان یک نهاد سنتى در جامعه قلمداد مى‏شوند و داراى قدمتى 1400 ساله هستند اما با ارائه کارکردهایى متناسب با نیاز روز جامعه توانستند گوى سبقت را از نهادهاى مدرن و وارداتى بربایند و به عنوان ستون فقرات و سازمان انقلاب به ایفاى نقش بپردازند.

این کارکردها بویژه در سه حوزه رسانه‏اى ـ ارتباطى، حمایتى ـ پشتیبانى و فرهنگى هویتى باعث شد که فرهنگ و ایدئولوژى انقلابى شیعه به گفتمان غالب و رایج در جامعه بدل شود و انقلابى اسلامى در ایران شکل بگیرد. انقلابى که هرچند در عصرى مدرن و در زمانه به حاشیه رفتن دین از سیاست و اجتماع شکل گرفت اما از تمامى نهادها و نهادهاى مذهبى بهره جست و شگفتى صاحبنظران و تحلیل‏گران مسائل سیاسى را برانگیخت.

 



[1]  .  charles tilly, From Moblization to Revolution, London: Adison Wesley (1978), P:52

[2]  .  Ibid, P: 57

[3]  . شجاع احمدوند، فرایند بسیج سیاسى درانقلاب‏اسلامى، درمجموعه‏مقالات‏انقلاب اسلامى‏وریشه‏هاى آن، چ
اول تهران، نهاد رهبرى، 1374 ص 60 .

 

[4]  . ناصر باهنر، رسانه‏ها و دین، چ اول تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1385 ص 68 .

[5] .  همان، ص 41 .

[6]  . حمید مولانا، گذر از نوگرایى، ترجمه یونس شکرخواه تهران، مرکزتحقیقات‏رسانه‏ها،1371 ص 85 .

[7]  . آلوین تافلر، جابجایى در قدرت، ترجمه: شهیندخت خوارزمى، چ چهارم تهران، مترجم، 1372 ص 543 .

 

[8]  . حسنین هیکل، ایران: روایتى که ناگفته ماند، ترجمه: حمید احمدى تهران، الهام، 1363 ص 236 .

[9]  . جان.دى.استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه: منوچهر شجاعى تهران، رسا، 1378 ص 68 .

[10]  . احمد اشرف، موانع تاریخى رشد سرمایه‏دارى در ایران، دوره قاجاریه تهران، پیام، 1359 ص 23 .

[11]  .  همان، ص 18 ـ 19 .

[12]  .  Misagh parsa, social origin of Iranian Revolution, Rutgress university press, (1989) P: 94

[13]  . Ibid , P : 125

[14]  . مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب پنجم، شهید هاشمى‏نژاد، 1376، ص 599 .

 

[15]  . اکبر هاشمى رفسنجانى، دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها، اسناد تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376 ص233 .

[16]  . استمپل، همان، ص 69 .

[17]  . علیرضا ازغندى، تاریخ تحولات سیاسى ـ اجتماعى ایران، چ اول (تهران، سمت، 1379)ج 1 ، ص 130 ـ 1 .

[18]  . احمد نقیب‏زاده، تأثیر فرهنگ ملى بر سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران، چ 1 تهران، وزارت خارجه، 1381 ص 204 .

[19]  . محمد امجد، ایران از دیکتاتورى سلطنتى تا دین سالارى، ترجمه: حسین مفتخرى، چ 1 تهران، باز، 1380 ص81 .

[20]  . نیکى. آر.کدى، بررسى تطبیقى انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامى، ترجمه: حسینعلى نوذرى، روزنامه ایران، ش465 ، تاریخ 18/6/1375 ، ص 6 .