نمایش صفحات

گرایش جوانان به مذهب

در کنار آمار تلخى که ارائه شد، حقیقتى نیز وجود د ارد که از گرایش فطرى جوانان به امور مذهبى سخن مى‏گوید. 

      همچنان‏که، استانلى هال، معتقد است نوجوانان در حدود پانزده سالگى، حداکثر احساسات دینى را دارا هستند. زیرا با گرایش به شرف دین و اعتقادات مذهبى، مى‏خواهند تلاطم نابسامانى خود را تخفیف بدهند.[1]

    این ادعاى روانشناسان با داده‏هاى آمارى داخل کشور نیز قابل اثبات است. در بررسى از جوانان مشهد، روشن شد که افتخار به مذهب، بیشترین نمره را نسبت به افتخار به خانواده، تحصیل و ثروت داشت. بطورى‏که فاصله بین سه مورد اخیر و مذهب، فاصله قابل توجهى است.[2]

    همچنین براساس این پیمایش، جوانان مشهد، در پاسخ به توانمندى اسلام در پاسخ به نیازهاى انسان معاصر نسبت به ادیان و علوم دیگر، 75/78 درصد موافق بودند.[3]

    در بررسى از جوانان مشهد، در پاسخ به علاقمندى‏شان نسبت به سه کتاب قرآن مجید، نهج‏البلاغه، و مفاتیح‏الجنان، انجام گرفت، نشان داد که نزدیک 98% به آنها به نحوى علاقمندند.[4] در این میان 4/10 درصد جوانان اعلام کردند که به‏طور مستمر نهج‏البلاغه، 7/76 درصد قرآن و 2/40 درصد مفاتیح‏الجنان را مطالعه مى‏کنند.[5]

    بیش از 85 درصد جوانان مشهد معتقدند که دین داراى کارکردى است که هیچ چیزى نمى‏تواند براى آن جایگزین باشد.[6]

    62/72 درصد جوانان مشهد در هر شرایط نماز را ترک نکرده و آن را به جا مى‏آوردند. 16درصد هم نماز نمى‏خوانند.[7] این درحالى است که تنها 3/34 درصد از این افراد در نماز جمعه و 5/41 درصد در نماز جماعت شرکت مى‏کنند. این میزان حدود یک سوم کسانى است که پایبنده به نماز بوده و آن را به جاى مى‏آوردند.[8] همچنین 7/28 درصد از پاسخ‏گویان اظهار داشتند  اعضاى خانواده‏هاى‏شان در مراسم نماز جمعه و 3/42 درصد در مراسم نماز جماعت شرکت مى‏کنند.[9] ضمنا 22 درصد از جوانان اظهار داشته‏اند که دوستانِ نزدیک‏شان در مراسم نماز جمعه، 7/31 درصد در نماز جماعت شرکت مى‏کنند.[10]

    در باره روزه، 5/80 درصد از جوانان مشهدى به روزه پایبندند.[11] و در مجموع 73/50 درصد جوانان به احکام و مقررات اسلامى پایبندند.[12]

    آیا فرصت آن نرسیده است که براى جذب و جلب این فطرت‏هاى پاک به سوى مساجد؛ فکرى نماییم؟! مقایسه این دو دست آمار ـ آمار کاهش استقبال از مساجد و آمار گرایش شدید جوانان به مذهب ـ نشان مى‏دهد که مساجد در جذب آنان موفق نبوده‏اند. و این مشکل مساجد بوده است نه جوانان.

     اینکه مردان بیش از زنان در مساجد حضور مى‏یابند. (6/66% برابر 61%)[13] بااینکه احساسات مذهبى دختران جوان بیش از پسران است معلوم مى‏شود که مساجد در پاسخ‏ده ى به نیازهاى مذهبى توفیقى چندان نداشته‏اند؛ به دیگر تعبیر نیازهاى انتظار رفته را نتوانسته‏اند برآورده سازند. 



[1]  .  خدایارى فرد، محمد، مسائل نوجوانان و جوانان، ص 34 .

[2]  .  آخوندى، محمدباقر، هویت ملى ـ مذهبى جوانان، ص 114 .

[3]  .  همان، ص 129 .

[4]  .  همان، ص 114 .

[5]  .  همان، ص 177 .

[6]  .  همان، ص 133 .

[7]  .  همان، ص 168 .

[8]  .  همان، ص 169 .

[9]  .  همان، ص 212 .

[10]  .  همان، ص 213 .

[11]  .  همان، ص 175 .

[12]  .  همان، ص 176 .

[13]  .  تویسرکانى راورى، فاطمه، مقاله «عوامل و موانع جذب مردم به ویژه جوانان به مساجد»، ص 211 .